انواع تحلیل ها را بشناسیم


محمدحسین تهرانی

بهترین نوع تحلیل در فارکس چیست؟

بهترین نوع تحلیل در فارکس چیست؟

بهترین نوع تحلیل در فارکس کدام است؟ این یکی از مهم ترین سوالاتی است که بسیاری از افرادی که به تازگی آموزش فارکس را شروع کرده اند، می پرسند. شاید تصور کنید که یک نوع تحلیل وجود دارد که نسبت به سایر تحلیل ها منافع زیادی را برایتان به همراه دارد؛ اما در ادامه با شناخت تحلیل های دیگری از فارکس دید بهتری از معاملات در فارکس به دست خواهید آورد. در نتیجه می توانید به یکی از موفق ترین افراد فعال در فارکس تبدیل شوید و پیشرفت کنید. این رویای قشنگی است! اما کمی از واقعیت دور است. به خواندن این مقاله از سایت اوپوفارکس ادامه دهید تا به طور شما را با واقعیت آشنا کنیم.

انواع تحلیل ها را بشناسیم :

قبل از این که بهترین نوع تحلیل را بشناسیم، بد نیست ابتدا تعاریف هر دو تحلیل در فارکس، یعنی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را با خود مرور کنیم.

تحلیل تکنیکال یا همان زندگی با نمودارها!

با نگاه کردن به نمودارهای قیمت ارزها در بازه های زمانی مختلف تمام اطلاعات مورد نیاز برای معامله را به دست می آوریم. این دیدگاهی است که طرفداران تحلیل تکنیکال دارند. آن ها با بررسی نمودارهای متفاوت وضعیت گذشته قیمت ارزها را می بینند و عملکرد آن ها را در آینده پیش بینی می کنند. به عبارتی دیگر در تحلیل تکنیکال باید یک چشمتان به معامله باشد و چشم دیگرتان به چارت ها! نمودارها انواع متفاوتی دارند که پر طرفدارترین آن ها را می توان نمودارهای خطی، میله ای و شمعی ژاپنی دانست. تحلیلگران تکنیکال اطلاعات نمایش داده شده بر روی این چارت ها را برای انجام معاملات کافی می دانند.

تحلیل فاندامنتال یا همان زندگی با اخبار اقتصادی

دنبال کردن به روز ترین اخبار اقتصادی جهان، پیگیری وضعیت کشورها، تحلیل گزارشات و پیش بینی وضعیت ارزها در آینده، همه در تحلیل فاندامنتال انجام می شود. در این نوع تحلیل که به تحلیل بنیادی هم معروف است، افراد به شناخت عمیقی از اوضاع اقتصادی در جهان می رسند. کشورهایی که اقتصاد قدرتمندی دارند، مانند آمریکا، انگلیس، آلمان و … همواره تحت نظر تحلیلگران فاندامنتال هستند. اتفاقاتی مانند تحریم، جنگ، حوادث طبیعی و درگیری های سیاسی بر روی اقتصاد جامعه تاثیر می گذارد. تحلیل گران فاندامنتال با تحلیل تاثیر این حوادث بر روی قیمت ارز و بررسی فاکتورهای مختلف می توانند تغییرات قیمت ارزها را پیش بینی کنند.

ابزار هر یک از تحلیل ها در فارکس چیست؟

بهترین نوع تحلیل در فارکس چیست

برای این که بتوانیم بهترین نوع تحلیل در فارکس را بررسی کنیم، بهتر است ابتدا ابزار و مهارت های مورد نیاز برای هر یک را بشناسیم. همان طور که پیش تر خواندید، تحلیل تکنیکال و بنیادی هر کدام روش های متفاوتی برای بررسی وضعیت قیمت ارزها دارند. در نتیجه منابع، ابزار و مهارت های متفاوتی را لازم دارند. در ادامه توضیح بیشتری درباره هر یک می دهیم.

شما به عنوان یک تحلیلگر تکنیکال باید به انواع نمودارها دسترسی داشته باشید. علاوه بر آن، باید به خوبی قسمت های مختلف آن ها را بشناسید و الگوهای حرکت قیمت ارزها را تشخیص دهید. اما در تحلیل فاندامنتال، منابع کمی وسیع تر و مهارت های مورد نیاز پیچیده تر است. یک تحلیگر فاندامنتال باید اخبار اقتصادی به روز در دنیا را دنبال کند و با فاکتورهای مختلف در یک کشور از جمله نرخ تورم، نرخ بیکاری، میزان تولید ناخالص داخلی و … آشنایی داشته باشد. سپس با تکیه بر این اطلاعات دید صحیحی از وضعیت قیمت ارزها در آینده به دست آورد.

کدام یک از تحلیل ها برای من مناسب تر است؟

برای بکار بردن هر یک از تحلیل ها در فارکس بی شک لازم است ابتدا مهارت ها و نکات مربوط به آن را یاد بگیرید. بنابراین تنها معیاری که باعث می شود یکی از تحلیل ها برای شما مناسب تر از دیگری باشد، میزان دسترسی شما به منابع آن ها و معاملاتی است که می خواهید انجام دهید. به عنوان مثال اگر شما دسترسی کاملی به اخبار اقتصادی جهان داشته و علاقه خاصی هم به دنبال کردن این گونه اخبار دارید، احتمالا تحلیل بنیادی برای شما مناسب تر باشد. همچنین اگر نمودارهای زیادی در دسترس دارید و از هر روز دیدن و بررسی چارت ها خسته نمی شوید، شاید بهتر باشد تحلیل تکنیکال را انتخاب کنید.

اما برای انتخاب تحلیل مناسب خود عجله نکنید! بهتر است اول بهترین نوع تحلیل در فارکس را بشناسید، سپس آن را به عنوان تحلیل خود انتخاب کنید و مهارت های لازم را یاد بگیرید.

تحلیل های فارکس مکمل یکدیگر هستند!

انواع تحلیل شامل، تحلیل تکنیکال، بنیادی و احساسات است

حتی تریدرها و معامله گران حرفه ای تکنیکال، از تحلیل های بنیادی نیز استفاده می کنند. حرفه ای بودن به معنای این نیست که فقط از یک نوع تحلیل استفاده کرد. در بازارهای واقعی قیمت ها مدام در حال نوسان هستند و روندهای صعودی و نزولی را طی می کنند. این تغییرات در قیمت بر تحلیل های بنیادی تاثیر می گذارند.

تحلیل های تکنیکالی بررسی حرکت ارز بر روی نمودار قیمت است، در حالی که تحلیل بنیادی نگاهی بر وضعیت اقتصادی کشورهاست. عوامل بنیادی، احساسات را تحت تاثیر قرار می دهند و تحلیل تکنیکال، کمک می کند تا این احساسات را تجسم کرده و چارچوبی برای ایجاد سیستم معاملاتی ایجاد کرد.

اگر از این سه نوع تحلیل ها در کنار هم استفاده کنید، می توانید در معاملات فارکس به ایده های خوبی دست پیدا کنید.

آیا اصلا بهترین نوع تحلیل در فارکس وجود دارد؟

حالا می رسیم به مهم ترین سوال این مقاله! درست است که هر کدام از تحلیل ها ابزار و مهارت های مخصوص به خود را دارند. اما هر یک مزایایی دارند که افراد را در انجام معاملات در فارکس یاری می دهند. بنابراین بهترین نوع تحلیل در فارکس تلفیقی از هر دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است. یک معامله گر موفق از مهارت خود در تحلیل اخبار اقتصادی و فاکتورها استفاده می کند و با بررسی درست نمودارها، وضعیت قیمت ارزها را پیش بینی می نماید. سپس در زمان و شرایط مناسب وارد معامله می شود.

در نتیجه هیچ تحلیلی با عنوان بهترین تحلیل در بازار جهانی فارکس وجود ندارد. با انواع تحلیل ها را بشناسیم کمک هر دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال می توانید از وضعیت بازار باخبر شده و الگوی تغییر قیمت ها را به دست آورید. سپس زمان ورود و خروج از معاملات را بیابید. آن وقت است که می توانید از باقی معامله گران سبقت گرفته و در فارکس موفق شوید.

در این مقاله از اوپوفارکس درمورد بهترین نوع تحلیل در فارکس صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید در آموزش فارکس آشنایی کاملی با انواع تحلیل تکنیکال، انواع روند در فارکس و روش تحلیل نمودار فارکس داشته باشید.

انواع روش های الیوتی را بشناسیم

عکس ندارد

محمدحسین تهرانی

  • 1399/9/20
  • 2645
  • دیجیتال مارکتینگ

چرا باید انواع روش های الیوتی را بشناسیم؟

یکی از محبوب ترین روش های تحلیل به سبک تکنیکال روش موج شماری الیوت می باشد که تریدر های زیادی در اقصا نقاط جهان از آن استفاده می‌کنند. شاید تا بحال نمی دانستید اما چون معامله به سبک الیوت وابسته به طرز تفکر شخصی میباشد، روشهای متفاوتی برای تحلیل بازار به سبک رالف نلسون الیوت وجود دارد. از نظر من مهم است که با سبک های مختلف معاملاتی الیوت آشنا شویم زیرا طبق تجربه شخصی بنده، کار به سبک الیوت میتواند خیلی گیج کننده باشد.

رالف نلسون الیوت:

در نیمه اول قرن بیستم رالف نلسون الیوت، نظریه امواج الیوت را به بازار سرمایه معرفی کرد. او پس از مدت‌ها تحقیق و مطالعه به روی قیمت‌ها متوجه شد که ساختار قیمت ها کاملاً بر پایه یک نظم مشخص و قابل پیش بینی هستند. با این اکتشاف بزرگ او سرانجام توانست یک روش جدید برای پیش‌بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. او شروع به تعریف و توسعه الگوهایی که مکرراً در بازار تکرار میشوند کرد.

او معتقد بود که در هر چیزی که فعالیت مردم در آن افزایش پیدا کند، حرکات بر اساس قواعد طبیعی که آنها را از حرکات امواج دریا برگرفته بود انجام می‌شود و البته منظور اصلی او بازار سرمایه بود. یکی از کارهای جالبی که الیوت انجام داد این بود که در سال ۱۹۲۹ وقتی که همه سرمایه گذاران فکر می‌کردند که بازار صعود خیلی بیشتری خواهد داشت، توانست سقف بازار پیش‌بینی کند و حرف او کاملا درست از کار درآمد. در سال ۱۹۳۹ نظریات علمی او وارد وال استریت شد و مورد استقبال قرار گرفت.

روش معاملاتی الیوت برای افرادی که قصد تحقیق به صورت کلی در منابع الیوت را دارند خوب است اما به تنهایی قابل استفاده در معاملات روزمره نخواهد بود و لذا اصلا پیشنهاد نمی کنم که منابع آموزشی الیوت را مطالعه کنید چون خیلی گیج کننده است و نیاز به تجربه زیادی دارد و نقص‌های خیلی زیادی هم در روش‌های اولیه رالف نلسون الیوت وجود دارد. الیوت بیشتر اصول پایه‌ای را مطرح کرد که فقط مناسب محققینی است که میخواهند سالها وقت خود را صرف مبانی الیوت کنند.

سبک پرکتر:

رابرت پرکتر تمام نت های شخصی الیوت را جمع‌آوری کرد و از نو آنها را نوشت و معرفی دوباره امواج الیوت توسط ایشان انجام شد. همانند هر علم و مهارت دیگری نظریه الیوت نیاز به توسعه دارد. آقای پراکتر یکی از بزرگترین توسعه دهنده های نظریات الیوت است. الیوت بیشتر وقت خود را صرف کلیات الگوها می‌کرد مخصوصاً الگوهای انگیزشی. از این رو با گذشت زمان و رشد چشمگیر بازارهای مالی، به پیچیدگی بازارها اضافه می‌شد و همین موضوع باعث می‌شد که کار با تئوری الیوت بیشتر از پیش سخت و سخت‌تر شود.

از این رو آقای پراکتر نظریه الیوت را توسعه داد. برای مثال استفاده از نسبت های فیبوناچی، کانال کشی و تناوب را به نظریات اصلی اضافه کرد. توضیحات مختصری در مورد امواج اصلاحی و توضیحات بسیار مختصر تری در مورد امواج کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد. در آن زمان که او در مورد امواج اصلاحی صحبت می‌کرد بازار به شدت دارای امواج ایمپالس بود و تعیین و تشخیص امواج اصلاحی بسیار سخت و بی فایده بود. اما روش آقای پرکتر به خودی خود کاربردی ندارد از این رو او از نظریه سوشیونومیکس برای توسعه نظریه الیوت بهره برد.

طبق تجربه شخصی خودم که با روش‌های پراکتر داشتم به این نتیجه رسیدم که بهتر است روشهای پراکتر را فقط به عنوان مبانی پایه و ابتدایی استفاده کنیم به این معنی که اگر می خواهید وارد تئوری الیوت شوید بهترین کار مطالعه منابع آقای پراکتر است مخصوصا در ابتدای کار.

سبک گلن نیلی:

گلن نیلی آخرین نابغه سبک الیوت در سال ۱۹۸۰ شروع به مطالعه تئوری الیوت کرد. هدف از مطالعه کردن الیوت این بود که می‌خواست امواج مختلف را با قوانین واضح و دقیق توضیح دهد. درضمن خواندن کتاب مشهور او را پیشنهاد میدهم "استادی در تئوری موجی الیوت"

سبک الیوت ضعف های زیادی برای بازارهای امروز داشت برای همین گلن نیلی توانست تا حد زیادی اکثر ضعف‌های روش الیوتی را بپوشاند و سبک جدیدی را در دنیای الیوت وارد کرد که به سبک نئوویو مشهور است.

از بزرگترین دستاوردهای گلن نیلی این بود که او توانست کاهش قیمت طلا از محدوده ۱۹۰۰ دلار به محدوده 1000دلاری را پیش‌بینی کند که در آن زمان خیلی ها او را دیوانه خطاب کردند اما پیش‌بینی او کامل درست از آب درآمد. بزرگترین ضعف گلن نیلی این است که شما نمی‌توانید در مدت زمان کوتاهی آن را یاد بگیرید اما اگر بتوانید در این روش استاد شوید قطعاً ارزش خواهد داشت.

طبق مطالعه‌ای که در سبک گلن نیلی داشتم باید بگویم که خبر خوشی برای الیوت کارها است زیرا با استفاده از روش آقای نیلی شما می توانید تا حد خیلی زیادی بازار را پیش‌بینی کرده و حتی معاملات و تردیدهای خود را توسط سبک الیوت به روش آقای نیلی انجام دهید. پیشنهاد می‌دهم کتابی را که پیشتر معرفی کردم را بخوانید و هر روز تمرین کنید. دوباره باید تکرار کنم که روش آقای نیلی برای افرادی است که می‌خواهند زمان زیادی را تمرین کنند. فقط با این روش شما می توانید به الیوت مسلط شوید و معاملات خوبی را انجام دهید البته ویدیو های رایگانی هم در سایت هایی مثل یوتیوب وجود دارد که میتوانید آنها را نگاه کرده و با تمرین زیاد به سبک گلن نیلی تسلط پیدا کنید. همانطور که گفته شد آقای گل نیلی فردی است که اشتباهات و مشکلات رایج در سبک‌های الیوتی را پیدا کرد و تا حد زیادی آنها را پوشش داد. باید اشاره کنم که آقای نیلی تا حدی هم دارای نبوغ می باشد و خیلی جالب است که بدانید که با خیلی از سبک های الیوت حتی نمی‌توانید ترید کنید! اما به سبک آقای نیلی تا حدی می توانید کف و سقف بازار را بگویید و چه بسا که روند بازار را هم پیش بینی کنید.

نحوه تشخیص الگوی دیمتریک به سبک آقای نیلی:

برای ترید به سبک نیو باید دنبال الگوی دیمتریک باشیم که با استفاده از ABCDEFG برچسب گذاری مشود. شکل این الگو شبیه یک لوزی است. کافیست در اینترنت سرچ کنید الگوی دیمتریک تا شکل الگو را پیدا کنید. نکته ی مهمی که باید مد نظر داشته باشید این است که موج E و موج C در زمان و یا قیمت باید با یکدیگر برابر باشند. بهترین کار برای ورود این است که کلاسترهای فیبوناچی را پیدا کرده و پس از اینکه قیمت‌ها به این قسمت برخورد کرد دنبال تایید نهایی با استفاده از الگوهای کندل استیک ای باشیم. برای مثال الگوی دوجی در این کلاستر به شدت مناسب است برای یک ترید خوب. اما باید در نظر داشته باشید که اگر خط حمایت و مقاومت هم در آن قسمت وجود داشته باشد می‌تواند دقت معامله را بالا ببرد.

سبک ماینر:

سبک ماینر بیشتر به یک استراتژی معاملاتی شبیه است تا یک روش تحلیلی. بیشترین تمرکز آقای ماینر به روی ترکیب ابزارهای مختلف معاملاتی برای افزایش دقت استراتژی معاملاتی می باشد که البته یکی از این ابزار امواج الیوت است. خواندن کتاب آقای ماینر "استراتژی های معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت" خالی از لطف نیست. با توجه به تجربه ای که به سبک آقای ماینر دارم باید بگویم برای تریدر هایی مناسب است که میخواهند تا آخر حرفه خود با یک سبک واحد ادامه دهند به علاوه باید بگویم که آقای ماینر پلتفرم داینامیک تریدر را طراحی کرد البته نیازی به خریداری این پلتفرم نیست و شما می توانید با استفاده از سایت رهاورد ۳۶۵ و مفید تریدر هم به سبک آقای ماینر ترید کنید. روش اقای ماینر استراتژی بسیار جامع و کاملی است برای افرادی که علاقه دارند با هم اندیکاتورها کار کنند و روش الیوت اما بازهم باید تأکید کنم که روش آقای ماینر هم تا حدی مربوط به مهارت شخصی فرد می شود و لذا شما نیاز دارید علاوه بر اینکه کتاب آقای ماینر را می‌خوانید روش‌های ایشان را در طول زمان هر روز تمرین کرده تا به اندازه کافی مسلط شوید. خبر خوش این است که روش آقای ماینر تا حد بالایی دارای دقت می‌باشد و میتواند یکی از روش های مورد علاقه ترید برای تریدر های مبتدی و پیشرفته باشد.

نحوه تشخیص نقاط ورود به سبک آقای ماینر:

همانطور که پیشتر گفتم روش آقای ماینر بیشتر به یک استراتژی معاملاتی شبیه است تا یک روش تحلیلی مجزا. لذا باید روند بازار را در چارت هفتگی کاملا تشخیص دهید. این کار با استفاده از اندیکاتور استوکاستیک صورت می‌گیرد. این اندیکاتور نباید در منطقه OB یا OS قرار داشته باشد. اگر این اندیکاتور در حال رفتن به سمت بالا یا پایین بود و هنوز به منطقه OB یا OS نرسیده بود این به این معنی است که روند هفتگی آن قیمت نزولی یا صعودی می باشد. برای مثال اگر اندیکاتور استوکاستیک به سمت بالا صعودی بود و هنوز به منطقه OB نرسیده بود می توانیم به فکر سیگنال خرید در تایم فریم کوچک‌تر یعنی ساعتی یا چهار ساعتی و نیم ساعته باشیم. به تایم فریم کوچکتر مراجعه کرده و دنبال سیگنال ورود میگردیم. باید دنبال الگوی ABCD باشیم. فرض را بر این بگیریم که نقطه D را پیدا کردیم حال با استفاده از اندیکاتور استوکاستیک مطمئن می‌شویم که بازار در منطقه OS قرار دارد. خطوط روند را کشیده و خطوط فیبوناچی را هم رسم می کنیم و مطمئن می‌شوم که نقطه D در کلاستر نسبت های فیبوناچی قرار دارد. بعد از چک کردن تمامی معیار ها، میتوان با ریسک کم وارد معامله شد.

سبک ایان کوپسکی:

ایان کوپسی توانست یک مشکل عمده در ساختار هایی که رفتار قیمت را تعریف می کند پیدا کند. این چگونگی متعادل سازی در ساختار امواج ایمپالس الیوت را توضیح می‌دهد و ثابت می کند چه چیزی در اصول امواج اشتباه است. او می‌گوید روشی که باعث به وجود آمدن این کشف شده است نسبت های ریاضی یکسانی هستند که بخش‌های مختلف ساختار امواج را به هم مرتبط می کند و او نمونه‌های عملی باارزشی برای توضیح اکتشافات خود ارائه کرده است.

او معتقد است که یک اشتباه بزرگ در اصول الیوت وجود دارد و می‌گوید روش تبدیل به وسیله آزمون و خطا این مشکلات را برطرف کرده است تا تحلیل با دقت تری ارائه شود.

از نظر من اگر الیوت کار پیشرفته هستید می توانید از روش آقای ایان کوپسکی به عنوان مکمل معاملات خود استفاده بکنید. این به این معنی نیست که اگر روش آقای کوپسکی را یاد نداشته باشید به مشکل برمی‌خوریم و به این معنی است که احتمالا عملکرد بهتری را نسبت به سایر الیوت کارها خواهید داشت.

جمع بندی:

من به شخصه به علاقه مندان روش های معاملاتی آقای گلن نیلی و رابرت ماینر رو پیشنهاد میدم. نکته ی مهمی که وجود دارد این است که باید حتما اصول الیوت را تا حد بالایی تمرین کنید. خواندن یک کتاب کافی نیست.

همانطور که در مقاله خواندید بعضی از روش ها فقط برای تحقیقات مناسب هستند. آنها برای تحقیقات ابتدایی مناسب است اما به خودی خود برای معاملات کافی نیستند مانند سبک نلسون الیوت و آقای پراکتر اما با بعضی از سبک ها می توانید وارد معاملات شوید مثل سبک نیلی و آقای ماینر و سبک آقای کوپسکی می تواند مکمل تحقیقاتی خوبی باشد.

چگونه چرخه های معاملاتی را تشخیص دهیم و انواع آن را بشناسیم؟

چرخه های معاملاتی و انواع آن

در دنیای فارکس و انجام فعالیت‌ها در این بازار باید با چرخه معاملاتی و انواع آن آشنا باشیم و بدانیم که چطور آن هارا تشخیص دهیم. برای انجام معامله و داشتن نتیجه مثبت در معاملات باید با مفهوم‌هایی همچون چرخه عمده معاملات و تحلیل این چرخه‌های معاملاتی آشنا باشیم. همچنین برای تفسیر این نوع چرخه‌ها نیاز به آشنایی با نمودار‌های معاملاتی نیز داریم. بازار فارکس بر پایه همین مفاهیم استوار است.

راه هایی برای درک معاملات فارکس

برای انجام هر نوع معامله در بازار فارکس از شروع تا انتهای آن عواملی وجود دارد که در معاملات ما نقش دارند. این عوامل موجود قابل اندازه گیری و قابل بررسی نیستند و همبن موجب شده است تا سرمایه گذاران و تریدر‌ها معاملات خود را در سمت روند انجام دهند. سرمایه گذاران با همین روش عواملی را در معاملات نقش دارند کاهش می‌دهند و تا حدودی می‌توانند معامله خود را تحت کنترل قرار دهند.

عقیده و نظر اکثر تریدر‌های موفق این است که معامله بر اساس یک چرخه است که دائما تکرار می‌شود و انواع خاصی در فارکس دارد. این به معنی همان چرخه معاملاتی و انواع آن است که بر اساس رفتاری انسانی تشکیل شده است. پس در نتیجه کسانی که در تشخیص روند توانایی خوبی دارند و می‌توانند درست آن را به خوبی پیش بینی کنند معامله گرانی موفق خواهند بود. نکته حائز اهمیت شناخت مراحل مختلف بازار و همچنین شناخت انواع چرخه‌های معاملاتی می‌باشد.

چرخ دنده های معاملاتی

چرخه معاملاتی و انواع آن

چرخه های معاملاتی در شرکت ها در چارچوب سه چرخه معاملاتی که شامل چرخه مخارج، چرخه تبدیل و چرخه درآمد تحلیل می شوند. این چرخه های نام برده در همه سازمان ها چه انتفاعی و چه غیرانتفاعی حضور دارند. هر سازمان:

  • خرج و مخارجی را برای تحصیل منابع کنار می گذارد.(چرخه مخارج)
  • از روش هایی مانند تولید یا خدمات ارزش افزوده تولید می کند.(چرخه تبدیل)
  • درآمد هایی که از منابع بیرون سازمان کسب می شود.(چرخه درآمد)

بازه زمانی مناسب برای انجام معاملات در فارکس

از دلایلی که تریدر‌های تازه وارد و مبتدی در معاملاتشان عملکرد خوبی ندارند و نتیجه دلخواه را نمی‌گیرند این است که در بازه‌های زمانی نامناسبی معاملات خود را انجام می‌دهند. علت این کار این است که می‌خواهند در زمان کمی به سود و ثروت زیادی برسند. البته این کار به این معنا نیست که تایم‌های کوتاه مدت موفقیت‌آمیز نیستند بلکه میان فرد معامله‌گر و بازه زمانی انتخاب شده توسط او ارتباطی مستقیم وجود دارد. اگر این ارتباط و نسبت میان آن‌ها به خوبی رعایت نشود با شکست مواجه می‌شود.

برخی از تریدرها با نمودار‌هایی که تایم یک‌ساعته دارند ارتباط بهتری می‌گیرند و در این تایم یک‌ساعته تعداد سیگنال‌ها تقریبا مناسب است اما در زمان‌های بیشتر نتیجه مثبت‌تر و بهتری خواهید گرفت. باید توجه کنیم که فعالیت در بازار فارکس نیازمند صبر و حوصله به دور از عجله و شتاب است. برخی از افراد با نمودار‌های روزانه و هتگی هم کار می‌کنند و باید گفت نموداری که هر کس استفاده می‌کند بسته به شرایط و شخصیت او متفاوت است.

بهترین نمودار برای معامله

استفاده از یک نمودار معاماتی در بازار فارکس همچون یادگیری و آموزش یک زبان جدید است. قبل از استفاده از آن در ابتدا باید با تمامی جزئیات در رابطه با نمودار را بیاموزیم. شما برای تبدیل شدن به یک تریدر و سرمایه گذار موفق باید همواره به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با نموداری که در حال کار با آن هستید باشید و کاملا به آن مسلط شوید. در این صورت موفقیت در معاملات به شما نزدیک‌تر خواهد شد و شما توانایی زیادی در تحلیل چرخه معاملاتی و انواع آن خواهید داشت.

این که کدام نمودار برای تحلیل مناسب‌تر است قانون خاصی ندارد و هر فرد بسته به شرایط و علاقه و نحوه انجام معامله می‌تواند از نمودار استفاده کند.

تجزیه و تحلیل در چرخه معاملات فارکس

تجزیه و تحلیل فارکس در اکثر مواقع توسط تریدر‌ها و سرمایه گذارانی که در فارکس فعالیت دارند جهت تصمیم گیری در رابطه با خرید و فروش یک سهم استفاده می‌شود. این تجزیه و تحلیل گاهی ویژگی‌های فنی یا تحلیل تکنیکال دارد و از منابعی همچون ابزار نمودار استفاده می‌کند و گاهی هم می‌تواند ویژگی بنیادی یا تحلیل فاندامنتال داشته باشد که در این نوع تحلیل ابزار‌هایی استفاده می‌شود شامل شاخص‌های اقتصادی و اتفاقاتی مبتنی بر اخبار می‌باشد. این دو تحلیل هردو دارای ارزش‌های خاصی هستند و جایگاه ویژه‌ای دارند و اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند.

چرخه معاملاتی در بورس

انواع تحلیل ها در چرخه های معاملاتی

در اصل تحلیل‌ها در بازار فارکس و چرخه معاملاتی و انواع آن به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند. این تجزیه و تحلیل‌ها برای کسانی که تازه وارد بازار فارکس شده‌اند مفهومی مبهم است اما رفته رفته با این راه و روش‌ها آشنا می‌شوند. در ادامه به توضیح سه دسته اصلی تجزیه و تحلیل‌ها می‌پردازیم.

1-یکی از روش های بسیار خوب در تجزیه و تحلیل، تحلیل فاندامنتال است که در اکثر مواقع بر پایه تغییرات در بازار است و فعالیت هایی همچون نظارت بر داده ها و اعداد و ارقامی مانند نرخ بهره، نرخ بیکاری و یا تولیدات ناخالص داخلی انجام می دهد.

2- یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل در بازار فارکس تحلیل تکنیکال است که این نوع تحلیل بر اساس چارت ها و نمودار ها انجام می شود. این نوع از تجزیه و تحلیل یکی از راحت ترین روش ها در تجزیه و تحلیل است.

3- نوع سوم از تجزیه و تحلیل ها در چرخه های معاملاتی تحلیل سنتیمنتال یا نام دیگر آن که تحلیل احساسی گفته می شود که این نوع تحلیل بر اساس رفتار ها و احساسات می باشد. در این نوع تحلیل از هیچ ابزاری استفاده نمی شود.

استراتژی ها در چرخه های معاملاتی

اکثر تریدر‌ها و سرمایه گذاران موفق در حوزه فارکس بر این عقیده هستند که بازار‌ها دارای چرخه هستند. به بیان ساده‌تر باید گفت چرخه اکثر معاملات فارکس در نتیجه رفتار‌های انسانی است که حاصل این رفتار انسانی منجر به تکرار روند‌ها در بازار می‌شود. آن چیزی که اهمیت دارد این است که روند هارا به درستی رسم کنید و همیشه بدانید که در کجای بازار قرار دارید. همواره یک استراتژی و راهبرد واحد داشته باشید و تنها برروی همان تمرکز کنید. زیرا گشتن به دنبال استراتژی‌های مختلف تنها وقت مارا می‌گیرد و باعث ناامیدی می‌شود.

سخن پایانی

در دنیای امروز اگر مهارت معامله‌گری خودمان را بالا نبریم نمی‌توانیم بازار را شناسایی کنیم و نتیجه دلخواه خودمان را بگیریم. پس در نتیجه باید چرخه معاملاتی و انواع آن را بشناسیم و با آن‌ها آشنایی کامل داشته باشیم. آشنایی با چرخه در بازار به ما کمک زیادی در شناخت نوع رفتار بازار می‌کند.

تجزیه و تحلیل بازار | معیارهای ارزیابی بازار و محصول

تحلیل بازار و بررسی ویژگی‌های محصول

تجزیه و تحلیل بازار از جمله توانایی‌هایی است که همه‌ی فعالان کسب و کار باید از آن بهره‌مند باشند.

به عنوان مثال به کارآفرینی فکر کنید. آغاز کارآفرینی با ایده پردازی است. اما همه چیز به ایده پردازی ختم نمی‌شود. مهم است بتوانیم بازار مورد نظر خود را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم نگاه بازار به ایده (و محصول) ما چیست.

به همین علت، همواره بخشی از مدل کسب و کار و اسنادی که به عنوان طرح تجاری تنظیم می‌شوند، به تحلیل بازار اختصاص پیدا می‌کند.

تجزیه و تحلیل بازار می‌تواند در مورد هر نوع بازاری به‌کار گرفته شود: از بازار پوشاک و خودرو تا بازار پول و طلا.

بر این اساس، درس حاضر را به معرفی برخی از فاکتورهای قابل‌استفاده در تحلیل بازار اختصاص داده‌ایم.

در این درس، موارد زیر را مرور می‌کنیم و شرح می‌دهیم:

  • میزان ضرورت محصول (کالا یا خدمت) برای بازار (Urgency)
  • اندازه بازار (Market size)
  • محدوده قیمت قابل عرضه (Potential Price Range)
  • هزینه جذب مشتری یا ایجاد مشتری جدید (Customer Acquisition Cost)
  • هزینه رساندن محصول به دست مشتری (Product Delivery Cost)
  • میزان منحصر به فرد بودن محصول (Product Uniqueness)
  • سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to market)
  • نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه (Up-front investment)
  • پتانسیل عرضه محصولات وابسته (Cross-sell potential)
  • مدت زمان زنده ماندن یا طول عمر محصول (Product Lifespan)

البته لازم به تأکید است که فعلاً در حد بررسی عمومی در درس ارزش آفرینی، موارد زیر را مطرح می‌کنیم. به همین خاطر، به سبک بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های کارآفرینی و خلق کسب و کار، همه‌ی فاکتورها را زیرِ عنوان تحلیل بازار جا داده‌ایم.

اما بعداً این هر یک از آن‌ها باید در درس تخصصی خود بررسی شوند. برخی از آن‌ها باید در طراحی انواع تحلیل ها را بشناسیم محصول، برخی دیگر در بازاریابی و تعدادی نیز در درس استراتژی مورد توجه قرار بگیرند.

توجه داشته باشید که فعلاً در این مرحله، ما قصد ارزش‌گذاری روی وضعیت‌های مختلف نداریم.

بنابراین اگر از حجم بازار حرف می‌زنیم، نمی‌خواهیم بگوییم کوچک بودن بازار یا بزرگ بودن آن، خوب است یا بد.

بلکه صرفاً می‌خواهیم فاکتورهای مورد توجه در تحلیل بازار را بشناسیم.

بدیهی انواع تحلیل ها را بشناسیم است در درس‌های تخصصی‌تر، فرصت‌ها و چالش‌های هر وضعیت را بررسی خواهیم کرد.

ضمناً لازم به تأکید است که قرار نیست همه‌ی فاکتورها و مولفه‌های زیر، در همه‌ی انواع بازارها و محصول‌ها قابل طرح و مفید باشند. بنابراین احتمالاً لازم خواهد بود بسته به محصولی که در ذهن دارید و بازاری که مد نظر شماست، تعدادی از این فاکتورها را انتخاب و بررسی کنید.

شدت نیاز و ضرورت محصول از نگاه بازار (Urgency)

نخستین سوالی که باید به آن فکر کنیم این است که بازار (همه‌ی کسانی که تقاضای این محصول را دارند یا ممکن است داشته باشند) تا چه حد محصول ما را مورد نیاز و ضروری می‌بیند؟

گاهی اوقات بازار قانع شده است که اصل محصول ضروری است (مانند بیمه شخص ثالث) و آن‌چه باقی می‌ماند این است که پیشنهاد ما را از میان انواع پیشنهادها انتخاب کند.

اما گاهی نیز ممکن است اصل محصول هنوز چندان جدی تلقی نشود (مانند بیمه زندگی). بنابراین ما دو مرحله پیش روی خود داریم:

  • آموزش دادن بازار و قانع کردن بازار به استفاده از محصول (به طور عمومی)
  • قانع کردن بازار به این‌که از میان همه‌ی پیشنهادها، پیشنهاد ما را انتخاب کند.

تحلیل بازار با توجه به میزان ضرورت محصول

در این‌جا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:

  • میزان نیاز به محصول، در سگمنت‌های مختلف بازار یکسان نیست. مثلاً مالکان خودروهای گران‌قیمت در مقایسه با مالکان خودروهای ارزان‌قیمت، احتمالاً بیمه‌ی بدنه را ضروری‌تر ارزیابی می‌کنند.
  • ضرورت از جنس ادراک و نگرش است. بنابراین میزان نیاز به محصول و ضروری بودن آن، می‌تواند با آموزشِ بازار هدف تغییر کند. مثلاً ممکن است عرضه‌کننده‌ی مکمل‌های غذایی، با آموزش‌ بازار (از طریق تبلیغات و بازاریابی محتوا) بتواند نگرش به ضروری بودن مکمل‌ها را در جامعه‌ی هدف خود افزایش دهد. مشابه همین مسئله را می‌توان درباره‌ی داروهای گیاهی و محصولات ارگانیک و طبیعی نیز مطرح کرد.
  • میزان ضرورت محصول از نگاه بازار، با تغییر بازار هدف تغییر می‌کند. فرض کنید می‌خواهید دوره‌های آموزش آنلاین برگزار کنید. اگر جامعه‌ی هدف خود را گروهی انتخاب کنید که تا کنون، از آموزش آنلاین استفاده کرده‌اند، نگاه آن‌ها به خدمات شما با گروهی که تا کنون صرفاً از خدمات فیزیکی استفاده کرده‌اند، متفاوت خواهد بود.

واضح است که اگر بتوانید پاسخ این سوال را به درستی تشخیص دهید، تکلیف‌تان برای آینده‌ی کسب و کار و استراتژی‌هایی که باید انتخاب کنید، مشخص‌تر خواهد بود.

اندازه‌ی بازار یا Market size

وقتی از اندازه‌ی بازار یا Market size حرف می‌زنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است.

طبیعی است بر اساس آن‌چه در درس انواع بازار مطرح کردیم، اندازه بازار را هم به شکل‌های مختلف، از جمله شیوه‌های زیر، می‌توان تعریف کرد:

  • بازار بالقوه: مجموع تقاضای بالقوه‌ای که می‌تواند برای محصول وجود داشته باشد.
  • بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبان‌مان تهیه می‌کنند)
  • بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنج‌سال اول) برای بازگشت سرمایه‌گذاری اولیه ضروری است.

در این‌جا باید به دو نکته توجه داشته باشید:

نکته‌ی اول این‌که اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا حرف می‌زنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.

نکته‌ی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و ده‌ها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص می‌کنند که چه اندازه‌ای از بازار می‌تواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.

محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range

وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف می‌کنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگی‌های بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.

به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف می‌زنیم.

آیا واقعاً بازار آپارتمان‌های کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمان‌های بالای ۵۰۰ متر یکی است؟

آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجه‌ی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر می‌گیرد، رفتار یکسانی دارد؟

رفتار این سگمنت‌ها، پاسخ آن‌ها به تغییرات قیمت، اثر استراتژی‌های بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آن‌ها، می‌تواند متفاوت باشد.

بنابراین وقتی درباره‌ی یک محصول و بازار آن فکر می‌کنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.

به عبارت دیگر، بگوییم: «ما درباره‌ی سگمنتی از بازار حرف می‌زنیم که برای محصولِ X حاضرند بین … تا … ریال پرداخت کنند.»

تحلیل بازار بر اساس محدوده قیمت

باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.

اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازه‌ی قیمت) حتی در گام‌های اولیه‌ی تحلیل بازار نیز ضروری است و می‌تواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.

دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت به عنوان کاربر ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های ارزش آفرینی به دوره‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در این‌جا ببینید:

البته بررسی‌های ما نشان می‌دهد که علاقه‌مندان به ارزش آفرینی از بین درس‌های متنوع متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری نشان داده‌اند:

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین (لازم نیست به همه‌ی تمرین‌ها پاسخ دهید)

محصول و بازار خاصی را انتخاب کنید و میزان ضرورت محصول از نگاه بازار را برآورد کنید. این محصول می‌تواند یکی از همان مواردی باشد که درس‌های قبل انتخاب و تحلیل کرده‌اید (می‌توانید به ضرورت، امتیازی بین صفر تا ده داده و و سپس علت ارزیابی خود را شرح دهید).

برای اینکه میزان ضرورت این محصول در نگاه بازار افزایش یابد، چه گزینه‌هایی در ذهن دارید؟

چه برآوردی از هزینه‌ی جذب مشتری فعلی یا ایجاد مشتری تازه برای این محصول خود دارید؟ این هزینه تا چه حد تابع مقیاس کسب و کار است؟

اگر در یک بازار، هزینه‌ی جذب مشتری و هزینه‌ی خلق مشتری بسیار نزدیک باشد، استراتژی بازاریابی در مقایسه با شرایطی که هزینه‌ی ایجاد مشتری جدید بسیار بالاست چه تفاوتی خواهد داشت؟

چه تغییراتی می‌توان در محصول مد نظر شما ایجاد کرد که مدت زنده ماندن آن (بی‌نیاز بودن به طراحی مجدد) افزایش یابد؟ آیا چنین تغییری قابل توصیه هست؟

انواع معامله گر و سرمایه گذار در بازارهای مالی را بشناسیم

انواع معامله گر و سرمایه گذار در بازارهای مالی را بشناسیم

معامله گران در بازارهای مالی را می‌توان به روش‌های مختلفی تقسیم بندی کرد. در این مقاله به بررسی انواع معامله گر و چگونگی رفتار معاملاتی آنها می‌پردازیم.

با در نظر داشتن معیار طبقه‌بندی رابرت کیوساکی در کتاب ۴ ربع نقدینگی (Cashflow Quadrant)، افراد با توجه به نحوه کسب درآمد به ۴ دسته تقسیم می‌شوند که این ۴ دسته عبارت‌اند از: کارمند، خویش‌فرما، صاحب کسب و کار (کارفرما) و سرمایه‌گذار؛ که دو دسته اول تمرکز بیشتری بر امنیت کاری و دو دسته دوم تمایل به آزادی عمل بیشتر در کار خود دارند. افراد درون هر یک از این دسته‌ها به طور جداگانه بسته به پارامترهای مختلف تقسیم می‌شوند که یکی از این تقسیم‌بندی‌ها درون دسته سرمایه‌گذاران اتفاق می‌افتد.

سرمایه گذاری

در بازارهای مالی، سرمایه‌گذاری به در معرض ریسک گذاشتن سرمایه و دارائی فرد به منظور دریافت بازدهی مالی گفته می‌شود. سرمایه‌گذاران با استفاده از روش‌های مختلف برای بدست آوردن کسب بازدهی و به انجام رساندن اهداف مالی مهم نظیر ایجاد درآمد برای دوران بازنشستگی، پشتیبانی مالی یک مؤسسه نظیر ساخت یا پشتیبانی از مدارس و مؤسسات آموزشی و یا به سادگی افزایش ثروت در طول زمان تلاش می‌کنند.

ابزار‌های سرمایه‌گذاری بسیار متفاوتی برای رسیدن به اهداف یک سرمایه‌گذار وجود دارد که از بین آن‌ها می‌توان به بورس، اوراق قرضه، ETF ها، معاملات آتی، تبادلات بین‌المللی، طلا، نقره، برنامه‌های بازنشستگی و املاک اشاره کرد. سرمایه‌گذاران می‌توانند از زوایای مختلف فرصت‌ها را بررسی کرده و در نهایت به یک استراتژی با کمترین ریسک و بیشترین بازدهی برسند. سرمایه‌گذاران حرفه‌ای‌تر به طور کلی جذب بازارهائی می‌شوند که سرعت نقدشوندگی بالائي در کنار نوسانات جذاب داشته باشند.

انواع معامله گر

تا اکنون، به هر فرد که سرمایه خود را بخاطر کسب سود بیشتر در معرض ریسک قرار دهد، سرمایه‌گذار گفته می‌شد؛ ولی با توجه به میزان زمان درگیری سرمایه اصلی فرد در معامله، می‌توان دسته‌بندی متفاوتی از انواع سرمایه‌گذار ارائه کرد که در ادامه به معرفی و توضیح هر کدام پرداخته می‌شود:

سرمایه‌گذار (Investor, Position Trader)

سرمایه‌گذار در این طبقه‌بندی به آن دسته از معامله‌گران اطلاق می‌شود که به معاملاتی با هدف دریافت سود بلندمدت وارد می‌شوند. بدین جهت به سرمایه‌گذاران، معامله‌گران “خرید و نگهداری” (Buy & Hold Trader) نیز گفته می‌شود. به طور کلی، یک سرمایه‌گذار معاملاتی در بازه زمانی ۱ سال به بالا انجام می‌دهد و به هدف شکار حرکت‌های بزرگ وارد بازار می‌شود. همچنین ریسک معاملات این افراد بسیار کم می‌باشد.

نوسان‌گیر (Swing Trader, Speculator)

با کاهش میزان زمان معامله، نوع جدیدی از معامله‌گری معرفی می‌شود که به دنبال شکار نوسانات موجود درون بازار می‌باشد که اصلاحاً به آن‌ها نوسان‌گیر گفته می‌شود. با کاهش زمان معامله، این افراد ناچار به تحمل ریسک بالاتری در معاملات خود هستند که همین امر موجب می‌شود برای دسته سرمایه‌گذار همانند افراد قمارباز به نظر برسند؛ ولی در اصل Speculator ها با تسلط به تحلیل بازار و مدیریت ریسک و سرمایه خود اقدام به معامله می‌کنند و همین امر باعث می‌شود که در صورت رعایت استراتژی اصولی، موفقیت سریعتری نسبت به سرمایه‌گذاران داشته باشند. بازه معاملاتی یک Speculator معمولاً بین یک هفته تا ۱ سال می‌باشد.

اسکالپر (Scalp Trader)

با افزایش تمایل برای انجام سریع معاملات، افراد به معاملاتی بسیار سریع در بازه چند ساعت تا ۱ هفته روی می‌آورند که این امر در بازارهای بین‌المللی با عمق و سرعت بیشتر تا چند ثانیه هم کاهش می‌یابد. این دسته از معامله‌گران اصطلاحاً Scalper نامیده می‌شوند. یک اسکالپر، در صورت رعایت استراتژی اصولی، می‌تواند مسیر موفقیت مالی را بسیار سریع‌تر از سایر افراد طی کند؛ ولی در این مسیر ریسک بسیار بیشتری را متحمل شده که این امر باعث افزایش فشار روانی بر روی این دسته از معامله‌گران می‌شود و به همین دلیل اکثراً اسکالپرها در کنار استراتژی تحلیل و معاملاتی خود، یک روتین آماده‌سازی روانی قبل و بعد از معاملات را نیز رعایت می‌کنند.

تیپ شخصیتی و نوع معامله گری

با توجه به دسته‌بندی ذکر شده، می‌توان مشاهده کرد که هر فرد بسته به تیپ شخصیتی خود اقدام به معامله در بازه‌های زمانی مختلف می‌کند. ولی چیزی که در بین همه آن‌ها به طور مشترک یک امر حتمیست، لزوم تبعیت همه افراد از استراتژی تحلیلی و معاملاتی اصولی و تدوین شده براساس تیپ شخصیتی هر خویش است. می‌توان گفت فارغ از نوع دسته معاملاتی، توجه و رعایت این استراتژی می‌تواند ضامن بقا و موفقیت مالی انواع معامله گران در بازارهای مالی باشد.

R. Kiyosaki, Cashflow quadrant. Scottsdale, AZ: Plata Publishing, 2011.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.