مثال هایی از اهرم مالی


مارجین چیست؟ | همه چیز درباره مارجین یا حاشیه

اگر می خواهید در وادی بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس فعالیت کنید، باید خودتان را برای یادگیری واژه ها و اصطلاحات این بازار، آماده کنید. هر مارکتی، یک سری واژگان مخصوص به خودش را دارد که به آن اصطلاحا زبان منحصر به فرد آن شغل خاص گویند. یکی از این اصطلاحات بسیار حیاتی، مارجین است.

فردی را در نظر بگیرید که زبان انگلیسی خوبی دارد. این فرد وقتی برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه می شود، باید زبان خاص علم پزشکی را یاد بگیرد. در بازار فارکس هم این مسئله صادق است.

هیچ تریدر حرفه ای را پیدا نخواهید کرد که با واژه مارجین آشنا نباشد. شما باید با واژه هایی چون اهرم، اسپرد، پیپ، مارجین، سطح مارجین و مارجین کال و غیره آشنا شوید.

برای معامله در بازار فارکس، شما تنها به مقداری از سرمایه خود برای باز کردن و حفظ یک پوزیشن جدید، نیاز دارید. اسم این سرمایه، مارجین است. به عنوان مثال اگر قصد خرید 100.000 دلار امریکا جفت ارز یورو به دلار داشته باشید، شما نیاز به کل سرمایه تان ندارید.

تنها چیزی که شما نیاز دارید، اندکی از آن پول یعنی 3000 دلار است. در حقیقت، عدد واقعی که شما نیاز دارید، به بروکرتان مثال هایی از اهرم مالی بستگی دارد. نتیجتا، مارجین حکم مقداری از سرمایه و یا چیزی شبیه به ضمانت را دارد. این ودیعه برای این است که شما بتوانید تا لحظه آخر، پوزیشنتان را حفظ کنید.

مارجین، دستمزد یا هزینه معامله نیست. در حقیقت، مارجین مقداری از سرمایه شما است که بروکرتان، برای باز نگه داشتن معامله تان از تراز حساب شما، کنار می گذارد. این کار برای این است که کارگزار، اطمینان پیدا کند شما از پس ضرر و زیان های معامله بر می آیید.

ضمنا، این مقدار پول فقط مادامیکه در حال ترید کردن هر دارایی خاصی می باشید، استفاده، بلوکه و یا به عنوان ضمانت کنار گذاشته خواهد شد. به محض بسته شدن پوزیشن تان، مارجین شما آزاد یا دوباره به حساب شما واریز خواهد شد و شما مجددا قادر خواهید بود در تریدهای بعدی تان، از آن استفاده کنید.

در این مقاله آموزشی قصد داریم تا شما را با موضوعات زیر، آشنا کنیم.

مارجین چیست، درصد مارجین مورد نیاز (شرط مارجین) چیست، مارجین مورد نیاز چیست، ارتباط بین مارجین و اهرم، فرمول محاسبه مارجین مورد نیاز در فارکس، مارجین لول Margin Level، کال مارجین Call Margin، مارجین آزاد و نتیجه گیری.

مارجین چیست؟

مارجین درصدی از کل ارزش پوزیشن معاملاتی است که باید برای باز کردن تریدتان، کنار بگذارید. معامله کردن از طریق مارجین، معامله گران را در معرض خطر قرار می دهد. در حقیقت، معاملات مارجینی هم سود و هم ضرر معامله گران را افزایش می دهد.

معامله کردن با مارجین، به معامله گران این امکان را می دهد تا سایز معاملاتشان را بزرگ کنند. در واقع مارجین، این اجازه را به تریدرها می دهد تا پوزیشن های معاملاتی اهرمی باز کنند. یعنی با مقدار پول کمتر، آنها را در معرض سودهای فراوان تر و یا خطرات بیشتر قرار می دهد.

فراموش نکنید مارجین مثل شمشیر دو لبه عمل می کند. زیرا، همانطور که گفتیم هم می تواند سود و هم زیان شما را افزایش دهد دلیل این مسئله هم این است که مارجین بر اساس ارزش کل معامله هست، نه فقط مقدار مورد نیاز برای باز کردن آن ترید.

اهرمی که در اختیار معامله‌گران قرار می‌گیرد به مارجین مورد نیاز کارگزار یا محدودیت‌های اهرمی مثال هایی از اهرم مالی که توسط نهاد نظارتی مربوطه، برای مثال ESMA تعیین شده است، بستگی دارد.

مارجین مورد نیاز بسته به کارگزاران فارکس و منطقه جغرافیایی که حساب شما در آن مستقر است متفاوت است، اما معمولاً در بریتانیا برای محبوب ترین جفت ارزها از حدود 3.3٪ شروع می شود.

به عنوان مثال، اگر یک کارگزار فارکس مارجینی با نرخ 3.3٪ را ارائه دهد و یک معامله گر بخواهد پوزیشنی به ارزش 100.000 دلار باز کند، فقط 3300 دلار به عنوان ضمانت برای ورود به معامله مورد نیاز است. مابقی 96.7% را خود بروکر برای تان فراهم می کند.

در مثال بالا، اهرم ما 30:1 است. در حقیقت با افزایش سایز معامله، میزان مارجین مورد نیاز نیز، افزایش می یابد. ضمنا یادتان باشد از لحاظ طبقه بندی اگر شما یک "مشتری حرفه ای" محسوب شوید، مارجین مورد نیاز شما، مثال هایی از اهرم مالی فرق خواهد کرد.

داشتن درک و فهم درستی از معنی مارجین، برای کسانی که در معاملاتشان از اهرم استفاده می کنند، بسیار حیاتی است. درک این نکته که معامله به وسیله مارجین می تواند سود و ضرر شما را افزایش دهد یا در کل ریسک معاملات شما را بالا ببرد، بسیار مهم است.

درصد مارجین مورد نیاز (شرط مارجین) چیست؟

درصد مارجین مورد نیاز

مارجین، درصدی از "کل سایز معامله" است که همچنین به "ارزش کل" پوزیشنی که قصد باز کردنش را دارید نیز، مشهور است. درصد مارجین مورد نیاز، بسته به اینکه چه جفت ارزی را معامله می کنید یا با کدام بروکر کار می کنید، فرق می کند.

درصدهای مارجینی که به شما پیشنهاد می شود ممکن است از: 0.25%، 0.5%، 1%، 2%، 5%، 10% و یا بیشتر هم باشد. به این "مقدار درصد"، درصد مارجین مورد نیاز، یا اصطلاحی که در ایران ترجمه شده یعنی "شرط مارجین" گفته می شود.

در شکل زیر شما نمونه هایی از درصدهایی که به جفت ارزهای متفاوت تعلق گرفته را، می بینید.

جفت ارز مورد نیاز

مارجین مورد نیاز

مارجین مورد نیاز چیست؟

مارجین مورد نیاز

اگر به خاطر داشته باشید در تعریف مارجین گفتیم به درصد خاصی از پول شما که برای ترید بلوکه می شود، مارجین می گویند. همین درصد خاص، مارجین مورد نیاز نام دارد. حال، هر پوزیشنی که شما باز می کنید، برای بلوکه شدن به مقدار خاصی از "مارجین مورد نیاز" احتیاج دارد.

به مارجین مورد نیاز، مارجین وثیقه ای، مارجین ورودی و مارجین اولیه نیز گفته می شود. اجازه دهید با مثالی ساده، موضوع را برایتان بیشتر روشن کنیم. جفت ارز EUR/USD را در نظر بگیرید.

اگر شما قصد معامله 100.000 دلار جفت ارز یورو به دلار داشته باشید، و قصد استفاده از اهرم را هم نداشته باشید، شما باید 100.000 دلار امریکا در حساب معاملاتی تان داشته باشید. ولی اگر قصد ورود به معامله 100.000 دلاری با "درصد مارجین مورد نیاز 2%" داشته باشید، "مارجین مورد نیاز شما" برای بازکردن و حفظ این ترید، فقط 2000 دلار می باشد.

ارتباط بین مارجین و اهرم

شما از مارجین برای ایجاد اهرم استفاده می کنید. اهرم، یک قدرت معاملاتی افزایش یافته است که برای استفاده از حسابهای مارجینی، در دسترس می باشد. اهرم به شما اجازه ترید کردن مبالغ بزرگتر از مبلغ هایی که در حسابتان موجود است، می دهد. اهرم در قالب نسبت، نمایان می شود. مثلا در قالب اهرم معاملاتی X:1

در حقیقت اهرم، نسبتی است بین پول واقعی که شما دارید و پولی که با آن می توایند ترید کنید. به عنوان مثال، اگر شما قصد ترید کردن 1 لات معاملاتی جفت ارز USD/JPY بدون مارجین را داشته باشید، شما دقیقا به 100.000 دلار نیاز خواهید داشت.

ولی با "درصد مارجین مورد نیاز 1%"، شما باید فقط 1000 دلار از پولتان را به عنوان وثیقه، کنار بگذارید. حال، اهرمی که برای این معامله ایجاد شده، 100:1 می باشد. در شکل زیر، شما نسبتهای اهرم بسته به درصد مارجین مورد نیاز را می بینید.

جفت ارز

درصد مارجین مورد نیاز

نسبت اهرم

فرمول محاسبه مارجین مورد نیاز در فارکس

وقتی که با مارجین معامله می کنید، مقدار مارجین یا همان مارجین مورد نیازی که برای نگهداری یک پوزیشن به آن نیاز دارید، به صورت درصد یا همان درصد مارجینی از سایز پوزیشن شما، محاسبه می شود. آن مقدار مارجین مشخص مورد نیاز، بر اساس ارز پایه جفت ارزی که در حال معامله آن می باشید، محاسبه می شود.

اگر ارز پایه شما با ارزی که حسابتان را با آن باز کرده اید متفاوت باشد، مارجین مورد نیاز به پولی که حسابتان را با آن باز کرده اید، تبدیل خواهد شد. فرمول مارجین مورد نیاز به این شکل است:

اگر ارز پایه، با پولی که حسابتان را با آن باز کرده اید یکی باشد:

مارجین مورد نیاز = ارزش کل معامله * درصد مارجین مورد نیاز

و اگر که ارز پایه با ارز حساب معاملاتی شما متفاوت است:

مارجین مورد نیاز = ارزش کل معامله * درصد مارجین مورد نیاز * نرخ مبادله بین ارز پایه و ارز حساب معاملاتی شما

مارجین لول Margin Level

به زبان ساده، مارجین لول یا مقدار مارجین، میزان سلامت حساب معاملاتی شما را نشان می دهد. شاید بپرسید چطور؟ در حقیقت مارجین لول، نسبت سرمایه شما به مارجین استفاده شده که به صورت درصد نشان داده شده، می باشد. اگر بخواهیم آن را در غالب یک فرمول به شما نشان دهیم، به این شکل است:

مارجین لول = سرمایه / مارجین استفاده شده * 100

فرض کنید سرمایه شما به عنوان یک تریدر، 5000 دلار است. 1000 دلار شما به صورت مارجین، توسط بروکر شما بلوکه شده است. مارجین لول شما بر اساس این فرمول، به این شکل است:

این مبلغ در بازار فارکس، یک حساب بسیار سالم و عالی تلقی می شود. یک راه برای اطمینان از اینکه آیا حساب شما سالم است یا خیر، این است که ببینید آیا مارجین لول شما بالای 100% است یا خیر.

کال مارجین Call Margin

وقتی که در فارکس مارجین لول شما به یک اندازه خاصی می رسد، به آن کال مارجین می گویند. زمانیکه حساب شما به این آستانه برسد، امکان بسته مثال هایی از اهرم مالی شدن اجباری برخی یا تمام پوزیشن های شما، وجود دارد. اصطلاحا به این شرایط، Liquidated یا لیکویید شدن هم گفته می شود.

مقدار این مارجین، در حقیقت نزد هر کارگزاری با هم متفاوت است. مثلا وقتی که سطح مارجین حساب شما نزد بعضی بروکرها به 100% برسد، هشدار کال مارجین شما فعال می شود.

در نتیجه، زمانیکه حساب مارجینی شما که معمولا به خاطر یک یا چند معامله ضررده با کمبود نقدینگی مواجه شده است، شما کال مارجین شده اید. معنی این هشدار این است که باید حسابتان را دوباره شارژ کنید و اگر شارژ نکنید، حساب شما به طور اتوماتیک بسته خواهد شد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به مقاله کال مارجین چیست؟ سر بزنید.

مارجین آزاد

مارجین معمولا به این شکل طبقه بندی می شود: 1- مارجین استفاده شده 2- مارجین آزاد. هنگامی که یک تریدر فارکس پوزیشنی را باز می کند، سپرده اولیه معامله گر برای آن معامله به عنوان وثیقه توسط کارگزار بلوکه می شود. مجموع پولی که کارگزار برای باز نگه داشتن پوزیشن های معامله گر بلوکه کرده است، مارجین استفاده شده نامیده می شود.

حال بپردازیم به مارجین آزاد. مابه التفاوت سرمایه و مارجین استفاده شده، مارجین آزاد نام دارد. در حقیقت مارجین آزاد، همان مقدار پول راکد درون حساب شما است که درگیر هیج پوزیشنی نشده است. به مثال هایی از اهرم مالی مارجین آزاد، مارجین قابل استفاده نیز گفته می شود. چرا که شما می توانید از آن در معاملات آتی تان، استفاده کنید.

نتیجه گیری

یکی از بزرگترین جذابیت هایی که بازار فارکس ایجاد کرده، معامله از طریق ابزاری به اسم مارجین است. اما معنی مارجین برای خیلی از تریدرها، مفهومی مبهم و غریبه است.

همان گونه که برای شما توضیح دادیم، معامله با مارجین شما را قادر می سازد تا تریدهایی بزرگتر از موجودی درون حسابتان باز کنید. اما فراموش نکنید که معامله با مارجین، مثل شمشیر دو لبه می ماند. همان قدر که شما ممکن است به سود برسید، به همان اندازه امکان ضرر کردن و از دست رفتن سرمایه تان، وجود دارد.

از شما خواهش می کنیم تا این مقاله را در صورت نیاز چند بار مطالعه کنید تا با مفهوم مارجین، قبل از ورود به دنیای واقعی ترید، آشنا شوید. در صورتیکه این مقاله را مفید یافتید، لطفا آن را با عزیزانتان نیز، به اشتراک بگذارید تا جلوی ضررهای احتمالی آنها را بگیرید.

مثال هایی از اهرم مالی

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه برای اندازه گیری اهرم مالی یک شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در اصطلاح مالی،اهرم توانایی شرکت را در استفاده از هزینه های ثابت و منابع وجوه در ایجاد بازده های بسیار زیاد جهت صاحبان سرمایه،نشان می دهد. اهرم مالی،یکی از تکنیکهای تامین مالی است که جهت استفاده از منابع بدهی یا سهام ممتاز (اقلامی که هزینه های ثابت مالی برای شرکت ایجاد می کنند ) به منظور افزایش بازده سرمایه گذاری سرمایه (صاحبان اصلی شرکت) مورد استفاده قرار می گیرد.

وجود اهرم مالی،نشان دهنده این مطلب است که یک مقدار تغییر در سود عملیاتی (سود قبل از کسر بهره و مالیات) نتیجه بالنسبه بزرگتری در سود هر سهم شرکت ایجاد خواهد کرد.

بنابراین با وجود هزینه های ثابت مالی،تغییر یک درصد در سود عملیات،موجب تغییر بیش از یک درصد در سود هر سهم شرکت خواهد شد. به معیار سنجش این اثر،معمولاً درجه اهرم مالی اطلاق می شود.

همانگونه که واژه اهرم اشاره دارد،شرکتی که اهرم بالایی دارد،به طور غیر متناسبی توانایی اش در کسب سود افزایش می یابد،که این موضوع به این دلیل رخ می‌دهد که شرکت افزایش سرمایه از طریق تامین مالی بدهیبا نرخ بهره ثابترا به جای تامین مالی از طریق سرمایه (انتشار سهام) انتخاب کرده است.

به عنوان مثال فرض کنید یک شرکت دارای یک فرصت سرمایه گذاری است که بازده ۱۵٪عاید شرکت می کند. برای استفاده از این فرصت،شرکت باید ۱۰ میلیون ریال تامین کند،که این مبلغ می‌تواند از طریق استقراض با نرخ ۹ درصد یا از طریق انتشار سهام تامین گردد. زمانی که شرکت تصمیم می‌گیرد با نرخ ۹ درصد استقراض کندو سپس با نرخ ۱۵ درصد سرمایه‌گذاری کند،منجر افزایش سود خالص سهامداران با استفاده از اهرم مالی می شود.اما اهرم مالی در زمانی که برد موجود وجود دارد دارای اثر منفی است. با کاهش فروش و سود،شرکت هنوز باید تعهدات برق خود را پرداخت کند. از این رو،اهرم مالی معیاری برای ریسک مالی نیز محسوب می‌شود. با افزایش اهرم مالی،ریسک افزایش سود و ریسک زیان بیشتر نیز افزایش می یابد.

اینکه رهام مالی را بالا مطلوب است یا خیر،به دیدگاه استفاده کننده صورت های مالی بستگی دارد. از دیدگاه سرمایه داران اهرم مالی بالا بهتر است،زیرا بخشی از ریسک دوره رکورد را به اعتبار دهندگان منتقل می کند.با این وجود اعتباردهندگان از افزایش اهرم مالی خشنود نیستند،زیرا آنها ریسک بالایی را،در مقابل

بازده ثابت ای که دریافت می کند،متحمل می شوند وجود اهرم مالی،نشان دهنده این مطلب است که یک مقدار تغییر در سود عملیاتی (سود قبل از کسر بهره و مالیات) تاثیر بیشتری در سود هر سهم به میزان تغییر در سود عملیاتی ایجاد شده به دنبال خواهد داشت. بنابراین با وجود هزینه های ثابت مالی،تغییر یک درصد در سود عملیاتی،موجب تغییر بیش از یک درصد در سود هر سهم شرکت خواهد شد. به معیار سنجش این اثر،درجه اهرم مالی گفته می‌شود که مثال هایی از اهرم مالی نحوه محاسبه آن به شرح زیر می باشد:

اهرم مالی: انواع و اقسام آن برای چه چیزی مناسب است

لوازم مالی درجه ای است که یک شرکت از پول قرض گرفته شده مانند بدهی و سهام ممتاز خود استفاده می کند.این به واقعیت ایجاد بدهی برای به دست آوردن دارایی های اضافی اشاره دارد. هرچه یک شرکت بدهی مالی بیشتری استفاده کند ، اهرم مالی آن بیشتر است.

همانطور که یک مثال هایی از اهرم مالی شرکت بدهی و سهام ممتاز خود را به دلیل اهرم مالی افزایش می دهد ، مبالغی که برای سود پرداخت می شود افزایش می یابد که بر سود هر سهم تأثیر منفی می گذارد. در نتیجه ، خطر بازگشت سرمایه سهامداران افزایش می یابد.

شرکت هنگام تصمیم گیری در مورد تأمین مالی باید ساختار سرمایه بهینه خود را در نظر بگیرد. به این ترتیب می توانید اطمینان حاصل کنید که هر افزایش بدهی ارزش آن را افزایش می دهد. با استفاده از اهرم مالی ، شما پول بیشتری نسبت به سرمایه خود سرمایه گذاری می کنید ، قادر به کسب سود (یا زیان بیشتر) از تنها سرمایه موجود هستید.

شرکتهایی که از اهرم مالی بالایی برخوردارند اگر به دلایلی نتوانند بدهی های خود را پرداخت کنند در معرض خطر ورشکستگی قرار می گیرند که این امر می تواند برای دریافت وام های جدید در آینده مشکل ایجاد کند.

این برای چیست؟

اهرم مالی نشان دهنده میزان استفاده یک کسب و کار از پول قرض گرفته شده است. همچنین توانایی پرداخت بدهی شرکت و ساختار سرمایه آن را ارزیابی می کند.

تجزیه و تحلیل سطح بدهی موجود ، فاکتور مهمی است که طلبکاران در هنگام درخواست یک شرکت برای وام اضافی ، آن را در نظر می گیرند.

داشتن سطح بالایی از اهرم در ساختار سرمایه یک شرکت می تواند خطرناک باشد ، اما مزایایی را نیز به همراه دارد. در دوره هایی که شرکت سود می برد ، همزمان با رشد سودمند است.

از طرف دیگر ، یک شرکت با اهرم فشار بالا اگر تجربه کاهش سودآوری داشته باشد ، دست و پنجه نرم می کند. ممکن است خطر پیش پرداخت بالاتر از یک شرکت بدون طبقه یا اهرم فشار کمتر در همان وضعیت باشد. اساساً ، اهرم فشار را اضافه می کند ، اما اگر اوضاع خوب پیش برود پاداش نیز ایجاد می کند.

چه زمانی استفاده می شود؟

یک تجارت برای خرید دارایی های خاص بدهی کسب می کند. این به عنوان "وام های با پشتوانه دارایی" شناخته می شود و در املاک و مستغلات و خرید دارایی های ثابت مانند دارایی ، تجهیزات و تجهیزات بسیار رایج است.

سرمایه گذاران سهام تصمیم می گیرند برای استفاده از سبد سرمایه گذاری خود ، وام بگیرند.

شخصی هنگام خرید خانه پس انداز خود را اهرم می کند و تصمیم می گیرد برای تأمین بخشی از قیمت با بدهی رهن ، پول قرض کند. اگر اموال با ارزش بالاتر فروخته شود ، سود حاصل می شود.

صاحبان سهام صاحبان مشاغل با وام گرفتن برخی از سرمایه های مورد نیاز خود ، از سرمایه خود استفاده می كنند.

هرچه بیشتر قرض گرفته شود ، به سرمایه کمتری نیاز است ، بنابراین هر سود یا زیان بین یک پایه کوچکتر تقسیم می شود و در نتیجه ، سود یا زیان تولید شده به تناسب بیشتر است.

انواع اهرم نیرو

اهرم عملیاتی

به درصد هزینه های ثابت با توجه به هزینه های متغیر اشاره دارد. با استفاده از هزینه های ثابت ، شرکت می تواند تأثیر تغییر در فروش را بر تغییر در سود عملیاتی بزرگ کند.

از این رو ، توانایی شرکت در استفاده از هزینه های ثابت عملیاتی برای بزرگنمایی اثرات تغییرات فروش بر سود عملیاتی خود ، اهرم عملیاتی نامیده می شود.

این یک واقعیت جالب است که تغییر در حجم فروش به دلیل توانایی شرکت در استفاده از هزینه های عملیاتی ثابت منجر به تغییر متناسب سود عملیاتی شرکت می شود.

شرکتی که از اهرم عملیاتی بالایی برخوردار باشد ، در فعالیت های خود نسبت زیادی از هزینه های ثابت را دراختیار خواهد داشت و یک شرکت سرمایه گذار است.

سناریوی منفی برای این نوع شرکت ها زمانی خواهد بود که هزینه های ثابت بالای آن به دلیل کاهش تقاضا برای محصول تحت پوشش سود نباشد. یک نمونه از مشاغل پرمصرف ، کارخانه اتومبیل سازی است.

لوازم مالی

منظور از میزان بدهی است که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده می کند.

استفاده از وجوه قرض گرفته شده به جای وجوه سهام در واقع می تواند بازدهی سهام شرکت و سود هر سهم را بهبود بخشد ، به شرطی که افزایش سود بیشتر از سود پرداختی برای وام ها باشد.

با این حال ، استفاده بیش از حد از بودجه می تواند منجر به پیش فرض و ورشکستگی شود.

اهرم ترکیبی

این به ترکیب استفاده از اهرم عملیاتی با اهرم مالی اشاره دارد.

هر دو اهرم به هزینه های ثابت اشاره دارند. اگر آنها با هم ترکیب شوند ، کل ریسک یک شرکت را دریافت خواهید کرد که با کل اهرم یا اهرم ترکیبی شرکت مرتبط است.

توانایی شرکت در پوشش مجموع هزینه های عملیاتی و مالی ثابت را اهرم ترکیبی می نامند.

مثال

فرض کنید شما می خواهید سهام یک شرکت را بخرید و 10،000 دلار برای این کار دارید. قیمت سهام هر دلار 1 دلار است ، بنابراین شما می توانید 10 هزار سهام خریداری کنید.

سپس 10 هزار سهم با 1 دلار خریداری می شود. پس از مدت زمان مشخصی ، سهام این شرکت برای هر سهم 1.5 دلار قیمت گذاری می شود. به همین دلیل ، تصمیم بر این است که 10 هزار سهم به مبلغ کل 15000 دلار فروخته شود.

در پایان این عملیات ، 5000 دلار با سرمایه گذاری 10 هزار دلاری به دست آمد. یعنی سودآوری 50٪ بدست آمد.

اکنون می توانیم سناریوی زیر را تجزیه و تحلیل کنیم تا دریابیم در صورت تصمیم گیری اهرم مالی چه اتفاقی می افتاد:

سناریویی با اهرم مالی

فرض کنید با وام گرفتن از بانک ، اعتباری به مبلغ 90،000 دلار به دست آمد. بنابراین می توان 100000 سهم را با قیمت 100000 دلار خریداری كرد. پس از مدتی مشخص ، سهام این شركت 1.5 دلار در هر سهم است ، بنابراین تصمیم بر این است كه 100000 سهم با ارزش كلی 150،000 دلار بفروش برسد.

با این 150 هزار دلار ، وام درخواستی 90 هزار دلاری پرداخت می شود ، به علاوه 10،000 دلار سود. در پایان عملیات: 150،000 - 90،000 - 10،000 = 50،000 $

اگر مبلغ اولیه 10 هزار دلار را در نظر نگیرید ، 40000 دلار سود دارید ، یعنی 400٪ سودآوری.

از طرف دیگر ، اگر سهام به جای 1.5 دلار سقوط کرده و به 0.5 دلار رسیده بود ، در این صورت 100000 سهم به ارزش 50،000 دلار وجود داشت که حتی قادر به مواجهه با 90،000 دلار سهام نیست. وام به علاوه 10،000 دلار سود.

در پایان ، او بدون پول و 50000 دلار بدهی به پایان می رسد. یعنی ضرر 60 هزار دلاری. اگر پول قرض نمی کردیم و سهام پایین می آمد ، فقط 5000 دلار ضرر می کرد.

حسابداری در شرکت های کوچک

عملکرد حسابداری شرکت های کوچک از این جهت مهم است که به صاحب مشاغل یا حسابدار اجازه می دهد تا داده های مالی قدیمی و فعلی را به روشی تجزیه و تحلیل کند که به ذینفعان مختلف کمک کند. در مشاغل کوچک و بزرگ، به طور معمول یک مدیر مالی وجود دارد که گیرنده اطلاعات حسابداری است و انواع مختلفی از تجزیه و تحلیل های مالی را انجام می دهد.

حسابداری شرکت های کوچک

حسابداری شرکت های کوچک

سه نوع حسابداری شرکت های کوچک برای ارائه اطلاعات مالی به تعدادی از ذینفعان مختلف وجود دارد. حسابداری مالی فرآیند ثبت معاملات مالی برای شرکت و تهیه گزارش با استفاده از اطلاعات مالک، حسابدار یا مدیر مالی است. از این اظهارات و گزارشات برای انجام تجزیه و تحلیل مالی استفاده می شود. حسابداری مدیریتی، تولید اطلاعات مالی برای استفاده داخلی توسط بنگاه اقتصادی است. حسابداری هزینه فرآیند تجزیه و تحلیل هزینه های تولید محصولات یا خدمات شرکت است.

حسابداری مشاغل کوچک به حسابداری دقیق نیاز دارد که مستلزم نگهداری سوابق سازمان یافته از تراکنش های مالی یک کسب و کار، از جمله فروش، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها است. حسابداران معمولاً با سه نوع گزارش حسابداری کار می کنند: ترازنامه، صورت درآمد و جریان نقدی. هر گزارش ارزش های متفاوتی را ثبت می کند و بینش منحصر به فردی از سلامت مالی یک کسب و کار ارائه می دهد. در ادامه به بررسی حسابداری شرکت های کوچک می پردازیم.

ترازنامه

ترازنامه میزان مالکیت و بدهی یک شرکت را اندازه گیری می کند. این نوع بیانیه تصویری از سلامت مالی یک کسب و کار کوچک در یک مقطع زمانی خاص ارائه می دهد. حسابداران می توانند ارقام دارایی ها و بدهی های شرکت را در یک نگاه مشاهده کنند.

شرکت‌ها معمولاً ترازنامه‌ها را در پایان هر سه ماهه آماده می‌کنند، اما افراد می‌توانند در هر زمانی آن را تهیه کنند. دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام ترازنامه را تشکیل می دهند.

دارایی ها

دارایی ها ارزش اقتصادی دارند و می توانند باعث کاهش هزینه ها و بهبود فروش شوند. نمونه هایی از دارایی ها شامل املاک، موجودی، پول نقد و حساب های دریافتنی است. ترازنامه دارایی‌ها را به ترتیب نقدینگی فهرست می‌کند چگونه می‌توان آنها را فروخت، مصرف کرد یا به پول نقد تبدیل کرد.

بدهی ها

بدهی چیزی است که یک شرکت به شخص دیگری بدهکار است. نمونه هایی از بدهی ها شامل دستمزد کارکنان، مالیات بر درآمد، وام های رهنی و حساب های پرداختنی است.

حقوق صاحبان سهام

حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ارزش خالص یک شرکت است مبلغی که سهامداران در صورت نقد کردن همه دارایی ها و بازپرداخت همه بدهی ها دریافت می کنند. ارزش خالص را می توان به عنوان دارایی منهای بدهی ها نیز محاسبه کرد. برای مثال، شرکتی با دارایی‌های 10 میلیارد تومانی و بدهی‌های 2 میلیارد تومانی دارای ارزش سهام 8 میلیارد تومان خواهد بود.

حسابداری مالی چیست

هدف از حسابداری مالی ثبت، سازماندهی، گزارش و تجزیه و تحلیل داده های مالی تولید شده توسط معاملات مالی روزانه شرکت است. معاملات مالی انجام شده توسط شرکت در طول یک دوره حسابداری برای تهیه صورت های مالی شرکت استفاده می شود. از صورت های مالی، مالک، مدیر، حسابدار یا مدیر مالی می توانند اشکال مختلف تحلیل مالی را انجام دهند.

سپس نتایج تحلیل مالی به ذینفعان شرکت گزارش می شود. سهامداران شامل احزاب علاقه مند به عملکرد شرکت هستند. ذینفعان شرکت شامل مالک مشاغل، هیئت مدیره، سهامداران و بستانکاران شرکت، سرمایه گذاران احتمالی و. هستند.

معاملات مالی را طبقه بندی کنید: در پایان دوره حسابداری، ورودی های ژورنالی بر اساس نمودار حساب شرکت طبقه بندی می شوند. طبقه بندی عمده در نمودار حساب ها درآمد، هزینه ها، دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام است.

تراز آزمایشی و ورودی های تعدیل کننده: تراز آزمایشی چرخه حسابداری مجموع بدهی ها و اعتبارات موجود در دفتر کل است. سپس ورودی های تعدیل ایجاد می شود و حساب های شرکت همانطور که در معادله حسابداری مشخص شده تعادل می یابد.

تهیه صورت های مالی: با استفاده از اطلاعات مالی دفتر کل، اکنون می توان صورت سود، ترازنامه و صورت جریان های نقدی را تهیه کرد. اینها صورت های مالی اولیه تولید شده توسط داده های حسابداری یک کسب و کار است.

صورت های مالی تولید شده توسط چرخه حسابداری، اطلاعات مورد استفاده در تحلیل مالی شرکت تجاری را ارائه می دهد. که این ها عبارتند از:

ترازنامه: ترازنامه تصویری از وضعیت مالی شرکت را در یک برهه از زمان ارائه می دهد. این به شما می گوید شرکت در چه زمانی (دارایی ها) مالک است و چه زمانی بدهی دارد (بدهی ها و حقوق صاحبان سهام).

صورت سود و زیان: صورت سود و زیان وضعیت مالی شرکت را برای مدت زمانی مشخص نشان می دهد. این نتایج خالص عملیات شرکت را از طریق بیان درآمد و هزینه نشان می دهد. نشان دهنده سودآوری یا ضرر نتیجه کار است.

مشاهده جریانات نقدی: وجه نقد در یک تجارت خصوصاً یک شرکت کوچک پادشاه است. صورت جریان های نقدی، جریان های ورودی و خروجی وجوه نقد را در طی یک دوره زمانی و وضعیت نقدی خالص شرکت را در پایان دوره زمانی نشان می دهد.

صورتهای مالی شرکت به عنوان پایه ای برای مقایسه استفاده می شود، یا در طول زمان یا توسط گروه های صنعتی. انواع مختلفی از تجزیه و تحلیل مالی وجود دارد که ممکن است از بسیار ساده برای مشاغل کوچک و بسیار پیچیده برای شرکت های بزرگ باشد. در اینجا دو نوع تحلیل مالی وجود دارد که نسبتاً ساده و مناسب برای مشاغل کوچک است:

تجزیه و تحلیل صورت مالی اندازه مشترک: تحلیلگر هر مورد از صورت سود و زیان شرکت را به عنوان درصد فروش بیان می کند. هر مورد در ترازنامه به عنوان درصدی از دارایی ها بیان می شود. سپس تحلیلگر می تواند داده ها را در دوره های مختلف حسابداری مقایسه کند.

تجزیه و تحلیل نسبت مالی: زمینه های مختلفی از تجارت وجود دارد که یک تحلیلگر باید به آنها بپردازد. محاسبه نسبت های کلیدی مالی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل می تواند اطلاعات زیادی در مورد عملکرد مالی یک کسب و کار کوچک به مدیر بازرگانی ارائه دهد. در تجزیه و تحلیل مالی شش نسبت عمده مالی وجود دارد.

صورتهای مالی داده های حسابداری را فراهم می کند که مدیران مالی، صاحب یا مدیر تجارت و سایر سهامداران باید برای تجزیه و تحلیل ساده عملکرد مالی شرکت انجام دهند. سپس نسبت ها با دوره های حسابداری قبلی شرکت یا سایر شرکت های فعال در صنعت مورد نظر مقایسه می شود. در اینجا شش دسته نسبت مالی وجود دارد:

1. نسبت های نقدینگی: نسبت های نقدینگی اندازه گیری این است که شرکت در صورت نیاز می تواند در کوتاه مدت دارایی های خود را به پول نقد تبدیل کند.

2. نسبت های مدیریت دارایی: نسبت های مدیریت دارایی یا کارایی، اندازه گیری میزان کارآیی شرکت در استفاده از دارایی های خود برای تولید فروش و کسب سود و به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است.

3. نسبت های پرداخت بدهی: همچنین به نسبت مدیریت بدهی نیز گفته می شود، ضرایب پرداخت به مدیر شرکت کمک می کند تا موقعیت اهرم مالی شرکت را درک کند. نسبت های پرداخت بدهی برای تعیین چگونگی استفاده مشاغل از بدهی برای تأمین مالی عملیات خود استفاده می شود.

4. نسبت های تحت پوشش: نسبت های پوشش به مدیر شرکت نشان می دهد که تا چه اندازه کسب و کار می تواند تعهدات ثابت خود مانند پرداخت سود و اجاره را انجام دهد. همراه با نسبت های پرداخت بدهی برای تحت نظر داشتن بدهی و موقعیت های سهام شرکت استفاده می شود.

5. نسبت های سودآوری: نسبت های سودآوری خلاصه ای از تأثیرات مدیریت نقدینگی، مدیریت دارایی و مدیریت بدهی بر شرکت است. آنها سود خالص شرکت را همراه با این که شرکت در معاملات عمومی بنگاه اقتصادی حداکثر ثروت سهامداران خود را نشان می دهد.

6. نسبت ارزش بازار: نسبت ارزش بازار برای کسب و کارهای کوچک به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نمی گیرد زیرا بیشتر مشاغل کوچک به صورت عمومی معامله نمی شوند.

حسابداری مدیریتی که حسابداری مدیریت نیز نامیده می شود، فرآیند جمع آوری، سازماندهی و گزارش داده های مالی شرکت به منظور تصمیم گیری مدیریتی است.

حسابداری مالی و حسابداری هزینه داده های مالی خود را در اختیار مدیریت قرار می دهند تا به آنها در تصمیم گیری کمک کنند. با استفاده از داده های ارائه شده توسط حسابداری مالی و هزینه، مدیریت می تواند تصویر وسیع تری از عملکرد مالی شرکت را مشاهده کند.

حسابداری مدیریتی به اطلاعات مالی قدیمی ارائه شده توسط عملکردهای حسابداری مالی و هزینه نگاه می کند. عملکردهای گزارشگری حسابداری مالی و هزینه ای برای حسابداری مدیریتی مهم است زیرا داده های مالی خام برای مدیران در فرم گزارش خلاصه می شود.

استفاده از اطلاعات تاریخی به مدیریت این امکان را می دهد تا ببیند شرکت در کجا بوده است، از نظر مالی و برنامه ریزی شرایط بهتری برای مکان مورد نظر خود دارد. اطلاعاتی که حسابداران مدیریت در اختیار دارند، به مدیریت اجازه می دهد تا عملکرد آینده شرکت را پیش بینی کند.

مدیران از گزارشات مربوط به نتایج تجزیه و تحلیل مالی اندازه مشترک و تجزیه و تحلیل نسبت مالی بهره مند می شوند. مدیران با استفاده از این اطلاعات مالی گام را فراتر می برند. آنها با کمک کارکنان مالی، تجزیه و تحلیل پیچیده تری مانند تجزیه و تحلیل واریانس، تجزیه و تحلیل هزینه-سود، ارزیابی ریسک، پیش بینی فروش و توسعه بودجه را انجام می دهند. مدیریت شرکت را با سایر افراد فعال در صنعت خود مقایسه می کند تا تصویر خوبی از جایگاه شرکت بدست آورد. تمام این اطلاعات برای تصمیم گیری در آینده شامل عملیات، پیشنهادات محصول، قیمت گذاری یا برنامه های بازاریابی استفاده می شود.

حسابداری هزینه عملی تعیین هزینه های تولید یک محصول و گزارش آن هزینه ها به مدیریت است تا تصمیمات آگاهانه تری را در درجه اول در مورد قیمت گذاری محصول تسهیل کند. حسابداری هزینه معمولاً با مشاغل مرتبط با تولید کالا مرتبط است. تخصیص هزینه ها به بازده مشاغل خدماتی نیز امکان پذیر است. پس از تعیین هزینه ها، مدیریت می تواند قیمت محصولات را تعیین کند. اختصاص هزینه ها زمینه را برای تعیین قیمت مثال هایی از اهرم مالی محصولات فراهم می کند.

هزینه های تولید محصول برای فروش مشاغل از نظر ماهیت ثابت یا متغیر است. تعداد محدودی از هزینه های نیمه متغیر در نظر گرفته شده است:

هزینه های ثابت: هزینه های ثابت تولید محصول آن هزینه هایی است که با مقدار محصول تولید شده تغییر نمی کند.

هزینه های متغیر: هزینه های متغیر تولید یک محصول، هزینه هایی است که با مقدار محصول تولید شده تغییر می کند.

هزینه های نیمه متغیر: فقط چند هزینه در تولید دارای خصوصیات هزینه های ثابت و متغیر است. یکی از آنها کمیسیون های فروش است که معمولاً دارای یک جز ثابت و یک جز متغیر هستند.

هزینه های مستقیم: هزینه هایی هستند که مستقیماً با محصولی که می فروشید ارتباط دارند. به عنوان مثال، اگر اتومبیل تولید می کنید، هزینه مستقیم فولاد، یکی از مواد اولیه است.

هزینه های غیرمستقیم: هزینه های غیر مستقیم در سطح شرکت است تا سطح محصول. اینها هزینه هایی هستند که کل شرکت را تحت تأثیر قرار می دهند. نرم افزارها نمونه ای از هزینه غیرمستقیم است.

هزینه های مستقیم و غیرمستقیم باید با حسابرسی دقیق پیگیری شود. این هزینه ها به تعیین سودآوری و کارایی شرکت کمک می کند و دستکاری آنها اساس برنامه های بهبود هزینه است.

حساب های درآمد

حساب های درآمد برای ردیابی منبع درآمد استفاده می شود. سطح جزئیاتی که در گزارش خود می خواهید، تعداد حساب هایی که ایجاد می کنید را نشان می دهد. به عنوان مثال، اگر شما یک استودیوی آموزشی شخصی هستید، ممکن است هم خدمات آموزشی و هم تجهیزات تناسب اندام را بفروشید، اما می‌خواهید این فروش‌ها را جداگانه پیگیری کنید. ممکن است دو حساب درآمد ایجاد کنید که به شما امکان می دهد در یک نگاه درآمدی را که در بخش های مختلف کسب و کار خود جمع آوری می کنید، مشاهده کنید.

در چنین مواردی بهتر است که برای مواردی که در مورد آنها مطمئن نیستید و بعداً می توانید با حسابدار خود مشورت کنید، یک دسته درآمد دیگر ایجاد کنید.

روش های حسابدری چگونه متفاوت هستند

حسابداران مالی داده های مالی تولید شده توسط تجارت را ثبت، سازماندهی و گزارش می کنند. سپس حسابداران مدیریت گزارش های تهیه شده از آن اطلاعات را می گیرند و آن را تجزیه و تحلیل می کنند. سپس آن را برای استفاده داخلی به مالک یا مدیر شرکت می دهند. مدیران، به نوبه خود، برنامه هایی را برای بهبود خط اصلی شرکت در برنامه خود قرار می دهند.

این دو حوزه عملکردی حسابداری جداگانه هستند. حسابداران مالی با داده های مالی خام حاصل از فعالیتهای روزمره شرکت سرو کار دارند، در حالی که حسابداران هزینه ها بر هزینه های تولید و تدوین استراتژی قیمت گذاری محصولات تمرکز دارند.

در گذشته، حسابداری هزینه بخشی از حوزه عملکرد حسابداری مدیریت در نظر گرفته می شد. اکنون بیشتر اوقات، حسابداری هزینه به عنوان یک منطقه جداگانه در نظر گرفته می شود زیرا حسابداران مدیریت با مهار هزینه برای کل شرکت سروکار دارند و حسابداران هزینه با محصولات جداگانه، هزینه های آنها و قیمت گذاری آنها سروکار دارند. داده ها از هر دو حوزه عملکردی توسط مدیریت برای تصمیم گیری استفاده می شود. گزارش های حسابداری هزینه برای تجزیه و تحلیل هزینه های متحمل شده توسط فرآیندها استفاده می شود.

اهرم یا لوریج چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟

لوریج یا اهرم

یکی از چالش‌های معامله‌گران در بازارهای مالی کمبود نقدینگی است. شما ممکن است بارها به‌دلیل نبود نقدینگی فرصت مناسب را برای نوسان‌گیری از دست داده باشید؛ از این‌رو ابزارهای مالی ایجاد شده‌اند تا به سهولت معاملات کمک کنند. یکی از این ابزارها اهرم یا لوریج است که در معاملات فیوچرز، آپشن و مارجین کاربرد دارد.

معرفی اهرم یا لوریج (Leverage)

این ابزار با هدف افزایش بازدهی در سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. زمانی که شما از اهرم استفاده می‌کنید، نیازی نیست کل سرمایه خود را وارد بازار کنید؛ برای مثال اگر می‌خواهید 1000 دلار روی دارایی خاصی سرمایه‌گذاری کنید، اما این مبلغ را ندارید، می‌توانید معامله را با استفاده از اهرم و به میزانی که سرمایه دارید شروع کنید، مابقی سرمایه از طریق صرافی تأمین می‌شود. درواقع شما با استفاده از این ابزار پول قرض می‌گیرید. اگر جمع سرمایه‌گذاری شما بیشتر از بازپرداخت شما باشد، سود کردید. این ابزار درصد نرخ بازگشت سرمایه را تغییر نمی‌دهد. میزان آن نیز به میزان دارایی شما و قوانین بستگی دارد؛ مثلاً برای استفاده از این ابزار در صرافی‌ها باید به قوانین آن‌ها توجه کنید. البته باید توجه داشته باشید که استفاده از اهرم پرریسک است و درصورت خطا، زیان بسیاری را متحمل می‌شوید.

کاربرد لوریج

از این ابزار می‌توان برای خرید خانه یا سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی بهره برد. لوریج در کسب‌وکار، مالی شخصی و سرمایه‌گذاری حرفه‌ای استفاده می‌شود. اگر بنگاهی بخواهد فعالیت خود را توسعه دهد، می‌تواند علاوه بر سرمایه خود به منبع دیگری متوسل شود. استفاده از سرمایه و دارایی‌ها، منبع محدودی در دسترس کسب‌وکار قرار می‌دهد. اگر این بنگاه به دریافت وام یا تسهیلات اقدام کند، می‌تواند علاوه بر حفظ منابع خود سرمایه بیشتری به‌دست آورد. البته باید میزان عایدی پروژه‌ای که برای آن وام دریافت می‌کند، از میزان نرخ بهره وام بیشتر باشد. دقت داشته باشید که اهرم زمانی معنا دارد که بخواهید وضع موجود را ارتقا دهید و به سود بیشتر یا امکانات یا دارایی بیشتر (مسکن، کسب‌وکار بهتر و…) برسید.

همان‌طور که اشاره شد، کاربرد این ابزار در حوزه مالی بسیار گسترده است و افراد یا کسب‌وکارهای بسیاری از آن استفاده می‌کنند. اهمیت این ابزار از آن حیث است که به توانایی شرکت‌ها در انجام تعهدات مالی و بازپرداخت بدهی‌هایشان اشاره می‌کند. آگاهی از این موضوع، به سهام‌داران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند؛ زیرا می‌دانیم که در بیشتر موارد، تأمین مالی پروژه‌ها از مثال هایی از اهرم مالی محل حقوق صاحبان سهام و بدهی انجام می‌شود. تقسیم تمام بدهی‌ها به حقوق صاحبان سهام، یکی از انواع رایج نسبت لوریج یا اهرم مالی است. هرچه عدد به‌دست‌آمده کمتر باشد، شرکت موردنظر گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری خواهد بود. اگر عدد این از دو بیشتر باشد، پروژه پرخطری به‌ شمار می‌آید.

تفاوت لوریج و مارجین

در هر دو حالت پولی قرض گرفته می‌شود. در معاملات لوریج‌دار در مارجین، معامله‌گر از سرمایه‌ای که قرض گرفته استفاده می‌کند، اما در معاملات فیوچرز، قرضی در کار نیست و تنها قراردادی میان شخص و صرافی بسته می‌شود، اما در مارجین پول قرض داده می‌شود و شخص سفارش خود را ثبت می‌کند. در حساب‌های مارجین، اهرم را با نسبت‌هایی مانند ۱: ۵۰ (یک به پنجاه)، ۱: ۱۰۰ (یک به صد) و… نشان می‌دهند؛ یعنی قدرت پول شما ۵۰ یا ۱۰۰ برابر خواهد شد. اگر افراد در حالت مارجین وارد محدوده حد ضرر شوند، به آن کال مارجین می‌گویند. در این حالت کارگزار موقعیت شما را می‌بیند و شما باید نقدینگی حساب خود را افزایش دهید. نکته مدنظر درباره این ابزار این است که صرافی دارایی خاصی را به شما قرض می‌دهد و شما باید همان دارایی را پس بدهید؛ مثلاً اگر صرافی روی جفت ارز بیت کوین به تتر به شما لوریج دهد، نمی‌توانید رمز ارز دیگری بخرید و تنها باید بیت کوین بخرید، اما در این ابزار چنین شرطی وجود ندارد. این نکته تفاوت اصلی میان معاملات مارجین و معاملات لوریج‌دار در بازار فیوچرز است.

لوریج یا اهرم

مزایای لوریج

ابزارهای مالی برای سهولت معامله و کسب سود بیشتر معامله‌گران پدید آمده‌اند. اگر شما راهبرد مناسبی داشته باشید، می‌توانید حتی با مبالغ کم وارد بازار شوید و از لوریج بهره ببرید. یکی از بهترین بازارها برای استفاده از این ابزار، بازار ارزهای دیجیتال است. در ادامه به بررسی مزایای این ابزار می‌پردازیم:

آزادی عمل

شما با استفاده از لوریج، آزادی عمل بیشتری برای سرمایه‌گذاری دارید. همچنین با این ابزار می‌توانید تنوع زیادی در سبد سرمایه‌گذاری خود داشته باشید و به‌کمک این ابزار سرمایه خود را چندین برابر کنید. درواقع با سرمایه کم و البته استفاده از لوریج می‌توان ارزش کل سرمایه را بالاتر برد و سبد سرمایه‌گذاری مناسبی ایجاد کرد.

افزایش سود

زمانی که شما از این اهرم استفاده می‌کنید، قرض می‌کنید تا بتوانید با سرمایه بیشتری وارد بازار شوید. در ازای این قرض نیز بهره ثابتی می‌پردازید. اگر به سود برسید و این سود بیش از بهره پرداختی باشد، شما معامله موفقی داشتید؛ برای مثل اگر فردی برای خرید بیت کوین از لوریج ۱۰ استفاده کند، هر 1 درصد رشد قیمت بیت کوین، برای این ترید معادل ۱۰ درصد رشد اعمال خواهد شد (لوریج او ۱۰ است و درنتیجه سود او نیز ۱۰ برابر خواهد شد)؛س پس هرچه تعداد معاملات موفق شما از ناموفق‌ها بیشتر باشد، سرمایه شما با سرعت بیشتری افزایش می‌یابد.

معایب لوریج

هر ابزاری در کنار فواید خود معایبی نیز دارد که بهتر است از آن آگاه باشیم. استفاده از اهرم‌ها نیازمند تجربه و دانش است. شما باید بدانید از ابزاری استفاده می‌کنید که مبتنی بر قرض و بدهی است. راهبرد شما برای معامله باید معین و شفاف باشد و احتیاط لازم را داشته باشید. در ادامه با معایب این روش نیز آشنا می‌شویم.

نابودی سرمایه

به همان اندازه که امکان سودآوری شما با اهرم افزایش می‌یابد، ممکن است ضرر کنید و سرمایه‌تان نابود شود. اگر شما از این ابزار استفاده نکنید، در بدترین حالت قیمت صفر می‌شود، اما کال مارجین‌ شدن، صفرشدن سرمایه و شرایطی به‌مراتب بدتر از افت قیمتی بدون حالت اهرم است. شاید بهتر باشد پیش از استفاده از اهرم، به اهمیت سرمایه موجود، احتمال کال مارجین شدن و میزان مهارت خود در معامله توجه کنید.

صرفاً نوسان

اگر شما یک معامله‌گر بلندمدت و هولدر هستید، لوریج را فراموش کنید! شما به‌کمک این ابزار می‌توانید از نوسانات کوتاه‌مدت بازار بهره ببرید، اما با نگه‌داشتن دارایی در حال ریزش، تنها به خود ضربه می‌زنید. زمانی که قیمت دارایی افت می‌کند و شما هولدر هستید، به این فکر می‌کنید که در آینده قیمت مجدد رشد خواهد کرد و زیان شما جبران می‌شود، اما اگر اهرم استفاده کنید و دارایی در حال سقوط را نگه دارید، با ادامه ریزش قیمت دارایی شما صفر و سرمایه شما نابود می‌شود؛ پس اگر سرمایه‌گذار بلندمدتی هستید، دنبال راه مطمئن‌تری باشید و اهرم را فراموش کنید.

پرداخت کارمزد

اگر می‌خواهید از لوریج استفاده کنید، باید به صرافی کارمزد بدهید. این کارمزد در معاملات بلندمدت به‌صرفه نیست و به‌حدی است که ممکن است بخشی از سود شما را از بین ببرد. پس دقت داشته باشید در زمان استفاده از معاملات لوریج حتماً باید به کارمزد معامله که روزبه‌روز به مقدار آن اضافه می‌شود نیز توجه کنید.

اصل سرمایه حفظ نمی‌شود!

مورد دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که در معامله با اصل سرمایه و بدون لوریج، اصل پول ما حفظ خواهد شد، اما در معاملاتی که لوریج دارند، این‌گونه نیست؛ برای مثال اگر با 500 دلار بیت کوین خریداری کردید و قیمت آن دچار افت شد، شما می‌توانید آن‌قدر صبر کنید تا کاهش قیمت جبران شود و اصل سرمایه برگردد، اما با وجود اهرم نگه‌داشتن دارایی در حال ریزش اشتباه محض است؛ زیرا نه‌تنها اصل سرمایه بازنمی‌گردد، بلکه همه نقدینگی شما از بین می‌رود.

نتیجه‌گیری

استفاده از هر ابزاری، چالش‌های خاص خود را دارد. لوریج ابزاری مطلوب در بازارهای مالی است، اما بدانید پیش از استفاده دانش و مهارت استفاده از آن را بیاموزید و راهبرد معاملاتی شفافی برای خود تعریف کنید. همچنین به میزان ریسک‌پذیری خود واقف باشید و به کارمزد معاملات و نوسانات روزمره توجه کنید. در پایان بدانید نوسان ذات هر بازاری است و ضرر اتفاق اجتناب‌ناپذیر است؛ پس ابزار مناسب خود را بیابید و با آن سود کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.