نقطه ورود به معامله خرید


لنس بگز Lance Beggs معامله گر حرفه ای فوق العاده خوب و محترمی می باشد که درک خوبی از مباحث مهم پرایس اکشن از جمله: تجزیه و تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن ساختار بازار، مدیریت ریسک و سرمایه، ترکیب مناطق با احتمال زیاد برای خرید و فروش و روانشناسی معامله گری را داشته و به همین کیفیت آن ها را به شاگردان خود و در محصولاتش ارائه می‌دهد.

استراتژی آپر

یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین نیازمندی‌های لازم برای معامله‌گران بازار سرمایه، آگاهی از زمان ورود به بازار و زمان خروج از آن است. به این منظور از تحلیل‌های مختلفی استفاده می‌شود که هر کدام از این تحلیل‌ها در شرایط اقتصادی خاصی به کار می‌روند اما در مجموع می‌توان گفت که در این میان تحلیل‌های تکنیکالی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند. یکی از مفاهیم مهم تحلیل‌های تکنیکالی، استراتژی آپر است به همین دلیل در ادامه قصد داریم مطالبی را در خصوص این استراتژی و کاربرد آن در بورس در اختیار شما همراهان عزیز قرار دهیم.

استراتژی آپر چیست؟

در تحلیل تکنیکال زمانی که نمودار یک سهم صعودی به سقف خود می‌رسد، در صورت اصلاح مجدد به حالت رشد قبلی باز می‌گردد که در این حالت اگر نمودار بتواند سقف قبلی را رد کند، باید بر اساس استراتژی آپر وارد معامله شد اما استراتژی آپر به چه معناست؟
معامله‌گران حرفه‌ای بورس و کسانی که به تحلیل‌های تکنیکال مسلط هستند، همواره به دنبال تحلیل‌های منطقی هستند؛ جایی که به نتایج منطقی برای تصمیم‌گیری درست راجع به ورود یا خروج از سهم منتهی می‌شود. توجه داشته باشید که معامله‌گران حرفه‌ای هیچ گاه به اصطلاح بی‌گدار به آب نمی‌زنند بلکه در پی انجام تحلیل‌هایی هستند که آن‌ها را به نتایج منطقی برساند؛ سپس بر اساس این نتایج به دست آمده اقدام به انجام معاملات پر‌بازده می کنند.
یکی از اصلی‌ترین مسائلی که در تحلیل‌ها دنبال می‌شود، پیدا کردن نقطه ورود و خروج از معامله است که این هدف، با فراگیری استراتژی آپر به راحتی امکان پذیر خواهد بود. استراتژی آپر در واقع عبارت است از روشی که در آن به دنبال بهترین فرصت‌ها برای ورود به بازار معاملاتی هستیم؛ البته به دنبال پیدا کردن زمان ورود به معاملات، امکان پیش بینی بهترین فرصت برای خروج از بازار نیز وجود دارد.
شاید بهتر باشد مفهوم استراتژی آپر را با ذکر یک مثال، روشن کنیم؛ گاهی نموداری که در تحلیل تکنیکال در اختیار معامله‌گر قرار داده می‌شود، بیان‌گر این است که سهم، حالت نزولی خود را به‌طور کامل طی کرده است و اکنون در ابتدای شروع به روند صعودی است؛ این حالت در تحلیل تکنیکال بهترین فرصت برای خرید سهم و ورود به بازار است که از آن به نام استراتژی آپر نام برده می‌شود.
حال شرایطی را فرض کنید که تحلیل تکنیکال حالت عبور از نقطه مقاومت را نشان می دهد؛ این تحلیل به معامله‌گر هشدار می‌دهد که سیگنال مثبتی در راه است و باید سهم خود را به‌فروش برساند. تشخیص تمامی نقاط ورود و خروج از معاملات را می توان با استراتژی آپر تشخیص داد به همین دلیل یادگیری آن از اهمیت ویژه‌ای برخوار خواهد بود.

استراتژی آپر در بورس

استراتژی آپر در بازار‌های مالی مختلف تفاوتی ایجاد نمی‌کند بلکه در تمامی این بازار‌ها از جمله بازار بورس باید به کار گرفته شود. استراتژی آپر در بورس، به موقعیت‌هایی اطلاق می‌شود که بهترین فرصت را به‌منظور خرید یا فروش سهم در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد. در واقع معامله‌گر فارغ از نوع سهم، اقدام به اجرای تحلیل تکنیکال برای رسیدن به نتیجه منطقی (دریافت سیگنال خرید و فروش) می‌کند که به این فرصت‌ها و نیز نقاط طلایی، استراتژی آپر گفته می‌شود.
برخی‌ از افراد این‌گونه تصور می‌کنند که استراتژی آپر تنها به‌منظور دریافت سیگنال خرید در بورس است اما واقعیت چیز دیگری است. یک معامله‌گر حرفه‌ای باید یک مجموعه قوانین را برای معاملات خود در نظر داشته باشد تا بر اساس این قوانین بتواند تصمیم‌گیری درستی برای لحظه ورود به بازار و همچنین خروج از آن داشته باشد. چه بسا زمان‌هایی که شرایط سهم کاملا مساعد است و روند صعودی دارد اما استراتژی آپر معامله‌گر مشخص میکند که به زودی قرار است سهم مورد نظر با روند نزولی مواجه شود؛ در این صورت معامله‌گر حرفه‌ای به این نتیجه می‌رسد که باید از سهم خارج شود و این همان استفاده درست و بهینه از استراتژی آپر خواهد بود.

استراتژی آپر در تحلیل تکنیکال

همانطور که می‌دانید در تحلیل تکنیکال از مجموعه‌ای از ابزار‌ها و الگو‌های مختلف به منظور دریافت سیگنال‌های مثبت استفاده می‌شود که در این میان استراتژی تریگر تنها مختص به الگوی خاصی نیست بلکه در تمامی این ابزارهای تکنیکال می‌توان از استراتژی آپر به‌منظور پیدا کردن نقطه ورود و خروج به بازار استفاده کرد. اگر در نقاط تریگر که همان مفهوم نقاط ورود به استراتژی آپر است اقدام به خرید و یا فروش سهم شود قطعا پیش بینی خوبی از آینده سهم به عمل آمده و این به معنای یک تصمیم درست و منطقی برای فعالیت در بورس خواهد بود. حال در ادامه چند نمونه از کاربرد‌های تریگر معامله کردن در استراتژی آپر را در ابزار‌های مختلف بررسی می‌کنیم.

تریگر کندلی

تریگر کندلی به نقاط مقاومتی و حمایتی سهم بر می‌گردد؛ جاییکه در تحلیل تکنیکال از این نقاط به عنوان نقاطی مهم برای تصمیم‌گیری منطقی درباره ورود و یا خروج از بازار یاد می‌شود. زمانی که سهم در نقطه مقاومتی خود قرار دارد، تریگر کندلی بیان می‌کند که روند نزولی در پیش است بنابراین بهترین فرصت برای خروج از سهم خواهد بود. از طرفی دیگر زمانیکه سهم مورد نظر در تحلیل تکنیکال در نقطه حمایتی قرار می‌گیرد، تریگر کندلی پیش بینی کننده رونده صعودی سهم در آینده است.

تریگرهای شکستی

شرایطی را تصور کنید که تحلیل تکنیکال نشان از پایان روند نزولی یک سهم دارد یعنی زمانی که مدتی نمودار سهم در حال نزول بوده اما اکنون این نمودار شکسته شده است؛ در این زمان تریگر شکستی بیان می‌کند که فرصت بسیار مناسبی برای ورود به بازار است. در واقع در تریگر شکستی به دنبال لحظه شکست نمودار نزولی در تحلیل تکنیکال برای ورود به بازار به عنوان یک تصمیم منطقی خواهیم بود.

تریگر پولبکی

در تریگر پولبکی نسبت ریسک به بازده مد نظر قرار داده می‌شود یعنی فرصتی که در آن با پذیرش کمترین ریسک به دنبال بیشترین بازدهی هستیم که این شرایط معمولا در کف قیمتی رخ می‌دهد. در صورت عبور سهم از مقاومت قیمتی، امکان بازگشت آن به قیمت قبلی در معاملات آتی وجود دارد که در این حالت انتظار می‌رود سهم به حالت صعودی نزدیک شود بنابراین سیگنال تریگر صادر می‌شود که به این حالت بازگشت به قیمت قبلی، پولبک گفته می‌شود.

با مزایای استفاده از استراتژی آپر آشنا شوید!

همانطور که گفتیم هر استراتژی در زمان و شرایط خاصی کارایی دارد و به دنبال آن یک سری مزایا را قطعا در پی خواهد داشت که در این میان استراتژی آپر نیز از این قاعده مستثنی نیست. مزایای این استراتژی عبارتند از:

کاهش ریسک حاصل از معامله به پایین ترین مقدار ممکن

از آنجاییکه در استراتژی آپر اقدام به دریافت سیگنال‌های منطقی خرید و یا فروش در بازار می‌شود، امکان ریسک بسیار کاهش پیدا می‌کند به‌ طوریکه به دنبال کاهش ریسک معامله، امکان افزایش بازدهی سهم را نیز در پی دارد.

افزایش سود

استراتژی آپر در واقع یک محدوده امنی را برای فعالیت در بازار مشخص می‌کند؛ در واقع با مشخص کردن سیگنال‌های مثبت برای ورود به بازار احتمال افزایش سوددهی وجود خواهد داشت که از آن به عنوان یکی از مزایای مهم استراتژی آپر نام برده می‌شود.

مشخص شدن خط روند سهم

استراتژی آپر به کمک روش‌های مختلف تکنیکال، اقدام به تشخیص روند سهم می‌کند. تعیین این روند سهم به معامله‌گر در تشخیص بهینه سهم به‌منظور نگهداری و یا خرید و فروش سهم کمک شایانی می‌کند.

برخی از محدودیت‌های استراتژی آپر

امکان وجود خطا

توجه داشته باشید که یکی از چالش‌های پیش روی معامله‌گران در استراتژی آپر این است که احتمال برابری نقطه تریگر ورود شما با نقطه تریگر خروج دیگری وجود دارد به همین دلیل گاهی امکان خطا در تعیین نقاط دقیق ورود و خروج به سهم وجود خواهد داشت که گاهی به‌منظور دریافت نتیجه بهتر لازم می‌شود که از چند اندیکاتور تحلیل استفاده گردد.

عدم اطمینان از معاملات

همانطور که پیش از این نیز بیان کردیم، زمانیکه شکست روند نزولی اتفاق می‌افتد، به معنای احتمال روند صعودی در آینده است که بر اساس استراتژی آپر اقدام به ورود به بازار می‌شود اما گاهی این شکست در روند نزولی می‌تواند نتیجه شکل گیری الگوی دیگری باشد که در ادامه، مجددا روند نزولی را در پی دارد! بنابراین امکان عدم اطمینان در استراتژی آپر وجود دارد.

جمع‌بندی

بر اساس مطالب گفته شده، در استراتژی آپر شرط اصلی موفقیت، معامله کردن طبق مفهوم تریگر است که در این میان بر اساس ابزار‌های مختلف تحلیل تکنیکال اقدام به دریافت سیگنال‌های مثبت می‌شود؛ یعنی سیگنال‌های منطقی که لحظه ورود و خروج از معامله را به تحلیلگر نشان می‌دهد. قطعا فراگیری استراتژی آپر به‌منظور کاهش ریسک و افزایش بازدهی در بازار سهام بسیار ارزشمند خواهد بود.

اهمیت نقطه ورود در فارکس

می باشد که تریدر در آن نقطه یک آیتم معاملاتی را خریداری میکند و یا می فروشد.

نقطه ورود معمولا بخشی از بدنه یک استراتژی است که تریدر به منظور به حداقل رساندن میزان ریسک سرمایه گذاری و بدور از احساسات آن را از قبل مشخص کرده است.

یک نقطه ورود خوب و مناسب غالبا اولین و مهمترین گام در انجام یک معامله موفق و رسیدن به سود مناسب و مورد انتظار می باشد. بهترین نقطه ورود کاملا بستگی به سبک و سیاق معامله گری و استراتژی معاملاتی تریدر بستگی دارد و از دیدگاه هر معامله گری متفاوت است. برای پیدا کردن نقطه ورود مناسب روشها نقطه ورود به معامله خرید و رویکردهای مختلفی وجود دارد که در ادامه مبحث اهمیت نقطه ورود در فارکس به آنها خواهیم پرداخت.

چرا در فارکس نقطه ورود دارای اهمیت است؟

ببینیم که اهمیت نقطه ورود در فارکس چیست؟ و چرا زیاد به آن پرداخته می شود؟ به بیان ساده می توان اینطور گفت که چنانچه قصد انجام یک سرمایه گذاری را دارید، باید در یک معامله ، خرید یا فروش مشارکت نمایید و برای دستیابی به آیتم معاملاتی مورد نظر، نیاز دارید تحت یک قیمت (خرید یا فروش) معامله مورد نظر خود را انجام دهید که به آن قیمت نقطه ورود گفته می شود.

تا حدودی به اهمیت نقطه ورود در فارکس پی بردیم. اجازه دهید با یک مثال پیش برویم.

یک تریدر در مورد یک کالای معاملاتی تحقیق و بررسی انجام می دهد اما به این نتیجه می رسد که قیمت مناسب خرید نمی باشد و چنانچه قیمت تا جای مشخصی پایین بیاید خرید می کند، این نقطه همان نقطه ورود است.

صبوری و انتظار برای رسیدن زمان مناسب جهت دستیابی به بازده مناسب از معامله که به نسبت ریسک و ریوارد در فارکس شناخته شده است. اهمیت نقطه ورود در فارکس به این دلیل حائز اهمیت است که رابطه مستقیم با میزان سود دهی و کاهش نقطه ورود به معامله خرید درصد ریسک دارد.

منظور از نقطه ورود مناسب چیست؟

بعد از بررسی نقطه ورود در فارکس ببینیم که منظور از نقطه ورود مناسب چیست؟

عموما نقاط خوب ورود به بازارهای جذاب و پرطرفدار مثل فارکس بعد از یک حرکت کوتاه ضد روند ایجاد می گردند.

تریدرها می توانند ار ابزارهایی چون خطوط روند، مووینگ اوریج و همینطور شاخص ها جهت تعیین نقاط ورود مناسب استفاده نمایند.

از جمله استراتژی هایی که می توانیم برای نقطه ورود مناسب استفاده کنیم، خطوط روند هستند که جهت شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده می شود و مبین اهمیت نقطه ورود در فارکس می باشند.

اندیکاتورهایی چون مووینگ اوریج، RSI و همچنین MACD نیز در تعیین نقطه ورود کمک می کنند اندیکاتورها استراتژی ورود را تایید می کنند. چنانچه ملاحظه می فرمایید هر چه بیشتر پیش می رویم اهمیت نقطه ورود در فارکس بیشتر جلوه گری می نماید.

آیا می توان در فارکس در هر زمان وارد پوزیشن شد؟

در پاسخ به این سوال باید بگوییم که خیر نمی توان در هر زمانی که بخواهیم وارد پوزیشن شویم.اما چرا؟

یکی دیگر از جنبه هایی که اهمیت نقطه ورود در فارکس به خوبی در آن به نمایش درمی آید زمانهای طلایی است که تریدرها باید از آن بهره ببرند و وارد پوزیشن شوند و همینطور نوع استراتژی است که انتخاب می کنند. عامل مهم دیگرانتخاب زمان مناسب جهت ورود به پوزیشن است.

اینکه چه نوع آیتم معاملاتی را انتخاب می کنید را حتما باید مد نظر قرار دهید. برای مثال چنانچه طلا را بخواهید معامله کنید به دلیل آنکه نوسانات زیادی دارد می تواند سود و ضرر شما را خیلی جابجا کند پس باید در نظر داشت که زمان عامل مهمی است و این نکته که هر یک از بازارهای معاملاتی که باز می شوند می توانند بر روی قیمت طلا به عنوان یکی از آیتم های معاملاتی پر سود تاثیرگذار باشد.

ساعات کار بازارهای مالی فارکس که در کشورهای مختلف، متفاوت می باشد بعلاوه، نوع استراتژی که شما برای معاملات خود طراحی کرده اید از عوامل تاثیر گذار و نقطه ورود در فارکس به شمار می آیند. البته انتخاب بروکر معتبر و گرفتن مشاوره مناسب نیز قطعا می تواند کمک موثری باشد تا با انتخاب درست آیم معاملاتی و ورود مناسب به بازار به سود و موفقیت برسید.

در پوزیشن های شرطی می توان نقطه ورود مشخص کرد؟

تا به اینجا اهمیت نقطه ورود در فارکس را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دادیم در این بخش قصد داریم که به بررسی ارتباط پوزیشن های شرطی و اهمیت نقطه ورود در فارکس بپردازیم. بینیم که آیا در پوزیشن های شرطی می توان نقطه ورود مشخص کرد یا خیر. بله در پوزیشن های شرطی می توان نقطه ورود مشخص کرد.

استفاده از پوزیشن های شرطی در معاملات فارکس در واقع هنر معامله گری است چرا که مفاهیم مهمی چون حمایت، مقاومت و شکستها را که همگی از عناصر اساسی و پایه ای در تحلیل فنی در فارکس هستند را در خود در بر دارد. چهار اردری که در این بخش مد نظر ما هستند و بیان کننده اهمیت نقطه ورود در فارکس هستند، عبارتند از buy limit، Sell limit،Sell stop و buy stop. ، buy stop limit و sell stop limit

استفاده از این چهار اردر کاملا سلیقه ای است و بسته به نوع سیستم معاملاتی که یک تریدر استفاده می کند دارد اما این به معنای برتری یکی بر دیگری نمی باشد.

سخن پایانی

اهمیت نقطه ورود در فارکس به عنوان یکی از موثرترین گامهای ورود به معامله می باشد و چنانچه با دقت و بررسی های لازم انجام شود در رسیدن به سود و موفقیت در معاملات بسیار موثر خواهد بود.
در ادامه عواملی را که می توانند بر اهمیت نقطه ورود در فارکس تاثیر گذار باشید را ذکر کردیم. گفته شد که انتخاب یک بروکر معتبر چگونه می تواند ما را در انتخاب درست آیتم معاملاتی و همچنین ورود مناسب و بجا در بازار جهت انجام یک معامله موفق کمک کند.
با امید به آنکه مقاله فوق به شما عزیزان خواننده دید مثبتی در جهت اهمیت نقطه ورود در فارکس داده باشد.
با اشتراک گذاری نظرات و پیشنهادات خود ما را دلگرم سازید. همچنین اگر پرسشی در این خصوص و یا نیاز به مشاوره در زمینه بازار فارکس داشتید، مشاورین بروکر نیکس در اسرع وقت از طریق چت آنلاین پاسخگوی شما عزیزان خواهند بود .

پرایس اکشن RTM چیست؟

پرایس اکشن RTM چیست؟

پرایس اکشن RTM یکی از انواع پرایس اکشن هاست که می تواند به تریدر یا معامله گر در جهت کسب سود بیشتر کمک بزرگی کند، سرمایه گذاران بزرگ بازار ارزهای دیجیتال ( کریپتوکارنسی - cryptocurrency) از روش پرایس اکشن به میزان زیادی برای معاملات خود استفاده می کنند، این روش بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری و تنها با استفاده از فاکتور قیمت و گذشته مسیر کوین یا توکن مورد نظر صورت می گیرد، به همین خاطر این روش یکی از محبوب ترین روش های تحلیل است؛ توجه داشته باشید سبک های تکنیکال در تمامی بازارهای مالی موجود، مورد استفاده قرار می گیرد.

آشنایی با پرایس اکشن

انواع پرایس اکشن RTM

تحلیل در بازارهای مالی بر دو نوع تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال تمرکز دارد، تحلیل تکنیکال بر موضوعات، شناخت کندل و همچنین پیاده سازی استراتژی ها معاملاتی سروکار دارد. همچنین دیگر تحلیل بازار ارزهای دیجیتال یعنی تحلیل فاندامنتال با اخبارهای بازار سیگنال های خرید یا فروش را به معامله گران می دهد، قابل ذکر است که یکی از مهم ترین بخش های بلاک چین نیز تحلیل درون زنجیره ای است. پرایس اکشن یکی از تحلیل های تکنیکال است که با توجه به مهم ترین فاکتور خود یعنی قیمت، سیگنال های خرید یا فروش را به سرمایه گذاران می دهد، این تحلیل انواع مختلفی دارد که در جدول زیر آنها را مشاهده می کنید.

انواع پرایس اکشن های موجود در بازار ارزهای دیجیتال
پرایس اکشن مدل RTM
پرایس اکشن مدل ال بروکس
پرایس اکشن مدل Woods
پرایس اکشن مدل Lance

فلگ لیمیت مهم ترین بخش RTM

فلگ لیمیت مهم ترین بخش RTM

پرایس اکشن RTM مخفف اسم شخص خاصی نیست، برای مثال پرایس ال بروکس به احترام این شخص نام گذاری شده است اما RTM مخفف (Read The Market) است. معنی این سه کلمه این است که شما با این روش می توانید مارکت یا همان بازارهای مالی را بخوانید، جوابی که در نهایت شما با آموزش دیدن این سبک بدست می آورید این است که قیمت چه هدفی دارد؟ الان کجاست؟ از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت؟ این ها تماما از دل فلگ ها و دقیق تر از آن، در دل اف ال هاست (FL)، چرا که سفارش های اصلی در این بخش از بازار بارگذاری می شوند. برای فهم راحت تر که چرا به این مناطق اف ال یا فلگ لیمیت می گویند بهتر است تنها چند دقیقه به تصویر بالا با دقت فراوان نگاه کنید، شاید تنها چیزی که برای خواندن ساختار مارکت نیاز داشته باشید همین باشد.

تمامی چارت پر شده است از این شکل، در ابتدا به دنبال یک منطقه ای باشید که درگیری بین خریدار و فروشنده شروع شده باشد، این همان بیس است نقطه ورود به معامله خرید که یکی از ساختار های بعد از دراپ یا رالی به وجود می آید، اتفاقی که می افتد این است که در این ناحیه بیس، یکی از خریدارها یا فروشندگان پیروز خواهند شد و قیمت به سمت شخصی میل پیدا می کند که برنده این نبرد باشد. می توان اینگونه برداشت کرد که این جایزه آن هاست اما باید گفت که قیمت قبل از حرکتش اعلام می کند که به کدام سمت خواهد رفت و این اعلام با اینگلف صورت می گیرد، اینگلف به معنای نفوذ بوده و با کندل اینگلف یا پوشاننده کاملا متفاوت است.

نفوذ به خارج از محدوده شما به این معنی است که دیگر چیزی جلوی راه قیمت را در آینده نخواهد گرفت، پس از این بیس یک رالی یا دراپ داریم که در عکس بالا چون این بازی را خریداران برده اند، رالی قیمت که همان POLE است هدیه به خریداران است، حال بعد از این پاداش، جنگی دوباره بین خریداران و فروشندگان رخ می دهد، به نظر شما جایزه این جنگ دوباره چیست؟ قطعا که همیشه هدف و جایزه این جدال میان این دو گروه یک حرکت شارپ و قوی است، این را می توان همان غنیمت جنگی دانست، لذا این جنگ دوباره نیز نقش همان بیس را بازی خواهد کرد؛ منطقه ای که در آن بالاخره پیروز می شوند نیز فلگ لیمیت یعنی محدوده پرچم نام دارد؛ تمام حرکت قیمت از قبل با اینگلف (ENG) به نمایش در می آید.

مباحث مهم پرایس اکشن RTM

شاید می توان گفت که بزرگترین مبحث مهم پرایس اکشن RTM فلگ لیمیت هاست، فلگ لیمیت ها ناحیه ای هستند که سفارش های مارکت میکر از آن جا شروع می شود، جایی که باید تصمیم گیری کنند حرکت قیمت نیز در حوالی این محدودهاست، نام این مناطق تصمیم گیری دیسیژن پوینت یا به اختصار DP است؛ اما برای فهم بیشتر باید گفت که پایه اول آموزش RTM این است که ابتدا از اف تی آر شروع کنید، چرا که بیس آر تی ام همان عرضه و تقاضاست، تنها این سبک پیشرفته شده است.

مقایسه پرایس اکشن مدل RTM با پرایس اکشن مدل Lance

مقایسه پرایس اکشن RTM با پرایس اکشن Lance

هنگامی که معامله‌ گران بازار با استفاده از اندیکاتورها و الگوهای کلاسیک تحلیل های خود را پیش می بردند و اکثر مواقع با ضرر از بازار مالی خارج می شدند، شخصی به نام ایف (If Myante) متوجه شد که موسسات و بانک‌ ها برای بدست آوردن پول معامله گران خرد (کوچک و کم سرمایه)، با دستکاری و ایجاد ترفندهایی بر روی نمودار پیشروی بازار سرمایه قصد فریب دادن این دسته از سرمایه گذاران را دارند. تصمیم گرفت تا یک آکادمی تاسیس کند و با بررسی دقیق نمودار تمام این فریب‌ها را کشف کند؛ تلاش چندین ساله وی برای کشف راز بازار و تحرکات قیمت سبک قدرتمندی از پرایس اکشن را بوجود آورد که نامش RTM است.

نوع دیگری از پرایس اکشن، پرایس اکشن ال بروکس است، به علت بهینه بودن این نقطه ورود به معامله خرید روش تکنیکال، ال بروکس توانسته است طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند.

ستاپ های ال بروکس یکی از کامل ترین در پرایس اکشن است.

جهت آشنایی با پرایس اکشن و تحلیل نمودارها می توانید دوره پرایس اکشن را تهیه کنید.

(لنس بگز) یکی از معامله گران حرفه ای بازار جهانی است، وی فعالیت اصلی خود را در بازار فارکس انجام می داد و در بازارهای دیگری همچون معاملات آتی نیز فعالیت می کرد. این معامله گر با نوشتن کتاب پرایس اکشن لنس بگز و ارائه دوره های آموزشی پرایس اکشن خود کمک بزرگی به معامله گران این بازارها کرده و افراد زیادی به روش او معاملات خود را انجام می‌دهند. آقای لنس بگز با ارائه این کتاب سعی کرده است تا تمامی مباحث مربوط به استراتژی پرایس اکشن را در آن ارائه دهد.

لنس بگز Lance Beggs معامله گر حرفه ای فوق العاده خوب و محترمی می باشد که درک خوبی از مباحث مهم پرایس اکشن از جمله: تجزیه و تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن ساختار بازار، مدیریت ریسک و سرمایه، ترکیب مناطق با احتمال زیاد برای خرید و فروش و روانشناسی معامله گری را داشته و به همین کیفیت آن ها را به شاگردان خود و در محصولاتش ارائه می‌دهد.

ستاپ های معاملاتی پرایس اکشن Lance

ستاپ‌ های معاملاتی بازار ارزهای دیجیتال با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

ستاپ های معاملاتی لنس بگز
ستاپ تست حمایت و مقاومت
ستاپ شکست ناموفق
ستاپ پولبک بعد از شکست
ستاپ پولبک ساده در روند
ستاپ پولبک پیچیده در روند

ستاپ تست حمایت و مقاومت (TST)

ستاپ تست حمایت و مقاومت (TST)

ستاپ حمایت و مقاومت در شرایطی ایجاد می شود که قیمت توانایی عبور از این دو محدوده را ندارد لذا زمانی که قیمت در عبور از این محدوده ها ناتوان باشد، این سطوح حفظ خواهند شد. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد.

ستاپ شکست ناموفق (BOF)

ستاپ شکست ناموفق (BOF)

همان طور که در تصویر بالا مشخص است، قیمت پس از رسیدن به محدوده حمایت و مقاومت به آن نفوذ کرده و از آن عبور کرده است اما قیمت، توانایی ادامه حرکت موفقیت آمیز خود را ندارد و مجدد به داخل محدوده باز می گردد. مفهوم این ستاپ این است که تریدرها یا معامله گران بازار ارزهای دیجیتال هنگام شکست قیمت وارد معامله شده اند، لذا بازار توانایی کافی برای ادامه مسیر را ندارد؛ عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود معامله‌ گران ذکر شده به دام بیوفتند و خروج آن‌ ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد.

ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)

ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)

در این مدل، قیمت پس از عبور از محدوده حمایت و مقاومت، یک پولبک ضعیف را ایجاد می کند، این نشان دهنده ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. نکته قابل توجه برای کاربران حوزه ارزهای دیجیتال، بررسی کردن حرکت مسیر است تا نشانه های ضعف را مشاهده کند.

در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB باشید. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍ فروشی LWP فراهم باشد.

ستاپ پولبک ساده در روند (BP)

ستاپ پولبک ساده در روند (BP)

قابل توجه ترین و مهم ترین نکته تحلیل حرکات قیمتی در بازار ارزهای دیجیتال این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. معامله گران بزرگ از این پولبک‌ های ضعیف برای یافتن معامله‌ گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسیر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنند.

تحلیل کندل به کندل حرکات قیمت کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل بالا توجه به کف و سقف نوسان‌ های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

در این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده اتفاق می افتد چرا که این ستاپ متشکل از چندین نوسان و یا اصلاح زمانی و فرسایشی بوده است. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که تاکنون قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB ایجاد می‌نماید.

ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM

ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM
QM
Diamond
Can Can

QM در پرایس اکشن RTM

QM در پرایس اکشن RTM

یکی از قدرتمندترین الگوریتم ها در پرایس اکشن RTM، ستاپ QM است، این الگوریتم با عرضه و تقاضا سرمایه گذاران بازار ارزهای نقطه ورود به معامله خرید دیجیتال سروکار دارد. در این الگو QM روند صعودی ابتدا قیمت، یک قله ساخته و سپس یک کف می سازد. قیمت دوباره بالا رفته و قله بالاتری می سازد و مجدد برگشته و کفی پایین تر از قبل را می سازد. در این حالت محدوده بین دو قله زون QM ما خواهد بود؛ اما می توان این نقطه ورود را بهینه کنید. از نظر تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه یک نمودار پیش‌ بینی‌ کننده است که معمولاً نشان ‌دهنده روند چرخشی است که در آن بازار از صعودی به نزولی یا بالعکس تغییر می‌ کند.

این الگو مدت هاست که به عنوان یک الگوی قابل اعتماد که معکوس روند را پیش بینی می کند، مورد استقبال قرار گرفته است. قبل از ادامه، مهم است که به خاطر داشته باشید که الگوی سر و شانه تقریباً هرگز کامل نیست، به این معنی که احتمالاً نوسانات قیمتی اندکی در بین شانه‌ ها و سر وجود خواهد داشت و شکل‌ گیری الگو به ندرت در ظاهر آن کاملاً شکل می‌گیرد. از سوی دیگر شناخت مفهوم ناحیه مقاومت و حمایت بسیار مهم است؛ اما باید گفت که الگوی QM همان الگوی تکنیکالی سر و شانه است، با این تفاوت که نقطه ورود و همچنین ریسک به ریوارد بهتری را به شما هدیه می دهد.

Diamond در پرایس اکشن RTM

Diamond در پرایس اکشن RTM

این الگو زمانی تشکیل می شود که الگو QM در نمودار چارت شکست خورده باشد. این الگو به الگو الماس نیز معروف است چرا که با وصل کردن قله (HH) به قله بالاتر یعنی قله (HHH) و سپس وصل کردن این خطوط به کف پایین تر (LL) یک الماس تشکیل می شود؛ الگو Diamond زمانی شکل می گیرد که fail ،QM شده باشد (قیمت آن را اینگلف کند)؛ در الگو الماس چهار اینگلف رخ می دهد و بدین ترتیب استاپ 4 دسته از تریدرهای اصلی بازار زده می شود و نقدینگی ایجاد می شود.

Can Can در پرایس اکشن RTM

Can Can در پرایس اکشن RTM

نواحی Can Can در روش پرایس اکشن RTM به زون هایی گفته می شود که انتظار واکنش های تند قیمت در آنجا زیاد است چرا که گره های اصلی قیمت در این زون ها دیده می شود؛ ابتدا قیمت یک DBD می سازد، که بیس آن یک Authentic zone است، این بیس یک زون عرضه است و شما به عنوان تریدر باید انتظار بازگشت قیمت را داشته باشید؛ لازم به ذکر است که برعکس این موضوع نیز صادق است.

معاملات رنج در بازارهای مالی

معاملات رنج در بازارهای مالی

اگر شما نیز یک معامله گر ارزهای دیجیتال هستید، باید از نوسانات مداوم بازار آگاه باشید. نمودار قیمت دارایی که شاخص اصلی ارزیابی هر بازاری است، احتمالاً در زمان‌های مختلف و بر اساس رویدادهای مختلف، واکنش‌های متفاوتی را نشان می‌دهد اما به طور کلی، بازارهای مالی به دو دسته تقسیم می شوند: بازار روند و بازار رنج (بدون روند). در بازارهای رونددار، قیمت گاهی در یک روند صعودی به سمت بالا حرکت می‌کند و گاهی در یک روند نزولی به کف های جدیدتر می‌رسد. از سوی دیگر، در یک بازار رنج، ما شاهد حرکت و نوسان در یک محدوده قیمتی خاص هستیم. همانطور که برای کسب سود در بازارهای روند صعودی و نزولی باید استراتژی خاصی را در پیش بگیریم، دانستن اینکه کدام بازارها متضرر هستند و ایجاد یک استراتژی موثر برای این شرایط بازار نیز موضوع مهمی برای افزایش سودآوری پرتفوی هر نقطه ورود به معامله خرید معامله گر است. در این مقاله در مورد چگونگی معاملات رنج در بازار مالی و با برخی از الگوهای مهم و تکراری این بازار آشنا می شویم. حتی به معرفی چند استراتژی در این بازار مالی می پردازیم. برای آشنایی بیشتر تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.

معاملات رنج چیست؟

منظور از معاملات رنج، معاملاتی است که در آن معامله گر، نقطه اشباع فروش و اشباع خرید را شناسایی می کند. تریدرهای بازار رنج، در نواحی مقاومت یا حمایت خرید و فروش می کنند. این معاملات در هر بازه زمانی امکانپذیر است اما بهترین موقعیت برای انجام معاملات رنج، زمانی است که بازار روند مشخصی نداشته باشد. بنابراین زمانی که بازار شرایط رنج داشته باشد، استفاده از استراتژی در بازار رنج نتیجه بخش نخواهد بود.

انواع معاملات رنج

در صورتی که می خواهید به یک معامله گر توانمند در شرایط رنج بازار ارز دیجیتال و بازارهای مالی تبدیل شوید، باید اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشید. به صورت کلی چهار نوع الگو در معاملات رنج بازار وجود دارد که شامل:

• رنج مستطیلی شکل

رنج مستطیلی در معاملات رنج

در شرایط محدوده مستطیلی، با حرکات جانبی قیمت بین حمایت و مقاومت مواجه هستیم. این وضعیت را می توان در شرایط مختلف بازار مشاهده کرد اما بیشتر در بازارهای رنج دنباله دارد و کانال های رنج بیشتر اتفاق می افتد. در نمودار زیر می بینید که چگونه حرکت قیمت بین خطوط مقاومت و حمایت در نوسان است و یک محدوده مستطیلی ایجاد می کند. در این حالت، معامله گر می تواند به راحتی فرصت های ورود به بازار را با استفاده از استراتژی مناسب شناسایی کند.

هنگامی که محدوده در یک بازه مستطیلی رخ می دهد، مناطق حمایت و مقاومت اغلب به وضوح قابل مشاهده هستند. همچنین، در این نوع محدوده، خطوط میانگین متحرک معمولاً صاف می‌شوند و نقاط سقف و کف قیمت در یک نوار افقی تشکیل می‌شوند. بنابراین، حتی بدون استفاده از یک شاخص خاص، می توان این نوع رنج را به راحتی تشخیص داد.

• رنج مورب

رنج مورب در معاملات رنج

رنج مورب یکی دیگر از الگوهای رایج در بازارهای مالی و ارز دیجیتال است و در بین بسیاری از معامله گران بسیار محبوب است. در نمودار زیر، ما با یک محدوده مورب نزولی روبرو هستیم که در آن خط روند بالا و خط روند پایین می تواند به شناسایی شکست احتمالی کمک کند.

در رنج مورب، قیمت در یک کانال روند شیب، دارد صعود و یا نزول می کند. این کانال ممکن است به دو صورت مستطیل پهن شونده و جمع شونده باشد.

• رنج ادامه دار

رنج ادامه دار در معاملات رنج

رنج ادامه دار، یک الگوی نموداری است که در یک روند افزایشی یا نزولی بزرگتر ظاهر می شود، معمولاً برای اصلاح بازار. الگوهای مثلث، زاویه و پرچم می توانند این نوع رنج را در یک روند صعودی یا نزولی غالب نشان دهند. در نمودار زیر الگوی مثلثی را مشاهده می کنید که در روند بزرگتری از بازار شکل گرفته و محدوده ای از ثبات قیمت را در محدوده فشرده ای ایجاد کرده است.

در شرایط رنج ادامه دار، اینکه آیا معاملات خود را بر اساس محدوده قرار می دهید یا منتظر می مانید تا قیمت برای ورود به معامله، باز شود، به بازه زمانی که در استراتژی معاملاتی خود در نظر می گیرید، بستگی دارد. استراتژی های صعودی، نزولی یا پیوسته ممکن است در هر بازه زمانی تشکیل شوند.

• رنج نامنظم

رنج نامنظم

بسیاری از محدوده های رنج، لزوماً از یک الگوی واضح پیروی نمی‌کنند. گاهی اوقات بازار یک مبارزه نامنظم را تجربه می کند که در خط پیوت همراه با سطوح حمایت و مقاومت اطراف آن شکل می گیرد. در نمودار زیر، روندی مورب را مشاهده می کنید که در محدوده مستطیلی بزرگتری شکل گرفته و سطوح جدیدی از حمایت و مقاومت را ایجاد کرده است.

تعیین مرزهای حمایت و مقاومت در مورد رنج نامنظم می تواند دشوار باشد اما اگر یک معامله گر به جای تلاش برای یافتن سطوح حمایت و مقاومت، سعی کند در محدوده ای نزدیک به پیوت مرکزی معامله کند، می تواند فرصت های خوبی برای معامله پیدا کند.

استراتژی های لازم در مورد انجام معاملات رنج

بسیاری از معامله گران به دنبال کسب درآمد از بازارهای رنج هستند. اگر شما هم قصد دارید در این نوع بازارها فعال باشید، علاوه بر شناخت انواع رنج، باید استراتژی موثری برای معامله در این بازارها در نظر بگیرید. برای این منظور در ادامه به نکاتی اشاره می کنیم که می تواند شما را در انتخاب بهترین استراتژی در حوزه بازار رنج یاری کند.

1. مشخص کردن محدوده رنج بازار

اولین قدم برای انجام معاملات رنج، شناخت آن است. بازارهای رنج ممکن است پس از بازگشت قیمت از محدوده حمایت یا مقاومت، در حالت ایده آل پس از حداقل دو برخورد حمایتی یا مقاومتی شکل بگیرند. توجه داشته باشید که نقاط قیمتی بالا و پایین (قله ها و دره ها) ممکن است در یک خط و موارد مشابه شکل نگیرد اما حداقل آنها باید نزدیک باشند.

برخی از تریدرها تا زمانی که دو سقف و دو کف ایجاد نشده است وارد بازار نمی شوند اما این یک موضوع ترجیح شخصی است. پس از تعیین کف و سقف قیمت به گونه ای که بتوان یک خط مستقیم را در نمودار به هم متصل کرد، می توان گفت که بازار محدوده شکل گرفته است.

2. نقطه ورود را انتخاب کنید

تعیین نقطه ورود در معاملات رنج

پس از تعیین محدوده معاملات رنج، نوبت به تعیین نقطه ورود می رسد. معامله گران رنج اغلب با حمایت وارد بازار می شوند و با مقاومت می فروشند. برای این منظور، برخی از معامله‌گران از چندین ابزار تحلیل تکنیکال مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتور استوکاستیک برای شناسایی محدوده‌های اشباع خرید و اشباع فروش استفاده می‌کنند. با استفاده از اندیکاتورهای مختلف می توانید شرایط بازار را بهتر مشاهده کنید و نقاط ورود و خروج یک موقعیت را بهتر تعیین کنید.

3. مدیریت ریسک

مدیریت ریسک نکته مهمی در معاملات رنج است که پس از تعیین رنج و تعیین نقطه ورود نباید آن را فراموش کنید. سنگ بنای هر تلاش معاملاتی موفق در بازارهای مالی، مدیریت ریسک هایی است که ممکن است ایجاد شود. این موضوع در بازارهای رنج اهمیت بیشتری پیدا می کند. زیرا در صورت شکست سطح حمایت یا مقاومت، معامله گر باید بتواند با کمترین ریسک از موقعیتی که در بازار رنج گرفته است خارج شود. تعیین حد ضرر (Stop Loss) می تواند در کاهش ریسک بازار مشکل موثر باشد. اگر قصد دارید دارایی خود را با مقاومت به فروش برسانید، معمولاً توصیه می شود حد ضرر خود را بالاتر از سقف قیمت قبلی قرار دهید و بالعکس.

فراموش نکنید که تنها در صورتی می توانید بهترین نتیجه را از معامله در بازار رنج بدست آورید که ریسک های خود را به طور موثر مدیریت کنید. به طور کلی، اگر اصول و مبانی بازار رنج را بدانید، می توانید ریسک معاملات خود را کنترل کنید و از این طریق درآمد مناسبی داشته باشید.

بریک اوت چیست؟

بریک اوت

نوعی دیگر از معاملات رنج، بریک اوت به افزایش قابل توجه در دامنه نوسانات در محدوده رنج گفته می شود. بنابراین نمودار قیمت می تواند سقف ها یا کف های جدید را ببیند. پس از بریک اوت، معمولا یک روند جدید شروع می شود. بریک اوت‌ها اغلب زمانی رخ می‌دهند که بازارها برای مدت طولانی در یک محدوده باقی بمانند. تنها یک تغییر کوچک در عرضه یا تقاضا می تواند منجر به یک حرکت بزرگ قیمت شود و معامله گران را به ورود به بازار سوق دهد. چنین وضعیتی تأثیر حرکت اولیه بازار را افزایش می دهد.

تقاطع طلایی؛ نقطه ورود عالی برای کسب سود موج‌های صعودی

تقاطع طلایی | آکادمی آینده

تقاطع طلایی (Golden Cross) مسیر فتح قله‌های صعودی بازار را به شما نشان می‌دهد.

تقاطع طلایی، سیگنال نقطه ورودی است که به علت آسانی پیش از حد پیدا کردن آن، اکثر سرمایه‌گذاران و معامله‌گران آن را نادیده می‌گیرند. و به دنبال روش‌های پیچیده برای کسب سود در بازار می‌روند. به قول معروف لقمه را دور سرشان می‌چرخانند، بعد آن را می‌خورند.

تقاطع طلایی یا گلدن کراس که آن را گلدن سیگنال نیز می‌نامند، از تقاطع دو اندیکاتور پرکاربرد در بازار شکل می‌گیرد که فقط در طول دوره با یکدیگر متفاوت‌اند.

اگر می‌خواهید صفر تا صد آموزش پیدا کردن تقاطع طلایی، مزایا و معایت گلدن کراس و نکات بسیار مهمی که در استفاده از گلدن سیگنال‌های اندیکاتور تقاطع طلایی باید به آن توجه کنید را یاد بگیرید، این مقاله سودساز را از دست ندهید.

تقاطع طلایی (Golden Cross) چیست؟

گلدن کراس یا تقاطع طلایی، از روی‌هم افتادگی یا قطع شدن دو مووینگ اوریج (میانگین متحرک) کوتاه مدت و بلند مدت ایجاد می‌شود.

زمانی که اندیکاتور میانگین متحرک کوتاه مدت از پایین به بالا، میانگین متحرک بلند مدت را قطع کند، دریچه تقاطع طلایی به روی معامله‌گران باز می‌شود و نوید از احتمال شروع یک بازار را گاوی می‌دهد. به عبارتی پس از شکل‌گیری تقاطع طلایی، انتظار داریم تا زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت، روند صعودی خود را بالای میانگین متحرک بلند مدت حفظ می‌کند، با افزایش حجم تقاضا روبه‌رو باشیم و قیمت دارایی موردنظر رشد کند.

برای درک بهتر تقاطع طلایی به نمونه آن در چارت قیمتی توجه کنید.

نمونه تقاطع طلایی در چارت قیمتی

نمونه تقاطع طلایی در نمودار قیمت | آکادمی آینده

تقاطع طلایی در نمودار قیمت | آکادمی آینده

تقاطع طلایی در چارت قیمت بیت‌کوین برپایه تتر کاملا مشهود است. در نمودار فوق خط آبی، ماینگین متحرک 50 (میانگین متحرک کوتاه مدت) و خط قرمز، میانگین متحرک 200 (میانگین متحرک بلند مدت) هستند. همان‌طور که مشاهده می‌کنید هنگامی که مووینگ اوریج 50، مووینگ اوریج 200 را از پایین به بالا، قطع کرده است و تقاطع طلایی مشخص شده؛ قیمت اولین قدم‌های شروع یک روند صعودی در طولانی مدت را برداشته است.

چگونه گلدن کراس معتبر پیدا کنیم؟

اعتبار تقاطع‌های طلایی که از میانگین‌های متحرک دریافت می‌کنید تا حد زیادی به نوع استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.

قانون مهمی که در پیدا کردن گلدن کراس معتبر باید آن را عایت کنید، وجود هماهنگی بین استراتژی معاملاتی، طول دوره مووینگ اوریج‌ها و تایم فریمی است که در آن معاملاتتان را انجام می‌دهید.

به عنوان مثال، اگر استراتژی معاملاتی شما نوسانگیری است، طول دوره ماینگین متحرک کوتاه را روی 5 و طول دوره ماینگین متحرک بلند مدت را روی 15 تنظیم کنید و در تایم فریم‌های پایین مانند تایم فریم روزانه معامله کنید.

از طرفی اگر استراتژی معاملاتی شما بر اساس سرمایه‌گذاری بلند مدتی است؛ طول دوره میانگین متحرک کوتاه مدت را روی 50 و طول دوره میانگین متحرک بلند مدت را روی 200 قرار دهید و در تایم فریم‌های بزرگ‌تر مانند هفتگی و ماهانه معاملاتتان را انجام دهید.

به‌طور کلی تقاطع‌های طلایی که با مووینگ اوریج‌های دارای طول دوره بالاتر، نسبت به تقاطع‌های طلایی که با مووینگ اوریج‌های دارای طول دوره کوچک‌تر شکل می‌گیرند؛ معتبرتر و پایدارتر هستند.

آموزش پیدا کردن تقاطع طلایی

پیدا کردن تقاطع طلایی بسیار آسان است. برای پیدا کردن این تقاطع سودآور مراحل زیر را دنبال کنید.

ابتدا مطمئن شوید که قبل از شکل گیری تقاطع طلایی، قیمت به اندازه کافی ریزش نقطه ورود به معامله خرید یا اصلاح را تجربه کرده باشد و مستعد شکست سطوح مقاومتی پیشرویش، برای دستیابی به قیمت‌های بالاتر باشد.

  • وارد وب‌سایت تریدینگ ویو https://www.tradingview.com/ (و یا هر پلتفرم تحلیلی که از آن استفاده می‌کنید) شوید و نمودار قیمتی ارز مورد نظرتان را باز کنید.
  • سپس از قسمت Indicators، اندیکاتور مووینگ اوریج (Moving Avrage) را دو بار انتخاب کنید. کافی است در قسمت سرچ، MA را جستجو کنید. و دوبار روی اندیکاتور Moving Avrage کلیک کنید.

آموزش پیدا کردن تقاطع طلایی | آکادمی اینده

آموزش پیدا کردن تقاطع طلایی | آکادمی اینده

  • در مرحله بعد از قسمت گوشه بالایی سمت راست صفحه، روی علامت چرخدنده (Setting) هر یک از اندیکاتورها کلیلک کنید تا تنظیمات‌شان برای شما باز شود.

طول دوره (Length) یکی از آنها را روی 50 و دیگری را روی 200 قرار دهید.

توجه داشته باشید که مووینگ اوریج 50، حکم میانگین متحرک کوتاه مدت و مووینگ اوریج 200، حکم میانگین متحرک بلند مدت را دارند.

می‌توانید از سربرگ Style ویژگی‌های ظاهری آنها مانند رنگ، ضخامت خط و… را برای تشخیص آسان‌تر تغییر دهید. (ترجیحاً برای هر از میانگین‌های متحرک، رنگ متفاوتی فرار دهید تا آنها را باهم اشتباه نگیرید.)

3 4

تنظیمات مووینگ اوریج ها در تقاطع طلایی | آکادمی آینده

تقریباً کار تمام است. از اینجا به بعد باید به دنبال نقاطی باشید که میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به طرف بالا قطع کرده باشد.

اجزای اندیکاتور تقاطع طلایی

میانگین‌های متحرک کوتاه مدت و بلند مدت مهم‌ترین اجزای تعیین کننده گلدن کراس هستند.

البته برخی از تحلیل‌گران پیشنهاد می‌کنند برای رفع خطای تقاطع‌های نامعتبر، به‌صورت همزمان از اندیکاتورهایی مانند RSI یا استوکاستیک نیز استفاده شود. تا معامله‌گران بتوانند پوزیشن‌های ماندگارتری باز کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.