بهترین استراتژی معاملاتی ارزهای دیجیتال که برای موفقیت در ترید باید بدانید!
اگر میخواهید در بازار ارزهای دیجیتال استراتژی معاملاتی یا ترید خود را تغییر دهید و در این بازار پیچیده و دشوار به راحتی بتوانید درآمد کسب و تبدیل به سرمایهگذار موفق شوید، این مقاله میتواند به درد شما بخورد. دنیای ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاری در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر استراتژی تعیین حجم معامله برسد و بسیاری را در خود سردرگم کند. در این مقاله از صرافی ارز دیجیتال رمزینکس سعی کردهایم بهترین استراتژی معاملاتی و ترید ارزهای دیجیتال را ارائه دهیم که میتوانید به راحتی آنها را یاد گرفته و در معاملات خود از آنها استفاده کنید.
۹ استراتژی معاملاتی برتر ارز دیجیتال
در ادامه به معرفی بهترین و استراتژی معاملاتی و ترید ارز دیجیتال پرداخته شده است. در مقاله «ترید ارز دیجیتال چیست؟ هر آنچه که باید در مورد تریدینگ بدانید!» به طور مفصل به مفهوم ترید یا معامله ارزهای دیجیتال پرداخته شده است.
اسکالپینگ (Scalping)
استراتژی معاملاتی اسکالپینگ در صورتی که به درستی اجرا شود، میتواند بهترین استراتژی معامله و ترید ارزهای دیجیتالی باشد که هر کاربر و سرمایهگذار میتواند انتخاب کند. اسکالپینگ در واقع استراتژی است که در آن معاملات کوچک با حداقل زمان و با سودهای کم انجام میدهید.
در این استراتژی حداکثر مدت زمان خرید و فروش رمز ارز کمتر از یک ساعت است. بزرگترین دارایی اشخاصی که از این استراتژی پیروی میکنند حجم معاملات است و در این روش تعداد معاملات انجام شده از سود آنها مهمتر است.
اسکالپرها (Scalpers) یا اشخاصی که اسکالپینگ میکنند هرگز سودهای کلان را هدف قرار نمیدهند و همچنین منتظر تغییر روند بازار و صعود آن برای افزایش سود خود نمیمانند. اسکالپینگ هرگز نباید در موقعیتهای نامشخص انجام شود و بهترین بازار برای اسکالپرها یک بازار آرام با نوسانات محدود است.
معاملات معکوس (Reverse trading)
استراتژی معاملاتی معاملات معکوس یکی از بهترین استراتژیهای ترید رمز ارز محسوب میشود. مبتنی بر تغییر روند کلی بازار است.
این استراتژی در واقع به یافتن استراتژی تعیین حجم معامله لحظه دقیق تغییر روند بازار مربوط میشود. اگر یک سکه برای مدتی طولانی صعودی باشد یک معاملهگر معکوس به دنبال لحظهای میگردد که روند سکه معکوس میشود تا روی آن سرمایهگذاری کند.
یک نسخه جالب دیگر از معاملات معکوس، انجام معامله با پیش بینی افت و خیزهای قیمت هر روز و کسب درآمد از آن روز است. خطری که در این استراتژی سرمایهگذاران را تهدید میکند این است که در صورت پیش بینی اشتباه ضرر زیادی خواهند دید.
معاملات مومنتوم (Momentum)
یکی از سادهترین و بهترین انواع استراتژی معاملاتی و ترید ارز دیجیتال در این لیست، معاملات مومنتوم است که به حرکت بازار و روند قیمت سکهها مربوط میشود.
این استراتژی اگرچه یکی از بهترین استراتژیها است اما در عین حال یکی از خطرناکترین و چالشبرانگیزترین استراتژیها نیز به شمار میرود چرا که باید هر دو جهت مختلف را پیش بینی کرد. مؤلفه اصلی این استراتژی حجم است. مومنتوم در حجمهایی که یک روند ایجاد میکند تعریف میشود.
معاملهگران از موج قیمتها تا لحظهای که حجمها بالای یک سطح خاص باقی بمانند استفاده میکنند و سپس از آن خارج میشوند. سختترین قسمت چنین استراتژی این است که معاملهگر باید لحظه مناسب برای خروج از بازار و همچنین تجزیه و تحلیل تغییرات حجم بر اساس شاخصهای مختلف را بداند.
معاملات محوسازی (Fading)
محوسازی یکی از بهترین انواع استراتژی معاملاتی پر ریسک در برابر روند بازار است. محوسازی هم یکی از ریسکیترین استراتژیها در بازار ارز دیجیتال است چرا که پیش بینیهای غلط ممکن است منجر به خسارات زیادی شود.
در عین حال، انجام یک حرکت صحیح سودهای کلانی به دنبال خواهد داشت و این استراتژی در واقع شرطبندی روی چند معامله برای کسب سود قابل توجه است.
بهترین زمان برای اجرای این استراتژی زمانی است که نوسانات زیادی در بازار وجود دارد. این نوسانات معمولاً قبل از خبرهای مهم یا صحبت برخی کشورها درباره اجرا یا ممنوعیت استفاده از رمز ارز رخ میدهد.
نوسان گیری یا سوئینگ تریدینگ
سویئنگ تریدینگ (Swing Trading) یا معاملات نوسان گیری یکی از رایجترین سبکهای معاملاتی است. شاید این استراتژی بهترین روش معاملاتی برای افراد مبتدی باشد زیرا سرعت آن از معامله روزانه کمتر است و این به معاملهگران فرصت بیشتری میدهد تا تمام پوزیشنها را کنترل کرده و بهترین نقاط ورود را پیدا کنند.
در معامله نوسان گیری معاملهگر پوزیشن خود را تا روز بعد یا حتی چند روز یا هفته باز نگه میدارد. اندیکاتورهای سوئینگ تریدینگ ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که جنبههای خاصی از پرایس را برای تصمیمگیری بهتر معاملهگر برای او آشکار میکنند.
همه اندیکاتورهای فنی بر اساس دادههای تاریخی قیمت را از منظرهای مختلف تحلیل میکنند، بنابراین گفتن اینکه اندیکاتورها میتوانند آینده قیمت را پیشبینی کنند نادرست است. در مقاله «معامله نوسان گیری یا سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) چیست؟ از اندیکاتور تا تشخیص» به طور مفصل به این استراتژی پرداخته شده است.
خرید و هودل (hodl)
وقتهایی که قیمت بیت کوین و سایر رمز ارز کاهش مییابد، اگرچه چنین به نظر میرسد که این قیمتها دیگر صعود نخواهند کرد اما در واقع چنین موقعیتهایی یکی از بهترین زمانها برای خرید رمز ارز و ورود به بازار هستند، درست مانند بورس. بازار ارزهای دیجیتال نیز به طور کلی قوی هستند و پس از سقوط قابل توجه قیمتها امکان صعود دوباره آنها بسیار زیاد است.
بازار ارزهای دیجیتال یکی از پر نوسانترین بازارها است و میتواند به سرعت روند خود را تغییر دهد. صدها بار پیش آمده که قیمت بیت کوین به طور قابل توجهی کاهش یافته و پس از مدتی نه تنها بهبود یافته است بلکه پیشرفت هم کرده است.
استراتژی خرید و هودل ارزهای دیجیتال اگرچه یکی از ایمنترین راهکارها است اما به طور نسبی شامل زمان زیاد و سود محدود است. استراتژی معاملاتی هودل کردن در مقاله «هودل (HODL) چیست؟ اصطلاح هودل کردن در ارزهای دیجیتال چگونه است؟» مفصل تشریح شده است.
معاملات محدوده نوسان یا رنج تریدینگ
معاملات محدوده یا رنج تریدینگ به شدت به مفهوم حمایت و مقاومت مورد استفاده در معاملات فارکس و سهام وابسته است. اولین چیزی که برای یادگیری این استراتژی باید یاد بگیرید، کندل استیک (candlestick) یا نمودار شمعی است. قرنهاست که از این نمودارها برای ساخت مدلهای پشتیبانی و مقاومت استفاده میشود که اساساً دو بازه قیمت هستند که شامل پیش بینی نوسانات یک سکه در یک بازه میشود.
در واقع شما قرار است رمز ارز را در سطوح پشتیبانی خریداری کنید و هنگامی که به سطح مقاومت نزدیک شد، آن را بفروشید. ایده اصلی این استراتژی این است که قیمت در محدوده باقی بماند و اگر بیش از یک سطح خاص افزایش یابد، به منزله شکستن محدودیتهایی است که کمتر اتفاق میافتد و این تنها خطر موجود در این استراتژی است.
معامله با فرکانس بالا (HFT) یا معاملات الگوریتمی
استراتژی معاملات الگوریتمی (Algorithmic Trading) پیچیدهترین استراتژی ترید ارزهای دیجیتال در این لیست است و همچنین یکی از سودآورترین استراتژیهای معامله در سراسر جهان به شمار میرود. در معامله الگوریتمی در واقع تمام مراحل یک استراتژی به صورت خودکار انجام میشود و لازم نیست کاربر به طور دستی آنها را انجام دهد.
معاملات با فرکانس بالا سرعت زیادی در انجام معاملات دارند و اغلب معاملات در عرض چند میلی ثانیه انجام میشوند. انجام معاملات در کمتر از یک ثانیه به صورت دستی و توسط خود سرمایهگذار امکان پذیر نیست و کاربر تنها میتواند تنظیمات را تغییر دهد و مابقی کارها به صورت خودکار انجام میشوند.
این استراتژی شامل بسیاری از آزمایشهای مجدد و تکرار معاملات کوچک پس از کسب سود ناچیز و استفاده از حجم معاملات است. به خاطر داشته باشید که یافتن یک الگوریتم سودآور معامله رمز ارز که بتوانید درآمد مناسبی از آن کسب کنید خیلی ساده نیست.
به همین دلیل است که بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال ترجیح میدهند از استراتژی مولتی هودل (Multi HODL) استفاده کنند. این استراتژی همه مزایای شگفت انگیز و خودکار معامله الگوریتمی را دارد؛ با این تفاوت که کاربر تسلط بیشتری بر روی آن دارد و کمک فروانی به کاربر در کسب درآمد از بی ثباتی بازار میکند.
تقاطع طلایی و تقاطع مرگ
تقاطع طلایی (Golden Cross) و تقاطع مرگ (Death Cross) یکی از بهترین استراتژی معاملاتی و ترید رمز ارز بسیار مهیجی است که برای اجرای صحیح آن باید هر دو اصطلاح را به خوبی درک کنید. تقاطع طلایی به زمانی گفته میشود که میانگین کوتاه مدت یک ارز دیجیتال خاص از میانگین بلند مدت عبور میکند. میانگین کوتاه مدت به طور کلی به میانگین ۵۰ روز اخیر و میانگین بلند مدت به میانگین ۲۰۰ روز اخیر گفته میشود.
در مقابل، تقاطع مرگ دقیقاً نقطه مقابل تقاطع طلایی است و به زمانی گفته میشود که میانگین کوتاه مدت به زیر میانگین بلند مدت میرسد.
تعین زمان وقوع این روندها با تجزیه و تحلیل تغییر در حجم معاملات انجام میشود. برخی از معاملهگران از شاخص قدرت نسبی (RSI) و میانگین متحرک همگرایی و واگرایی (MACD) نیز استفاده میکنند و حجم یکی از بهترین شاخصها را در نظر میگیرند. در کل این استراتژی معاملاتی ارزهای دیجیتال حول خرید در تقاطع طلایی و فروش در تقاطع مرگ میچرخد.
راهنمای ابزار رایگان تریدینگ ویو (TradingView) به زبان ساده برای تحلیل تکنیکال
والکس بات معامله گر ارزهای دیجیتال را دردسترس کاربران قرار داد
در مرداد ۱۴۰۱، صرافی ایرانی والکس با هدف آسانترکردن معامله و با فاصله کمی از صرافیهای پیشرو جهان، برای اولینبار در ایران دو ابزار معاملهی خودکار توسعه و بهرایگان دراختیار کاربران قرار داده است.
سلب مسئولیت: تحریریهی زومیت در تهیه این محتوای تبلیغاتی نقش نداشته و مسئولیتی در قبال صحت آن ندارد.
در سادهترین تعریف، بات برای خودکارسازی معاملات رمزارزی استفاده میشود. کافی است کاربر ثبتنام و به مقدار دلخواه سرمایه وارد بات کند و پارامترهای مدنظرش را بهثبت برساند. سپس، بات بهعنوان دستیار دقیق و خستگیناپذیر کاربر، معاملات را براساس استراتژیهای او انجام میدهد. بات معاملهگر ارزهای دیجیتال سیستم خودکاری است که بهجای سرمایهگذار کار و امکان انجام معاملات بهصورت خودکار را برایش فراهم میکند. این باتها اطلاعاتی مانند قیمتهای فعلی و سطوح نوسانی را نیز در نظر میگیرند و موقعیتهای خرید یا فروش را باز و بسته میکنند.
ارزهای دیجیتال داراییهای پرنوسانی هستند و برخلاف برخی از بازارهای سنتی، معاملات در ارزهای دیجیتال به ساعات خاصی محدود نمیشود و معاملهگران ممکن است نتوانند واکنش سریع و درستی دربرابر تغییرات قیمت و بازوبستهکردن معاملات خود نشان دهند؛ بنابراین، بات معاملهگر (Trading Bot) ارزهای دیجیتال پا به عرصه گذاشته است تا به سرمایهگذاران در این زمینه کمک کند. این باتها تبادلات مالی را بهطورخودکار انجام و به کاربر اجازه میدهند بهجای صرف وقت زیاد و رصد مداوم بازار، روی مسائل دیگری ازجمله بهبود استراتژی معاملهها تمرکز کند. با استفاده از این ابزارهای جدید، میتوان پارامترهای گوناگونی مانند نوع استراتژیهای معاملاتی یا بازههای زمانی مطلوب را برای معاملات تعیین کرد.
بات معاملهگر چطور کار میکند؟
باتها معمولاً براساس مجموعه الگوریتمهایی عمل میکنند که اغلب توسعهدهندگان آنها را پیادهسازی و معاملهگران از آنها استفاده میکنند. بدینترتیب، موفقیت آنها به درک توسعهدهنده از نحوه عملکرد بازار ارزهای دیجیتال و استراتژیهایی بستگی دارد که معاملهگر برای بات خود تعیین میکند. برای کسب اطلاعات بیشتر از نحوه کار این باتها، مقاله بات ارز دیجیتال در بلاگ والکس را مطالعه کنید.
باتها نمیتوانند مانند انسانها براساس حدسوگمان خریدوفروش کنند و تنها براساس شاخصهای استراتژی تعیین حجم معامله فنی این کار را انجام میدهند. اگر شاخصهای انتخابی نشاندهنده فرصت خرید باشد و بات نیز برای انجام این کار پیکربندی و تنظیم شده باشد، بدون چونوچرا همان الگو را دنبال میکند. البته گاهی اوقات کاربران برای رسیدن به سود بیشتر میتوانند بات تریدر را طبق روند پرتفو معاملهگران حرفهای تنظیم کنند.
مهمترین دلیل ایجاد ضرر در معاملات دستی، فاکتور انسانی است؛ زیرا افراد بهدلیل واکنشهای احساسی اشتباهاتی مرتکب میشوند. این در حالی است که باتها فقط از قوانین و اطلاعات ازپیشتعیینشده تبعیت میکنند. زمانیکه از فروش ارز دیجیتال سخن بهمیان میآید، میتوان زمانی را برای فروش تنظیم کرد؛ البته با این شرط که دارایی مدنظر به سود مشخصشدهای رسیده باشد. درعینحال، میتوان برای هر بات نقطه توقف ضرر (Stop Loss) تعریف کرد. در این حالت، اگر ارزش ارز دیجیتال کمتر از میزان تعیینشده شود، این ارز بهطورخودکار فروخته خواهد شد. والکس تاکنون ۲ بات تریدر دراختیار کاربران خود قرار داده که عبارتاند از:
۱. بات اسپات گرید
پرکاربردترین نوع بات معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال است. باتوجهبه نوسانهای ذاتی این بازار، معاملهگران تلاش میکنند با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالاتر به سود برسند. بات اسپات گرید دقیقاً همین کار را انجام میدهد. این بات بعد از تعیین سقف و کف و نیز گریدهای مدنظر معاملهگر شروع به کار میکند. در شرایط بازار صعودی، هربار نمودار قیمت گرید بات را قطع کند، بات در آن قیمت ارز دیجیتال دراختیارش را به میزان تعیینشده معاملهگر میفروشد. در شرایط بازار اصلاحی نیز، هربار نمودار قیمت گرید را قطع کند، بات با شرایطی که برایش تعیین شده است، سفارش خرید باز میکند.
۲. بات اینفینیتی گرید
این نوع از باتها حرکت قیمت دارایی خاصی را پیش از اجرای سفارش خرید یا فروش در نظر میگیرند. اگر روند نشاندهنده افزایش قیمت باشد، بات موقعیت خرید را باز میکند و اگر روند کاهش قیمت را نشان دهد، بات موقعیت فروش را باز میکند.
مزایای استفاده از بات معاملهگر والکس
والکس همواره در تلاش است فعالیت کاربران خود را بهینه کند. ما در والکس برای رسیدن به این هدف مداوم در حال گسترش ابزارهایی هستیم که امنیت پلتفرم را افزایش دهند و ریسک فعالیت را کم کنند. استفاده از ابزارهای خودکار ازجمله باتهای معاملهگر مستلزم پرداخت هزینه و قبول ریسک است.
در شرایط معمول، برنامهنویسهای ناشناس این ابزارها را مینویسند و حتی در بهترین حالت هم استفاده از آنها با ریسک همراه است. علاوهبراین، اغلب این باتها رایگان نیستند و کاربر برای استفاده از آنها باید اشتراک بخرد. والکس برای حل این دو بحران، دو بات معاملهگر اسپات و اینفینیتی را بهرایگان دراختیار کاربران قرار داده است. امنیت فعالیت این دو بات را والکس تأمین میکند و استفاده از آنها بهجز کارمزد معامله، هزینهی دیگری ندارد.
کارمزد بات معاملهگر والکس
دو بات معاملهگر والکس برای انجام هر معامله معادل ۰/۱درصد کارمزد دریافت میکنند. این میزان کارمزد از حجم معاملهی در حال انجام کسر خواهد میشود و درمقایسهبا کارمزد معامله در شرایط عادی رقمی بسیار اندک و حتی چشمپوشیدنی است. کارمزد باتهای والکس در پایه بازار تتر در «سه ماه اول فعالیت» معادل نصف کارمزد همیشگی یعنی ۰/۰۵درصد است.
افزایش بی سابقه قیمت دلار در بازار امروز | قیمت دلار به چند تومان رسید؟
معاملات توافقی دلار در بازار ارز امروز (یکشنبه، ۱۳ شهریورماه) در کانال قیمتی ۲۸ هزار تومان کار خود را آغاز کرد.
قیمت دلار با پیش بینی های وحشتناکی مواجه شده است. متوسط هفتگی قیمت دلار که در حال افزایش است با این مساله مواجه شده که در آینده نزدیک ممکن است قیمت بالاتری به خود بگیرد.طبیعتا افزایش قیمت دلار تاثیر مستقیم بر بازار خواهد داشت.مسئولان مربوطه حتما باید مقابل افزایش قیمت دلار بایستند.
معاملات توافقی دلار در بازار ارز امروز (یکشنبه، ۱۳ شهریورماه) در کانال قیمتی ۲۸ هزار تومان کار خود را آغاز کرد.
اواخر خردادماه بود که بانک مرکزی برای ساماندهی بازار ارز در تعامل با کانون صرافیها، صرافیهای معتبر و صادرکنندگان به این جمعبندی رسید که بازار توافقی عرضه و تقاضا راهاندازی شود. سپس امکان معاملات توافقی ارز در صرافیها و بازار متشکل ارزی فراهم شد.
امروز (یکشنبه، ۱۳ شهریورماه) در آغاز به کار فعالیت بازار توافقی ارز، دلار با قیمت ۲۸ هزار و ۴۵۰ تومان و با حجم ۴۰ هزار دلار معامله شد.
معاملات توافقی دلار در روز کاری گذشته معاملاتی (شنبه، ۱۲ شهریورماه) کار خود را با ۲۸ هزار و ۶۰۰ تومان آغاز کرده بود و در پایان با نرخ ۲۸ هزار و ۹۰۰ تومان به کار خود پایان داد. حجم معاملات روز گذشته ۱۴ میلیون و ۹۴۹ هزار بود.
در معاملات پشت خطی شب گذشته آرایش صعودی به خود گرفت و به مرز حساس ۲۹ هزار و ۸۰۰ تومان رسید.
نرخ دلار دیروز برای سیزدهمین روز متوالی در کانال ۲۹ هزار تومانی معامله شد. قیمت دلار عصر دیروز کاهش ۸۰ تومانی را ثبت کرد. اسکناس آمریکایی در بازار ارز روز دوشنبه با قیمت ۲۹ هزار و ۵۵۰ تومان به فروش رسید.
۶ مرحله برای ساخت استراتژی معاملاتی در بورس ایران
یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است. نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید.
*مهدی افضلیان، مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه
میخواهید سیستم معاملاتی خاص خود را داشته باشید:یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است. نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید. در بازارهای مالی، سرمایهگذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، قادر به حفظ دارایی خود نیست و هیجان موجود در این بازارها طوری است که ممکن است موجب از دست رفتن کل سرمایه سرمایهگذار شود. سیستم معاملاتی مدون و مکتوب به فعالیت معاملهگر نظم داده و مانع ایجاد هر عامل منفی اثرگذار بر روحیه سرمایهگذار میشود و زمینهسازی لازم برای انجام معاملات بدون استرس و هیجان در بازار را برای سرمایهگذار فراهم میکند. در این حالت سرمایهگذار با ایجاد هر اتفاقی، قادر به تشخیص اقدام بعدی بوده و راهکارهای مورد نیاز برای هر مرحله را میداند؛ در ادامه با مراحل طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی آشنا میشوید.
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید
نخستین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی به کار رفته در نرمافزارهای تحلیل تکنیکال بین یک دقیقه تا یک ماه است و انتخاب بازه زمانی مناسب برای هر معاملهگری به تجربه و یا نوع معاملات او بستگی دارد (برخی از معاملهگران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و یا برخی دیگر در بازه زمانی بلند مدت در بازار فعالیت کنند).به طور مثال تحلیلگری که بر روی نمودارهای هفتگی معامله میکند، اجازه فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت را ندارد و به همین دلیل نیاز نیست که روزانه در سایتهای بورسی به دنبال بررسی قیمت سهم، خواندن اخبار و اظهار نظرهای دیگر سرمایهگذاران در مورد سهم باشد.پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذاران است.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم؛ البته در بحث امواج الیوت و شمارش موجها میتوان انتهای موج ۵ را همراه با مشاهده واگراییها، به عنوان شروع روند در نظر گرفت، ولی ممکن است با خطاهایی همراه باشد. پس بهتر است با همان شرایط رایج، شروع روند در بازار را تشحیص استراتژی تعیین حجم معامله دهیم (در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقفها و کفهای پایینتر هستیم). در کل دیدگاه معاملهگران مبنی بر وجود یک روند غالب در بازار، موجب ایجاد نظم در معاملات میشود.البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم، ولی با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحتتری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
مرحله سوم: نسبت ریسک به ریوارد خود را تعیین کنید
در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایهگذار میتواند با چه نسبتی از حد سود و حد زیان، یک معامله موفق در بازار داشته باشد. در بحث طراحی سیستمهای معاملاتی هم باید تعیین کنیم که در یک معامله چه میزان ریسک را قبول کنیم. حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری (دیدگاه عمومی در بین سرمایهگذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا باید بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R در معامله باشد. به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
مرحله چهارم: استراتژی تعیین حجم معامله مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که چه میزان سرمایهای برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید را یکباره انجام دهیم و یا برنامهریزی برای خرید پله ای داشته باشیم.
نکته مهم در خرید پلهای در نظر گرفتن پتانسیلهای سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیانگریزی موجود در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به محدوده حد ضرر، موجب خریدهای مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بیمورد داشته باشد.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشتید، باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشید. عموما افرادی که فعال بازارند نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند و به دلیل وجود ابزارهای گوناگون برای تشخیص نقطه بهینه ورود به سهم، عموما فضای مشترکی بین همه سرمایهگذاران وجود ندارد.به نظر من تعیین نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با ابزارهای تکنیکالی تعیین شود و معاملهگر باید در کنار این ابزارها، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.برای تعیین قیمت فروش هم سرمایهگذار در مرحله اول باید از مقاومتهای استاتیک و داینامیک موجود در نمودار استفاده کند؛ اما باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت است و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم.عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید
مرحله آخر تست سیستم معاملاتی است؛ در این مرحله، مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی را اجرا و طبق اصول و ضوابط تعیین شده معامله کنید و هیچ وقت سعی نکنید اصول را زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی طراحی شده را چند بار تست و هر بار سعی کنید با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن را افزایش دهید.برای تست سریعتر سیستم هم از دادههای چند ماه گذشته سهام استفاده کنید.به عنوان مثال به سه ماه گذشته برگردید و شرایط خرید سهم در آن محدوده زمانی را تعیین کنید و سپس بر اساس مستندات موجود، پنج مورد ذکر شده را به ترتیب اجرا کنید و با در نظر گرفتن بازه زمانی مورد نظر در طول سه ماه، عملکرد معاملاتی خود را مورد سنجش قرار دهید.به این ترتیب میتوانید سیستم طراحی شده را تست کنید و مشکلات موجود را تشخیص داده و مرحله به مرحله کارایی سیستم را افزایش دهید.
سخن آخر
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بازار باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مد نظر قرار گیرد، چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار هم به راحتی قادر به تشخیص موقعیت های مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.
خودروسازان در مسیر اتحاد استراتژیک
دنیای اقتصاد : بسیاری از کارشناسان و دستاندرکاران صنعت خودرو متفق القول بر عقب ماندگی صنعت خودروی کشور به واسطه حضور دولت در این صنعت تاکید دارند. این در شرایطی است که سهام خودروسازی منحصر به دولت نیست و بخش خصوصی نیز از سهامداران اصلی محسوب می شود .اینکه بخش خصوصی به چه میزان در وضعیت کنونی خودروسازی کشور سهم دارد از جمله موضوعاتی است که با حمید کشاورز یکی از سهامداران کروز و کنسرسیوم گروه بهمن در میان گذاشتیم . دنیای اقتصاد در گفت و گویی دوقسمتی با حمید کشاورز مشکلات خودروسازی کشور را ریشه یابی استراتژی تعیین حجم معامله کرده است.
شرکت تحت مالکیت شما به صورت مستقیم و غیرمستقیم بخشی از سهام دو خودروساز بزرگ کشور را در اختیار دارد. با توجه به اینکه خودروسازی کشور از شرایط کمی و کیفی مناسبی برخوردار نیست، «کروز» چه نقش و سهمی در این ماجرا دارد؟
ما در ایران خودرو سهام نسبتا بالایی داریم، اما سهام ما در سایپا در حد صدمدرصد و آن هم به طور غیرمستقیم است. بنابراین در سایپا عملا حضور نداریم و در ایران خودرو هم با وجود سهام نسبتا بالایمان، امکان اعمال هیچ حاکمیتی را نداریم.
اعمال حاکمیت یا با اکثریت سهام امکانپذیر است یا با دارا بودن سهام ممتاز که هیچکدام از اینها در اختیار کروز نیست. سابقه سهامداری ما در ایران خودرو به سال ۸۷ برمیگردد. آن زمان هم بزرگترین تامینکننده صنعت خودرو بودیم و وقتی احساس کردیم خودروسازی به سمت ورشکستگی میرود، تصمیم گرفتیم به سهامداری این شرکت ورود و این روند را متوقف کنیم. با خرید سهام خرد از بازار، تا سال ۱۳۹۰ صاحب ۱۴درصد از سهام ایران خودرو شدیم و توانستیم یک عضو به هیاتمدیره بفرستیم که این اقدام مخالفتهای زیادی حتی از سوی دولت به دنبال داشت. چند وقت بعد، شورای رقابت مصوبهای غیر عادلانه را ابلاغ کرد که طبق آن، سازندگان قطعات نمیتوانستند عضو هیاتمدیره خودروسازان باشند. با اینکه ما مستقیم سهامدار نبودیم، ولی همان را هم دستاویز قرار دادند تا علیه مان بابت مسائلی شکایت کنند. البته در نهایت ما توانستیم حکم ابطال مصوبه شورای رقابت را از هیات تجدید نظر همین شورا بگیریم.
هدف شورای رقابت از ورود به این موضوع چه بود؟
نمی خواستند ما وارد سهامداری ایران خودرو شویم. وقتی نماینده ما به ایران خودرو رفت، هیاتمدیره عملا به دو قسمت خودی وغیرخودی تقسیم شد. خودیها دولتی بودند و ما هم غیرخودی محسوب میشدیم که در نتیجه این مرزبندی در این سالها اختلافات زیادی رخ داد. اینها را گفتم که بدانید ما در ایران خودرو اعمال حاکمیت نداریم. بسیاری از مصوبات در خودروسازی با مخالفت ما روبهرو میشود، اما با رای اکثریت به تصویب میرسد. گاهی ما به دنبال مصوباتی هستیم، اما به دلیل در اقلیت بودن، موفق نمیشویم. مساله دیگر اینجاست که در ایران خودرو و سایپا مدیرعامل به دلیل اینکه خود را نماینده دولت میداند، نقش قویتری نسبت به آنچه واقعا هست، بازی میکند. و در واقع مجری دستورات دولت است.
من از حرفهای شما این طور استنباط میکنم که صفر تا صد تصمیمات مهم در ایران خودرو و سایپا توسط دولت گرفته میشود.
بله دقیقا. در سال ۸۷ دولت حدود ۳۶ درصد سهم ایران خودرو را داشت که ۱۸درصد را ابتدا واگذار کرد و با فروش سهام به صورت خرد به ۱۴درصد رسید. در نهایت بخشی دیگر از سهام خود را به سه بانک واگذار کرد تا سهمش در ایران خودرو به ۷/ ۵ درصد برسد. طی ۱۰ سال گذشته اما زیرمجموعههای ایران خودرو به صورت خرد و تدریجی سهام این شرکت را خریدهاند که جمع آن در حال حاضر به ۱۴درصد رسیده است و با تملک سهام شرکت سپهر کیش عملا رای حدودا ۱۰درصدی آن شرکت در ایران خودرو را از آن خود کردهاند و به ۲۴درصد رسیدهاند. یعنی برابر با دو عضو هیاتمدیره. بنابراین حدودا یکچهارم از سهام ایران خودرو متعلق به شرکتهای زیرمجموعههایش است که مدیریت آن شرکتها توسط مدیرعامل ایران خودرو تعیین میشود. این ۲۴درصد در مجامع عمومی به نفع دولت رای میدهند. این مورد همیشه محل اعتراض ما بوده و احکامی هم علیه آنها گرفتهایم. سهام شرکت ایران خودرو در اختیار شرکتهای زیرمجموعه عملا به منزله سهام خزانه است، بنابراین اینگونه سهمها طبق قانون در مجامع، حق رای، از جمله حق انتخاب هیاتمدیره را ندارند، در صورتیکه به صورت غیرقانونی و با حمایت دولت از این حق رای برخوردار شدهاند. الان کنسرسیوم ما ۲۴ و اندیدرصد سهم در ایران خودرو دارد. البته ما یکسوم سهام سپهر کیش ایرانیان را نیز در اختیار داریم، که عملا با توجه به سهام اقلیتی ما در این شرکت، حق رای نداریم و این شرکت نهایتا به نفع دولت رای میدهد.
به نظر میرسد خودروسازی کشور از ساختار سهامداری پیچیدهای برخوردار است. با این شرایط دولت چگونه میخواهد این کلاف سردرگم را باز کند؟
به نظر من اصل این موضوع پیچیده نیست بلکه همه چیز شفاف و مشخص است اصل ماجرا این است که دولت سهامش را در ایران خودرو قبلا فروخته و به ۷/ ۵درصد کاهش یافته است. اما به طور مستقیم و غیرمستقیم و با استفاده از آرای سهام تودلی اکثریت هیاتمدیره را تعیین و نهایتا به جای همه سهامداران در مورد اداره شرکت تصمیم میگیرد. نکتهای که ظاهرا سهامداری را پیچیده نشان میدهد. همان سهمهای تودلی مستقیم و غیرمستقیم است که بر اساس قانون رفع موانع تولید، دستورالعمل حاکمیتی شرکتها و احکام صادره دادگاهها نباید در اعمال رای مجامع شرکت داشته باشند در ضمن این گونه سهام طبق دستورالعمل حاکمیت شرکتی نباید در تملک شرکتهای زیرمجموعه شرکت ایران خودرو باشند.
مصلحت نیست یا غیرقانونی است؟
حفظ مالکیت سهام توسط شرکتهای زیرمجموعه غیرقانونی است و مصلحت دولت این است که چارچوب حاکمیت شرکتی را رعایت و از دخالت در مدیریت شرکت خودداری کرده و به سیاستگذاری بپردازد. با این حال چون با دولت طرف هستیم، باید از بغلش با احترام و احتیاط رد شویم. ما احکامی را هم علیه این اقدامات غیرقانونی گرفتهایم ولی به هر حال نمیتوانیم با دولت وارد چالش شویم و بهتر است به هر شکل ممکن به تفاهم برسیم. این یک واقعیت است که در کشور ما شرکتهای بزرگ حیاط خلوت به حساب میآیند. به نظرم جایی بالاتر از دولت باید بررسی کند و ببیند کشور از این مدل اداره خودروسازی سود برده یا زیان کرده است. خودروسازان بزرگ ما به دلیل سیاستهای اعمالی از سوی دولت، سال هاست زیان میدهند.
کروز به عنوان سهامدار ایران خودرو سود میکند یا زیان؟
ما از بابت سهامداری ایران خودرو متضرر هستیم. ایران خودرو چند سال است که زیان میدهد و مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت شده است اما اگر منظورتان شرکت کروز است ما سال گذشته حدود ۱۵هزار میلیارد تومان استراتژی تعیین حجم معامله فروش داشتیم و سودمان هم بین چهار تا پنجدرصد بوده است که سود ناچیزی است و توان بازسازی و توسعه شرکت را از ما سلب میکند. ایران خودرو وقتی ۱۰۰هزار میلیارد تومان فروخته، باید بتواند حداقل به همیندرصد سود کند که نکرده و بلکه زیان قابلتوجهی داشته است.
به نظر شما دولت اگر سهامش در خودروسازی را واگذار کند، باز هم اعمال حاکمیت خواهد کرد؟
منطقا خیر. چون وقتی سهام نداشته باشد نمیتواند اعمال رای کند و ایران خودرو میتواند مانند یک شرکت خصوصی مدیریت شود. هم اکنون نیز اگر همه سهامداران اعم از دولتی و غیردولتی و هیاتمدیرههای منصوب، قوانین و مقررات و دستورالعملهای جاری را رعایت کنند موضوع حل است. بنابراین ما خیلی علاقه مند نیستیم که دولت سهامش را بفروشد. وجود یک دولت منسجم و دارای برنامه توسعه بلندمدت میتواند پشتوانه این صنعت باشد، منتها به شرط اینکه بپذیرد به اندازه سهامش که اقلیت است، در مدیریت شرکت مشارکت کند و نه بیشتر. در واقع وجود دولت در خودروسازی با سهام اقلیت و حکمرانی به همان اندازه، میتواند مفید باشد. الان دولت فرانسه ۱۵درصد در رنو سهم دارد ولی در امور آن دخالت نمیکند و به عنوان پشتوانه سیاسی به نفع تمامی ذینفعان اقداماتی را انجام میدهد و به دنبال بهرهبرداری سیاسی از سهامش نیست. ما معتقدیم دولت بهتر است در خودروسازی باشد اما بفهمد اشتباه کرده و بداند از دل این مدیریت، صنعتی موفق بیرون نخواهد آمد. اکنون ایران خودرو و سایپا دو سال متوالی است که مطابق قانون مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت هستند و هیاتمدیرههای این شرکتها وفق همین ماده باید برای تعیینتکلیف نحوه اداره شرکت، مجمع فوقالعاده را دعوت میکردند، که این کار را هم نکردهاند. اینجاست که دولت و دستگاههای نظارتی منتسب به دولت از جمله سازمان بورس باید دخالت کنند تا قانون به درستی اجرا شود. کافیاست دولت صادقانه فکر کند این راه به کجا میرود. به نظر میرسد، با خطر ورشکستگی، حیاط خلوتی هم باقی نخواهد ماند.
پس شما به دنبال سهامداری قدرتمند اما منفعل هستید؛ سهامداری که با ابزار تعرفه و محدودیت واردات، از خودروسازی حمایت و به نوعی انحصار را حفظ کند.
اگر منظور شما از سهامدار قدرتمند منفعل دولت است باید بگویم نه. بنده گفتم دولت میتواند به عنوان سهامدار بماند ولی مطابق قانون و به میزان سهم خود تصمیمگیری و تصمیمسازی کند. دولت در جاهایی که میخواهد اهداف خود را در بنگاه اقتصادی اجرایی استراتژی تعیین حجم معامله کند باز هم طبق قانون هزینهاش را خودش متحمل شود ، نه اینکه آن را به سهامداران دیگر تحمیل کند. به طور مشخص چنانچه دولت قیمتگذاری دستوری را دنبال میکند باید ماده ۹۰ سیاستهای کلی اصل ۴۴ یا مواد ۱۰۱ و ۱۰۲ قانون برنامه پنجم توسعه را رعایت کند.
به نظرم چند موضوع دیگر را باید بررسی کنیم، از جمله واردات. اینجانب به صورت کلی و با تعریف برنامه مشخص تولید و تجارت که باید توامان در نظر گرفته شود با واردات هیچ کالایی از جمله خودرو مخالف نیستم. آیا بدون برنامه تولید و تجارت توامان میتوان به توسعه رسید؟ آیا دولتها باید اجازه واردات هر کالایی را با تعرفه مثلا صفر یا نامعلوم بدهند؟ اصولا تعرفه برای واردات صرفا به دلیل حمایت از تولیدکنندگان داخلی نیست بلکه علاوه بر آن، نظام تعرفهبندی در همه کشورها برای جبران ناکارآمدی دولتها در ایجاد محیط کسب و کار مناسب برای تولید است. بنابراین اگر میزان تعرفه توسط اقتصاددانان بر همین مبنا و با در نظر گرفتن پارامترهای ریسک محیط کسب و کار برای حفاظت از سرمایهگذاری در حوزه تولید و با نگاه توسعهای محاسبه و اعمال شود این نرخ تعرفه میتواند با ایجاد رقابت صحیح بین تولیدکنندگان و واردکنندگان، زمینههای توسعه صنعتی کشور را میسر سازد. سایر موارد و پارامترها نیز به دولت مربوط میشود از جمله درآمد ارزی کشور، ارتباطات تجاری و. همین کرهجنوبی که خودروسازی ما را با آنها مقایسه میکنند، زمانی خودروهایی بسیار ابتدایی میساخت و به مونتاژ پراید افتخار میکرد. سالهای سال طول کشید تا خودروسازی کرهجنوبی در حالی که امکان بهرهبرداری از شرایط جهانی اعم از انتقال تکنولوژی، دانش فنی و حتی سرمایهگذاری را داشت، بر پایه برنامه صحیح کشور کرهجنوبی در زمینه تولید و تجارت، پیشرفت کند. در همین کشور کره بهرغم اینکه امکانات زیادی برای خودروسازان میسر بود روزگاری واردات ممنوع بود و پس از آن ضمن اینکه صنعت خودروی این کشور به سرعت توسعه یافت، نظام تعرفه را به گونهای تعریف کرد که روند توسعهای تولید داخل و صادرات ادامه یافت و حتی هم اکنون نیز نظام تعرفه و عوارض به گونهای است که ضمن ایجاد امکان واردات خودرو به کشور کرهجنوبی، اجازه ورود هر خودرو با هر تیراژی را نمیدهند. من به شخصه معتقد به ممنوعیت واردات خودرو نیستم. وقتی واردات انجام شود، تولیدکنندگان داخلی مجبور به رقابت از جنبه تکنولوژی، کیفیت، قیمت و. میشوند و حتی میتوانند از آنها در برخی موارد یادگیری داشته باشند. ضمن آنکه قرار نیست همه مدلها را در کشور تولید کنیم و اینجا واردات به تامین نیاز بازار کمک میکند.
همین کرهجنوبی که شما مثال زدید، ابتدا درهای مملکت را بست و وقتی خودروسازانش به جایی رسیدند که آماده رقابت شدند، حمایتها را کنار گذاشت. خودروسازی ما سال هاست تحت حمایت دولت قرار دارد و افکار عمومی سوالش این است که این صنعت چه زمانی آماده رقابت خواهد شد؟
منظورتان از حمایت چیست؟ کدام اقدامات را حمایتی میدانید؟ قیمتگذاری دستوری؟ مکلف نمودن به اجرای سرمایهگذاری در سایتهای غیربازده اعم از داخلی و خارجی؟ و سایر دستورات از این قبیل. پر واضح است هر زمان منابع ارزی مناسب بود واردات هم انجام شد به عبارتی هیچ زمانی در قالب یک برنامه توسعهای مدون از صنعت خودرو حمایت نشد تنها مطلبی که همواره صنعت خودرو را متهم به حمایت از خودش میکند همین نرخ تعرفه است که من در سوالهای قبل پیشنهادم را در مورد روش محاسباتی آن مطرح کردم.
اما اگر همین روال فعلی را پیش برویم، قطعا هیچ وقت به آن مرحله نمیرسیم. سابقه خودروسازی انبوه در ایران، به ایران خودرو مربوط میشود. تا قبل از آن، واردکنندهها حرف اول را میزدند. با آمدن ایران خودرو، وعده هر ایرانی یک خودرو میتوانست محقق شود. در قدیم هم اختلافنظر بین تولیدکننده و واردکننده همواره وجود داشته است، زیرا همیشه کفه سنگین به نفع واردکننده بوده است. در ایران هر نسلی از تولیدکننده عملا ورشکست شده و در مقابل واردات، راه به جایی نبرده است. زیرا استراتژی صنعتی و تولیدی کشور هیچگاه در قالب برنامههای بلندمدت که تکلیف تعرفه واردات هم تعیین شده باشد تهیه نشده است. در این تضاد منافع، ۵۰ سال خودروساز بودن ملاک توسعه و پیشرفت نیست. خودروسازی ایران از سال ۶۰ تا ۷۰ عملا متوقف بوده و در چند سال نیز مدیریت درستی در این صنعت اعمال نشده است. میتوان گفت ۱۵ سال است حرکتی جدی در ایران خودرو و سایپا نکردهایم و با سیاستهای اعمالی دولت منابع مالی را هم هدر دادهایم. شاخصترین این اقدامات در نیمه دوم دهه ۸۰ با قانون تثبیت قیمتها و پس از آن تاکنون با قیمتگذاری دستوری با اهرم شورای رقابت و سازمان حمایت بوده است. برخی میگویند خودروسازی را تعطیل کنیم و صرفا واردات انجام دهیم. حرفی نیست؛ اگر پولش را دارید وارد کنید. ما برای تامین نیاز۵/ ۱میلیون دستگاهی بازار خودرو کشور حدودا ۲۵میلیارد دلار نیاز داریم. تازه در سالهای بعد برای تامین قطعات یدکی آن پول بسیار بیشتری باید هزینه کنیم. این تازه اول ماجراست ایجاد یک تقاضای ۲۵میلیارد دلاری نرخ ارز را بالا خواهد برد. این موضوع سبب کاهش حدود ۳درصدی تولید ناخالص داخلی خواهد شد. مفهوم دیگر این حرف آن است که به همان میزان حجم نقدینگی افزایش خواهد یافت و متناسبا تورم افزایش مییابد. حتی پایانههای گمرکی برای تخلیه و بارگیری این حجم از واردات زیرساختی ندارند. بیکاری و آثار آن نیز بر این میزان تورم دامن خواهد زد. من به عنوان کارآفرین به شما میگویم که کشوری مثل ایران با منابع انرژی ارزان و جغرافیای سخت غیرریلی، گریزی جز حرکت به سمت حملونقل جادهای ندارد. پس در مصرف وسایل حملونقل جادهای برتری نسبی داریم. در منابع انسانی و انرژی هم این برتری نسبی وجود دارد. این را هم فراموش نکنید که ساخت خودرو توسعه میآورد. خودروسازی یکی از پیشرانهای اصلی است که توسعه صنعتی را محقق میکند. در کشورهایی مانند چین و کره که با آنها مقایسه میشویم، مدلهای سرمایهگذاری و سیاستگذاری با توجه به شرایط متفاوت آن کشورها، فرق میکند. در کره سرمایهگذاری محدودیت ندارد و راه برای خارجیها بسته نیست. در چین اما دولت که قبلا محدودیت سرمایهگذاری ۵۰درصدی در صنعت خودرو را گذاشته بود این محدودیت را برداشت و به امر توسعه صنعت پرداخت. اقتصادهای بزرگ دنیا و کشورهای پر جمعیت با هدف توسعه صنعتی کشور و شاید وابسته بودن توسعه به این صنعت، معتقد هستند این صنعت باید حفظ شود.
ظاهرا ما در بحث تدوین استراتژی یادگرفتیم تعرفه را زیاد کنیم و واردات را ممنوع.
فکر میکنم در سوالات بالا کاملا به این موضوع پرداختیم. من اشاره کردم که برنامه تولید و تجارت باید توامان به پیش رود و میزان تعرفه باید بر پایه چه شاخصهایی تدوین شود. در همین موضوع واردات خودرو، به نظرم نه باید واردات را کامل ببندیم نه کاملا آزاد بگذاریم. هر دو حالت مضر و مخل توسعه است. در بحث تولید داخل نیز معتقدیم ایران خودرو و سایپا میتوانند خودرویی با قیمت و کیفیت مناسب بسازند ولی اینکه برای پوشش نیاز ۱۰۰درصد مردم باید خودرو ساخت، شعار است و تحقق نمییابد.
سوال دیگر اینکه خودروسازان در حال حاضر بهمنظور فروش سایت های زیرمجموعه خود فراخوان داده اند؛ این اقدام را به صلاح می دانید؟
این سیاست ها از سوی دولت اعمال می شود در حالی که قانونا چنین اجازه ای ندارد. همچنین از نظر اقتصادی هم این مدل واگذاری باطل است زیرا ظرفیت تولید را کاهش میدهد. به اعتقاد من نه تنها نباید سایت های زیرمجموعه خودروسازان از آنها جدا شوند، بلکه خود ایران خودرو و سایپا هم بهتر است با یکدیگر همکاری استراتژیک داشته باشند. این تنها راه ادامه حیات خودروسازی است. البته منظورم از این اتحاد، ادغام نیست.
دیدگاه شما