منظور از سفته بازی در بورس چیست؟
سفته بازی اصطلاح رایجی در بازارهای مالی و سرمایهگذاری است و غالباً از بهعنوان عملی فرصتطلبانه و منفی یاد میشود. سفتهبازها افرادی هستند که به مطالعه و بررسی دقیق نوسانات قیمت کالا و خدمات پرداخته و برای دستیابی به سودهای بالا، اقدام به معاملات پر ریسک میکنند.
- ۱ سفته بازی چیست؟
- ۱٫۱ سفته باز کیست؟
- ۱٫۲ چه سهامی مستعد سفته بازی است؟
- ۱٫۳ چگونه بین سفته باز و سرمایه گذار تمایز قائل شویم؟
- ۱٫۴ چه زمانی سفته بازی در بازار شیوع پیدا میکند؟
- ۱٫۵ فرآیند سفته بازی چگونه است؟
- ۱٫۶ آیا هر شخصی میتواند بهراحتی سفته بازی کند؟
- ۱٫۷ چگونه در دام سفته بازان نیفتیم؟
سفته بازی یعنی انجام معاملهای مالی که در آن ریسک بالایی برای از دست دادن بخش یا تمام مبلغ سرمایهگذاری شدهی اولیه وجود دارد و در مقابل، انتظار میرود که سود قابلتوجهی به دست آورده شود. در سفته بازی، ریسک ضرر و زیان، بیشتر از احتمال دستیابی به سودی بالاست و به همین دلیل به آن سفته بازی و معاملهی پرریسک گفته میشود. گاهی تشخیص سفته بازی از سرمایهگذاری مشکل میشود. تمایز این دو مفهوم به عوامل مختلفی مانند ماهیت دارایی، طول دورهی نگهداریِ مورد انتظار و میزان اهرم افزایش سرمایه بستگی دارد.
خرید مسکن نیز میتواند با توجه به نوع خرید، سرمایهگذاری ساده و یا سفته بازی در نظر گرفته شود. بهطور مثال زمانی که فردی یکخانه باهدف اجاره آن خریداری میکند، سرمایهگذاری کرده است اما زمانی که فردی چند خانه را با قیمتهایی از قیمت فروش و با هدف کسب سود در کوتاهمدت میخرد، سفته بازی انجام داده است. سفتهبازان، نقدینگی بازار را فراهم میکنند و طیف وسیعی از تقاضاهای باز را پاسخ میدهند، همچنین به تولیدکنندگان در پوشش ریسک کمک میکنند. فروش استقراضی توسط سفتهبازان به جلوگیری از ایجاد حباب قیمتی کمک میکند. صندوق سرمایهگذاری مشترک و صندوقهای پوشش ریسک نیز گاهی در سفته بازی شرکت میکنند. میتوان درمجموع گفت: سفته بازی یک معامله مالی با ریسک بالا و درعینحال بازده بسیار بالا است. اگر سود قابلتوجهی در پیش نباشد، انگیزهای برای شروع سفته بازی وجود ندارد.
سفتهبازان به دودسته تقسیم میشوند:
- گروهی از تحلیلگران و معامله گران هستند که روی یک سهم تمرکز مینمایند.
- افرادی هستند که با استفاده از پول از تحلیلگران، اقدام به فعالیت در سهمی خاص میکنند تا زیرکانه به سود دست یابند.
سفتهباز، به دنبال ارزش کالا یا اوراق نیست و صرفاً به بازدههای قیمتی توجه میکند. سفتهبازها ریسکهای بالایی را بهویژه در ارتباط با پیشبینی تغییرات قیمت در آینده میپذیرند و امیدوارند که با انجام این ریسکها، سریعاً به سودهای بالایی دست یابند. معمولاً این افراد، سرمایهگذارانی ریسکپذیر و پیچیده هستند که در بازارهای مربوطه، تخصص دارند. آنها معمولاً سرمایهگذاریهای اهرمی مانند قراردادهای آتی و اختیار معامله را انجام میدهند. ازاینرو به این سرمایهگذاران، سفتهباز گفته میشود که آنها سعی میکنند تا تغییرات قیمت را در بخشهای بیثباتتر بازار پیشبینی کنند و باور دارند یا فکر میکنند که سود بالایی بهدست خواهند آورد، حتی اگر شاخصهای بازار، خلاف آن را نشان دهد. همچنین فعالیت این افراد، در چارچوب زمانی کوتاهتری نسبت به سرمایهگذاران دیگر، صورت میگیرد. درست است که هر باوری را که استراتژی سرمایهگذاری را هدایت میکند، میتوان سفتهبازان دانست، ولی اگر بازار از آن ایده حمایت کند، نمیتوان آن را چندان سفتهبازان به شمار آورد. بهطورکلی، فعالیتهای سفتهبازان دارای ریسک بالاتری هستند که اغلب، به دلیل این است که شاخصهای بازار، احتمال بالا رفتنِ ارزش پولی دارایی را نشان نمیدهند. بهعلاوه سفتهبازان، معمولاً قراردادهای آتی یا اختیار معامله را بیش از سهام مرسوم و رایج خریداری میکنند.
چه سهامی مستعد سفته بازی است؟
سفتهبازان، سهامهای بنیادی که بنا به دلایل نامشخصی از توجه بازار دور ماندند و حجم مبنای پایینی دارند را انتخاب میکنند تا بتوانند سهم موردنظرشان را در اصطلاح، باد کنند و یا به عبارت دیگر، اقدام به نوسانگیری از سهم مورد نظر نمایند. نقدینگی بالا که توسط سفتهبازان به بازار تزریق میشود، منجر به افزایش تقاضا و در نهایت افزایش قیمت سهم به میزانی بیش از ارزش واقعی آن سهم میگردد. و این شرایط ممکن است سبب ایجاد حباب سفته بازی در سهم را فراهم کند. گاهی برعکس حالت بالا نیز ممکن است رخ دهد. برای نمونه، اگر سفتهباز عقیده داشته باشد که روند رو به پایینی در بازار وجود دارد یا قیمت دارایی خاصی، بیش از ارزش واقعی آن است، تا جای ممکن و در حالی که قیمتها بالاتر هستند، آن دارایی را میفروشد و این عمل، موجب پایین رفتن قیمت فروش آن دارایی خواهد شد. اگر سایر سرمایهگذاران نیز مانند او عمل کنند، قیمت آن دارایی باز هم پایینتر میرود و در نهایت منجر به ترکیدن هر گونه حباب سفته بازی موجود میشود، تا زمانی که فعالیت در بازار، به حالت ثبات و تعادل برسد.
چگونه بین سفته باز و سرمایه گذار تمایز قائل شویم؟
نکتهای که سفتهباز را از سرمایهگذار متمایز میکند، ماهیت دارایی مورد معامله، دوره نگهداری دارایی و میزان اهرم اعمال شده است. به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید که آقای غفاری، منزل مسکونی را با هدف اجاره دادن، خریداری کند. در این صورت عنوان میشود که او سرمایهگذاری کرده است. اما اگر آقای غفاری چند دستگاه منزل مسکونی را با قیمتی پایینتر از قیمت بازار و با هدف کسب سود در کوتاهمدت خریداری کند. در این صورت یک معامله مالی با ریسک و احتمالأ بازده بالا انجام داده است، پس آقای غفاری در این شرایط سفته بازی کرده است. به طور کلی میتوان گفت که، هر سرمایهگذار، زمانی سفتهباز محسوب میشود که باور داشته باشد شرکتی که به تازگی دچار شکست چشمگیری (مانند بازتاب بسیار منفی آن شرکت در مطبوعات یا حتی ورشکستگی) شده است، بهسرعت به روزهای پر رونق و سودده خود بازخواهد گشت. اگر این سرمایهگذار در چنین شرکتی سرمایهگذاری کند، سفتهباز در نظر گرفته میشود.
چه زمانی سفته بازی در بازار شیوع پیدا میکند؟
معمولا این روش در بازارهایی که ثبات اقتصادی و یا سیاسی کمتری دارند بیشتر به چشم می خورد، البته این بدان معنی نیست که در بازارهای دارای عمق کافی و ثبات سیاسی و اقتصادی، این گروه فعال نخواهند بود. بلکه در تمام بازارهای مالی با شدت و ضعف می توان آنان را یافت و اساسا بازار بدون این گروه بی معنی خواهد شد. اما در حد افسار گسیخته آن موجبات به وجود آمدن حباب های قیمتی شدید (و حتی عکس آن) را فراهم خواهند نمود که باعث بالا رفتن ریسک در بازار سرمایه خواهد گردید. در بازارهای کارا، قیمت بازار اوراق بهادار به قیمت ذاتی (قیمت واقعی) آنها نزدیکتر و به شکل عادلانه تعیین میشود. بازار غیرکارا باعث دلسردی سهامداران عادی میشود. این افراد فقط به اطلاعات رسمی دسترسی دارند که تمام واقعیت بازار را برایشان منعکس نمیکند و باعث ظهور تعدادی از سهامداران با نقدینگی سنگین در قالب سفتهباز میشود. این افراد بر اساس اطلاعات پنهانی بازار، بیدلیل یک سهام را بالا و پایین نوسان میدهند و خسارت زیادی به فعالان بورس وارد میکنند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سهمها با شرایط بنیادی مناسب، حبابی نشده و در زمان ریزش بازار، سقوط سنگین تجربه نمیکنند؛ اما سهم شرکتهای کوچک که اگر دچار سفته بازی باشند به همان سرعتی که رشد کردند سقوط میکنند.
فرآیند سفته بازی چگونه است؟
هر دو گروه سفته باز سهم را طی روزهای متمادی زیر نظر میگیرند. پس از آن با کدهای معاملاتی مختلف در جای مناسب اقدام به خرید سهام در پلههای مختلف میکنند. تفاوت خریدشان با خریدهای معمولی در این است که با حجمهای بالا و از طریق کدهای مختلف معاملاتی این کار را سفته بازی در بورس انجام میدهند که جزو سهامداران درصدی سهم قرار نگیرند. اگر در رده سهامداران درصدی قرار گیرند، معاملات آنها رصد شده و اهداف آنها نقش بر آب خواهد شد. این افراد، پسازاینکه سهام مدنظرشان را در قیمتهای مناسب خریدند اقدام به جلبتوجه و نظر عموم تحلیل گران و معامله گران در بازار میکنند و البته اخیراً در این کار بسیار حرفهای شدهاند؛ یعنی در حمایتهای تکنیکی اقدام به بالا بردن حجم معاملات میکنند. روال کار آنها، به این صورت است که چند روز حدود ۲ الی ۳ روز معاملاتی با کدهایی که دارند اقدام به صف خرید کردن سهم میکنند. در روزهای آینده، همین سفتهبازها با کدهای معاملاتی متفاوت، صف خرید صوری ساخته و قیمت پایانی سهم را تا مثبت کامل بالا میبرند.
در همین حال سایر معامله گران وقتی میبینند یک سهم چند روز صف خرید بوده و اکنون نیز صف است، توجهشان به این سهم جلب شده و اقدام به رفتن در صفهای خرید میکنند. در روزهای بعدی، سفتهبازان سفارش خود را در از صف کمکم حذف میکنند. در روزهای آخر که سهم به اهداف خود نزدیک شده، این افراد اقدام به تبلیغ سهم در شبکههای اجتماعی کرده و سایر سهامداران را با خود همراه میکنند. به این افراد موج سوار گفته می شود. این گروه که خطرناکترین فعالان بورس میباشند، با استفاده از سرمایههای کلان و قابلیتهای ترویج اطلاعات و اخبار کذب سعی در دستکاری و انحراف بازار دارند. این گروه از فعالان هیچ تمایلی به رعایت قوانین بازی نداشته و در عملکرد ایشان هیچ اثری از قوانین بازی برنده-برنده به چشم نمیخورد. غالب افرادی که در روزهای پایانی به جمع سهامداران پیوستند، با ضرر از سهم خارج میشوند.
آیا هر شخصی میتواند بهراحتی سفته بازی کند؟
سفته بازی خیلی هم راحت نیست. وقتی چند روز سفتهبازان سهام را مثبت میکنند احتمالاً عده دیگری نیز با آنها سهام را بخرند و طبیعی است که سایر افراد نیز همانند سفتهبازان وقتی ببینند بعد چند روز در سود هستند اقدام به فروختن سهامشان کنند و این فروش زودتر از فروش سهام توسط سفتهبازان اتفاق بیفتد و آنها با کاهش سود مواجه شوند. همچنین با توجه به غیرقانونی بودن این فعالیت درصورتیکه توافق سفتهبازان با طرفین معامله و تحلیلگران به نتیجه نرسد، سهم به هدف نخواهد رسید.
چگونه در سفته بازی در بورس دام سفته بازان نیفتیم؟
وقتی سفته بازی در حال کار روی یک سهم است، حجم معاملات سهم چندین برابر حجم میانگین ماهانهاش شده و چند روزی ادامه مییابد. پس از طریق حجم معاملات میتوانید متوجه ورود پول هوشمند و سفته بازی روی سهام شوید. درصورتیکه اگر سهمی ارزشمند باشد کمکم حجم معاملاتش افزایش مییابد و حقوقی سهم طی زمان کوتاهمدت یا میانمدت اقدام به جمعآوری سهم میکند و ممکن است سهم حتی در چند ماه بهصورت خنثی باشد. سعی کنید فقط در حمایتهای معتبر اقدام به خرید کنید نه هر حمایتی که پیش روی سهم بود. حد ضرر خود را نیز همیشه رعایت کنید و متناسب با رشد هر سهم حد ضررتان را بالا بیاورید. افزایش دانش و اطلاعات بورسی، شناخت شرکتها نیز به ما کمک میکند، سهمهای مطلوب را شناسایی کنیم و در تله سفتهبازان نیفتیم.
مالیات بورس چگونه است
سرمایه گذاری در بازار سرمایه شاخه های متفاوت و وسیعی دارد که در این مقاله به بررسی سرمایه گذارانی که با هدف کسب درآمد سرمایه خود را در بورس سرمایه گذاری کرده اند می پردازیم به علاوه این که مالیات خرید و فروش بورس سفته بازی در بورس و سهام و نیز مالیات هایی که سهامداران موظف به پرداخت آن هستند را بررسی می کنیم.
مالیات بورس چگونه است:
در بحث بورس فرابورس، اوراق بهادار و مالیاتی که به آن تعلق می گیرد چالش ها و بحث های فراوانی است. آنچه دولت تحت عنوان مالیات بر بورس تحمیل می کند مربوط به معاملات است و دولت برای اوراق بهادار، مالیات وضع نمی کند و تنها سرمایه گذاران و سهامداران فعال در بورس هستند که وظیفه دارند مالیات بورس را بپردازند. هدف از دریافت مالیات بورس جلوگیری از سفته بازی افرادی است که با این کار به سودهای کلانی در بورس دست پیدا می کنند. دریافت مالیات بورس باعث می شود که انگیزه سوداگران بورس برای افزایش نامتعارف قیمت ها در سفته بازی در بورس بورس کاهش پیدا کند.
مطابق مصوبه های قانون تجارت و مالیات مستقیم، شرکت های فعال در بورس که داخل کشور هستند موظف به پرداخت سالانه 25 درصد از سود خود به عنوان مالیات هستند. ناگفته نماند که سهامداران هنگام فروش سهام نیز باید نیم درصد از مبلغ فروش را به عنوان مالیات به دولت پرداخت کنند. به عبارت دیگر نرخ مالیات فروش سهام و حق تقدم آن نیم درصد است.
برای مطالعه مقاله وظایف مالیاتی اشخاص حقیقی می توانید از این لینک استفاده نمایید.
معافیت های مالیاتی بورس:
شاید ندانید که بخشی از فعالیت اقتصادی مربوط به بورس از پرداخت مالیات معاف هستند. سود سهام بورس اوراق بهادار از پرداخت مالیات معاف است؛ زیرا شرکت های سهامی قبل از تقسیم سود سالانه اقدام به پرداخت مالیات آن کرده اند و برای این که دریافت مالیات از سهام داران مضاعف نشود دولت در این مرحله مالیاتی از آنها دریافت نمی کند.
خوب است بدانید شرکت های بورسی از 10 درصد تخفیف مالیاتی هم برخوردار هستند و در صورتی که سهام آزاد شرکتی بیش از 20 درصد کل سهام باشد تخفیف مالیاتی این شرکت عضو بورس، دو برابر خواهد شد.
گروه هایی سرمایه گذار در بورس:
افراد فعال در بورس که مشمول پرداخت مالیات هستند به سه دسته تقسیم می شوند.
- گروه اول: کسانی هستند که به قصد سرمایه گذاری وارد بورس شده اند، هر شخص حقیقی یا حقوقی که با هدف به دست آوردن درامد یا برای راه اندازی کسب و کاری که منتهی به کسب درامد شود پولی را به کسی یا جایی بسپارد سرمایه گذار گفته می شود. آن دسته از افراد که به منظور افزایش درآمد وارد بورس می شوند سرمایه گذاران بورس هستند.
- گروه دوم: این دسته شامل شرکت های کارگزاری و صندوق های سرمایه گذاری در بورس می شود که در واقع نقش واسطه را داشته که مراحل انجام معاملات را ساده تر می کنند یا زمینه انجام معاملات را برای افراد دیگر فراهم می کنند. صندوق های سرمایه گذار نیز موسساتی هستند که وجوه سرمایه گذاری شده را مدیریت می نمایند. این صندوق ها با جمع آوری سرمایه ها و آگاهی از شرایط موجود، امکان سرمایه گذاری با مبالغ کم در سهام شرکت های اوراق بهادار و غیره را فراهم می کنند.
- دسته سوم: شرکت هایی هستند که سرمایه پذیر بورس هستند. این شرکت ها در ازای خدماتی که به مردم می دهند از انها کارمزد دریافت می کنند.
برای مطالعه مقاله مراحل رسیدگی پرونده مالیاتی می توانید از این لینک استفاده نمایید.
مراحل پرداخت مالیات در معاملات بورسی:
پرداخت مالیات در بورس نیز مانند سایر بخش های اقتصادی مشمول ضوابطی است که شرایط و قوانین خاص خود را دارد که به شرح آن می پردازیم.
پرداخت مالیات هنگام خرید سهام:
مالیاتی که هنگام خرید سهام باید پرداخت شود، ربطی به سرمایه گذار ندارد و فروشنده سهام است که باید مالیات نقل و انتقال سهام را پرداخت کند. شاید این کار برای تشوق بیشتر سرمایه گذاران به شرکت در فعالیت های بورسی باشد.
مالیات بر درآمد سود بدست آمده از سهام:
همان طور که گفته شد سود سهام و سهم الشرکه دریافتی توسط سرمایه گذار مشمول پرداخت مالیات نیست، چون شرکت سهامی مالیات خود را قبل از تقسیم خود پرداخت کرده اند بنابراین لزومی به دریاف مالیات از سود گیرندگان نیست. خبر خوب دیگر این است که نه تنها سود سهام از پرداخت مالیات معاف است بلکه جوایز تعلق گرفته به اوراق مشارکت نیز معاف از مالیات است.
مالیات نقل و انتقال سهام:
همان طور که می دانید پرداخت مالیات، هنگام نقل و انتقال سهام به عهده فروشنده سهام است که به ازای هر نقل و انتقال یا فروشی باید به میزان 5./. نیم درصد ارزش فروش سهام را به طور مقطوع به عنوان مالیات پرداخت کند.
مالیات بر سهام اشخاص متوفی:
آنچه از شخص متوفی باقی می ماند تحت عنوان ارث به بازماندگان می رسد و مالیات مربوط به ارث در حوزه قوانین حاکم بر مالیات بر ارث مشمول اموال شخص متوفی می شود.
دریافت مالیات از سپرده های بانکی اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار و سودهای تعلق گرفته به آنها تا تاریخ انتقال به وراث مشمول پرداخت مالیات به میزان 3 درصد است. درباره سهام و سهم الشرکه که از متوفی به جا می ماند، بازماندگان باید ابتدا مالیاتی به نرخ 1.5 برابر نرخ ذکر شده در ماده 143 (مبلغ مذکور گفته شده در ماده 143 نیم درصد است) را پرداخت نمایند تا انتقال صورت پذیرد.
برای مطالعه مقاله مراحل رسیدگی پرونده مالیاتی می توانید از این لینک استفاده نمایید.
تفاوت میان کارمزد و مالیات:
برخی سرمایه گذاران به غلط تصور می کنند که مبلغ نیم درصد ارزش معامله که هنگام خرید و فروش سهام پرداخت کرده اند همان مالیات بر بورس بوده غافل از این که این مبلغ مالیات نبوده و در واقع کارمزدی است که باید هنگام خرید و فروش سهام پرداخت می کردند. البته این نرخ در تمام اوراق بهادار رقم یکسانی ندارد و هر برگ نرخ مخصوص به خود را دارد که طی محاسبات خاصی به دست می آید.
تفاوت سرمایهگذاری و سفتهبازی در ارزهای دیجیتال چیست؟
اگر تابهحال در مورد سرمایهگذاریهای خود در ارزهای دیجیتال با دوستانتان صحبت کرده باشید، حتماً با این عبارت برخورد کردهاید که «این سرمایهگذاری نیست و شما تنها «سفتهبازی» و «دلالی» میکنید. حال تفاوت این دو مفهوم چیست؟ آیا اصلاً تفاوتی دارند؟ آیا تفاوت آنها اهمیتی دارد؟
سرمایهگذاری
برای بیشتر مردم تفاوت میان سفتهبازی و سرمایهگذاری در ریسک، سود و چهارچوب زمانی خلاصه میشود. لغت سرمایهگذاری در دیکشنری آکسفورد اینچنین تعریف شده است:
قرار دادن پول در طرحهای اقتصادی، سرمایهگذاری در سهام، املاک و یا دیگر زمینههای مالی، با فرض اینکه در آینده سود ده باشند.
سرمایهگذاران معمولاً اهداف بلندمدت دارند. یک سرمایهگذاری باید سالها و حتی دههها نگه داشته شود تا به سوددهی برسد. از همین رو انتخاب محل مناسب برای سرمایهگذاری میتواند حائز اهمیت باشد. به همین دلیل، تحقیق و بررسی قبل از سرمایهگذاری در یک شرکت، دارایی یا پول، وقت زیادی از سرمایهگذار خواهد گرفت. سرمایهگذار باید به این اطمینان خاطر برسد که سرمایهگذاریاش مستند و امن خواهد ماند و سود حاصل، به ریسکها و سختیهایش بیارزد.
بهطور کلی، سرمایهگذاران پولهای خود را درموارد کمخطر سرمایهگذاری میکنند و طبیعتاً سود چنین سرمایهگذاریهایی نیز کمتر خواهد بود.
بنجامین گراهام (Benjamin Graham)، در کتاب «سرمایهگذار باهوش»، قوانین سرمایهگذاری را اینچنین فهرست سفته بازی در بورس میکند:
- پیش از خرید سهام، باید کاملا شرکت موردنظر و صحت کاری که در آن انجام میشود را بررسی کنید.
- لازم است از خود در برابر ضررهای جدی محافظت کنید.
- باید انتظار عملکردی قابلقبول و نه غیرعادی را داشته باشید.
بامطالعه دقیق اصول گراهام، میتوان قبل از اقدام به خرید سهام از طریق بررسی و تحلیل، درصد موفقیت را بالاتر برد. در مورد سهام، سرمایهگذاری نیازمند تحلیلهای فاندامنتال، کمی، کیفی و تخمین ارزش ذاتی خواهد بود.
علاوه بر اینها، گراهام به داشتن تواضع و بررسی دقیق تأکید میکند. این یعنی ریسکهای بزرگ را نپذیریم که در نهایت موجب ضررهای هنگفت میشود و به سودهای معقول قناعت داشته باشیم.
سفتهبازی
نقطه مقابل سرمایهگذاری، سفتهبازی قرار دارد که ریسک بالاتری داشته و سفته بازی در بورس بالطبع سود بالاتری را در کوتاهمدت برای افراد به دنبال خواهد داشت.
سفتهبازی یک نوع سرمایهگذاری در سهام، داراییها و سایر موارد، با هدف سوددهی البته با ریسک بالای از دست دادن است.
اگر کمی کلیتر و از زاویهی غیراقتصادی به آن نگاه کنیم، سفتهبازی ایجاد یک تئوری یا حدس یک موضوع، بدون داشتن مدارک محکم خواهد بود.
مشخصاً چنین تعریفی در بخشهای وسیعی از فضای کریپتو قابل تعمیم خواهد بود. معامله گران بسیاری در این بازار وجود دارند که بدون حتی یک نگاه ساده به مفاهیم بنیادی، تنها با تاس انداختن در این بازار سرمایهگذاری میکنند. از طرف دیگر سرمایهگذاران بیشماری نیز وجود دارند که سرمایههای خود را در ارزهای دیجیتالی که وبسایتی پر زرقوبرق و نامی جذاب دارند، وارد میکنند.
اما سفتهبازی تنها مختص به بازار ارزهای دیجیتال نیست. دلالان روزانه که در بزرگترین ارزهای دنیا و بازارهای بورس سرمایهگذاری میکنند نیز سفتهباز هستند. این قبیل از سرمایهگذاران به دنبال سودهای ناچیزی هستند که از راه تورمها و ناکارآمدیهای بازار عایدشان میشود. سرمایهگذار شرکتهای نوپا با سرمایه کم نیز سفتهبازی میکند. این دسته از سرمایهگذاران به امید آن هستند که یک محصول نوآورانه بتواند در آینده نامی برای خود دست و پا کرده و سود آور باشد.
سرمایهگذاران در مقابل سفتهبازها
خب حالا شما به کدام دسته تعلق دارید؟ آیا شما سفتهبازی میکنید یا سرمایهگذار هستید؟ آیا پاسخ به این سؤال اهمیت دارد؟
در بازار ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری و سفتهبازی ممکن است. تنها عامل تعیینکننده، نوع نگرش شما و رویکردی است که در هنگام ورود به بازار اتخاذ میکنید.
یک سرمایهگذار ممکن است یک پروژه ارز دیجیتالی را پیدا کند که از هر لحاظ با خواسته وی همخوانی دارد و از کیفیت بالایی نیز برخوردار باشد و این پروژه را با هدف سرمایهگذاری بلندمدت خریداری نماید. آینده در دستان این قبیل پروژهها خواهد بود، ممکن است «اپل»، آمازون و حتی اینترنت نسل سوم دنیای آینده ما را تشکیل دهند. این قبیل از سرمایهگذاران که خود تلاش میکنند و تحقیقاتی را شخصاً انجام میدهند به دنبال سرمایهگذاریهای طولانیمدتاند.
آیا این پروژه در دنیای واقعی کاربردی است؟ بازار هدف آن چقدر است؟ آیا بهعنوان مصرفکننده از آن استفاده میکنید و آیا قیمت آن مناسب است؟ رقبایی در مقابل آن وجود دارند؟ رهبر تیم چه کسی است؟ آیا اصلاً بلاک چین به پیشرفت پروژه کمک میکند؟
مشخصاً، صرفنظر از تحقیقهای صورت گرفته، تمام سرمایهگذاریهای که در فضای ارزهای دیجیتال صورت میگیرند، هیچگاه به امنیت سرمایهگذاری در سهام نخواهند رسید و کمال بازارهای قانونمند را پیدا نخواهند کرد.
ولی چه کسی میتواند بگوید که پروژهای با سرمایه بالا در حوزه ارزهای دیجیتال ریسک کمتری نسبت به یک پروژه کوچک استخراج گرافیت در آفریقا دارد؟ هر دوی این بازارها فضای رشد بزرگی دارند. بلاک چین دنیای آینده ما را شکل خواهد داد و صنایع بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهد، از طرف دیگر باتریهای یون لیتیوم، باعث تقاضای بیشتر برای گرافیت و دیگر فلزات گرانبها میشوند.
پس سفتهبازهای بازار ارز دیجیتال چه کسانی هستند؟
پاسخ این سؤال معاملهگران یا تریدرها (Trader) هستند.
این قبیل افراد به دنبال واردکردن سرمایه در بخشهای ناکارآمد بازار در هنگام بالا رفتن مقطعی قیمت هستند که در نهایت مقادیر بسیاری از سودهای ناچیز را برای آنها به دنبال دارد.
اگر تا به حال در بازار سهام با ETF ها سرمایهگذاری کرده باشید، حتماً به زمانی نیز برخوردهاید که بازار شروع به شکست دادن تریدر کند. در واقع در دنیای سهام، برای یک فرد عادی سخت است که تنها با یک سرمایهگذاری و استفاده از یک روش، به سوددهی برسد. اما در بازار ارزهای دیجیتال، با توجه به بیثباتی روزانه قیمت و رفتارهای معکوس این بازار، برای تریدرها از امنیت بالاتری برخوردار است.
روشهای مختلفی برای تجارت در دنیای ارزهای دیجیتالی وجود دارند که هرکدام سود و ریسک مخصوص به خود را دارد که بسته به هدف شما و چهارچوب زمانی متفاوت خواهند بود. بهطور کلی، هر چه بازه زمانی بلندتر باشد، ریسکهای موجود نیز کمتر خواهد بود. خریدو فروشهای روزانه نیز، از سختترین تکنیکهاست که با ریسکها و خطرات بسیاری روبهرو است. از طرف دیگر تریدرهایی وجود دارند که به دنبال بیثباتیها هستند و از آنها با عنوان «تریدرهای مقطعی» یاد میشود. چنین افرادی سفته بازی در بورس به دنبال رفتارهای معکوس، افت قیمتهای ناگهانی، تغییر رفتار در بازار و … هستند تا سرمایههای خود را وارد بازار نمایند.
در کل به نظر میرسد که شما کلیات مطلب را فهمیده باشید. راههای بسیاری برای تجارت و سفتهبازی در دنیای ارزهای دیجیتال وجود دارند که هرکدام سودهای متفاوت با ضرایب خطر مختلف را دارند.
بهترین روش برای سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال کدام است؟
در یکی از تبلیغهای تلویزیونی در مورد یک خوراکی با دو طعم مختلف، دختربچهای رو به دوربین میگوید: «چرا هر دوتاشون رو نداشته باشیم؟». شاید حرف این دختربچه را بتوان کلید حل معمای سرمایهگذاری در حوزه ارزهای دیجیتال دانست.
چرا پولهای خود را هم در بحث سرمایهگذاری و هم در بحث ترید وارد نکنیم؟ شما در عین حال که تحقیقات خود را بر روی پروژه مدنظر خود انجام میدهید و به فهم دقیقتری از آن میرسید، میتوانید بخش اندکی از پول خود را در گوشهای دیگر از این بازار خرج کنید.
اگر کمی دقیقتر به آن نگاه کنیم، در سطحی بالاتر سرمایهگذاری کردهاید. وقتیکه بازار در حالت رشد است، سرمایهگذاری شما برد کرده و از طرف دیگر در هنگام رکود بازار، سرمایههای شما در بازارهای نزولی و خریدوفروشهای مقطعی به سود رسیده است.
روش تقسیمبندی سرمایههایتان چنین خواهد بود:
سرمایهگذاری: هشتاد الی نود درصد از پول شما صرف سرمایهگذاری میشود. بهاینترتیب شما پول خود را میان پنج، ده یا بیست پروژه مختلف که پیشتر به آنها علاقه داشتهاید، وارد میکنید. هدف از انجام چنین معاملاتی صرفنظر کردن از رکودهای بازار و رسیدن به سود در بلندمدت است. چنین پروژههایی روزهای بالا و پایین بسیاری را تجربه خواهند کرد، اما این مسئله برای شما اهمیت ندارند چرا که شما به آینده دل بستهاید. به HODL (نگهداشتن ارزهای دیجیتالی در بلندمدت) خوشآمدید.
سفتهبازی: ده الی بیست درصد سرمایههای شما در این بخش وارد میشود. در اینجا نیز شما پول خود را در ده نقطه مختلف که از آنها با عنوان «موضع» یاد میشود، قرار میدهید. این سرمایهگذاریها نباید بزرگ باشند. بهعنوان مثال اگر بودجه کلی شما کم است، پانصد دلار برای هر پروژه کفایت میکند. در صورت بالا بودن بودجه، هزار دلار سرمایهگذاری مناسبی است. در ادامه باید یاد بگیرید که چطور به این سرمایهها تبادل کنید. رسیدن به سودهای اندک و واردکردن سرمایه با پشتوانه یکی از ویژگیهای ذاتی بازار ارزهای دیجیتال، ازجمله اهداف سفتهبازی است. با این کار شما جای پای خود را در بازار محکمتر میکنید. وقتیکه در یک بازار نزولی قرار دارید، از این روش است که میتوانید به سوددهی برسید.
در مورد معامله ارزهای دیجیتال بیشتر بدانید
ابتدا به مطالعه بررسیهای کارشناسان و اهالی فن بپردازید.
پیدا کردن یک فضای مناسب در فضای مجازی میتواند شروع خوبی باشد. بدین ترتیب میتوانید به دورنمای خوبی از کلیات این بازار و تکنیکهای بازار برسید و روشهای مختلف معامله در حوزه ارزهای دیجیتال را یاد بگیرید. اینجاست که شما میفهمید باید بسیاری از سر و صداها، نمودار و اعداد و ارقام را نادیده بگیرید.
تصمیمات شما در هر دو حوزه سرمایهگذاری و سفتهبازی، یکدیگرند را شکل خواهند داد و به یک سرمایهگذار سفتهباز بدل خواهید شد.
نتیجهگیری
در واقع سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال سفتهبازی است، اما درجه این کار نسبت به موضع شما و رویکردی که اتخاذ میکنید، متفاوت خواهد بود. هم میتوانید در پروژههای بسیار خوبی که در این حوزه وجود دارند، سرمایهگذاریهای بلندمدت انجام دهید و هم میتوانید با تکیهبر فراز و نشیبهای بازار، سفتهبازی کنید و به سودهای اندکی برسید.
تقسیم سرمایهها یکی از بهترین راههایی است که میتوانید خطرات بازار را به حداقل برسانید. بهوسیله بهرهگیری از رویکرد مناسب و استفاده از تکنیکهای سرمایهگذاری در کنار تکنیکهای سفتهبازی نیز میتوانید در هنگام صعودی بودن بازار سود کرده و ضررهای بازارهای نزولی را جبران کنید.سرمایه گذاری بانکها در بورس صرف سفته بازی میشود
به گزارش الفباخبر به نقل از مهر، محمد امینی رعیا در باره تصمیم شورای عالی بورس مبنی بر لغو ممنوعیت سرمایه گذاری بانکها در بازار بورس، گفت: هرگونه سرمایهگذاری بانک و هر اقدامی که باعث شود سمت راست ترازنامه آن افزایش یابد، مانند ارائه تسهیلات، سرمایه گذاری، شرکتداری (درقالب خرید سهام یا افزایش سرمایه شرکتهای زیر مجموعه) و ملک داری به معنای خلق پول است و باعث افزایش نقدینگی میشود چراکه در ابتدا سمت راست ترازنامه بانکها افزایش پیدا میکند، سپس در سمت چپ به سپرده تبدیل میشود و چون مجموع سپردهها، مجموع نقدینگی را تشکیل میدهد، تسهیلات دهی بانکها موجب افزایش نقدینگی میشود.
بیشتر بخوانید:
وی ادامه داد: سرمایه گذاری بانکها نیز به همین صورت است، وقتی بانکی در حوزهای سرمایهگذاری میکند، این سرمایه گذاری سمت راست ترازنامه را افزایش میدهد و در سمت چپ ترازنامه نیز در حسابی که آن بانک سرمایه گذاری میکند، سپرده اضافه میشود این حساب میتواند، حساب کارگزار بورس یا هر حساب دیگری باشد.
امینی رعیا با اشاره به اثرات ترازنامه ای سرمایه گذاری بانک، گفت: سرمایه گذاری بانک باعث میشود دو طرف ترازنامه افزایش پیدا کند و چون مجموع سمت چپ ترازنامه معادل مجموع نقدینگی کل کشور است نقدینگی افزایش مییابد.
اگر نقدینگی به سمت بخش واقعی اقتصاد نرود، موجب تورم میشود
وی با بیان اینکه وقتی نقدینگی افزایش پیدا کند و به سمت بخش واقعی اقتصادی نرود باعث تورم میشود، اظهار داشت: یک بخش از افزایش نقدینگی، تسهیلاتی است که بانکها ارائه میدهند این تسهیلات درصورتی که معوق شود یا به سمت تولید نرود یا صرف خرید ارز و طلا شود باعث خلق پول اضافه میشود اما در ازای آن بخش مولد اقتصاد رشدی نمیکند.
امینی رعیا با اشاره به اینکه سرمایه گذاری بانکها باعث تورم و رکود میشود ادامه داد: متأسفانه درصورتی که تسهیلات به بخش واقعی نرسد، تسهیلات را یک شخص دریافت کرده و صرف کارهای دیگر میکند اما هزینه اش را تمام جامعه باید پس بدهند.
وی با اشاره به آسیبهای سرمایه گذاری بانکها در بورس، بیان داشت: سرمایه گذاری بانک در بورس نیز از همین جنس است و نقدینگی را افزایش میدهد چراکه این پول، قرار است صرف سفته بازی و خرید سهام عدهای شود و با هدف عدم افت شاخص و منفی نشدن سهام صورت میگیرد و به بخش واقعی اقتصاد نمیرسد.
این کارشناس اقتصادی بیان داشت: این پول تنها با این هدف به بورس تزریق خواهد شد که بعد از رشد شدید این بازار که بسیار سریعتر از بازارهای دیگر و غیرقابل تصور بود، بورس دچار افت شدید نشود. با این هدف، هم خلق پول صورت میگیرد و هم از طرف دیگر تولیدی اتفاق نمیافتد و تنها موجب زیان نکردن عدهای میشود که در بازار سهام بوده اند و سود چند برابری بردهاند.
وی ادامه داد: در این بین مردم دیگری نیز هستند که به تازگی وارد بازار سرمایه شده اند و به دلیل اینکه ناآگاهانه وارد بورس شدند در این بازار زیان کردهاند اما این نباید منجر به اتخاذ تصمیمات اشتباه برای خرق نقدینگی شود چرا که تورم شدید ناشی از این خلق نقدینگی به کل جامعه تحمیل میشود؛ ضمن اینکه همین سهامدارانی که قرار است از آنها حمایت شود بعداً باید تورمهای شدیدی را تجربه کنند.
سفته بازی در بورس
درباره آینده هم آنقدر ابهامات در خصوص نرخ ارز، سیاستگذاری اقتصادی، سیاست خارجی و عدم کنترل بازارهای مختلف وجود دارد که امکان پیشبینی را بسیار سخت کرده است. ضمن سفته بازی در بورس اینکه بازار سرمایه هم به ماموریتها و محتوای خود عمل نمیکند و الان صرفا تبدیل به محل مناسبی برای سفته بازی شده و کاملا منفعل به هیچ کدام از ماموریتهای خود به درستی عمل نکرده است
فرارو- یک تحلیلگر بازار سرمایه گفت: «الان شرکتها نیاز دارند که یک تزریق نقدینگی در بازار رخ دهد و کمی جذابیت بازار افزایش پیدا کند و ریسک در بازار کم شود. الان فقط چند شرکت فعال هستند و معاملات را انجام میدهند. آنقدر بازار سرمایه به هم ریخته است که کوچکترین شایعهها تاثیر شدیدی روی آن میگذارد. به همین دلایل است که میگویم جنبههای سفته بازی بازار این روزها بسیار برجستهتر شده است؛ بنابراین به طور خلاصه بازار سرمایه فعلی یک بازار بسیار مهیب و بیمار است و تا زمانی که ما یک نظام هماهنگ و یکپارچه برای برنامه ریزی نداشته باشیم و بازار سرمایه را تبدیل به یکی از ابزارهای اجرای سیاستهای کلان مناسب نکند، شرایط بر همین روال پیش خواهد رفت. اینکه بخواهیم همه مشکلات را بر گردن تحریمها بیاندازیم حداقل به نظر من به دور از واقعیت است و ما به شدت مشکل مدیریتی و برنامه ریزی داریم.»
حمید میرمعینی تحلیلگر تکنیکال بازار بورس طی گفتگو با فرارو در خصوص وضعیت فعلی این بازار گفت: «هیچ شکی وجود ندارد که رابطه معناداری میان تغییرات نرخ دلار و شاخصهای بورس به وجود آمده است. دلیلش هم این است که درآمدهای شرکتهای صادرکننده ارزی است و این درآمدها به اندازه نوسانات بازار ارز تغییر میکند. اما واقعیت این است که دلار تنها یکی از دلایل نوسانات بازار بورس است. دلیل عمده عدم تصمیمگیری درست و دقیق برای سامانه نیما است که باعث شده تمامی فعالان اقتصادی را در یک بلاتکلیفی خاصی قرار دهد. ضمن اینکه این بلاتکلیفی موجب شده که بازار سرمایه هم دچار ابهامات بسیاری شود.»
وی ادامه داد: «موضوع این است که مسئولان پیوسته اعلام میکنند که کشور در شرایط خاصی قرار دارد و حتی معتقدند که وضعیت فعلی مشابه شرایط جنگی است. همین مسئله به آنها این اجازه را میدهد که هر تصمیمی اتخاذ کنند و این موضوع تاثیر بسیاری در بازار سرمایه میگذارد و ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. علاوه بر اینها محدودیتهای ناشی از تحریمها نیز تاثیرات بسیاری دارد. زیرا الان نه تنها شرکتها در تنگناهای بسیاری قرار گرفته اند بلکه اقتصاد داخلی هم بسیار ملتهب است و این هم در بازار سرمایه بیتاثیر نیست. نباید این نکته را فراموش کرد که الان شرکتها با مشکلات فروش، واردات و صادرات مواجه هستند و این هم باعث نوسانات در بازار سرمایه میشود.»
او افزود: «در این میان نکته قابل توجه این است که شرکتهای خودروسازی هم به دلیل عدم قیمتگذاری مناسب و درست، نتوانسته اند از مزایای افزایش قیمتها استفاده کنند. البته این صرفا مختص خودروسازان نیست و باقی تولیدکنندگان هم از این مشکل رنج میبرند. واقعیت این است که مزایای این افزایش قیمتها عمدتا به جیب دلالها و گروههایی رفته که دسترسی کافی به سامانههای فروش دارند و از این مسئله هم نهایت سواستفاده را انجام داده اند؛ لذا نه مردم از این افزایش قیمتها بهرهمند شده اند و نه شرکتهای تولیدکننده. یعنی میخواهم بگویم که اگر در جایی افزایش قیمت ایجاد میشود که باید متناسب با آن شرکتها هم سود ببرند اصلا این اتفاق رخ نداده است.»
میرمعینی تاکید کرد: «درباره آینده هم آنقدر ابهامات در خصوص نرخ ارز، سیاستگذاری اقتصادی، سیاست خارجی و عدم کنترل بازارهای سفته بازی در بورس مختلف وجود دارد که امکان پیشبینی را بسیار سخت کرده است. ضمن اینکه بازار سرمایه هم به ماموریتها و محتوای خود عمل نمیکند و الان صرفا تبدیل به محل مناسبی برای سفته بازی شده و کاملا منفعل به هیچ کدام از ماموریتهای خود به درستی عمل نکرده است. یعنی نه توانسته رونقی ایجاد کند نه ریسک بازار را کاهش دهد و نه تعین مالی مناسبی برای بنگاهها ایجاد کند، این در حالی است که میتوانست از موقعیت بد بانکها که الان زمینگیر شده اند و با مشکلات بسیاری مواجه هستند، استفاده کند و عمق بیشتری به بازار بدهد و مردم را به سرمایهگذاری علاقهمند کند. واقعیت این است که هرچه افزایش سرمایه وجود دارد صرفا به دلیل تجدید ارزیابی و یا تورم است و هیچ ارتباطی به عملکرد مناسب بازار سرمایه ندارد و اصلا به کار شرکتها نمیآید.»
گارد معکوس بورس و دلار
او تصریح کرد: «الان شرکتها نیاز دارند که یک تزریق نقدینگی در بازار رخ دهد و کمی جذابیت بازار افزایش پیدا کند و متقابلا ریسک در بازار کم شود. الان صرفا چند شرکت فعال هستند و معاملات را انجام میدهند. آنقدر بازار سرمایه به هم ریخته است که کوچکترین شایعهها تاثیر شدیدی روی آن میگذارد. به همین دلایل است که میگویم جنبههای سفته بازی بازار این روزها بسیار برجستهتر شده است؛ بنابراین به طور خلاصه بازار سرمایه فعلی یک بازار بسیار مهیب و بیمار است و تا زمانی که ما یک نظام هماهنگ و یکپارچه برای برنامه ریزی نداشته باشیم و بازار سرمایه را تبدیل به یکی از ابزارهای اجرای سیاستهای کلان مناسب نکند، شرایط بر همین روال پیش خواهد رفت. اینکه بخواهیم همه مشکلات را بر گردن تحریمها بیاندازیم حداقل به نظر من به دور از واقعیت است و ما به شدت مشکل مدیریتی و برنامه ریزی داریم.»وی در پاسخ به این سوال که سرمایهگذاران حقیقی که سرمایه زیادی ندارند و آن را در این بازار سرمایهگذاری کردهاند چه اقداماتی باید انجام دهند، گفت: «متاسفانه نمیتوان یک نسخه تمام عیار و کامل برای این وضعیت تجویز کرد و باید چند مسئله را مد نظر قرار داد. اول اینکه بزرگترین تحولی که میتواند در بازار بورس رخ بدهد ناشی از مسائل سیاسی است. به عنوان مثال اگر توافقی صورت بگیرد، قطعا تاثیر بسیار زیادی بر بازار سرمایه ایجاد خواهد کرد. زیرا از این طریق میزان ریسک در بازار تا حدود زیادی کاهش پیدا میکند و این روی عملکرد شرکتها و ظرفیتهایی که دارند تاثیر مثبت خواهد داشت.»
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: «مسئله دوم مربوط به سیاستگذاری داخل کشور است. یعنی باید سیاستهای درست و جدید و بستههای حمایتی مناسب ابلاغ شود. یکی از اینها تثبیت بازار ارز است که به وسیله قیمتگذاری مناسب چه در بازارهای رسمی و غیررسمی رخ میدهد. این موضوع از ان جهت بسیار حائز اهمیت است که روی سودآوری شرکتها و روشن شدن درآمدها و هزینههای آنها تاثیر بسیاری میگذارد؛ بنابراین الان بازار سرمایه نیازمند چنین اخبار خوبی است و من مطمئن هستم که اگر این چنین شود، شرایط سفته بازی در بورس در بازار بسیار متفاوت از امروز خواهد شد.»
میرمعینی در پایان گفت: «مسئله سوم اصلا احیای بورس اوراق بهادار است. واقعیت این است که به نظر من تا امروز هیچ کدام از دولتها شناخت مناسبی از این بازار نداشتند. یعنی در تمام این چهل سال هیچکدام از دولتها به نقش موثر بازار سرمایه در هدایت پولهای خرد و سرگردان و فعالیتهای محرک، واقف نبودند. اصلا هنوز برای دولتمردان مورد قبول نیست که بازار سرمایه نقش بسیار مهم تاثیرگذاری در اقتصاد کشور دارد. البته مقصر این قضیه متولی بازار سرمایه یعنی سازمان اوراق بورس بهادار است که نتوانسته به درستی عمل کند و دولتمردان را متوجه این مسائل کند؛ لذا اگر این سازمان بتواند قدم مثبتی بردارد، میتوان به آینده بازار سرمایه امیدوار بود.»
دیدگاه شما