مدلی هوشمند برای پیشبینی روند سهام با استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال
هدف: هدف این پژوهش پیشبینی روند با روشهای تحلیل تکنیکال پیشبینی سهام و روشهای هوشمند یادگیری ماشین است و برای پیش بینی بر روی شاخص کل کار میشود.
روش: این پژوهش، شامل مراحلی است که در ادامه میآید: ابتدا دادههای مورد نیاز جمعآوری میشوند سپس به 25 روش تحلیل داده میشوند، سپس از میان این 25 روش ده روش با اولویت طبق روش انتخاب ویژگی کاهش ابعاد، انتخاب میشوند، خروجی این مرحله به پنج روش هوشمند یادگیری ماشین، ماشین بردار پشتیبان خطی، ماشین بردار پشتیبان کرنل گوسی، درخت تصمیم، نزدیکترین K همسایه و نئیو بیز داده میشود. سپس، برای تصمیمگیری نهایی از روش رأی اکثریت استفاده شده است.
یافتهها: در نهایت این نتیجه حاصل شد که روش پیشنهادی بهطور متوسط نرخ پیشبینی صحیح 97 درصد دارد.
نتیجهگیری: مزایای روش پیشنهادی به این شرح است: روش پیشنهادی در استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال محدودیتی ندارد. روش انتخاب ویژگی بر روی روشهای تحلیل تکنیکال اعمال شده و روشهای تحلیل تکنیکال با اولویت انتخاب شدهاند.
کلیدواژهها
- پیشبینی شاخص کل
- تحلیل تکنیکال
- روشهای هوشمند یادگیری ماشین
20.1001.1.10248153.1397.20.2.7.7
موضوعات
- 18. پیشبینی و شبیهسازی قیمت و بازده
عنوان مقاله [English]
Developing an Intelligent Model to Predict Stock Trend Using the Technical Analysis
نویسندگان [English]
- Elham Afsharirad 1
- Seyed Enayatallah Alavi 2
- Hassanali Sinaei 3
3 Head of the Management Department at Faculty of Economics & Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz. Ahvaz, Iran
Objective: The aim of this study is to predict trend in stock using both analytical methods of stock prediction and intelligent machine learning methods on the case study of the Tehran Stock Exchange index.
Methods: The proposed method consists of the following steps: at first, required data are collected. Afterwards, the data are evaluated using 25 analytical methods certified by Tehran stock exchange, Inc. Then, 10 highest rank methods are selected based on feature selection technique leading to a decrease in dimensions.
Results: The output of the final step is given to five intelligent machine learning methods, i.e., linear support vector machines, Gaussian kernel support vector machines, decision trees, Naïve Bayes and K nearest neighbors.
Conclusion: Eventually, majority voting approach is used to make the final decision. The advantage of the proposed technique is the flexibility to use any technical analysis methods which means there is almost no limitation for this approach. Moreover, the feature selection technique is utilized for technical analysis and these methods are prioritized.
کلیدواژهها [English]
- Index Stock Exchange Prediction
- Technical Analysis
- Intelligent Machine Learning Methods
مراجع
درودی، دیاکو و ابراهیمی، سید بابک (1395). ارائة روش هیبریدی نوین برای پیش بینی شاخص کل قیمت بورس اوراق بهادار. فصلنامه تحقیقات مالی، 18 (4)، ص 613-632.
فخاری، حسین. ولیپور خطیر، محمد و موسوی، سیده مائده (1369). بررسی عملکرد شبکة عصبی بیزین و لونبرگ مارکوات در مقایسه با مدلهای کلاسیک در پیشبینی قیمت سهام شرکتهای سرمایهگذاری. فصلنامه تحقیقات مالی، 19 (2)، ص 299-318.
نبی زاده، احمد؛ قره باغی، هادی و بهزادی، عادل(1396). بهینه سازی پرتفوی ردیابی شاخص بر اساس بتای نامطلوب مبتنی بر الگوریتمهای تکاملی. فصلنامه تحقیقات مالی، 19 (2)، ص 319-340.
Alavi, S. E., Sinaei, H. & Afsharirad, E. (2015). Predict the trend of stock prices using machine learning techniques, International Academic Journal of Economics, 2 (12), 1-11.
Alpaiden, E. (2004). Introduction to machine learning. First انواع روشهای تحلیل سهم Edition. The MIT Press Cambridge Massuchusetts, London, England.
Chen, K.-Y., & Ho, C.-H. (2005). An improved support vector regression modeling for Taiwan Stock Exchange market weighted index forecasting. International Conference on Neural Networks and Brain. Beijing, China.
Dorodi, D., & Abrahimi, S. B. (2017). Presenting a new hybrid method for predicting the Stock Exchange price index. Financial Research Journal, 18 (4), 612-632. (انواع روشهای تحلیل سهم in Persian)
Enke, D., Thawornwong, S. (2005). The use of data mining and neural networks for forecasting stock market returns. Expert systems with Applications, 29 (4), 927-940.
Fakhari, H. Valipour Khatir, M. & Mousavi, M. (2017). Investigating Performance of Bayesian and Levenberg-Marquardt Neural Network in Comparison Classical Models in Stock Price Forecasting. Financial Research Journal, 19 (2), 229-318. (in Persian)
Ford, N., Batchelor, B., & Wilkins, B. R. (1970). A learning scheme for the Nearest Neighbor Classifier. Information Sciences, 2 (2), 139-157.
Hassan, M. R., Nath, B., & Kirley, M. (2007). A fusion model of HMM, ANN and GA for stock market forecasting. Expert systems with Applications, 33 (1), 171-180.
Hafezi, R., Shahrabi, J., & Hadavandi, E. (2015). A bat-neural network multi-agent system (BNNMAS) for stock price prediction: انواع روشهای تحلیل سهم Case study of DAX stock price. Applied Soft Computing, 29, 196-210.
Kim, E., Kim, W., & Lee, Y. (2003). Combination of multiple classifiers for the customer's purchase behavior prediction. Decision Support Systems, 34 (2), 167-175.
Kuo, R. J., Chen, C., & Hwang, Y. (2001). An intelligent stock trading decision support system through integration of genetic algorithm based fuzzy neural network and artificial neural network. Fuzzy sets and systems, 118 (1), 21-45.
Liu, C., Wang, J., Xiao, D., & Liang, Q. (2016). Forecasting S&P 500 Stock Index Using Statistical Learning Models. Open Journal of Statistics, 6 (06), 1067.
Nabizade, A., Gharehbaghi, H. & Behzadi, A. (2016).Index Tracking Optimization under down Side Beta and Evolutionary Based Algorithms. Financial Research Journal, 19 (2), 319-340. (in Persian)
Patel, J., Shah, S., Thakkar, P., & Kotecha, K. (2015). Predicting stock and stock price index movement using trend deterministic data preparation and machine learning techniques. Expert systems with Applications, 42 (1), 259-268.
Saad, E. W., Prokhorov, D. V., & Wunsch, D. C. (1998). Comparative study of stock trend prediction using time delay, recurrent and probabilistic neural networks. IEEE Transactions on neural networks, 9 (6), 1456-1470.
Schöneburg, E. (1990). Stock price prediction using neural networks: A project report. Neurocomputing, 2 (1), 17-27.
Tsai, C.-F., Lin, Y.-C., Yen, D. C., & Chen, Y.-M. (2011). Predicting stock returns by classifier ensembles. Applied Soft Computing, 11 (2), 2452-2459.
Xu, X., Zhou, C., & Wang, Z. (2009). Credit scoring algorithm based on link analysis ranking with support vector machine. Expert systems with Applications, 36 (2), 2625-2632.
Yang, H., Chan, L., & King, I. (2002). Support vector machine regression for volatile stock market prediction. International Conference on Intelligent Data Engineering and Automated Learning. Manchester, UK.
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال، کدام یک برای بورس ایران مناسبتر است؟
در بورس ایران کدام یک از روشهای تحلیل سهام مناسبتر است، تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال ؟ در واقع این سوال یکی از آن سوالهایی است که تمامی معاملهگران بورس یک بار هم که شده به آن فکر کردهاند. پاسخ این سوال احتمالا بسیار مفصل است اما با این حال در این مقاله سعی میکنیم به طور مختصر و مفید به این سوال پاسخ دهیم.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال؟
تحلیل بنیادی به ارزش گذاری سهام میپردازد و عقیده دارد هر چیزی در بلند مدت به ارزش ذاتی خود میرسد. یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتالیست وقتی سهمی را پیدا کند که ارزش بازار آن از ارزش ذاتی آن کمتر باشد، احتمالا سرمایه گذاری روی آن سهم را منطقی میداند.
اما تحلیل تکنیکال هیچ کاری با بنیاد سهم ندارد و اعتقاد دارد اطلاعات بنیادی هر چه که باشد در نهایت خودش را در نمودار قیمت سهم (عرضه و تقاضا) نشان خواهد داد و با تحلیل نمودار قیمت و حرکات آن میتوان به پیش بینی آینده رفتار قیمت پرداخت.
آیا تحلیل تکنیکال در بورس ایران جواب میدهد؟
یکی از چالشهایی که همواره تکنیکالیستهای بورس ایران با آن مواجه هستند این است که آیا تحلیل تکنیکال در بورس ایران هم جواب میدهد. برخی از افراد اعتقاد دارند که تحلیل تکنیکال فقط برای بازارهای جهانی جواب میدهد و برای بورس ایران اصلا مناسب نیست.
دلیل این افراد برای ادعای خود دو چیز است:
- وجود دامنه مجاز نوسان
- مهندسی روند حرکت سهام توسط بازیگر سهم
اول اینکه در بورس ایران دامنه نوسان روزانه محدود است و چیزی به نام حجم مبنا وجود دارد که این مسائل اجازه نمیدهد نمودار سهام به طرز طبیعی حرکت کند. برای مثال فرض کنید سهمی که دیروز صف خرید بوده است (کندلی شبیه یک خط تیره) و امروز بالاترین قیمت مجاز را دیده است و صف فروش شده است. الگوی کندلی تشکیل شده برای این سهم را در زیر مشاهده میکنید. در صورتی که اگر دامنه نوسان نبود احتمالا الگو کندلی به صورت کلی یک چیز دیگری بود (به تصویر زیر دقت کنید).
تفاوت الگوهای کندلی در حالتی که دامنه نوسان وجود دارد و در شرایط بدون دامنه نوسان
این مثال فرضی بالا تنها یک نمونه از مشکلاتی است که دامنه نوسان برای تحلیل تکنیکال بوجود آورده است و از بیان موارد دیگر برای اجتناب از طولانی شدن مطلب خودداری میکنیم.
این مشکلات باعث شده است برخی افراد تحلیل تکنیکال را برای بورس ایران مناسب ندانند.
عقیدهی سهم شناس درباره تحلیل تکنیکال در بورس ایران
به اعتقاد تیم تحلیلی سهم شناس انواع روشهای تحلیل سهم با همهی این مشکلات، همچنان بخش بزرگی از تحلیل تکنیکال میتواند در بورس ایران کارایی داشته باشد. همچنین آن بخشهای تحلیل تکنیکال (کندل شناسی، دورههای زمانی و …) که با مشکل مواجه هستند را نیز میتوان برای بورس ایران بومی سازی کرد و قوانین جدیدی برای آن نوشت که این کار به زودی توسط تیم سهم شناس انجام و در قالب یک جزوی آموزشی منتشر خواهد شد.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
کدام روش تحلیلی برای من مناسب است، تحلیل تکنیکال یا بنیادی ؟!
این سوال از آن جهت اهمیت دارد که شما به عنوان یک معاملهگر باید ابتدا با روحیات خود آشنا باشید و هدف خود از سرمایه گذاری در بورس را مشخص کنید. بعد از آن است میتوانید استراتژی معاملاتی خود را بر اساس یکی از روشهای تحلیلی تکنیکال یا بنیادی و یا حتی تابلوخوانی پیاده سازی کنید.
برای مثال اگر فردی هستید که از نظر شخصیتی به دنبال سودهای سریع و کوتاه مدت هستید روش تحلیل فاندامنتال برای شما مناسب نیست. در این حالت احتمالا تابلو خوانی میتواند به شما کمک بیشتری کند. اما اگر فردی صبور و بلند مدت هستید استراتژیهای مبتنی بر تحلیل بنیادی قطعا مناسبتر خواهد بود.
پس اولین گام در معامله گری خود شناسی است.
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال، بالآخره کدام تحلیل مناسبتر است؟
بالاخره کدام روش تحلیلی مناسب است، تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال ؟ پیشنهاد ویژه تیم تحلیلی سهم شناس که حاصل تجربه چندساله فعالیت در بازار سرمایه است به شرح زیر میباشد:
در اکثر مواقع باید سهم را با تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی انتخاب کرد و با تحلیل تکنیکال نقطه مناسب قیمتی را پیدا کرد و برای تکمیل به کمک تابلوخوانی زمان مناسب خرید را پیدا و وارد معامله شد. انتخاب مناسب سهم و نقطه ورود به معامله، هر دو به یک میزان دارای اهمیت است.
یکی از تصورات رایج در مورد تحلیل تکنیکال این است که ما فقط می توانیم به وسیله تحرکات قیمت سهم را تحلیل کرده و به معامله بپردازیم و هیچ نیازی به تحلیل بنیادی نداریم. این تصور به چند دلیل غلط است.
دلیل اول
اول اینکه درسته که همه چیز در قیمت سهم خلاصه میشود و تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روندهای قیمتی در آیندهی نزدیک کافی است اما هیچ تصویری از آیندهی دور قیمت به ما نخواهد داد.
هیچ تحلیل گر تکنیکالی قادر نخواهد بود روند سهم را برای یکی دو سال آینده پیش بینی کند. البته این نقصی برای تحلیل تکنیکال نیست، زیرا اصولا ما همچین انتظاری نباید از این نوع تحلیل داشته باشیم. در مقابل تحلیل بنیادی می تواند روند آینده دور را پیش بینی کند.
دلیل دوم
دومین دلیل نیاز ما به تحلیل بنیادی، نیاز ما به انتخاب سهم هایی است که میخواهیم از نظر تکنیکالی مورد بررسی قرار دهیم. بدون تحلیل بنیادی ما نیاز به بررسی هر روزه تمامی سهمهای بازار داریم که کار وقت گیر و کم بازدهی است. اما بوسیله تحلیل بنیادی ما میتوانیم بسیاری از گروههای بورسی را برای مدتی از دایره بررسیهای خود حذف کنیم و از سهمهای باقی مانده هم گلچینی از سهام های نابی که آینده خوبی خواهند داشت را بدست آورده و زیر نظر بگیریم تا هر زمان که سیگنالی برای ورود یافتیم با خیالی آسوده وارد معامله شویم. ✅✅✅
نتیجهگیری
هر روز روشهای تحلیل سهام پیچیدهتر از گذشته میشود. دلیل آن واضح است، افراد بیشتری به این حوزه ورود کردهاند و به نوعی رقابت برای موقعیتهای بازار بیشتر از گذشته شده است و اطلاعات در اختیار همهی افراد وجود دارد. بنابراین سعی کنید با ذهنی باز و منعطف پذیرای روشهای مختلف تحلیل سهام باشید و برای حرکت به سوی کمال در حرفهی معامله گری، به هیچ روش و متدی برای تحلیل سهم، نه نگویید🔆
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
آموزش نحوه محاسبه نسبت های مالی و روش های ارزشگذاری سهام
نسبت های مالی و روش های مختلف ارزشگذاری سهام شرکت های بورسی از مباحث بسیار مهمی است، که در تحلیل بنیادی از آنها استفاده های بسیار زیادی می شود.
در واقع تحلیلگران با استفاده از این نسبت ها و مفاهیم مهم جهت تحلیل بنیادی سهام و برای پیدا کردن قیمت ذاتی سهم ها، اقدام می کنند و با به دست آوردن ارزش واقعی آن ها تصمیم به خرید یا فروش سهام شرکت ها می کنند.
اما قبل از شرح کامل این نسبت های مالی و روش های مختلفی که در آن وجود دارد. باید به نکته بسیار مهم و کلیدی در رابطه با کاربرد های متفاوت روش هایی که در ادامه شرح می دهیم، اشاره کنیم.
هر یک از روش هایی که توضیح خواهیم داد باید فقط و فقط بر اساس ماهیت و فرمت سهام هر شرکت به صورت جداگانه استفاده شوند .
در واقع این نسبت های مالی و روش های کاربردی بسته به نوع فعالیت هر شرکت بورسی مثل خدماتی، سرمایه گذاری و یا تولیدی می تواند کاملا متفاوت باشد و استفاده های نا به جا از هر کدام یک اشتباه بسیار بزرگی است که متاسفانه بعضا در بین معامله گران کشور ما نیز دیده می شود.
ما در این مقاله پس از توضیح در مورد این نسبت ها، به کاربرد و موارد استفاده هر یک از آن ها نیز اشاره خواهیم داشت.
پس با توجه به این موضوع مهم، در ادامه مطلب با ما همراه باشید تا با این نسبت های مالی و روش های مختلف ارزش گذاری سهام بیشتر آشنا شوید.
پیشنهاد ویژه: دوره بورس تهران معتبر ترین دوره بورس در کشور
پی بر ای P/E یا نسبت قیمت به سود سهام
نسبت P/E یکی از نسبت های بسیار پرکاربرد در بحث ارزش گذاری شرکت های تولیدی است که بسیار زیاد مورد استفاده تحلیلگران قرار می گیرد. نسبت پی بر ای در واقع از تقسیم قیمت روز سهام بر سود ساخته شده به ازای هر سهم شرکت به دست می آید.
ما از طریق این نسبت متوجه خواهیم شد که در ازای هر ۱ ریال سودی که شرکت ساخته است چند ریال بابت خرید سهام آن شرکت پرداخت می کنیم. طبیعی است هر چه این نسبت عدد پایین تری را به ما نشان دهد سهام مورد نظر از جذابیت بیشتری برخوردار است.
منظور از شرکت های تولیدی شرکت های فولادی، پتروشیمی و شرکت هایی از این قبیل است که محصول تولیدی و فروش مشخصی دارند و سود های آن ها تکرار پذیر است .این شرکت ها عمدتا از منطق P/E پیروی می کنند.
ارزش خالص دارایی یا Net Asset Value
خالص ارزش دارایی یا مبحث Net Asset Value یکی از مهمترین روش های کاربردی برای ارزشگذاری شرکت های هلدینگ و سرمایه گذاری در بازار سهام است. این نسبت در واقع نشان دهنده خالص ارزش دارایی شرکت است که از فرمول بسیار ساده ای تبعیت می کند.
کل دارایی های یک شرکت شامل سهام ، زمین و انواع سرمایه گذاری هایی که در پرتفوی بورسی و غیر بورسی شرکت است، منهی بدهی های آن مساوی با خالص ارزش دارایی ها یا همان NAV شرکت می باشد.
منظور از شرکت های سرمایه گذاری و هلدینگ در واقع شرکت هایی هستند که در بازار سهام، تمرکز اصلی خود آن ها در خرید و فروش سهام شرکت های دیگر است.و جزو شرکت های تولید محصول به حساب نمی آیند.
کل دارایی ها - کل بدهی ها = خالص ارزش دارایی های شرکت
شاخص Return on Equity یا به اختصار ROE
شاخص ROE در بورس یکی از کارآمدترین و در عین حال جالب ترین ترین نسبت های ارزشگذاری در سهام است.
برای نشان دادن میزان سودآوری یک شرکت از شاخص بازده جمع حقوق صاحبان سهام یا Return On Equity استفاده میشود که بیانگر میزان کارایی شرکت در تولید سود است.
این شاخص به عنوان بازده دارایی خالص در نظر گرفته می شود. ROE معیاری برای سودآوری شرکت در رابطه با جمع حقوق صاحبان سهام در نظر گرفته شده است.این نسبت همچنین به ما نشان میدهد آیا مدیریت با نرخ و سرعتی مناسب در حال افزایش ارزش و سود آوری شرکت است یا خیر.
از این نسبت می توان برای سنجش ارزش اکثر شرکت های بورسی استفاده کرد اما باید توجه ویژه ای به ترازنامه شرکت مورد نظر و به روز بودن ارزش دارایی های آن شرکت با توجه به بحث تورم در کشور ایران کرد.
نسبت P/B یا قیمت به جمع حقوق صاحبان سهام
نسبت P/B یکی از ارزشمندترین نسبت های ارزشگذاری در بازار سهام است که می تواند بازدهی بسیار جذابی برای سرمایه گذاران ایجاد کند. منظور از B در واقع همان Book Value یا جمع حقوق صاحبان سهام ثبت شده در ترازنامه شرکت است.
در واقع با تقسیم جمع حقوق صاحبان سهام شرکت با تعداد سهام ثبت شده آن شرکت در بورس می توان به رقم Book Value به ازای هر سهم رسید که نهایتا با تقسیم قیمت روز سهام بر این عدد به نسبت P/B خواهیم رسید.
این نسبت برای ارزیابی اکثر شرکت ها، به خصوص شرکت هایی که به تازگی افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی داشته اند بسیار کار آمد است.
Price / bookvalue = p/b
شاخص Return On Asset یا به اختصار ROA
ROA شاخصی از چگونگی سودآوری خالص یک شرکت، بسته به کل دارایی های آن شرکت می باشد. در واقع ROA یک شرکت، از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت، به کل دارایی های آن شرکت به دست می آید.
ROA در واقع یک شاخص سنجش درباره مدیریت توانمند است.که در رابطه با چگونگی استفاده از داراییهای شرکت در جهت انواع روشهای تحلیل سهم تولید سود از داراییهای مولد دید عمیقی به به ما میدهد.
این شاخص میخواهد کیفیت سود ساخته شده شرکت را به ما نشان دهد هر چند که به دلیل شرایط تورمی کشور ایران، ممکن است دارایی های ثبت شده شرکت در ترازنامه از ارزش واقعی خود بسیار دور باشند و در این حالت و در صورت به روز نبودن ترازنامه می تواند تحلیلگر را دچار اشتباهات فاحشی کند.
نسبت PEG یا نسبت قیمت به سود،به ازای میزان رشد شرکت
این نسبت ارزشگذاری بسیار جذاب و شیرین در واقع برگرفته از همان نسبت معروف و پر کاربرد P/E است. با این تفاوت که نرخ رشد سودآوری شرکت را نیز مد نظر قرار می دهد.
در واقع با در نظر گرفتن این نسبت ممکن است در نگاه اول دو شرکت که از لحاظ عدد P/E یکسان هستند از ارزشمندی یکسانی برخوردار باشند اما وقتی این عدد به دست آمده را تقسیم بر نرخ رشد یا همان Growth سود آوری شرکت نیز میکنیم با تفاوت های جالبی مواجه می شویم که دید بسیار عمیق تری به تحلیلگر خواهد داد.
سهم هایی که از منطق P/E پیروی کنند از این نسبت شیرین نیز پیروی خواهند کرد.
روش های پیشرفته و جریانات نقد شامل FCF ،DCF ،DDM
جریان نقدی آزاد یا Free Cash Flow در واقع همان جریان نقد مانده در اختیار شرکت پس از خروج وجه نقد و برای پوشش عملیات جاری و حفظ داراییهای شرکت است.
جریان نقدی آزاد (FCF) هزینههای غیر نقدی مانند استهلاک داراییها و تجهیزات را از صورت سود و زیان حذف میکند. جریان نقدی آزاد این فرصت را به مدیران یک شرکت میدهد که به دنبال فرصتهای افزایش بازدهی باشند و برنامههای توسعه شرکت، گسترش کسبوکار، پرداخت سودهای نقدی و کاهش بدهیها را به سرانجام برساند.
از این روش میتوان برای اکثریت سهم های در بورس استفاده ای بسیار بهینه کرد. به خصوص شرکت هایی که در تولید جریانات نقد توانمندی بالایی دارند.
روش DCF یا DISCOUNT CASH FLOW در واقع از جریانات نقدی تنزیل یافته درج شده در صورت های مالی شرکت، به بررسی و پیش بینی آینده این جریانات نقدی و میزان تنزیل آن ها میپردازد.
در این روش هدف اصلی تحلیلگر آن است که وجه نقدی را که یک سرمایه گذار از این کار دریافت می کند، بر اساس ارزش زمانی پول بسنجد. زیرا در علم اقتصاد ارزش 1 میلیون تومان امروز به مراتب بیشتر از 1 میلیون تومان چند ماه آتی است. استفاده از این روش نیز همانند روش FCF برای عمده شرکت های بورسی امکان پذیر است.
روش DDM یا DIVIDEND DISCOUNT MODEL که مفهوم تحلیلی آن تنزیل سود تقسیمی سالانه شرکت در ارزش فعلی آن شرکت است. به این صورت که ارزش هر دارایی، همان ارزش فعلی جریان های نقدی آتی مورد انتظار ما میباشد که با نرخ رشدی متناسب با میزان ریسک جریانهای نقدی تنزیل شدهاست.
با توجه به اینکه پیشبینی میزان و درصد سود تقسیمی شرکت ها تا زمان بینهایت امکانپذیر نیست، حالتهای مختلف مدل تنزیل سود تقسیمی، بر اساس مفروضات متفاوت وجود دارد که تحلیلگران از انواع این پیش بینی ها استفاده می کنند .
از این روش می توان برای ارزیابی شرکت هایی که وضعیت با ثباتی را با یک نرخ رشد ثابت دارند استفاده کرد.
نسبت P/S یا قیمت به میزان فروش شرکت
نسبت P/S یا همان نسبت قیمت به فروش همانطور که از نامش مشخص است از تقسیم قیمت بر فروش شرکت به ازای هر سهم به دست می آید. برای این کار لازم است میزان فروش کل شرکت بر تعداد سهمهای شرکت تقسیم شود. تا ابتدا فروش به ازای هر برگ سهم به دست آید .
در مرحله بعد قیمت روز سهام تقسیم بر عدد بدست آمده می شود تا نسبت P/S سهم به دست آید.
نسبت P/NAV یا قیمت به خالص ارزش دارایی ها
بعد از به دست آوردن NAV به ازای هر سهم یک شرکت هلدینگ، که در واقع همان خالص ارزش دارایی ها هر سهم شرکت است . برای ارزشگذاری هر برگ سهام آن لازم است تا به نسبت P/NAV توجه ویژه ای داشته باشیم.
این نسبت از تقسیم قیمت روز سهام بر NAV هر برگ سهام شرکت به دست می آید. بعد از تقسیم این دو، درصد به دست آمده هر مقدار که از عدد 100 کوچکتر باشد میزان زیر ارزش ذاتی بودن قیمت را نشان می دهد و هر چه از 100 فراتر رود نشان از حباب قیمتی دارد.
از این نسبت برای ارزشگذاری شرکت های هلدینگ و سرمایه گذاری استفاده می شود.
EPS ، DPS و تفاوت های آن ها
منظور از EPS که در واقع مخفف جمله Earnings per share است .به معنای سود به ازای هر سهم است. هر شرکت بعد از کسب سود و در صورت های مالی خود میزان سود خالص به دست آمده را تقسیم بر تعداد سهام ثبت شده در سازمان بورس می کند و از این طریق میزان EPS یا همان سود به ازای هر سهم شرکت به دست می آید.
منظور از DPS که در واقع مخفف جمله Dividend Per Share است. به معنای سود تقسیم شده از دل همان EPS به دست آمده شرکت در بین سهامداران آن شرکت است. در واقع هر شرکت بورسی به صورت سالانه موظف است بخشی از سود به دست آمده شرکت را که میزان و درصد آن به تصویب هیئت مدیره می رسد را در بین سهامداران تقسیم کند .
به سودی که در بین سهامداران از دل EPS ساخته شده شرکت پرداخت می شود، اصطلاحا DPS می گویند.
جمع بندی
در این مطلب که در ادامه مباحث آموزش بورس و فارکس تدارک دیده شده بود سعی کردیم مهمترین و کاربردی ترین نسبت های مالی و ارزشگذاری سهام را که در ایران کاربردی تر هستند برای شما شرح مختصری دهیم .
هر چند که نسبت های مالی در سطح جهانی وسعت بسیار بیشتری دارد اما سعی ما بر تشریح مهمترین و کاربردی ترین آن ها در بازار بورس تهران بود.
در انتها بد نیست به جدول بسیار جذابی که توسط تیم تحلیلی مجموعه آموزش بورس تهیه شده است، نگاهی گذرا داشته باشید.
جدول زیر به ما نشان می دهد که در چند سال گذشته بورس تهران کدام یک از روش های ارزشگذاری بیشتر مورد استفاده تحلیلگران قرار گرفته اند و هر کدام چه میزان بازدهی و خطایی داشته اند و علل آن ها چه بوده است.
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و انواع روشهای تحلیل سهم … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها انواع روشهای تحلیل سهم و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
جزئیات خبر
در معاملهگری، واژه حجم (volume) نشان دهنده تعداد واحدهایی است که طی یک بازه زمانی خاص خرید و فروش میشوند.
بنابراین حجم در بازار سهام به معنای تعداد سهام خرید و فروش شده است.
برخی معاملهگران از حجم معاملات به عنوان یک معیار کلیدی برای گرفتن تصمیمات خرید و فروش استفاده میکنند.
حجم معاملات به تریدرها امکان میدهد تا میزان نقدشوندگی یک دارایی را تشخیص دهند.
نقدشوندگی بالاتر به معنای این خواهد بود که با راحتی بیشتری میتوان در قیمت مدنظر وارد یک معامله یا از آن خارج شد.
تحلیل حجم معاملات، تکنیکی است که با کشف و تحلیل روابط بین حجم و قیمتها، معاملاتی که باید انجام شوند را تشخیص میدهید. دو مفهوم کلیدی در تحلیل حجم معاملات، شامل حجم خرید (buying volume) و حجم فروش (selling volume) است.
در ادامه شرح میدهیم کاهش یا افزایش حجم معاملات در روند سهم نشانگر چیست.
و اینکه چگونه باید از حجم معاملات برای بهبود معاملات خود استفاده کنید.
حجم خرید
هنگامی که حجم معاملات بالاتر است، راحتتر میتوانید مقادیر بزرگ یا کوچک سهام را خرید و فروش کنید زیرا در سمت مقابل معامله، معاملهگران زیادی در بازار هستند و منتظرند تا سفارششان تکمیل شود.
هر تراکنش باید یک خریدار و یک فروشنده داشته باشد. به عنوان مثال، برای خرید سهام، یک فروشنده باید به شما بفروشد و برای اینکه شما بفروشید، یک خریدار باید از شما بخرد.
این مسئله منجر به برخی سردرگمیها میشود زیرا شما اغلب عباراتی مانند این را میشنوید:
- فروشندگان کنترل را به دست گرفتهاند.
- حجم خرید بیش از حجم فروش است.
- امروز حجم خرید سنگین است.
زمانی خریداران کنترل را در دست دارند که با فشار تقاضا، قیمت به بالاتر میرود. سفارش خرید با قیمت پیشنهادی که فروشنده ارسال کرده انجام میشود و نشاندهنده پایینترین قیمتی است که در آن فروشندهها حاضر به فروش سهام خود میشوند.
هنگامی که کسی سهامی را در قیمت ارائه شده توسط فروشنده خریداری میکند، نشاندهنده تقاضا برای سهام است و حجم این معامله در معیار حجم خرید گنجانده شده است.
حجم فروش
پایینتر رفتن قیمت، نشاندهنده کنترل فروشندگان بر بازار است. حجم فروش شامل حجم معاملاتی میشود که در قیمت تقاضا اتفاق میافتد.
قیمت پیشنهادی یا تقاضا، بالاترین قیمت ارسال شده در بازار توسط خریداران است. اگر کسی بخواهد در قیمت وارد شده توسط خریداران، (قیمت تقاضا) سهام خود را بفروشد، نشاندهنده عدم تمایل نسبت به نگهداری سهام است.
این حجم از معاملات که فروشنده، قیمت معامله را برابر با قیمت وارد شده توسط خریدار وارد میکند، حجم فروش را نشان میدهد.
حجم معمولا در پایین نمودار قیمت نشان داده میشود.
نمودارها حجم معاملات را با میلههای عمودی نشان میدهند، و میلهها مشخص میکنند که چه تعداد سهام در طول یک بازه زمانی خاص خرید و فروش شده است.
تصویر زیر نمونهای از یک نمودار روزانه است. هر میله حجم در پایین نشان میدهد که چه تعداد سهام در هر بازه روزانه معامله شده است.
میلههای حجم در یک نمودار 1 ساعته، نشان دهنده تعداد سهامی هستند که در طول 1 ساعت خرید و فروش میشود.
میلههای حجم ممکن است رنگی باشند. میله حجم به رنگ قرمز به معنای کاهش قیمت در طول آن بازه زمانی است و بازار، حجم معاملاتی آن بازه را (به طور تخمینی) به عنوان حجم فروش نشان میدهد. اگر حجم یک میله سبز داشته باشد، به این معنی است که قیمت در طول آن بازه زمانی افزایش یافته و بازار آن را حجم خرید در نظر میگیرد.
حجم نسبی (relative volume)
معاملهگران ترجیح میدهند در معاملاتی روزانه خودشان حجم معاملات را داشته باشند، زیرا به آنها اجازه میدهد به سرعت به یک موقعیت معاملاتی وارد و از آن خارج شوند.
آمار حجم میانگین (average volume) نشان میدهد که چه تعداد سهم در یک روز عادی دست به دست شده است. برخی روزها حجم بسیار بالاتری نسبت به حالت نرمال دارند، درحالیکه برخی روزها شاهد حجم کمتری هستند.
معامله گران کوتاهمدت به سهام یا داراییهایی که دارای حجم میانگین بالا هستند و یا حجم بالاتر از معمول در یک روز خاص دارند متمایل میشوند. حجم پایینتر از میانگین، نشاندهنده علاقه کمتری به سهام و برخی اوقات عدم علاقه به آن سهام یا دارایی را نشان میدهد.
حجم معاملات بالاتر
به روزهایی توجه کنید که حجم معاملات، بالاتر از حد معمول است.
چنین روزهایی معمولا نوسان و حرکات بزرگ قیمت به سمت بالا یا پایین اتفاق افتاده است.
اگر اکثر حجم در قیمت فروش (Ask) اتفاق بیفتد، (یعنی خریدار، قیمت سمت فروشنده را قبول کند) قیمت بالاتر میرود و افزایش حجم نشاندهنده این است که خریداران اعتقاد به افزایش قیمت سهم دارند و میخواهند آنرا زودتر خریداری کنند.
- Bid price: قیمت ارائه شده توسط خریداران
- Ask price: قیمت ارائه شده توسط فروشندگان
اگر اکثر حجم در قیمت خرید (Bid) اتفاق بیفتد، (یعنی فروشنده، قیمت سمت خریدار را قبول کند) قیمت کاهش مییابد و افزایش حجم نشاندهنده این است که فروشندگان اعتقادی به نگهداری سهم ندارند و هرچه زودتر میخواهند از شر آن خلاص شوند.
افزایش حجم معمولا نشان میدهد که رویدادهای خاص در رابطه با آن سهم رخ داده است. اغلب اوقات، انتشار یک خبر یا معاملاتی که از روی خوشبینی یا نگرانی مفرط انجام میشود بر حجم معاملات تاثیرگذار است.
تحلیل حرکات قیمت سهام
نظارت بر حجم معاملاتی سهام، با اینکه لازم نیست، میتواند به تحلیل حرکات قیمت سهام کمک کند.
دستورالعملها و توضیحات زیر میتواند در درک و تحلیل حجم مفید باشد.
حجم بالا نشاندهنده عقیده محکم خریداران و فروشندگان در افزایش یا کاهش قیمت است. به عنوان مثال، اگر روند سهام به سمت بالا باشد و حجم با افزایش قیمت بیشتر شود، نشان میدهد که خریداران اشتیاق به خرید دارند؛ این رویداد مسئله معمولا با حرکات بزرگتر به سمت بالا اتفاق میافتد (بازده مثبت).
یک روند میتواند به مدت طولانی در حال کاهش حجم باشد، اما معمولا کاهش حجم در حین یک روند صعودی، نشاندهنده تضعیف روند است.
اگر روند به سمت بالا حرکت کند اما حجم به طور پیوسته کاهش یابد، نشان میدهد که افراد کمتری قصد خرید دارند. با توجه به این نکته، تا زمانی که حجم فروش در مقیاس بزرگتری نسبت به حجم خرید نیفتاده، روند تغییر نخواهد کرد.
پولبکها (pullback)
در حالت ایدهآل، هنگامی که قیمت در مسیر روند حرکت میکند حجم باید بیشتر شود و هنگامی که در خلاف جهت حرکت کند حجم کمتر میشود، که پولبک نام دارد.
این امر نشاندهنده حرکات قوی قیمت در مسیر روند و پولبکهای ضعیف است، که باعث میشود احتمال ادامهدار شدن روند بیشتر شود.
نکته: رشد قیمت در یک روند صعودی و افت قیمت در روند نزولی معادل حرکت قیمت در مسیر روند است.
حجم بالا با حرکات قوی قیمت در خلاف جهت روند، حاکی از تضعیف روند و یا احتمال معکوس شدن روند قیمت است.
یک افزایش شدید در حجم معاملات، به زمانی گفته میشود که حجم، بیش از حد نرمال بالا رفته (پنج تا 10 برابر بیشتر از حجم میانگین) و آن زمان یا دوره میتواند نشان دهنده پایان یک روند باشد.
این حجم بالا، نشاندهنده خستگی و فرسودگی روند است. این شرایط هنگامی اتفاق میافتد که مقدار زیادی سهام خرید و فروش شده و هیچ کس باقی نمانده تا قیمت را در مسیر روند به پیش ببرد. در این صورت، اغلب روندها خیلی سریع معکوس میشوند.
اندیکاتورهای حجم
در تحلیل تکنیکال برای تحلیل حجم معاملات، گاهی اوقات از اندیکاتورها کمک گرفته میشود.
دیدگاه شما