پورتفولیوی سهام محورانه


فراگیری استفاده از دایوست و موارد استفاده وجوه حاصل از دایوست
بررسی‏های شرکت ارنست اند یانگ(2015) نشان می‏دهد که ارزش معاملات دایوست از سال 2009 تا 2015 نزدیک به 80 درصد افزایش یافته است و 45 درصد از مدیران شرکت‏ها اظهار کرده‏اند که یا اخیرا دایوست داشته‏اند و یا برخی از واحدهای کسب‏وکاری خود را که نتوانسته‏اند معیارهای عملکردی مدنظر را برآورده سازند، در واچ لیست برای تصمیم‏گیری در خصوص دایوست قرار داده‏اند. وجوه حاصل از دایوست را می توان به شیوه های مختلفی به کار گرفت. مبتنی بر بررسی های ارنست اند یانگ 74 درصد از بنگاه‏ها منابع به دست آمده در نتیجه دایوست دارایی ها و واحدهای کسب وکاری خود را به منظور تامین مالی طرح های رشد و توسعه ای به کار گرفته اند. این در حالی است که تنها 12 درصد از بنگاه ها منابع به دست آمده را صرف پرداخت بدهی و 14 درصد نیز منابع حاصله را صرف پرداخت سود به سهام داران کرده اند.
سه محرک اصلی تصمیمات خروج
بر اساس بررسی های صورت گرفته توسط بی سی جی 3 محرک اصلی برای خروج و دایوست می تواند وجود داشته باشد:

استراتژی هلدینگ

اقدام به خصوصی‌سازی در جهت کوچک کردن شرکت‌های دولتی که سال‌های متمادی در مسیر بزرگ شدن حرکت کرده اند، کاری بسیار سخت اما ممکن است. یکی از نسخه‌های تجویزی جهت کوچک سازی دولت، ایجاد شرکت‌های هلدینگ و سپس واگذاری آنها به بخش‌خصوصی است، بنابراین این مقاله با هدف آشنایی با شرکت‌های هلدینگ و بدون ورود به موانع و مشکلات خصوصی‌سازی، قصد دارد به اجمال به بررسی مفهوم هلدینگ، استراتژی‌های رایج در سطح هلدینگ و سبک‌های تعامل آن با شرکت‌های تابعه بپردازد. لازم به ذکر است که در مقاله پیش رو، واحد تجاری، واحد کسب وکار و شرکت تابعه مفهوم یکسانی دارند.

شرکت مادر یا شرکت هلدینگ، شرکتی است که با هدف اعمال کنترل و مدیریت بر شرکت‌های تابعه، اکثریت یا اقلیت سهام در یک یا چند شرکت را در اختیار می‌گیرد. باید توجه داشت که شرکت هلدینگ نوعا اکثریت سهام شرکت‌های تابعه را داراست، ولی گاه به دلیل پراکنده بودن سهامداران، با مالکیت اقلیت سهام نیز کنترل شرکت‌های تابعه امکان‌پذیر است. به این ترتیب، مشخص است که شرکت هلدینگ، مستقیما، محصول (کالا یا خدمت) عرضه نمی‌کند و دارایی‌های شرکت هلدینگ سهام شرکت‌های تابعه است. در حقیقت شرکت هلدینگ ستاد فرماندهی شرکت‌های تابعه است، بنابراین، باید دارای بینشی وسیع از کسب‌و‌کار شرکت‌های تابعه باشد تا بتواند شرکت‌های تحت فرمان خود را در مسیر ارزش‌آفرینی ‌و هم‌افزایی به‌طور کارآمد هدایت و رهبری کند.

هلدینگ؛ هم بزرگ هم منعطف

اصولا مقصود از تاسیس هر شرکتی ارتقای ارزش صاحبان سهام است. برخی از شرکت‌ها با شناخت زنجیره ارزشی کسب‌و‌کارها و به تملیک درآوردن شرکت‌هایی که در زنجیره ارزشی قرار دارند، ضمن هلدینگ شدن، موجب کاهش ریسک و منجر به هم‌افزایی می‌شوند. به اعتقاد «انسف» از چهره‌های سرشناس مدیریت استراتژیک، چهار نوع هم‌افزایی (هم‌افزایی فروش، هم‌افزایی عملیاتی، هم‌افزایی سرمایه‌گذاری و هم‌افزایی‌های مدیریتی ) وجود دارد که هلدینگ با راهبری شرکت‌های تابعه می‌تواند این هم افزایی‌ها را ایجاد کند. البته در برخی موارد ممکن است اهداف دیگری همچون رشد کاذب شرکت و ایجاد حاشیه امنیت برای مدیران، انگیزه حرکت به سمت هلدینگ شدن باشد.

واقعیت این است که در شرکت‌های هلدینگ امکان استفاده از منابع بین شرکت‌ها (منابع آزاد) و به اشتراک گذاشتن توانمندی‌ها، صرفه‌جویی در مقیاس و در عین حال قدرت انعطاف‌پذیری بالا خصوصا در شرکت‌های هلدینگ تخصصی، مزیتی است که در شرایط برابر، شرکت‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند. البته قدرت انعطاف‌پذیری و واکنش در برابر تغییرات محیطی بستگی به سبک ارتباطی هلدینگ با شرکت‌های تابعه دارد. پس می‌توان عنوان کرد که هلدینگ همزمان دو هدف به ظاهر متناقض را دنبال می‌کند: هم دوست دارد بزرگ باشد و هم انعطاف پذیر. به عبارتی هم از مزیت‌های سازمان بزرگ مانند منابع وسیع و هم از مزیت‌های سازمان کوچک یعنی انعطاف‌پذیری بالا، بهره می‌برد.

استراتژی در سطح هلدینگ Corporate strategy

اگر بپذیریم که هلدینگ یک شرکت چند کسب‌و‌کاره است، پس مدیران آن مدام باید پورتفوی کسب‌و‌کار خود را مورد ارزیابی قرار دهند تا کسب وکارهای کاهنده ارزش را از پورتفوی خود خارج و کسب‌و‌کار‌های ارزش زا را توسعه دهند. بنابراین مدیران هلدینگ با تجزیه تحلیل شرایط حاکم بر کسب‌و‌کار‌های خود می‌توانند جهت‌گیری‌های کلی کسب‌و‌کار‌های خود را مشخص سازند. دو گروه تجزیه تحلیل در سطح هلدینگ انجام می‌شود و مدیران براساس نتایج این تجزیه تحلیل‌ها نسبت به رشد، تثبیت و انقباض کسب‌و‌کارها از پورتفوی خود تصمیم می‌گیرند. نتایج این دو گروه تجزیه تحلیل‌ها در استراتژی‌های هدایتی هلدینگ (رشد،تثبیت و انقباض) ظاهر می‌شود.

تجزیه تحلیل در سطح هلدینگ

چنانکه پیشتر اشاره شد در سطح هلدینگ دو گروه تجزیه و تحلیل جهت مشخص شدن استراتژی هدایتی هلدینگ انجام می‌شود:

  1. تجزیه و تحلیل پورتفولیو portfolio strategy

کمبل، گولد و الکساندر نویسندگان کتاب «استراتژی شرکت، ارزش‌آفرینی ‌در شرکت‌های چند کسب‌وکاره» می‌گویند برای طراحی استراتژی در سطح هلدینگ باید به دو سوال اساسی پاسخ داده شود:

چه کسب‌و‌کار‌ی باید دنبال شود و چرا؟ چه نوع ساختار تشکیلاتی، فرآیندهای مدیریتی و فلسفه‌ای می‌تواند متضمن عملکرد قابل ملاحظه شرکت‌های تابعه(واحدهای تجاری استراتژیک) شود؟

تجزیه و تحلیل‌های پورتفولیو در تلاش برای پاسخگویی به پرسش‌های فوق، جذابیت صنایع مختلف و مدیریت جریانات نقدی واحدهای تجاری استراتژیک را به گونه‌ای که بهترین عملکرد تضمین شود، مد نظر قرار می‌دهد. در همین حال این نوع تحلیل‌ها معمولا مصرف درآمد حاصل از فعالیت‌های جا افتاده را برای سرمایه‌گذاری روی کسب‌و‌کار ‌های جدید سود‌آور توصیه می‌کند. اما تجزیه تحلیل پورتفولیو صرفا از دیدگاه امور مالی به کسب‌و‌کار‌های هلدینگ نظر دارد و هر کسب‌و‌کار یا واحد تجاری استراتژیک را یک فرصت مستقل برای سرمایه‌گذاری قلمداد می‌کند. به بیانی ساده‌تر تجزیه تحلیل پورتفولیو بر ارتباط و همکاری بین شرکت‌های تابعه که منشا هم‌افزایی هلدینگ است، توجهی نمی‌کند. به این ترتیب می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که تصمیم‌گیری مستقل در مورد تک تک شرکت‌های تابعه، به استراتژی پورتفولیو معروف است.

  1. تجزیه تحلیل مادری parenting strategy

تجزیه تحلیل مادری به دو سوال اخیر با در نظر گرفتن هم‌افزایی‌های احتمالی بین کسب‌و‌کار ها، پاسخ می‌دهد. این استراتژی چگونگی تخصیص منابع و نحوه مدیریت قابلیت‌ها و فعالیت ها را در پورتفوی کسب‌و‌کار نشان می‌دهد. در حقیقت اگر تجزیه تحلیل پورتفولیو(استراتژی پورتفولیو) با ملاحظات هم‌افزایی بین کسب‌و‌کارها انجام شود، می‌توان آن را استراتژی مادری نام نهاد. به‌طور کلی در استراتژی مادری موارد زیر ارزیابی و در خصوص آنها تصمیم‌گیری می‌شود:

  1. کدام کسب‌و‌کارها در اولویت تخصیص منابع قرار دارند؟ به عبارتی ساده‌تر کدام‌یک از واحدهای کسب‌و‌کار (شرکت‌های تابعه) باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؟
  2. عوامل حیاتی موفقیت Critical Success Factors-CSدر هر کسب‌و‌کار چیست و شرکت به چه نحوی می‌تواند از آنها استفاده کند؟
  3. چگونه می‌توان فعالیت‌ها را در زنجیره ارزشی هماهنگ کرد؟ به عبارتی به چه نحوی قابلیت‌ها و توانمندی‌ها در میان واحدهای کسب‌و‌کار مبادله می‌شود تا هم‌افزایی به وجود آید؟
  4. تا چه میزان ادغام واحدهای کسب‌و‌کار مطلوب است؟

تصمیماتی که در چهار حوزه اخیر اتخاذ می‌شود، استراتژی مادری (استراتژی هلدینگ‌) را شکل می‌دهد.

با استنباط از آنچه که گفته شد، می‌توان عنوان کرد که با انجام تجزیه و تحلیل‌های مادری، به‌طور ضمنی تجزیه تحلیل پورتفولیو نیز صورت می‌پذیرد. به عبارتی ساده‌تر، تجزیه تحلیل مادری جامع‌تر از تجزیه تحلیل پورتفولیو است. در این قسمت به یکی از ابزارهای مهم تجزیه تحلیل مادری یعنی ماتریس «اشریج» Matrix Ashrigd پرداخته می‌شود.

ماتریس مادری (ماتریس اشریج)

این ماتریس به تحلیل و بررسی پورتفوی کسب‌و‌کار هلدینگ (شرکت مادر) بر اساس تناسب میان مهارت‌ها، منابع و ویژگی‌های شرکت هلدینگ با فرصت‌های مادری هر کسب‌و‌کار و عوامل کلیدی موفقیت هر کسب‌و‌کار CSF، می‌پردازد.

تجزیه تحلیل پورتفوی کسب‌و‌کار‌های هلدینگ از طریق ماتریس مادری، نشان می‌دهد که کدام یک از واحدهای کسب‌و‌کار باید در اولویت ‌جهت‌گیری‌های هلدینگ قرار گیرند. این ماتریس گویای این است که اگر بین مهارت‌ها‌، منابع و ویژگی‌های شرکت مادر با عوامل کلیدی موفقیت در آن کسب‌و‌کار از یک طرف و بین مهارت‌ها‌، منابع و ویژگی‌های شرکت مادر با فرصت‌های مادری در واحد کسب وکار از طرف دیگر، تناسب بالایی برقرار باشد، ارزش‌آفرینی ‌در هلدینگ به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد.منظور از عوامل کلیدی موفقیت، عواملی هستند که در موفقیت هر کسب‌و‌کار نقش تعیین‌کننده و کلیدی دارند. برای مثال ممکن است حجم بالای منابع مالی، یک عامل کلیدی موفقیت

محسوب شده و منشا مزیت رقابتی باشد. منظور از فرصت‌های مادری در هر کسب و کار، وجود خلا و فرصت‌‌هایی در شرکت‌های تابعه است که شرکت مادر بتواند با اتکا به منابع و مهارت‌‌های خود خلا را پرکند، برای مثال ممکن است یکی از شرکت‌های تابعه از مهارت فروش ضعیفی برخوردار باشد که در این‌صورت شرکت هلدینگ با انتقال نیروهای فروش متخصص خود از یک شرکت به شرکت تابعه دیگر می‌تواند خلا مهارتی را از بین ببرد. با مشخص شدن مفهوم عوامل کلیدی موفقیت و فرصت‌های مادری، به اختصار خانه‌های چهارگانه ماتریس مادری تشریح می‌شود:

قلمرو محوری (کسب و کارهای اصلی)

از دیدگاه کمبل،گولد و الکساندر کسب و کارها یا شرکت‌های تابعه‌ای که در گوشه سمت راست ماتریس مادری قرار می‌گیرند باید محور اصلی آینده هلدینگ محسوب شوند. کسب‌و‌کار‌هایی که در این ناحیه قرار دارند برای شرکت مادر فرصت‌‌هایی را فراهم می‌کنند تا به اصلاح آنها بپردازد. به علاوه شرکت مادر هم عوامل کلیدی موفقیت در این کسب‌و‌کارها یا واحدهای تجاری را به خوبی می‌فهمد و راه‌هایی برای پرداختن به آنها دارد. این کسب‌و‌کارها باید نسبت به دیگر فعالیت‌ها در اولویت ‌جهت‌گیری‌های هلدینگ باشند.

حوزه تعادل و آرامش

کسب‌و‌کار‌های این ناحیه از نظر عوامل کلیدی موفقیت با منابع و مهارت‌‌های شرکت مادر تناسب دارند، اما این شرکت‌ها (به دلیل عدم رشد بازار) نمی‌توانند فرصت‌‌هایی را برای شرکت مادر فراهم سازند که بتواند در آنها بهبود ایجاد کند. کسب‌و‌کار‌های این ناحیه موقتا می‌توانند به عنوان منبع نقدینگی هلدینگ قلمداد شوند، ولی از آنجا که ممکن است تغییرات محیطی این کسب‌و‌کارها را به دیار غربت سوق دهد، توصیه می‌شود که هلدینگ به محض دریافت قیمت بیش از ارزش مورد توقع جریانات نقدی آتی، نسبت به واگذاری یا فروش آنها اقدام کند.

دیار غربت

کسب‌و‌کار‌های این ناحیه برای شرکت مادر فرصت‌‌هایی را برای ارتقا یا بهبود فراهم نمی‌سازند. به علاوه بین مهارت‌‌های شرکت مادر، و عوامل کلیدی موفقیت آنها تناسبی وجود ندارد، بنابراین جزو واحدهای کاهنده ارزش محسوب می‌شوند. این واحدها معمولا کوچک و باقیمانده برنامه‌های مدیران ارشد گذشته است، هرچند مدیران هلدینگ ناچسبی آنها را به مجموعه می‌پذیرند، اما احتمالا نداشتن خریدار، احساس تعهد مدیران هلدینگ نسبت به مدیران این واحدهای کسب‌و‌کار و مسائل متعدد دیگر، حفظ موقت آنها را توجیه می‌کند. از آنجا که ارزش‌آفرینی پورتفولیوی سهام محورانه ‌از طریق همکاری هلدینگ با این کسب‌و‌کارها متصور نیست، باید قبل از نابودی کامل واگذار شوند.

دام ارزشی

کسب‌وکارهای واقع در این ناحیه فرصت‌های خوبی را برای شرکت هلدینگ جهت توسعه و اصلاح آنها فراهم می‌کند، اما شرکت مادر نمی‌تواند عوامل کلیدی موفقیت این واحدها را درک کند یا درک نادرستی از آن عوامل دارد. در اینجاست که شرکت مادر دچار بزرگترین اشتباه خود می‌شود و راه‌های افزایش سود‌دهی و ارتقای جایگاه رقابتی این کسب‌و‌کارها را فرصت‌های فراهم آمده از طرف شرکت تابعه تلقی می‌کند.

برای مثال با توجه به اینکه شرکت مادر در تولید در سطح جهانی مهارت‌هایی تردید ناپذیر دارد، تلاش می‌کند تا شرکت تابعه را نیز به یک تولید‌کننده با معیارهای جهانی تبدیل کند، غافل از آنکه این شرکت موفقیت اولیه خود را در اثر تولید برای یک بخش محدود بازار کسب کرده است و فعالیت در بخش کوچکی از بازار عامل کلیدی موفقیت این واحد است. شوق کسب سود فوری شرکت مادر را کور می‌کند و توان آن را در جهت نابودی ارزش‌های واحد موفق به کار می‌گیرد.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

ولی سرمایه گذاری امری حیاتی است. تورم هر ساله در امریکا به‌طور میانگین ۳.۸۷% از ارزش پول شما می‌کاهد، و سرمایه گذاری ها راه‌هایی هستند که به سرعت کافی پول شما را افزایش می‌دهند تا این کاستی را جبران کنند.

سرمایه‌گذاری شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد- از مشارکت در یک حساب بازنشستگی برخوردار از مزایای مالیاتی تا خرید سهام و سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک- ولی این‌که پول‌تان را کجا سرمایه‌کنید به تصمیم شما بستگی دارد.

۱۲ اصلی که از پیش باید بدانید تا به شما برای یافتن سرمایه‌گذاری مناسب کمک کند:

۱.وقتی صحبت از بازار سهام باشد، اوضاع گذشته همیشه وضعیت آینده را پیش‌بینی نخواهد کرد.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

نگاه به آن‌چه بازارها پیش از این انجام داده‌اند برای پیش‌بینی آن‌چه در آینده انجام خواهند داد راه مطمئنی نیست.

هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بازار را پیش‌بینی کند. با این‌که حرفه‌ای‌ها می‌توانند بر پایه‌ی اطلاعاتی که آموخته‌اند حدس‌هایی بزنند، پیش‌بینی بازار به معنی پیش‌بینی آینده است، و هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را انجام دهد، پس بیخودی سعی نکنید.

۲.سرمایه‌گذاری همیشه یک ریسک است.

صحبت از سرمایه‌گذاری که باشد، به‌ندرت چیزی را-در صورت وجود- می‌شود تضمین کرد.

ممکن است پول به‌دست آورید یا پول از دست بدهید، بنابراین اگر در کوتاه‌مدت باید دسترسی فوری به پول نقد داشته باشید، احتمالا سرمایه‌گذاری نکنید بهتر است. بعضی از حرفه‌ای‌ها می‌گویند نباید پولی را که در پنج سالِ آتی به آن نیاز دارید سرمایه گذاری کنید چون، اگر بازار دچار رکود شود، وقت کافی برای جبران آن منابع مالی نخواهید داشت.

۳.برای سرمایه گذاری نباید حتما کارشناس و خبره باشید.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

اگر کارفرما پیشنهادی داد، ساده‌ترین نقطه‌ی شروع سرمایه گذاری در طرح ۴۰۱(ک) اداره‌‌ی‌تان است. بعد، به فکر پول گذاشتن روی حساب بازنشستگی شخصی( (a Roth IRAیا حساب بازنشستگی مرسوم (traditional IRA) باشید، و سپس می‌توانید درمورد دیگر برنامه‌های سرمایه‌گذاری به جست‌وجو بپردازید.

شما مجبور نیستید به تنهایی دست به این‌کار بزنید. برنامه‌ریزان مالی، مشاوران سرمایه، و مشاوران روباتیکی وجود دارند که شما را راهنمایی می‌کنند.

همچنین اگر می‌خواهید سرمایه‌گذارِ به‌روزتری باشید، گنجینه‌ای از اطلاعات پیش‌روی شما وجود دارد. به بعضی از کتاب‌ها و پادپخش‌های برگزیده‌ی ما که اصول، استراتژی‌ها، و نکات سرمایه گذاری را پوشش می‌دهند، سر بزنید.

۴.شروعِ زودهنگام یک مزیت بزرگ است.

بزرگ‌ترین دارایی شما زمان است، به‌خصوص در دهه‌ی دوم زندگی‌تان. برای تقریبا هر نوع سرمایه گذاری – ازجمله پس‌اندازهای بازنشستگی- هیچ‌چیز نمی‌تواند جایگزین تاثیر بهره‌ی مرکب effect of compound interest شود. به‌علاوه، اگر در بازار پولی از دست بدهید، زمان بیش‌تری خواهید داشت تا پیش از نیاز آن را دوباره به‌دست آورید.

این‌که می‌گویند، “برای سرمایه‌گذاری خیلی دیر است” بهانه‌ی خوبی نیست برای این‌که پول‌تان را زیر تشک و توی بالش ذخیره کنید. دیر شروع کردن بازهم از هرگز شروع نکردن بهتر است- تازمانی‌که وسوسه نشده‌اید برای جبران زمان از دست رفته ریسک‌های غیرضروری کنید.

درست مثلِ تقریبا هر جنبه‌ی دیگری از تامین‌مالی شخصی، شما نمی‌خواهید برای “زود ثروتمند شدن” به سرمایه‌گذاری تکیه کنید.

۵.پیش از هرچیز دیگری به یک هدف نیاز دارید.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

سرمایه گذاری شما به چه دلایلی است؟ هدف چیست؟ نیت و مقصود کدام است؟

تام وایت، مدیرعامل iQuantifi و طراح برنامه‌های مالی شخصی و خودکار، به بیزنس‌اینسایدر می‌گوید، “از انتها شروع کنید. بدانید واقعا هدف سرمایه‌گذاری‌تان چیست.”

وقتی هدف‌تان را معین کردید-پس‌انداز برای خرید خانه، پورتفولیوی سهام محورانه تحصیل بچه‌ها، مسافرت، یا بازنشستگی- چارچوب زمانی مشخص خواهد شد و قادر خواهید بود بفهمید چگونه باید پول‌تان را سرمایه گذاری کنید.

۶.بسته به این‌که چه‌قدر زمان دارید، سرمایه‌گذاری‌های مختلفی می‌کنید.

افق زمانی شما تعداد سال‌های میان اکنون و وقتی است که به استفاده از پولی که سرمایه گذاری کرده‌اید نیاز خواهید داشت. این افق زمانی باید پس از معین کردن هدف‌تان، مشخص شود.

وقتی افق زمانی‌تان را مشخص کردید، برای این که پول‌‌تان را کجا سرمایه گذاری کنید ایده‌ی بهتری خواهید داشت و می‌توانید به یک استراتژی برسید. کلا، هرچه بیش‌تر زمان داشته باشید، می‌توانید ریسک بیشتری بکنید. در این صورت، اگر مشکلی پیش بیاید، برای جبران زیان‌ها فرصت خواهید داشت.

وایت توضیح می‌دهد، در کل، این‌ها انواع دسته‌بندی‌های دارایی در سرمایه‌گذاری هستند: “پول نقد، اوراق قرضه، و سهام. و هر‌ یک از این سه نوع دامنه‌ی نرخ بازگشت خودشان را دارند که می‌توانید در یک بازه‌ی زمانی انتظار داشته باشید.”

اطلاع از این نرخ‌های بازگشت کمک می‌کند شیوه‌ی سرمایه‌گذاری‌تان را معین کنید.

یادتان باشد که فارغ از چارچوب زمانی‌تان، شما می‌خواهید یک پورتفولیوی سرمایه گذاری را که تنوع درستی دارد حفظ کنید. ولی چارچوب‌های زمانی که در ادامه می‌آیند ممکن است پورتفولیوی سهام محورانه در مورد این ایده که بیشترِ پول‌تان را کجا دوست دارید سرمایه کنید به شما کمک کنند:

اگر در ۰ تا ۲ سال به پول‌تان نیاز دارید:

نخستین دسته‌ از دارایی که وایت ذکر می‌کند، یعنی پول نقد، خودش چند زیردسته‌ی مختلف دارد: حساب‌های پس‌انداز، حساب‌های سپرده‌گذاری، و حساب‌های بازار-پول. پول نقد معمولا نرخ بازگشتی پایین، ولی ثابت، دارد. وایت می‌گوید بنابراین، اگر در کوتاه‌مدت به پول‌تان نیاز دارید این بهترین انتخاب برای شما است.

اگر در ۲ تا ۵ سال به پول‌تان نیاز دارید:

وایت می‌گوید، “به‌طورکلی اوراق قرضه، در یک بازه‌ی زمانی، از ۳ تا سقف ۸% بازدهی دارند. اگر هدف‌تان برای دو تا پنج سال آتی است، اوراق قرضه از همه مناسب‌تر هستند، چون از سهام ثبات بیش‌تری دارند، درحالی‌که درآمدی بیشتر از پول نقد تولید می‌کنند. آنها هم نوسان دارند اما در کل نه به اندازه‌ی سهام.”

اگر در ۵ سال یا بیش‌تر به پول‌تان نیاز دارید:

برای هر هدفی که بیش از پنج سال طول می‌کشد، می‌توانید در پورتفلیوی‌تان قسمت بیش‌تری را به سهام اختصاص بدهید، چون بیش‌ترین احتمال را دارد که نهایتا بر تورم غلبه کنند و بالاترین بازگشت سرمایه را برای‌تان به ارمغان بیاورند.

وایت خاطرنشان می‌کند، “باید انتظار نوسانات را داشته باشید، سهام دامنه‌ی وسیعی از بازگشت سرمایه را دربر می‌گیرند، همان‌طور که شاهد هستیم در ۲۰۰۸ از منفی ۳۸% می‌گذرد و حتی تا مثبت ۳۰% در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بالا می‌رود. ولی در یک بازه‌ی زمانی طولانی‌تر، سهام به نحو قابل‌اطمینان‌تری حدود ۸% در یک دوره‌ی ۷۰ یا ۸۰ ساله بازگشت سرمایه داشته است.”

۷.همه‌ی پول‌تان را یک‌ جا سرمایه‌ کردن به نوعی دنبال دردسر رفتن است.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، در سرمایه‌گذاری تنوع داشتن مهم است.

تنوع یعنی تقسیم کردن پول‌تان میان انواع مختلفی از سرمایه‌گذاری. هرچند درمورد این‌که یک پورتفولیوی سرمایه‌گذاری تا چه‌حد باید متنوع باشد گزینه‌های بسیاری وجود دارد، تقریبا همه موافق‌اند با گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌های مالی‌تان در یک سبد، نسخه‌ی بدبختی‌تان را پیچیده‌اید.

جاناتان دی‌یوئه، مشاور سرمایه گذاری در بیزنس‌اینسایدر می‌نویسد، به فکر تشکیل یک پورتفولیوی اوراق قرضه و سهام باشبد که تنوعی جهانی و کاملی دارد. یافتن مدیران سرمایه‌گذاری، صندوق‌های سرمایه گذاری مشترک، و صندوق‌های مبادله‌ی تجاری که بازتابی است از شاخصِ سهامِ کل‌کشورهای-جهان برای بخش سهامِ پورتفولیوی شما، کار راحتی است، و همچنین دنبال‌کردن یک شاخص اوراق قرضه‌ی جهانی و کاملا متنوع برای تخصیص‌ درآمدِ ثابت.

۸.فارغ از این‌که چگونه سرمایه گذاری می‌کنید، باید هزینه بپردازید.

سرمایه‌گذاری بدون هزینه نیست. اگر با یک حرفه‌ای سرمایه‌گذاری کار می‌کنید، یا یک درصدی از پورتفولیو‌ی‌تان را به او می‌دهید یا درصدی از پیش‌پرداخت را- بهتر است پیش از امضای قرارداد بدانید مشاور شما از کدام نوع است؛ از نوع حق‌الزحمه‌ای ثابت یا حق‌الزحمه‌ای ثابت بعلاوره‌ی حق کمیسیون.

شیوه‌های سرمایه گذاری برخط که به مشاوران-رباتی معروف هستند، مثل Personal Capital،، Betterment و Wealthfront،، هریک ساختارهای هزینه‌ای مخصوص به‌خود را دارند- بسته به اندازه‌ی حساب شما، هر سال درصد معینی می‌گیرند.

صندوق‌های سرمایه گذاری مشترک و صندوق‌های مبادله‌ی تجاری هم هزینه‌هایی دربر دارند، که از پیش در قالب “نسبت‌های هزینه”- که درصدی بیان می‌شود و معمولا بین ۰.۲% تا ۲% متغیر است- و “کارمزدها”- که همان “هزینه‌های معامله” است- مشخص و آشکار می‌گردند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک بسیاری وجود دارند که بدون دین هستند. اینوِستوپدیا توضیح خوبی درمورد تفاوت میان صندوق‌های کارمزدی و غیر کارمزدی فراهم آورده است، و همین‌طور درمورد این‌که تفاوت هزینه‌های صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و صندوق‌های مبادله‌ی تجاری چیست.

ورن بافیت‌ و جان سی. بوگل، پایه‌گذار و مدیرعامل سابق گروه صندوق‌ مشترک سرمایه‌گذاری ون‌گارد، توصیه می‌کنند در صندوق‌های دارای شاخص‌ کم هزینگی، نوعی صندوق مشترک که به شاخص بازاری خاصی پیوند خورده است، سرمایه‌گذاری کنیم- خودِ بافیت، صندوق‌هایی را که با اس.‌اند پی. ۵۰۰ (S&P ۵۰۰)[شاخص بازار سهام امریکایی بر پایه‌ی سرمایه‌گذاری‌های ۵۰۰ شرکت که سهام عادی دارند. م] پیوند خورده‌اند بسیار توصیه می‌کند.

آیا شما برای به حداقل رساندن هزینه‌ها دست به پژوهش می‌زنید؟ می‌توانید نسبت هزینه‌ی یک صندوق، حداقل سرمایه‌ی لازم، و اطلاعات مفید دیگر درمورد صندوق‌های شاخص را با جست‌وجوی آنها در بخش “نقل قولِ” وب‌گاه ستاره‌ی صبح Morningstar پیدا کنید.

۹.برای هر پولی که به‌دست می‌آورید باید مالیات بدهید.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

مالیات می‌تواند بسیار بر سرمایه‌گذاری‌های شما تاثیر بگذارد.

دولت امریکا اجازه نمی‌دهد پولی را که ممکن است به‌دست بیاورید رایگان سرمایه گذاری کنید- وقتی پول در می‌آورید، چیزی بدهکار می‌شوید که به آن مالیات بر سود سرمایه می‌گویند. عوامل مختلفی بر میزان پولی که باید بپردازید تاثیر می‌گذارند، مثلا این‌که چه مدت از کسب دارایی‌تان می‌گذرد. شما مالیات بر سود سرمایه‌ی بیش‌تری برای سرمایه‌گذاری‌هایی که مدت کم‌تری است انجام داده‌اید، پرداخت خواهید کرد.

اگر ظرف یک سال یا کمتر یک دارایی را پس از تملک فروختید، انتظار پرداخت ۱۰ تا ۲۰% مالیات سود سرمایه‌ی بیشتر را داشته باشید. این هم دلیل دیگری برای این‌که بلندمدت سرمایه گذاری کنیم.

از طرفی دیگر، اگر در حساب‌های بازنشستگی یا یک طرح پس‌انداز ۵۲۹ که مخصوص پس‌انداز برای دانشگاه است سرمایه گذاری کنید، ممکن است به شما معافیت مالیاتی تعلق بگیرد.

اگر کارفرمای‌تان تحت حمایت طرح ۴۰۱(ک) باشد، شما وقتی پول‌تان را برداشت کنید مالیات پرداخت خواهید کرد، نه وقتی سرمایه گذاری می‌کنید. از طرفی، پول‌گذاشتن در حساب‌های بازنشستگی، به وقت پرداخت مشمول مالیات می‌شوند، درنتیجه شما می‌توانید بدون مالیات دادن پرداختی‌ها و سود پول‌تان را زمانی که به ۵۹ سال ونیمی رسیدید، بازپس بگیرید.

۱۰.می‌توانید از گزینه‌ی سرمایه‌گذاری از طریق “مشاوران روباتی” بهره ببرید.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

پیش‌تر به‌طور خلاصه به این مورد اشاره کردیم، ولی یک شیوه‌ی سرمایه‌گذاری برخطِ نسبتا جدید- مشاورانِ رباتی- وجود دارد که هدف‌اش سرمایه گذاری بی‌دردسر است. این‌ها وب‌گاه‌های برخطِ مدیریت سرمایه هستند که سرمایه گذاری شما را از طریق یک الگوریتم منحصربه‌فرد مدیریت می‌کنند. تمام کاری که باید انجام بدهید این است که یک حساب بانکی باز کنید، پول خود را در حساب‌تان بریزید، و مشاوران روباتی یک پورتفولیوی متنوع برای شما تهیه خواهند کرد و حتی آن را برای‌تان متوازن خواهند کرد.

ساختارهای هزینه بر اساس نوع مشاور و میزان تصمیم شما به سرمایه پورتفولیوی سهام محورانه گذاری متفاوت خواهند بود. یکی از دو بزرگ‌ترین نام‌های این دوران، Wealthfront ۱۰، ۰۰۰ دلار اول را برای شما رایگان مدیریت می‌کند، و بعد پس از انجام کار باید ۰.۲۵% هزینه‌ی مشاوره را بپردازید. Betterment هزینه‌ی مدیریتی بین ۰.۱۵% تا ۰.۳۵%، بسته به میزان حساب شما، تعیین می‌کند.

این گزینه برای آدم‌هایی که وضعیت‌های مالی نسبتا ساده‌ای دارند و می‌خواهند روی سرمایه‌گذاری‌شان کارشناسی حرفه‌ای صورت بگیرد ولی نمی‌خواهند یک مشاور سرمایه گذاری یا طراح مالی استخدام کنند، بهترین گزینه است.

۱۱.قضیه عاطفی می‌شود.

۱۲ چیز که همه باید پیش از سرمایه گذاری بدانند

وقتی بحث از پول می‌شود، انتخاب‌های ما اغلب غبار ترس، طمع، و عصبانیت به خود می‌گیرند. این عواطف ما را وسوسه می‌کنند پیوسته سرمایه‌مان را – به وضعیتی که در آن زمان وضعیتی امن‌تر یا سرمایه گذاری محافظه‌کارانه‌تری به نظر می‌رسد- انتقال بدهیم و این کار نهایتا می‌تواند حتی محکم‌ترین پورتفولیوی سرمایه‌گذاری‌ را هم نابود کند.

به همین خاطر یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای سرمایه‌گذاری‌های‌تان انجام دهید این است که دست از سرشان بردارید.

شلی- آن اِوِکا، طراح مالی معتبر، در بیزنس‌اینسایدر می‌نویسد، از فروش یک‌باره‌ی سرمایه‌گذاری‌ درحال اجرا اجتناب کنید و با قوت تا پایان با یک پورتفولیوی متنوع که قادر است فراز و فرودهای کوتاه مدتِ گریزناپذیر را تاب بیاورد به کارتان ادامه دهید.”

برای کمک به تمرکز روی برنامه‌ی سرمایه گذاری بلندمدت‌تان، از وسوسه‌ی کنترل نوسانات روزانه‌ یا هفتگی بازار سهام یا حساب‌تان دوری کنید. بازارها هرروز بالا و پایین می‌شوند، و همین‌طور سهام‌های شخصی- اگر به صورت بلندمدت سرمایه‌گذاری‌ کرده‌اید، لازم نیست نگران به‌روز رسانی‌های پیوسته بازار باشید.

۱۲. نمی‌توانید فقط سرمایه گذاری کنید و برای همیشه آنها را فراموش کنید.

بله، تا یک نقطه‌ای… باید مواظب پول‌های‌تان باشید.

زندگی در جریان است، و زمان‌هایی وجود دارد-به‌خصوص تغییرات بزرگ زندگی- که عاقلانه است دست به اصلاحات مالی بزنیم.

مثلا، اگر منتظر رسیدن نوزادی هستید، احتمالا بخواهید در یک طرح پس‌انداز ۵۲۹ شرکت کنید، که به شما والدین اجازه می‌دهد، هرکدام، تا ۱۴، ۰۰۰ دلار سالانه در یک حساب مالیات-معوق پس‌انداز کنید.

یا، اگر تصمیم دارید زودتر بازنشسته شوید، لازم است افق زمانی‌تان و میزان ریسکی که در پورتفولیوی‌تان می‌پذیرید را دوباره تنظیم.

با رشد پول‌تان، و هرچه به انتهای افق زمانی‌تان نزدیک‌تر می‌شوید، پورتفولیوی اولیه‌ای که ایجاد کرده‌اید ممکن است دیگر پاسخگوی نیازهای‌تان نباشد. به تنظیم آن برای متناسب شدن با وضعیت کنونی‌تان “ایجاد توازن” می‌گویند، که اینوستوپدیا آن را به خوبی شرح می‌دهد.

تصميمات دايوست و خروج

فراگیری استفاده از دایوست و موارد استفاده وجوه حاصل از دایوست
بررسی‏های شرکت ارنست اند یانگ(2015) نشان می‏دهد که ارزش معاملات دایوست از سال 2009 تا 2015 نزدیک به 80 درصد افزایش یافته است و 45 درصد از مدیران شرکت‏ها اظهار کرده‏اند که یا اخیرا دایوست داشته‏اند و یا برخی از واحدهای کسب‏وکاری خود را که نتوانسته‏اند معیارهای عملکردی مدنظر را برآورده سازند، در واچ لیست برای تصمیم‏گیری در خصوص دایوست قرار داده‏اند. وجوه حاصل از دایوست را می توان به شیوه های مختلفی به کار گرفت. مبتنی بر بررسی های ارنست اند یانگ 74 درصد از بنگاه‏ها منابع به دست آمده در نتیجه دایوست دارایی ها و واحدهای کسب وکاری خود را به منظور تامین مالی طرح های رشد و توسعه ای به کار گرفته اند. این در حالی است که تنها 12 درصد از بنگاه ها منابع به دست آمده را صرف پرداخت بدهی و 14 درصد نیز منابع حاصله را صرف پرداخت سود به سهام داران کرده اند.
سه محرک اصلی تصمیمات خروج
بر اساس بررسی های صورت گرفته توسط بی سی جی 3 محرک اصلی برای خروج و دایوست می تواند وجود داشته باشد:

١-تمرکز بر کسب وکارهای محوری؛ سرمایه و وقت مدیریت کمیاب ترین منابع هستند و مدیریت یک شرکت چند کسب وکاره بسیار مشکل است. یکی از اصلی ترین فرایند های مدیریتی که حتما باید اثربخشی بالایی داشته باشد فرایند تخصیص منابع می باشد که با افزایش تعداد کسب وکارها لزوما این فرایند نیز پیچیده تر می شود. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های خوشه ای آمریکایی از دهه 1980 به بعد به منظور تمرکز بر کسب وکارهای محوری و بهبود فرایند تخصیص منابع خود به کسب وکارهای محوری زیرمجموعه خود شروع به دایوست و خروج از کسب وکارهای غیر محوری کردند. برای نمونه جنرال الکتریک از 1990 تا کنون، از 57 حوزه کسب وکاری خود خارج شده است. اینونسیس بریتانیا از 30 حوزه خارج شده است و زیمنس آلمان نیز از 24 حوزه خارج شده است.

٢-تولید نقدینگی؛ برخی از شرکت ها نیز با هدف فراهم کردن نقدینگی لازم به منظور تصاحب یک واحد کسب وکاری دیگر و یا کاهش اهرم شرکت (میزان بدهی) تصمیم به دایوست می گیرند. بازار سرمایه هم فوق العاده به این تصمیم شرکت های با اهرم بالا حساس بوده و سیگنال مثبت نشان می دهند. در برخی مواقع هم دایوست کردن با هدف تولید نقدینگی اما نه به خاطر بهبود درآمد های عملیاتی بلکه با هدف توزیع پول حاصله برای سهام داران صورت می گیرد. این امر به خصوص در صنایع به مرز بلوغ و اشباع رسیده که فرصت رشد چندانی ندارند و مدیریت هم برنامه ای برای متنوع سازی ندارد اتفاق می افتد.

٣-بهبود عملکرد عملیاتی واحدهای باقیمانده؛ شرکت هایی که دایوست می کنند اکثرا به دلیل تمرکز بیشتر بر حوزه فعالیت محوری خود، به سودآوری بالاتری دست پیدا می کنند. در واقع شرکت های باقی مانده به دلیل توجه بیشتر، تخصیص سرمایه بهتر و دسترسی بیشتر به منابع مالی مورد نیاز، عملکرد بهتری پیدا کرده و به سودآوری بهتری دست می یابند. در مورد شرکت های به فروش رفته هم این اتفاق می افتد. بررسی بی سی جی در خصوص 6642 واحد کسب وکاری به فروش رفته نشان می دهد که از زمان اعلام دایوست شدن تا پایان سال مالی مذکور، سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک آنها یک درصد افزایش پیدا می کند.

در خصوص اهمیت تصمیمات خروج و استراتژی دایوست همین بس که نتایج تحقیقات متعدد مک کینزی نشان داده است که بنگاه های مادر دارای رویکرد فعالانه در مدیریت سبد کسب وکاری بازده عملکرد بالاتری نسبت به بنگاه های مادر دارای رویکرد منفعلانه دارند. این مطالعات همچنین نشان داده است که شرکت های با رویکرد فعالانه ای که توازن مناسبی میان تصمیمات ادغام و تصاحب(M&A) و تصمیمات دایوست ایجاد کرده‏اند دارای عملکرد بازده بالاتری نسبت به شرکت‏های با رویکرد فعالانه ای هستند که تنها به ادغام و تصاحب(M&A) پرداخته و کمتر به دایوست اهمیت داده‏اند. اما همانطور که تنها 10 درصد از تصمیمات شرکت ها در خصوص ادغام و تصاحب منجر به خلق ارزش شده و اثربخش می باشد تصمیمات خروج و دایوست نیز اگر مبتنی بر یک فرایند و روش شناسی اثربخش پیش نرود نمی تواتند منجر به خلق ارزش شود. بر اساس بر بررسی های صورت گرفته در نتیجه تجارب خروج موفقیت آمیز و اثربخش در نهایت می توان یک مدل فرایندی 5 مرحله ای شامل مراحل زیر را در خصوص خروج پیشنهاد داد:

فاز اول: تجزیه و تحلیل استراتژیک سبد کسب وکاری
فاز دوم: برنامه ریزی خروج
فاز سوم: آماده سازی برای خروج
فاز چهارم: اجرای برنامه خروج
فاز پنجم: ارزیابی و یادگیری

هر کدام از این 5 فاز شامل چندین مرحله و گام های عملیاتی مشخص می باشد همانطور كه مستحضر هستيد ،اصولا امکان تشریح هر یک از این استراتژی ها و مدل انتخاب استراتژی دایوست و خروج در این قالب(تلگرام) وجود ندارد. بنابراين در ادامه به توضیح سه فاز اول به صورت كلي کلی می پردازیم. لازم به ذکر است که در هر کدام از این فازها از برخی ابزارها و تکنیک های عملیاتی توسعه داده شده توسط شرکت های مشاور معروف دنیا استفاده می شود که مهمترین ابزارها و تکنیک ها نیز در حد بضاعت در ادامه معرفی خواهد شد.

فاز اول: تجزیه و تحلیل استراتژیک سبد کسب وکاری بنگاه مادر
یکی از اصلی‏ترین ویژگی‏های برنامه‏ریزی استراتژیک برای یک بنگاه مادر چند کسب‏وکاره، ارزیابی سبد کسب‏وکاری به منظور تعیین موارد ورود، خروج، حفظ و نگهداری جهت بهینه‏سازی ارزش سهامداران و بنگاه در کل می‏باشد. در واقع در این فاز در ابتدا سبد کسب‏وکاری بنگاه بر مبنای اهداف استراتژیک بنگاه و پویایی‏های بازارهای کسب‏وکارهایش مورد ارزیابی قرار می‏گیرد.

فاز دوم؛در ادامه و بر اساس تجزیه و تحلیل صورت گرفته باید استراتژی خروج برای واحدهای کسب وکاری کاندیدای خروج تدوین گردد.

فاز سوم؛ و در نهایت بنگاه باید برای خروج واحدهای کسب وکاری مذکور سازماندهی مجدد گردد.
هر سه فاز عملیاتی ذكر شده فوق العاده پورتفولیوی سهام محورانه پورتفولیوی سهام محورانه پورتفولیوی سهام محورانه مهم بوده و باید از تکنیک ها و ابزارهای امتحان پس داده برای انجام تجزیه و تحلیل ها استفاده شود. همان طور که گفته شد اولین اقدام این آن است که سبد کسب وکاری بنگاه مادر از منظر اهداف استراتژیک بنگاه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و تناسب استراتژیک واحدهای کسب وکاری زیر مجموعه مورد ارزیابی قرار بگیرد. برای این منظور تیم برنامه ریزی باید اقدامات زیر را در پیش بگیرد.

١-شناسایی واحدهای کسب وکاری فعال در بازارهای غیر جذاب

٢-شناسایی واحدهای کسب وکاری با عملکرد ضعیف

٣-شناسایی واحدهای کسب وکاری با عملکرد عالی ولی فاقد تناسب استراتژیک

٤-شناسایی واحدهای کسب وکاری دارای ارزش پائین از منظر بازارهای مالی

٥-شناسایی واحدهای کسب وکاری مناسب برای تولید نقدینگی مورد نیاز

بهترین مدل برای تجزیه و تحلیل استراتژیک سبد کسب وکاری یک بنگاه مادر و شناسایی موارد ذکر شده در بالا مدل ارزیابی سبد کسب وکاری شرکت مشاوره دیلویت مانیتور است که بهتر است به منظور افزایش غنای تحلیل ها با مدل پیشنهادی گروه مشاوران بوستون(بی سی جی) ترکیب شود.
به گام دوم یعنی انتخاب استراتژی مناسب خروج می پردازیم. در این گام ابتدا باید انتخاب های مختلف در دسترس برای دایوست مورد ارزیابی قرار گرفته و بهترین گزینه انتخاب شود. برخی از مهمترین انتخاب های مختلف پیش رو برای دایوست بر مبنای چارچوب گروه مشاوران بوستون عبارتند از:

١-فروش یکجا (Outright Sale): این انتخاب متداول ترین حالت ممکن برای دایوست است که می تواند به شیوه های مختلفی انجام شود. برای مثال فروش دارایی ها و بدهی های واحد کسب وکاری، فروش سهام واحد کسب وکاری و . هر کدام از این شیوه ها ملاحظات مالیاتی، حقوقی و حسابداری خاص خودش را دارد.

٢-ایجاد یک واحد جداگانه و عرضه آن به بازار (IPO): در صورتی که فقط قرار باشد بخشی از یک کسب وکار را دایوست کرد آنگاه باید آن را تبدیل به یک واحد مستقل و مجزا کرد و آنگاه آن را به بازار عرضه نمود. می توان اکثریث سهام را برای خود شرکت نگاه داشت و یا اینکه سهام اقلیت را نگه داشت. انتخاب های متعددی در این شیوه می توان داشت که دو تا از مهمترین شیوه ها، استراتژی های Care out و استراتژی Spin off می باشند.

٣-تعویض واحدهای کسب وکاری میان دو بنگاه(Swap): در این حالت دو بنگاه یک واحد کسب وکاری را که بیشترین تناسب را با دیگری دارد با واحد کسب وکاری آن بنگاه که بیشترین تناسب را با این بنگاه دارد تعویض می کنند. این روش در برخی از صنایع مانند داروسازی اخیرا بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. برای نمونه نوآرتیس بخش واکسن خود را به جی اس کی داده و در عوض بخش اونکولوژی آن را دریافت نموده است. یا سانوفی فرانسه کسب وکار داروهای حیوانی خود را در عوض دریافت کسب وکار محصولات بهداشتی مصرفی به بوهرینگر آلمان واگذار نمود.
نکته مهم: انتخاب استراتژی دایوست مبتنی بر عوامل متعددی صورت می گیرد که مهمترین آنها اهداف بنگاه از دایوست، ملاحظات مالیاتی، ملاحظات عملیاتی(هزینه هر استراتژی، پیچیدگی عملیاتی هر کدام، زمان لازم برای هر کدام و . ) اندازه واحد کسب وکاری، شرایط بازارهای مالی و . می باشد. یکی از بهترین مدل ها برای انتخاب رویکرد یا استراتژی مناسب دایوست، مدل انتخاب استراتژی خروج گروه مشاوران بوستون است که در شکل فوق نشان داده شده است.

پورتفولیو

تشکیل سبد سرمایه گذاری برای موفقیت در سرمایه گذاری | علی خادم الرضا مدرس مشاور و نویسنده کارآفرینی و مدیریت کسب و کار | DBA کارآفرینی دانشگاه تهران

تشکیل سبد سرمایه گذاری برای موفقیت در سرمایه گذاری

تشکیل سبد سرمایه گذاری برای موفقیت در سرمایه گذاری جمله معروف تخم­ مرغ­ هایت را در یک سبد نگذار را همه شنیده­ ایم. منظور از این جمله آن است که ریسک سرمایه­ گذاری­ های خود را با توزیع منطقی آن­ها در دارایی های متنوع کاهش دهیم. به مجموعه دارایی­ هایی […]

دسته بندی‌ مقالات سایت

    (۸۴) (۱۰) (۵) (۸) (۱۴) (۲۸) (۱) (۱۵) (۲) (۵۰) (۱۲۴) (۷۳) (۵۵) (۴۴) (۱۲) (۴) (۵) (۷) (۳) (۴۴) (۹۶)

آخرین مقالات وبسایت

  • رهیافت سیستمی در مدیریت سپتامبر 10, 2022
  • مکتب نئوکلاسیک مدیریت قسمت دوم سپتامبر 10, 2022
  • شناسایی و معرفی ۵۰ فرصت کسب و کار در صنعت آموزش کسب و کار آگوست 27, 2022
  • مکتب نئوکلاسیک مدیریت قسمت اول آگوست 6, 2022
  • مدل نیروهای پنجگانه پورتر برای تحلیل رقابت در صنعت آموزش کسب و کار ایران جولای 23, 2022
  • عوامل اثرگذار بر سرعت پذیرش محصول جدید در بازار جولای 9, 2022

محتوای آموزشی انحصاری در عضویت ویژه کارآفرینی کوانتومی

رادیو کارآفرینی | آموزش ها و گفتگوها با کارآفرینان و متخصصان کسب و کار | علی خادم الرضا مدرس و مشاور کارآفرینی و توسعه کسب و کار DBA کارآفرینی دانشگاه تهران

رادیو کارآفرینی | آموزش ها و گفتگوها با کارآفرینان و متخصصان کسب و کار | علی خادم الرضا مدرس و مشاور کارآفرینی و توسعه کسب و کار DBA کارآفرینی دانشگاه تهران

عنوان : بررسی اثر سیستم های کاربردی بر مدیریت شرکت های هلدینگ

بررسی اثر سیستم های کاربردی بر مدیریت شرکت های هلدینگ

امروزه شرکت های توانمند جهت کسب سود بیشتر، معافیت های مالیاتی ، رعایت اصل مهم تنوع در سرمایه گذاری ( [۱] پورتفولیو) جهت کاهش ریسک بازار ، تضمین باز پرداخت وام ها و نیز شریک شدن در شهرت و خوش نامی شرکت های تابعه ، اقدام به تشکیل شرکت های [۲] هلدینگ می نمایند.

به تعریف ویکی پدیا ، شرکت هلدینگ ، شرکتی سهامی است که دارای شرکت‌های زیرمجموعه دیگر بوده و کنترل شرکت‌های زیرمجموعه (تابعه) ، مستقیماً زیر نظر مدیران و هیئت مدیره ی شرکت اصلی (مادر ) می باشد . بنابراین این شرکت ها از طریق مالکیت سهام ، فعالیت های شرکت های تابعه خود را کنترل می نمایندکه درصد این مالکیت بر اساس قانون تجارت ایران بیش از پنجاه درصد کل سهام شرکت های تابعه است. باید توجه داشت که اگر شرکت های هلدینگ کاری غیر از مدیریت و کنترل شرکت _های تابعه داشته باشند ، بعنوان یک شرکت سرمایه گذاری محسوب می شوند . اصطلاح [۳] گروه ، شامل واحد اصلی و تمام واحدهای فرعی آن است که مشمول شرکت اصلی نیز میشود یعنی می توانیم به جای اینکه بگوییم شرکت هلدینگ ایران خودرو، از واژه گروه ایران خودرو استفاده نماییم .

دراینجا لازم است اشاره شود که شرکت تابعه یا فرعی با اصطلاحی بنام شرکت همبسته ، متفاوت است . شرکت همبسته به شرکت _هایی اطلاق می گردد که شرکت اصلی در شرکت های تابعه آن سهامدار نبوده ولی حسب مورد ، دارای مدیریت مشترک می باشند که در این حالت تابع قانون هلدینگ نمی شوند.

انواع شرکتهای هلدینگ

در مجموع چهار نوع شرکت هلدینگ وجود دارد:

  1. هلدینگ هایی که از یک شرکت بزرگ ایجاد شده اند مانند هلدینگ ایران خودرو.
  2. هلدینگ های محصولی یعنی همه شرکتهای آن یک نوع محصول تولید میکنند.
  3. هلدینگ های زنجیره تامین یعنی همه شرکت های آن در راستای نیل به یک هدف مشترک فعالیتهای گوناگون دارند مانند هلدینگهای نفتی از عملیات اکتشاف تا پخش.
  4. هلدینگ مختلط یعنی از شرکت هایی با فعالیتهای مختلف ایجاد شده است.

انواع روش‌های مدیریتی برای اداره و کنترل شرکت تابعه

روش اول - مدل برنامه ریزی استراتژیک در این روش، شرکت اصلی ، نقش طراح اصلی برنامه ها را داشته و مسئولیت های شرکت _های تابعه را مشخص میکند. در این روش مدیران می بایست دارای اطلاعات کاملی از شرکت های تابعه باشند زیرا که کمبود دانش، سبب ایجاد خطرات اقتصادی می‌شود.

روش دوم - مدل کنترل مالی ، در این روش افراطی ترین نوع تفویض اختیار است. شرکت اصلی، فقط در نقش یک سهامدار است و کنترل مالی شرکت اصلی، به مواردی چون تخصیص سرمایه، تعیین اهداف اقتصادی، ارزیابی کارآیی، مداخله برای اصلاح بازار مالی محدود میشود و شرکتهای تابعه با آزادی کامل به رقابت با یکدیگر می‌پردازند.

روش سوم - مدل کنترل استراتژیک ، در این روش بر پایه فرآیند توافق بر برنامه های اصلی طراحی شده توسط شرکت اصلی استوار است. شرکت اصلی با تسهیل ارتباطات و ایجاد اشتراک مساعی میان شرکت های تابعه، به ایجاد ارزش افزوده می پردازد.

از آنجایی که شرکت اصلی تنها براساس مسائل مالی شرکت های تابعه تصمیم گیری میکند ( قوانین بورس و اوراق بهادار)، به هر اندازه که یک کسب و کار گسترش و توسعه یابد به همان میزان هم گردش مالی آن سازمان و یا شرکت ها بیشتر خواهد شد و نیز تعداد کارکنان هم در این شرکت ها افزایش پیدا خواهند کرد. به عبارت دیگر می توانیم بگوییم که هرچه میزان فروش و یا همان گزارش های مالی بالا رود ، نیاز به سیستم کامل تری برای ثبت حساب مالی شرکت و یا سازمان ایجاد خواهد شد. به همین دلیل شرکت های هلدینگ باید نرم افزاری را برای کارخود انتخاب کنند که بتواند جوابگوی این رشد و گسترش باشد.

درهمین راستا شرکت اصلی می بایست دسترسی کاملی جهت نظارت و بررسی مالی و نیز اخذ گزارشات مالی پورتفولیوی سهام محورانه از شرکت های تابعه را داشته باشد. از آنجا که ممکن است شرکت های تابعه دارای فعالیت یکسان نباشند ، لذا میبایست شرکت اصلی و شرکت های فرعی از نرم افزارهای جامع و یکسانی (اصطلاحا نرم افزارهای [۴] چند شرکته )جهت تمرکز حساب ها ونیز انبارها استفاده نمایند.

از دیگر محاسن یک سیستم یکپارچه چند شرکته، استفاده از سیستم جامع انبار می باشد که یکسان سازی انبارها و یا انتقال اقلام بین انبارها ، کنترل و استفاده از روش های مختلف قیمت گذاری انبارها ، مدیریت انبارهای شرکت های تابعه را برای شرکت اصلی میسر و ساده می سازد.

درصورتی که فعالیت های شرکت های تابعه متفاوت باشد ، پروژه محوری نرم افزار های مالی آنها می تواند به مدیریت مالی و کنترل هزینه ها و در نتیجه افزایش میزان سودآوری شرکتهای تابعه کمک شایانی نماید.

امکان تهیه گزارشات حرفه ای در نرم افزارهای حسابداری تکمیل کننده و تسهیل کننده تصمیم گیری های مدیریتی در جهت بررسی و تخمین چرخه عمر شرکت های تابعه میباشد.

بنابراین دقت و سهولت کاربری و امکانات بالای نرم افزارهای حسابداری ، سبب افزایش عمر فعالیت شرکت ها شده و دوام فعالیت اقتصادی شرکت های هلدینگ را تضمین می نماید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.