لیکوییدیتی (Liquidity)
اصطلاح لیکوییدیتی یا نقدینگی در بازارهای مالی برای توصیف سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد بدون هیچ گونه مشکل یا معطلی توصیف می شود. در بازار ارزهای رمزپایه ، نقدینگی به توانایی تبدیل سریع و راحت یک رمز ارز به پول نقد یا رمز ارزهای دیگر گفته می شود. در این مقاله به توضیح کامل نقدینگی و اهمیت آن در بازار معاملات ارزهای دیجیتال پرداخته ایم. با ما همراه باشید.
لیکوییدیتی چیست؟
نقدینگی مالی به سهولت تبدیل دارایی به پول نقد اشاره دارد. از آنجا که تبدیل سهام و اوراق قرضه به پول نقد بسیار آسان است، اغلب از آنها به عنوان دارایی های نقدینگی یاد می شود.
به عبارت دیگر، نقدینگی میزان راحتی خرید یا فروش سریع یک دارایی در بازار با قیمتی است که ارزش ذاتی آن را نشان میدهد. وجه نقد در سطح جهان به عنوان نقدینه ترین دارایی در نظر گرفته می شود زیرا می تواند با سرعت و آسانی به دارایی های دیگر تبدیل شود.
قبل از سرمایه گذاری در هر دارایی، لازم است است که سطح نقدینگی دارایی را در نظر بگیرید زیرا تبدیل آن دارایی به پول نقد ممکن است دشوار باشد یا زمان بر باشد.
دور از انتظار نیست که هر سرمایه گذاری تمایل داشته باشد به معامله ارزهای دیجیتال با سرعت بالا بپردازد بدون اینکه قیمت کاهش پیدا کند یا انتظار برای همسان شدن ترید داشته باشد. به دنبال تحقق این امر، بازار دارایی مورد نظر باید در شرایط لیکویید باشد.
در نتیجه لازم است مقدار معاملات در بازار بالا باشد و قیمت های پیشنهادی و درخواستی نزدیک بهم باشند.
انواع لیکوییدیتی
لیکوییدیتی دو نوع دارد که شامل لیکوییدیتی بازار و لیکوییدیتی دارایی میشود. در ادامه توضیح مختصری در رابطه با هر کدام از این مفاهیم ارائه شده است.
لیکوییدیتی بازار
لیکوییدیتی در بازار زمانی وجود دارد که سرمایه داران تمایل زیادی به معامله دارند و معاملات بسیار زیادی در بازار صورت میگیرد.به این معنا که تعداد خریداران و فروشندگان کافی در بازار وجود دارد.
به طور کلی نقدینگی بازار به توانایی بازار برای خرید و فروش سریع دارایی ها مانند بازارهای مالی یک کشور یا بازار املاک و مستغلات اشاره دارد.
اگر سهام بازار به سرعت قابل خرید و فروش باشد و معامله تاثیر چندانی بر قیمت سهام نداشته باشد بازار در شرف نقدینگی قرار میگیرد.
اگر صرافی دارای حجم بالایی از معاملات باشد، قیمتی که خریدار برای هر سهم پیشنهاد می کند (قیمت Bid) و قیمتی که فروشنده مایل به قبول آن است (قیمت Ask) باید نزدیک به یکدیگر باشد. به عبارت دیگر، خریدار برای خرید سهام مجبور به پرداخت هزینه بیشتری نیست و می تواند آن را به راحتی تسویه کند.
لیکوییدیتی دارایی
لیکوییدیتی دارایی نوعی از نقد شوندگی است که می تواند با حفظ ارزش بازار به سرعت به پول نقد تبدیل شود. عوامل دیگری نیز وجود که کم و بیش باعث بیش نقدینگی دارایی میشود، این موارد عبارتند از :
- مقدار تثبیت و ثبات بازار
- انتقال مالکیت آسان
- مقدار زمانی که طول میکشد تا دارایی ها فروخته شوند
همانطور که گفته شد وجه نقد لیکویید ترین نوع دارایی است و به دنبال آن وجوهی که می توانید از حساب های بانکی خود برداشت کنید نیز شامل نقدینگی بالایی هستند.
لیکوییدیتی در ارزهای دیجیتال
نقدینگی برای همه دارایی های معاملاتی از جمله ارزهای رمزپایه مهم است. سطح کم نقدینگی به معنای وجود نوسانات بازار است که باعث افزایش و یا افت قیمت ارزهای رمزپایه می شود. از طرف دیگر، نقدینگی زیاد به معنای وجود یک بازار با ثبات، با نوسانات کم قیمت است.
فرض کنید فردی دارای مقداری ارز بیت کوین است و قیمت آن طی چند روز بالا رفته است. فرد تصمیم میگیرد ارزهای خود را در قیمت فعلی بازار به فروش بگذارد.
اگر بازار لیکویید باشد و خریداران کافی جهت خرید رمز ارزهای فرد با همان قیمت مورد نظر او وجود داشته باشند، سرمایه گذار به راحتی و با سرعت بالایی می تواند ارزهای خود را بفروشد. این معامله تاثیری بر روی قیمت بازار ندارد زیرا نقدینگی لازم برای تامین آن موجود است.
حال شرایطی را در نظر بگیرید که فرد میخواهد ارزهای خود را بفروشد اما بازار از لیکوییدیتی یا همان نقدینگی برخوردار نیست. او باید قیمت مورد نظر خود را کم کند یا منتظر شرایط لیکوییدیتی بماند. این شرایط زمانی رخ میدهد که خریداران کمی تمایل به خرید آن ارز با قیمت پیشنهادی فروشنده هستند.
بنابراین خرید یا فروش ارزهای رمزپایه در بازار نقدینه و دارای لیکوییدیتی آسان تر است زیرا سفارشات خرید یا فروش با توجه به تعداد بیشتر شرکت کنندگان در بازار با سرعت بیشتری پر می شوند.
اساساً، این بدان معناست که با توجه به ماهیت سریع بازارهای ارزهای رمزنگاری شده، هر لحظه می توانید وارد معامله شوید یا از آن خارج شوید.
چگونه میتوان وضعیت لیکویید یا غیر لیکویید بازار را مشخص کرد؟
بر اساس سه مشخصه میتوان تعیین نمود که بازار لیکویید است یا خیر.
این شاخص ها عبارتند از :
- حجم معاملات روزانه
- اسپرد باید و اسک (اختلاف قیمت درخواست و قیمت پیشنهاد)
- تعداد سفارشات لیست
این نکته را در نظر داشته باشید که لیست سفارشات ممکن است به دلیل بروز عوامل limit و iceberg که همیشه در لیست قابل مشاهده نیستند، مورد اعتماد نباشد.
چرا لیکوییدیتی اهمیت دارد؟
نقدینگی زیاد در بازار شرایط ایده آلی است زیرا به دلیل تعداد زیاد خریداران و فروشندگان در بازار، قیمت ها برای همه افراد قابل قبول و مناسب است. یک بازار پرجنب و جوش با سطح بالایی از فعالیت معاملاتی تمایل به ایجاد تعادل قیمت بازار دارد که برای همه قابل قبول باشد.
نقد شوندگی بالا همچنین تضمین می کند که قیمت ها پایدار بوده و مستعد نوسانات زیاد ناشی از معاملات کلان نیستند که قادر به تاثیر گذاری بر قیمت ارزهای دیجیتال هستند. در یک بازار نقدینگی، قیمت ها به اندازه کافی ثابت هستند تا بتوانند در برابر سفارشات بزرگ مقاومت کنند.
نقدینگی بالا همچنین امکان تجزیه و تحلیل فنی بیشتر را فراهم می کند، زیرا قیمت و شکل گیری نمودار در بازار نقدینگی توسعه یافته و دقیق تر است.
عوامل موثر بر لیکوییدیتی
یکی از مهمترین عوامل موثر بر نقد شوندگی در چرا نقدینگی اهمیت دارد؟ بازار ارزهای رمزپایه، حجم معاملات است. برای دیدن حجم معاملات روزانه می توانید به وب سایت رتبه بندی مارکت کپ ارزهای دیجیتال مراجعه کنید. حجم بیشتر نشان دهنده این است که افراد بیشتری ارز دیجیتال را معامله می کنند.
تعداد بیشتر صرافی ارز دیجیتال فرصت بیشتری را برای معاملات رمز ارزها فراهم می کند و در سال های اخیر تعداد صرافی ها چند برابر شده است.
افزایش کاربرد یکی دیگر از عوامل موثر بر نقدینگی است. هرچه ارزهای رمزپایه بیشتر به عنوان وسیله پرداخت استفاده شوند، نقد شوندگی بیشتری دارند. به همین دلیل، اهمیت دارد که ارزهای رمزپایه توسط بازرگانان به عنوان وسیله پرداخت پذیرفته شوند، به این ترتیب استفاده بیشتر از ارزهای رمزپایه برای انجام معاملات بیشتر تقویت می شود.
سرانجام، مقررات کشوری نقش مهمی در تعیین این پارامتر در بازار دارند. کشورهای مختلف مواضع مختلفی راجع به ارزهای رمزپایه اتخاذ کرده اند که در مواردی ممنوع است، در برخی مجاز است یا در برخی دیگر مورد مناقشه است. علیرغم وضعیت، ارزهای دیجیتال با سرعت بالایی در حال رشد هستند، بنابراین موضع گیری صریح مقامات در مورد موضوعاتی مانند حمایت از مصرف کننده و مالیات باید منجر به این شود که افراد بیشتری وارد ارزهای دیجیتال شوند و از این طریق بر نقدینگی آن تاثیر بگذارند.
اقتصاد ایران نیاز به جراحی داشت/ حرکت معنادار دولت در هدایت نقدینگی به سمت بخش مزیتدار اقتصادی
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محمد کهن دل با اشاره به اینکه، موضوع تورم در اقتصاد ایران سابقه تاریخی دارد و به ساختار و نحوه تدوین بودجه در بخش درآمدی ناشی از درآمدهای نفت و تسعیر نرخ ارز و مهمتر از آن تعیین هزینه ها بدون توجه به اطمینان لازم در تحقق درآمد بودجه های سالانه باز میگردد، تاکید کرد، رویکرد سیاسی دولتها در به نمایش گذاشتن کارنامه مثبت کاذب در هنگام تهیه لایحه بودجه و تحمیل برخی هزینه ها از سوی بعضی نمایندگان مجلس برای وعدههایی که در حوزه انتخابیه میدهند، باعث کسر بودجه بیشتر و در نتیجه استقراض از بانک مرکزی و تمایل به افزایش نرخ ارز برای تامین ریالی بودجه شده و هر دو در بخش داراییهای ترازنامه بانک مرکزی، پایه پولی را افزایش داده و منجر به افزایش نقدینگی شده است.
این اقتصاددان با اشاره به فراهم بودن شرایط خلق پول برای بانکهای تجاری تصریح کرد: مهمترین علت و انگیزه خلق پول در موسسات مالی وجود فعالیت پربازده در بازار داراییهاست و رونق بازار داراییها باعث فاصله گرفتن منابع مالی از بخش تولید و واقعی اقتصاد می شود؛ در عین حال که درآمدهای باد آورده و بیکاری را افزایش می دهد، هزینه سرمایه گذاری هم بیشتر شده و بازده آن نیز نسبت به بازارهای مالی کمتر است.
کهن دل در ادامه با بیان اینکه این موارد از طرف بخش عرضه و تقاضا علاوه بر افزایش نقدینگی، تورمزا نیز هستند، گفت: مهمترین راه حل برای این موضوع جایگزینی اقتدار اقتصادی و مردمی در کشور به جای اقتدار دستگاه اجرایی یا جریانهای سیاسی است.
*اقتصاد نیاز به جراحی داشت
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: اقتصاد نیاز به جراحی داشت و ممکن است در مراحل اولیه مردم تحت فشار قرار بگیرند، اما به مرور مردم شاهد مزیت های این تحولات خواهند بود و آثار مثبت آن در شاخصهای اقتصادی نمایان میشود.
وی با اشاره به اقدام دولت سیزدهم در اصلاح نحوه تخصیص ارز ترجیحی تاکید کرد: دولت سیزدهم، اگرچه در شش ماهه دوم دولت نیاز به حفظ محبوبیت خود داشت اما جسارت و جرات اقدام به اصلاح اقتصادی را از خود نشان داد چرا که برای اقتصاد، یک امر ضروری بود و حتی اگر در ابتدا موجب تشدید تورم شد، برای اقتصاد ایران حیاتی بود.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه باید قیمتگذاری توسط یک نهاد خارج از اقتصاد مثل دولت را در اقتصاد منع کرد، گفت: توزیع ارز 4200 تومانی یک نوع قیمتگذاری در بسیاری از بخشهای اقتصاد کشور بود که این موضوع مزیتهای نسبی اقتصاد را دچار خدشه کرده و عدم شفافیت ایجاد کرده بود. علاوه بر این بار هزینهای زیادی را بر دولت تحمیل میکرد.
وی با تاکید بر اینکه با مشخص شدن نتایج این تحولات، قطعا رضایت مردم نیز جلب خواهد شد، گفت: دولت اقدامات مثبتی داشته که آثار آن به تدریج نمایان خواهد شد از جمله پرداخت یارانه 300 و 400 هزار تومانی از محل آزاد شدن منابع از اجرای سیاست حذف ارز 4200 تومانی برای جبران شوک تورمی ناشی از آن، سیاستهای مالیاتی جدید و افزایش قابل وصف تعامل با کشورهای همسایه و شرکای تجاری که منجر به افزایش مبادلات تجاری و دریافت درآمدهای ارزی کشور شد، عدم استقراض از بانک مرکزی و بازپرداخت بخش زیادی از بدهیهای دولت به بانک مرکزی از جمله مواردی است که موجب کاهش پایه پولی و تعدیل نقدینگی است.
کهندل در مورد دیگر الزامات کاهش رشد نقدینگی بیان کرد: اعمال حاکمیت بر بانکهای کشور و نظارت بر پرداخت تسهیلات شفاف، کنترل کامل اضافه برداشتها و در نهایت نظارت بانک مرکزی در اعطای تسهیلات مبتنی بر قانون عملیات بانکی و بدون ربا بهطورقطع از طریق درونزا کردن عرضه پول، در منطقی کردن نقدینگی حرکت بزرگی صورت خواهد گرفت.
*حرکت معنادار دولت در هدایت نقدینگی به سمت بخش مزیتدار اقتصادی
وی با تاکید بر اهمیت هدایت نقدینگی به سمت تولید و فعالیت های مولد اقتصادی تصریح کرد: به همان اندازه و حتی بیش از اینکه جلوگیری از افزایش نقدینگی مهم باشد، هدایت نقدینگی به بخش واقعی اقتصاد اهمیت چرا نقدینگی اهمیت دارد؟ دارد. اینکه دولت سیزدهم هفت میلیارد دلار سرمایههای داخلی کشور را به سمت سرمایهگذاری در بخش مزیت دار اقتصادی کشور( صنعت پتروشیمی ) هدایت کرد، این حرکت معنیداری در ارتباط با هدایت نقدینگی تعبیر می شود.
این اقتصاددان افزود: ما باید شرایط سرمایهگذاری در زمینه کسب وکار و ایجاد اشتغال را تسهیل کنیم و جاذبه این بخش را نسبت به جاذبه سفتهبازی اقتصاد افزایش دهیم، که موضوع الکترونیکی کردن مجوزهای کسب و کار اقدام موثر و قابل تقدیری در این زمینه است.
وی گفت: دولت سیزدهم لازم است همچنان مانند یک سال گذشته اهتمام خود را به تحرک در بخش واقعی اقتصاد و افزایش شاخص های محیط کسب و کار، افزایش سرمایه گذاری در بخش های مزیتدار که منجر به افزایش بهره وری خواهد شد، معطوف کند.
این کارشناس اقتصادی توضیح داد: ازآنجاییکه دولت تصمیم گرفته است که منابع مالی بودجه را از محل استقراض از بانک مرکزی تأمین نکند، قطعاً کاهش نرخ رشد نقدینگی ادامه پیدا خواهد کرد.
رشد پایه پولی ۱۲ واحد درصد و رشد نقدینگی ۵ واحد درصد کم شد
تهران- ایرنا- در یک سال اول دولت سیزدهم رشد پایه پولی حدود ۱۲ واحد درصد و رشد نقدینگی حدود ۵ واحد درصد از آنچه در پایان دولت روحانی رقم خورده بود، کمتر شده است.
به گزارش ایرنا، بانک مرکزی گزارشی از مهمترین تحولات اقتصاد کلان کشور به ویزه در حوزه شاخص های پولی منتشر کرد. این گزارش عموما شامل اطلاعاتی بود که پیشتر به نقل از همین نهاد اعلام شده بود. از جمله موارد مطرح شده در گزارش جدید بانک مرکزی به کاهش نرخ تورم مصرف کننده و تولید کننده نسبت به سال گذشته، افزایش تجارت خارجی و صادرات کشور در پنج ماه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته و همچنین افزایش نسبی قیمت ارز و مسکن در مرداد ماه سال جاری اشاره شده است. علاوه بر این یکی از مواردی که در گزارش بانک مرکزی بدان اشاره شد، شاخص های پولی کشور از جمله پایه پولی و نقدینگی بود.
طبق گزارش بانک مرکزی، حجم نقدینگی در پایان مردادماه سال ۱۴۰۱ (معادل ۵۴۰۱۷.۹ هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال ۱۴۰۰ معادل ۱۱.۸ درصد افزایش یافته که در مقایسه با رشد متغیر مذکور در دوره مشابه سال قبل (۱۲.۸ درصد) به میزان ۱.۰ واحد درصد کاهش نشان میدهد. همچنین، نرخ رشد دوازدهماهه نقدینگی در مردادماه ۱۴۰۱ معادل ۳۷.۸ درصد بوده است. همچنین رشد پایه پولی در دوازده ماهه منتهی به مردادماه سال ۱۴۰۱ به ۳۰.۳ درصد رسید. طبق اعلام بانک مرکزی پایه پولی در پایان مردادماه سال ۱۴۰۱ (معادل ۶۷۲۴.۴ هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال ۱۴۰۰، رشدی معادل ۱۱.۳ درصد داشته که در مقایسه با رشد متغیر مذکور در دوره مشابه سال قبل (۱۲.۴ درصد) به میزان ۱.۱ واحد درصد کاهش یافته است.
همانطور که مشاهده میشود سرعت رشد کلهای پولی پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم تغییر مسیر داده و نزولی شده است. این روند البته ممکن است در برخی ماهها موقتا صعودی شود اما آنچه اهمیت دارد، مسیر کلی این شاخص است. چرا که به عنوان مثال رشد پایه پولی در آذر ماه سال گذشته نیز اتفاق افتاده اما بلافاصله در ماه بعد جبران شده و سرعت رشد پایه پولی به مسیر نزولی بازگشته است. همچنین سرعت رشد نقدینگی در خرداد ماه امسال افزایش داشته اما بلافاصله در ماه بعد به مسیر نزولی خود بازگشت. از همین رو مشخص است که استناد به تغییر مسیر این شاخصها صرفا در یک ماه خاص، هیچ مبنای کارشناسی نداشته و صرفا دستاویزی برای تخریب است.
نگران از رشد یک ماه نقدینگی؛ فراموشی رکوردشکنی نقدینگی و تورم در دولت قبل
جریان رسانه ای مخالف دولت در حالی افزایش رشد نقدینگی آن هم تنها در یک ماه را دستاویز تخریب دولت قرار میدهند که آمارها نشان میدهد بدترین عملکرد در موضوع رشد نقدینگی اتفاقا متعلق به دولت قبل است که از قضا همواره مورد حمایت آنان بوده است. طبق آمارهای بانک مرکزی، رشد سالانه نقدینگی در هیچ سالی از سالهای پس از انقلاب از مرز ۴۰ درصد فراتر نرفته بود اما در دولت روحانی و در سال ۹۹ این شاخص به رقم بی سابقه ۴۰.۶ درصد رسید.
همچنین بررسی جزئی تر آمار رشد پایه پولی و نقدینگی نشان میدهد رشد نقدینگی که در شهریور سال گذشته به ۴۰.۵ رسیده بود و با تلاش دولت این رقم به ۳۵.۳ درصد در مرداد ماه رسیده است. البته با اضافه شدن آمار بانک مهر اقتصاد (که در دولت قبل در محاسبات لحاظ نمی شد)، رشد نقدینگی مرداد ماه معادل ۳۷.۸ درصد است اما برای مقایسه صحیح لازم است پایه آماری مشابه مد نظر قرار گیرد. از همین رو آمارها نشان میدهد رشد نقدینگی در این مدت بیش از ۵ واحد درصد کاهش داشته است. همچنین رشد پایه پولی که در تیر ماه سال گذشته به ۴۲.۶ درصد رسیده بود در مرداد ماه سال جاری به ۳۰.۳ درصد کاهش یافته است. این مقایسه نشان میدهد دولت سیزدهم در کنترل کلهای پولی به مراتب بهتر از دولت گذشته عمل کرده و رشد کلهای پولی در مسیر کلی کاهش قرار دارد.
به عبارتی در یک سال اول دولت سیزدهم رشد پایه پولی حدود ۱۲ واحد درصد و رشد نقدینگی حدود ۵ واحد درصد از آنچه در پایان دولت روحانی رقم خورده بود، کمتر شده است.
چرایی اهمیت شفافیت عملکرد بانکها
علی سبحانی، کارشناس اقتصاد: زمانی که بانکها تسهیلات پرداخت میکنند، این پرداخت تسهیلات در واقع خلق نقدینگی است. اگر شفاف باشد که چه کسانی این تسهیلات را دریافت کردهاند و چه وثایقی را گرو گذاشتهاند تا این تسهیلات را دریافت کنند، آنگاه میتوان از روی این اطلاعات حدس زد که این تسهیلات جاری آیا در آینده پتانسیل تبدیلشدن به تسهیلات غیرجاری چرا نقدینگی اهمیت دارد؟ را دارد یا خیر.
علی سبحانی، کارشناس اقتصاد: زمانی که بانکها تسهیلات پرداخت میکنند، این پرداخت تسهیلات در واقع خلق نقدینگی است. اگر شفاف باشد که چه کسانی این تسهیلات را دریافت کردهاند و چه وثایقی را گرو گذاشتهاند تا این تسهیلات را دریافت کنند، آنگاه میتوان از روی این اطلاعات حدس زد که این تسهیلات جاری آیا در آینده پتانسیل تبدیلشدن به تسهیلات غیرجاری را دارد یا خیر.
در شرایط فعلی کشور، حل مشکلات نظام بانکی و پرداختن به مسائل آن، از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ چراکه یکی از مشکلات عدیده اقتصادی کشور نرخ تورم بالا است و علاج این مسئله هم ممکن نیست مگر با کنترل نظام بانکی که همبستگی شدید بین نرخ تورم و نرخ رشد نقدینگی، گواه این مدعا است. ازاینرو نمیتوان بهسادگی و با سطحینگری از کنار مسئله بانک عبور کرد. در کشورهای پیشرو و توسعهیافته، بانک محور توسعه و زمینهساز رشد اقتصادی است؛ اما سؤال اساسی این است که چرا در کشور ما، عملکرد بانکها سبب بروز نرخهای تورم بالا و در پی آن، تشدید شرایط رکودی شدهاند. چرا بانکها نتوانستند آنطور که در کشورهای موفق نقش ایفا کردهاند، در کشور ما نقش ایفا کنند؟ اگر بخواهیم دقیقتر بیان کنیم، میتوان گفت مشابه آن چیزی که در سایر کشورهای جهان وجود دارد، در کشور ما نیز بانک یک نهاد رسمی است؛ اما مسئله این است که برای این نهاد رسمی، ما نیازمند ضوابط اجرائی هستیم؛ ضوابطی که متضمن عملکرد مطلوب بانکهاست.
درحالحاضر خلأ نظام بانکی، ضوابط اجرائی است. ضوابط اجرائی چیزی نیست که بتوان آن را از سایر کشورها الگو گرفت؛ بلکه نیاز است در هر اقتصاد و متناسب با شرایط آن، این ضوابط تهیه و تدوین شوند. نمیشود کشوری را که تحت سلطه مالی قرار دارد، مشابه کشوری که سیاستگذاری پولی مستقلی دارد، در نظر گرفت؛ بهعنوان مثال کشور آمریکا از مکانیسم اقتصاد باز و مبتنی بر بازار برخوردار است؛ اما در مسئله نظارت بانکی قوانین کاملا سفت و سختی دارند و بانک مرکزی در آنجا با اقتدار با تخلفات بانکی برخورد میکند. متأسفانه در کشور ما خلأ نظارتی وجود دارد و اعمال قدرت و اقتداری در برابر بانکها صورت نمیگیرد.
لازمه اصلی برای نظارت دقیق، شفافیت است؛ چنانچه شفافیت در عملکرد بانکها وجود داشته باشد، میتوان بر عملکرد آنها نظارت دقیق داشت که نتیجه نظارت دقیق و پیشینی، کاهش فساد است. تصور کنید که همه فعالیت بانکها روشن و شفاف باشد. آیا مجددا میتوانند مانند وضعیت فعلی بر اقتصاد اثر منفی بگذارند؟ شفافیت تسهیلات کلان هزینه فسادهای بانکی چرا نقدینگی اهمیت دارد؟ را هم برای اشخاص حقیقی و هم اشخاص حقوقی که مرتکب فساد میشوند و هم برای مدیران بانکی، چنانچه قصد همکاری با این اشخاص را داشته باشند، بهشدت افزایش میدهد.
زمانی که تسهیلات بانکی نکول شود، بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش مییابد. به دنبال این ماجرا، پایه پولی رشد میکند و نرخ تورم افزایش مییابد. نکته مهمی که در این فرایند وجود دارد، این است که یک عده بسیار محدود از مواهب تسهیلات بانکی بهرهمند شدهاند که اقساط را نیز اغلب بازپرداخت نمیکنند. این در حالی است که ضرر پولهای خلقشده، از طریق تورم متوجه تکتک افراد جامعه میشود. اقشار ضعیف جامعه قربانیان اصلی تورم هستند؛ بنابراین هم از ابعاد اقتصادی و هم از ابعاد عدالتی و اجتماعی، این مسئله بسیار مهم است.
با توجه به رویههای فعلی زمانی که اجازه تأسیس بانک داده میشود، همزمان دو رانت به آن بانک داده میشود؛ رانت اول قدرت خلق پول و رانت دوم قدرت تخصیص منابع است. بنابراین باید تنظیمگری جدی در حوزه بانک صورت گیرد؛ چراکه هرکدام از این رانتها، موقعیت تعارض منافع زیادی را برای مدیران آن به وجود میآورد.
شفافیت تسهیلات کلان این امکان را میدهد که متخصصان و همچنین آحاد مردم جامعه بررسی کنند که نقدینگی خلقشده در نظام بانکی چگونه تخصیص یافته، آیا این پولها صرف تأمین مالی تولید و پروژههای مولد شده است یا اینکه اشخاص حقیقی و حقوقی که شایستگی دریافت این تسهیلات را نداشتهاند، این تسهیلات را اخذ کردهاند؟
امسال یک اتفاق بسیار مهم رخ داد و آن این بود که در تبصره 16 قانون بودجه سال 1401، به مسئله شفافیت تسهیلات کلان اشاره شد. مطابق بند «د» تبصره 16 قانون بودجه امسال، بانک مرکزی موظف است با استفاده از سامانه اطلاعاتی خود و عنداللزوم اطلاعات دریافتی بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را بر اساس «تعاریف و مصادیق تعیینشده» از سوی شورای پول و اعتبار مانده تسهیلات و تعهدات کلان و میزان پرداختی و مانده تسهیلات و تعهدات اشخاص مرتبط و میزان پرداختی هریک از بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را به تفکیک هریک از اشخاص با تعریف شورای پول و اعتبار (مرتبط یا ذینفع واحد)، نرخ سود، مدت بازپرداخت، دوره تنفس، وضعیت بازپرداخت (جاری، سررسید گذشته، معوق یا مشکوکالوصول) نوع و میزان وثیقه دریافتشده بر تارنمای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دسترس عموم قرار داده و به صورت فصلی بهروزرسانی کند. همچنین بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی موظفاند اطلاعات خود دراینباره را به صورت فصلی در اختیار بانک مرکزی قرار دهند و در صورت استنکاف از ارسال تمام یا بخشی از اطلاعات در موعد مقرر، مؤسسه اعتباری حسب مورد به تشخیص بانک مرکزی محکوم میشود.
زمانی که این تبصره تصویب شد، با حمایت کارشناسان و نخبگان همراه بود؛ چراکه میتوانست زمینهساز کاهش نکول تسهیلات شود و از جهتی برای پژوهشگران هم بسیار سودمند است؛ زیرا میتوانند شاخصهای مختلفی را که برای ارزیابی نظام بانکی وجود دارد، محاسبه کنند و با اتکا به این آمار، دادههای خام مورد نیازشان تأمین شود.
زمانی که بانکها تسهیلات پرداخت میکنند، این پرداخت تسهیلات خلق نقدینگی است؛ اگر شفاف باشد که چه کسانی این تسهیلات را دریافت کردهاند، چه وثایقی را گرو گذاشتهاند تا این تسهیلات را دریافت کنند، آنگاه میتوان از روی این اطلاعات حدس زد که این تسهیلات جاری آیا در آینده پتانسیل تبدیلشدن به تسهیلات غیرجاری را دارد یا خیر.
همین مسئله خودش به خودی خود کمک میکند تا مواردی که شایستگی دریافت تسهیلات کلان ندارند یا اینکه قصد نکول آنها را دارند، کمتر بتوانند تسهیلات دریافت کنند.
الان بحث داغ است که رشد ترازنامه بانکها کنترل شود؛ زمانی که عمده درآمد بانکها از محل پرداخت تسهیلات است، طبیعتا تلاش میکنند تا این اتفاق نیفتد یا حداقل اینکه روند کنترل ترازنامه موجب نقصان در اعطای تسهیلات کلان نشود و کنترل رشد ترازنامه از طریق محدودیت در اعطای تسهیلات خرد دنبال شود.
چنانچه بانکها پرداخت تسهیلات خرد را محدود کنند، مردم عادی که متقاضی دریافت این تسهیلات هستند، خواهان تحققنیافتن سیاست کنترل ترازنامه بانکها میشوند و بانکها نیز میتوانند با اتکا به این مسئله فشار بیشتری بر بانک مرکزی برای رعایتنکردن محدودیتهای تعیینشده برای سقف رشد ترازنامه بانکها وارد کنند.
اما زمانی که تسهیلات پرداختشده بانکها شفاف باشد و مشخص شود بانکها محدودیت کنترل رشد ترازنامه را صرفا برای تسهیلات خرد اعمال کرده باشند، به جای آنکه مطالبه دریافتکنندگان تسهیلات خرد لغو دستورالعمل بانک مرکزی باشد، تغییر رویه بانکها برای کنترل تسهیلاتدهی بانکها را مطالبه میکنند. بهاینترتیب شفافیت تسهیلات کلان موجب کاراترشدن دستورالعمل بانک مرکزی خواهد شد و از طرف دیگر هزینههای اجتماعی ناشی از اجرای این دستورالعمل و نارضایتی مردم از روند اعطای تسهیلات نیز کاهش پیدا میکند.
افشای تسهیلات کلان میتواند جلوی بروز مشکلات اقتصادی آتی را نیز بگیرد؛ چراکه بهعنوان مثال اگر قرار بر این باشد که یک شرکت ورشکسته یا یک بدهکار بانکی، تسهیلات بگیرد، اگر لیست تسهیلات کلان شفاف باشد، قطعا آن بانک عامل در پرداخت این تسهیلات با مشکل فشار افکار عمومی مواجه خواهد شد و تسهیلاتی که با احتمال بالا قرار بود مجددا نکول شوند، پرداخت نخواهند شد.
بُعد دیگر این ماجرا، روشنکردن عمق عملکرد بانکهاست. بانکها تسهیلات پرداخت میکنند و به فعالیتها و شرکتهای مختلف نقدینگی تخصیص میدهند. با شفافبودن تسهیلات جاری میتوان بررسی کرد که آیا این تسهیلات به سهامداران بانک داده شده است؟ آیا تسهیلات تحت فشارهای دولتی پرداخت شدهاند؟ همه و همه این مسائل زمانی قابل بررسی است که لیست پرداختیهای تسهیلات شفاف باشند.
بعد دیگر اهمیت افشای چرا نقدینگی اهمیت دارد؟ تسهیلات کلان، ایجاد زمینه مناسب برای مقابله با پدیده سلطه مالی است. سلطه مالی سبب کاهش کارایی سیاستهای پولی میشود و کشور را در معرض خطر مانایی نرخهای تورم بالا قرار میدهد. چنانچه دولت تلاش کند برای پیشبرد اهداف خود و تأمین منابع مالی و بودجه، به مجموعه بانک مرکزی و شبکه بانکی فشار وارد کند، بانک مرکزی نمیتواند به هدف اصلی خود یعنی کنترل نرخ تورم دست پیدا کند و ناچار است از طریق روشهای گوناگون مانند ارائه تنخواه به دولت، اعطای تسهیلات به شرکتهای دولتی، ارائه خطوط اعتباری و اضافه برداشت به بانکهای دولتی و سایر روشهایی که سبب افزایش پایه پولی میشود، به حل مشکلات بودجهای دولت کمک کند. ثمره این مسئله، افزایش رشد نقدینگی و نهایتا ایجاد تورم است و تا زمانی که این سلطه مالی وجود داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت سیاستهای پولی کارا اتخاذ شود.
شفافیت تسهیلات کلان کمک میکند که اولا سهم این تسهیلات که در راستای جبران ناترازیهای دولتی و شرکتهای دولتی است، مشخص شود و ثانیا زمینه برای ادامه روند فعلی محدود شود؛ چراکه شفافیت تسهیلات کلان موجب پاسخگوترشدن بانکها در قبال عملکردشان در حوزه پرداخت تسهیلات میشود. بانکها یکی از دلایل رشد نقدینگی را ناترازیهای مجموعه دولت و شرکتهای دولتی بیان میکنند.
با ایجاد شفافیت کارشناسان هم میتوانند تحلیلهای دقیقتری از علت رشد نقدینگی داشته باشند. در پی این اتفاق، فشار افکار عمومی و کارشناسان متوجه دولت و شرکتهای دولتی خواهد شد و بهطور کلی هزینه تأمین مالی دولت از طریق نظام بانکی بهشدت افزایش پیدا خواهد کرد که این مهم میتواند زمینه کاهش سلطه مالی در اقتصاد ایران را فراهم کند.
به هر حال آنچه مهم است، نگاه جامع به مسئله بانک است و بدون درنظرگرفتن نقش عواملی که بر بانکها اثرگذار هستند، نمیتوان عملکرد بانکها را ارزیابی کرد. ازاینرو نظارت بر عملکرد شبکه بانکی اتفاق نخواهد افتاد؛ مگر با شفافیت عملکرد بانکها که یکی از فاکتورهای مهم آن، شفافیت تسهیلات کلان است.
مارکت کپ (Market Cap) چیست و چرا اهمیت دارد؟
مارکت کپ یا ارزش بازار (Market Capitalization) به مجموع ارزش دلاری یک رمزارز در بازار ارز دیجیتال اشاره دارد. جامعه سرمایهگذاران به جای استفاده از مجموع فروش یا معاملات یک ارز دیجیتال، از این شاخص برای مشخص کردن اندازه و ارزش نسبی آن استفاده میکنند. این شاخص در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در رمزارزها به شما کمک میکند تا هوشمندانهتر تصمیم بگیرید. در این مقاله همراه ما باشید تا برای سؤالاتی از قبیل مارکت کپ چیست، چرا اهمیت دارد و…، پاسخ کاملتری بیابید.
فهرست عناوین مقاله
مارکت کپ ارزهای دیجیتال چیست؟
در صنعت بلاکچین ، اصطلاح مارکت کپ یا ارزش بازار شاخصی است که ارزش نسبی یک ارز دیجیتال در بازار را اندازهگیری میکند. مارکت کپ ارزهای دیجتال با ضرب قیمت فعلی ارز دیجیتالی خاص در تعداد کل توکنهای در گردش همان ارز، محاسبه میشود.
اگر قصد دارید در بازار ارز دیجیتال سرمایهگذاری کنید، فهم میزان ارزشمند بودن یک دارایی موضوعی حیاتی محسوب میشود. معمولاً تشخیص سریع و دقیق آن دشوار است. مارکت کپ روش سریع و آسانی برای تخمین ارزش یک دارایی برای سرمایهگذاری و مقایسه با رمزارزهای دیگر است.
مارکت کپ (Market Cap) یا ارزش بازار چگونه محاسبه میشود؟
شاخص مارکت کپ (Market Cap) بر اساس فرمول زیر محاسبه میشود:
مارکت کپ ارز دیجیتال = قیمت فعلی هر توکن * تعداد کل توکنهای استخراجشده
برای مثال، ارز دیجیتالی با بیست میلیون توکن استخراجشده که هر توکن آن به قیمت صد دلار به فروش میرسد، ارزش بازاری معادل دو میلیارد دلار خواهد داشت. از سوی دیگر، ارزش بازار رمزارزی دیگر با دههزار توکن موجود و قیمت هر توکن هزار دلار، ده میلیون دلار خواهد بود.
نکته مهم برای سرمایهگذاران
فرض میکنیم قیمت توکن یک رمزارز صد دلار و رمزارز دیگری هزار دلار باشد؛ چنین مقایسهای به این معنا نیست که رمزارز دوم، سرمایهگذاری بهتری است؛ در صورت تصمیم گیری بر اساس آن، ممکن است متحمل ضرر بزرگی شوید. همواره به یاد داشته باشید قیمت توکن رمزارز را در تعداد توکنهای استخراجشده آن ضرب کنید؛ حال میتوانید بر اساس ارزش بازار هرکدام از رمزارزها، هوشمندانهتر تصمیم بگیرید.
چرا مارکت کپ اهمیت دارد؟
اگر هنوز نمیدانید اهمیت مارکت کپ چیست، باید بگوییم با توجه به سادگی و اهمیت آن برای ارزیابی ریسک، این شاخص معیار مفیدی برای تعیین جهت سرمایهگذاری و تنوع بخشیدن به سبد شما با داراییهای مختلف به حساب میآید. با استفاده از این شاخص میتوانید درک خوبی از اندازه نسبی یک ارز دیجیتال در بازار کریپتو به دست آورید. مارکت کپ نشاندهنده ارزش یک رمزارز در بازار آزاد و همچنین درک بازار از چشماندازهای آینده آن رمزارز است. اهمیت مارکت کپ در سرمایهگذاری به حدی است که ارزهای دیجیتال بر اساس میزان ارزش بازار دستهبندی میشوند که عبارتاند از:
مارکت کپ بزرگ (Large-cap)
ارزهای دیجیتال Large-cap معمولاً دارای ارزش بازار یک میلیارد دلار یا بیشترند. این رمزارزها برای مدت طولانی در بازار بودهاند و بازیگران اصلی صنعت رمزارز به شمار میروند. ارزهای دیجیتال با ارزش بازار بزرگ اغلب به دلیل خدمات با کیفیت و رشد پایدار شهرت دارند؛ درنتیجه، سرمایهگذاری در آنها محافظهکارانهتر از سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال با ارزش بازار کم محسوب میشود. در واقع، با سرمایهگذاری در این شرکتها ریسک کمتر را به پتانسیل رشد تهاجمی ترجیح میدهید.
مارکت کپ کوچک (Small-cap)
ارزهای دیجیتال Small-cap معمولاً ارزش بازار کمتر از یک میلیارد دلار دارند. بهطور کلی، رمزارزهای نوپایی هستند که در بلاکچینهای خاص یا نوظهور فعالیت میکنند. رمزارزهای با ارزش کوچک، ظرفیت رشد تهاجمیتر و در مقابل خطرات، ضرر بیشتری دارند. منابع نسبتاً محدود این رمزارزها ممکن است آنها را بهسرعت در معرض رکود قرار دهد. چنین رمزارزهایی همچنین در معرض رقابت شدید و عدم قطعیت مشخصههای بازارهای آزمایشنشده و روبهرشد، بیشتر آسیبپذیرند. از سوی دیگر، ارزهای دیجیتال با ارزش کوچک ممکن است ظرفیت رشد چشمگیری را به سرمایهگذاران بلندمدت که نوسانات قیمت در کوتاهمدت را تحمل میکنند، ارائه دهند.
مارکت کپ کل (Total Market Cap) چیست؟
در ادامه راه خود برای یافتن پاسخی جامع به سؤال مارکت کپ چیست، باید با معیاری به نام مارکت کپ کل آشنا شویم. ارزش بازار کل یا Total Market Cap، دادههای بازار را که به طیف وسیعی از ارزهای دیجیتال، ازجمله بیتکوین، اتریوم و… مربوط هستند، دریافت و مارکت کپ کل بازار جهانی کریپتو را محاسبه میکند تا تصویری کاملتر و بهروزتر از عملکرد کلی بخش داراییهای دیجیتال ارائه دهد. این شاخص اقبال بازار ارزهای دیجیتال در میان مردم و ظرفیت بالقوه آن را میسنجد. سایت CoinMarketCap تمام مراحل محاسبهای مارکت کپ ارزهای دیجیتال را برای شما انجام میدهد و جزئیاتی درباره حجم معاملات روزانه هر ارز ارائه میدهد. در ادامه، با این سایت بیشتر آشنا خواهید شد.
یکی دیگر از معیارهای مهمی که باید بهویژه درباره آلتکوینها در نظر داشته باشید، میزان کل توکنهای آن رمزارز است. ارزهای دیجیتالی مانند بیتکوین محدودیتهایی برای عرضه در گردش خود دارند، به این معنی که هرگز بیش از 21 میلیون بیتکوین وجود نخواهد داشت؛ درحالیکه دیگر ارزها، تعداد بسیار بیشتری کوین را برای عرضه در نظر گرفتهاند؛ برای مثال XRP با میزان توکنهای کل یک میلیارد.
ارزهایی با عرضه کل بیشتر، معمولاً قیمت بسیار کمتری دارند. علاوه بر ارزش فناوری بلاکچین، کمیابی، عامل مؤثری در ارزش یک رمزارز به شمار میرود.
حجم معاملات (Volume) و نقدینگی (Liquidity) چیست؟
این پرسش ارتباط تنگاتنگی با سؤال اصلی این مقاله، «مارکت کپ چیست» دارد؛ بنابراین، در این بخش شاخص معاملات روزانه یا Volume را بررسی میکنیم. حجم معاملات بازار، میزان معاملهشده از یک ارز دیجیتال معین در یک دوره زمانی خاص است. این شاخص میتواند جهت و حرکت ارز دیجیتال و همچنین قیمت آینده و تقاضا برای آن را نشان دهد. حجم معاملات یک دارایی، معیار دیگری برای اندازهگیری اقبال و محبوبیت آن در بازار است. این شاخص همچنین به صرافیها کمک میکند با دریافت کارمزد از معاملات انجامشده در پلتفرمهایشان، درآمد کسب کنند.
حجم معاملاتی بیشتر در ارزهای دیجیتال، به قیمتهای منصفانهتری منجر میشود و احتمال قیمتگذاری غیرواقعی را از بین میبرد. از طرفی حجم کم معاملات نشاندهنده این است که قیمت های درخواستی فروشندگان در برآورده کردن پیشنهادهای خریداران بالقوه ناکام ماندهاند و درنتیجه، معاملات ناکارآمد یا کم هستند.
حجم معاملات ارزهای دیجیتال شبیه به مفهوم نقدینگی (Liquidity) است؛ اما این دو مفهوم یکسان نیستند. حجم، مجموع ارزش معاملات واقعی انجامشده است؛ درحالیکه نقدینگی، دارایی کل در دسترس برای معامله است. معمولاً هرچه حجم معاملات ارزهای دیجیتال بیشتر باشد، نقدینگی بازار کریپتو بیشتر میشود. بااینحال، صرافیهای کمحجم ارزهای دیجیتال، فرصتهای آربیتراژ (Arbitrage) عالی را برای سرمایهگذاران ایجاد میکنند. در این صرافیها میتوانید برخی رمزارزها را با قیمت بسیار کم بخرید و در صرافی دیگری با قیمت بیشتر بفروشید. این اتفاق معمولاً زمانی رخ میدهد که توکن مدنظر تقاضای زیادی نداشته باشد یا مشکلی در ویژگیهای عملیاتی صرافی وجود داشته باشد.
سایت کوین مارکت کپ چیست؟
کوین مارکت کپ (Coin Market Cap) اصلیترین وبسایت ردیابی قیمت داراییهای رمزنگاریشده در فضای روبهرشد ارزهای دیجیتال است. به گفته سازندگان، مأموریت سایت این است که با توانمندسازی کاربران شخصی از طریق ارائه اطلاعات بیطرفانه، با کیفیت و دقیق برای تصمیمگیری آگاهانه، رمزارزها را در سطح جهانی گسترش دهد.
برندون چز (Brandon Chez) در سال 2013 CoinMarketCap را تأسیس کرد که بهسرعت رشد یافت و در میان کاربران، مؤسسات و رسانهها، به قابل اعتمادترین منبع برای مقایسه هزاران رمزارز تبدیل شد. معمولاً رسانههای خبری بزرگ دنیا و حتی دولت ایالات متحده از دادههای این سایت برای تحقیقات و گزارشهای خود استفاده میکنند.
سؤالات متداول
1. کدام رمزارزها بیشترین مارکت کپ را دارند؟
بر اساس دادههای سایت مرجع CoinMarketCap در زمان نوشته شدن این مقاله، ارزهای دیجیتال زیر به ترتیب بیشترین ارزش بازار را به خود اختصاص دادهاند.
ردیف | ارز دیجیتال | مارکت کپ (دلار) |
1 | بیت کوین (BTC) | 459/05 میلیارد |
2 | اتریوم (ETH) | 229/26 میلیارد |
3 | تتر (USDT) | 67/58 میلیارد |
4 | یو اس دی کوین (USDC) | 53/47 میلیارد |
5 | بایننس کوین (BNB) | 51/17 میلیارد |
2. تفاوت مارکت کپ در ارزهای دیجتال با بازار طلا و فارکس چیست؟
در حال حاضر، مارکت کپ بازارهای طلا و فارکس به ترتیب 11/6 تریلیون دلار و 2/4 کوادریلیون دلار است. این در حالی است که ارزش بازار کریپتوکارنسی حدود یک تریلیون دلار است.
3. عوامل مؤثر در تغییر مارکت کپ چیست؟
دو عامل اصلی میتواند ارزش بازار یک ارز دیجیتال را تغییر دهد: تغییرات قابل توجه در قیمت توکن و انتشار مجدد توکن توسط شرکت سازنده.
کلام پایانی
در این مقاله سعی کردیم پاسخی جامع برای سؤال مارکت کپ چیست، ارائه دهیم. درنهایت، میتوان گفت مارکت کپ (Market Capitalization) برای شما که در حال تصمیمگیری درباره سرمایهگذاری در دنیای ارزهای دیجیتال هستید، ابزار ارزشمندی به شمار میآید. این شاخص روش سریع و آسانی برای تخمین ارزش نسبی یک رمزارز محسوب میشود و برای شناسایی نامزدهای احتمالی سرمایهگذاری، کمک شایانی به شما میکند.
دیدگاه شما