فراموش نکنید که قبل از بیان پیام ، سخت در کنترل شما است ، اما پس از بیان سخت شما در اسارت آن خواهید بود. دکتر مهدی جباریان
استراتژی بازاریابی (Marketing strategy) چیست؟
شما چه صاحب کسب و کاری بزرگ با شعبههای زیاد باشید و چه تازه در اولین قدم راهاندازی کسب و کار کوچکتان، نیاز به یک استراتژی بازاریابی مناسب دارید. این استراتژی قرار است دیگران را نسبت به وجود برند شما آگاه کند و افراد را متقاعد کند که از محصولات و خدمات شما استفاده کنند.
با وجود اینکه ایجاد یک استراتژی بازاریابی مناسبت ممکن است در حرف آسان و در عمل سخت به نظر برسد، مزایای آن آنقدر برای کسب و کار شما قابل توجه است که به هر سختیای میارزد.
تعریف ساده استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی به معنای برنامه کلی یک کسب و کار برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی محصولات یا خدمات آنهاست. این استراتژی باید بر اساس فاکتورهای مهمی همچون ارزش برتر بیزینس نسبت به رقبا، پیام اصلی کسب و کار و گروه هدف تدوین شود. توجه داشته باشید که اثرگذارترین استراتژیهای مارکتینگ آنهایی هستند که با توجه به وجوه مختلف بازاریابی طراحی میشوند. یعنی علاوه بر در نظر گرفتن ویژگیهای کلی چون مشخصات مخاطبشان (جنسیت، سن و …)، ویژگیهایی چون بودجه بازاریابی و کانالهای مارکتینگ را هم در نظر میگیرند.
چرا کسب و کارها به استراتژی بازاریابی نیاز دارند؟
دلیل اصلی این سوال واضح است. داشتن استراتژی بازاریابی به بیزینسهای مختلف کمک میکند تا به بهترین نتیجه ممکن در کمپینهای تبلیغاتی خود برسند. علاوه بر این، استراتژی بازاریابی باعث میشود تا کسب و کارها بودجه بازاریابی خود را دقیقا جایی خرج کنند که بیشترین بازدهی را برایشان دارد. نتیجه یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ نشان میهد که بیزینسهایی که دارای استراتژی بازاریابی مشخص بودند تا ۳۱۳ درصد در کمپینهای تبلیغاتی خود موفقتر بودند.
تفاوت استراتژی بازاریابی با برنامه بازاریابی
یکی از رایجترین اشتباهات افراد، اشتباه گرفتن مفهوم استراتژی بازاریابی با برنامه بازاریابی (Marketing plan) است. پس باید همین اول کار تفاوتهای این دو را با هم مشخص کنیم.
استراتژی بازاریابی یک سند کلی شامل ویژگیهای کلیدی برنامه بازاریابی است. در حالی که برنامه بازاریابی جزئیات هر یک از فعالیتهایی که قرار است در زمان مشخص انجام شود را مشخص میکند. پس استراتژی مارکتینگ یک تصویر کلی و بزرگ و برنامه مارکتینگ یک تصویر کوچک و جزئی از بازاریابی به ما ارائه میدهد. به همین خاطر است که عمر استراتژی بازاریابی طولانیتر از برنامه بازاریابی است.
اهداف استراتژی بازاریابی
اثربخشی تبلیغات و کاهش هزینهها
اثربخشی تبلیغات به این معناست که شما از طریق انتخاب کانالهای تبلیغاتی و محتوایی مناسب، دقیقا به گروه هدف خود دست پیدا کنید. یعنی کسانی را که نسبت که به وجود خدمات و محصولات شما آگاهی نداشتهاند از وجود برندتان مطلع کنید. البته میتوانید بسته به استراتژی بازاریابی خود، به ترغیب مشتریان قبلی خود به خرید نیز بپردازید.
هدفمند شدن تبلیغات
بدون وجود یک استراتژی تبلیغاتی کارآمد، انگار ما در حال پرتاب تیرهای دارت در هوا هستیم تا ببینیم کدام یک به هدف اصابت میکند. همانطور که مشخص است پرتاب این تیرها از ما وقت، هزینه و انرژی زیادی میگیرد. در حالی که اگر همان ابتدا هدف خود را از هر تبلیغ مشخص کنیم، به جای انداختن تیرهای شانسی، کاری میکنیم که همان ابتدا تیر ما به هدف اصابت کند.
رسیدن به مزیت رقابتی پایدار در برابر رقبا
هنگام تدوین استراتژی تبلیغاتی، هر کسب و کاری ناگزیر از رصد رقبای خود است تا به واسطه آن خدمت یا محصولی را که در مقایسه با آنها با کیفیت بالاتری عرضه میکند شناسایی کند. در قدم بعد لازم است با نشان دادن این مزیت رقابتی در کمپینهای تبلیغاتی، به تثبیت این ارزش در میان مخاطبان خود بپردازد. مثلا اگر شما تولید کننده کفش ورزشی هستید و در میان ۵۰ رقیب مهمی که دارید محصولاتتان را با قیمت پایینتری نسبت به آنها عرضه میکنید، مزیت رقابتی شما قیمت پایین است.
همگام کردن تیم در راستای رسیدن به یک هدف مشترک
بدون داشتن یک استراتژی تبلیغاتی مناسب هر یک اعضای تیم مارکتینگ شما ممکن است در راستای سمت و سوی مورد نظر خود حرکت کند. ممکن است یک بخش تمام تلاش خود را در جهت آگاه کردن مردم از برند شما بگذارد و بخش دیگر تنها هدفش را بالا رفتن فروش مجموعه قرار دهد. این ناهمگونی در اهداف تیمی باعث میشود تا هیچیک از اهداف به خوبی محقق نشود و در نهایت تیم کارایی خود را از دست بدهد.
پنج فاکتور اساسی (Ps) در استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی و فروش شما باید ۵ فاکتور اصلی زیر را در بر بگیرد. هنگامی که شما به جواب سؤالهای زیر رسیدید میتوانید یک استراتژی تبلیغاتی خوب طراحی کنید.
- محصول (Product): محصول یا خدماتی که قصد فروش آن را دارید چیست؟
- قیمت (Price): قیمت شامل فاکتورهایی چون حاشیه سود، بودجه تبلیغاتی و … میشود.
- محل (Place): کانال یا پلتفرمی که قرار است در آن تبلیغ کنید چیست؟ برای مثال استراتژی تبلیغاتی شما برای شبکههای اجتماعی مجازی همچون اینستاگرام و فیسبوک با تبلیغات محیطی همچون بیلبورد میتواند کاملا متفاوت باشد.
- ترویج یا پروموشن (promotion): به واسطه تبلیغات میخواهید به چه چیزی برسید؟ آیا قرار است تعداد فالوئرهای خود در اینستاگرام را افزایش دهید یا میخواهید فروش محصولاتتان بالاتر برود؟ تعریف استراتژی کانال فروش
- مردم (people): گروه هدف شما که میخواهید تبلیغاتتان بر آنها اثرگذاری داشته باشد چه کسانی هستند؟
۳ استراتژی بازاریابی مهم در دنیای امروز
بازاریابی شبکههای اجتماعی (social media marketing)
در دنیای امروز بازاریابی شبکههای اجتماعی آنلاین همچون اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب و …، بخش بسیار بزرگ و مهمی از دنیای تبلیغات را تشکیل میدهند. به همین خاطر است که حتی کسب و کارهای سنتی و حضوری که تا پیش از این تنها به مشتریان ثابت و گذری خود بسنده میکردند، سعی دارند تا با راهاندازی پیج در این شبکهها، به تعداد مشتریان خود اضافه کنند.
بر اساس آخرین مطالعات انجام شده، حدود ۵۴ درصد از کاربران شبکههای اجتماعی مجازی از این شبکهها برای جستجوی برندهای مورد علاقه و دیدن محصولاتشان استفاده میکنند. اما قسمت جالبتر این مطالعه نشان میدهد که ۸۹ درصد کسانی که یک برند مخصوص را در شبکههای مجازی دنبال میکنند خریدار محصولات آن نیز هستند.
بازاریابی محتوایی (Content marketing)
برای توضیح مفهوم بازاریابی محتوایی بگذارید از یک مثال ساده شروع کنیم. شما یک سایت فروش لباس دارید و قصد دارید تعداد مشتریان خود را افزایش دهید. برای انجام این کار میتوانید در سایتهای دیگر یا شبکههای اجتماعی مجازی تبلیغ کنید تا تعداد بازدیدکنندگان سایتتان بالا برود. اما در کنار این راه، یک مسیر کمی پیچیدهتر اما بسیار پربازدهتر هم دارید. میتوانید با تولید یک محتوای جذاب که به صورت غیرمستقیم مخاطب شما را به محصولتان میرساند، فروش خود را افزایش دهید. یعنی به جای تبلیغ مستقیم لباسهای نارنجی، در سایت خود مطلبی درباره رنگ سال که نارنجی است تولید کنید تا مشتری ترغیب شود یک لباس نارنجیرنگ از شما بخرد.
به صورت کلی با بازاریابی محتوایی، شما از طریق وبلاگ سایت یا شبکههای مجازی دیگر همچون اینستاگرام، به تولید یک محتوای جذاب یا پرطرفدار میپردازید که به واسطه آن محتوا، مخاطب با محصول شما آشنا میشود.
بازاریابی دیجیتال (Digital marketing)
بازاریابی دیجیتال شامل تمام تبلیغاتی میشود که در محیط اینترنت انجام میشود. سئو، شبکههای مجازی، تبلیغات بنری در وبسایتهای مختلف، گوگل ادوردز و … نمونههایی از این تبلیغات هستند. نکته مهم درباره تبلیغات دیجیتالی این است که این نوع تبلیغات فقط مختص کسبوکارهای آنلاین نیستند و حتی کسب و کارهای حضوری هم میتوانند از مزایای آن استفاده کنند. همانطور که کسب و کارهای آنلاین علاوه بر تبلیغات اینترنتی، از تبلیغات محیطی همچون بیلبورد نیز استفاده میکنند، کسب و کارهای محلی و سنتی هم با استفاده از ابزارهای آنلاین میتوانند فروش خود را افزایش دهند.
استراتژی ارتباطات چیست؟
استراتژی ارتباطات یک برنامه به منظور دستیابی به اهداف ارتباطی می باشد. این برنامه میتواند برای ارتباطات داخلی، ارتباطات بازاریابی و روابط عمومی به کار گرفته شود. یک استراتژی ارتباطی چهار عنصر اساسی دارد: اهداف ارتباطی، مخاطبان هدف، برنامه ارتباط و کانالهای ارتباطی. در ادامه بیشتر در این رابطه توضیح خواهیم داد.
استراتژی ارتباطات چیست؟
استراتژی ارتباطات راهنمای تبدیل یک شرکت به برند می باشد. این را باید نوعی پرتو در نظر گرفت که راه را به شما نشان داده و شما را به مخاطب نزدیک خواهد کرد. استراتژی ارتباطات به شما کمک خواهد کرد تا یاد بگیرید که چگونه می توان ارزش بیشتری با استفاده از محتوای دارای کیفیت بالا برای افراد ایجاد کرد و چگونه می توان به آنها مرتبط شد.
ایجاد گام به گام برنامه استراتژی ارتباطات
تعیین اهداف کسب و کار
در ابتدا باید موقعیت فعلی کسب و کار مشخص شود. پس از شناسایی وضع موجود، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را بایست تعیین نمود. اهداف سودآوری کسب و کار اغلب مشتمل بر موارد زیر می توانند باشند:
- سودآوری (اطمینان از بالاتر بودن درآمدها نسبت به هزینه ها)
- بهره وری
- خدمات خوب به مشتری.
- حفظ مشتریان.
- حفاظت از ارزشهای هسته ای.
- مدیریت رشد و تغییر.
- بازاریابی.
تعیین اهداف ارتباطی
پس از تعیین اهداف کسب و کار، نوبت به تعیین اهداف ارتباطی خواهد رسید. برای موفقیت یک کسب و کار، این دو دسته هدف باید با همدیگر متناسب باشند. اهداف استراتژی ارتباطات می توانند موارد زیر را در برگیرند:
- خلق آگاهی از برند
- ساخت وفاداری.
- تحریک یک خواسته یا مطلوبیت.
- …
شناسایی مخاطبان
پس از شناسایی اهداف بایست مخاطبان شناسایی شوند. همچنین باید از نظر ارزش این مخاطبان را ارزشگذاری کرد. لزوما مخاطبان شما در شبکه های اجتماعی در دسترس نیستند. در اینجاست که باید بهترین راه برای دست یابی به مخاطبان با ارزش را بیابید.
تعریف دیدگاه و بینش مخاطبان
در اینجاست که باید نحوه نگرش و دیدگاه مخاطبان شناسایی شوند. در اینجا میتوانید از چند روش برای ایجاد استراتژی ارتباطات هماهنگ با بینش مخاطبان استفاده کنید: روشهایی مانند پیمایش و گروه کانون دو مورد از این روشها هستند.
تعیین کانالهای ارتباطی
شناسایی بینش و رفتار مخاطبان هدف به شما کمک میکند تا کانالهای مفید برای دسترسی به آنها را نیز بیابید. از خودتان بپرسید که کدام کانال بیشترین شانس هدف گیری مخاطب را خواهد داشت. قبل از ایجاد پیام و محتوی نیازمند آن هستید که فرمت ارتباط با مشتریان را بدانید. باید بدانید که مخاطبان شما از چه کانالهای ارتباطی استفاده میکنند.
تعریف جایگاه و پیامهای کلیدی برای مخاطبان هدف گوناگون
جایگاه یابی و پیامهای هسته ای به افراد کمک میکند تا دلیل مفید بود یک شرکت را بفهمند و ارزشهای آنرا نسبت به رقبا درک کنند. این پیامها ممکن است به شکل شعار بازاریابی، سرتیتر…باشند.
استراتژی محتوا به عنوان قسمتی از استراتژی ارتباطات
در اینجا استراتژی محتوا بر اساس استراتژی ارتباطات مورد نظر تنظیم میشود. تقریبا می توان گفت که استراتژی ارتباطات وارد فاز پیاده سازی شده است. در اینجاست که نحوه بیان مشخص خواهد گردید.
فراموش نکنید که قبل از بیان پیام ، سخت در کنترل شما است ، اما پس از بیان سخت شما در اسارت آن خواهید بود.
دکتر مهدی جباریان
استراتژی های معاملاتی خرید و فروش سهام
بسیاری افراد معتقد هستند که به هیچ وجه نباید خلاف جهت جریان آب شنا کرد. این افراد اگر به دنیای معامله گری وارد شوند به طور قطع جزء آن دسته از معامله گرانی می شوند که به فلسفه “روند دوست ما است و هرگز نباید در خلاف جهت روند معامله گرفت” ایمان دارند. اما عده ای دیگر به این موضوع معتقد نیستند. از این رو، براساس این دو شخصیت متفاوت، می توان دو نوع از استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت؛ یعنی استراتژی معامله گری در جهت روند (Trend Trading) و استراتژی معامله گری در خلاف جهت روند (Countertrend Trading).
★ انجام معامله در جهت روند
معامله گری در جهت روند که آن را پیروی از روند نیز می نامند، یک نوع استراتژی معاملاتی در تحلیل تکنیکال است که قصد دارد با استفاده از تحلیل حرکت قیمت در یک جهت خاص سود به دست آورد. ریچارد دانکیان را پدر استراتژی پیروی از روند می نامند اما این استراتژی زمانی محبوبیت یافت که ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت، آن را به گروهی معامله گر تازه کار آموختند و نام آن گروه را لاکپشت ها نهادند. معامله گران پیرو روند زمانی به پوزیشن های خرید وارد می شوند که روند صعودی بوده و بازار دائماً در حال ایجاد سقف های جدید باشد و هنگامی وارد پوزیشن های فروش می شوند که روند نزولی بوده و بازار به طور پیوسته در حال ایجاد کف های جدید باشد.
✔ مفهوم بازگشت قیمت در معامله گری در جهت روند
در استراتژی های معاملاتی پیروی از روند فرض بر این است که قیمت همچنان به روند کنونی خود ادامه می دهد و هر گونه نشانه ای از سیگنال بازگشت، معامله گر را مجبور می کند تا پوزیشن خود را ببندد. همه معامله گران از جمله معامله گران کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت می توانند از این استراتژی بهره ببرند. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، معامله گر تا زمانی در معامله می ماند که متوجه علائم بازگشت روند شود. هر چند، بازگشت قیمت برای تایم فریم های مختلف در زمان های متفاوت رخ می دهد. بنابراین نقطه خروج از معامله برای یک معامله گر پیرو روند، نقطه بازگشت روند است.
✔ استراتژی های معاملاتی انجام معامله در جهت روند
برای معامله در جهت روند، استراتژی های معاملاتی مختلفی وجود دارد:
✰ میانگین های متحرک: در این استراتژی از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی مختلف کمک می گیریم. زمانی وارد معامله خرید می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند و زمانی وارد معامله فروش می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند.
✰ اندیکاتورهای نشان دهنده مومنتوم: در این استراتژی زمانی که قیمت سهام دارای حرکت قوی است وارد معامله خرید و زمانی که حرکت ضعیفی دارد، وارد معامله فروش می شویم. اغلب می توانیم از اندیکاتور MACD کمک بگیریم.
✰ الگوهای نموداری و خطوط روند: با کمک این استراتژی زمانی که روند در حال افزایش است وارد معامله خرید می شویم و حد ضرر را زیر خط حمایت کلیدی قرار می دهیم. بدین ترتیب زمانی که روند قیمت معکوس می شود می توانیم تعریف استراتژی کانال فروش با سود از معامله خارج شویم. در مورد الگوهای نموداری نیز باید گفت که در این استراتژی معامله گران از الگوهای ادامه دهنده روند استفاده می کنند.
بسیاری از اوقات معامله گران پیرو روند از ترکیبی از استراتژی های معاملاتی فوق استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است برای تأیید شروع یک روند جدید به دنبال شکست کانال باشد، اما زمانی وارد معامله شود که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند و حرکت نزولی قوی ایجاد شود. البته برای کسب حداکثر بازده، بهتر است که استراتژی های معامله در جهت روند را با تکنیک های مدیریت ریسک همراه کرد.
ذکر این نکته ضروری است که درست است ترکیب روش های فوق اطمینان بیشتری در معامله گر ایجاد می کند، اما تحلیل براساس خطوط روند نوعی تحلیل قدرتمند است که معامله گران می توانند تنها با استفاده از آن سودهای خوبی از بازار کسب نمایند. از این رو، در ادامه کمی راجع به خطوط روند صحبت می کنیم.
✔ تحلیل تکنیکال براساس خطوط روند
جریان قیمتی رو به بالا یا رو به پایین را روند گویند و در تعریفی کلی برآیند حرکات قیمت در بازار را روند می نامند. تحلیل روند بر این اصل استوار است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده در آینده نیز رخ خواهد داد. در واقع روشی است که سعی دارد با داده های کنونی قیمت و روند، حرکت آینده قیمت را پیش بینی کند. سه نوع روند در بازار قابل مشاهده است؛ روند صعودی، نزولی و خنثی.
✔ روند صعودی و روند نزولی چیست ؟
هنگامی که قیمت ها رو به افزایش باشند، مجموع حرکات صعودی و نزولی، روندی با شیب مثبت را ایجاد می کند که به آن روند صعودی می گوییم. در روند صعودی هر کفی که ایجاد می شود بالاتر از کف قبلی و هر سقفی که ایجاد می شود بالاتر از سقف قبلی است. وقتی قیمت ها رو به کاهش هستند نیز روندی با شیب منفی ایجاد می شود که به آن روند نزولی گفته می شود و در آن هر سقف پایینتر از سقف قبلی و هر کف پایینتر از کف قبلی است.
✔ رسم خط روند
برای رسم خط روند صعودی به حداقل دو کف قیمت (باید دومی بالاتر از اولی باشد) نیاز داریم که با متصل کردن آنها به یکدیگر می توان این نوع خط روند را رسم نمود. در مورد رسم خط روند نزولی نیز عکس این قضیه صادق است. یعنی برای رسم خط روند نزولی به حداقل دو سقف قیمت نیازمندیم.
✔ رسم کانال قیمت
کانال قیمت را از آن جهت رسم می کنیم تا بدانیم محدوده حرکات قیمت به چه شکل خواهد بود و با شکست کانال یا برگشت قیمت به درون آن سیگنال های لازم برای ورود به معامله یا خروج از آن را دریافت کنیم. همانند خطوط روند صعودی و نزولی، دو کانال صعودی و نزولی را می توانیم رسم کنیم. کانال صعودی، کانال قیمتی است که شیب مثبتی دارد و با استفاده از دو خط روند موازی رسم می شود. برای این کار، به موازات خط روند صعودی، خطی را رسم می کنیم که سقف ها را در بر بگیرد. کانال نزولی نیز شیبی منفی دارد و حاکی از ریزش قیمت هاست و برای رسم آن، به موازات خط روند نزولی، خطی را می کشیم که کف ها را در بر بگیرد.
✔ شکست کانال صعودی و نزولی
همان گونه که پیشتر بیان شد شکست کانال می تواند به منزله سیگنالی برای ورود به معامله باشد. چرا که حکایت از تغییر روند دارد. به طور مثال، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و آن را بشکند می توان وارد معامله فروش شد. اگرچه، برخی از معامله گران منتظر می مانند تا پولبک ایجاد شود. به هر جهت حد سود را می توان به اندازه عرض کانال در نظر گرفت.
✔ بازگشت قیمت به داخل کانال
این حالت نیز می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد. برای مثال همانند شکل زیر، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و نتواند آن را بشکند و دوباره به داخل کانال باز گردد می توان معامله خرید گرفت. برای کانال نزولی نیز اگر قیمت به خط بالایی کانال برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله فروش گرفت.
البته ناگفته نماند اگر قیمت در کانال نزولی به خط پایینی برخورد کند و برگردد نیز معامله گرانی هستند که وارد معامله خرید می شوند. عکس این امر در مورد کانال صعودی نیز صادق است.
✔ روند خنثی در نمودار های تکنیکالی
زمانی که قیمت ها در یک محدوده مشخص شروع به نوسان می کنند میتوان دو خط را به عنوان حمایت و مقاومت برایشان در نظر گرفت. برای انجام معامله در روند خنثی می توان دو نوع استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت. یک استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت و استراتژی دیگر بازگشت قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است.
✔ شکست سطوح حمایت و مقاومت
شکست حمایت و مقاومت خود به عنوان سیگنالی برای ورود به معاملات در نظر گرفته می شود. اگر مقاومت شکسته شود می توان وارد معامله خرید و اگر حمایت شکسته شود می توان وارد معامله فروش شد، البته گاهی برای اطمینان، می توان از روند غالبی که پیش از این روند خنثی شکل گرفته است کمک گرفت. بدین صورت که اگر روند غالب صعودی بوده و اکنون مقاومت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری معامله خرید می گیرد و اگر روند غالب نزولی بوده و اکنون حمایت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری وارد معامله فروش می شود.
✔ برگشت قیمت از سطح حمایت و مقاومت
از آنجا که در روند خنثی هم می توان معامله خرید و هم می توان معامله فروش گرفت، اگر قیمت به حمایت برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله خرید و اگر به مقاومت برخورد کند و آن را نشکند نیز می توان معامله فروش گرفت.
★ انجام معامله در خلاف جهت روند
استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند که به عنوان”معامله گری معکوس” نیز شناخته می شود، یک روش معاملاتی است که در آن معامله گر با معامله در خلاف جهت روند سودهای کوچکی به دست می آورد و در واقع بخش بزرگی از حرکت روند را از دست می دهد. این استراتژی برخلاف استراتژی پیروی از روند است؛ گاهی برخی سهام خوب، بنا به دلایلی به نحوی که باید عمل نمی کنند. بنابراین این سهام با عملکرد ضعیف را که حدس می زنید به زودی رشد خواهد کرد، پیدا می کنید و در تلاش هستید تا آنها را در قیمت پایین و در کف، زمانی که همه در حال فروش آن هستند بخرید و با بالا رفتن قیمت، هنگامی که در سقف قرار گرفت آنها را بفروشید و سود کسب کنید.
در استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند اگر مسیری که دیگران می روند را دنبال کنید، فرصت های مناسب را از دست می دهید و به سود مورد نظر خود دست نمی یابید. اگر فقط به این دلیل که دیگران سهامی را خریداری کرده اند، شما نیز به سمت آن یورش ببرید موجب می شود دچار ضرر شوید. چون در هنگام خرید دیگران، قیمت ها بسیار بالا می رود و در هنگام فروش دیگران قیمت ها بسیار پایین می آید. به طور مثال، معامله گرانی که در هنگام تشکیل صف فروش، سهم را می خرند و با تشکیل صف خرید، سهم را می فروشند از همین استراتژی پیروی می کنند. آنها با حرکت در خلاف روند غالب امیدوارند پیش از خرید دیگران، خرید خود را انجام دهند و درنهایت فروش بزرگی نصیبشان شود.
✔ استراتژی انجام معامله در خلاف جهت روند
در استراتژی های معاملاتی خلاف جهت روند برای تعیین بهترین ناحیه برای اجرای معاملات می توان از اندیکاتورهای نوع مومنتوم، محدوده های معاملاتی و الگوهای بازگشتی استفاده نمود. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند همیشه باید توجه داشته باشند که سهام می تواند در هر لحظه روند خود را دوباره از سر بگیرد، به همین دلیل باید تکنیک های مدیریت ریسک را به طور جدی رعایت کنند؛ یعنی تا حد امکان ضررها را کوچک نگه دارند و از حد ضررهای مناسب بهره ببرند. به همین علت پیشتر گفته شد که این نوع معامله گران در تلاشند تا در هر معامله سودهای کوچکی از بازار کسب نمایند.
✔ مزایای انجام معامله در خلاف جهت روند
✰ فرصتهای معاملاتی بیشتر: با استفاده از استراتژی پیروی از روند، وقتی معامله گری در بازارهای رونددار برای ورود به معامله فقط به دنبال ایجاد پولبک ها باشد برای مدت زمان طولانی باید دست روی دست بگذارد و منتظر بماند. اما در معامله گری معکوس، معامله گر حتی هنگامی که قیمت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است، در سطوح حمایت و مقاومت فرصت های معاملاتی بسیاری زیادی برای خرید و فروش خواهد داشت.
✰ افت های سرمایه کمتر: از آنجا که معامله گران خلاف جهت روند سودهای کمتر، اما به صورت منظمی، کسب می کنند نسبت به معامله گران پیرو روند با افتهای سرمایه کمتری نیز مواجه خواهند شد.
✔ محدودیتهای معامله در خلاف جهت روند
✰ کمیسیون ها: هر چه ورود و خروج به بازار بیشتر باشد، هزینه های معاملاتی بیشتری در پی خواهد داشت.
✰ اهمیت زمان: معامله گران خلاف جهت روند باید به طور مرتب بر بازار نظارت داشته باشند تا بهترین نقاط ورود و خروج برای معاملات خود را پیدا کنند. که البته می توانند با انجام خودکارسازی معاملات بر این مشکل فائق آیند.
✍ سخن پایانی
چه معامله گر پیرو روندی باشید که در بازارهای دارای روند مشغول معامله در جهت روند هستید و چه معامله گر معکوسی باشید که به فلسفه معروف “روند دوست شماست” اعتقادی ندارید، به طور قطع هدفتان کسب سود از بازارهای سرمایه است. این امر میسر نمی شود مگر آنکه بدون داشتن تعصب نسبت به استراتژی های معاملاتی ، قوانین مربوط به خود را وضع نمایید که در آن از مدیریت ریسک قوی استفاده کنید و بدانید که در معامله گری سادگی حرف اول را میزند، بنابراین قوانین خود را پیچیده نکنید.
بخش بازاریابی و فروش در طرح کسب وکار (Business Plan)
بخش بازاریابی و فروش در طرح کسب وکار بعد از بخش «خط محصول و خدمات» در نظر گرفته میشود که مربوط به استراتژی های بازاریابی و استراتژی فروش است. بازاریابی، فرآیند ایجاد مشتری است و مشتریان عامل حیاتی کسب وکار شما هستند. اولین مرحله در بخش بازاریابی و فروش، تعریف استراتژی بازاریابی شما است.
برای تدوین مارکتینگ استراتژی اثربخش، تنها یک رویکرد مشخص وجود ندارد؛ استراتژی بازاریابی شما باید قسمتی از یک فرآیند مستمر ارزیابی کسب وکار بوده و مخصوص شرکت شما تدوین شده باشد.
همچنین رویکردهایی وجود دارند که به شما کمک می کنند با توجه به وضعیت و موقعیت کسب وکارتان بهترین استراتژی های بازاریابی را شناسایی کنید و با اجرای تاکتیک های بازاریابی و فروش بتوانید میزان فروش را افزایش داده و مشتریان وفادار خود را حفظ کنید.
رویکردی کارآمد برای تعیین استراتژی بازاریابی کلان برند
رویکردها و مدل های بسیاری برای تعیین استراتژی های بازاریابی وجود دارد، یکی از این رویکردها استفاده از ماتریس توسعه محصول – بازار (Product-Market Matrix) است.
کاربرد این ماتریس به منظور توسعه، رشد و تعیین برنامه های بلند مدت برند است. با استفاده از ماتریس توسعه محصول – بازار علاوه بر تحلیل وضعیت فعلی برندتان، می توانید استراتژی های بازاریابی که منجر به رشد و توسعه برندتان می شود را شناسایی کرده و در برنامه ریزی استراتژیک کلان برندتان لحاظ کنید.
محور افقی این ماتریس مربوط به محصول یا خدمت است و طیف محصولات یا خدمات موجود تا جدید را در بر میگیرد و محور عمودی تعریف استراتژی کانال فروش ماتریس مربوط به بازار است که طیف بازارهای موجود تا بازارهای جدید را در بر میگیرد و بر این اساس 4 استراتژی بازاریابی اصلی زیر تعریف میشوند:
- نفوذ در بازار (Market Penetration) : نفوذ در بازار به معنای فروش بیشتر از محصولات فعلی به مشتریان / مخاطبان بیشتر است
- توسعه بازار (Market Development) : منظور از توسعه بازار، فروش محصول فعلی به بازارهای جدید است.
- توسعه محصول (Product Development) : هدف توسعه و ارتقا محصول و یا خلق محصولی جدید است.
- گوناگونی (Diversification) : در گوناگونی، برند با توسعه محصول، محصول جدیدی را وارد بازاری جدید می کند.
بر این اساس با ارزیابی وضعیت فعلی برندتان و اهدافی که برای خود در نظر گرفته اید، با استفاده از این ماتریس می توانید استراتژی های بازاریابی کلان برند خود را در طرح کسب و کارتان مشخص کنید.
توجه کنید، عموما در بیزینس پلن استراتژی های کلان بازاریابی تعیین می شوند در مرحله بعد و با تعیین مسیر اصلی و استراتژیک برندتان می توانید در برنامه بازاریابی، استراتژی های بازاریابی و فروش را نیز تعیین کنید.
روش های معمول در تعیین استراتژی بازاریابی جامع برند
علاوه بر استراتژی های عنوان شده در ماتریس توسعه محصول- بازار، استراتژی بازاریابی کلان برندتان را می توانید به صورت های دیگر و با در نظر گیری، بازار، رقبا،کانال های فروش و مشتریانتان نیز تعیین کنید.
سه استراتژی زیر نیز نمونه های بارزی از انواع استراتژی های کلان بازاریابی به شمار می روند:
استراتژی رشد
این استراتژی بازاریابی برای توسعه کسب وکار شما بوده و موارد زیر را در بر میگیرد:
- استراتژی داخلی، مانند چگونگی افزایش منابع انسانی
- استراتژی ترکیب تجاری، مانند خرید یک شرکت دیگر
- استراتژی فرانچایز، برای توسعه کسب وکار
- استراتژی افقی،که توزیع یک نوع محصول یا خدمت به مشتریان و بازارهای مختلف است.
- استراتژی عمودی، که ادغام شدن با تولید کنندگان موادخام و اولیه یا ادغام شدن با توزیع کنندگان یا هر دو را در برمیگیرد.
استراتژی کانالهای توزیع
موارد قابل توجه در استراتژی کانالهای توزیع شامل تولیدکنندگان تجهیزات اصلی، نیروهای فروش داخلی، توزیعکنندگان کل و خرده فروشان میباشد. با توجه به ماهیت کسب وکار و صنعتی که در آن فعال هستید استراتژی های توزیع ممکن است متفاوت تعریف شوند. مثلا در استراتژی کانال توزیع لازم است مشخص شود، کدامیک از رویکردهای زیر برای برند شما اثربخش تر است:
- توزیع آفلاین یا آنلاین
- توزیع مویرگی
- توزیع محله ای
- توزیع در بازار گوشه ای
- توزیع در شهرستان ها
- و….
( Communication Strategy )
استراتژی شما برای جذب مشتریان چگونه است؟ تاکتیک های بازاریابی مانند Promotion، تبلیغات اینترنتی، خلق تجربه، بازاریابی شبکه های اجتماعی، روابط عمومی (PR)، و تبلیغات چاپی از جمله استراتژی های ارتباط با مشتری هستند.
آمیخته ترفیع چیست و اجزا اصلی آمیخته ترفیع در بازاریابی (An Effective Promotional Mix)
به یاد داشته باشید شناخت مخاطبان هدف در این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه با با تعیین پرسنا مشتریان و شناخت نیاز و سبک زندگی آنها می توانید کارآمد ترین استراتژی ارتباطی را تعیین کنید.
برای تکمیل بخش بازاریابی و فروش طرح کسب و کار، بعد از پیادهسازی یک استراتژی بازاریابی جامع میتوانید استراتژی فروش خود را تعریف کنید تا مشخص شود که برنامهی واقعی شما برای فروش محصول یا خدماتتان چیست.
عناصر اصلی در تعیین تعریف استراتژی کانال فروش استراتژی فروش
برای تعیین استراتژی فروش برندتان به طور کلی دو عنصر اصلی زیر را مدنظر قرار دهید:
استراتژی نیروی فروش
به منظور تعیین استراتژی های نیروی فروش لازم است موارد زیر را برای شرکت و برند خود تعیین کنید:
- نیروی فروش خود را چگونه تشکیل می دهید؟
- از نیروهای داخلی استفاده میکنید یا گروههای مستقل را جذب خواهید کرد؟
- چه تعداد فروشنده برای نیروی خود در نظر می گیرید؟
- از چه نوع استراتژیهای جذب نیرو استفاده می کنید؟
- چگونه نیروی فروش خود را آموزش میدهید؟
- حق الزحمه ی نیروی فروش خود را چگونه پرداخت می کنید؟
با مشخص کردن پاسخ به سوالات بالا، رویکردهای استراتژیک شما در خصوص نیروهای فروش مشخص می شود و می توانید موارد تعیین شده را در بیزینس پلن خود وارد کنید.
فعالیتهای فروش
هنگام تدوین استراتژی فروش خود در فرآیند بازاریابی و فروش باید آن را به فعالیتهای کوچکتری تقسیم کنید. در هر مورد با توجه به ماهیت کسب و کارو برندتان و بازاری که در آن فعال هستید، رویکردهای استراتژیک فروش متفاوت خواهد بود.
برای تعیین استراتژی فروش لیست زیر را مد نظر قرار دهید، به این صورت با تعیین هر مورد می توانید استراتژی های فروش کسب و کارتان را به شیوه ای اثربخش تعیین کنید:
- تقسیم بندی مشتریان بالقوه ضروری است. هنگام تهیهی لیست مشتریان، آنها را اولویت بندی کرده و مشتریان بالقوه با بیشترین احتمال خرید را در اولویت قرار دهید.
- پیگیری در فروش در کسب و کار شما چقدر مهم است؟ در برخی از کسب وکارها به خصوص در بخش B2B لازم است تیم فروش مدام با مشتریان پیگیری داشته باشد تا تعاملات منجر به فروش شود و در مقابل بعضی از کسب و کارها ماهیتا نیاز به پیگیری در فروش ندارند بلکه تبلیغات و فعالیتهای بازاریابی مخاطبان را در چرخه خرید هدایت می کنند.
بنابراین لازم است مشخص کنید ماهیت کسب و کار شما در بخش فروش به چه صورت است.
- بازار شما چقدر گسترده است؟ در بازار گوشه ای فعالیت دارید یا بازار انبوه مد نظرتان است؟ استراتژی های توزیع شما چه هستند؟ این موارد مشخص می کند نقاط فروش شما کدام ها هستند، و برای عرضه محصولات خود به هریک از این نقاط فروش، باید از چه استراتژی هایی استفاده کنید.
- کانال های فروش خود را شناسایی کنید. آیا می توانید از طریق بسترهای آنلاین فروش داشته باشید یا صرفا باید بر فروشگاه ها و نقاط فروش آفلاین تمرکز داشته باشید؟ این مورد مشخص می کند آیا E-Commerce جزو استراتژی های فروش شما قرار می گیرد یا صرفا باید برای فروش حضوری برنامه ریزی کنید. نقشه سفر مشتری می تواند شما را در تعیین کانال های تعاملی و فروش یاری کند.
- هزینه های فروش خود را محاسبه کنید. یکی از مواردی که در بودجه بندی کسب وکار درج می شود، هزینه های فروش است. لازم است تعداد تماسهای فروش در یک دورهی زمانی مشخص را محاسبه کنید، مثلا میتوان تعداد تماسهای برقرار شده برای هر فروش را شناسایی کرد و بر اساس متوسط هزینه هر فروش و متوسط هزینه هر فروشنده را محاسبه کرد و بر اساس آن بودجه فروشرا تعیین کرد.
با تعیین موارد بالا می توانید استراتژی فروش کسب و کارتان را به شیوه ای اثربخش تعیین کنید. یادتان باشد، استراتژی های فروش به تناسب ماهیت کسب و کار و اهداف برند بسیار گوناگون هستند به همین دلیل لازم است ابتدا برند، شرکت و بازار خود را بررسی کنید و با در نظر گیری تمام نکات تاثیرگذار در پروسه فروش، بهترین استراتژی های فروش را برای خود برگزینید.
در ادامه نمونه هایی از استراتژی های فروش پرکاربرد در عصر حاضر معرفی شده است:
- افزایش فروش آنلاین از طریق شبکه اجتماعی برند
- تماس مجدد با مشتریان قدیمی
- نمایش وجه جدیدی از محصول
- پیشنهادات خود را به روز کنید
- از ترفیع و تخفیف استفاده کنید
- از فروش شخصی سازی شده استفاده کنید
بعد از تعیین استراتژی های بازاریابی و فروش، باید در رابطه با تخصیص بودجه سالانه تصمیم گیری کنید. بدین منظور بخش «طرح مالی» در طرح کسب وکار (Business Plan) در نظر گرفته شده است.
بازاریابی چندکاناله چیست و چرا اهمیت دارد؟
امروزه بازاریابی چند کاناله به طور چشمگیری در میان بازاریابان برتر دنیا محبوب شده است. بازاریابی چند کاناله هنر استفاده ترکیبی از کانالهای ارتباطی مستقیم و غیر مستقیم برای تعامل با مشتریان است. بازاریابی چند کاناله توسط بسیاری از سازمانها این گونه تعریف شده است: برقراری ارتباط و بازاریابی برای پیشبینی تعریف استراتژی کانال فروش و پیدا کردن مشتریان از طریق کانالهای بیشمار آنلاین و آفلاین.
در سادهترین واژه، بازاریابی چندکاناله همه چیز در مورد انتخاب است. به عبارت دیگر بازاریاب، چند کانال ارتباطی مختلف را پیش روی مشتری میگذارد تا خودش انتخاب کند. در بازاریابی تک کاناله تنها یک راه ارتباطی وجود دارد و در صورتی که مخاطب به کانال مورد نظر دسترسی نداشته باشد، راه ارتباطی از بین رفته و در نتیجه میزان محبوبیت برند و محصولتان کاهش مییابد. مثالی برای بازاریابی چند کاناله؛ شما سایت فروشگاهی دارید و برای دسترسی به این فروشگاه هم سایت و هم اپلیکیشن موبایلی طراحی کردهاید. مشتریان شما بسته به انتخاب خود و سرعت اینترنت میتوانند هر کدام از این راهها انتخاب کنند و از فروشگاه شما خرید کنند.
اهمیت بازاریابی چندکاناله
بازاریابی چند کاناله به این دلیل مهم است که شما باید در جایی که مشتریان تان هستند حضور داشته باشید. اگر به دلیل دیگری برای درک اهمیت بازاریابی چند کاناله نیاز دارید این را در نظر بگیرید که مشتریان بازاریابی چند کاناله 3 تا 4 برابر بیشتر از مشتریانی که از یک کانال استفاده میکنند وقت خود را در کانالها میگذرانند.
شکی نیست که امروزه مشتریان کنترل بسیار بیشتری نسبت به بازاریابان بر روند خرید دارند. با توجه به گسترش کانالهای موجود، انتخاب بیشتری نسبت به چگونگی دریافت اطلاعات دارند. امروزه برای بدست آوردن مشتریان راههای بیشتری وجود دارد، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ انواع یا تنوع کانالها؛ و همچنان که تعداد کانالها رو به افزایش است نیاز به پذیرفتن و نیز استفاده از بازاریابی چندکاناله نه تنها یک ایده خوب است بلکه یک عامل تعریف استراتژی کانال فروش مهم خواهد بود.
اهمیت بازاریابی چندکاناله در نکته زیر خلاصه می شود :
شما باید از طریق کانال های مختلف پیام و محتوای خود را در بازار هدف تان انتشار بدهید. شما باید هر جا که مشتریان تان هستند حضور داشته باشید و مشخص است که این کار تنها با استفاده از یک کانال ارتباطی میسر نیست. در تمامی کانال های ارتباطی، به مشتریان تان این امکان را بدهید که با شما تعامل برقرار کنند.
بازاریابی چند کاناله چه چالشهایی را حل میکند؟
همیشه اجرای یک استراتژی بازاریابی چند کاناله، هموار نیست و چالشهای بسیاری در ارتباط با اجرای استراتژی بازاریابی چند کاناله وجود دارد.
- پیامرسانی هدفمند: با توجه به فراوانی کانالها و انتخاب پیش روی مشتریان، ارائه پیام مناسب به مخاطب مورد نظر کافی نیست. نه تنها مشتریانتان باید تعریف استراتژی کانال فروش پیام شما را دریافت کنند، بلکه این پیامها باید جذاب، تعامل پذیر باشد و آنها مشتاق برای انجام فعالیت شوند. به عبارت دیگر این پیامها باید با مشتریانتان ارتباط برقرار کرده و توسط این پیامها وارد گفتگو شوند.
- شناخت مخاطب: برای هر کمپین بازاریابی مهم است که بداند با چه کسی صحبت میکند و به همین دلیل است که بازاریابان تعیین میکنند مخاطب هدف آنها کیست. همچنین تجزیه و تحلیل رفتار مشتریان در یک کانال درست نیست، زیرا مشتریان امروزه از کانالهای مختلفی با برند شما در ارتباط هستند. بنابراین دانستن چگونگی رفتار مشتریان در تمام کانالها و نقاط تماس امری بسیار مهم است. همچنین به دلیل تغییر رفتار مشتریان، باید اطلاعات بازاریابی خود را بروزرسانی کنید و استراتژیهای خود را بر اساس رفتار مشتریان، تغییر دهید.
- بهینهسازی کانالها: بسیار دشوار است تا بدانید چه کانالها وکمپینهایی به طبقه خاصی از افراد دسترسی دارند و یا چه پلتفرمی در افزایش درآمد فروش کمک میکنند. دانستن اینکه کدام پاسخ هدفمند قادر است تا بازاریابان به بهترین نتیجه برساند، مشکل است. بهینهسازی رسانههایی که در بازاریابی چند کاناله استفاده میکنید، ایده خوب و دقیقی به شما میدهد که چگونه کانالهای شما کار میکنند و یا چه نوع نتایجی از آنها دریافت میکنید. اینها سه نوع از اطلاعاتی هستند که به شما کمک خواهد کرد تا جنبههای خاصی از کمپین را بهبود بخشید.
کلیدهای موفقیت در بازاریابی چندکاناله
در ادامه نکاتی بیان میشود که برای حل این چالش کمک خواهند کرد. در ادامه سه کلید برای موفقیت بیان شده است:
- ایجاد و حفظ دیدی فردی برای مشتری در تمام کانالها؛
- ایجاد یک پلتفرم بازاریابی چندکاناله؛
- ایجاد تجربه مشتری ثابت در تمام کانالها.
1- ایجاد و حفظ دید فردی برای مشتری در تمام کانالها
داشتن یک نمای فردی از مشتری لازم است. به این دلیل که مشتریان امروزی اغلب با برند شما از راههای مختلفی تعامل برقرار میکنند که بیش از یک نقطه تماس را شامل میشود. مهم است که درک کنید چگونه مشتریان شما در تمام کانالها و در هر نقطه لمس رفتار میکنند و از این طریق شما ارزش هر مشتری را متوجه میشوید.
بدست آوردن دید فردی مشتری، ممکن است به ایجاد یک بازار دیتای بازاریابی متمرکز کمک کند که تمام داده مشتری در یک مکان بدون توجه به منبع جمع (یکی) میشود. هنگام ایجاد و حفظ دید فردی مشتری، این نکات را در نظر داشته باشید:
- داشتن مقدار زیادی دیتا از مشتری، به عنوان داشتن دید فردی از مشتری نیست. این اطلاعات به تنهایی مهم نیستند، بلکه آنچه که باید با این اطلاعات انجام دهید مهم است.
- دید مشتریان شما باید استنتاج شود. مشتریان تغییر میکنند. کسب و کارها تغییر میکنند. دید مشتریان شما همراه با آنها باید تغییر کند. این به معنای آن است که دیتای جدیدی ایجاد میشود، دیتای قدیمی باید به روز رسانی شود، مدلهای قدیمی بروزرسانی شوند، مدلهای جدید ساخته شوند و غیره.
2- ایجاد پلتفرم بازاریابی چند کاناله
به منظور کشف پلتفرم چند کاناله خود، باید پیادهسازی مناسب را در نقاط زیر در نظر بگیرید:
- مدیریت و سازماندهی کمپین: از جمله قابلیت تقسیم بندی، ایجاد گردش کار و اجرای برنامه در مسیر درست.
- تجزیه و تحلیل پیشرفته، از جمله تجزیه و تحلیل پیش بینی و بهینه سازی کمپین؛ به عبارت دیگر شامل اجرای تحلیلی کمپین است.
- اجرای پیشرفته، از جمله قابلیت های مدیریت محتوا، راه اندازی رویداد، تصمیم گیری در لحظه و مدیریت برای برنامههای بازاریابی داخلی و خارجی.
- ارجاع (attribution) پاسخ؛ از جمله توانایی بهینهسازی ترکیب بازاریابی، برنامه ریزی سناریو و تجزیه و تحلیل attribution بازاریابی.
- دیجیتال مارکتینگ شامل قابلیتهایی است که بازاریابی را فراتر از کانالهای سنتی به کانالهای جدیدتر شامل وب، ایمیل، موبایل، ویدئو و غیره گسترش میدهد.
با ایجاد یک پلتفرم بازاریابی چند کاناله، قادر خواهید بود کانالهای سنتی و جدید را ادغام کنید. همچنین میتوانید ایجاد و اجرای کمپینهای cross-channel را با استفاده از امکان بازاریابی به منظور ایجاد یک کمپین واحد، بسیار تسهیل کنید که میتواند در تمام کانالهای مختلف تکرار شود.
3- ایجاد تجربه مشتری به طور ثابت در تمام کانالها
تجربه مشتری یکی از قویترین تمایزهای رقابتی است و در حالیکه کیفیت تجربه مشتری مهم است، ثبات به همان اندازه مهم است. به این دلیل که مشتریانتان، برند شما را به طور کلی تجربه میکنند چه در تعاملات آنها به صورت آنلاین با شما، چه در یک فروشگاه، چه از طریق تلفن و یا ترکیبی از این موارد.
دیدگاه شما