تحلیل تکنیکال، یک علم نیست، یک هنر است!
نقد روشهای تحلیل بازارهای مالی
در مقالات علمی اگر سرچ کنید، حتی درصد انرژی کاه و یا میزان بازده کود گوسفند بر رشد گیاهان محاسبه شده.
ولی دریغ از یک مقاله در مورد اینها.
نکتهی دیگر که به صورت واضح و یا تلویحی در همهی این کتابها وجود دارد، وانمود کردن این مساله است که اگر به صورت تصادفی و هیچ تحلیلی وارد نوسانگیری شوی، بیش از سه حالت وجود ندارد
ثبات قیمتها
سود کردن
ضرر دادن
و اگر ثبات را حذف کنیم دو حالت وجود خواهد داشت؛
(سود یا ضرر) و با این صحبت ناخودآگاهِ ما را به سمت شیر و خط و مساله ای پنجاه پنجاه میبرند.
در حالی که اصلا این طور نیست.
بازارها شبیه دی ان آ (دارای 4 باز آلی ولی میلیاردها خروجی ) یا کدهای کامپیوتری هستند (اساس 0 و 1 است با بی نهایت خروجی)، نه سکه ای با دوحالت خروجی.
در دی ان آ (DNA) سلولهای تمامی موجودات، همه چیز با 4 باز آلی کد می شود، در کامپیوتر نیز همه چیز با صفر و یک است، اما میلیاردها خروجی وجود دارد. به همین ترتیب در بازار ما با سه حالت مواجهیم سقوط ( -1) ، ثبات (0) و صعود (+1). اینها تحت تاثیر زمان و قدرت قرار دارند. به صورتی که مثلا بیش از 70 درصد مواقع (بعد از بررسی تعداد کافی نمودار برای معتبر بودن گرفتن این آمار، در زمانها و بازارهای مختلف) ، ممکن است حرکتی خنثی و یا فاقد توان رسیدن به هدف وجود داشته باشد که در زمانی طولانی نوسانی بی ارزش کند.
همچنین در موارد زیادی، نمودار توان رسیدن به هدف را دارد ولی بعد از چند سال صعود و سقوط. آن هم به شکلی که هرگز خط سود ما را لمس نکرده ولی بارها حد ضرر را فعال کرده و ما را به اشتباه از بازار خارج کرده است.
از آنجا که سالها سابقهی فعالیت در بازارهای مالی را داشتهام، با این پیشفرض که \”اگر آماری نبوده خودم آن را به دست آورم\” و در نهایت \”اگر روش خوبی نیست، خودم بسازم\”، پژوهشهایی کردهام.
اینک عددی تقریبی به شما خواهم گفت :
بعد از دست کم دویست معامله با روش و استراتژی خاص در تحلیل تکنیکال (چون برای آمارگیری ده یا بیست بار ملاک نیست) حدود 7 درصد موارد درست از آب در خواهند آمد.
به عبارتی شانس دو معاملهی موفق پشت سر هم 0/07 ضرب در 0/07 یعنی0/0014 خواهد بود. (چهارده صدم درصد).
پاسخی که تکنیکالیستها به این انتقادها می دهند:
تحلیل بازارمالیتحلیل تکنیکال، یک علم نیست، یک هنر است!
و من نمی دانم این جملهشان توهین به هنر محسوب می شود یا به شعور شنونده.
بازی رولت روسی را وارونه کنید تا متوجه مفهوم هنر از نظر این افراد بشوید؛
رولت روسی (روسی: Русская рулетка) نام نوعی شرطبندی بر زندگی یا مرگ است.
طی آن، شرکتکنندگان یک گلوله در هفتتیری با ظرفیتی از یک تا پنج گلوله و معمولاً شش گلوله قرار میدهند و بقیه را خالی میگذارند.
سپس خشاب چندین بار چرخانده میشود تا نتوان فهمید گلوله کجاست.
در نهایت، لولهی هفتتیر را بر روی شقیقهی خود میگذارند و ماشه را میکشند.
در تحلیل تکنیکال، بازی وارونه است؛
یعنی شما از هفت تیری استفاده می کنید که شش فشنگ برای شلیک به شقیقهتان دارد و فقط یک شانس برای بردن.
و تصور کنید شما معامله گری هستید که نه فقط یک بار بلکه بارها از این هفت تیر قرار است استفاده کنید.
قطعاً زنده ماندن در این اوضاع هنر خواهد بود.
بنابراین آنچه در کلاسها و کتابهای تحلیل تکنیکال آمده از نظر علمی، مشتی خرافهاند که با دو هدف نوشته و پخش می شوند:
نخست کسب درآمد از فروش و تدریس آنها
دوم کشاندن آهوها به عرصهی شیر.
پس با وجود مهمل بودن و غیر علمی بودنشان، از آنجا که برای شیر و روباه، هر دو سود آور است، بدون هیچ مشکلی مدام بر تعدادشان افزوده می شود.
ب) تحلیل فاندامنتال:
در این بخش ما با علم رو به رو هستیم، یعنی اساس گفتمانها منطقی و بر اصل دو دو تا چهار تا هستند، برای بررسی آنچه در یک بازار گذشته بهترین روش تحلیل هستند.
ولی برای پیش بینی آینده، با توجه به عوامل بسیار متنوع و متغیر موثر بر قیمتها، باز هنگام نوسان گیری دچار مشکلاتی می شویم.
می خواستم در این رابطه نیز توضیحاتی به طور مفصل بیان کنم ولی کتاب خوبی در این زمینه وجود دارد که از قضا به نظر، تکنیکال کاران به عنوان نقد تحلیل فاندامنتال نوشتهاند.
البته این دلایل خوب و صحیح به معنی اثبات درستی خودشان نیست.(درست مثل اینکه موش پرست ثابت کند گاو پرستی غلط است).
کتابی که از آن سخن میگویم \”ماجرای من در سرزمین وارونه\” از نویسنده ای اسکاتلندی است.
قصد من از معرفی این کتاب صرفا توجه به نقدهای آن به مسائل فاندامنتال میباشد.
به هر جهت هرقدر شما از عوامل بنیادین موثر در آینده باخبرتر باشی، احتمال بردت بیشتر خواهد بود.
با این وجود تحلیل فاندامنتال بحثی علمی است، که اگرنه برای نوسان گیری ولی برای مواردی دیگر، از جمله، سرمایهگذاری، کاربرد اساسی تحلیل بازارمالی دارد.
مواردی مانند خرید و نگهداری طولانی مدت سهام به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت و باهدف جمع آوری سودهای مثلا شش ماهه یا یک ساله ای که شرکت توزیع می کند.
و یا به عنوان بررسی سرمایه گذاری بلند مدت در بخشی مثل خرید طلا و یا مسکن.
بر خلاف تحلیل تکنیکال، اغلب کتابهای مطرح در این زمینه دارای مطالبی برگرفته یا مخلوط با کتابهای درسی دانشگاهی هستند.
نام کتاب
نویسنده
مدیریت مالی
تحلیل بنیادی در بازار سرمایه
انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی
بحرانهای ژولی و منافع شخصی
23 اصل موفقیت وارن بافت و هفت اشتباه عمده در معاملات سهام
بازار طلایی
گام به گام در بورس
تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی
بازها و کبوترها در بازار سرمایه- تحلیل فرگشتی بورس
روش سرمایه گذاری وارن بافت
مفاهیم اولیه بورس
الفبای بازار سرمایه
ج) استفاده از رمالی، طالعبینی، علوم غریبه، متافیزیک، جفر و یا ارتباط با اجنه در پیش بینی قیمتها:
این دسته از مطالب، ریشه ای کهن در تاریخ هر کشوری دارند.
هر کشوری به نوعی و به روشی مردمانی دارد و داشته که خود را مرتبط با نیروهایی رمزآلود میدانند.
این علوم کهن، مثلاً در ایران، در زمان حملهی مغول های آلت پرست و یا شورش محمود افغان از آریانا (نام قدیم افغانستان یا ایران شرقی) و یا این اواخر در زمان جنگ با روس و تکه تکه کردن ایران هم وجود داشتهاند و اتفاقاً در همهی این دورهها سراغ آنها هم رفتهاند.
ولی یا ادعای در اختیار داشتن چنین علومی دروغ بوده، یا اگر هم صحیح بوده ، نتیجه ای جز آنچه شده نداشتهاند.
حالا قرار است همین روشها برای چند میلیون سود و ضرر شما که خیرش دربرابر جلوگیری از آن فجایع هیچ است به کار بیایند ؟!
بیشتر از این توضیح نمی دهم. ولی تاکید می کنم این متن به معنی رد این علوم نیست، منتها اگر وجود دارند، در دسترس مردمان برای پیروزی در آن شرایط بغرنج نبودهاند، که حالا کسی ادعا کند برای درصدی سود به آنها دست یافته.
د- روشهای جدید پرتفولیو و یا مثلا تحلیل تحلیل بازارمالی روانشناسی یا اسمهای دیگری از این دست:
اینها هم اغلب ریشه در تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال دارند و افرادی با تغییر نام همانها را به خورد شما می دهند و چیز جدیدی نیستند.
نوسانگیری در بازارهای مالی
تیم پژوهش در روانشناسی سایت روامو شامل یک ساختار گذرا برای مدیریت موقت پست های اعضا است.
آنچه دیگران دیدهاند:
هوش اقتصادی چیست؟
نوسانگیری در بازارهای مالی
تقویت هوش اقتصادی
1 دیدگاه دربارهٔ «نقد روشهای تحلیل بازارهای مالی»
تفسیر دلسوزانه و جامعی بود.
دیدگاه خود را بنویسید لغو پاسخ
تستها
آخرین دیدگاهها
دستهها
RavaMo.ir
مجله روانشناس و مشاور، یک بانک اطلاعات، تست و سیستم دسترسی به روانشناس و مشاور است.
آکادمی دانایان
دورهی آموزشی اقتصاد به زبان ساده بهترین انتخاب برای آنانی است که علاقهمند هستند به زبانی ساده تمام مفاهیم با اهمیت اقتصاد را بشناسند تا بتوانند از آن در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری خود استفاده کنند.
دورهی آموزشی مالی خانوار
در مالی خانوارها دکتر حسین عبده تبریزی به مهمترین مطالب سرمایهگذاری در بورس، املاک و مستغلات، مالی و سرمایهگذاری در دوران سالخوردگی و سرمایهگذاری برای فرزندان پرداخته است.
دستهبندی مطالب آموزشی
برخورداری از دانش و اطلاعات بهروز، مهمترین عامل موفقیت در تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری است. با استفاده از خدمات و محتوای آموزشی آکادمی دانایان، برای داراییهایتان آگاهانهتر تصمیمگیری نمایید و آیندهی بهتری را برای خود رقم بزنید. خدمات آموزشی ما، حاصل تلفیق سالها تجربه و دانش روز دنیاست.
آموزش دانش سرمایهگذاری
برای بررسی صحیح موقعیتهای سرمایهگذاری و اتخاذ تصمیمهای مالی، نیاز تحلیل بازارمالی به دانش و اطلاعات اولیهای دارید که در این بخش از آکادامی دانایان به آن پرداخته شده است.
آموزش تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال با نگاه به رخدادهای گذشته، آینده را پیشبینی کنیم. در بخش تحلیل تکنیکال آکادمی دانایان با تمام ابزارهای مورد استفاده در این نوع تحلیل آشنا خواهید شد.
آموزش تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد. در این نوع تحلیل سعی میشود با بررسی تمام اطلاعات کمی و کیفی در دسترس از داراییها، وضعیت آنها را بررسی کنیم.
صندوقهای سرمایهگذاری
برای موفقیت در سرمایهگذاری غیرمستقیم نیاز به شناخت کامل این ابزار و بایدها و نبایدهای آن را دارید. صفر تا صد صندوقهای سرمایهگذاری را اینجا مطالعه کنید.
جدیدترین مقالات
منظور از پیش گشایش در بورس چیست؟
میانگین حجم ماه چیست و چه اهمیتی دارد؟
منظور از سهام مدیریتی چیست؟
سود صندوقهای سرمایهگذاری چه قدر است؟ بالاترین سود برای کدام صندوق است؟
پادکست مفاخر
زندگی نامه، تجربیات و نگرش کارآفرینان و مدیران بزرگ تاریخ ایران، همواره برای آیندگان، ارزشمند بوده است. در پادکست «مفاخر»، به کارآفرینان و مدیران ماندگار معاصر ایران پرداختهایم. با گوش دادن به این پادکست، میتوانیم تحلیل بازارمالی رموز موفقیت و پیشنهادهای این مفاخر را چراغ راه آینده خود قرار دهیم و گامی در جهت توسعهی کشورمان برداریم.
دستهبندی مطالب تحلیلی
دانش و تسلط بر مبانی نظری، برای موفقیت در تصمیمات سرمایهگذاری کافی نیست؛ تجربه و آزمون و خطا بال دیگر پرواز بهسوی موفقیت در دنیای مالی است. شما میتوانید ماحصل سالها فعالیت و کسب تجربه در بازار داراییها را در گزارشهای دورهای و خدمات تحلیلی آکادمی دانایان بیابید.
دوره جامع تحلیل تکنیکال (مقدماتی و پیشرفته)
تاریخ دوره: از ۱ مهر ۱۴۰۱ مدت دوره: ۵۶ ساعت / جمعهها ۹:۰۰ تا ۱۷:۰۰
انصراف و عودت وجه تا یک هفته پیش از آغاز دوره، با کسر ۳۰% از مبلغ ثبتنام و پس از آن، با معرفی فرد جایگزین امکانپذیر است.
ثبت نام این دوره به پایان رسیده است
توضیحات
مقدمه
تحلیل تکنیکال در دو دهه گذشته به شدت تحلیل بازارمالی در بین معاملهگران بازارهای بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. این تحلیل به طور خلاصه به مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میپردازد.
در این دوره با تمرکز بر سه قاعده مهم ابتدایی تحلیل تکنیکال شامل: «همه چیز تحلیل بازارمالی در قیمت لحاظ شده است، قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند و تاریخ تکرار میشود» و همچنین ساختار «قیمت، الگو، زمان» به اهمیت این موضوع و تدوین استراتژیهای مناسب معاملهگری خواهیم پرداخت.
هدف از دوره تحلیل تکنیکال آشنایی کامل فعالان انواع بازارهای مالی با روشهای تحلیل تکنیکال در بازار و کسب تجربه در خصوص روشهای معاملهگری در بازار میباشد. دوره حاضر خلاقیت و ابتکار مخاطب را هدف قرار میدهد و با پرورش ذهن تحلیلگر، خلاقیت را افزایش میدهد.
آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی
برای خرید و فروش سهام و ورود به بازارهای معاملاتی لازم است با دو مفهوم تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی(Fundamental Analysis) آشنا باشید هرکدام از آنها باعث افزایش شناخت ما از وضعیت بازارها خواهد شد.
این دو تحلیل از زاویه و دیدگاهی متفاوت به بررسی وضعیت بازارها میپردازند؛ بنابراین ترکیب آنها به همراه در نظر گرفتن روانشناسی معاملات، میتواند ما را در این مسیر دشوار کمک کند و بهصورت مؤثر ما را در شناخت و تسلط بر بازار پیش ببرد.
برای خیلیها این سوال مطرح میشود که تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ پیش از هر چیز لازم است بدانید تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی(Technical Analysis) حدود ۳۰۰ سال عمر دارد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است.
(چارلز داو متولد سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالاتمتحده بوده و شاخص صنعتی داو جونز و والاستریت ژورنال توسط وی به ثبت رسیده است.) گفتارها و دیدگاههای داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافته است.
قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا تحلیل بازارمالی بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است
نظریه داو چه میگوید؟
قیمت همهچیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
بازار دارای روندهای مشخصی است براساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش یافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد.
داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن(همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی نیز کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود(عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
در ادامه به بررسی تعاریف دیگری از تحلیل تکنیکال میپردازیم:
تحلیل تکنیکال روشی است برای پیشبینی قیمت اوراق، کالا و سایر عوامل قیمتپذیر بر پایهی الگوی تغییرات قیمت، حجم و بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است که براساس بررسی حرکات قیمت در گذشته، به بررسی و پیشبینی آینده میپردازد.
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است بر پایه رفتارهای بازار بهواسطهی بررسی نمودار قیمت، حجم معاملات، شکلگیری الگوها و سایر شاخصهای تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال در حالت کلی به دو دسته زیر تقسیم میشود:
تحلیل تکنیکال ذهنی Subjective Technical Analysis
در این نوع تحلیل مفاهیم براساس یکسری مشاهدات است که پس از مشاهده، هر فردی برداشت خود را از آن الگو خواهد داشت یعنی اگر فردی یک الگو را در نموداری ببیند، ممکن است فرد دیگر آن الگو را بنا به دلایلی شناسایی نکند و بهعبارتدیگر برداشتها متفاوت خواهند بود، مثلا در الگوهای کلاسیک این نکته وجود دارد.
تحلیل تکنیکال عینی Objective Technical Analysis
در این نوع تحلیل همانطور که از نامش پیداست، مفاهیم براساس محاسبات است و بنابراین وقتی گفته میشود که قیمت بالای پارامتر معینی قرارگرفته است، تا حدودی این حرف دقیق است و تفسیر همه تحلیلگران از این گزاره یکسان است.
با توجه به این تعاریف، تعریفی که از تحلیل تکنیکال میتوان داشت به این صورت است:
تحلیل تکنیکال در واقع یک هنر است که به شما این امکان را میدهد تا با استفاده از روشها و تکنیکهایی که شامل یکسری ابزار، نمودار، اندیکاتور و… است، بهپیشبینی قیمتها بپردازید و مهمتر از آن این است که در این نوع تحلیل به این مرحله میرسید که اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود.
نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نهتنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار میرود، بلکه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازارهای کالایی همچون فلزات رنگی و محصولات کشاورزی و… نیز استفاده میشود؛ بنابراین شما با تحلیل تکنیکال میتوانید تنها با تکیهبر دانش تکنیکی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید.
یادآوری میشود که براساس آموزههای تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است.
درک عرضه و تقاضا
درک عرضه و تقاضا و تغییرات قیمتی ناشی از آن بسیار آسان است؛ اما آنچه دشوار است، فهم آن چیزی است که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام میانجامد و سبب میشود برخی خواهان یا خریدار سهم خاصی شوند و برخی دیگر، رویگردان یا فروشنده آن باشند.
برای تشریح این رفتار، نظریههای مختلفی شکلگرفته است؛ اما یک نظریه اصلی دراینباره آن است که تغییرات قیمت یک سهم بازتابدهنده دیدگاه شخصی سرمایهگذاران نسبت به ارزش شرکت ناشر آن است.
از این دیدگاه، قیمت یک سهم به لزوم و همواره با ارزش واقعی یا ذاتی آن برابر نیست در این راستا تحلیل بازارهای مالی، اغلب به دو دسته تحلیلهای بنیادی و تکنیکی منجر میشود.
هر دو نوع تحلیلها، رویکردهای متفاوتی برای تصمیمگیری در زمینه تجارب یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی دارد استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی میتواند در تصمیمگیری خرید یا فروش سهام نقشی راهبردی ایفا کند.
بدین منظور، بهکارگیری تحلیل بنیادی در یافتن ارزش ذاتی یک سهم و تحلیل تکنیکی در یافتن زمان مناسب برای خرید یا فروش آن نقشی مؤثر دارد؛ بنابراین، همواره این امکان وجود دارد که حتی در یک بازار کارآمد، بتوان با استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی، ارزش واقعی یا ذاتی یک سهم را شناسایی و سپس در سنجش با قیمت بازاری آن، نسبت به خرید یا فروش سهام مزبور اقدام کرد.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکی سهام، مطالعه و بررسی قیمت سهام است در این تحلیل فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده میشود و محتوای اطلاعات فقط قیمت و حجم معاملات است.
تجزیهوتحلیل تکنیکی بههیچوجه به بررسی نقاط ضعف یا قوت ساختار شرکت یا صنعت نمیپردازد؛ بلکه هدفش بررسی رفتار سرمایهگذار و روند تغییرات قیمت است. بهعبارتیدیگر، تحلیل تکنیکی، مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و باهدف پیشبینی آینده روند قیمتها است.
سه محور اصلی در مباحث تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
همهچیز در قیمت لحاظ شده است
قیمتها براساس روندها حرکت میکنند
تاریخ تکرار میشود
دو سوال مهم در تکنیکال
یک تحلیلگر تکنیکال بر این باور است که هر چیزی که بتواند در قیمتها تأثیرگذار باشد، در قیمت یک سهم لحاظ شده است از طرفی، همه این تحلیلگران بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
به این صورت که چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد، آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیش بگیرد، قیمت کاهش خواهد یافت.
دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که حرکات قیمت تصادفی نیست و معمولاً این حرکات در روندها اتفاق میافتد. سومین اصل تحلیل تکنیکال از دو سؤال مهم تشکیلشده؛ اول اینکه «قیمت فعلی چیست؟»، دوم اینکه «تاریخچه حرکات قیمت چگونه است؟»
تحلیل بنیادی
بررسی علمی درباره عوامل اساسی تعیین کننده ارزش سهام را تحلیل بازارمالی تجزیهوتحلیل بنیادی مینامند.
در این نوع تحلیل از اطلاعات وسیعی مانند اطلاعات درون شرکت، نسبتهای مالی، میزان استفاده از ظرفیت، طرحهای توسعه، دریافتیهای احتمالی شرکت بابت مابهالتفاوت، سوبسیدها و… استفاده میشود.
نخستین مسئلهای که هر سرمایهگذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است اگر در بحران اقتصادی باشیم و میزان بیکاری نیز زیاد باشد و تمام سعی مردم تنها پرداخت بدهیهایشان باشد، احتمالاً صنایعی از قبیل صنایع غذایی، نفت و خردهفروشی مورد توجه قرار میگیرد و هرگاه که اوضاع اقتصادی کشور رونق داشته و نرخ بیکاری کاهش یابد، صنایعی نظیر فناوری که بر اوضاع کشور تأثیرگذار هستند، برای سرمایهگذاری بررسی میشوند.
تحلیلگر بنیادی به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار بدهی، درآمد، محصول، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد.
پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکتهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند، البته روشهای دیگری مانند مدلهای اقتصاد سنجی مالی، مدلهای دینامیکی با محوریت شبکههای عصبی و نظریه شواب، مدلهای نظری سقوط بازار سهام(نظریه رویدادهای ناگهانی) شاخصهای پیشرو، روشهای پیشبینی نقاط برگشت، مدلهای نوسان، تحلیل روانشناسی بازار، تحلیل زیرساختهای بازار بهطور کامل در دو طبقه قرار نگرفتهاند و از جهتهایی شبیه به تحلیل بنیادی و از نظرهایی در گستره روشهای تکنیکی قرار میگیرند.
هر یک از تحلیلهای تکنیکی و بنیادی نقاط ضعف و قوت بسیاری دارند، بهطوریکه میتوان گفت هیچیک از آنها بهتنهایی کاربرد ندارند، بلکه مکمل یکدیگر هستند. سرمایهگذاران عموماً در تصمیمگیریهای کوتاهمدت و بلندمدت هر دو مورد را با هم تلفیق میکنند تا بتوانند به تصمیماتی بهینه دست یابند.
تحلیل بازارهای مالی در سال 1400 – بخش اول
برای تحلیل بازارهای مالی باید گفت که رشد نقدینگی می تواند قیمت دارایی تحلیل بازارمالی ها مثل مسکن ، سهام، ارز و طلا را تعیین کنند. به ویژه، به دلیل رابطه بسیار نزدیک نقدینگی و قیمت ارز، در اقتصاد ما همواره قیمت ارز متغیر پیشران تلقی شده و قیمت بقیه دارایی ها را به دنبال خود کشانده است. شاید در بخشی از سال های 98 و 99، نقدشوندگی بالای سهام باعث شد که شاخص به چنین متغیری تبدیل شود.
در پرش قیمت دلار سال 1372، در سال 1377 و اخیرتر در سال های 90 و 91، و بالاخره در پرش قیمت 200 درصدی دلار در سال 97 دیدیم که با وقفه یک سال و یا حتی کمتر، قیمت سهام و مستغلات پرش کردند. بنابراین، توجه هر تحلیلگر سهام به طور جدی به رشد نقدینگی و قیمت دلار است و اینکه آیا پرش های قیمتی تندی که در 98 و 99 در قیمت همه دارایی ها رخ داده، بازار این دارایی ها را به تعادل کشانده است یا نه؟
برای سال 1400، نمیتوانیم انتظار بهرهوری خاص در صنعت و تولید داشته باشیم؛ بهرهوری با سرعت در اقتصاد چهره نشان نمی دهد، و بهبود بهره وری طول می کشد. بنابراین، نرخ رشد اقتصاد ایران در سال 1400، مثل بسیاری از سال های اخیر، به منابع و درآمد نفتی بستگی خواهد داشت.
پس رشد بخش واقعی اقتصاد ایران ریشه در نوآوری و بهرهوری ندارد؛ اغلب محصولات مهم مانند خودرو وابستگی ارزی دارند و با تحریم ها هم عرضه آنها با کاهش مواجه میشود و هم قیمت های آنها افزایش می یابد. گسست بین بازده های بخش واقعی اقتصاد با بخش مالی جدی است. هر میزان هم که نقدینگی ایجاد میشود، بخش عمده ای از آن صرف گردش در بخش مالی اقتصاد میشود و بخش واقعی اقتصاد همچنان تشنه نقدینگی باقی می ماند.
یکی از دلایل شکلگیری چنین ساختاری مالیاتپذیری بخش تولیدی اقتصاد و عدم پرداخت مالیات برای بازده های غیرعادی در بخش مالی مبتنی بر نگاهداری ارز، طلا و… است. با توجه به اینکه بازده های مبتنی بر دارایی هایی از این دست اغلب در معرض نظام مالیاتی قرار نمی گیرند، اشخاص هم دلیلی برای حضور در بخش تولیدی کشور نمی بینند. در نتیجه، نقدینگی بالای کشور به هر بخشی که حرکت میکند ویرانگری قیمتی را به دنبال دارد، اما در بخش تولیدی گردش نمیکند.
منابع نهفته در املاک و مستغلات، ارز، طلا و… که به هیچ وجه مولد نیستند، تنها موجب سلب منابع از گردش در بخش تولیدی کشور می شوند. این رفتار (بویژه در زمین) موجب جذب منابع بسیار زیادی شده و محرومیت بخش تولید از نقدینگی را به دنبال دارد. در سال 1400 هم نمیتوانیم اوضاع را متفاوت پیشبینی کنیم. سیاستگذار بسته اقداماتی را معرفی نمیکند که از این مسیر به مسیر بهتری رهنمون شویم.
راه حلهای مختلف برای هدایت نقدینگی به سوی تولید در ایران و کشورهای مختلف تجربه شده است. مقولههایی مانند هدایت اعتبار، اعطای یارانه تسهیلات، جیرهبندی اعتباری، تسهیلات تکلیفی، تسهیلات طرحهای زود بازده، جوایز صادراتی، تسهیلات خُرد خرید کالاهای ایرانی، اوراق گواهی اعتبار مولد (گام)… . هیچ کدام از اینها چاره کار نبوده است، چرا که به لحاظ نظری میدانیم آنچه تعیین میکند منابع گردش بیشتری در یک فعالیت تولیدی و یا یک بخش اقتصادی داشته باشند، ریسک و بازده بخشهای اقتصادی است.
استفاده از سازوکار مالیاتی برای تخصیص منابع مفید است. علاوه بر راهکار مالیاتی روشهای دیگری مانند تعیین حداقل سرمایه، تخصیص وجوه در اختیار برای اجرای پروژهها، انتشار اوراق بهادار برای تأمین مالی تولید، اعتبار اسنادی داخلی یا اقدام اخیر اوراق گام از جمله راهکارهایی است که میتواند در هدایت نقدینگی به تولید مُسکن مؤثری باشند.
در سال 99 ، 32 تا 35 میلیارد دلار کالا وارد کشور شده که 8 میلیارد دلار آن با ارز 4200 تومانی عرضه شده است. در سال 1400، حتی بدون برجام، هم درآمد 50 میلیارد دلار صادرات فراوردهای نفتی محتمل است. افزایش قیمت نفت هم که اتفاق افتاده است. پیشبینی محتمل صادرات به طور متوسط 1.5 میلیون بشکه نفت در سال 1400 و افزایش قیمت آن از 40 دلار در بشکه به 60 دلار است (بانکهای سرمایهگذاری دنیا پیشبینی میکنند قیمت روی 60 دلار بماند).
این درآمد اجازه خواهد داد که اقتصاد نرخ رشد بسیار آرامی را از این محل تجربه کند. اما این مذاکرات برجام است که درآمدهای دولت و درآمدهای نفتی کشور را تعیین میکنند. در روزهای اخیر هم که همه خبر از گشایش دادهاند. برجام درآمدهای ارزی بانک مرکزی را تقویت میکند و حجم ذخایر ارزی بانک مرکزی تأثیر تعیین کننده ای بر قیمت ارز دارد. اما نتایج حاصل از گشایش برجام بعید است در نیمة اول سال 1400 آثار خود را نشان دهد.
قیمت کالاهای اساسی
در بخش کالاهای اساسی ( commodities ) هم اتفاقاتی در جریان است که میتواند برای بازار سهام ایران مهم باشد. بسیاری از شرکتهای بزرگ بورسی ایران در این حوزه فعالیت میکنند. قیمت مس، متانول، فولاد… بالا رفته است و این البته سود شرکتهای فعال ایرانی در این عرصهها را افزایش میدهد.
افزایش جهانی قیمت محصولات پتروشیمی باید به قیمت سهام شرکتهای بورسی کمک کند. محصولات پتروشیمی و محصولاتِ صنایع با تمرکز چین، به دلیل کرونا ضعف تولید داشتهاند و در 6 ماه اول سال 1400 شواهدی نیست که این شکاف تولید پر شود. معاهده پاریس جدی به نظر میرسد. فشار روی تولید متانول، اولفین، گاز (وضع زمستان). . . باید در 6 ماه اول قیمت سهامهایی را در بورس تهران بالا ببرد. طی دوران کرونا، ظرفیتهای تولیدی دنیا اضافه نشده است.
مثلاً بر ظرفیت LNGها اضافه نشده و رشد شتابانی که در تولید این محصولات پیشبینی میشد، رخ نداده است. بنابراین، در 6 ماه آینده وضع کالاهای اساسی، به ویژه قیمت فلزات رنگی، مس، قلع و روی، مناسب ارزیابی میشود. قیمت بین المللی کالاهای اساسی را باید عامل مثبتی برای سودآوری شرکتهای بورسی در ایران تلقی کنیم.
قیمت دلار و قیمت سهام
افزایش درآمد دلاری نباید به قیمت پایین دلار بینجامد تا مزیتهای تولید و صادرات ما صدمه نبیند. اما دولتی که کسری بودجه دارد و میخواهد دلار بفروشد، اگر دلاری از طریق مذاکرات جدید نصیبش شود، حتماً عرضه میکنند. علاقه هم ندارد که در پایان عمر دولت، نرخ دلار بسیار بالایی را تحویل دولت جدید دهد.
بنابراین، انتظارات قیمت دلار کاهشی از این تصور نشأت گرفته است. برداشت (perception) فعالان بازار افزایش قیمت دلار نیست. خلاصه در سال 1400، بهرغم رشد نقدینگی، انتظارات نرخ تورم کاهشی است. اگر انتظار بازار آن باشد که در پایان سه ماهه اول دلار را بین 22 تا 23 هزار تومان ببینید، قیمت ها در بازار سهام نمیتواند افزایشی شود.
پس در شش ماهه اول به هر حال قیمت های سهام جذابیت چندانی ندارد و بازار به ویژه در سه ماهة اول نمیتواند خیلی مثبت شود. البته اگر توافق برجامی مناسبی حاصل شود، این وضع خود گرایش و شوری مثبت ایجاد میکند و ممکن است عده زیادی را به سمت بازار سهام بکشد.
انتظار اجرای سریعتر پروژهها و انتظار افزایش کارایی ناشی از انتقال فنآوری محرکههای مثبتی برای بازار است. اما چنین تغییر دیدگاهی در بازار در 6 ماه اول سال انتظار نمیرود. نگاه منفی به بازار در ماههای آغازین سال 1400 قوی است. وقوع اتفاق بسیار مثبت کمتر محتمل است.
قیمت ریال
غیر از قیمت ارز، قیمت نفت و تحریم ها، اینکه بانک مرکزی با نرخ سپردهها چه میخواهد بکند، بسیار اهمیت دارد. البته، اکنون نرخهای واقعی سپردة بانکی هنوز منفی است. اما نرخهای واقعی بهره در ایران (غیر از آن چند سال توفانی تا سال 1396) همیشه منفی بوده است. نرخهای واقعی بهره محدود به ایران هم نیست؛ در سطح جهان هم کموبیش وضع بر همین منوال است.
بانک مرکزی با نرخ سود بانکی چکار خواهد کرد؟ از دید اقتصاد ملی، شاید نرخهای 17 و 18 درصد پایدارتر هم باشد، اما بانک مرکزی نگران نرخ تورم است. اگر نرخ پایین بیاید، به نفع بانکهاست که دوباره با ناترازی بیشتر ترازنامه خود مواجه هستند. بازار سرمایه طرفدار نرخ بهره پایینتر است که زودتر به تعادل برسد. اما آیا بانک مرکزیی که در آن برای اولین بار طی سال های طولانی آثاری از اعمال سیاست پولی میبینیم، تغییری در نرخ سود خواهد داد؟
بانک مرکزی کریدور نرخ سودی اعلام کرده که در سال های 98 و 99 نتوانسته در آن کریدور نرخها را نگاه دارد. بنابراین، در سال 1400 تلاش خواهد کرد که به نرخ تورمِ هدف 22 درصد نزدیک شود. پیشبینی محتملتر آن است که بانک مرکزی که از نرخ بالای رشد نقدینگی و ارقام بالای کسری بودجه در سال 1400 باخبر است، احتمالاً در سال 1400 به نرخ بهره دست نزند. فعالان بازارها باید نرخ سود بانکی را در سال 1400 حولوحوش همین نرخهای جاری فرض کنند.
دیدگاه شما