انتخاب یک استراتژی معاملاتی مناسب
یافتن دو نفر در جهان که دارای خصوصیات اخلاقی و ظاهری کاملا یکسان باشند غیرممکن است؛ هر شخص با دیگری تفاوت دارد و این تفاوتها هستند که جهان را میسازند.
درگذشته توضیح دادیم که شرط موفقیت در بازارهای سرمایهگذاری داشتن یک استراتژی مناسب و معایب استراتژی مومنتوم تعهد به آن میباشد. شخصیتشناسی یکی از پیشنیازهای انتخاب یک استراتژی مناسب است و هر فردی که قصد ورود به بازارهای سرمایهگذاری را دارد میبایست ابتدا شناخت کافی از شخصیت خود داشته باشد تا یک استراتژی مناسب با شخصیت خود را طراحی کند.
خانواده، جامعه، سبک زندگی و فرهنگی که با آن رشد کردیم به مرور زمان شخصیت ما را شکل دادهاند. شخصیت هر فرد به طور مستقیم با تصمیمگیریهای معاملاتی آن در ارتباط است و به همین دلیل است که نمیتوان یک نسخه را برای همه معاملهگران پیچید. اگر شخصی با یک استراتژی توانسته است موفقیتهای چشمگیری را در بازارهای سرمایهگذاری کسب کند به این معنی نیست که همان استراتژی برای فردی دیگر نتایج یکسانی را به بار داشته باشد.
برخی از افراد شخصیت آرام و برخی شخصیتی هیجانی دارند، برخی قدرت ریسک بالایی دارند و برخی ریسکگریز هستند، برخی از افراد قدرت صبر و تحمل بالایی دارند و برخی بسیار عجول هستند؛ همچنین سبک زندگی شما تاثیر مستقیمی در انتخاب و یا طراحی استراتژی شما دارد. به فرض مثال سبک زندگی یک کارمند با سبک زندگی فردی که شغل آزاد دارد متفاوت است؛ شخص کارمند میبایست در ساعاتی از روز در محل کار خود حضور داشته باشد و طبیعتا امکان انجام معامله در آن زمان برای فرد فراهم نیست و با توجه به محدودیت زمانی که دارد نمیتواند مدام در مقابل مانیتور وضعیت معاملاتی خود را رصد کند و فردی که شغل آزاد دارد میتواند زمان بیشتری را برای معاملات اختصاص دهد.
میبایست کاملا با خود صادق باشید و دقیقا شخصیت خود را تعریف کنید و استراتژی معاملاتی خود را بر اساس شخصیت خود طراحی یا انتخاب کنید. در ادامه قصد داریم تا شما را با برخی از سبکهای معاملاتی آشنا کنیم.
اسکالپرها (Scalpers):
سریعترین سبک معاملاتی که قطعا در بورس تهران کاربردی ندارد و مخصوص بازارهای پر نوسان و با سرعت بالا میباشد. در روش اسکالپینگ معاملات در چند ثانیه و یا نهایتا چند دقیقه بسته خواهند شد و سودهای نسبتا کوچکی را نصیب اسکالپر خواهد کرد. اسکالپرها معمولا بر روی بازههای زمانی ۱ تا ۱۵ دقیقه تمرکز دارند و از ریسک بالا هراسی ندارند. اگر عاشق هیجان هستید و در معاملات خود عجول هستید، این سبک میتواند برای شما مناسب باشد ولی باید توجه داشته باشید که این سبک معاملاتی بسیار پر ریسک میباشد، لذا میبایست مهارتهای تحلیلی خود را در حد قابل قبولی افزایش دهید و تبدیل به یک تحلیلگر مجرب شوید.
امروزه اکثر اسکالپینگها توسط الگوریتمها و اکسپرتها انجام میشود. سرعت کامپیوترها به شکل قابل توجهی از انسان بالاتر است و با توجه به انتخاب بازه زمانی یک دقیقهای و چند دقیقهای در اسکالپینگ، الگوریتمها و اکسپرتها میتوانند حداقل از نظر سرعت عملکرد قابل قبولتری نسبت به انسان داشته باشند.
نکاتی که یک اسکالپر باید رعایت کند:
۱-گزینه های سرمایهگذاری با نقدشوندگی بالا را برای اسکالپینگ انتخاب کنید.
۲-در زمانهایی که بازار نقدشوندگی بالایی دارد معامله کنید.
۳-به دلیل اینکه با این روش، مکررا وارد معامله می شوید، قیمت کارمزدهایی که به تنهایی ناچیز هستند در مجموع قابل توجه میشوند. لذا باید مطمئن شوید که مابهالتفاوت قیمت خریداری شده و فروخته شده سود معقولی را نصیب شما میکند.
۴-با توجه به اینکه ریسک معاملات در اسکالپینگ بسیار بالا میباشد بهتر است تا زمانی که در تحلیلگری به مهارت کامل نرسیدید از این سبک استفاده نکنید.
۵-مبنای معاملات خود را نمودار قیمت و زمان قرار دهید؛ در این روش تحلیل بنیادی کاربرد زیادی ندارد.
۶-تبدیل استراتژی معاملاتی خود به الگوریتم میتواند در زمان صرفهجویی کند و با توجه به سرعت بالایی که دارد میتواند مدیریت سرمایه شما را با کیفیت بهتری انجام دهد.
معاملهگران روزانه (Day Traders):
این سبک معاملاتی نیز مانند اسکالپینگ در کوتاهمدت انجام میشود با این تفاوت که معاملات در بازه زمانی یک روزه انجام میشود. در این سبک موقعیتهای خوب معاملاتی برای یک روز شناسایی میشوند و تا پایان همان روز بسته خواهند شد. این روش برای افرادی مناسب است که معایب استراتژی مومنتوم وقت کافی برای رصد بازار را ندارند و مایل هستند تا معاملات خود را در همان روز معاملاتی ببندند. این افراد نسبت به اسکالپرها از ریسکپذیری پایینتری برخوردار هستند ولی باید توجه داشت که این سبک نیز ریسک کمی ندارد. معاملهگری روزانه معمولا در بازارهای سرمایهگذاری ۲۴ ساعته کاربرد دارد و یکی از سبکهای معاملاتی رایج در بازارهای جهانی میباشد.
نکاتی که یک معاملهگر روزانه باید رعایت کند:
۱-از نقدشوندگی گزینه سرمایهگذاری خود اطمینان کسب کنید.
۲-در روزهای خاص مانند اواخر سال که بازار ملتهب است معامله نکنید.
۳-در طول روز حتما چند بار معاملات باز خود را بررسی کنید.
معاملهگر نوسانی (Swing Trading):
معامله نوسانی سبکی زمانبر میباشد و معاملات آن برای چندین روز باز خواهند ماند. این سبک نسبت به دو روش قبلی کمی کندتر و کم ریسکتر میباشد و مناسب افرادی هست که وقت کافی برای رصد روزانه بازار را ندارند. معامله گران نوسانی معمولا با شناسایی نواحی برگشتی معتبر معاملاتی را انجام میدهند و با شناسایی انتهای موج از آن خارج میشوند. البته باید در نظر داشت که در بازارهای دوطرفه، معاملهگران نوسانی این شانس را دارند که پس از شناسایی انتهای موج معامله خود را offset کنند و از موج بعدی نیز کسب سود کنند.
معاملهگر نوسانی دارای صبر و شکیبایی بالاتری نسبت به دو گروه قبلی میباشد و شخصیتی ریسکگریز دارد. معاملهگران نوسانی تعداد معاملات کمتر با سود مطمئنتر را ترجیح میدهند و از معاملات زیاد پرهیز میکنند با این اوصاف میتوان نتیجه گرفت که این سبک از حاشیه امنیت بالاتری نسبت به دو سبک قبلی برخوردار است.
نکاتی که یک معاملهگر نوسانی باید رعایت کند:
۱-سعی کنید موجهایی را شناسایی کنید مومنتوم و شتاب حرکتی مناسبی دارند.
۲-هر روز وضعیت معاملات خود را رصد کنید تا اگر واکنش غیر منتظرهای از بازار رخ داد تصمیماتی را اتخاذ نمایید.
سرمایه داری (Position Trading):
بلند مدتترین سبک معاملاتی میباشد که از چندین ماه تا چند سال ممکن است زمان ببرد. این سبک مورد علاقه تحلیلگران بنیادی و تحلیلگران اقتصاد کلان میباشد که با شناسایی یک گزینه سرمایهگذاری، آینده آن را در بلندمدت مورد پیشبینی قرار میدهند. این روش معاملاتی طرفداران زیادی ندارد و معمولا افرادی بسیار صبور جذب چنین سبکی میشوند. ریسک معایب استراتژی مومنتوم این سبک نسبتا پایین است ولی باید دقت داشته باشید که یکی از فاکتورهای مهم در این سبک معاملاتی تحلیلزمانی است؛ باید در نظر داشته باشید که ریسک تورم بر بازدهی سرمایهگذاری شما چه تاثیری خواهد داشت.
نکاتی که یک سرمایهدار باید رعایت کند:
۱-در انتخاب گزینه معاملاتی عجله نکنید و ماشه را زمانی فشار دهید که طعمه مد نظر شما به صورت کامل در نقطه هدف قرار گرفته باشد.
۲-هر هفته تحلیل خود را به روز رسانی کنید و از کیفیت آن اطمینان کامل را کسب نمایید.
۳-اخبار پیرامون سرمایهگذاری خود را به دقت رصد کنید زیرا ممکن است در بلند مدت سناریوی شما دچار تغییرات عمدهای گردد.
سعی شد تا به صورت شفاف مزایا و معایب هر یک از سبکهای معاملاتی ارائه شود، حال شما هستید که تصمیم میگیرید به چه سبکی وارد بازارهای سرمایهگذاری شوید. در نظر داشته باشید که انتخاب درست و در نظر گرفتن جزئیات شانس شما را برای حضور بلندمدت در بازار افزایش خواهد داد.
اندیکاتور مومنتوم
مومنتوم (momentum) در لغت به معنای تکانه و حرکت می باشد و اندیکاتور به مفهوم شاخص در فارکس و یا هر بازار مالی دیگری کاربرد دارد.اندیکاتور مومنتوم در فارکس از اندیکاتورهای لیدینگ (leading) یا پیشرو است و یکی از ابزارهای مهم معامله گران فارکس است.
این شاخص به اندازه گیری سرعت حرکت قیمت می پردازد و قابل استفاده در متاتریدر4 (MT4) و متاتریدر5 (MT5) است و رفتار momentum شبیه اندیکاتور RSI می باشد و همینطور شباهت زیادی به اندیکاتور میانگین متحرک دارد، اما فرق اساسی بین این دو اندیکاتور این است که مومنتوم یک پیشرو است در حالیکه مووینگ اوریج یک اندیکاتور تاخیری (lag indicator) می باشد.
اندیکاتور مومنتوم در فارکس چیست؟ و چه کاری انجام می دهد؟ پیش از آنکه بفهمیم شاخص مومنتوم چیست ، اول می بایست مفاهیم روند و حرکت آشنا شویم.
یکی از مواردی که دانستن آن در تحلیل تکنیکال مهم می باشد دانستن روند می باشد . اکثر استراتژی ها بر این اساس هستند که آیا بازار در یک روند قرار دارد یا خیر؟
دانستن نقطه شروع یا پایان یک روند مهم است. بنابراین تحلیل اندیکاتور مومنتوم کمک می کند که بدانیم
که آیا روندی در حال شروع شدن است و یا اینکه در شرف سقوط است و پاسخ آن می تواند اطلاعات مفید بسیاری را در اختیار تحلیلگر قرار دهد. ادامه یافتن روند به میزان حرکت بستگی دارد و قدرتی که پشت روند قرار دارد حرکت نامیده می شود و شاخص مومنتوم به اندازه گیری این حرکت می پردازد.
نحوه استفاده از اندیکاتور momentum
همانند شاخص هایی چون RSI و Stochastic Oscillator ، یک شاخص Momentum نیز می تواند به تشخیص زمان خرید و فروش در بازار به ما کمک کند. اینگونه که به ما نشان می دهد آیا حرکت کافی در پشت روند جهت ادامه حرکت قیمت وجود دارد یا خیر.
زمانی که بازار نزولی بیش از حد فروخته می شود، این احتمال وجود دارد که در شرف جهش باشد و زمانی هم که یک بازار رو به افزایش خرید می باشد احتمال اینکه در حال سقوط باشد، وجود دارد.
شاخص مومنتوم چگونه بر روی چارت اجرا می شود
حال که به پاسخ این سوال را که اندیکاتور momentum چیست را می دانیم.
این شاخص به عنوان یکی از پکیج های استاندارد اندیکاتورها و عنوان بخشی از نسخه پیش فرض برای متاتریدر 4 و متاتریدر 5 وجود دارد.
نحوه محاسبه پشت این شاخص هم نسبتاً ساده است، به این صورت که با مقایسه بین قیمت مشخص فعلی و قیمت تعدادی از دوره های قبل (n دوره قبل) از آن انجام می شود.
اولین کار برای شروع محاسبه انتخاب مقداری برای n است. n تعداد دوره هایی می باشد که برای مقایسه استفاده می شود.
مقداری که به عنوان پیش فرض برای n در متاتریدر وجود دارد 14 است، اما می توانید آن را بر روی هر مقداری که می خواهید تنظیم کنید.
فرمول محاسبه حرکت به صورت زیر می باشد:
حرکت(momentum) = (فعلی و کنونی cp/قیمت n دوره قبل) x 100
MT5 این محاسبات را فوراً برای ما انجام می دهد و نتایج را در قسمت پایین چارت اصلی قیمت، برای ما به نمایش در می آورد.
راهنمای جامع نحوه انجام معاملات الگوریتمی با پایتون (قسمت دوم)
در قسمت اول این مقاله، به ارائه اطلاعات کلی درباره معاملات الگوریتمی، دلایل استفاده از پایتون برای طراحی این معاملات و ابزارهای مورد نیاز پرداختیم.
در ادامه این مطلب قصد داریم به نحوه ایجاد یک استراتژی معاملاتی و بهینهسازی آن در پایتون جهت انجام معاملات الگوریتمی بپردازیم.
ایجاد یک استراتژی معاملاتی در پایتون
پس از انجام تحلیلهای اولیه بر روی دادههای قیمتی به دست آمده از یک سهام یا کوین ارز دیجیتال، هدف بعدی ما ایجاد اولین استراتژی معاملاتی است.
اما برای طراحی یک استراتژی معاملاتی مناسب در پایتون، ابتدا باید با برخی از پرکاربردترین استراتژیهای معاملاتی موجود که در باتها و معاملات الگوریتمی استفاده میشوند آشنا شویم.
استراتژیهای معاملاتی پرکاربرد
در ابتدای مقاله گفتیم استراتژی معاملاتی در واقع یک برنامه ثابت برای حرکت در بازار روی پوزیشنهای Long و Short است.
اما این همه ماجرا نیست، روش ورود به این پوزیشنها تشخیص نقاط ورود و خروج یکی از مباحث اساسی معاملهگری است. در هر استراتژی، نقاط ورود و خروج براساس اصول مخصوص به آن انتخاب و استفاده میشوند.
در کل دو نوع استراتژی معاملاتی وجود دارد. استراتژی مومنتوم و استراتژی معکوس:
استراتژی مومنتوم
استراتژی مومنتوم که با نامهای Divergence یا معامله ترند نیز شناخته میشود یکی از محبوبترین استراتژیها در انواع بازارهای معاملاتی است.
در این استراتژی، تریدر جهت فعلی ترند قیمت سهام را دنبال میکند. در این حالت، روند چه صعودی باشد و چه نزولی، معاملهگر در پی کسب سود از آن خواهد بود.
برخی از مثالهای خوب این استراتژی شامل استفاده از تقاطع اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)، تقاطع میانگین متحرک دوگانه و معامله لاکپشتی است.
در تقاطع میانگین متحرک، قیمت یک دارایی از یک سمت اندیکاتور MA به سمت دیگر حرکت میکند. این تقاطع نشان دهنده تغییر در مومنتوم (حرکت) بازار است که میتوان از آن به عنوان نقطه اتخاذ تصمیم برای ورود یا خروج از بازار استفاده شود.
در تقاطع میانگین متحرک دوگانه، یک میانگین متحرک کوتاه مدت (مثلا 50 معایب استراتژی مومنتوم MA) از روی خط یک میانگین متحرک طولانیتر (مثلا 200 MA) عبور میکند.
این تقاطع به ما نشان میدهد که مومنتوم سهام مورد نظر در حال حرکت به سمت میانگین متحرک کوتاه مدت است.
زمانی که خط میانگین متحرک کوتاه مدت از روی میانگین متحرک بلند مدت به سمت بالا عبور کند یک سیگنال خرید صادر میشود و برعکس آن یعنی زمانی که میانگین متحرک کوتاهتر، میانگین متحرک طولانیتر را به سمت پایین قطع کند سیگنال فروش دریافت میکنیم.
به صورت خلاصه، استراتژی ترید لاکپشتی به معنای دنبال کردن ترند محبوب بازار پس از شکست قیمت (Breakout) است که توسط Richard Dennis ابداع شد.
اصول پایه این استراتژی به این شکل است که تریدر در بازار معاملات آتی (فیوچرز)، روی high 20 روزه وارد پوزیشن Long و در 20 روزه Low وارد پوزیشن Short میشود.
استراتژی معکوس
استراتژی معکوس که با نامهای Convergence یا معامله چرخه شناخته میشود از این عقیده نشات گرفته که در آن هر حرکت بازار در نهایت معکوس میشود.
این موضوع ممکن است کمی غیر عملی به نظر برسد اما زمانی که به مثالهای آن توجه کنیم، فرصتهای درون آن پدیدار میشود.
استفاده از استراتژی میانگین معکوس میتواند روش مناسبی در شکار موقعیتها باشد.
در این روش، شما منتظر بازگشت قیمت سهام مورد نظر به معایب استراتژی مومنتوم میانگین خود خواهید ماند که پس از انحراف از میانگین، از فرصت استفاده و در جهت ترند جدید وارد پوزیشن میشوید.
مثال دیگر استراتژی معکوس، معامله جفت میانگین معکوس است که مشابه میانگین معکوس، اما به شکل گستردهتر عمل میکند. همانطور که گفته شد در استراتژی معکوس ما برای بازگشت قیمت سهام به میانگین خود منتظر میمانیم اما در حالت معامله جفت، دو سهام مختلف را برای ارزیابی میزان همبستگی (Correlation) و نوع آن مورد بررسی قرار میدهیم.
پس از شناسایی همبستگی، تغییر در تفاوت قیمت دو سهام را میتوان به عنوان سیگنال معامله در نظر گرفت. با حرکت یک سهام، سهام دیگر نیز واکنش نشان خواهد داد و با شناسایی این وابستگی، میتوان از آن سود کسب کرد.
روش معامله در این استراتژی بدین شکل است که اگر همبستگی میان دو سهام کاهش پیدا کند، سهام با قیمت بالاتر را میتوان در موقعیت Short قرار دارد چرا که سهام با قیمت بالاتر همیشه به میانگین خود باز میگردد. در طرف دیگر، سهام با قیمت کمتر را باید در پوزیشن Long قرار داد چرا که با توجه به همبستگی، قیمت آن به حالت معمولی بازخواهد گشت.
البته این استراتژیها، تنها روشهای معامله در بازار نیستند و شما میتوانید با کمی جستجو موارد بیشتری بیابید. برای نمونه استراتژی پیشبینی بازار که در آن تریدر تلاش میکند براساس عوامل تاریخی گذشته، جهت یا ارزش یک سهام را در بازههای زمانی آینده پیشبینی کند.
یا استراتژی معامله فرکانس بالا یا HFT که در آن معاملات در کسری از ثانیه رخ میدهد، از دیگر استراتژیهای پرکابرد بازارهای مالی هستند.
به عنوان یک تحلیلگر بازارهای مالی، شما باید هر از چند گاهی، به جستجو و یافتن روشهای جدید معاملاتی بپردازید. موفقیت الگوریتمهای معاملاتی شما در گرو به کار گرفتن روشهای معایب استراتژی مومنتوم موثر و آزمایش آنها در سهام و نمادهای مختلف است.
ایجاد یک الگوریتم استراتژی معاملاتی ساده
اولین برنامه الگوریتم معاملاتی ما در پایتون، استفاده از استراتژی تقاطع میانگین متحرک استفاده میکنیم.
روش کار آن ساده است، ابتدا دو اندیکاتور متفاوت SMA (Simple moving Average) از دادههای قیمت سری زمانی ایجاد میکنیم. طول اندیکاتور اول میتواند 40 روز و دومی 100 روز باشد.
اگر اندیکاتور کوتاهتر از روی اندیکاتور بلند عبور کند، به معنای پوزیشن Long یا خرید است و اگر اندیکاتور بلندتر که در اینجا 100 روز است از روی اندیکاتور کوتاه ما عبور کند، ما از پوزیشن خارج میشویم.
آزمایش استراتژی معاملاتی
اکنون ما یک استراتژی معاملاتی اولیه داریم، برای ارزیابی کیفیت بازدهی این استراتژی، باید روی آن بک تست (Backtest) انجام دهیم.
بکتست روشی است که به کمک آن ما میتوانیم بازدهی استراتژی معاملاتی خود را بر روی نمودار مورد ارزیابی قرار دهیم.
بکتست علاوهبر یک روش آزمایش استراتژی معاملاتی، ارزیابی استراتژی با استفاده از دادههای تاریخی نیز هست. در این روش شما میتوانید بر روی قیمتهای گذشته نمودار، استراتژی خود را آزمایش کنید.
میتوان گفت Backtest روشی برای شبیه سازی و ارزیابی ریسک و میزان سود آوری یک استراتژی معاملاتی خاص در بازه زمانی مشخص است.
اما قبل از ورود به این مبحث باید به مشکلات و دامهای آن نگاهی بیندازیم:
دامهای موجود در Backtest
بکتست مزایای زیادی دارد چرا که ما از دادههای واقعی برای ارزیابی استراتژی بهره میبریم اما باید به دامهای آن نیز توجه شود. چرا که در هنگام کار با این روش ممکن است واضح نباشند.
در هنگام کار با دادههای قیمتی قدیمی (و حتی دادههای فعلی) باید به رویدادهای بیرونی که بر روی بازار تاثیرگذار هستند نیز توجه شود.
مثلا تغییر قوانین و یا رویدادهای اقتصاد کلان مسلما بر روی خروجی آزمایشهای شما موثر هستند. اگر قوانین بازار مالی به شکلی تغییر کند که پوزیشنهای Short برای مدتی غیرفعال شوند، آزمایش استراتژی شما از حالت عادی خارج میشود و ممکن است بدون در نظر گرفتن رویدادهای مربوط به آن برهه تاریخی، بر روی نتایج به دست آمده تصمیم گیری کنید.
اما مشکلاتی نیز از سمت طراح استراتژی وجود دارند که بر روی نتیجه بکتست تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. تعصب در بهینه سازی بیش از حد، نادیده گرفتن قوانین استراتژی(دخالت در مدل) یا حتی وارد کردن اطلاعات فعلی به دادههای قدیمی میتواند از مهمترین دامهایی باشد که ممکن است شما در آن گرفتار شوید.
اجزای بکتست
علاوهبر دامهایی که ممکن است در هنگام آزمایش استراتژی بر روی دادههای واقعی بازار مواجه شوید، لازم است تا با اجزای اصلی Backtest نیز آشنا شوید.
یک فرآیند Backtest شامل 4 قطعه است که هر کدام وظایف مخصوصی برعهده دارند:
- کنترلکننده دادهها: این بخش مجموعهای از دادهها را آماده میکند.
- استراتژی یا منطق: این بخش وظیفه تولید سیگنالهای خرید Long یا فروش Short را براساس دادههای قطعه اول برعهده دارد.
- پرتفوی: سفارشها را تولید و سود و زیان معاملات را مدیریت میکند. به این بخش مدیریت PnL نیز گفته میشود.
- کنترل کننده اجرایی: سفارشارت (Order) را به کارگزاری ارسال میکند. علاوهبر آن، این کنترل کننده سیگنالهای تکمیل سفارش خرید یا فروش سهام را دریافت و براساس آن گزارشات مربوطه را ذخیره میکند.
در کنار چهار اجزای عنوان شده در اینجا، شما میتوانید هر تعداد اجزای مورد نیاز را به بک تستر خودتان اضافه کنید. این مسئله کاملا به پیچیدگی و منطق پشت آن بستگی دارد و در صورت اضافه شدن بخشهای محاسباتی یا منطقی بیشتر، میتوان برنامههای پیچیدهتری نوشت.
با این حال، چهار قطعه عنوان شده از اجزای اصلی یک استراتژی الگوریتمی هستند که باید در هنگام شروع کار آنها را در نظر بگیرید.
ابزارهای مورد نیاز در پایتون
برای طراحی و پیاده سازی Backtest در پایتون تکیه به کتابخانه Pandas کافی نیست و به ابزارهای دیگری برای بهینه سازی نیاز خواهید داشت.
کتابخانههایی مثل NumPy و SciPy، ویژگی و عملکردهایی مانند بهینهسازی، محاسبات برداری (Vectorization) و روالهای جبر خطی را برای توسعه استراتژی معاملاتی پیشرفته در اختیار شما قرار میدهند.
کتابخانه Scikit-Learn که یکی ابزارهای یادگیری ماشین در پایتون است نیز در هنگام کار با استراتژیهای Forecasting یا پیشبینی بازار به کمک شما میآید. این کتابخانه به شما کمک میکند تا مدلهای طبقهبندی شده و برگشتی ایجاد کنید.
با این حال اگر قصد دارید بر روی دادههای به دست آمده تحلیل آماری انجام دهید، کتابخانه Statsmodel کار شما را راه میاندازد. محاسبه شاخص OLS یکی از کاربردهای این کتابخانه است که قبلا به آن اشاره شد.
در آخر کتابخانههای lbPy و ZipLine نیز امکان اتصال و تعامل با صرافیها و سیستمهای معاملاتی آن را فراهم میکند. این کتابخانهها به شما کمک میکنند تا علاوهبر مدیریت داراییها، سفارشهای خود را برای سهامهای مختلف ثبت و کنترل کنید.
البته برخی از صرافیهای ارز دیجیتال ممکن است کتابخانه مخصوص به خود را ارائه دهند که در این مورد نیازمند کمی جستجو و تحقیق است.
بکتست توسط کتابخانههای Zipline و Quantopian
همانطور که گفته شد، وقتی صحبت از بازارهای مالی در پایتون میشود، کتابخانه Pandas یکی از بهترین روشهای مدیریت داده و ارزیابی آن است.
با این حال، از آنجایی که شما باید همه اجزای یک مدل استراتژی را از پایه توسعه دهید، اشتباهات انسانی یا باگ در آنها وجود خواهد داشت. حتی با وجود کتابخانههایی مانند Pandas، خطاهایی که یک برنامه نویس میتواند حین نوشتن یک برنامه مرتکب شوند غیر قابل انکار هستند.
به همین دلیل در هنگام توسعه معاملات الگوریتمی در پایتون بهتر است از یک بستر بک تست برای آزمایش استراتژی و رفع باگ استفاده کنیم.
کتابخانه Quantopian یکی از بهترین روشهای انجام بکتست در نظر گرفته میشود. این کتابخانه رایگان و انجمن محور است که هدف اصلی آن میزبانی و اجرای استراتژیهای معاملاتی است.
کتابخانه Quantopian، قدرت خود را از Zipline که یک کتابخانه پایتون برای معاملات الگوریتمی است دریافت میکند. نیازی به خرید سرور و یا هاست وب نیست، شما میتوانید این کتابخانه را در سیستم خودتان اجرا و از قابلیتهای آن برای نوشتن الگوریتم بک تست بهره ببرید. اما قبل از آن باید در وبسایت آن ثبت نام و وارد شوید.
پس از ورود به حساب کاربری خود، در این وبسایت یک الگوریتم جدید ایجاد و کدهای آن را بنویسید. البته میتوانید از مثالهای موجود برای آزمایش استراتژی استفاده کنید.
بهبود استراتژی معاملاتی
پس از ایجاد یک استراتژی معاملاتی برپایه یک الگوریتم ساده و پیاده سازی backtest مورد نظر توسط کتابخانههای Pandas ،Zipline و Quantopian نوبت به بررسی روشهای بهبود استراتژی پیاده شده میرسد.
تا اینجای مقاله شما با الگوریتم کلی معاملهگری در پایتون آشنایی پیدا کردهاید اما این کافی نیست.
اتمام کد نویسی و تست یک الگوریتم معاملاتی به معنای پایان پروژه نیست بلکه سرآغاز فرآیند توسعه و بهبود استراتژی مورد استفاده در آن است.
استفاده از یک یا چند الگوریتم دیگر در کنار الگوریتمهای فعلی با هدف بهبود بازدهی معاملات چیزی است که هر برنامه نویسی باید روی آن تمرکز کند. آشنایی و استفاده از الگوریتمهایی مانند KMeans ،k-Nearest Neighbors ،Classification یا درخت بازگشتی و ژنتیک از مهمترین زمینههایی است که باید در گامهای بعد به آن توجه شود.
اما الگوریتمها همه پروژه نیستند و شما باید با کار بر روی سهامهای دیگر در سایر صنایع و زمینهها، استراتژی معاملاتی خود را بهبود دهید.
فقط تکیه به سهام یک شرکت یا نماد در بازار بورس یا ارز دیجیتال کمک چندانی به شما نمیکند چرا که از سایر فرصتهای بازار عقب خواهید ماند.
در این مقاله ما یک استراتژی ساده مانند استفاده از میانگین متحرک را معرفی کردیم اما اضافه کردن چیزهای دیگر برای مدیریت ریسک یا حتی یک سیستم Backtest رویداد محور میتواند سوگیریها و دامهای پیش رو را کاهش دهد.
نتیجه گیری
معاملات الگوریتمی در زبان برنامه نویسی پایتون به عنوان یکی از راحتترین زبانهای برنامه نویسی، میتواند نقطه شروعی برای خودکار سازی فرآیند معامله بدون استرس باشد. با طراحی یک استراتژی مناسب و آزمایش آن در بازارهای واقعی شما میتوانید در هنگام خواب نیز کسب درآمد کنید.
البته طراحی یک استراتژی جامع با الگوریتمهای بینقص در کنار برنامههای مدیریت ریسک از آنچه که به نظر میرسد مشکلتر است. در گام اول شما باید به اندیکاتورهای رایج در بازارهای مالی و نحوه تحلیل بازار تسلط کافی داشته باشید.
یادگیری زبان برنامه نویسی پایتون آسان است اما طراحی و صیغل یک استراتژی مالی که به صورت خودکار به صرافی یا کارگزاریهای آنلاین متصل و اقدام به معاملهگری کند کار مشکلی است. شما باید در طراحی استراتژی خود به اندازه کافی اعتماد به نفس به خرج دهید تا در زمانهایی اسکریپت شما اقدام به معاملهگری میکند، خیال شما از بابت خطرات آن آسوده باشد.
در این مقاله ما فقط به مباحث کلی معاملات الگوریتمی در پایتون پرداختهایم و مسلما بخش کدنویسی، تست و بهبود آن به همراه جزییات فنی خارج از حوصله این مقاله است و شما باید از منابع زبان اصلی برای آغاز این مسیر کمک بگیرید.
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
آموزش روش مارتینگل در فارکس + آموزش ویدیویی 🎥
استراتژی مارتینگل شامل دوبرابر کردن اندازه یا حجم معامله در زمان ضرر است. به عبارتی دیگر، هرگاه پوزیشنها به ضرر رفت و روند عکس پوزیشنی که ما گرفتهایم حرکت کرد، یک معامله دیگر باز میکنیم تا میانگین نقطه ورود ما کمتر شود. استراتژی مارتینگل بیان میکند که با توجه به ضرر باید اندازه یا حجم معامله را دوبرابر کرد. تئوری استراتژی این است که شما هر چیزی را از دست دادهاید دوباره بهدست میآورید.
مارتینگل در فارکس چیست
رویای هر معاملهگر این است که یک استراتژی پیدا کند که اگر نه ۱۰۰% موفقیت، حداقل ۹۰% را تضمین کند. البته در نگاه اول کاملاً باورنکردنی به نظر میرسد. اما اگر امکانات بازار فارکس را دقیقتر بررسی کنید، میتوانید شواهد قانع کنندهای از وجود چنین استراتژی پیدا کنید؛ و با ورود به تاریخچه معاملات سهام، هر معاملهگر میتواند شواهد بسیار موثری در مورد کارکرد آن بیابد. و نام این استراتژی مارتینگل است.
اساس معاملات تقریباً برد-برد چیست؟ به طرز عجیبی، نظریه احتمال، نظریهای که برای طرفداران قمار وعده پیروزی و به شما امکان میدهد غیرمعمولترین فرضیات را بسازید.
چگونه بدون باخت بازی کنیم؟ بهترین راه حل میتواند یک پلن معاملاتی باشد که به شما امکان میدهد در جریان سرمایه گذاریهای خود باشید. اما حتی کم ریسکترین معاملات، موفقیت شما را در بازار تضمین نمیکند.
- استراتژی مارتینگل یک استراتژی سرمایهگذاری یا شرطبندی است که توسط ریاضیدان فرانسوی پل پیر لوی معرفی شده است. این یک روش ترید پرخطر در نظر گرفته میشود.
- این روش مبتنی بر تئوری افزایش مبلغ تخصیص یافته برای سرمایهگذاری است. حتی اگر ارزش آن در حال کاهش باشد؛ در واقع معاملهگران این کار را انجام میدهند با انتظار اینکه قیمت مجددا به روند دلخواه آنها بازگردد.
آموزش استراتژی مارتینگل در فارکس
برای اولین بار، اصل روش مارتینگل در قرن ۱۸ مورد استفاده قرار گرفت. به سرعت، در بین قماربازان در زمینههای مختلف سرمایهگذاری پرخطر، از توزیع کننده تا معاملات سهام، محبوبیت پیدا کرد.
اصل استراتژی ساده است: در صورت از دست دادن شرط اولیه، هر شرط بعدی باید دو برابر اندازه قبلی باشد. یعنی، بازیکن در هر صورت فرصتی پیدا میکند تا تمام شکستها را با یک برد جبران کند. اما هرچه احتمالات مختلف در بازی بیشتر باشد، احتمال اینکه روش مارتینگل کاملاً موثر عمل کند کمتر است.
در معاملات فارکس احتماللت بصورت نسبت ۱:۱ است یعنی خرید یا فروش به عبارت دیگر قیمت یا در جهت صعودی و یا در جهت نزولی حرکت میکند.
بنابراین اگر ما یک معامله خرید باز کنیم و قیمت در جهت نزولی حرکت کند مجددا یک معامله خرید دیگر با دو برابر حجم قبلی باز میکنیم و این روند ادامه پیدا میکند. تا در نهایت با بازگشت قیمت به مقدار کم در جهت صعودی وقتی برایند تمام معاملات مثبت شد از همه معاملات خارج میشویم.
برای درک بهتر موضوع، معاملهای را با دو نتیجه با احتمال مساوی، نتیجه ۱ و نتیجه ۲ در نظر بگیرید. معامله گر X تصمیم میگیرد مبلغ ثابت ۵۰ دلار را معامله کند، به امید اینکه نتیجه ۱ رخ دهد. با این حال، نتیجه ۲ به جای آن رخ میدهد و معامله به ضرر میرود.
با استفاده از استراتژی Martingale، اندازه معامله به ۱۰۰ دلار افزایش مییابد، و دوباره به نتیجه ۱ امیدواریم. باز هم، نتیجه ۲ رخ میدهد و ۱۰۰ دلار از دست میرود. از آنجایی که این یک ضرر است، معامله دو برابر شده و اکنون ۲۰۰ دلار است. این روند تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه می یابد.
نحوه مارتینگل زدن
- اگر در معامله اول برنده شویم ۵۰ دلار سود کردهایم و معامله بسته شده است.
- اگر در معامله اول بازنده باشیم ودر معامله دوم برنده شویم.۵۰ دلار در معامله اول از دست دادهایم اما ۱۰۰ دلار در معامله دوم گرفتهایم که در نتیجه با۵۰ دلار سود خارج میشویم.
- اگر در دو معامله اول بازنده باشیم و در معامله سوم برنده شویم اتفاقی که رخ میدهد این است که ۵۰ دلار در معامله اول و ۱۰۰ دلار در معامله دوم از دست دادهایم اما ۲۰۰ دلار در معامله سوم بدست آوردهایم در نتیجه مجددا با ۵۰ دلار سود خارج میشویم.
- از دست دادن سه معامله اول، اما برنده شدن در معامله چهارم: در معامله اول ۵۰ دلار، در معامله دوم ۱۰۰ دلار و در معامله سوم ۲۰۰ دلار ضرر میکنید. با این حال، در معامله چهارم ۴۰۰ دلار برنده میشوید. باز هم ۵۰ دلار سود برای شما باقی میماند.
استراتژی مارتینگل «Martingale» معمولاً در هر بازی با احتمال مساوی برد یا باخت استفاده میشود. درک این نکته مهم است که بازارها بازیهای حاصل جمع صفر نیستند. بازارها به سادگی شرط بندی روی میز رولت نیستند. بنابراین، استراتژی معمولا قبل از اعمال در بازارهای سهام اصلاح میشود.
معایب استراتژی مارتینگل
مبلغی که برای هر معامله صرف میشود تنها پس از چند ترید میتواند به نسبتهای زیادی برسد.
اگر تریدر در حین استفاده از استراتژی با کمبود مارجین مواجه شود و از معامله خارج شود، ضررهای پیش آمده میتواند فاجعه بار باشد. نسبت ریسک به پاداش استراتژی مارتینگل معقول نیست. در حین استفاده از استراتژی، با هر باخت تا یک برد، مبالغ بالاتری خرج میشود و سود نهایی تنها برابر با اندازه شرط اولیه است.
محدودیتهایی توسط بروکرها برای اندازه معامله وجود دارد. بنابراین، یک معاملهگر بینهایت شانس برای دو برابر کردن یک شرط را دریافت نمیکند.
نکته مهم روش مارتینگل در فارکس
در حقیقت، همه چیز دقیقاً برعکس است. نکته اصلی در استراتژی مارتینگل توانایی انتظار است و اگر همه چیز را به درستی محاسبه کنید، دیر یا زود به هدف مورد نظر دست خواهید یافت و سود به دست آمده خسارات ناشی از معاملات را پوشش میدهد.
فراموش نکنید که مارتینگل یکی از خطرناکترین استراتژیها است؛ فقط در صورتی از آن استفاده کنید که واقعا اماده باشید.
استراتژی های معاملاتی خرید و فروش سهام
بسیاری افراد معتقد هستند که به هیچ وجه نباید خلاف جهت جریان آب شنا کرد. این افراد اگر به دنیای معامله گری وارد شوند به طور قطع جزء آن دسته از معامله گرانی می شوند که به فلسفه “روند دوست ما است و هرگز نباید در خلاف جهت روند معامله گرفت” ایمان دارند. اما عده ای دیگر به این موضوع معتقد نیستند. از این رو، براساس این دو شخصیت متفاوت، می توان دو نوع از استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت؛ یعنی استراتژی معامله گری در جهت روند (Trend Trading) و استراتژی معامله گری در خلاف جهت روند (Countertrend Trading).
★ انجام معامله در جهت روند
معامله گری در جهت روند که آن را پیروی از روند نیز می نامند، یک نوع استراتژی معاملاتی در تحلیل تکنیکال است که قصد دارد با استفاده از تحلیل حرکت قیمت در یک جهت خاص سود به دست آورد. ریچارد دانکیان را پدر استراتژی پیروی از روند می نامند اما این استراتژی زمانی محبوبیت یافت که ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت، آن را به گروهی معامله گر تازه کار آموختند و نام آن گروه را لاکپشت ها نهادند. معامله گران پیرو روند زمانی به پوزیشن های خرید وارد می شوند که روند صعودی بوده و بازار دائماً در حال ایجاد سقف های جدید باشد و هنگامی وارد پوزیشن های فروش می شوند که روند نزولی بوده و بازار به طور پیوسته در حال ایجاد کف های جدید باشد.
✔ مفهوم بازگشت قیمت در معامله گری در جهت روند
در استراتژی های معاملاتی پیروی از روند فرض بر این است که قیمت همچنان به روند کنونی خود ادامه می دهد و هر گونه نشانه ای از سیگنال بازگشت، معامله گر را مجبور می کند تا پوزیشن خود را ببندد. همه معامله گران از جمله معامله گران کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت می توانند از این استراتژی بهره ببرند. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، معامله گر تا زمانی در معامله می ماند که متوجه علائم بازگشت روند شود. هر چند، بازگشت قیمت برای تایم فریم های مختلف در زمان های متفاوت رخ می دهد. بنابراین نقطه خروج از معامله برای یک معامله گر پیرو روند، نقطه بازگشت روند است.
✔ استراتژی های معاملاتی انجام معامله در جهت روند
برای معامله در جهت روند، استراتژی های معاملاتی مختلفی وجود دارد:
✰ میانگین های متحرک: در این استراتژی از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی مختلف کمک می گیریم. زمانی وارد معامله خرید می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند و زمانی وارد معامله فروش می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند.
✰ اندیکاتورهای نشان دهنده مومنتوم: در این استراتژی زمانی که قیمت سهام دارای حرکت قوی است وارد معامله خرید و زمانی که حرکت ضعیفی دارد، وارد معامله فروش می شویم. اغلب می توانیم از اندیکاتور MACD کمک بگیریم.
✰ الگوهای نموداری و خطوط روند: با کمک این استراتژی زمانی که روند در حال افزایش است وارد معامله خرید می شویم و حد ضرر را زیر خط حمایت کلیدی قرار می دهیم. بدین ترتیب زمانی که روند قیمت معکوس می شود می توانیم با سود از معامله خارج شویم. در مورد الگوهای نموداری نیز باید گفت که در این استراتژی معامله گران از الگوهای ادامه دهنده روند استفاده می کنند.
بسیاری از اوقات معامله گران پیرو روند از ترکیبی از استراتژی های معاملاتی فوق استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است برای تأیید شروع یک روند جدید به دنبال شکست کانال باشد، اما زمانی وارد معامله شود که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند و حرکت نزولی قوی ایجاد شود. البته برای کسب حداکثر بازده، بهتر است که استراتژی های معامله در جهت روند را با تکنیک های مدیریت ریسک همراه کرد.
ذکر این نکته ضروری است که درست است ترکیب روش های فوق اطمینان بیشتری در معامله گر ایجاد می کند، اما تحلیل براساس خطوط روند نوعی تحلیل قدرتمند است که معامله گران می توانند تنها با استفاده از آن سودهای خوبی از بازار کسب نمایند. از این رو، در ادامه کمی راجع به خطوط روند صحبت می کنیم.
✔ تحلیل تکنیکال براساس خطوط روند
جریان قیمتی رو به بالا یا رو به پایین را روند گویند و در تعریفی کلی برآیند حرکات قیمت در بازار را روند می نامند. تحلیل روند بر این اصل استوار است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده در آینده نیز رخ خواهد داد. در واقع روشی است که سعی دارد با داده های کنونی قیمت و روند، حرکت آینده قیمت را پیش بینی کند. سه نوع روند در بازار قابل مشاهده است؛ روند صعودی، نزولی و خنثی.
✔ روند صعودی و روند نزولی چیست ؟
هنگامی که قیمت ها رو به افزایش باشند، مجموع حرکات صعودی و نزولی، روندی با شیب مثبت را ایجاد می کند که به آن روند صعودی می گوییم. در روند صعودی هر کفی که ایجاد می شود بالاتر از کف قبلی و هر سقفی که ایجاد می شود بالاتر از سقف قبلی است. وقتی قیمت ها رو به کاهش هستند نیز روندی با شیب منفی ایجاد می شود که به آن روند نزولی گفته می شود و در آن هر سقف پایینتر از سقف قبلی و هر کف پایینتر از کف قبلی است.
✔ رسم خط روند
برای رسم خط روند صعودی به حداقل دو کف قیمت (باید دومی بالاتر از اولی باشد) نیاز داریم که با متصل کردن آنها به یکدیگر می توان این نوع خط روند را رسم نمود. در مورد رسم خط روند نزولی نیز عکس این قضیه صادق است. یعنی برای رسم خط روند نزولی به حداقل دو سقف قیمت نیازمندیم.
✔ رسم کانال قیمت
کانال قیمت را از آن جهت رسم می کنیم تا بدانیم محدوده حرکات قیمت به چه شکل خواهد بود و با شکست کانال یا برگشت قیمت به درون آن سیگنال های لازم برای ورود به معامله یا خروج از آن را دریافت کنیم. همانند خطوط روند صعودی و نزولی، دو کانال صعودی و نزولی را می توانیم رسم کنیم. کانال صعودی، کانال قیمتی است که شیب مثبتی دارد و با استفاده از دو خط روند موازی رسم می شود. برای این کار، به موازات خط روند صعودی، خطی را رسم می کنیم که سقف ها را در بر بگیرد. کانال نزولی نیز شیبی منفی دارد و حاکی از ریزش قیمت هاست و برای رسم آن، به موازات خط روند نزولی، خطی را می کشیم که کف ها را در بر بگیرد.
✔ شکست کانال صعودی و نزولی
همان گونه که پیشتر بیان شد شکست کانال می تواند به منزله سیگنالی برای ورود به معامله باشد. چرا که حکایت از تغییر روند دارد. به طور مثال، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و آن را بشکند می توان وارد معامله فروش شد. اگرچه، برخی از معامله گران منتظر می مانند تا پولبک ایجاد شود. به هر جهت حد سود را می توان به اندازه عرض کانال در نظر گرفت.
✔ بازگشت قیمت به داخل کانال
این حالت نیز می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد. برای مثال همانند شکل زیر، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و نتواند آن را بشکند و دوباره به داخل کانال باز گردد می توان معامله خرید گرفت. برای کانال نزولی نیز اگر قیمت به خط بالایی کانال برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله فروش گرفت.
البته ناگفته نماند اگر قیمت در کانال نزولی به خط پایینی برخورد کند و برگردد نیز معامله گرانی هستند که وارد معامله خرید می شوند. عکس این امر در مورد کانال صعودی نیز صادق است.
✔ روند خنثی در نمودار های تکنیکالی
زمانی که قیمت ها در یک محدوده مشخص شروع به نوسان می کنند میتوان دو خط را به عنوان حمایت و مقاومت برایشان در نظر گرفت. برای انجام معامله در روند خنثی می توان دو نوع استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت. یک استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت و استراتژی دیگر بازگشت قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است.
✔ شکست سطوح حمایت و مقاومت
شکست حمایت و مقاومت خود به عنوان سیگنالی برای ورود به معاملات در نظر گرفته می شود. اگر مقاومت شکسته شود می توان وارد معامله خرید و اگر حمایت شکسته شود می توان وارد معامله فروش شد، البته گاهی برای اطمینان، می توان از روند غالبی که پیش از این روند خنثی شکل گرفته است کمک گرفت. بدین صورت که اگر روند غالب صعودی بوده و اکنون مقاومت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری معامله خرید می گیرد و اگر روند غالب نزولی بوده و اکنون حمایت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری وارد معامله فروش می شود.
✔ برگشت قیمت از سطح حمایت و مقاومت
از آنجا که در روند خنثی هم می توان معامله خرید و هم می توان معامله فروش گرفت، اگر قیمت به حمایت برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله خرید و اگر به مقاومت برخورد کند و آن را نشکند نیز می توان معامله فروش گرفت.
★ انجام معامله در خلاف جهت روند
استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند که به عنوان”معامله گری معکوس” نیز شناخته می شود، یک روش معاملاتی است که در آن معایب استراتژی مومنتوم معامله گر با معامله در خلاف جهت روند سودهای کوچکی به دست می آورد و در واقع بخش بزرگی از حرکت روند را از دست می دهد. این استراتژی برخلاف استراتژی پیروی از روند است؛ گاهی برخی سهام خوب، بنا به دلایلی به نحوی که باید عمل نمی کنند. بنابراین این سهام با عملکرد ضعیف را که حدس می زنید به زودی رشد خواهد کرد، پیدا می کنید و در تلاش هستید تا آنها را در قیمت پایین و در کف، زمانی که همه در حال فروش آن هستند بخرید و با بالا رفتن قیمت، هنگامی که در سقف قرار گرفت آنها را بفروشید و سود کسب کنید.
در استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند اگر مسیری که دیگران می روند را دنبال کنید، فرصت های مناسب را از دست می دهید و به سود مورد نظر خود دست نمی یابید. اگر فقط به این دلیل که دیگران سهامی را خریداری کرده اند، شما نیز به سمت آن یورش ببرید موجب می شود دچار ضرر شوید. چون در هنگام خرید دیگران، قیمت ها بسیار بالا می رود و در هنگام فروش دیگران قیمت ها بسیار پایین می آید. به طور مثال، معامله گرانی که در هنگام تشکیل صف فروش، سهم را می خرند و با تشکیل صف خرید، سهم را می فروشند از معایب استراتژی مومنتوم همین استراتژی پیروی می کنند. آنها با حرکت در خلاف روند غالب امیدوارند پیش از خرید دیگران، خرید خود را انجام دهند و درنهایت فروش بزرگی نصیبشان شود.
✔ استراتژی انجام معامله در خلاف جهت روند
در استراتژی های معاملاتی خلاف جهت روند برای تعیین بهترین ناحیه برای اجرای معاملات می توان از اندیکاتورهای نوع مومنتوم، محدوده های معاملاتی و الگوهای بازگشتی استفاده نمود. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند همیشه باید توجه داشته باشند که سهام می تواند در هر لحظه روند خود را دوباره از سر بگیرد، به همین دلیل باید تکنیک های مدیریت ریسک را به طور جدی رعایت کنند؛ یعنی تا حد امکان ضررها را کوچک نگه دارند و از حد ضررهای مناسب بهره ببرند. به همین علت پیشتر گفته شد که این نوع معامله گران در تلاشند تا در هر معامله سودهای کوچکی از بازار کسب نمایند.
✔ مزایای انجام معامله در خلاف جهت روند
✰ فرصتهای معاملاتی بیشتر: با استفاده از استراتژی پیروی از روند، وقتی معامله گری در بازارهای رونددار برای ورود به معامله فقط به دنبال ایجاد پولبک ها باشد برای مدت زمان طولانی باید دست روی دست بگذارد و منتظر بماند. اما در معامله گری معکوس، معامله گر حتی هنگامی که قیمت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است، در سطوح حمایت و مقاومت فرصت های معاملاتی بسیاری زیادی برای خرید و فروش خواهد داشت.
✰ افت های سرمایه کمتر: از آنجا که معامله گران خلاف جهت روند سودهای کمتر، اما به صورت منظمی، کسب می کنند نسبت به معامله گران پیرو روند با افتهای سرمایه کمتری نیز مواجه خواهند شد.
✔ محدودیتهای معامله در خلاف جهت روند
✰ کمیسیون ها: هر چه ورود و خروج به بازار بیشتر باشد، هزینه های معاملاتی بیشتری در پی خواهد داشت.
✰ اهمیت زمان: معامله گران خلاف جهت روند باید به طور مرتب بر بازار نظارت داشته باشند تا بهترین نقاط ورود و خروج برای معاملات خود را پیدا کنند. که البته می توانند با انجام خودکارسازی معاملات بر این مشکل فائق آیند.
✍ سخن پایانی
چه معامله گر پیرو روندی باشید که در بازارهای دارای روند مشغول معامله در جهت روند هستید و چه معامله گر معکوسی باشید که به فلسفه معروف “روند دوست شماست” اعتقادی ندارید، به طور قطع هدفتان کسب سود از بازارهای سرمایه است. این امر میسر نمی شود مگر آنکه بدون داشتن تعصب نسبت به استراتژی های معاملاتی ، قوانین مربوط به خود را وضع نمایید که در آن از مدیریت ریسک قوی استفاده کنید و بدانید که در معامله گری سادگی حرف اول را میزند، بنابراین قوانین خود را پیچیده نکنید.
دیدگاه شما