آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت معاملات بلند مدت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
استراتژی و روشهای خروج از معاملات چه هستند و چگونه در آن خبره شویم؟
یکی از لذتهای معاملات روزانه موفق، افزایش تعداد معاملات سودآور و مشاهده رشد منحنی سرمایه است. البته برعکس این موضوع نیز برای معاملات ناموفق و کاهش سرمایه نیز صادق است. در آخر، انجام معاملات ترکیبی از تجربه، صبر، نوسان بازار و مدیریت ریسک یا روشهای خروج از معاملات است که نتیجه معاملات و افزایش سرمایه بلندمدت شما را تعیین خواهد کرد.
اما اگرچه معاملات روزانه میتواند سودآور باشد، اما نکات بسیار ریزی وجود دارند که این نوع معاملات را از معاملات نوسان گیری یا بازههای زمانی بلندمدت جدا میکند. یکی از مشخصترین این نکات، فکر کردن و تصمیمگیری سریع است.
همانطور که در ادامه مقاله توضیح داده خواهد شد، تصمیمگیری در خصوص زمان خروج از بازار، حوزهای است که اغلب معاملهگران جدید در معاملات روزانه با آن مواجه هستند. در این مقاله، دستورالعمل کلی برای این دست از تریدرها به منظور دستیابی به اهداف خود و به طور کل، زمانبندی خروج از بازار را ارائه خواهیم داد.
روشهای خروج از معاملات
تصمیم به خروج از بازار معمولا بسیار به موارد احساسی، به ویژه برای تریدرهای تازهکار وابسته است.
شاید در آستانه چهارمین معامله سودآور متوالی یا سومین معامله همراه با ضرر خود قرار دارید. تمام اضطراب پیرامون این نکته که در آستانه ضرر قرار دارید یا احساس ناآرامی که بعد از روند مطلوب شما را در نظر بگیرید. این شرایط را با نیاز به تصمیمگیری سریع در بازه زمانی کوتاه ترکیب کنید، تا بدانید که چرا بررسی خروج به موقع از بازار میتواند برای معاملهگران بسیار مهم و ضروری باشد.
اگرچه بازههای زمانی بلندمدت میتوانند به معاملهگران امکان دهند که زمان بیشتری برای فکر کردن داشته باشند، اما تصمیم مهمی همانند خروج نهایی از بازار، برای این افراد یک مهارت لازم است؛ زیرا تاخیر در تصمیمگیری و اقدام میتواند هزینه زیادی برای آنها به دنبال داشته باشد.
یکی از روشها برای پرداختن به این مشکل، استراتژی خروج قطعی است که تمام حدس و گمانها را از بین میبرد و شاید حتی به شما امکان دهد تا استراتژی خود را به صورت یک رویه خودکار تبدیل کنید. اما این موضوع میتواند یک اشتباه مهلک باشد.
چرا خروج قطعی، پاسخ مناسبی نیست؟
قطعیت کامل در معاملات به ندرت میتواند در بلندمدت باعث سودآوری شود. با توجه به ماهیت پرنوسان و بیثبات بازارها، در نظر گرفتن تمام احتمالات تقریبا غیرممکن است، چه برسد به یک برنامه خروج که مناسب تمام معاملات باشد.
این نکته را به خاطر داشته باشید که ما در صدد ارائه رویکردی هستیم که تمام استراتژیهای از قبل تعریف شده برای تمام معاملات را شامل شود؛ زیرا معاملهگران به دنبال این هستند تا فکر کردن را به عنوان یک اقدام برای هماهنگ شدن با ماهیت سریع معاملات در بازههای زمانی کوتاهمدت حذف کنند. به عبارت سادهتر، تمایلی به صرف وقت برای فکر کردن برای معاملات خود نیستند. این موضوع برای معاملهگران بسیار منطقیتر است که گاهی اوقات هدف از پیش تعیین شدهای برای معاملات مبتنی بر شرایط بازار و پیامدهای آن داشته باشند.
در ادامه به مثالی میپردازیم که در آن، استراتژی معاملاتی شامل الگوهای کندل استیک در نظر گرفته شده است.
اگر معاملهکنندهای در صدد فروش در روند نزولی در بازه زمانی ۱۵ دقیقهای باشد، بررسی سطوح حمایتی و مقاومتی صورتی رنگ به عنوان هدف قطعی قابل قبول نیست.
اما با انجام معاملات بیشتر، سریعا متوجه خواهید شد که هر معاملهای مناسب داشتن هدف سودآور نخواهد بود.
نمودار فوق، سختی انتخاب یک هدف قطعی از پیش تعیین شده را برای هر معامله نشان میدهد.
در این مثال، یک الگوی صعودی داریم که فاصله کمی با وارد شدن به سطح قیمت مشکلساز دارد و میتواند به عنوان هدف قطعی برای معامله کوتاهمدت عمل کند.
همانطور که مشاهده میکنید، نوسان مورد نظر ارزش بسیار بیشتری نسبت به هدف تعیین شده خواهد داشت.
رویکرد بهتر میتواند شامل استراتژی خروج انعطافپذیری باشد که میتواند شما را به هدف ۱ برساند و به معامله امکان دهد که تا هدف ۲ ادامه یابد و بقیه سود را کسب کند.
رویکرد انعطافپذیرتر برای انجام معاملات، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر، میتواند دشوارتر از داشتن هدف قطعی بدون فکر و بررسی باشد. اما موفقیت واقعی انجام معاملات، به شدت به مهارتهای معاملاتی غریزی و بداهه وابسته است که به شما امکان میدهد تا مطابق با شرایط بازار پیش بروید و معاملات خود را بر اساس ساز و کارهای بازار مدیریت کنید.
ما نه هدف قطعی و نه رویکرد انعطافپذیر را معاملات بلند مدت برای تمام معاملات توصیه نمیکنیم. یکی از بهترین روشها برای از بین بردن اضطراب موجود در معاملات و خروج از آنها، استفاده از هر رویکرد بر اساس مزایای آن به جای پیروی از یک قانون مشخص است.
این موضوع بدان معنا است که با شرایطی مواجه خواهید شد که باید سریعا تصمیم بگیرید که از معامله خارج شوید. این موضوع ما را به نکته بعدی میرساند.
یادگیری خوانش بهتر بازار
مهارتی که باید یاد بگیرید و در آن خبره شوید، قابلیت خواندن نوسانات قیمت از روی نمودار و پیروی از تاثیراتی است که هر کندل استیک میگذارد. اغلب اوقات، حتی معاملهگرانی که نوسانات قیمت را بر اساس استراتژیهای مختلف دنبال میکنند، تحلیلهای خود را محدود کرده و به نقاط و زمانهایی دقت میکنند که میدانند در آن نقطه میتوانند وارد معاملات شوند.
این موضوع باعث میشود که در تمام اوقات از ریتم بازار پیروی کنید. بازههای معاملات بلند مدت زمانی کوتاهتر، فرصتهای بسیار بیشتری را امکانپذیر میسازد. اگر زیاد معامله میکنید، احتمالا به یک یا چند ابزار معاملاتی معدود تمرکز میکنید که به شما امکان میدهند تا نوسانات قیمت را در کل دوره معاملاتی دنبال کنید.
دانستن این موضوع که قیمت در چه شرایطی است و دلیل آن چیست، نه تنها میتواند در معاملات با سودآوری بالقوه، بلکه در مدیریت معاملات نیز مهم باشد؛ زیرا هر چه تصمیمات بیشتر بر اساس دانش و منطق باشد، سطح اضطراب شما مخصوصا در هنگام تصمیمگیری در خصوص خروج از معاملات را کاهش میدهد.
فارغ از این که سطوح حمایتی و مقاومتی یا خطوط روند را در نظر میگیرد، گاهی اوقات بهترین رویکرد برای مدیریت یک معامله، مشاهده تاثیر آن معامله است. در این مقاله بیان کردیم که چگونه یک رویکرد انعطافپذیر میتواند به شما امکان دهد تا خروج بهتر خود را زمانبندی کنید. شناخت بازار میتواند به شما در خصوص خروج منطقی از معاملات کمک کند.
اتکا به نوسان قیمت برای خروج از معاملات میتواند شامل صبر کردن برای وقوع یک کندل استیک خاص باشد، تا سمت و سوی بازار را نشان دهد یا حتی تاثیر بسته شدن یک کندل استیک باشد.
مثال فوق را برای بیان بهتر این نکته در نظر میگیریم:
در مانع اول، شاهد بسته شدن قیمت در روند نزولی و سپس بازگشت به سطحی هستیم که کندل استیک بسته شده، هنوز در محدوده سطح مقاومتی یا حمایتی قرار دارد. در سطح مقاومتی دوم، شاهد افزایش قیمت بدون توقف هستیم.
ایجاد سفارشهایی نظیر حد ضرر لزوما به معنای محدود کردن صبر شما به مقدار مشخص نیست؛ زیرا شرایط بازار ممکن است اجرای چنین سفارشهایی را غیرممکن سازد.
صبر کردن و مشاهده نحوه بسته شدن کندل استیکهای نزولی در این سطوح، میتواند دلایل منطقی برای معاملهگران به منظور باقی ماندن در این معامله را ایجاد کند.
شناخت نوسان قیمت و نقش کندل استیکها و الگوهای نمودار، میتواند کمک شایانی به مدیریت معاملات کند. این موضوع، یک راهکار بینقص نیست؛ زیرا بازار همواره سرشار از غافلگیری است، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر با ماهیت پرنوسانتر. اما در اکثر موارد مدیریت معاملات، این شناخت و دانش میتواند منجر به تصمیمگیریهای منطقی از جانب شما شود.
هنگامی که خروج از معاملات منطقی است، شرایط بعد از آن کمتر باعث نگرانی و اضطراب میشود. از اینها گذشته، شما نهایت تلاش خود در خصوص خوانش بازار را انجام دادهاید. هر چند، بهترین مزیت داشتن شناخت کافی از نوسان قیمت در خصوص خروج از معاملات، قابلیت اعتماد به غریزه خود در زمان مناسب است.
از آنجایی که اکثر کسانی که معاملات زیادی انجام میدهند باید به تصمیمگیری غریزی خود اتکا و اعتماد کنند، شناخت نوسان قیمت، به آنها امکان میدهد تا توازن بینقص و کاملی بین اتکا به غریزه خود و تاثیر عوامل بیرونی به دست آورند.
نتیجه گیری
ارتباط خبره شدن در معاملات کوتاهمدت و استفاده همزمان از مدیریت ریسک نکته بسیار مهمی است.
ما درباره رویکردهای مشخصی صحبت کردیم که باید به صورت غریزی در شما شکل بگیرد، تا به شما امکان دهد تا تصمیمگیریهای سریعی داشته باشید. متاسفانه هیچ جایگزینی برای تجربه و به کارگیری دانش خود در این بازار پویا و فعال وجود ندارد.
معاملهگران اغلب زمان بسیار زیادی را برای تمرین در نسخههای آزمایشی معاملات یا انجام معاملات با مقادیر کم صرف میکنند.
اگرچه این محیطها و شرایط به شما کمک میکنند تا در استراتژی معاملاتی خود بازنگری کنید، اما هرگز نمیتوانند محیط واقعی تصمیمگیریهای معاملاتی با سرمایههای واقعی را شبیهسازی کنند. هنگام بررسی نکات معاملاتی نظیر خروج مناسب که شامل احساسات انسانی هستند، توصیه میشود که در شرایط واقعی و در حساب معاملاتی واقعی خود تمرین کنید.
معاملات بلند مدت
(ویدئو در اردیبهشت ۱۳۹۸ تهیه شده است)
امروز قصد داریم در مورد یکی دیگر از مفاهیم بازار سرمایه (بورس) یعنی نوسانگیری صحبت کنیم، و به این موضوع که آیا نوسانگیری استراتژی مناسبی در این بازار هست یا خیر بپردازیم.
سوالات بسیار زیادی هم در مورد این موضوع از ما پرسیده میشود. این که به طور کلی “نوسانگیری به چه معناست؟!”، “چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟”،”آیا این کار استراتژی مناسبی برای سرمایهگذاری است؟!”
یا بسیاری از افراد هم این سوال را دارند که “به طور متوسط در بورس چقدر میتوان درآمد ماهیانه داشت؟!” معمولا افرادی که این سوال را میپرسند نیز همان نگاه نوسانگیری را نسبت به بازار دارند و فکر میکنند با این نگاه میتوانند به صورت ماهیانه درآمد مشخصی را در این بازار داشته باشند.
تعریف نوسانگیری
به صورت عامیانه به “گرفتن سودهای کم در بازههای زمانی کوتاه” اصطلاحا نوسانگیری میگویند.
مثلا ممکن است فردی به دنبال کسب سود ۳ تا ۴ درصدی در یک هفته باشد و یا فرد دیگری به سود ۷ یا ۸ درصدی در دو هقته رضایت دهد. یا حتی افرادی هستند که ممکن است در طول یک روز به انجام معامله و خرید و فروش بپردازند. همه این افراد در حال نوسان گرفتن از بازار هستند.
پس معمولا به انجام معاملات در بازههای زمانی کمتر از یک ماه نوسانگیری میگویند.
نظر شخصی من !
همانطور که در تعریف بالا گفتیم، نوسانگیری میتواند یک استراتژی معاملاتی برای فعالان بازار سرمایه باشد. اما تجربه ثابت کرده افرادی که در بازار بورس در بلند مدت به دنبال نوسانگیری هستند، نمیتوانند موفقیتهای خوبی را به دست آورند. همچنین طبق آمارهای بینالمللی در بازارهای جهانی، حدود ۴۰% از افرادی که در هنگام ورود به بورس نگاه نوسانگیری به این بازار دارند و یا کسانی که به دنبال کسب درآمد ماهیانه از بورس هستند، در همان ماه اول از بازار ناامید شده و از آن خارج میشوند. هرچند این آمار در ایران رسمی نیست اما تجربه سالیان اخیر این موضوع را در کشور خودمان هم به ما ثابت کرده است!
پس قابل توجه کسانی که از همین شروع کار قصد نوسان گرفتن از بازار را دارند، اگر تجربه و مهارت کافی را نداشته باشید و استراتژیهای معاملاتی مناسبی را انتخاب نکنید به راحتی جزء همان ۴۰% قرار خواهید گرفت.
اما کار به همین جا ختم نمیشود. چرا که بیش از نیمی از افراد باقیمانده نیز حداکثر پس از یک سال از بازار خارج خواهند شد! به نظر شما این آمار واقعا چه چیزی را نشان میدهد ؟!
البته نباید ناامید شوید! این آمار مختص کسانی است که با نگاه نوسانگیری وارد بازار شده و یا میشوند. شما میتوانید جزء آنها نباشید و با نگاه سرمایهگذاری به نتایج فوقالعادهای برسید.
نکات مهم در مورد نوسانگیری
۱- دوری از هیجانات
کسی میتواند در بازار سرمایه موفق باشد که بتواند معاملاتش را به دور از هیجانات درونی و بیرونی و بر اساس استراتژیهایی که از پیش تعیین شده انجام دهد. قطعا کسی که نتواند هیجانات خودش را کنترل کرده و همواره با ترس، استرس و یا طمع به خرید و فروش بپردازد نمیتواند سرمایهگذاری موفق و به خصوص نوسانگیری موفقی داشته باشد. پس کسی که قصد دارد در این بازار موفق باشد باید حتما مهارت زیادی در کنترل کردن هیجانات داشته باشد.
۲- مسأله زمان!
همانطور که میدانید و قبلا هم بارها به آن اشاره کردهایم، زمان معاملات در بازار بورس اوراق بهادار از ۹ صبح تا ۱۲:۳۰ روزهای شنبه تا چهارشنبه است. لذا کسی که قصد دارد به نوسانگیری بپردازد باید زمان زیادی را صرف رصد بازار، تحلیل آن و پیگیری اخبار کند. پس به نوعی میتوان گفت که این کار به شغل اول او تبدیل خواهد شد.
توجه کنید که اگر شغل ثابتی دارید و نمیتوانید زمان زیادی را صرف بازار بورس کنید، نمیتوانید به راحتی به نوسان گرفتن از بازار بپردازید. اگر هم به بازار بورس به عنوان شغل دوم خودتان نگاه میکنید، توصیه ما این است که به دنبال نوسان گرفتن از بازار نباشید.
۳- استراتژی مناسب
کسی که قصد دارد از نوسانات سهام شرکتهای مختلف بیشترین استفاده را ببرد، باید استراتژی مشخص و مورد اعتمادی داشته باشد. در مورد جزئیات این استراتژیها در ویدیوهای آموزش بورس به طور مفصل صحبت کردیم. یکی از مهمترین این مباحث رعایت کردن حد سود و حد ضرر است. کسی که قصد دارد با نوسانگیری به سودهای خوبی برسد حتما باید به حد ضررها و حد سودهای خودش پایبند باشد. در غیر این صورت در بلند مدت با ضررهای بسیار زیادی مواجه خواهد شد!
معاملات الگوریتمی چیست؟!
از آن جا که ممکن است خطای انسانی در بسیاری از موارد محدودیتهایی را برای سرمایهگذاران ایجاد کند، بسیاری از فعالان بازارهای مالی در سرتاسر دنیا از گذشته تا بحال به دنبال ایجاد رباتها و برنامههای کامپیوتری بودهاند که به جای انسان و به صورت اتوماتیک معاملات را انجام دهد. به این گونه معاملات که نرمافزارها و برنامههای کامپیوتری طراحی شده به جای انسان معاملات را انجام میدهند، معاملات الگوریتمی میگویند.
البته در کشور ما هنوز مجوز رسمی برای معاملات الگوریتمی و ماشینی داده نشده است. اما در سالهای اخیر زمزمههایی برای ایجاد بستر مناسب برای این معاملات شنیده میشود. لذا در صورتی که این امکان برای معاملهگران فراهم شود، میتوان استفادههای مناسبی برای نوسانگیری از آن انجام داد. البته این امر نیز مستلزم داشتن تجربه و مهارت کافی برای معاملهگران است، چرا که معاملهگر باید بتواند استراتژیهای خودش را برای ماشین (کامپیوتر) تعریف نماید تا این سیستم بازدهی مورد نظر را داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است ضررهای بسیاری به سرمایهگذار تحمیل شود.
پس کسی که قصد دارد در نوسانگیری بازدهی خوبی کسب نماید، باید تمرکز کافی و بسیار زیادی داشته باشد تا همانند معاملات الگوریتمی با خطای انسانی کمی مواجه شود.
به کارمزدها توجه کنید!
از آن جایی که در بحث نوسانگیری ما به دنبال سودهای اندک در بازههای زمانی کوتاه مدت هستیم، طبیعتا تعداد معاملات ما بیشتر بوده و بحث کارمزدهای پرداختی مطرح میشود. اگر قرار بر این باشد که تعداد معاملات بالا با سودهای اندکی همراه باشد، هزینههای تحمیل شده بر سرمایهگذار در بلندمدت از طریق این کارمزدها قابل توجه خواهد بود.
چکیده مطلب :
آمار نشان میدهد که بسیاری از افرادی که با دید نوسانگیری وارد بورس میشوند، چون نمیتوانند نتایج مطلوبی را کسب کننده و به سودهایی که انتظار داشتهاند برسند، خیلی زود از این بازار ناامید شده و از آن خارج میشوند. تجربه نیز ثابت کرده که افرادی که با دید بلند مدت وارد بازار بورس میشوند و نگاه سرمایهگذاری کردن بر روی سهام شرکتهای مختلف را دارند، نسبت به کسانی که بدون مهارت کافی به دنبال نوسانگیری و یا کسب درآمد ماهیانه در بورس هستند موفقتر خواهند بود.
توصیه ما به شما و مخصوصا افرادی که به تازگی قصد ورود به بورس را دارند و یا وارد بورس شدهاند این است که حتما در سرمایهگذاریهای خود نگاه بلندمدت داشته و از نوسانگیری پرهیز کنند.
قطعا شما هم پس گذشت زمان و با کسب تجربه و مهارت لازم، سودهای فوقالعادهای را به دست خواهید آورد. لذا در گام بعدی با انتخاب استراتژیهای مناسب و در دورههای کوتاهمدتتر میتوانید با بخشی از سرمایه خود به نوسانگیری نیز بپردازید.
به یاد داشته باشید که سرمایهگذاران موفق و ثروتمندان خودساخته همانند “وارن بافت” همواره در سرمایهگذاریهایشان از دید بلندمدت بهره میگیرند.
معاملات بلند مدت
معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. در این مقاله به بررسی عللل موفقیت معامله گران حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد.
معامله گر کیست؟
به شخصی که در بازارهای مالی مانند بورس ایران، فارکس، بازار ارز یا ارز دیجیتال و . معامله انجام می دهد معامله گر (Trader) گفته می شود. معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. به عبارتی استراتژی سرمایه گذاران نسبت به معامله گران بلند مدت تر بوده و دارایی خود را برای مدت طولانی تری نگه می دارند ولی معامله گران با استراتژی ها کوتاه مدت تر به خرید و فروش می پردازند. در حقیقت معامله گر با بررسی بازارهای مالی، اطلاعات، داده ها و اخبار مربوط به آن به انجام معامله پرداخته و از این طریق کسب سود و درآمد می کند.
شاید بتوان گفت مشکل اصلی معامله گران، شرکت در معاملات کوتاه مدت معاملات بلند مدت با هزینه ها و کمیسیونهای زیاد است. برای مثال میتوان به هزینه های مربوط به خرید و فروش سهام ،کارمزد کارگزاری ها، آموزش، مشاوره و کسب اطلاعات اشاره کرد؛ البته با افزایش تعداد کارگزاری ها و وب سایت ها و صفحات دنیای مجازی که به کار مشاوره و تحلیل و آموزش در این زمینه مشغولند و با هم به رقابت می پردازند این مشکل تا حدودی حل شده است.
معامله گرها براساس معیارهای متفاوتی مانند ابزار، بازار مالی و سبک معامله گری دسته بندی می شوند؛
معامله گران اسکالپ معامله گران روزانه
معامله گران نوسانی معامله گران نیابتی
معامله گران نوسان بالا معامله گران بازاربورس
علل موفقیت معامله گران حرفه ای
در این بخش به بررسی علت های موفقیت تریدرهای حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد. بسیاری از تریدرها از پیشرفت و زمان و نحوه آموزش خودشان آگاه نیستند آمارها نشان می دهد که تریدرها زمان زیادی را بین ۵ تا ۱۰ سال در مارکت میگذرانند و حداقل بین ۲ تا ۱۰ روش عوض میکنند و اکثریت آنها از میزان پیشرفت شان نسبت به قبل اطلاعی ندارند چون آن را نمی سنجند.
بنابراین بیشتر تریدرها یعنی نزدیک به ۸۰% آنها در کوتاه مدت و میان مدت ضررده هستند. آمارهایی از بزرگترین مطالعاتی که تاکنون بر روی معاملهگران بازار منتشر شده نشان داده که بیشتر آنها ضررده بوده و حتی در یک بازار ترندی قوی ۴۰% تریدرها در یک ماه اول ضررده بوده اند، ۸۰ درصد تریدرها در دو سال اول فعالیت در بازار، ورشکست شده و ۹۵ درصد آنها در ۵ سال اول به سوددهی مستمر نرسیده اند. به هر حال ۵% معاملهگران به سوددهی مستمر میرسند، پس شانس موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد ولی مثل هر حرفه ی درآمدزای بالا شانس ۵ درصد اصلا کم نیست.
افراد موفق در بازارهای مالی دانشمندان علم موفقیت و مربیان را کنجکاو کرده که بدانند این معامله گران موفق چه کسانی هستند، چه دانش و تجربه ای دارند، از چه سیستم آموزشی و معامله گری استفاده می کنند و رمز موفقیت آنها در چیست؟
دنبال کردن پروسه برترین شدن و انجام تمرینات تعاملی هوشمند از مهمترین دلایل موفقیت در بازارهای مالی است. در حقیقت متخصصین مادرزادی به دنیا نمیآیند و گذراندن زمان طولانی نیز باعث پیشرفت افراد نمی شود، این یک پروسه فعال است که با انجام تمرینات هوشمند تعاملی در محیط آموزشی مناسب و زیر نظر مربی ایجاد می شود.
در بخش پیش رو اهمیت تسلط بر اجرای یک سیستم معاملاتی سودآور که یکی از رمزهای موفقیت معامله گران حرفه ایست مورد بحث قرار می گیرد. یک معامله گر با طرز تفکر حرفه ای می داند که موفقیت در معامله گری به جای دانش به اندازه زیادی به توسعه مهارت ها بستگی دارد، با این حال قبل از تسلط بر هر مهارتی نیاز است که اطمینان حاصل شود که این مهارت بخشی از یک سیستم معاملاتی سودآور بوده و مانند هر مهارت و روش دیگری به خوبی طراحی شده است. برای اطمینان از عملکرد با ثبات در طولانی مدت تمام اجزای این روش یا مهارت باید به خوبی باهم تطابق داشته و کار کنند تا عملکردی با راندمان بالا داشته باشند. بنابراین بسیار مهم است که درک صحیحی از خصوصیات یک سیستم معاملاتی سودآور داشته باشیم که قرار است مثل یک ماشین برای ایجاد درآمد مستمر در سال های طولانی عمل کند.
مشخصه اصلی یک سیستم معاملاتی سودآور داشتن برتری است به این معنی که در دراز مدت پول بیشتری نسبت به ضررهای معاملات تولید کند، یک سیستم تجاری سودآور دارای یک انتظار مثبت است:
انتظار مثبت = احتمال پیروزی در متوسط معاملات بلند مدت برد – احتمال از دست دادن در متوسط ضرر
مقدار مثبت به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور بوده و برتری دارد و بالعکس مقدار منفی به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور نیست. با نگاه کردن به سوابق آماری یک سیستم معاملاتی می توان به راحتی انتظارات یک سیستم معاملاتی را تخمین زد. در نتیجه توسعه نتایج معامله گری نیازمند تمرین روی سیستمی است که در بلند مدت در بازار سودآور باشد.
بیشتر تلاش معامله گران برای ایجاد مهارت ها باید متمرکز بر اجرای فرآیند ها و تسلط بر تصمیم گیری های الگوریتمی چنین سیستمی باشد.
قوانین معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی و فارکس
یکی از پر تکرار ترین سوالات در این زمینه این است که اگر بازار بورس و فارکس اینقدر سود و درآمد دارد چرا همه سود نمی کنند و طبق آمار فقط 5% افراد به درآمد می رسند؟
پاسخ این سوال ساده است؛ افرادی که در بازارهای مالی به درآمدهای خیلی بالا رسیده اند از اصول اولیه پیروی کرده و الگوهای ذهنی خاصی دارند که باعث شده به درآمدهای بالا برسند. در ادامه به طور جزئی تر در مورد این موضوع نکات و اصولی را یادآور می شویم.
اولین اصلی که معاملهگران حرفه ای رعایت میکنند صبر کردن است، مانند یک شکارچی حرفه ای منتظر می مانند که هدف در بهترین شرایط خود قرار گرفته و بعد سریع شکار می کنند.
به طور کلی معامله گران از این دو دسته خارج نیستند؛ افراد یا با استراتژی خاصی معامله می کنند یا استراتژی خاصی ندارند.
• اگر استراتژی خاصی ندارید در قدم اول باید اصولی آموزش ببینید و استراتژی معامله خود را پیدا کنید و یک استراتژی شخصی برای خود بسازید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی داشتید می توانید به مشاوران بورس کست مراجعه کنید.
مخاطب این بخش از مقاله دسته اول است
با فرض اینکه همه شما جزو دسته اول هستید و استراتژی شخصی دارید، باید شاخص هایی را زیر نظر بگیرید که تمایل دارید در آن ها معامله انجام دهید و صبر کنید تا شرایط استراتژی شما 100% فراهم شود و بعد وارد معامله شوید، نقش صبر کردن دقیقاً اینجا مشخص می شود.
• در بازارهای مالی فرصت ها مانند ایستگاه اتوبوس هستند با رفتن یک اتوبوس، اتوبوس بعدی خواهد رسید، شاید کمی معطل شوید ولی هرگز نگران موقعیت های از دست رفته نباشید و دوباره شرایط استراتژی شما اتفاق خواهد افتاد.
اما اشتباهی که اکثر معاملهگران مرتکب می شوند عجله کردن است، وقتی که هنوز به صورت کامل شرایط استراتژی شان فراهم نشده وارد معامله میشوند و ضرر میکنند که این ضرر کاملاً طبیعی است.
• از پولی استفاده کنید که اگر از دست رفت فقیر و نیازمند نشوید و زندگی شما را دچار مخاطره نکند. زیرا عزت نفس یک معامله گر ارتباط نزدیکی با آرامش حین معامله دارد و بسیار مهم است که منبع مالی ایشان از جایی باشد که باعث ایجاد استرش نشود.
مورد بعدی اینکه هیچ معامله گر حرفه ای با پول قرضی یا وام یا پولی که به آن احتیاج دارد وارد بازار مالی نمی شود، متاسفانه این اشتباه در کشور ما خیلی رایج است. افراد وام میگیرند، ماشین یا خانه میفروشند یا از دیگران قرض می کنند که با آن وارد بازارهای مالی شوند و بعد به محض اینکه ضرر میکنند به مشکلات متعددی برخورده و نمی توانند موفق شوند.
اساسا باید پولی را وارد بازار مالی کرده یا در بازار بورس یا فارکس سرمایه گذاری کنید که اگر هم از دست رفت باعث ایجاد فشار یا مشکلاتی نشده و در زندگی شما اختلالی ایجاد نکند، زیرا اگر همچین شرایطی صادق باشد هیچ وقت نمی توانید سود کنید، چون ترس از دست دادن این پول باعث می شود در هیچ معامله ای با آرامش وارد نشوید و همین مسئله خیلی تاثیر منفی در معاملات شما خواهد داشت.
• تصور اینکه بتوانید سریع ثروتمند شوید و با وارن بافت سر یک میز غذا بخورید را از سر خود بیرون کنید، این کار باید با حوصله و آرامش پیش رود.
واقع بین باشید تصور اینکه با شرکت در یک دوره آموزشی و وارد شدن به بازار بورس یا فارکس قرار است سریعا به سود و درآمد بالا دست یابید و بتوانید از درآمدتان در کمترین زمان ممکن بهترین خانه و ماشین و وسایل را فراهم کنید فقط یک رویای واهی هست.
در حقیقت شما با یک ذهنیت خیلی مثبت وارد بازار مالی شده و با اولین ضرری که می کنید خود را آنچنان می بازید که این حس بد کاملا در شما قالب شده و به راحتی می تواند چنان تاثیری بگذارد که کل سرمایه خود را از دست بدهید. باید کاملاً واقع بینانه وارد بازار بورس یا فارکس شوید و بدانید در کنار هر سودی ضرری هم هست و فقط در صورتی می توانید ضرر خود را کم کنید که در قدم اول اصولی آموزش ببینید، استراتژی مالی داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه را انجام دهید و با گذشت زمان و تعداد معاملات بیشتر تجربه کسب کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید به سود برسید.
• وجود اهرم در بازارهای مالی می تواند گردن شما را به راحتی قطع کند، طوری که حتی متوجه آن نشوید ولی وقتی دست در جیب خود می کنید می بینید پولی برای شما نمانده.
مورد بعد استفاده صحیح از اهرم معاملاتی در بازار بورس یا فارکس است. اهرم معاملاتی معاملات بلند مدت به همان میزان که می تواند مفید باشد و به شما در سود بیشتر کمک کند، میتواند شما را به پایین ترین حد ممکن برساند.
پس انتخاب اهرم معاملاتی در موفقیت شما تاثیر بالایی دارد، تا زمانی که تجربه شما بالا نرفته هرگز از اهرم معاملاتی بالا استفاده نکنید. وقتی که اهرم معاملاتی را انتخاب کنید به همان نسبت ضرر و سودتان بیشتر می شود.
• در بازار های مالی شما یک دونده ماراتن هستید نه یک دونده ی سرعت
بنابر این اصلا مهم نیست که به چه سرعتی سود می کنید فقط مهم این است که بتوانید تا انها سود کنید.
• حد ضرر تنها ابزار دفاعی شماست و نداشتن حد ضرر مثل نداشتن سنگر و استتار در میدان جنگ است.
مورد مهم دیگری که وجود دارد انتخاب درست حد ضرر است، در هر معامله ای که باز می کنید باید حتماً حد ضرر را مشخص کنید، نداشتن حد ضرر دقیقا مثل نداشتن ابزار دفاعی است. یک معامله گر حرفه ای هیچ گاه بدون مشخص کردن حد ضرر وارد هیچ معامله ای نمی شود. حد ضرر خود را بر اساس Risk/Reward مشخص کنید.
• اولین وظیفه یک سرباز حفظ جان است و سپس جنگیدن، لذا در بازارهای مالی اول حفظ سرمایه و سپس کسب سود. اگر در یک معامله سودی نکنید بهتر از این است که ضرر معاملات بلند مدت کنید.
نکته مهم دیگر این است که اگر می خواهید سود کنید بهترین روش این است که اول یاد بگیرید که چطور ضرر نکنید. این موضوع خود به تنهایی یک قدم خیلی بزرگ در مسیر رسیدن به سود است، می توان گفت ضرر نکردن یک هنر است.
• اگر در بازارهای مالی مرتب در حال شکست هستید نگان نباشید چون تنها یک بازنده ی فعال است که می تواند تبدیل به یک برنده ی فعال شود، لذا از شکست های خود درس بگیرید چون ماندگاری شرط سودآوری در مارکت است.
مورد بعدی این است که نباید از ضرر کردن و شکست خوردن بترسید، ترس از شکست یک نوع شکست است و پذیرش شکست قطعا باعث برنده شدن شما در بازارهای مالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر با پذیرش وجود شکست و ضرر وارد بازارهای مالی شوید در این صورت می توانید آرامش خود را معاملات بلند مدت حفظ کرده و اگر ضرر کردید با بررسی کردن دلیل آن از تکرار آن جلو گیری کرده و تجربه کسب کنید.
اگر اصولی و بر اساس استراتژی ضرر کنید خیلی بهتر از سودی است که به صورت شانسی به دست آمده. پس قطعا ضرر کردن هم بخشی از راه است.
• از پشت چارت نشینی پرهیز کنید، این کار شاید سودهایی هم برای شما به همراه داشته باشد ولی در نهایت به ضرر معاملات و سلامتی جسمی شماست. تحلیل کنید، پوزیشن بگیرید، حد ضرر و حد سود بگذارید و رها کنید.
مورد مهم دیگری که معامله گران حرفه ای انجام می دهند SET & FORGET است، یعنی طبق استراژی خاصی تصمیم می گیرند که در یک موقعیت خاص وارد پوزیشن خاصی شوند و در قدم اول حد سود و ضرر خود را مشخص می کنند و بعد وارد آن می شوند، زمانی که معامله را باز کردند سیستم خود را رها کرده و به زندگی خود می رسند که یعنی به خود، استراتژی و تحلیل خود اعتماد دارند.
برای آشنایی هر چه بیشتر با موارد بیان شده در این مقاله، یادگیری انواع اصول بازارهای مالی و کسب اطلاعات و مشاوره دقیق در زمینه ی معامله گری با مشاوران بورس کست در ارتباط باشید.
اهمیت حد ضرر در معامله چقدر است همراه با ویدیو آموزشی
در این مطلب قصد دارم تا در مورد حد ضرر در معاملات صحبت کنم ، حد ضرر یا (( stop loss )) به عدد یا محدوده ای گفته میشود که شما برای معامله ی خود مشخص می کنید که بیشتر از مقداری که تعیین کردید سرمایه شما وارد ضرر بیشتر نشود و معامله شما بسته شود.
حد ضرر می تواند در سیستم و نزد کارگزار شما ثبت شود (( البته در بورس داخلی یا بازارهای مالی داخلی این امکان هنوز از لحاظ نرم افزاری پیاده سازی نشده ]) یا اینکه ذهنی ثبت شود،و شما برای خود قرارداد کرده ایید که اگر قیمت سهام یا ارز از فلان مقدار کمتر یا بیشتر شد از معامله خارج شوید.
در بازارهای مالی، باید خیلی سریع جلوی ضررها را بگیرید.
حدضرر برای همین منظور قابل تعریف است.
با وجود جنبههای زیادی که در بورس و معاملهگری سهام وجود دارد و سبک و سنگین کردنها در زمان معامله سهام، آسان است که گذاشتن حد ضرر را فراموش کنید.
حدضرر از آن موارد به ظاهر کوچک است که میتواند تغییر بزرگی را به وجود آورد. همه میتوانند از این نگرش استفاده کنند، پس با این مطلب از سایت بورسینس همراه باشید.
حتما شنیدهاید که برخی می گویند بهتر است پس از خرید یک سهم برای آن حدضرر تعیین کنید.
حد ضرر چیست ؟
تعریف ساده حدضرر یا حد توقف زیان این است: وقتی قیمت سهام به حد ضرر تعیین شده رسید، سهام موردنظر را باید فروخت تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
باید توجه کنید که کم شدن سود هم نوعی ضرر است، بنابراین در زمانی که قیمت سهام بالا رفت، حدضرر را نیز باید متناسب با قیمت، افزایش داد.
مزایا و معایب حدضرر اتوماتیک
در بازارهایی مانند فارکس مزایای تعیین حدضرر بصورت خودکار این است که شما مجبور نخواهید بود که قیمت سهام را بصورت روزانه چک کنید (متاسفانه گذاشتن سفارش حد ضرر و انجام آن بصورت خودکار در حال حاضر در بورس تهران مقدور نیست.)
این گزینه بسیار کارآمدی است مخصوصا زمانی که در تعطیلات یا در وضعیتی قرار دارید که نمیتوانید به کامپیوتر، اینترنت و موبایل دسترسی داشته باشید.
معایب حد ضرر خودکار این است که ممکن است حدضرر (مخصوصا زمانی که در قیمت نامناسبی تنظیم شده) با یک نوسان خیلی کوچک قیمت در بازار فعال شده و ناخواسته معاملهای که انجام دادهاید بسته شود.
درست است که در بورس تهران امکان گذاشتن حد ضرر خودکار وجود ندارد اما چارت ایران به شما توصیه میکند حتما حدضرر سهامی که خریداری کردهاید را یادداشت کنید و بدون قید و شرط آنرا اجرا نمایید.
هیچ قاعده و قانونی برای تعیین قیمت حد ضرر وجود ندارد. این موضوع کاملا به سبک سرمایهگذاری شما و میزان ریسک پذیریتان بستگی دارد (بلندمدت، کوتاه مدت، میان مدت)
شاید شخصی که هدفش نوسانگیری است، حدضرر را 5 درصد زیر قیمت خرید قرار دهد در حالیکه شخصی که دارای هدف بلندمدت سرمایهگذاری است، 15 درصد پایینتر از قیمت خرید را به عنوان حدضرر تعیین نماید.
تعیین نقطه توقف یا حدضرر نیاز به کمی تجربه و داشتن اطلاعات کافی از تحلیل تکنیکال دارد . نکات کلیدی زیر میتواند در تعیین حد ضرر به شما کمک کند.
چند نکته کلیدی در تعیین حدضرر
- حد ضرر را در معاملات کوتاه مدت روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید (به شرطی که بین 8 تا 10 درصد باشد)
- حدضرر را در خریدهای میانمدت و بلندمدت روی محدوده حمایتی معتبر تعیین کنید (بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید)
- وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت کردید، حدضرر را روی مقاومت شکسته شده که حالا به عنوان حمایت عمل میکند قرار دهید.
- اگر حدضرر را در فاصله کوتاهی از قیمت خرید قرار دهید، در معاملات کوتاه مدت ممکن است به دلیل نوسان زیاد قیمت، خروج زود هنگامی از بازار داشته باشید (سهم خیلی زود فروخته شود.)
- اگر حدضرر را در فاصله زیادی از قیمت خرید قرار دهید، باعث زیان بیشتر شما میشود. (سهم خیلی دیر فروخته میشود)
بنابراین یافتن حدوسط در تعیین حد ضرر استراتژی هوشمندانه و بهتری میباشد. - همیشه به حد ضرر تعیین شده عمل کنید. اگر پس از عمل کردن به حدضرر، رشد سهم شروع شد، نیازی نیست خودتان را ملامت کنید و از آن به بعد در تعیین حدضرر دقت و مطالعه بیشتری انجام دهید. به جای ناراحت بودن، در عوض خوشحال باشید که براساس استراتژی تان معامله را انجام داده اید.
- برخی از افرادی که به دید بلند مدت سرمایه گذاری میکنند اعتقادی به تعیین حدضرر ندارند. شما هم اگر به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن هستید و قصد سرمایه گذاری بیش از 9 ماهه دارید میتوانید حدضرر تعیین نکنید.
شروع عصر یخبندان و تباهی با رعایت نکردن حد ضرر !
تعریف حد ضرر یکی از الزامات سرمایهگذار بوده اما تعیین حد آن مقولهای است که محدوده ی وسیعی را پوشش داده و از خصوصیات فردی و روحی شخص سرمایهگذار شروع شده و تا مقدار سرمایه و اندازه ریسک و نوع بازار و شناخت سابقه تاریخی سهم ادامه می یابد، امیدوارم فرصتی حاصل شود که در پستهای آینده به روشهای تعیین حد ضرر نیز بپردازم ولی آنچه که امروز قرار است بدانید اهمیت آن است.نکته !همیشه پیشبینیها نمیتواند درست باشد و بنابراین اگر معامله ما به هر دلیلی مخالف انتظار ما پیش رفت آنگاه چه مقدار باید ضرر متحمل شد؟
موارد زیادی پیش میآید که ممکن است حد ضرر ما در یک معامله فعال شود و سپس سیر صعودی یا نزولی آن سهم شروع شود و ما را در غم از دست دادن سهم خویش داغ دار کند. این قسمت که البته واقعیت هم دارد، همان بخش گول زنندهای است که بسیاری از سهامداران را دچار مشکل حاد میکند، بنابراین تصمیم می گیرد که در معاملات بعدی حد ضرر نگذارد و این آغاز فصل یخبندان مالی برای معامله گر است.
وقتی در معامله ای حد ضرر تعریف می کنید و ضرر فعال و لمس میشود هرگز از متد خود ناامید نشوید و روحیه ی خود را از دست ندهید، زیرا حد ضرر برای این است که فعال شود و یک چیز فرمایشی و سمبلی نیست، تنها نکته ی مهم و ضروری این است که اگر تعداد حد ضررهایی که از شما فعال میشود زیاد است باید یک بازبینی کلی در روش و سیستم معاملاتی خود انجام دهید و هرگز اقدام به پاک کردن صورت مسئله یعنی حذف حد ضرر نکنید.
نکته !عدم تعیین حد سود و ضرر یعنی عدم داشتن برنامه و یعنی عدم مدیریت سرمایه و ریسک خود.
آیا می توانید تصور کنید در حال رانندگی در یک اتومبیل با سرعتی بسیار بالا هستید و پدال گاز را نیز تا انتها فشرده اید. حال بصورت ناگهانی مانعی بزرگ را در مقابل خود می بینید و این در حالی است که در تجهیزات اتومبیل شما اصلاً چیزی بنام ترمز وجود ندارد و سرانجام …! نابودی…!
حد ضرر (stop loss ) در بازار ارز بین الملل نیز دقیقاً همان نقش ترمز مطمئن را در اتومبیل کورسی شما دارد ، کما اینکه با نوسانات گاها شدیدی که در بازار ارز دیده می شود ،در صورت استفاده نکردن از حد ضرر، در کمتر چند ساعت ،امکان از بین رفتن تمام سرمایه شما وجود دارد .نکته !تعیین حد ضرر از سوی معامله گران ،گاها حتی از خود معاملات نیز اهمیت بیشتری پیدا می کند واین دقیقاً در حالیست که اکثر معامله گران در بازار فارکس هنوز استراتژی و متد ثابتی در مورد استفاده از حد ضرر و مقدار آن در معاملاتشان ندارند
حال چنانچه به مدریت ریسک سرمایه و مدریت پول توجه بیشتری کنیم و در کنار آن نیز از متد معاملاتی مطمئن برای ورود و خروج از بازار استفاده کنیم، مطمئناً بالانس نهایی معاملات ما با سود بالایی همراه خواهد بود . ذر این اینجا تکرار مجدد این مسئله ضروریست که عمده عامل عدم موفقیت بیش از 90% از معامله گران در پایان سال مالی در بازار فارکس ،عدم اطلاع و یا عدم استفاده از روشهای مطمئن در مدیریت ریسک سرمایه و پول است که تعیین حد مناسبی از حد ضرر (S/L) نیز از اجزاء مهم این علوم می باشد .
دانلود ویدیو با حجم ۱۵۰ مگابایت
وقتی از یک آماتور پرسیده میشود که چرا در معامله ی خود حد ضرر نمی گذاری پاسخی که میدهد این است: ” که ما حدوداً در میانه یک رنج مشحص و تکراری از نوسانات قیمت می باشیم . پس بنابراین به هر حال نرخ قیمت به مکان قبلی اش باز خواهد گشت!” آری و بعد نتیجه آن، از دست دادن کل سرمایه ( کال شدن ) است.
دیدگاه شما