"اختیار معامله" مدل موفق دنیا برای مدیریت ریسک حوزه کشاورزی
مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران در پنجمین همایش مهندسی مالی که با موضوع مدیریت ریسک مالی برگزار شد گفت: مدل پیشنهادی بورس کالای ایران برای مدیریت ریسک در حوزه بازار محصولات کشاورزی، استفاده از قراردادهای مشتقه کالایی و مشخصاً قرارداد اختیار معامله است.
به گزارش «پایگاه خبری بورس کالای ایران»، حامد سلطانی نژاد در این همایش که روز گذشته در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به اهمیت بخش کشاورزی به عنوان یکی از پایه های توسعه اقتصادی در دنیا گفت: پروژه توسعه ای که اخیرا در بورس کالای ایران مورد توجه قرار گرفته است، توسعه بخش کشاورزی با استفاده از ابزارهای مالی نوین است.
سلطانی نژاد گفت: قرارداد اختیار معامله یک راه حل مبتنی بر بازار است که تعبیر و تفسیری از قیمت بازاریِ تمام اقداماتی که در فرآیند حمایت از بخش کشاورزی انجام می شود را ارائه می کند.
وی در تشریح مدل پیشنهادی بورس کالا گفت: این مدل که به دولت برای صرفه جویی در هزینه ها کمک می کند مدل قراردادهای مشتقه همراه با بیمه درآمد است.
مدیرعامل بورس کالای ایران افزود: در قراردادهای اختیار معامله فروشنده ی قرارداد متعهد می شود که در صورت درخواست خریدار، تعداد مشخصی از دارایی پایه را به قیمت اعمال معامله کند و قیمت اعمال نیز قیمتی است که در زمان قرارداد بر روی آن توافق شده و البته تضامینی هم دریافت می شود.
وی توضیح داد: اگر از قراردادهای اختیار معامله برای محصولات کشاورزی استفاده کنیم می توانیم دو یا سه ماه قبل از فصل برداشت که امکان برآورد سطح زیر کشت یا محصول کشاورز وجود دارد به هر کشاورز یک اختیار فروش اعطا کنیم که بتواند محصول خود را به دولت یا هر نهاد دیگری که متعهد این اوراق می شود بفروشد.
وی افزود: امکان دیگری که در این مدل وجود دارد این است که قیمت این اختیار را دولت می تواند به صورت سوبسید پرداخت کند.
وی اشاره کرد: نکته حائز اهمیت، برآورد دقیقی از محصول قابل برداشت کشاورز است بر این اساس قیمت را در قرارداد اختیار مشخص کرده و تعیین می کنیم کل قیمت یا بخشی از آن را به کشاورز سوبسید دهیم و بر حسب سطح زیر کشت هر کشاروز نیز به او اختیار فروش اعطا می کنیم.
وی یادآور شد: همواره دولت ها بخشی از محصولات کشاورزی را به عنوان ذخایر استراتژیک نگهداری می کنند که در این مدل دولت بخشی از ذخایر را در مالکیت خود نگه می دارد و مابقی اختیار ها را به مناقصه عمومی گذاشته و به افرادی می فروشد که حائز صلاحیت هستند مثل نانوایان، آرد سازها یا سایر صنایع غذایی مرتبط که امکان تحویل گندم از کشاورز را دارند.
وی همچنین گفت: این آپشن ها یا اختیارها قابلیت معامله در بازار ثانویه را دارند و خاصیت این روش ارزش گذاشتن به حمایت دولت از بخش کشاورزی است به این ترتیب که قیمت این حمایت استخراج می شود و بخش عمده ای از هزینه های تبعی کار کاسته می شود.
مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران تصریح کرد: با استفاده از این روش چالش موجود در ساختار کشاورزی فعلی که فروش محصول به قیمت بسیار نازل به واسطه گران، پیله ورها و کیف به دست هاست، مرتفع می شود.
سلطانی نژاد با اشاره به پتانسیل بالای اقتصاد ما برای توسعه بازار مشتقه، اظهار داشت: امسال ارزش معاملات بازار مشتقه در بورس کالای ایران از ارزش بازار معاملات فیزیکی پیشی گرفت و به میزانی بالغ بر ۱۱/۵ میلیارد دلار رسیده در حالیکه ارزش بازار معاملات فیزیکی حدود ۱۱ میلیارد دلار است.
وی با اشاره به تجارب کشورهای مختلف دنیا افزود: اگر به الگوی اقتصادی آمریکا نگاه کنیم اقتصاد این کشور بر پایه دو بخش شکل گرفته است بخش نظامی و بخش کشاورزی و در عمل می بینیم اهمیت بخش کشاورزی کمتر از بخش نظامی نیست و به عنوان یک صنعت استراتژیک مورد توجه قرار گرفته است.
سلطانی نژاد این صنعت را همواره با تلاطماتی همراه دانست و گفت: تمامی کشورها از این صنعت حمایت می کنند حتی اگر مجبور به دادن سوبسید به بخش کشاورزی باشند.
وی با اشاره به ریسک های حوزه کشاورزی از جمله جغرافیا،آب و هوا و میزان بارش گفت: ساختار کشاورزی در برخی کشورها از جمله کشور ما ساختار مالکیت خرد بوده و این ساختار نیازمند حمایت است.
سیاست های حمایتی دنیا از صنعت کشاورزی
وی با توجه به سیاستهای حمایتی کشورهای دنیا توضیح داد: سیاست های حمایتی از بخش کشاورزی در آمریکا از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ سیاست حمایت قیمتی بوده، به همان شیوه ای که ما در حال حاضر در ایران به خرید محصولات کشاورزی از طریق خرید تضمینی اقدام می کنیم.
سلطانی نژاد افزود: در کشور ما هر سال دولت بخشی از بودجه خود را برای خرید محصولات کشاورزی اختصاص می دهد. آمارها نشان می دهد امسال تنها برای خرید محصول گندم مبلغی بالغ بر ۱۵ هزار میلیارد تومان از بودجه مملکت اختصاص داده شده که این ۱۵ هزار میلیارد تومان نصف بودجه عمرانی کل کشور است.
وی با تاکید بر این نکته که در تمام کشورها به این نتیجه دست یافته اند که سیاست خرید تضمینی سیاست کارایی نیست گفت: باید به سمت سیاست های مبتنی بر بازار یا سیاست های بازار گرا حرکت کرد.
سلطانی نژاد در ادامه گفت: سازمان تجارت جهانی در سال ۱۹۹۶ قانونی را وضع کرد که بر مبنای آن، سیاست های حمایتی مبتنی بر پرداخت پول به بخش کشاورزی را منع می کرد و از آن زمان تا سال ۲۰۱۶ آمریکا به سمت سیاستهای بازار گرا حرکت کرد.
مدیرعامل بورس کالای ایران به تجربه مشابه اتحادیه اروپا دراین زمینه اشاره کرد و گفت: این اتحادیه در سال ۱۹۶۰ سیاستهای مشترک کشاورزی را پیاده کرد و در سال ۱۹۸۰ به دلیل افزایش حجم محصول، یارانه ها به سمت صادرات متمرکز شد و بعدها نیز در سیاستهای حمایتی کشاورزی بازنگری شد.
وی همچنین به تجربه برزیل به عنوان یکی از کشورهایی که از پیشرفته ترین سیاستها- از جمله گواهی سپرده کالایی و ابزارهای مشتقه- درحوزه کشاورزی استفاده می کند اشاره کرد و گفت: در این کشور نیز سیاست قیمت تضمینی مورد استفاده قرار گرفت یعنی قیمتی برای کشاورز در نظر گرفته می شد که بتواند محصول خود را بفروشد و در این طرح حداقل سودی برای کشاورز تضمین می شد.
وی ادامه داد : در دهه ۱۹۹۰ این سیاست پیاده شد که کشاورزان بتوانند محصول خود را به انبارها بسپارند و گواهی سپرده یا قبض انبار منتشر شد که یک ابزار مالی تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار است.
وی گفت: به پشتوانه این ابزار مالی که قابلیت معامله در بازار ثانویه را دارد، اعطای وام به کشاورزان در دستور کار قرار گرفت.
وی افزود: در سال ۱۹۹۷ حرکت به سمت آزادسازی قیمت و سیاست بازار محوری در پیش گرفته شد و البته سیاست های مبتنی بر بیمه محصولات کشاورزی یا سطحی از درآمد ریسک های معامله خبر کشاورز نیز در برزیل اجرا شد.
وی همچنین به تجربه کشورهای کاستاریکا و مکزیک نیز به عنوان کشورهایی که از سیاست حمایتی مبتنی بر بازار بهره می گیرند اشاره کرد و گفت: این کشورها به خصوص کاستاریکا تمرکزشان بر صادرات محصولات کشاورزی است و برای این محصولات یارانه در نظر می گیرند به نحوی که دولت به کشاورزان صادرکننده محصول قهوه در صورت ضرر ما به التفاوت قیمیتی را پرداخت می کند.
مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران ادامه داد: سیاست های بازار محور در مکزیک نیز مشابه اجرای سیاست آمریکا در بورس شیکاگو بوده به طوریکه به کشاورزان این امکان داده می شود که در زمان های مناسب موقعیت فروش بگیرند و دولت مبلغی را که کشاورز برای اتخاذ موقعیت فروش در بورس باید پرداخت کند را می پردازد.
تجربه سیاست حمایت از بازار محصولات کشاورزی در ایران
مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران در ادامه به سیاست های حمایتی اجرا شده از بخش کشاورزی در ایران اشاره کرد و گفت: در ایران از سال ۱۳۵۰ سیاست های مداخله مستقیم در بازار را داشتیم، یعنی قیمت محصولات به فعالان بازار امر می شد و از سال ۱۳۶۸ سیاست خرید تضمینی محصولات کشاورزی اجرایی شد.
وی تصریح کرد: از سال ۱۳۸۹ با تصویب قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی- سیاست قیمت تضمینی در ماده ۳۳ این قانون آمده است- که اجرای آن در سال ۱۳۹۴ محقق شد، در واقع دیگر دولت محصول را از کشاورز نمی خرد بلکه اجازه می دهد کشاورز محصول خود را در یک ساختار بازار محور عرضه کند و اگر قیمتی که محصول در آن بازار فروش رفت، کمتر از قیمت مورد حمایت دولت بود، مابه التفاوت قیمتی به حساب کشاورز واریز می شود.
سلطانی نژاد گفت: اتفاقی که امسال در بورس کالای ایران بر روی دو محصول استراتژیک ذرت و جو دامی رخ داد، اجرایی شدن طرح قیمت تضمینی بود که امیدواریم این رویداد بازار محور و بزرگ در بخش کشاورزی به دیگر محصولات نیز تسری یابد.
وی افزود: دولت در طرح خرید تضمینی مجبور است هزینه های اضافه ای را برای انجام لجستیک کار، جمع آوری محصول از کشاورز و انبار داری آنها متحمل شود که با اجرای طرح قیمت تضمینی و همچنین استفاده از قراردادهای اختیار معامله که در دنیا تجربه شده و زیرساخت های آن در بورس کالا فراهم است، در این هزینه ها صرفه جویی می شود.
سلطانی نژاد در پایان از آمادگی شرکت بورس کالای ایران برای همکاری با تمامی فعالان حوزه مهندسی مالی خبر ریسک های معامله خبر داد و گفت: در این زمینه فراخوانی برای ارائه پیشنهادات و همکاری در حوزه توسعه ابزارهای مالی جدید در بورس کالای ایران منتشر شده است.
مزایای قراردادهای اختیار معامله چیست؟
گیتی آنلاین - از آمار رشد صنعت اختیار معامله ها در بورس های جهانی، می توان نتیجه گرفت که معاملات اختیار معامله مزایا و جذابیت بالایی داشته و بر زندگی مردم اثر گذاری مثبت دارند.
سابقه معامله قراردادهای اختیار معامله ( options ) به سال ۱۹۷۳ (یعنی ۴۴ سال قبل) بر می گردد. در دهه های اخیر طبق آمار «شورای صنعت اختیار معامله ها» ( OIC ) حجم کل قراردادهای اختیار معامله در بورس های ایالات متحده در ۱۹۵۹ حدود ۵۰۷ میلیون بوده است. تا ۲۰۰۷ این رقم رشد چشم گیری نموده و از ۳ میلیارد قرارداد فراتر رفته است. در سطح جهانی تعداد قراردادهای آتی و اختیار معامله شده در بورس ها در سال ۲۰۱۵ به ۷۸/۲۴ میلیارد قرارداد رسید که نسبت به سال ۲۰۱۴ رشدی معادل ۵/۱۳ درصد داشته است لذا صنعت مزبور ریسک های معامله خبر بالاترین نرخ رشد را از ۲۰۱۰ تجربه کرده است. در منطقه آسیا- پاسیفیک رشد مزبور بیشترین بوده یعنی به ۷/۳۳ درصد رسیده و تعداد قراردادهای آتی و اختیار معامله شده در بورس ها آن منطقه ۷/۹ میلیارد قرارداد بوده است.
از ارائه آمار رشد این صنعت و بازار در مقدمه بالا، می توان نتیجه گرفت که معاملات اختیار معامله مزایا و جذابیت بالایی دارند و بر زندگی مردم اثر گذاری مثبت دارند که چنین رشدی را بخصوص در آسیا پاسیفیک تجربه کرده اند. اما چرا این ابزار معاملاتی این چنین مقبولیت عام پیدا کرده است؟ هر چند میدانیم ریسک های آن حکم میکند که این قراردادها فقط برای معامله گران مطلع و آگاه مفید فایده باشند؛ اما به راستی مهمترین مزیت های قراردادهای اختیار کدام اند؟
دکتر احمد یزدان پناه
اقتصاددان و استاد دانشگاه
مزایای قراردادهای اختیار معامله
گرچه بیش از ۴۰ سال از معرفی آنها می گذرد ولی گویا توجه به شایستگی آنها همین چند سال شروع شده است. برخی از سرمایه گذاران از انجام معاملات اختیار معامله ها ( options ) سرپیچی می کنند چرا که بر این باورند آن قراردادها پیچیدگی های خاص خود را دارند و لذا شناخت و فهم و درک درست آنها مشکل است. برخی از سرمایه گذاران تجربه تلخی از اولین تجارت خود از تجارت آنها دارند، زیرا نه خود آنها و نه کارگزار آن ها اموزش علمی و عملی مناسبی را در چگونگی بکارگیری آن ابزارها ندیده اند. بکارگیری نامناسب و نادرست از قراردادهای اختیار معامله، مثل هر ابزار قدرتمند دیگری، میتواند به مشکلات عدیده ای منجر شوند.
باید گفت که واژه «ریسکی» ( risky ) و یا «خطرناک» ( dangerous ) که به ناحق به این قراردادها توسط برخی رسانه های مالی در دنیا سنجاق شده است، اجازه نمی دهند مزایای آن از پشت ابرها تیره نمایان شوند. لذا این امر برای سرمایه گذاران بخصوص منفرد از اهمیت خاصی برخوردار است که قبل از هر گونه تصمیمی درباره ارزش قرارداد اختیار معامله به هر دو روی سکه دقیق شوند.
مزایای کاربرد قراردادهای اختیار معامله می توان در چهار دسته (بدون ترتیب اهمیت) خلاصه نمود. آنها کارایی و کارآمدی هزینه ها ( cost efficiency ) را افزایش می دهند، میتوانند ریسک کمتری نسبت به «سهام» داشته باشند؛ معاملات آن ها درصد بازده بالقوه بالاتری بدست می دهند و سرانجام آنها تعداد متنوعی از استراتژی های معاملاتی را ارائه می کنند. پس از توجه به شرح بسیار مختصری که برای هر کدام آنها داده خواهد شد، اگر ارزیابی مجددی درباره قرادادهای اختیار معامله داشته باشید. از فرصت های پیش رو در بورس های کشور بیشتر و بهتر استفاده خواهید برد.
- کارآیی هزینهای
قراردادهای اختیار معامله در کاربرد اهرم های مالی ( Leveraging ) با قدرت عمل میکنند بطور دقیق تر، یک سرمایه گذار میتواند به کمک اختیار معامله ها وضعیت یا موفقیت معاملاتی خاصی را در مورد سهام بخود بگیرد که در مقایسه با وضعیت مشابه آن درباره سهام (خرید یا فروش) بدون کمک اختیار معامله، هزینه های بزرگی را متحمل نشود. برای مثال، برای خرید ۲۰۰ سهم ۸۰ دلاری، ریسک های معامله خبر یک سرمایه گذار میباید ۱۶۰۰۰ دلار هزینه کند. در حالیکه اگر آن سرمایه گذار یا خریدار آن سهام اقدام به خرید دو قرارداد اختیار خرید ( call options ) به ۲۰ دلار می نمود. (هر قرارداد شامل ۱۰۰ سهم است)، کل هزینه هایی که او می بایست بپردازد ۴۰۰۰ دلار می شد. (۲۰ دلار قیمت هر قرارداد در بازار ×۱۰۰ سهم × ۲ قرارداد). در این گزینه سرمایه گذار مزبور ۱۲۰۰۰ دلار از سرمایه خود را در اختیار دارد تا به صلاح خود صرف گزینه های دیگر نماید. واضح است کار «به همین سادگی» نیست، سرمایه گذار مزبور مجبور است قرارداد اختیار خرید مناسب و درستی را خریداری نماید که بتواند با وضعیت یا موقعیت آن سهم بخوبی برابری کند. گرچه، این استراتژی (که بدان " جایگزینی سهام " میگویند) تنها گزینه قابل قبول نیست ولی روشی عملی و مفید و از نظر هزینه ها کارآمد است.
مثال، فرض کنید شما تمایل به خرید سهام شرکت «آتیه» نموده اید، زیرا فکر میکنید در چند ماه آینده سهام مزبور ترقی خواهند نمود. شما میخواهید ۲۰۰ سهم آن شرکت را که هر سهم ۱۳۱ دلار معامله میشود، خریداری نمایید، این سرمایه گذاری یا خرید برای شما در کل ۲۶۲۰۰ دلار هزینه در بردارد. به جای آنکه آن همه پول را درگیر کنید، شما می توانید به بازار قراردادهای اختیار معامله در بازار سهام یا بورس کالا مراجعه کرده و اختیار معامله مناسبی را که بسیار به آن سهام هم تراز هستند انتخاب کنید و یک قرارداد اختیار خرید ( call option ) برای چند ماه آینده با قیمت توافقی یا قیمت اعمال ۱۰۰ دلار به مبلغ ۳۱ دلار خریداری کنید. برای کسب یک وضعیت یا موقعیت معادل اندازه ۲۰۰ سهم که در بالا اشاره شد، شما به دو قرارداد نیاز دارید. این امر کل سرمایه گذاری شما را به ۶۸۰۰ دلار می رساند. (۳۴ دلار قیمت آن قرارداد در بورس × ۱۰۰ سهم × ۲ قرارداد) که با حجم سرمایه گذاری قبلی بر روی همین تعداد از آن سهام که ۲۶۸۰۰ بود کلی تفاوت دارد. این تفاوت را می توانید در حساب خود بخوابانید و سود سپرده آنرا بگیرید و یا به شکار فرصتها سرمایه گذاری در داراییهای دیگری (مثل مشتقه های کالایی) تا بدین وسیله سبد دارایی های (پرتفوی) خود را متنوع تر ساخته و ریسک سرمایه گذاری های خود را کاهش دهید (به همبستگی آماری بین کالاها و سهام در پرتفوی خود توجه داشته باشید که منفی اند، یعنی در صورت کاهش قیمت یک قلم افزایش قیمت در دیگری حافظ منافع ما میشود!).
با توجه به طولانی شدن بحث، اجازه دهید ۳ مزیت دیگر اختیار معامله را در یادداشت بعدی مطرح کنیم.
8 اشتباه رایج یک معامله گر موفق و منظم
8 اشتباه رایج یک معامله گر موفق را در این مقاله با شما مرور میکنیم تا به این درک مشترک برسیم که برای موفق بودن در معامله گری هر سرمایه گذاری دارای باید و نبایدهایی در معامله می باشد و اگر بر اساس آن عمل کند قادر است معاملات موفقی ریسک های معامله خبر را در بازارهای مالی داشته باشد. شما باید از انجام اشتباهات رایجی که بسیاری از معامله گران قربانی آن می شوند، اجتناب کنید. در هنگام ترید مرتکب اشتباهاتی می شوید که بسیار ساده از کنار آن ها عبور می کنید. معامله گرانی که شروع به کسب درآمد می کنند، کسانی هستند که از این اشتباهات درس می گیرند و می دانند چگونه مرتباً اشتباهشان را تکرار نکنند. در این مقاله، قصد دارم 8 اشتباه رایج یک معامله گر موفق که معامله گران مرتکب می شوند را مورد بحث قرار دهم و چند راه حل ساده برای آنها ارائه کنم. پس از آن، به شما بستگی دارد که از آنها درس بگیرید و از تکرار آن در معاملات خود جلوگیری کنید یا اینکه به سادگی از کنار این مقاله عبور کنید. پس تا انتهای این مفاله با من همراه باشید تا اشتباهات رایج معامله گران را بیشتر بشناسید.
8 اشتباه رایج یک معامله گر موفق و منظم
1- معاملات بیش از حد در یک بازه ی زمانی (overtrading)
این شاید کلاسیک ترین اشتباهی باشد که 100٪ مبتدیان و حدود 90٪ بقیه معامله گران مرتکب می شوند. بنابراین جای تعجب نیست که حدود 90٪ از معامله گران در بلند مدت سرمایه خود را به خاطر ترید بیش از حد از دست می دهند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که اگرهمزمان از یک موقعیت معاملاتی مشابه، بیش از یک معامله دارید، شما دچار overtrade شده اید. واقعاً هیچ دلیلی منطقی برای حضور همزمان در بیش از یک ترید وجود ندارد. اکثر معامله گران به سادگی نمی توانند وسوسه ترید مداوم را نادیده بگیرند، سیگنال های معاملاتی را می سازند که هنوز کامل نیستند، در نهایت دلایل مختلفی را برای توجیه معاملات خود بیان می کنند. بنابراین یاد بگیرید خود را کنترل کنید و معاملات بیش از حد را متوقف کنید چرا که هرگز نمی توانید به طور مداوم از بازار پول بدست آورید. شاید سریعترین و آسانترین راه برای آموزش دادن به خود در مورد توقف معاملات بیش از حد، تغییر تفکر درباره کسب درآمد از طریق ترید باشد. هنگامی که یاد بگیرید که با تعداد معاملات کمتر در طول زمان، درآمد بیشتری کسب خواهید کرد، به جای تلاش برای یافتن هر دلیل کوچکی برای ورود به بازار، مانند بیشتر معامله گران به دنبال دلایل عدم موفقیت در ترید احتمالی خواهید بود.
2-صرف زمان زیاد برای بررسی نموارهای مختلف
بررسی بیش از حد چارت ها و فکر کردن به ترید، همانند اورترید است. اگر در تمام مدت به بازارها و معاملاتی که در آن هستید فکر می کنید، می توان گفت بیش از حد معامله می کنید و در نتیجه همین امر موجب ضرر و زیان شما می شود. شما باید زمانی را برای دور بودن از نمودارها، در برنامه معاملاتی خود قرار دهید. هنگامی که پلن معاملاتی خود را دنبال می کنید، آن زمان هایی که به طور منظم از نمودارها دور هستید، بخشی از برنامه و روند معاملاتی شما خواهد بود. اگر شروع به انحراف از پلن معاملاتی خود کنید و ضرر کنید، فقط خودتان مقصرهستید. به همین دلیل است که اکثر معامله گران در معاملات خود ضرر می کنند. زیرا آنها به سادگی نمی توانند به یک پلن معاملاتی پایبند باشند. بنابراین، رفع این موضوع به این بستگی دارد، که چقدر در رعایت نظم و انضباط و پایبندی به یک برنامه، خوب عمل می کنید.
3- تلاش برای معامله در تایم فریم کوتاه مدت
یکی دیگز از 10 اشتباه رایج یک معامله گر موفق، ترید روزانه است و آنهم به دلیل داشتن روحیه نوسانگیری برای کسب بازده سریع می باشد. بسیاری از مردم به محض اینکه وارد بازار می شوند به سراغ معاملات روزانه می روند. این امر آنها را از همان ابتدا به مسیر نادرستی سوق می دهد و آنها را با چرخه ای از معاملات در تایم فریم های کوتاه مدت مانند نمودارهای 5 دقیقه ای یا 1 دقیقه ای آشنا می کند و این منجر به ترید بیش از حد ریسک های معامله خبر و قمار نیز می شود. نمودارهای بازه زمانی کم به اندازه تایم فریم های بالا اهمیت ندارند. دلیل آن ساده است، هرچه بازه زمانی بیشتر باشد داده های بیشتری منعکس می شود و بنابراین وزن بیشتری نسبت به یک بازه زمانی کوتاه دارد. به عنوان مثال، کندل نمودار روزانه بسیار مهمتر از کندل نمودار 15 دقیقه ای است. برای معامله در تایم فریم های بزرگتر به صبر بیشتری احتیاج دارید، اما در عوض سیگنال های قابل اطمینان تری دریافت می کنید ریسک های معامله خبر و استرس کمتری خواهید داشت، اگر از من بپرسید، معامله در تایم فریم روزانه بسیار خوب است. هنگامی که نمودارهای روزانه را معامله می کنید، می توانید بعد از ورود به یک معامله به مدت 24 ساعت یا بیشتر از چارت دور باشید. به این ترتیب است که فرد می تواند از سبک زندگی معامله گری لذت ببرد.
4- ابتدا به صورت مجازی معامله کنید
عدم معامله با حساب دمو قبل از معامله واقعی مانند یک حکم اعدام برای پول شماست، اما بارها و بارها، معامله گران تازه کار این کار را انجام می دهند. اشتباه این است که قبل از اینکه استراتژی خود را در یک حساب آزمایشی امتحان کرده باشید، با پول واقعی معامله کنید. از انجایی که معامله گران در ابتدا با مفاهیم ریسک و مدیریت سرمایه آشنایی ندارند، اشتباهات بدی انجام می دهند مانند ریسک بالا، پایبند نبودن به حد ضرر، و… در نهایت موجب از دست دادن سرمایه خود می شوند. همچنین، از آنجایی که سرمیه گذاران استراتژی معاملاتی خود را بر روی حساب آزمایشی آزمایش نکرده اند، حتی نمی دانند که استراتژی و توانایی شما در معامله با آن، نتیجه خواهد داد یا خیر. پس می توانم بگویم هرکسی که پول واقعی خود را که به سختی به دست آورده است در بازار بدون هیچگونه تمرین آزمایشی ریسک کند، دیوانه است.
برخی از مردم به لاس وگاس می روند و تمام پول خود را قمار می کنند، بنابراین این فقط یک نوع دیگر از قمار است. وظیفه شما به عنوان فردی که می خواهد به یک معامله گر ماهر و سودآور تبدیل شود، این است که قبل از اینکه ترید واقعی را امتحان کنید، استراتژی و توانایی خود را برای معامله در یک پلتفرم معاملاتی آزمایشی معتبر تست کنید. این کار به شما امکان می دهد که اشکالات را با پلتفرمی که در اختیار دارید برطرف کنید و بازار و روش معاملات خود را بدون پول واقعی تست کنید. برای شروع فعالیت در بازار سرمایه کافی است در ابتدا با پول کم شروع به معامله کنید و همگام با آموزش و یادگیری استراتژی های مختلف، معاکلات خود را شروع کنید چرا که وارد کردن کل سرمایه به بازار سرمایه بدون دانش چیزی شبیه دیوانگی است.
5-جذب شایعات و خبرهای پیشخور شده نشوید.
بررسی شایعات و اخبار کذب یک امر غیر قابل انکار در دنیای معامله گری است و اگر مراقب نباشید به دام آن می افتید و تا زمانی که تمام پول خود را از دست ندهید هرگز از آن خارج نمی شوید. معامله گران همیشه به دنبال خبرها و تحلیل هایی هستند که سمت و سوی تحلیل آنها را تایید کند، لذا دائماً در اینترنت جستجو و نظرات بسیاری را چه درجهت موافق و چه مخالف با استدلال و موضع گیری های متفاوت پیدا می کنند.
یکی دیگر از مواردی که اتفاق می افتد این است که معامله گران وارد اینترنت می شوند و تحقیق در مورد اخبار اقتصادی و معاملاتی را آغاز می کنند و گمان می کنند که بر اساس اخبار آنچه در آینده اتفاق می افتد را فهمیده اند. سپس، بر اساس آن نظر، معامله میکنند که بسیار خطرناک است. زمانی که اخبار منتشر می شود، یک اره دوسر در بازار ظاهر می شود، جایی که قیمت به سرعت از یک طرف افزایش می یابد، اما سپس به سمت دیگر برمی گردد. بنابراین، هنگامی که شما خواندن چارت را یاد می گیرید، در واقع می توانید اخبار را بخوانید و معامله کنید، بدون آنکه نیازی به تجزیه و تحلیل یا خواندن خود خبر داشته باشید. به عنوان مثال زمانی میبینید که قیمت یک سهم در حال بازار در حال افزایش است و ظرف مدت کوتاهی 25 درصد افزایش می یابد. در مرحله بعدی خبر مورد نظر در خصوص سهم در بازار منتشر می شود. در این حالت چه توقعی از قیمت دارید؟ به وضوح میتوان گفت که این خبر اثری بر روی قیمت ندارد و با آمدن خبر فروشندگان اقدام به فروش سهم میکنند و خریداران در این مرحله ضرر میکنند چرا که عده ای قبلا خبر مورد نظر را میدانستند و اصطلاحا این خبر پیشخور شده است. به همین دلیل با خبر در بازار معامله بکنید. برای درک بهتر موضوع این مقاله را مطالعه کنید.
6- به تصمیمات خود اعتماد کنید.
هنگامی که وارد معامله می شوید تا زمانی که تغییراتی خلاف استراتژی شما در چارت مشاهده نشد باید به آن پایبند باشید. به معامله خود فرصت دهید که در جهت تحلیل شما پیشروی کند. اغلب معامله گران وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل بازار، و یافتن سیگنال معاملاتی می کنند، اندکی بعد که قیمت کوچکترین حرکتی در خلاف جهت معاملاتی آنها انجام می دهد دچار دلهره و نگرانی می شوند. نوسانات قیمت در جهت مخالف ترید شما یک امر کاملا طبیعی است. این شما هستید که باید به تحلیل و ترید خود اطمینان داشته باشید و با هر حرکت منفی قیمت وحشت زده نشوید در غیر اینصورت شما دائماً در حال ثبت معاملات منفی هستید و خیلی سریع حساب خود را از دست خواهید داد. شما نمی توانید وزن زیادی به هر یک از معاملات خود بدهید این کار کاملاً اشتباه است. بنابراین در هر معامله ای که انجام می دهید تردید نکنید و اجازه دهید بازار معامله شود تا بتوانید بدون استرس معامله و سودآوری کنید.
7-تمرکز بیش از حد بر روی سودآوری
همانطور که در انتهای آخرین نکته اشاره کردم، شما باید به مارکت اجازه دهید که تفکرات خود را انجام دهد لذا به معاملات خود فرصت دهید و تا زمانی که نشانه ای در جهت خلاف پوزیشن خود مشاهده نکردید با هر نوسان منفی از ترید خود خارج نشوید و فرصت دهید که گام حرکتی کامل شود. معامله گران زمان زیادی را صرف تمرکز بر سودآوری می کنند و در واقع مدت زمان کمتری روی مواردی مانند استراتژی ، معاملات مناسب ، پایبندی به آن ، مدیریت ریسک و سرمایه، تنظیم و فراموش کردن و… تمرکز می کنند. نیازی به فکر کردن مداوم در مورد سود ترید نیست زیرا این مورد فقط نشانه روند صحیح معاملات است. سود حاصل از معاملات فقط به این دلیل که مدام به آنها فکر می کنید و نگران آنها هستید، ظاهر نمی شوند چرا که در این حالت با هر نوسان قیمت هیجان زده می شوید و دست به کارهای عجیبی خلاف پلن معاملاتی خواهید زد.
8-عدم تعیین میزان ریسک برای هر ترید
آیا می دانید میزان ریسک هر ترید شما چقدر است؟
آیا این مبلغی است که بتوانید به خطر بیاندازید و راحت بخوابید؟ چرا که هر آن امکان از دست دادن آن وجود دارد.
اگر جواب منفی است باید بدانید که شما نیاز به یک پلن مدیریت سرمایه دارید. بسیاری از معامله گران نمی دانند که در هر معامله چقدر مجاز به ریسک هستند چه برسد به اینکه اطمینان حاصل کنند با از دست دادن این مبلغ از نظر مالی و احساسی در هر معامله آسیب نمی بینند. اگر این کار را نکرده اید و به صورت زنده معامله می کنید، باید تا زمانی که این کار را انجام ندادید معاملات ریل را متوقف کنید. سعی کنید برای هر معامله میزان سود و زیان خود در معامله را تعیین کنید. یعنی با ورود به آن معامله قرار است چقدر سود کنید و در صورت زیان قرار است با چند درصد زیان خارج شوید. به این نسبت R/R می گویند. پیشنهاد میکنم مقاله نسبت ریسک به ریوارد را در معاملات مطالعه کنید.
9- احساساتش شدن در معاملات
این جمله را همواره به خاطر داشته باشید ” در معاملات احساساتی نشوید ”
سعی کنید همواره احساسات خود را کنترل کنید و دچار هیجان در معاملات نشوید. اگر بر اساس یک پلن معاملاتی در بازار رفتار میکنید به آن باید پایبند باشید و همیشه به این موضوع فکر کنید که معامله کردن بر اساس یک پلن معاملاتی درست ترین کار ممکن است. رفتار های احساسی در بازار موجب می شود که به سادگی موقعیت های معاملاتی خوب در بازار را از دست دهید و از سود بیشتر جا بمانید. پس هیچگاه اجازه ندهید احساساتان تصمیمات مربوط معاملات شما را کنترل کند. معامله گری نباید تبدیل به یک جنگ تمام عیار بین شما و بازار شود و لازمه ان کنترل احساس می باشد.شاید این جمله کلیشه ای را بارها شنیده اید که میگویند ” یک معامله گر باید احساسات خود را در معامله گری کنترل کن ” اما هیچ وقت نگفته اند چگونه.
بارها اتفاق افتاده که بازار سرمایه با خبرهایی یک باره دچار پنیک شده باشد. به عنوان مثال زمانی که خبر کشته شدن سردار سلیمانی منتشر شد بازار به مدت چند روز دارای صف های فروش سنگین بود. خبرهایی از جنگ در همه جا پیچیده بود. اما در نهایت چه شد؟ بعد از چند روز بازار جمع و جور شد و همه چیز به روال عادی برگشت و بازندگان آن روزها فروشندگان بودند. پس اگر در هنگام معامله گری بدانیم که در هنگام خرید سهم باید چه فاکتورهایی را مد نظر قرار دهیم و در هر مرحله چه ریسک های معامله خبر اقدامی انجام دهیم به سادگی قادر به کنترل عواطف و احساساتمان می باشیم. اگر یک پلن معاملاتی داشته باشیم در هر موقعیت معاملاتی میدانیم باید چه اقدامی انجام دهیم و چه واکنشی داشته باشیم. این رمز کنترل احساسات در معامله گری است.
نتیجه گیری
هنگام یادگیری و معامله در بازار به ویژه هنگامی که برای اولین بار شروع به ترید می کنید مرتکب اشتباهاتی خواهید شد. اما آنچه برندگان را از بازندگان جدا می کند، یادگیری از اشتباهات است. آن دسته از معامله گران که به دنبال کسب درآمد جدی از بازارها هستند، آنهایی نیستند که هرگز اشتباه نمی کنند، بلکه کسانی هستند که یاد می گیرند از اشتباهاتی که در این مقاله بحث شده است اجتناب کنند واز آنها درس بگیرند. بسیار آسان است که بارها و بارها اشتباهات معاملاتی مشابه را مرتکب شوید تا زمانی که تمام پول خود را از دست دهید، اما هدف شما این است که اجازه ندهید چنین اتفاقی بیفتد. اکنون باید تصمیم بگیرید که با نظم و انضباط لازم در جهت پرهیز از تکرار اشتباهات گام بردارید.
مولفههای مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه
همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار میگیرند، خواه رانندگی و پیادهروی در خیابان ، خواه سرمایهگذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایهگذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایهگذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته میشود. هر سرمایهگذار مشخصا دارای پروفایل ریسکپذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص میشود. وقتی صحبت سرمایهگذاری به میان میآید باید در نظر داشت که رابطهی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود». به طور کلی، با افزایش ریسکهای سرمایهگذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسکها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.
در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضهی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.
در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایهگذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسکهای سرمایهگذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایهگذاران چگونه و از طریق چه راههایی، کسب و کارها را میسنجند.
رابطهی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)
ریسک در سرمایه گذاری
به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آوردهی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایهی اولیهای است که وارد کسب و کار کردهاید.
به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازهگیری نوسانات ارزش داراییها در مقابل میانگین ارزش داراییهای پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.
بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسکهای مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخشبندی شده که دارای زیر بخشهای دیگری از قبیل شکل زیر هستند.
شماتیکی از ریسکهای مالی یک کسب و کار
در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسکها پرداخته میشود:
- ریسک بازار: به ریسکی گفته میشود که ممکن است یک سرمایهگذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایهی خود را از دست دهد. اصلیترین بخشهای ریسک بازار به قسم زیر است:
- ریسک سهامی
- ریسک نرخ بهره/ سود
- ریسک ارز
شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه
- ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایهگذاری بیش از زمان پیشبینی شدهی سرمایهگذاران به طول میانجامد، دچار این قبیل ریسکها میشود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمیتوان درکی از خطرات پیش رو داشت.
- ریسک سرمایهگذاری خارجی: به ریسکی گفته میشود که به دلیل سرمایهگذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایهگذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامیهای مدنی و … مواجه میشوند.
حال که با خطرات و ریسکهای یک سرمایهگذاری آشنا شدید، جدا از اینکه خودتان میتوانید از روشهای مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیمگیری سرمایهگذارها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخصهای پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایهگذاران پرداخته میشود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسکهای آن آشنا شد.
شاخصههای مالی سنجش کسب و کارها
عموما سرمایهگذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روشهای مختلف ارزیابی شرکتها مانند روش نسبتها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده میکنند. عموما قبل از پذیرش سرمایهگذار خارجی، هر بنیانگذاری خود به نوعی در حال سرمایهگذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخصهای مالی آشنا شوید تا بتوانید پیشبینی درستی به سرمایهگذار از کسب و کارتان ارائه دهید.
از برخی شاخصهای اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخصها به صورت درصدی استفاده میشود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان میشود.
ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)
ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در پروژه از آن کم میشود. به بیانی دیگر در فرمولهای زیر آورده شده است:
شاخص سود آوری (PI)
شاخص دیگری که از PV و NPV میتوان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) میباشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:
به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایهگذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخصها به صورت زیر محاسبه میشود.
جریانات درآمد – هزینهی شرکت (برگرفته از آموزههای مهندس پورمددکار)
درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته میشود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایهگذار بازگشت داده میشود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده میشود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته میشود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته میشد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.
بعد از مشخص شدن سوددهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخصهایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکنند.
نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)
نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:
که در رابطه بالا:
- Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
- t = تعداد دوره زمانی
- r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
- I = میزان سرمایهگذاری
در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:
هر سرمایهگذاری با توجه به زمینهی طرح و ریسکهای مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف میکند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایهگذاری میکند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایهگذاری را نمیپذیرد.
نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایهگذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاریها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی میشوند، که میتواند در مقایسه با داراییهای همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاریها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست میآید:
نقطهی سر به سر (Break Even Point)
در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در درهی مرگ استارتاپها” اقدام نمایید.
تجزیه و تحلیل نقطهی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطهای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر میشود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.
به طور خلاصه:
- در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینهی کل (AR = ATC)
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)
طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:
دیاگرامی از نقطهی سر به سر تعدادی و ارزشی
تعریف فرمولی نقطهی سر به سر
(هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت ریسک های معامله خبر فروش در واحد محصول) / هزینههای ثابت = نقطه سر به سر تعدادی
- هزینههای ثابت (Fixed Costs) به هزینههایی گفته میشود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمیکنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته میشود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
- قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته میشود.
- هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینههایی گفته میشود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.
قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینههای متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینههای ثابت کمک میکند.
اصولا نقطهی سر به سر در اولین مراحل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بر استارتاپها صورت میگیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را میخواهید صرف چه هزینههایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل میشود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحلهی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه میکنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسکهای احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.
تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.
۴ استراتژی اسکالپ (scalping) که از آن خبر ندارید
امروز میخواهیم درباره یکی از پرطرفدارترین سبکهای معاملاتی یعنی استراتژی اسکالپ صحبت کنیم. اگر دوست دارید معاملات را در مدت زمان کوتاهی باز کرده و ببندید، مطمئناً این استراتژیها بهترین گزینه را برای شما خواهند بود. در اینجا به اصول اولیه معامله با روش اسکالپ خواهیم پرداهت و سپس ۴ استراتژی را که میتوان از ان کمک گرفت را معرفی خواهیم کرد.
تعریف معاملات با استراتژی اسکالپ
معاملات اسکالپ میتواند یکی از چالش برانگیزترین سبکهای ترید باشد. این نیاز به نظم و انضباط باورنکردنی و تمرکز بالایی دارد. معاملهگران معمولاً به دلایل زیر جذب معاملات با استراتژی اسکالپ میشوند:
- قرار گرفتن کمتر در معرض خطرات بلند مدت.
- انجام معاملات بیشتر در طول روز یا هفته.
- توانایی مبارزه با حرص و طمع، زیرا اهداف سود معاملات روزانه شما بسیار کوچک است.
- تعداد بیشتری از فرصتهای معاملاتی.
نحوه معاملات با استراتژی اسکالپ
یک معاملهگر اسکالپ میتواند به دنبال کسب درآمد از راههای مختلف باشد. یک روش این است که برای هر معامله مقدار هدف سود مشخصی داشته باشید. این هدف سود نسبت به دارای مورد نظر میتواند بین ۰.۱ تا ۰.۲۵ درصد باشد.
روش دیگر این است که سهامها را ردیابی کنید که به بالاترین یا پایینترین حد روزانه خود میرسند و از سطوح مهم برای کسب حداکثر سود ممکن استفاده کنید. این روش به تمرکز بسیار زیاد و اجرای دستورات بیعیب و ریسک های معامله خبر نقص نیاز دارد. در نهایت، برخی از معاملهگران اسکالپ اخبار را دنبال میکنند و رویدادهای آینده یا جاری را که میتواند باعث افزایش نوسانات در سهام شود، معامله میکنند.
برخلاف تعدادی از استراتژیهای معاملاتی روزانه که میتوانید نسبت برد/باخت (win/loss)کمتر از ۵۰% داشته باشید و همچنان پول در بیاورید (با توجه به ریسک به ریوارد مثبت)، معاملهگران اسکالپ باید نسبت برد/باخت بالایی داشته باشند. این به این دلیل است که معاملات بازنده و برنده معمولاً از نظر اندازه برابر هستند. لزوم درست بودن عامل اصلی است که معاملات اسکالپ روشی چالش برانگیز برای کسب درآمد در بازار است.
اکنون که اصول اولیه اسکالپینگ را توضیح دادیم، بیایید چند استراتژی اسکالپ را که میتوانید برای خودتان آزمایش کنید، بررسی کنیم.
آموزش بهترین استراتژی اسکالپ
پول بک به میانگین های متحرک
به طور خلاصه، این یک استراتژی اسکالپینگ است که هرگاه قیمت به میانگین متحرک برخورد میکند در جهت روند اصلی یک پرش یا بازگشت را انجام میدهد. معیارهایی که برای این استراتژی باید ریسک های معامله خبر مد نطر داشت به شرح زیر است:
- مومنتوم قوی.
- یک روند واضح و مشخص.
- وجود نقاط اصلاحی و پولبک در روند.
- وجود نواحی که به میانگین متحرک ۲۰ نفوذ کرده باشد.
- بازیابی روند قبلی.
در تصویر زیر میبینید که قیمت در یک روند نزولی قرار داشته و پس از برخورد به میانگین متحرک به نزول خود ادامه داده است.
استراتژی اسکلپ با stochastic
از آنجایی که اسیلاتورها شاخصهای تاخیری هستند، سیگنالهای نادرست زیادی را ارائه میدهند. واقعیت این است که اگر سهامها را با یک اسیلاتور معامله کنید، به احتمال زیاد در ۵۰ درصد مواقع بهطور دقیق عمل قیمت را پیشبینی خواهید کرد.
در حالی که تنها ۵۰ درصد احتمال برد وجود دارد، هنگام اسکالپ با این روش، به دلیل افزایش هزینههای کمیسیون، به نسبت برد به باخت (win/loss ratio) بالایی نیاز دارید.
استوکاستیک دارای دو سطح مهم است. سطح پایین منطقه اشباع فروش و سطح بالا منطقه اشباع خرید است. هنگامی که دو خط نشانگر از ناحیه پایینی به سمت بالا عبور میکنند، یک سیگنال خرید فعال میشود. هنگامی که دو خط نشانگر از ناحیه بالایی به سمت پایین عبور میکنند، یک سیگنال فروش تولید میشود.
این نمودار ۵ دقیقهای پیپال است. در پایین نمودار، اسیلاتور را میبینیم. دایرههای روی اندیکاتور نشان دهنده سیگنالهای معاملاتی هستند. در این حالت ۴ سیگنال سودآور و ۶ سیگنال غلط داریم. ۴ سیگنال سودآور ۱۶.۰۰ دلار به ازای هر سهم پیپال ایجاد میکنند. با این حال، زیان ناشی از ۶ سیگنال نادرست زیان تقریباً ۱۰.۰۰ دلاری به ازای هر سهم ایجاد میکند.
استراتژی اسکالپ Stochastics and Bollinger Bands
در این استراتژی اسیلاتور استوکاستیک را با بولینگرباند ترکیب میکنیم. ما تنها زمانی وارد بازار خواهیم شد که استوکاستیک سیگنال خرید یا فروش بیش از حد مناسبی را تولید کند که توسط باندهای بولینگر تأیید شود.
برای دریافت تاییدیه از اندیکاتور Bollinger Bands، باید قیمت از میانگین متحرک قرمز در وسط اندیکاتور عبور کند. ما در هر معامله میمانیم تا زمانی که قیمت به سطح مخالف باند بولینگر برسد.
در بالا همان نمودار ۵ دقیقه ای PYPL است. این بار اندیکاتور بولینگر را در چارت قرار دادهایم.
ما با اولین سیگنال که یک معامله کوتاه است شروع میکنیم. توجه داشته باشید که استوکاستیک یک سیگنال نزولی تولید میکند. همچنین، قیمت میانگین متحرک ۲۰ دورهای در بولینگر باند را میشکند. بنابراین، این یک سیگنال خوب است. سیگنال دوم در استوکاستیک صعودی است و ما صبر میکنیم تا خط وسط یا میانگین متحرک در بولینگرباند شکسته شود و سپس ورود میکنیم و هرگاه قیمت به سقف بولینگرباند برسد از معامله خارج میشویم.
در پایان این حرکت صعودی، پس از رسیدن قیمت به سطح بالای باندهای بولینگر برای سیگنال سوم، سیگنال کوتاهی از استوکاستیک دریافت میکنیم. کاهش قیمت اتفاق میافتد، اما میانگین متحرک باندهای بولینگر به سمت پایین شکسته نمیشود.
ما یک سری خروجیهای جعلی دریافت میکنیم، و سپس استوکاستیکها در نهایت برای بار پنجم از هم عبور میکنند، که این بار با تایید باند بولینگر همراه است.
در آخر استوکاستیک یک سیگنال صعودی تولید میکند و حرکت به سمت بالا شکسته میشود، بنابراین وارد یک معامله خرید میشویم. تا زمانی که قیمت به سطح باند بولینگر بالایی برسد، معامله را حفظ میکنیم.
سیگنالهای اشتباه با استراتژی اسکلپ
همانطور که در نمودار میبینید، تعداد زیادی سیگنال نادرست در یک ردیف وجود دارد. خوشبختانه در این موارد قیمت هرگز میانگین متحرک میانی باند بولینگر را نمیشکند، بنابراین همه سیگنالهای نادرست نوسانگر تصادفی را نادیده میگیریم، شاید به جز یک مورد. اگر دو روش معاملاتی را با هم مقایسه کنیم، متوجه میشویم که با باندهای بولینگر، تمام سیگنالهای نادرست را به طور قابل توجهی خنثی کردیم.
اسکالپ در حمایت و مقاومت
این یک استراتژی بسیار محبوب است که از آموزههای ریچارد دی. ویکوف (Richard D. Wyckoff ) و تئوری محدوده رنج معاملاتی او میآید. به عبارت ساده، در اوجها میفروشیم و در کفها میخریم. برای این استراتژی وجود یک ناحیه رنج با نوسانات کم الزامی است.
در مثال بعدی، اجازه دهید نگاهی به چارت ریسک های معامله خبر S&P Futures E-mini بیندازیم تا فرصتهای اسکالپ را شناسایی کنیم. این سهام نوسانات و حرکات شارپ کمی را دارد و برای اسکلپرهای تازه کار خطر کمتری خواهد داشت.
از آنجایی که شما یک معاملهگر اسکالپ هستید، در هر معامله بازده کمتری دارید، در حالی که نسبت win/loss بالاتری را دنبال میکنید. بنابراین توجه داشته باشید که همواره مدیریت سرمایه را در معاملات خود رعایت کنید.
برای شروع معاملات خود توصیه میکنیم ابتدا آموزش ثبت نام در بروکر آمارکتس را مشاهده کنید.
دیدگاه شما