چگونه در بازار رنج (Range-Bound) ترید کنیم؟
اگر شما هم تریدر ارزهای دیجیتال هستید، حتماً با افتوخیز مداوم بازار آشنایی دارید. نمودار قیمت داراییها که شاخصه اصلی ارزیابی هر بازاری است، احتمال دارد در زمانهای مختلف و براساس رویدادهای گوناگون عکسالعملهای متفاوتی نشان دهد؛ اما بهطورکلی بازارهای مالی به دو دسته بازار دارای روند (رونددار) و بازار رنج (بدون روند) تقسیم میشوند. در بازارهای رونددار، قیمت گاهی رو به بالا و در مسیری صعودی حرکت میکند و گاهی تمایل دارد در مسیری نزولی به کفهای جدیدتری برسد. درمقابل، در بازار رنج (Range-Bound) یا بازار خنثی شاهد حرکت و نوسان در محدوده مشخص قیمتی هستیم.
همانطورکه در بازارهای رونددار صعودی و نزولی باید استراتژی مشخصی برای کسب سود پیش بگیریم، شناخت بازارهای رنج و تنظیم استراتژی کارآمد برای این وضعیت بازار نیز بهمنظور افزایش سوددهی پورتفو هر تریدری مسئلهای مهم محسوب میشود. در این مقاله، قصد داریم درباره چگونگی ترید در بازارهای رنج صحبت کنیم و با برخی از الگوهای مهم و پرتکرار این بازار آشنا شویم و به چند استراتژی ترید در این بازار و نقاط مطلوب ورودوخروج نیز اشاره کنیم.
ترید در بازار رنج چیست؟
ترید در بازار رنج (Range Trading) رویکردی معاملاتی است که در آن، معاملهگر نقاط اشباع فروش و اشباع خرید یا همان مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی میکند. تریدرهای بازار رنج در نواحی اشباع فروش یا همان مناطق حمایت خرید میکنند و در نواحی اشباع خرید یا زمانی که قیمت به محدوده مقاومت رسیده است، داراییشان را میفروشند.
ترید در بازار رنج معمولاً در هر بازه زمانی امکانپذیر است؛ اما بهترین و مؤثرترین حالت آن زمانی اتفاق میافتد که بازار جهت مشخصی نداشته باشد و روند بلندمدت آن تشخیصدادنی نباشد. هنگامی که بازار رونددار است، استفاده از استراتژی مخصوص ترید در بازار رنج اغلب نتیجهبخش نخواهد بود. این شرایط هنگامی بدتر میشود که معاملهگر دچار برداشت اشتباه از شرایط بازار شود و انتظار داشته باشد که قیمت در جهت خاصی حرکت کند.
انواع رنج
اگر قصد دارید به معاملهگری توانمند در بازار رنج تبدیل شوید، باید درباره انواع این بازار اطلاعات کافی داشته باشید. در این بخش، چهار نوع از الگوهای رایجی را بررسی میکنیم که در این بازار اتفاق میافتند.
رنج مستطیلیشکل (Rectangular Range)
در شرایط رنج مستطیلیشکل، با حرکات جانبی قیمت بین یک حمایت و مقاومت روبهرو هستیم. این وضعیت ممکن است در شرایط متفاوتی از بازار دیده شود؛ اما اغلب در بازارهای رنج دنبالدار یا کانالهای رنج بیشتر اتفاق میافتد. در نمودار زیر، مشاهده میکنید که حرکات قیمت چگونه بین خطوط مقاومت و حمایت در نوسان است و بازه مستطیلیشکل ایجاد میکند. در این شرایط، معاملهگر میتواند با استفاده از استراتژی مناسب، بهراحتی فرصتهای ورود به بازار را تشخیص دهد.
محدودهای از رنج مستطیلیشکل
هنگامی که رنج در بازهای مستطیلیشکل اتفاق میافتد، مناطق حمایت و مقاومت اغلب بهطور واضح دیده میشوند. همچنین در این نوع رنج، خطوط میانگین متحرک (MA) معمولاً صاف میشوند و نقاط کف و سقف قیمت نیز در یک نوار افقی شکل میگیرند؛ بنابراین، حتی بدون استفاده از اندیکاتور خاصی میتوان این نوع رنج را بهآسانی تشخیص داد.
- مزایا: بازارهای رنج مستطیلیشکل نشاندهنده دوره تثبیت قیمت هستند و درمقایسهبا سایر انواع رنج، اغلب در تایمفریمهای پایینتر اتفاق میافتند. بنابراین، این بازارها میتوانند فرصتهای مناسبی برای ورود سریع به بازار ایجاد کنند.
- معایب: اگر معاملهگر بازار را فقط در قالب این بازه نوسانی مستطیلی در نظر بگیرد و به الگوی بلندمدت که احتمالاً بر ادامه نوسانها تأثیرگذار است، توجهی نکند، ممکن است دچار اشتباه شود و درنهایت در معاملاتش ضرر کند.
رنج مورب (Diagonal Range)
رنج مورب یکی دیگر از الگوهای رایج در بازار فارکس و ارزهای دیجیتال محسوب میشود و در میان بسیاری از معاملهگرها، بسیار محبوب است. در نمودار زیر، با رنج مورب نزولی روبهرو هستیم که در آن، ترندلاین بالا و ترندلاین پایین میتوانند به شناسایی بریک اوت (Break Out) احتمالی کمک کنند.
رنج مورب نزولی
در رنج مورب، قیمت در یک کانال روند شیبدار صعود یا نزول میکند. این کانال ممکن است بهشکل مستطیل پهنشونده و جمعشونده باشد.
- مزایا: در محدودههای رنج مورب، بریک اوت معمولاً در جهتی مخالف با حرکت روند اتفاق میافتد. دانستن این نکته به معاملهگران کمک میکند تا با پیشبینی محدوده بریک اوت از معامله خود سود کسب کنند.
- معایب: در اغلب موارد رنج مورب، بریک اوت نسبتاً سریع اتفاق میافتد؛ اما در شرایطی نیز بریک اوت پس از مدتزمان طولانیتری رخ میدهد. این مسئله ممکن است معاملهگرها را در پیشبینی زمان بریک اوت ناکام بگذارد.
رنج ادامهدهنده (Continuation Range)
رنج ادامهدهنده الگویی نموداری است که در روند صعودی یا نزولی بزرگتر و معمولاً بهمنظور اصلاح بازار نمایان میشود. الگوهای مثلث و کُنج و پرچم همگی میتوانند نشاندهنده این نوع رنج در روند صعودی یا نزولی غالب باشند. در نمودار زیر، شاهد الگویی مثلثی هستید که در روند بزرگتری از بازار تشکیل شده و محدودهای از تثبیت قیمت را در بازه رنج فشرده بهوجود آورده است.
رنج ادامهدهنده در روند نزولی غالب
در شرایط رنج ادامهدهنده، این مسئله که محدوده رنج را مبنای معاملات خود قرار میدهید یا برای ورود به معامله به انتظار بریک اوت قیمت مینشینید، به تایمفریمی بستگی دارد که در استراتژی معاملاتیتان نظر میگیرید. محدودههای رنج صعودی یا نزولی یا ادامهدهنده در هر بازه زمانی ممکن است شکل بگیرند.
- مزایا: رنج ادامهدهنده اغلب در میانه روندها یا الگوهای جاری بازار اتفاق میافتد و معمولاً به بریک اوتهای سریع ختم میشود. این مسئله میتواند به معاملهگرهایی کمک کند که قصد دارند در مدتی کوتاه موقعیت خود را باز و بهسرعت کسب سود کنند.
- معایب: ازآنجاکه الگوی رنج ادامهدهنده معمولاً در میانه سایر روندها اتفاق میافتد، معاملهگر ممکن است برای ارزیابی معاملات خود و محاسبه تمام متغیرهای موجود، با پیچیدگی زیادی روبهرو شود. این مسئله میتواند کار را برای معاملهگرهای تازهکار اندکی دشوار کند.
رنج بیقاعده یا نامنظم (Irregular Range)
بسیاری از محدودههای رنج حداقل در نگاه اول، لزوماً از الگوی واحد و مشخصی پیروی نمیکنند. گاهی بازار شاهد رنج بیقاعدهای است که در محدوده خط پیوت (Pivot) بههمراه سطوح حمایت و مقاومت در اطراف آن شکل میگیرد. در نمودار زیر، شاهد روندی مورب هستید که در محدوده بزرگتری از رنج مستطیلیشکل تشکیل شده و سطوح جدیدی از حمایت و مقاومت ایجاد کرده است.
بازهای از رنج بیقاعده
ممکن است در رنج بیقاعده تعیین محدودههای حمایت و مقاومت دشوار باشد؛ اما اگر تریدر بهجای تلاش برای یافتن سطوح حمایت و مقاومت سعی کند در محدودهای نزدیک به خط پیوت مرکزی معاملات خود را انجام دهد، میتواند به فرصتهای مناسبی دست پیدا کند.
- مزایا: محدوده رنج بیقاعده فرصتی عالی برای تریدرهایی است که میتوانند سطوح مقاومت این محدودهها را بهدرستی شناسایی کنند.
- معایب: پیچیدگیهای رنج بیقاعده باعث میشود معاملهگرها مجبور باشند از ابزارهای دیگر برای تحلیل بازار و شناسایی محدوده احتمالی بریک اوت استفاده کنند.
استراتژی ترید برای بازار رنج
بسیاری از معاملهگرها بهدنبال کسب سود از بازارهای رنج هستند. اگر شما نیز قصد دارید در این نوع بازار فعال باشید، علاوهبر شناخت انواع رنج، باید استراتژی کارآمدی برای ترید در این بازارها مدنظر قرار دهید. برای این منظور، درادامه به نکاتی اشاره میکنیم که میتوانند به شما در انتخاب بهترین استراتژی در بازار رنج کمک کنند.
شناسایی محدوده رنج
اولین قدم برای ورود به بازار رنج، شناسایی آن است. بازارهای رنج ممکن است پس از بازگشت قیمت از محدودهای حمایتی یا مقاومتی شکل بگیرند که در حالت ایدئال، پس از حداقل دو برخورد با حمایت یا مقاومت، محدوده رنج ایجاد میشود. توجه کنید که نقاط بالا و پایین قیمت (قلهها و درهها) ممکن است روی خط یکسان و مشابهی شکل نگیرند؛ اما حداقل باید نزدیک بههم باشند.
برخی از معاملهگرها پیش از اینکه دو سقف و دو کف قیمت ایجاد نشود، وارد بازار رنج نمیشوند؛ اما این مسئله ترجیح شخصی است. پس از ایجاد کفها و سقفهای قیمت بهگونهای که خطی مستقیم در نمودار بتواند آنها را بههم وصل کند، میتوانیم بگوییم بازار رنج شکل گرفته است.
مشخصکردن نقطه ورود
پس از شناسایی بازار رنج، نوبت به تعیین نقطه ورود میرسد. تریدرهای رنج اغلب در محدوده حمایت وارد بازار میشوند و در محدوده مقاومت دارایی خود را میفروشند. برای این منظور، برخی تریدرها از ابزارهای تحلیل تکنیکال مختلف مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتور استوکاستیک برای تعیین محدودههای اشباع خرید و اشباع فروش استفاده میکنند. با استفاده از اندیکاتورهای مختلف، میتوانید بر شرایط بازار بهتر نظارت کنید و نقاط ورودوخروج از یک موقعیت را بهتر شناسایی کنید.
مدیریت ریسک
مدیریت ریسک نکتهای مهم در بازارهای رنج است که پس از شناسایی محدوده رنج و تعیین نقطه ورود، نباید آن را فراموش کنید. ستون اصلی هر تلاش معاملاتی موفق در بازارهای مالی، مدیریت خطرهایی است که احتمال دارد ایجاد شود. این مسئله در بازارهای رنج اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ زیرا درصورت شکست سطح حمایت یا مقاومت، معاملهگر باید بتواند با کمترین ریسک از موقعیتی خارج شود که در بازار رنج اتخاذ کرده است.
تعیین حد ضرر (Stop Loss) میتواند بر کاهش ریسک بازار رنج مؤثر باشد. اگر قصد دارید دارایی خود را در محدوده مقاومت بفروشید، معمولاً توصیه میشود که حد ضرر را بیشتر از سقف پیشین قیمت تعیین کنید. عکس همین مسئله درباره خرید در محدوده حمایت صادق است.
فراموش نکنید که فقط درصورتی میتوانید بهترین نتیجه را از معاملات در بازار رنج بهدست آورید که ریسک را بهطور کارآمد مدیریت کنید. درمجموع، اگر مبانی و اصول بازار رنج را بشناسید و محدوده رنج و نقطه ورود و میزان ریسکپذیری معاملاتتان را بتوانید تحت کنترل بگیرید، میتوانید از معاملهگری در این بازار درآمد مناسبی کسب کنید.
استراتژی ترید در زمان بریک اوت
بریک اوت به افزایش چشمگیر دامنه نوسانها در ناحیه رنج گفته میشود؛ بهگونهای که نمودار قیمت شاهد سقفها یا کفهای جدیدی باشد. درادامه بریک اوت، معمولاً روندی جدید آغاز میشود. بریک اوتها اغلب زمانی ایجاد میشوند که بازارها برای مدت طولانی در دامنه نوسانی و رنج باقی ماندهاند. فقط اندکی تغییر در عرضه یا تقاضا میتواند حرکت عظیمی در قیمت ایجاد و معاملهگرها را ترغیب کند تا وارد بازار شوند. چنین وضعیتی تأثیر حرکت اولیه بازار را بیشتر میکند.
شاید بتوان گفت بهترین تعریف تکنیکال از معامله بریک اوت را جک شواگر (Jack Schwager) در جدیدترین نسخه از مجموعه کتابهایش با نام جادوگران ناشناخته بازار (Unknown Market Wizards) ارائه داده است. او میگوید:
بریک اوت حرکت قیمت بیشتر یا کمتر از محدوده رنج یا الگوی تثبیتی مانند الگوی مثلث و پرچم است. مفهوم بریک اوت امکان فراتررفتن قیمت از بازه رنج یا تثبیت است؛ بهطوریکه احتمال تغییر جهت روند در راستای آن وجود داشته باشد.
در نمودار زیر، یکی از الگوهای بسیار ساده و کلاسیک بریک اوت را مشاهده میکنید:
سادهترین نوع بریک اوت پس از بازه رنج
در این وضعیت، با داراییای سروکار دارید که سطوح حمایت و مقاومتش مشخص و برای مدتی در حال نوسان در محدوده رنج بوده است. توجه کنید که در قسمت راست تصویر و پیش از بریک اوت، قیمت دارایی مومنتوم درخورتوجهی پیدا کرده است و پس از پولبکی ضعیف، نمودار قیمت از سطح مقاومت در جهت مخالف عبور کرده است. شرایط هر بریک اوت متفاوت است. در تصویر بالا، ایدئالترین مثال از بریک اوت فقط برای نمایش طراحی شده است. درادامه، به تعدادی از عوامل مهمی اشاره میکنیم که هنگام معامله بریک اوت باید مدنظر قرار دهید.
سطوح حمایت و مقاومت مشخص
اگر مجبورید دنبال خطوط حمایت و مقاومت بگردید، بهتر است احتمال بدهید که اصلاً وجود ندارند.
سطوح حمایت و مقاومت موضوعات عجیب و معامله در جهت روند متافیزیکی نیستند که وظیفه قطعی کاهش نوسان بازار را برعهده باشند. بهعبارتدیگر، این سطوح فقط براساس رفتار معاملهگرها شکل میگیرند.
معمولاً خریداران ترجیح میدهند در پایین محدوده رنج خرید کنند. برخی از سفارش خریداران نهایی میشود و برخی سفارشها نیز نهایی نمیشوند. گاهی اوقات که سفارش خریداران نهایی نمیشود، معاملهگرها با حرکتی تهاجمیتر در بالاتر از سطح حمایت خرید میکنند که این مسئله باعث افزایش مومنتوم میشود و سایر خریداران را به ورود به بازار تشویق میکند و درنتیجه قیمتها را افزایش میدهد. بههمیندلیل، اغلب سطوح حمایت و مقاومت واقعی برای هر فردی که به نمودار قیمت نگاه میکند، کاملاً واضح بهنظر میرسند.
پذیرش قیمت در سطوح کلیدی
در اکثر مواقع، درست نزدیک به سطح بریک اوت شاهد فشردگی دامنه رنج هستیم که پسازآن، نوسانها افزایش مییابند و از سطح بریک اوت عبور میکنند. برای ترید در سطح بریک اوت، باید بهدنبال شرایطی باشید که قیمت بهطور مداوم با سطح بریک اوت تماس داشته باشد، بدون اینکه پولبک خاصی را تجربه کند. در این شرایط، معاملهگرها ترجیح میدهند در انتهای محدوده رنج وارد بازار شوند و اغلب به سقوط قیمت بهسمت میانه یا پایین محدوده رنج مایل نیستند.
فشردگی دامنه رنج
شاید مهمترین نکته درباره بریک اوت فشردگی دامنه رنج پیش از ایجاد بریک اوت باشد که نشاندهنده خستهشدن بازار از نوسانها پیش از وقوع بریک اوت است. در این شرایط، احتمالاً فشردگی نوسانهای قیمت از حالت تعادل به حالت عدم تعادل را شاهد خواهید بود که باعث افزایش دامنه نوسانها و آشوب قیمت میشود. بهعبارتدیگر، فشردگی نوسانهای قیمت نشاندهنده نوعی توافق لحظهای بین معاملهگرهای بازار برای ایجاد بریک اوت است.
جمعبندی
در این مطلب، بازارهای رنج و انواع آن را توضیح دادیم و به برخی از نکاتی اشاره کردیم که بهتر است هنگام چینش استراتژی ترید در این بازارها در نظر بگیرید. بسیاری از تریدرها بهدنبال ترید در بازارهای رنج هستند؛ البته درباره این اشتیاق میتوانیم بگوییم برخلاف ظاهر امر، ترید در بازارهای رنج چندان راحت نیست.
طبق توضیحات و نکات ذکرشده در کتابهای تحلیل تکنیکال، معاملهگری در محدوده رنج ظاهراً آسان بهنظر میرسد. در این کتابها، گفته میشود که ابتدا باید بازار رنج را مشخص و سپس در ناحیه حمایت خرید کنید و پسازآن با کمک میانگین متحرک و شناسایی سطوح مقاومت، دارایی خود را بفروشید. بااینحال، اگر این کار را چند بار انجام داده باشید، میدانید که ترید در بازار رنج بهدلیل تصادفیبودن حرکات بازار تا چه حد پیچیده است.
با وجود تمام پیچیدگیهای این بازار، معاملهگرهای بسیاری هم میتوانند با استفاده درست از بازههای خستهکننده رنج درآمد سرشاری بهدست آورند. نکته اصلی درک پیچیدگیهای حرکات قیمت و پرایس اکشن (Price Action) و شناخت کامل از روانشناسی بازار است. آنچه هرگز نباید از یاد ببرید، دشواری معاملات در بازارهای رنج بهدلیل تصادفیبودن و پیشبینیپذیرنبودن بازار است. بااینحال، اگر معامله در جهت روند با تحلیل درست از شرایط منتظر موقعیت مناسب برای ورود به بازار باشید، ترید در بازار رنج میتواند ارزش صبرکردن داشته باشد.
تکنیک های کانال قیمت در بازار فارکس
شما به عنوان یک تریدر یا معامله گر فارکس به ارزش روندهای قیمتی پی برده اید. در این پست یکی از تکنیک های تجزیه و تحلیل و معامله بر اساس گرایش قیمت در فارکس که شامل کانال قیمت نیز می شود را مورد بحث قرار خواهیم داد.
روش معامله بر اساس کانال
چگونه میتوانیم یک کانال را بر روی نمودار ترسیم کنیم؟ ما این کار را با بررسی حرکت قیمت، شروع می کنیم. بدین ترتیب سعی می کنیم یک حرکت قیمتی روند دار را تشخیص دهیم بگونه ای که قله ها و کف ها با شدت یکسان حرکت کنند.
در مورد یک روند صعودی، میتوانیم خطی را ترسیم کنیم که کف ها را به هم وصل می کند و خط دیگری موازی با آن رسم کنیم که قله های قیمت را به هم متصل می کند. حال، شما یک کانال قیمت را بر روی نمودار رسم کرده اید.
نحوه شکل گیری کانال قیمت
در بالا یک کانال استاندارد را می بینید که بر اساس یک روند صعودی ترسیم شده است. سطح پایین کانال، یک خط روند صعودی معمولی است که از پایین ترین سطوح قیمت عبور می کند. سطح بالایی با خط روند پایین، موازی است و قله ها را به هم متصل می کند. این یک کانال کلاسیک قیمت را شکل می دهد.
حال، مثال بالا را دقیق تر بررسی می کنیم. سطح پایین کانال نقش یک حمایت و سطح بالایی نقش مقاومت را ایفا می کند. فلش های سیاه روی نمودار به عملکرد کانال بعنوان حمایت و مقاومت اشاره می کنند. مشاهده می کنید که وقتی قیمت به سطح پایین کانال کاهش می یابد، به سمت بالا جهش می کند. سپس زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال برخورد می کند به سمت پایین تمایل پیدا می کند.
تریدرها با دانستن این موضوع می توانند از سطوح کانال برای نقاط ورود و خروج استفاده کنند. وقتی کانال صعودی است، میتوانید هنگام جهش قیمت از کف کانال به دنبال فرصتهایی برای خرید جفت ارز باشید. شما می توانید تا زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال نزدیک می شود، معامله را حفظ کنید.
تریدر در این روش به دنبال معامله بر اساس حرکت های انگیزشی (حرکت های در جهت روند اصلی) می باشد. همچنین هنگامی که قیمت از سطح بالای کانال جهش می کند، می توانید بر اساس احتمال حرکت نزولی قیمت تا سطح پایین، وارد معامله فروش شوید. با این حال، این کار معمولاً زیاد مطلوب نیست. زیرا موج های اصلاحی نمودار، نسبتاً کوچکتر از موج های انگیزشی یک روند هستند.
شکست کانال
همانند تمام روندهای قیمت، کانال قیمت نیز نهایتا در نقطه ای به پایان می رسد. زمانیکه قیمت از سطح بالا یا پایین کانال عبور می کند و با قدرت، خارج از آن سطح بسته می شود یک شکست در کانال اتفاق افتاده است. به این ترتیب، با خارج شدن قیمت از کانال، کانال ساختار قبلی خود را از دست می دهد. در زیر، نمونه ای از شکست کانال روند را مشاهده می کنید.معامله در جهت روند
شکست کانال قیمت
در بالا ادامه کانالی که قبلا در مورد آن صحبت کردیم را مشاهده می کنید. همانطور که می بینید، قیمت در یک نقطه، دیگر به سطح حمایت خود، عکس العمل نشان نمی دهد و از سطح پایینی (دایره قرمز) عبور می کند. این همان شکست کانال است. قیمت از سطح پایین تر عبور می کند و نشان می دهد که تأثیر نزول روی جفت ارز به اندازه ای قوی است که روند صعودی را قطع کند. پس از آن، یک روند نزولی جدید شروع می شود و قیمت کاهش شدیدی را تجربه می کند.
شکست های کانال نسبت به پایان روند موجود هشدار و حرکت بالقوه قیمت در جهت شکست را نشان می دهند. به این ترتیب، معاملهگران یا تریدرها میتوانند برای استفاده از فرصت های بازار، در جهت شکست وارد معامله شوند. این یک توضیح ساده از استراتژی معاملاتی شکست کانال است.
معامله پرایس اکشن با استفاده از کانال قیمت
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، معاملات کانال در فارکس شامل اتخاذ موقعیت های معاملاتی بر اساس حرکت های قیمت در درون کانال می باشد. به همین ترتیب، زمانیکه کانال به تکامل می رسد، میتوانید خود را برای معامله شکست نیز آماده کنید، که میتواند در جهت معکوس روند قیمت باشد. حال اجازه دهید نحوه عملکرد آن را به شما نشان دهم.
استراتژی معاملاتی کانال قیمت در جفت ارز یورو دلار
در بالا نمودار یک ساعته EUR/USD را برای 5 تا 12 ماه می سال 2016 مشاهده می کنید. این تصویر یک سیستم پرایس اکشن را با استفاده از یک کانال نشان میدهد.
نمودار با کاهش سریع قیمت شروع شده و یک کف (1) را ایجاد کرده است. این اولین نقطه کانال می باشد که در این لحظه شکل گرفته است.
سپس حرکت قیمت، نمودار را به سمت بالا هدایت می کند و یک قله (2) را ایجاد می کند. سپس یک فشار فروش را مشاهده می کنیم که قیمت را به سمت پایین به نقطه (3) می رساند. افزایش بیشتر قیمت در نقطه (4) متوقف می شود که تأییدکننده کانال است.
این اولین فرصت معامله یا ترید در نمودار است(نقطه 4). هنگامی که قیمت برای دومین بار به سطح بالایی کانال نزولی برخورد می کند، یک فرصت معاملاتی فروش را ایجاد می کند. جهش های بیشتر قیمت، دو معامله خرید و دو معامله فروش دیگر را ایجاد میکند. هرچند لازم است یک بار دیگر توجه داشته باشیم، از آنجاییکه در اینجا یک کانال نزولی داریم ترجیح میدهیم در موقعیت فروش معامله کنیم و قبل از جستجوی یک معامله خرید، منتظر یک شکست کانال باشیم.
به آخرین فرصت فروش در کانال نگاهی بیندازید. ببینید که قیمت به سمت پایین جهش می کند، اما به سطح پایین نمی رسد. قیمت به سقف کانال باز می گردد و آن را به سمت بالا می شکند (دایره قرمز). با شکستن سطح بالایی، پرایس اکشن، یک سیگنال خرید برای معامله جدید ایجاد می کند. چرا که اکنون یک شکست صعودی از کانال نزولی داریم.
قیمت پس از شکست به شدت بالاتر می رود. برای خروج از این معامله خرید، دو گزینه دارید. اولین مورد زمانی است که قیمت به مقاومت 1.1435 دلار می رسد و به سمت پایین جهش می کند. گزینه دوم برای بستن این پوزیشن، زمانی است که قیمت، حمایت ایجاد شده پس از جهش از 1.1425 دلار را بشکند. در هر دو خروج، معامله سودآور خواهد بود.
کانال رگرسیون خطی
یکی از محبوبترین اندیکاتورهای کانال، کانال رگرسیون خطی است. این نوع اندیکاتور شبیه به یک کانال استاندارد به نظر میرسد. با این حال، اندیکاتور کانال رگرسیون خطی، دارای یک خط میانه است که متوسط قیمت را در کانال نشان می دهد. سطح بالا و پایین به طور مساوی از خط میانه فاصله دارند.
به این ترتیب، خط میانی کانال رگرسیون خطی نیز به عنوان یک حمایت یا مقاومت عمل می کند. علاوه بر این، این خط می تواند به عنوان یک سطح برای ورود به معامله در جهت روند استفاده شود. به تصویر زیر دقت کنید:
کانال رگرسیون خطی
این یک کانال رگرسیون خطی استاندارد است. در اینجا خط بالا، خط پایین و خط میانه را مشاهده می کنید. فلش های مشکی رنگ روی نمودار به زمان هایی اشاره می کند که قیمت در داخل کانال به خط میانی واکنش نشان داده و به عنوان حمایت یا مقاومت عمل می کند.
بعد از جهش نمودار از خط میانی، معمولاً قیمت به جایی که از آن آمده باز می گردد. همچنین، زمانی که قیمت از سطح میانی عبور می کند، شاهد حرکت بیشتر به سمت دیگر کانال هستیم.
معامله گران می توانند از سطح میانه کانال رگرسیون خطی به عنوان تاییدی برای معاملات خود استفاده کنند. در همان زمان، خط میانه می تواند برای دستیابی به سیگنال های خروج نیز کاربرد داشته باشد.
لینک دانلود اندیکاتور کانال رگرسیون خطی را در زیر دانلود و به متاتریدر خود کنید.
کانال دانچین (Donchian)
کانال دانچین یکی دیگر از اندیکاتورهای معاملاتی کانال است. اندیکاتور کانال دانچیان بر اساس بالاترین قله و پایین ترین کف در یک بازه زمانی مشخص، محاسبه می شود. این قله ها و کف ها با خطوط افقی مشخص می شوند. همچنین با تغییر قیمت، خطوط بصورت پویا برای دوره جدید تغییر میکنند. به این ترتیب، پرایس اکشن توسط کانال قیمت دانچین محصور شده است.
اندیکاتور معاملاتی دانچین Donchian نیز دارای یک خط میانی است. این خط تنها یک میانگین بین سطوح بالا و پایین دانچیان است.
سطوح بالا و پایین، نقش حمایت و مقاومت را بازی می کنند. با این حال، زمانی که قیمت به طور مداوم به نوار بالایی برخورد میکند و قیمتها همچنان به رشد خود ادامه میدهند، یک سیگنال خرید در نمودار دریافت میکنیم. همین امر برای باند پایین نیز صادق است. اگر پرایس اکشن شروع به تعامل با باند پایین کانال دانچین کند، سیگنال فروش دریافت می کنیم.
گسترش فاصله بین کانال های بالا و پایین به ما یک سوگیری نسبت به پویایی قیمت و شکل گیری یک روند می دهد. در عین حال، باند میانی می تواند به عنوان یک تأیید بیشتر برای سیگنال های ورود یا خروج، استفاده شود.
شاید متوجه شده باشید که شاخص کانال دانچیان Donchian شبیه اندیکاتور باندهای بولینگر است. در واقع، آنها به روشی مشابه استفاده می شوند. با این حال، ما باید تفاوت بین این دو را درک کنیم. شاخص دانچین بر اساس قله و کف قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. در حالیکه اندیکاتور بولینگر باند، مبتنی بر نوسان رسم می شود.
تصویر زیر شاخص کانال دانچین و سناریوی معاملاتی کانال فارکس را به شما نشان می دهد:
معامله بر اساس کانال دانچین یا دانچیان
در بالا استراتژی کانال دانچین را مشاهده می کنید. ابتدا نمودار، اندکی آشفته به نظر می رسد. با این حال، هنگامی که فهمیدید به دنبال چه چیزی هستید، این آشفتگی اولیه از بین می رود. هنگامی که دو باند به هم نزدیک هستند، نوار یا باندهای دانچین به عنوان حمایت و مقاومت عمل می کنند. در این مرحله قیمت بین دو باند بالا و پایین میرود. ما این را یک دوره تحکیم قیمت یا شرایط رنج بازار در نظر می گیریم. شما هنوز هم میتوانید با استفاده از حرکات قیمت بین دو باند، معامله کنید. اما این بهترین کاربرد روش معاملاتی دانچین نیست.
جذاب ترین عملکرد اندیکاتور دانچین در تشخیص شکست های قوی است. این مسئله را زمانی مشاهده می کنیم که قیمت شروع به ضربه زدن به باند بالایی می کند، آن را به سمت بالا هدایت می کند یا شروع به ضربه زدن به باند پایین می کند و آن را به سمت پایین می برد. فلش های سبز رنگ روی نمودار، زمانی را نشان می دهد که قیمت اوج های بالاتر را ایجاد می کند.
به این ترتیب، نوار بالایی دانچین نیز شروع به حرکت به سمت بالا می کند. این بدان معنی است که قیمت با شدت نسبتاً بالا در حال افزایش است و ورود مناسبی را به یک معامله خرید ایجاد میکند. سپس باندها دوباره به هم نزدیک می شوند. قیمت شروع به آزمایش باندهای بالا و پایین به عنوان مقاومت و حمایت می کند. ناگهان، پرایس اکشن شروع به ضربه زدن به باند دانچین پایینتر میکند و سطوح پایینتر (فلشهای قرمز) را ایجاد میکند. این موضوع یک فرصت فروش را در نمودار قیمت نشان می هد.
با اشاره به تصویر بالا، مکان مناسب برای ورود به معامله خرید، اولین فلش سبز روی نمودار می باشد. اینجا محلی است که نمودار، بالاتر از سطح تراکم قیمت قبلی بسته شده است و در چند دوره گذشته، تلاش کرده کانال بالایی دانچین را به سمت بالا بشکند. معامله تا زمانی می تواند حفظ شود که قیمت باند میانی را به سمت پایین بشکند. این همان سیگنال خروج از ترید است. همانطور که می بینید، اینجا در واقع جایی است که باندها به یکدیگر نزدیک می شوند و جفت ارز شروع به حرکت رنج می کند.
برای معامله در نزول بعدی قیمت، همان منطقی را که برای مثال خرید استفاده کردیم، اعمال خواهیم کرد. مکان بهینه برای ایجاد پوزیشن فروش، اولین فلش قرمز روی نمودار است. این مورد بعد از جهش قیمت از باند بالایی و پس از بسته شدن قیمت به زیر سطح حمایت دانچین رخ می دهد.
در همین حال، این دو باند تازه از یکدیگر فاصله می گیرند و این احتمال کاهش بیشتر قیمت را به ما اعلام می کند. می بینیم که هر کف نسبت به کف قبلی، پایین تر است و باند پایین دانچیان با هر دوره بعدی کاهش می یابد. میتوانیم بر اساس این رفتار قیمتی نتیجه بگیریم که روند نزولی نسبتاً قوی است. معامله فروش در طی این دوره قیمت باید تا زمانی که نمودار باند میانی را به سمت بالا بشکند، نگهداری شود. این با آخرین کندل روی نمودار اتفاق افتاده است.
بهترین سیستم معاملاتی بر اساس کانال برای شما کدام است؟
معامل بر اساس کانال که برای جفت ارزها اعمال می شود یک روش ساده و موثر تحلیل تکنیکال است که می تواند به تریدرهای فارکس کمک کند در سمت درست بازار باقی بمانند. هر یک از سه سیستم معاملاتی کانال که در مورد آنها صحبت کردیم، نکات قوت و ضعف خود را دارند.
اگر مبتدی هستید، شاید بهتر باشد از روش معاملاتی ساده پرایس اکشن در کانال استفاده کنید. کف ها و قله های قیمت را در طول یک روند انتخاب کنید و یک کانال رسم کنید. سپس به سادگی، جهش های قیمت را در داخل کانال معامله کنید. ترجیحاً در جهت روند موجود این کار را انجام دهید. همچنین، فراموش نکنید که حرکت شکست را بدقت بررسی کنید. به هر حال، شکست کانال می تواند منجر به حرکت شدید قیمت در مدت زمان نسبتاً کوتاهی شود.
اگر بیشتر یک معامله گر محتاط هستید و همیشه می خواهید تأیید اضافی برای سیستم معاملاتی کانال خود داشته باشید، کانال رگرسیون خطی ممکن است ابزار مناسبی برای شما باشد. دو قله و دو کف را پیدا کنید و کانال رگرسیون را روی آن بکشید. سپس به دنبال جهش از سطوح بالا یا پایین و به دنبال آن یک شکست در سطح میانه باشید. برای معامله گر محافظه کار، خط میانه می تواند یک تأیید اضافی را فراهم کند. اما توجه داشته باشید که با منتظر ماندن در این تاییدیه اضافی، پتانسیل سود در معامله نیز کمتر خواهد شد.
در نهایت، اگر احساس میکنید که با تجربهتر هستید و ایده استفاده از سطح مقاومت و حمایت پیچیدهتر و پویاتر را دوست دارید، ممکن است روش کانال دانچین یا دانچیان را دوست داشته باشید. در جستجوی موقعیت هایی باشید که قیمت یک سطح حمایت یا مقاومت اخیر را شکسته و شروع به برخورد به باند بالا یا پایین می کند. اگر دو باند در حال گسترش هستند، وارد معامله شوید. سپس اگر معامله شما به درستی اجرا شود و قیمت در جهت مورد نظر ادامه یابد، باید معامله خود را حفظ کنید تا زمانی که پرایس اکشن باند میانی را در جهت مخالف بشکند.
اصلاح روند یا برگشت روند؟
این سناریو را تصور کنید. قیمت شروع به بالا رفتن می کند. بالا می رود و سپس شروع به ریزش می کند.
و باز هم سقوط می کند.
و باز هم سقوط می کند.
و سپس شروع به برگشتن به سمت بالا می کند.
آیا قبلاً چنین شرایطی را تجربه کرده اید؟
به نظر می رسد که انگار قیمت قصد یک رالی صعودی را دارد و بهتر است یک سفارش خرید ارسال گردد.
اشتباه است!
شما با یک “اصلاح صاف و ساده” گول خوردید.
هیچ کس دوست ندارد با یک “اصلاح صاف و ساده” گول بخورد اما متأسفانه چنین اتفاقی می افتد.
در مثال بالا ، معامله گر فارکس نتوانست تفاوت بین اصلاح و برگشت را تشخیص دهد.
معامله گر به جای اینکه صبور باشد و از روند نزولی کلی سواری بگیرد ، معتقد بوده است که یک حرکت برگشتی شروع شده است و یک خرید بزرگ می گیرد. اوه ، پول او یکراست به جوب رفت!
ببینید که چگونه دوست خوشحال ما در یکی از معاملات AUD / USD خود با یک ” اصلاح صاف و ساده” فریب خورده است.
در این درس ، شما با مشخصه های اصلاح و برگشت ، نحوه تشخیص آنها و چگونگی محافظت از خود در برابر سیگنال های کاذب آنها آشنا خواهید شد.
اصلاح روند چیست؟
اصلاح عبارتست از یک حرکت موقت قیمتی خلاف روند شکل گرفته.
می توانید اینگونه به آن نگاه کنید: منطقه ای از حرکت قیمتی است که خلاف روند فعلی حرکت می کند اما مجدد باز می گردد تا روند فعلی را ادامه دهد.
سخت که نیست. نه؟ پس ادامه دهید..
برگشت روند چیست؟
برگشت روند عبارتست از تغییر در روند کلی قیمت.
- هنگامی که یک روند صعودی تبدیل به یک روند نزولی می شود ، یک برگشت اتفاق می افتد.
- هنگامی که یک روند نزولی تبدیل به یک روند صعودی می شود ، باز هم یک برگشت رخ می دهد.
با استفاده از همان مثال بالا ، در زیر چگونگی ایجاد یک برگشت نمایش داده می شود.
باید چه کاری انجام دهید؟
هنگامی با یک اصلاح یا برگشت احتمالی روبرو می شوید ، سه گزینه پیش رو دارید:
- اگر پوزیشن دارید می توانید پوزیشن خود را حفظ کنید. در صورتیکه اصلاح تبدیل به برگشت بلند مدت قیمت شود ، چنین کاری می تواند منجر به ضرر شود.
- اگر قیمت دوباره با روند کلی شروع به حرکت کند ، می توانید موقعیت خود را بسته و دوباره وارد شوید. البته اگر قیمت حرکت شدید یا سریعی در یک جهت داشته باشد ، ممکن است یک فرصت معاملاتی از دست رفته باشد. اگر تصمیم به ورود مجدد دارید ، مقداری پول نیز روی اسپرد از دست می دهید.
- می توانید کلا پوزیشن خود را ببندید. این می تواند منجر به ضرر شود (اگر قیمت بر خلاف شما حرکت کند) یا منجر به سود کلان شود (اگر در سقف یا کف پوزیشن را ببندید). در کل به ساختار معامله شما و آنچه در مرحله بعدی اتفاق می افتد ، بستگی دارد.
از آنجا که برگشت ها هر زمانی ممکن است اتفاق بیفتند ، انتخاب بهترین گزینه همیشه آسان نیست.
به همین دلیل است که تریل کردن نقاط حد ضرر می تواند یک روش عالی مدیریت ریسک در معاملات روند باشد.
می توانید برای حفظ سود خود از آن استفاده کنید و مطمئن شوید که در صورت برگشت قیمت در بلند مدت ، همیشه با مقداری سود از پشت سیستم خود بلند می شوید.
کتاب معامله گری با خطوط روند
ناشر: آدینه
تاریخ نشر: 1400
تعداد صفحه: 104
شابک: 978-622-7198-27-0
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 130 گرم
رتبه فروش: #18766 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: 30 جلد در انبار موجود است.
تکنیک های معامله گری با خط روند در تحلیل تکنیکال و استفاده از آن یکی از موضوعاتی است که سرمایه گذاران با استفاده از آن در معاملات شرکت می کنند و یکی از کاراترین ابزارها در تحلیل می باشد که سرمایه گذار با درک بازار و استفاده از خط روندها می تواند معاملات موفقی در بورس داشته باشد.
در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گفته می شود زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت می کنند اصطلاحاً روند شکل می گیرد. از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان می دهد، می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود، روند ادامه دارد. به طور کلی روند ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند. به طور مثال هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف می کنیم. در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد. استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.
ترید در روندها – پله 11 (روانشناسی بازار)
در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن معامله در جهت روند معامله در جهت روند در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد می کند.
در بازار سرمایه هم گفته می شود در جهت روند در بازار معامله کنید.
چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند.
همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر.
در این بخش سعی می کنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم .
زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت می کنند اصطلاحا روند شکل می گیرد.
از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان می دهد، می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود، روند ادامه دارد.
به طور کلی روند ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده می شود .
روند صعودی
هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف می کنیم.
در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد.
استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.
شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان می دهد .
روند نزولی
هر گاه در نموداری شاهد معامله در جهت روند سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف می کنیم.
در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد.
استراتژی معاملاتی در روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست .
شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان می دهد .
روند خنثی
در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی در حال حرکت است.
به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است.
استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم .
شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان می دهد
استفاده از روندها در بازار
درخصوص هریک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می کند.
اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است.
اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید
یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. (البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد).
درخصوص اعتبار روند هم بایدگفت که هرچقدر نموداری دارای روندطولانیتری باشد،دارای اعتبار تحلیل بیشتریاست.
بهعنوان مثال،تحلیل روند یکساله درمقابل روند یکماهه دارای اعتبارمعاملاتی بالاتری است وقابلبیت اتکای بیشتریدارد.
به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید.
ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند .
تکنیک های معامله گری با روند ها
بهطورکلی دراستفاده از خطروند باید بهچندنکته توجهکرد واینکه باتشکیل خطروند درچه محدودهای اقدامبه خرید و فروش کنیم.
به طور کلی دو تکنیک در معامله گری با خط روند وجود دارد:
در تکنیک معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند.
چراکه ممکناست نمودار با نزدیکشدن بهخطروند و نبودن شرایطمناسب بهراحتی خطروند خود را روبهپایین بشکند و روندحرکت سهم عوضشود.
به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد.
چرا که گام حرکتی نمودار در ریزش مرحله آخر نرم و ملایم میباشد به همین جهت با برخورد به خطروند اقدام به خرید میکنیم.
در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم .
دیدگاه شما