نحوه محاسبه حاشیه سود


تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

درآمد کافی‌ شاپ چقدر است؟ 5 تکنیک افزایش حاشیه سود کافه

قهوه یکی از نوشیدنی‌های مورد علاقه بسیاری از افراد است که به ما کمک می‌کند انرژی خود را حفظ کنیم و راهی خوب برای شروع روز است. به این ترتیب، فروش قهوه نیز یک منبع درآمد بسیار خوب است. بااین‌حال برخی از افراد علاقه‌مند به راه‌اندازی کافی‌شاپ برایشان سوال است که درآمد و حاشیه سود یک کافی‌شاپ به ازای هر نوشیدنی چقدر است؟ اگر می‌خواهید درباره حاشیه سود کافی‌شاپ و روش‌های افزایش حاشیه سود کافی شاپ آن اطلاعات کسب کنید، با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید.

حاشیه سود چیست؟

حاشیه سود معیاری است که نشان می‌دهد یک شرکت یا کسب‌وکار پس از پوشش تمام هزینه‌ها چقدر پول به دست می‌آورد.

چگونه درصد حاشیه سود را محاسبه کنید؟

برای محاسبه حاشیه سود برای هر کسب‌وکاری، تنها کاری که باید انجام دهید این است که چند مرحله ساده را دنبال کنید.

مرحله 1: درآمد خود را برای دوره پیدا کنید.

مرحله 2: هزینه‌های خود را از درآمدتان کسر کنید.

مرحله 3: عدد حاصله را از مرحله 2 بردارید و آن را بر عدد مرحله یک تقسیم کنید.

مرحله 4: عدد مرحله 3 را بگیرید و در 100 ضرب کنید.

اگر این مراحل را به درستی دنبال کنید، باید حاشیه سود خود را برای یک دوره مشخص، به دست آورید.

اگر عددی که در نهایت به دست می‌آورید منفی باشد، یعنی بیش از آنچه درآمدتان، خرج کرده‌اید و در واقع ضرر کرده‌اید.

برای مثال:

فرض کنید درآمد شما در یک دوره خاص 50 میلیون تومان بوده است. همچنین در همین دوره 20 میلیون تومان هزینه کرده اید. ابتدا باید میزان هزینه نحوه محاسبه حاشیه سود را از درآمد کسر کنید، که به عدد 30 میلیون تومان می‌رسید. حال باید این عدد را به درآمد تقسیم کنید. یعنی 30 میلیون تقسیم بر 50 میلیون. که حاصل آن 0.6 می شود. در پایان کافی است عدد حاصل شده را در 100 ضرب کنید. پس حاشیه سود شما 60 درصد بوده است.

فرمول محاسبه حاشیه سود کافی شاپ

حاشیه سود کافی‌شاپ چقدر است؟

به طور متوسط، یک کافی‌شاپ در هر محصول قهوه‌ای که می‌فروشد، حاشیه سودی در حدود 12 درصد خواهد داشت. این بدان معنی است که در هر فنجان قهوه‌ای که می‌فروشید، حدود 12٪ از کسر تمام هزینه‌‌ها باقی می‌ماند. واقعیت این است که یک کافی‌شاپ می‌تواند با ارائه محصولاتی فراتر از سرو قهوه، سود خود را تا حد زیادی افزایش دهد.

به طور تقریبی اگر هر ماه از میزان درآمد کافی‌شاپ، هزینه‌های جاری را کسر کنید. مبلغ 20 الی 30 میلیون برای شما باقی خواهد ماند. این مبلغ در کافه‌های کوچک نهایتا ماهی شش میلیون تومان است؛ اما در در کافه‌های مشهور و پررونق این مبلغ تا شبی ۲۰ میلیون تومان هم می‌رسد. البته درآمد کافه‌ها در شب‌های تعطیلات و مناسبت‌ها هم افزایش چشم‌گیری پیدا می‌کند.

چگونه یک کافی‌شاپ حاشیه سودش را افزایش می‌دهد؟

دو راه اساسی برای افزایش حاشیه سود یک کافی‌شاپ وجود دارد.

ترکیبی از هر دوی این تاکتیک‌‌ها به طور کلی بهترین و موثرترین راه برای افزایش حاشیه سود کافی‌شاپ است.

چند ایده کاهش هزینه‌ها:

چند راه برای کاهش هزینه‌های اولیه کافی‌شاپ و افزایش سوددهی آن وجود دارد.

  1. قیمت کردن اقلام غذایی و خرید از ارزان‌ترین فروشنده:
    قیمت‌کردن اقلام غذایی یک راه عالی برای کمک به کاهش هزینه‌‌ها است، به خصوص برای کافی‌شاپ که تعداد زیادی تامین‌کننده دارد. با این روش می‌توانید اطمینان حاصل کنید که محصولاتی را خریداری کرده‌اید که کمترین قیمت را دارند.
  2. خرید عمده:
    خرید عمده به شما این امکان را می‌دهد که قیمت واحد کمتری برای تمام محصولات قهوه خود دریافت کنید. گرچه هزینه اولیه بیشتری را پرداخت می‌کنید، در درازمدت پول خود پس انداز خواهید کرد.

چند ایده برای افزایش درآمد:

دومین جنبه مهم در بالا نگه داشتن حاشیه سود افزایش درآمد است. برای انجام این کار، می‌توانید یکی از چند تاکتیک زیر را دنبال کنید.

  1. افزایش قیمت‌ها:
    اگرچه ممکن است این مورد برای مصرف‌کننده چندان محبوب نباشد، اما روشی بسیار موثر برای افزایش درآمد کافی‌شاپ شما است. افزایش قیمت تنها با چند هزار تومان می‌تواند تفاوت قابل توجهی در درآمد در طول زمان باشد.
  2. افزایش تبلیغات:
    افزایش تبلیغات راه خوبی برای کمک به کسب‌وکار شما به‌منظور افزایش مشتریان و درآمد بیشتر است. تنها مشکل این تاکتیک این است که تبلیغات ممکن است هزینه‌های شما را افزایش دهد. مگر اینکه از تبلیغات رسانه‌های اجتماعی استفاده کنید، که کاملا رایگان است!
  3. برنامه‌های وفاداری:
    حفظ مشتری یک جنبه بسیار مهم در هر کافی‌شاپ است. مطالعات نشان می‌دهد که مشتریان بازگشتی 300٪ بیشتر از مشتریان جدید هزینه می‌کنند. به این ترتیب، با استفاده از یک برنامه وفاداری مشتری، که به حفظ مشتری کمک می‌کند، می‌تواند درآمدتان را به میزان زیادی افزایش دهد.

یک کافی‌شاپ باید چه اقلامی سرو کند؟

برخی از اقلام غذایی حاشیه سود بیشتری برای کافی‌شاپ‌ها دارند. این نوع محصولات شامل این موارد است:

محصولات پخته شده:

بسیاری از کافی‌شاپ‌هایی که محصولات پخته شده عرضه می‌کنند، گزارش می‌دهند که کالاهای پخته شده اغلب حداقل 40 درصد از درآمدشان را تشکیل می‌دهند!

به این ترتیب، گنجاندن اقلام پخته شده در منو و قرار دادن آن‌ها در دید مشتری نحوه محاسبه حاشیه سود در هنگام ورود می‌تواند فروش شما را تا حد زیادی افزایش داده و در نهایت حاشیه سود شما را افزایش دهد!

نوشیدنی‌های فصلی:

نوشیدنی‌های فصلی، مانند آب انار گازدار و عصاره لیموترش و رزماری به مشتریان دلیلی می‌دهند که در فصل این نوشیدنی‌ها به کافی‌شاپ شما بیایند. با توجه به فصلی بودن، می‌توانید برای این نوشیدنی‌‌ها کمی بیشتر از نوشیدنی‌های معمولی خود هزینه کنید.

نوشیدنی‌های خاص:

نسل جدید بیش از هر نسل دیگری برای نوشیدنی‌های خاص هزینه می‌کند. این نوع نوشیدنی‌‌ها شامل مواردی مانند لاته، کاپوچینو و فراپوچینو هستند که همگی می‌توانند نسبتاً سریع درست شوند.

نوشیدنی‌های خاص حاشیه سود بیشتری دارند

آیا کافی‌شاپ یک سرمایه‌گذاری تجاری ارزشمند است؟

به طور کلی، بله، افتتاح یک کافی‌شاپ یک سرمایه‌گذاری تجاری بسیار قوی است.

اگرچه کافی‌شاپ‌‌ها هزینه راه‌اندازی بالایی دارند که از ۱۰۰ میلیون تومان به بالا متغیر است، کافی‌شاپ‌‌ها به خوبی امکان بازگشت سرمایه را فراهم می‌کنند و همچنین نرخ بازدهی بسیار خوبی دارند.

چقدر طول می‌کشد تا یک کافی‌شاپ به سودهی برسد؟

مانند هر کسب و کار جدید، زمان می‌برد تا یک کافی‌شاپ جدید بتواند به سوددهی برسد.

به طور متوسط، حدود سه سال طول می‌کشد تا یک کافی‌شاپ اصلاً سودی را ببیند. به این ترتیب، به عنوان مالک، ممکن است نیاز داشته باشید که به مدت سه سال بدون کسب درآمد به کارتان ادامه دهید. این یک موقعیت سخت است، اما این واقعیت شروع یک تجارت جدید است.

روش‌های افزایش سود و درآمد کافی‌ شاپ

1- به جنگ ضایعات و هدررفت‌ها بروید

ردیابی، مدیریت و به حداقل رساندن ضایعات بخش کلیدی موفقیت مالی است. اما برای کاهش ضایعات، به خصوص مواد فاسدشدنی فله مانند قهوه، شیر و در برخی موارد غذا باید روی چه چیزی تمرکز کنید؟ بدین منظور باید گردش موجودی را ردیابی کنید و میزان موجودی موجود در قفسه را بر اساس سرعت انتقال آن تعیین کنید. مهم است که میزان هزینه‌های ذخیره‌سازی را در مقابل آنچه که برای حفظ موجودی تازه هزینه می‌کنید، متعادل نگه دارید. قطعا شما نمی‌خواهید موجودی زیادی داشته باشید، مگر اینکه در درازمدت باعث صرفه‌جویی در پول شما شود. برای کنترل موجودی می‌توانید از یک نرم افزار کافی شاپ بهره ببرید.

2- هزینه‌های پرسنل پنهان خود را بشناسید

ردیابی ضایعات بیشتر محصولات نسبتاً آسان است. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی چیزهایی را هدر می‌دهید که یا کمتر ملموس هستند یا تفکیکشان سخت‌تر است؟ آیا می‌توانید ردیابی کنید که این عوامل به طور غیرمستقیم چقدر به حاشیه سود شما آسیب می‌زنند؟ برخی از این هزینه‌های پنهان چیست و چگونه می‌توانید آن‌ها را به بهترین شکل ممکن کاهش دهید؟

کافی شاپ با صندلی‌های خالی به این معناست که شما به کارکنان کمتری نیاز دارید

برخی از هزینه‌های پنهان ناشی از عدم آموزش کارکنان کافی شاپ است. این هزینه‌‌ها ممکن است در نتیجه کنترل نامناسب موجودی افزایش یابد – مقادیر هدررفت شیر، غذا و قهوه در طول زمان افزایش می‌یابد. مواردی که ناشی از نبود آموزش و در نتیجه عدم دقت ناشی می‌شوند عبارت‌اند از هدر رفتن قهوه هنگام اندازه‌گیری، دم کردن بیش از حد، قهوه دم‌کرده اضافی، شکستن ظروف، عدم مراقبت‌ از تجهیزات و… .

3- هوشمندانه برای انتخاب تعداد پرسنل برنامه‌ریزی کنید

این مورد ممکن است به دلایلی دشوار باشد، به خصوص برای صاحبان کافی‌شاپ‌های کوچک.

اجازه ندهید احساسات شما تعداد کارکنان شما را تعیین کند. اغلب مالکان و باریستاها رابطه دوستی دارند و مالکان می‌دانند که کارکنان آنها به ساعات کاری نیاز دارند. علاوه بر این، ممکن است قوانینی وجود داشته باشد که کارفرمایان را از کاهش ساعات کاری که قبلاً قراردادی بسته اند محدود می‌کند.

4- منوها و قیمت خود را مدیریت کنید

مهم نیست که کافی‌شاپ شما چقدر کارآمد باشد، اگر حاشیه سود کافی برای اقلام غذایی‌تان نداشته باشید یا منویی که مشتریان را جذب کند، باز هم شکست خواهید خورد. حتما اصول طراحی منوی کافی شاپ را رعایت کنید.

منوی کافی‌شاپ شما باید متنوع باشد، اما نه‌آنقدر که در نهایت کیفیت را فدا کنید. مردم اغلب برای خوردن قهوه و چای به کافی‌شاپ می‌آیند. اینها محرک‌های اصلی کسب‌وکار شما هستند و باید هم باکیفیت و هم سودآور باشند.

بااین‌حال منوی خود را زیاد کم نکنید: همچنان ایده خوبی است که اقلامی با ارزش افزوده مانند وعده‌های غذایی سرو کنید تا مشتریان را نیز جذب کند. همچنین می‌توانید اقلام خرده‌فروشی را انتخاب کنید.

برای داشتن حاشیه سود عالی، منوی کافی شاپ خود و قیمت‌های آن را با دقت تنظیم کنید

به عنوان یک قاعده کلی، حاشیه سود قابل قبول برای نوشیدنی‌‌ها باید پس از در نظر گرفتن تمام هزینه‌های مواد حدود 70 درصد باشد. برای اقلام خرده‌فروشی، مبلغی را که برای خرید پرداخت کرده‌اید دو برابر کنید و سپس مقداری بیشتر اضافه کنید تا از فروش سود کسب کنید.

هنگامی که استراتژی قیمت‌گذاری خود را در نظر می‌گیرید اجرای افزایش‌های تدریجی قیمت حداقل سالانه نیز مهم است. این موضوع تقریباً هیچ تأثیری بر از دست دادن مشتریان شما ندارد. بیشتر کافی‌شاپ‌ها از افزایش قیمت‌ها می‌ترسند، زیرا همیشه یک مشتری عصبانی وجود دارد و نگران هستند که همه اینطور فکر می‌کنند. اما حقیقت این است که 95 درصد از مشتریان شما احتمالاً حتی متوجه نشده‌اند.

حتی اگر 1 درصد از مشتریان خود را ناراحت کنید و آنها هرگز برنگردند – که این اتفاق نخواهد افتاد – شما می‌دانید که همچنان پول بیشتری به دست خواهید آورد زیرا حاشیه سود اینگونه است.

5- اندازه و چیدمان فروشگاه ایدئال خود را محاسبه کنید

در نهایت، چیدمان و اندازه مغازه شما تأثیر مستقیمی بر موفقیت مالی شما دارد. سعی کنید از فضاهای کوچک و دکوراسیون خسته‌کننده دوری کنید، زیرا این عوامل ممکن است مشتریان را وادار کنند که به کافی‌شاپ دیگری بروند.

اگر کافی‌شاپ بزرگ‌تری دارید، به احتمال زیاد هزینه‌های سربار بیشتری را پرداخت خواهید کرد. کافه خود را به گونه ‌ای طراحی کنید که حداقل تعداد متوسط ​​مشتریان روزانه را که برای کسب سود نیاز دارید در خود جای دهد. همچنین نرخ گردش مشتری خود را نیز در نظر بگیرید. اگر تمایل دارید در این خصوص اطلاعات بیشتری کسب کنید، حتما سری به مقاله طراحی دکوراسیون داخلی کافی شاپ بزنید.

آیا حاشیه سود رستوران و کافی‌شاپ با هم متفاوت است؟

بله؛ درآمد این دو کسب و کار تفاوت‌هایی دارد و به همین دلیل است که ما در سایت باران یک مقاله جداگانه برای حاشیه سود رستوران و تهیه غذا نوشته‌ایم.

سخن آخر

راه‌اندازی یک کافه با صرفه اقتصادی فقط به معنای برندسازی عالی، قهوه خوش‌طعم و تجربه مشتری خوب نیست، بلکه در مورد برنامه‌ریزی دقیق، درک حاشیه سود و کاهش هزینه‌های شما است. بنابراین مطمئن شوید که واقعاً تجارت خود را می‌شناسید. بررسی کنید که چقدر باید به دست آورید، چقدر باید خدمت کنید، و به چه مقدار سهام و کارمند نیاز دارید. زیرا دانش و برنامه‌ریزی واقعاً کلید موفقیت در صنعت کافه‌‌ها است.

سوالات متداول

حاشیه سود کافی شاپ چگونه محاسبه می شود؟
مرحله 1: درآمد خود را برای دوره پیدا کنید. مرحله 2: هزینه‌های خود را از درآمدتان کسر کنید. مرحله 3: عدد حاصله را از مرحله 2 بردارید و آن را بر عدد مرحله یک تقسیم کنید. مرحله 4: عدد مرحله 3 را بگیرید و در 100 ضرب کنید.

حاشیه سود کافی‌شاپ چقدر است؟
به طور متوسط، یک کافی‌شاپ در هر محصول قهوه‌ای که می‌فروشد، حاشیه سودی در حدود 12 درصد خواهد داشت. این بدان معنی است که در هر فنجان قهوه‌ای که می‌فروشید، حدود 12٪ از کسر تمام هزینه‌‌ها باقی می‌ماند. واقعیت این است که یک کافی‌شاپ می‌تواند با ارائه محصولاتی فراتر از سرو قهوه، سود خود را تا حد زیادی افزایش دهد.

حاشیه سود یا “درآمد رستوران” فست‌فود و تهیه غذا چقدر است؟

راه‌اندازی یک رستوران و یا راه اندازی فست فود پر رونق آسان نیست. هنگامی که دستمزد کارمندان و هزینه‌های آب و برق و غذا را پرداخت می‌کنید، همیشه پول زیادی نقد باقی‌ نمی‌ماند. حاشیه اندک سود رستوران به شما می‌گوید که مشکلات اساسی دارید و باید اقدامات موثری انجام دهید. در این مقاله درباره حاشیه سود فست‌فود، چگونگی محاسبه آن و روش‌های افزایش حاشیه سود رستوران صحبت می‌کنیم.

حاشیه سود رستوران (تهیه غذا) چیست؟

برای موفقیت در کسب و کار رستوران و یا تهیه غذا توجه به حاشیه سود بسیار اهمینت دارد. حاشیه سود فست‌فود مشابه حاشیه سود کافی شاپ به شما نشان می‌دهد که پس از پرداخت صورت حساب‌هایتان چقدر پول باقی می‌ماند. سه عامل کلیدی برای این بررسی وجود دارد:

حاشیه سود ناخالص: حاشیه سود ناخالص شما نتیجه کل درآمد شما منهای بهای تمام شده کالای فروخته شده است.

حاشیه سود خالص: سود خالص شما نحوه محاسبه حاشیه سود درآمد منهای تمام هزینه‌های عملیاتی و هزینه کالای فروخته شده است.

درصد حاشیه سود: این عدد به شما می‌گوید که از هر تومان کالای فروخته‌شده چقدر سود کسب می‌کنید.

حاشیه سود و درآمد رستوران

چگونه حاشیه سود رستوران خود را محاسبه کنیم؟

برای محاسبه حاشیه سود رستوران خود، در نرم‌افزار حسابداری رستوران و فست فود خود جستجو کنید تا کل درآمد و هزینه‌های خود را بیابید. صورت سود و زیان شما که صورت درآمد نیز نامیده می‌شود، گزارشی از یک دوره معین ارائه می‌دهد.

ابتدا درآمد خالص خود را با در نظر گرفتن درآمد منهای مخارج خود مشخص کنید. این عدد (درآمد خالص) را بر درآمد خود تقسیم کنید. نتیجه به شما حاشیه سود خالص می‌دهد. سپس حاشیه سود خالص خود را در 100 ضرب کنید تا درصد حاشیه سود خود را به‌دست آورید.

فرمول حاشیه سود رستوران و فست فود

فرمول‌های آن به شرح زیر است:

درآمد ناخالص – کل هزینه ها = درآمد خالص

درآمد خالص ÷ درآمد ناخالص = حاشیه سود

حاشیه سود * 100 = درصد حاشیه سود رستوران

میانگین حاشیه سود رستوران و فست فود چقدر است؟

رستوران‌ها غالبا حاشیه سود متفاوتی دارند. حاشیه سود یک رستوران یا فست‌فود ممکن است بین 3 تا 20 درصد متغیر باشد.

چرا حاشیه سود رستوران یا تهیه غذا کم است؟

شاید وقتی از دور به یک فست‌فود یا تهیه غذا نگاه می‌کنیم این طور فکر کنیم که حاشیه سود بالای 50 درصد دارد. دلیل این امر این است که ما صرفا هزینه مواد اولیه را در ذهن‌مان محاسبه می‌کنیم. مثلا برای یک پرس جوجه کباب، قیمت 400 گرم سینه مرغ را با 250 گرم برنج برانی جمع زده و مشاهده می‌کنیم که این عدد حداقل دو برابر مبلغی است که ما باید به رستوران پرداخت کنیم. اما در واقعیت این طور نیست. هر تهیه غذا یا رستورانی هزینه‌هایی پنهانی دارد که ما از آن بی‌خبریم.

طبق آمار سایت پاپ منو، توزیع هزینه‌ها و سود رستوران به صورت نمودار زیر است:

توزیع هزینه و درآمد رستوران در نمودار پای چارت

روش‌های افزایش حاشیه سود رستوران و تهیه غذا

اما نگران نباشید. ما در ادامه این مقاله 6 راهکار برای افزایش حاشیه سود به شما آموزش می‌دهیم به صورت تیتروار عبارتند از:

  1. هزینه‌های رستوران خود را زیرنظر داشته باشید.
  2. کارکنان را برای کاهش هزینه‌ها آموزش دهید.
  3. هزینه‌های عملیاتی خود را با اتوماسیون کاهش دهید.
  4. یک منوی سودآور داشته باشید.
  5. جدول کاری مشخص برای کارکان داشته باشید.
  6. حجم فروش خود را افزایش دهید.

و حال به شرح هر مورد می‌پردازیم:

  1. هزینه‌های رستوران خود را زیرنظر داشته باشید.

درآمد شما ممکن است به دلیل تقاضای فصلی نوسان داشته باشد، در حالی که تغییر در هزینه‌های عرضه یا افزایش اجاره بها می‌تواند به سرعت حاشیه سود شما را کاهش دهد.

با بررسی مکرر موارد زیر از میانگین درآمد فست‌فود خود آگاه باشید:

بهای تمام شده کالای فروخته‌شده: از سیستم مدیریت موجودی یا نرم‌افزار فروشگاهی (POS) خود استفاده کنید تا ببینید هزینه‌های غذا و نوشیدنی در طول زمان چه تغییری می‌کند.

هزینه‌های نیروی کار: هر تومان که برای حفظ کارمندان خود خرج می‌شود، از جمله دستمزد، مالیات بر حقوق، مزایا و اضافه کاری را محاسبه کنید. هزینه‌های نیروی کار معمولا یک سوم هزینه‌های عملیاتی شما را تشکیل می‌دهد.

هزینه‌های سربار: هزینه‌های ثابت و متغیر را محاسبه کنید تا هزینه‌های باز نگه داشتن درهای خود را درک کنید. این هزینه‌ها شامل بازاریابی رستوران، اجاره، بیمه، لوازم و آب و برق است.

همچنین هزینه‌های عملیاتی شما ممکن است متفاوت باشد، اما توجه به تغییرات در حوزه‌های کلیدی بسیار مهم است.

  1. کارکنان را برای کاهش هزینه‌ها آموزش دهید

با تعیین استانداردهای اولیه، می‌توانید ضایعات را کاهش دهید بدون اینکه خدمات مشتری رستوران خود را تحت تأثیر قرار دهد. ضایعات مواد غذایی، وعده‌های غذایی بیش از حد و غذاهایی که به خوبی طبخ نشده‌اند برای شما هزینه دارند.

  1. هزینه‌های عملیاتی خود را با اتوماسیون کاهش دهید

اگرچه قبض‌های گاز، برق و آب بیشتر اجتناب‌ناپذیر است، تغییرات کوچک می‌تواند هزینه‌های شما را در طول سال کاهش دهد. راه‌های کاهش هزینه‌های عملیاتی عبارتند از:

  • استفاده از ترموستات کنترل شده با زمان که دما را افزایش یا کاهش می‌دهد
  • استفاده از لامپ‌های LED با سنسورهای حرکتی در انبارهای ذخیره سازی و سرویس‌های بهداشتی
  • پایبندی به برنامه منظم تمیز کردن و نگهداری تجهیزات

روش های افزایش حاشیه سود و درآمد رستوران

یک ماتریس منو طراحی کنید. به طور کلی در ماتریس محبوبت – سودآوری 4 نوع غذا در منوی رستوران شما وجود دارد.

محبوبیت بالا محبوبیت کم
سود بالا این موارد را هایلایت کرده و جلوی چشم مشتریان خود قرار دهید. مراقب باشید کیفیت این غذاها هرگز افت نکند. شاید نیاز به دیزاین زیباتر دارند. شاید هم باید کارکنان خود را آموزش دهید تا این موارد را به مشتریان پیشنهاد دهند.
سود کم این موارد را خیلی جلوی چشم مشتری قرار ندهید و یا یک نسخه پریمیوم از آن بسازید. مثلا سالاد و سیب زمینی به آن اضافه کنید تا حاشیه سود افزایش یابد. این موارد را یا از منوی خود حذف کنید و یا با ایجاد تغییرات مثبت به 3 دسته دیگر منتقل کنید.

هزینه‌های غذا نیز بخش بزرگی از بودجه شما را به خود اختصاص می‌دهد. مهندسی منوی رستوران به شما در افزایش سود کمک می‌کنند تا زمانی که اقداماتی مانند تغییر قیمت منو یا تغییر به مواد کم‌هزینه انجام می‌دهید، تغییرات حاشیه سود خود را پیش‌بینی کنید. راه‌های دیگر برای بهینه سازی سود عبارتند از:

  • غذاهای با قیمت پایین تر را جایگزین کنید: به دنبال راه‌هایی برای دستور پخت جدید بدون کاهش کیفیت باشید. می‌توانید با تامین‌کنندگان برای یافتن اقلام ارزان‌تر به منظور کاهش هزینه‌های تهیه هر غذا مذاکره کنید.
  • اندازه هر پرس غذا را مدیریت کنید: مطمئن شوید که کارکنان آشپزخانه به حجم هر پرس غذا توجه دارند. برای نتایج و هزینه‌های ثابت، از ترازوی آشپزخانه و… استفاده کنید.
  • از سیستم فروشگاهی خود استفاده کنید: اقلام پر سود و فروشندگان برتر را شناسایی کنید. به دنبال راه‌هایی برای افزایش فروش باشید که غذاهای پر سود را به قسمت‌های اصلی منو منتقل کنید یا توضیحاتی اضافه کنید تا جذاب‌تر باشد.
  1. جدول کاری مشخص برای کارکان داشته باشید

تعداد مناسب پرسنل رستوران یک چالش بزرگ در کسب‌وکار فست‌فود است زیرا ممکن است تعداد مشتریان شما در روزهای مختلف متفاوت باشد، به خصوص در طول سال‌های اول راه‌اندازی. با استفاده از داده‌های نرم‌افزار رستوران‌داری خود می‌توانید شلوغ‌ترین ساعات و روزهای خود را پیدا کنید. و در روزهای نسبتا خلوت تعداد کارکنان را کاهش دهید.

در کنار کاهش هزینه‌ها، باید به دنبال افزایش فروش خود باشید. انجام این کار به افزایش میانگین حاشیه سود رستوران شما کمک می‌کند. می‌توانید از طریق مواردی چون: تبلیغ آیتم‌های منو با سود بالا در طول یک منوی ویژهٔ هفتگی و تنوع‌بخشیدن به جریان‌های درآمدی خود با کیترینگ، تحویل و… فروش خود را افزیش دهید.

جمع‌بندی

هنگام افزایش حاشیه سود رستوران، بزرگترین عواملی که باید در نظر بگیرد، حجم فروش و هزینه عملیات است. مطمئن شوید که تعادل مناسبی بین این دو برای ارائه خدمات خوب به مشتریان و پرورش پایگاه مشتریان وفادار ایجاد می‌کنید.

سوالات متداول:

آیا رستوران ها سود زیادی دارند؟
متأسفانه، اگر رستوران شما معمولی است، حاشیه سود شما بسیار کم است. طبق مقاله اخیر فوربس، رستوران‌ها حدود 6 درصد سود دارند که در اکثر استانداردهای سرمایه‌گذاری پایین در نظر گرفته می‌شود.

کدام نوع رستوران بیشترین حاشیه سود را دارد؟
تهیه غذا. به خاطر هزینه های سربار کمتر، حاشیه سود تهیه غذا از رستوران و فست‌فود بیشتر است.

آیا رستوران های کوچک درآمد دارند؟
آیا رستوران ها سودآور هستند؟ بله، رستوران ها سودآور هستند، اما حاشیه سود کمی دارند. سودآوری به عوامل زیادی از جمله اندازه و نوع رستوران و همچنین عوامل اقتصادی بستگی دارد. به طور متوسط دو سال طول می‌کشد تا یک رستوران جدید به سود برسد.

تحلیل نقطه سربه سر

از آنجا كه ارزيابي طرحها در بيشتر اوقات در شرايط عدم اطمينان صورت مي گيرد و از آينده اطلاعي در دست نمي باشد ممكن است در تخمين هاي اوليه دچار اشتباه شود. پروژه پيشنهادي نهايي به هر شكلي كه باشد اجزاي تشكيل دهنده گوناگون آن بايد براي بالا بردن دقت مورد بررسي قرار گيرد. تصميمات مربوط به سرمايه گذاري متأثر از بسياري تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و همچنين تغييرات در تكنولوژي، سطح قيمت ها و قابليت توليد است. لذا براي اينكه تخمين هاي انجام شده با ضرايب اطمينان بالا صورت گيرند بايد معيار تحليل نقطه سربه سري را انجام داد.

در تحليل هزينه- فايده و ارزيابي اقتصادي طرحها بعضي مواقع مسائلي پيش مي آيد كه در آنها براي يكي از پارامترها اطلاعات كافي در دست نمي باشد. همچنين ممكن است هدف اين باشد كه كمترين قيمت و مقدار توليد تعيين شود بطوريكه در آن قيمت و مقدار پروژه بتواند بدون در خطر افكندن وضع مالي خود به فعاليت ادامه دهد. در اين گونه موارد از روشي استفاده مي شود كه در اصطلاح اقتصادي تحليل نقطه سربه سر گفته مي شود. از ديد فني تحليل نقطه سربه سر تكنيك مهمي است كه جهت مطالعه روابط بين هزينه ها، درآمد و سود به كار مي رود و طبق تعريف نقطه سربه سر نقطه اي است كه درآن بهره نحوه محاسبه حاشیه سود برداري از طرح نه سود و نه زيان ايجاد مي كند. به عبارت ديگر تحليل نقطه سربه سري، نقطه اي را تعيين مي كند كه درآن درآمد فروش برابر با هزينه هاي توليد است و بدين ترتيب جهت تجزيه و تحليل اين موضوع كه تغيير حجم محصول چه اثر برسود خواهد داشت مورد استفاده قرار مي گيرد.

نقطه سربه سري را مي توان به سه صورت زير محاسبه نمود:

روش اول- به صورت سطح توليد يا درصد ظرفيت بهره برداري

در اين حالت سطح توليدي تعيين مي شود كه درآن هزينه كل طرح با درآمد كل طرح برابر باشد. نقطه سربه سر در اين حالت به طريق جبري به صورت زير محاسبه مي شود:

كل هزينه ها= كل فروش

TR (Total Revenue)= كل فروش

TC (Total Cost)= كل هزينه ها

P (price)= قيمت محصول

Q (Quantity)= تعداد محصول

TFC (Total Fixed Cost)= كل هزينه ثابت

TVC (Total Variable Cost)= كل هزينه متغير

AVC (Average Variable Cost)= هزينه متغير به ازاء واحد محصول

AC (Average Cost)= هزينه به ازاء واحد محصول

در فرمول فوق نقطه سربه سر از رابطه بين هزينه هاي ثابت و تفاوت قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد تعيين مي شود و سه نتيجه عملي از تحليل نقطه سربه سري در اين حالت حاصل مي گردد.

هرقدر هزينه هاي ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نيز بالاتر خواهد بود.

هرقدر تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي عملياتي متغير بيشتر باشد نقطه سربه سر پايين تر خواهد بود و در اين حالت هزينه هاي ثابت از طريق تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد سريعتر جذب مي شود.

يك نقطه سربه سر بالا نامتناسب است زيرا شركت را در مقابل تغييرات سطح توليد (فروش) آسيب پذير مي سازد.

روش دوم- به صورت سطح درآمد يا فروش

محاسبه نقطه سربه سري براساس ارزش پولي فروش (به جاي حجم فروش) غالبا مفيد است. امتياز اصلي اين روش آن است كه براي مؤسساتي كه توليدات متعددي با قيمت هاي فروش مختلف دارند يك نقطه سربه سري كلي محاسبه مي نمايد. به علاوه اين روش به اطلاعات بسيار محدودي نيازمند است. تنها سه ارزش يعني فروش، هزينه هاي ثابت و هزينه هاي متغير ضروري است. پس در اين حالت سطح درآمدي تعيين مي شود كه درآن سود اقتصادي طرح صفر است. به عبارت ديگر سطح درآمد با توجه به سطح توليد در نقطه سربه سر بصورت زير محاسبه مي شود.

روش سوم- به صورت سطح قيمت محصول

در اين حالت سطح قيمتي تعيين مي شود كه در آن درآمد كل طرح مساوي هزينه كل باشد. اين سطح قيمت نحوه محاسبه حاشیه سود بصورت زير محاسبه مي شود.

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر به منظور تعیین هدفهای فروش در بنگاه های تولید و اقتصادی یکی از تکنیکهایی است که بسیار حایز اهمیت می باشد.

نقطه سر به سر یا نقطه ای که واحد تولیدی مقداری را که باید تولید کند و همان تعداد را بر حسب قیمت بازار به فروش برساند که نه سود کند و نه زیان ببرد؛ از آنچا که برای رسیدن به این تعداد لازم است ابتدا واحد تولید کننده هزینه های تولیدی خود را با تفکیک هزینه های متغیر Variable cost و هزینه های ثابت Fixed cost شناسایی کند و با بدست آوردن نرخ فروش محصول خود در بازار از فرمول زیر می تواند تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

· مثال : اگر فرض کنیم هزینه ثابت یک کارخانه -/ 6،500،000 ریال و هزینه متغیر یک واحد کالا -/ 1،800 ریال و قیمت فروش یک واحد کالا -/ 2،950 ریال است می توان از فرمول فوق تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

با نمودار زیر نیز می توان نقطه سر به سر را نمایش داد.

در حقیقت مخرج کسر نشان دهند حاشیه سود است که در نقطه سر به سر برابر است با مقداری که با تقسیم بر هزینه ثایت تعداد در نقطه سر به سر بدست می آید بعنی اگر تعداد بدست آمده در نقطه سر به سر را ضربدر حاشیه سود کنیم برابر خواهد بود با هزینه های ثابت محصول.

حاشیه سود = قیمت فروش یک واحد - هزینه متفیر یک واحد

از آنجایی که بنگاه های تولید بعضا بیش از یک محصول تولید می کنند؛ نقطه سر به سر برای این بنگاه های اقتصادی کمی پیچیده تر می گردد و دیگر نمی توان از فرمول بالا استفاده نمود.

نقطه سر به سر برای واحد های تولید که بیش از یک محصول تولید می کنند.

علاوه بر اطلاعات نقطه سر به سر بر ای تک محصول « هزینه ثابت؛ هزینه متغیر یک واحد؛ قیمت فروش یک واحد » می بایست حاشیه فروش برای هر محصول را محاسبه نمود و سپس در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش را حساب کرد برای این منظور ستون آخر را ستون جمع اختصاص می یابد و با تقسیم فروش یک واحد از هر محصول به جمع قیمت فروش یک واحد محصولات این در صد معین می گردد.

مرجله بعد بدست آوردن میانگین موزون حاشیه فروش است که با ضرب کردن حاشیه فروش محاسبه شده در در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش تعیین می شود.

حالا CM از نحوه محاسبه حاشیه سود مجموع میانگین موزون حاشیه فروش بدست می آید که با استفاده از فرمول زیر تعداد کل محصول در نقطه سر به سر محاسبه می گردد .

سود عملیاتی و حاشیه سود عملیاتی به همراه مثال

سود عملیاتی

برای داشتن نگاهی عمیق‌تر و داشتن تحلیل‌هایی موشکافانه‌تر نسبت به صورت‌های مالی باید سعی کنیم به اغلب حساب‌های صورت‌های مالی و نحوه‌ی تأثیرگذاری آن‌ها تسلطی نسبی پیدا کنیم. بدون شک از مهم‌ترین این حساب‌ها سود یک شرکت است. این سود شامل بخش‌های متفاوتی است که در مقاله‌ی مربوط به انواع سود به آن اشاره خواهیم کرد. اما در این مقاله در ارتباط با یکی از زیرمجموعه‌های سود، یعنی سود عملیاتی صحبت خواهیم کرد. همچنین در آن به مفاهیمی نظیر تعریف سود عملیاتی، تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و ناخالص، فرمول محاسبه‌ی سود عملیاتی، نسبت حاشیه سود عملیاتی و نحوه و محدودیت‌های استفاده از آن اشاره خواهیم کرد. در پایان نیز تحلیل این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی انجام خواهیم داد.

سود عملیاتی چیست؟

هر شرکت و بنگاه اقتصادی یک زمینه‌ی فعالیت اصلی دارد که موضوع اصلی فعالیت شرکت را شامل می‌شود. سود عملیاتی یک شرکت عبارت است از مجموع تمام درآمدهای کسب شده ناشی از فعالیت تجاری اصلی شرکت منهای مجموع تمام هزینه‌های انجام شده در راستای فعالیت اصلی شرکت برای یک دوره‌ی مالی معین.

درواقع در سود عملیاتی، بهره‌های پرداختی یا دریافتی شرکت و همین‌طور مالیات‌های آن از میزان سود کسر نمی‌شوند. طبیعتاً اگر شرکت از انجام سایر فعالیت‌های جانبی نظیر سرمایه‌گذاری و … (البته در صورتی‌که فعالیت اصلی شرکت سرمایه‌گذاری نباشد) درآمدهایی داشته باشد، آن درآمدها نباید در این بخش محاسبه شوند. با توجه ‌به تعریف، زیان عملیاتی زمانی برای یک شرکت رخ می‌دهد که درآمد کسب‌وکار اصلی آن، از هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی‌اش کمتر باشد.
اطلاعات پارامترهایی نظیر سود عملیاتی زمانی ارزشمندتر هستند که روند تغییرات آن‌ها برای یک شرکت در طول چندین سال و یا مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه صورت بگیرد. طبیعتاً اگر شرکتی در یک بازه‌ی زمانی طولانی سود عملیاتی منفی یا همان زیان عملیاتی داشته باشد برای ادامه‌ی فعالیتش با چالش‌ها و مسائلی روبه‌رو خواهد بود.

برای درک بهتر سود عملیاتی ذکر چند نکته و توجه به آن‌ها مهم است. سود عملیاتی لزوماً معادل جریان‌های نقدی ایجاد شده توسط شرکت نیست. چرا که تعهدی بودن مبنای حسابداری در شناسایی درآمد و هزینه می‌تواند منجر به تفاوت سود عملیاتی و جریان‌های نقدی شود. نکته‌ی دیگر آن است که گاهی اوقات ممکن است یک شرکت به‌جای سود خالص ، سود عملیاتی خود را برجسته کند. این کار معمولاً به علت بالا بودن غیرعادی هزینه‌های مالی و مالیات‌ها رخ می‌دهد. در این صورت مدیران ممکن است سعی کنند تا توجه را از هزینه‌های غیرعملیاتی قابل‌توجه که جزئی از ساختار بلندمدت کسب‌وکارها هستند، منحرف کند.

مقایسه‌ی سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت این نوع از سودها در ارقام و حساب­‌هایی است که در طول فرآیند محاسبه‌­ی این انواع سود باید اضافه یا کم شوند. سود ناخالص صرفاً تفاوت درآمدهای عملیاتی و بهای تمام ‌شده‌ی آن‌هاست. برای رسیدن به سود عملیاتی، هزینه­‌های فروش، اداری و عمومی، هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌­ها و همین­طور سایر هزینه­‌های عملیاتی را باید از سود ناخالص کسر کرده و سایر درآمدهای عملیاتی را به آن اضافه کنیم. برای رسیدن به سود خالص هم تمامی هزینه­‌ها اعم از تأمین مالی و مالیات­‌ها و … را از سود عملیاتی کسر و درآمدهای غیرعملیاتی را به آن اضافه می‌­کنیم.

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت حاشیه سود عملیاتی زیرمجموعه‌ی نسبت‌های سودآوری از نسبت‌های مالی است. این نسبت نشان‌دهنده‌ی درصد سودی است که یک شرکت از عملیات اصلی‌اش قبل از کسر هزینه‌های مالی و مالیات کسب می‌کند. این نسبت با تقسیم میزان سود عملیاتی بر کل درآمد یا فروش به دست می‌آید. حاشیه سود عملیاتی طبیعتاً در صنایع مختلف می‌تواند متفاوت باشد؛ بنابراین اگر از آن برای مقایسه‌ی یک شرکت با شرکت‌های هم‌گروه خودش استفاده شود، می‌تواند ابزاری کارآمدتر باشد.

حاشیه سود عملیاتی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی کیفیت مدیریت یک شرکت و میزان بهره‌وری آن نیز باشد. چراکه اغلب هزینه‌های عملیاتی نظیر حقوق و اجاره ساختمان‌ها یا تجهیزات، بیشتر هزینه‌های متغیر هستند. از سوی دیگر یک شرکت ممکن است کنترل کمی بر روی هزینه‌های مستقیم تولید داشته باشد. به طور مثال توانایی تغییر میزان هزینه‌ی مواد اولیه‌ی خام مصرفی خود را نداشته باشد، اما در کنترل هزینه‌هایی مانند هزینه‌ی اجاره و امثال آن، مدیران دارای اختیاراتی هستند که تأثیراتش در نسبت حاشیه سود عملیاتی نمود پیدا خواهد کرد.

در واقع برای محاسبه­‌ی سود عملیاتی هزینه­‌هایی که کسر می­‌شوند، فراتر از هزینه‌­های تولید مستقیم‌اند و حساب­‌هایی نظیر حقوق و مزایا، هزینه­‌های سربار، هزینه­‌های تحقیق و توسعه و… نیز باید کسر شوند.

محدودیت‌های نسبت حاشیه سود عملیاتی

بدون شک نسبت حاشیه سود عملیاتی نیز مانند سایر ابزارهای تحلیلی بازارهای مالی در عین فوایدی که دارد می‌تواند حامل برخی محدودیت‌ها نیز باشد که باز هم سبب می‌شود تا تأکید کنیم که این ابزار نباید صرفاً به ‌تنهایی استفاده شود و بهره‌گیری از آن در کنار سایر ابزارها نظیر نسبت حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص، نسبت‌های اهرمی، کارایی و … می‌تواند بر سودمندی آن بیفزاید. برخی از نکات ممکن است بر روی عدد حاصله از این نسبت تأثیرگذار باشد که به‌ اختصار به دو مورد از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

مورد اول آن است که حتی برای شرکت‌های هم‌گروه و شاغل در یک صنعت خاص نیز، ممکن است یک شرکت از استراتژی برون‌سپاری استفاده کند که حتی با فرض ثبات سایر شرایط نیز، احتمال تفاوت در نسبت حاشیه سود عملیاتی آن شرکت با شرکتی هم‌سنگ خودش وجود خواهد داشت و باید به آن نکته توجه شود.

مورد دیگری که می‌توان بدان اشاره کرد، روش استهلاک شرکت‌ها است. این امر می‌تواند بر نسبت حاشیه سود عملیاتی شرکت‌ها تأثیرگذار باشد و ارقام به‌ دست‌آمده را تغییر دهد. درحالی‌که عملاً این آیتم چندان مربوط به عملیات شرکت نیست و صرفاً مبنایی محاسباتی است که در صورت استفاده از روش مانده نزولی ممکن است حاشیه سود کمتری گزارش شود و در طول زمان افزایش یابد. اما در صورت استفاده از روش استهلاک خطی مستقیم با فرض ثبات سایر شرایط، نسبت ثابتی را شاهد باشیم. این تفاوت‌ها ناشی از تفاوتی واقعی در عملیات شرکت‌ها نیست و باید به آن‌ها توجه شود.

نمونه‌ای از تحلیل حاشیه سود عملیاتی

در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم تا برای ۳ نماد منتخب از گروه شرکت‌های سیمانی بورس تهران تحلیل حاشیه سود عملیاتی را برای یک بازه‌ی چهار ساله انجام داده و ارقام به ‌دست ‌آمده را با متوسط صنعت مقایسه کنیم. نمادهای بررسی شده مربوط به شرکت‌های سیمان تهران، سیمان خوزستان و سیمان ارومیه هستند.

جدول-حاشیه-سود-عملیاتی

جدول حاشیه سود عملیاتی

مطابق اطلاعات جدول شرکت سیمان تهران همواره و در تمامی سا‌ل‌ها نسبت حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به متوسط صنعتی که در آن شاغل است، داشته است. بنابراین اگر صرفاً بخواهیم با این پارامتر اقدام به سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان بکنیم، طبیعتاً انتخابمان شرکت سیمان نحوه محاسبه حاشیه سود تهران نخواهد بود. در این‌ بین شرکت سیمان ارومیه بهترین عملکرد را از نظر این شاخص داشته است. در طول سنوات مورد بررسی همواره نرخی بالاتر از متوسط صنعت را به خود دیده است. شرکت سیمان خوزستان نیز قدری نوسانی عمل کرده و در برخی سال‌ها کمتر از میانگین و در برخی سال‌ها بالاتر از آن بوده است. اما این نوسانات چندان شدید نبودند؛ بنابراین با صرف توجه به این شاخص پرواضح است که بهترین عملکرد مربوط به نماد ساروم و ضعیف‌ترین عملکرد مربوط به ستران بوده است.

نکته‌ی قابل‌توجه روند تغییرات نسبت برای نماد ستران است. با اینکه این شرکت همواره عملکردی ضعیف‌تر از متوسط صنعت داشته است اما میزان ضعیف‌تر بودن این عملکرد در طی این چند سال تغییراتی داشته و شرکت رو به بهبودی حرکت کرده است و توانسته تفاوت حاشیه سود عملیاتی خود را با متوسط صنعت کاهش دهد.

در راستای فهم بهتر این مطلب، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به صورت‌های مالی را هم مطالعه کنید.

سخن پایانی آکادمی دانایان

نکته‌ای که همواره مورد تأکید ما بوده، این است که نباید صرفاً با یک پارامتر و از یک دیدگاه به عملکرد شرکت‌ها نگاه کرد. ما باید تلاش کنیم تا دیدی صحیح و چند بعدی نسبت به موضوعات پیدا کنیم. چراکه تمامی ابزارها دارای محدودیت‌هایی هستند که هنگام استفاده‌ی از آن‌ها لازم است بر این محدودیت‌ها واقف باشیم. به طور مثال علاوه بر محدودیت‌های مطرح شده برای این نسبت شرایطی را در نظر بگیرید که ما با صرف توجه به این نسبت و عدم توجه کافی به وضعیت تأمین مالی شرکت، اقدام به تحلیل کنیم. در این صورت ممکن است شرکت در عین سودآوری عملیاتی به علت هزینه‌های بالای مالی در کل زیان‌ده شده باشد. اما ما با غفلت از پارامتر‌های مربوط به سود و زیان مالی به این امر توجه کافی نکنیم. بنابراین بازهم ضمن تأکید بر سودمندی این ابزارها شما را به استفاده‌ی توأمان آن‌ها با یکدیگر توصیه می‌کنیم.

تحلیل نقطه سربه سر

از آنجا كه ارزيابي طرحها در بيشتر اوقات در شرايط عدم اطمينان صورت مي گيرد و از آينده اطلاعي در دست نمي باشد ممكن است در تخمين هاي اوليه دچار اشتباه شود. پروژه پيشنهادي نهايي به هر شكلي كه باشد اجزاي تشكيل دهنده گوناگون آن بايد براي بالا بردن دقت مورد بررسي قرار گيرد. تصميمات مربوط به سرمايه گذاري متأثر از بسياري تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و همچنين تغييرات در تكنولوژي، سطح قيمت ها و قابليت توليد است. لذا براي اينكه تخمين هاي انجام شده با ضرايب اطمينان بالا صورت گيرند بايد معيار تحليل نقطه سربه سري را انجام داد.

در نحوه محاسبه حاشیه سود تحليل هزينه- فايده و ارزيابي اقتصادي طرحها بعضي مواقع مسائلي پيش مي آيد كه در آنها براي يكي از پارامترها اطلاعات كافي در دست نمي باشد. همچنين ممكن است هدف اين باشد كه كمترين قيمت و مقدار توليد تعيين شود بطوريكه در آن قيمت و مقدار پروژه بتواند بدون در خطر افكندن وضع مالي خود به فعاليت ادامه دهد. در اين گونه موارد از روشي استفاده مي شود كه نحوه محاسبه حاشیه سود نحوه محاسبه حاشیه سود در اصطلاح اقتصادي تحليل نقطه سربه سر گفته مي شود. از ديد فني تحليل نقطه سربه سر تكنيك مهمي است كه جهت مطالعه روابط بين هزينه ها، درآمد و سود به كار مي رود و طبق تعريف نقطه سربه سر نقطه اي است كه درآن بهره برداري از طرح نه سود و نه زيان ايجاد مي كند. به عبارت ديگر تحليل نقطه سربه سري، نقطه اي را تعيين مي كند كه درآن درآمد فروش برابر با هزينه هاي توليد است و بدين ترتيب جهت تجزيه و تحليل اين موضوع كه تغيير حجم محصول چه اثر برسود خواهد داشت مورد استفاده قرار مي گيرد.

نقطه سربه سري را مي توان به سه صورت زير محاسبه نمود:

روش اول- به صورت سطح توليد يا درصد ظرفيت بهره برداري

در اين حالت سطح توليدي تعيين مي شود كه درآن هزينه كل طرح با درآمد كل طرح برابر باشد. نقطه سربه سر در اين حالت به طريق جبري به صورت زير محاسبه مي شود:

كل هزينه ها= كل فروش

TR (Total Revenue)= كل فروش

TC (Total Cost)= كل هزينه ها

P (price)= قيمت محصول

Q (Quantity)= تعداد محصول

TFC (Total Fixed Cost)= كل هزينه ثابت

TVC (Total Variable Cost)= كل هزينه متغير

AVC (Average Variable Cost)= هزينه متغير به ازاء واحد محصول

AC (Average Cost)= هزينه به ازاء واحد محصول

در فرمول فوق نقطه سربه سر از رابطه بين هزينه هاي ثابت و تفاوت قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد تعيين مي شود و سه نتيجه عملي از تحليل نقطه سربه سري در اين حالت حاصل مي گردد.

هرقدر هزينه هاي ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نيز بالاتر خواهد بود.

هرقدر تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي عملياتي متغير بيشتر باشد نقطه سربه سر پايين تر خواهد بود و در اين حالت هزينه هاي ثابت از طريق تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد سريعتر جذب مي شود.

يك نقطه سربه سر بالا نامتناسب است زيرا شركت را در مقابل تغييرات سطح توليد (فروش) آسيب پذير مي سازد.

روش دوم- به صورت سطح درآمد يا فروش

محاسبه نقطه سربه سري براساس ارزش پولي فروش (به جاي حجم فروش) غالبا مفيد است. امتياز اصلي اين روش آن است كه براي مؤسساتي كه توليدات متعددي با قيمت هاي فروش مختلف دارند يك نقطه سربه سري كلي محاسبه مي نمايد. به علاوه اين روش به اطلاعات بسيار محدودي نيازمند است. تنها سه ارزش يعني فروش، هزينه هاي ثابت و هزينه هاي متغير ضروري است. پس در اين حالت سطح درآمدي تعيين مي شود كه درآن سود اقتصادي طرح صفر است. به نحوه محاسبه حاشیه سود نحوه محاسبه حاشیه سود عبارت ديگر سطح درآمد با توجه به سطح توليد در نقطه سربه سر بصورت زير محاسبه مي شود.

روش سوم- به صورت سطح قيمت محصول

در اين حالت سطح قيمتي تعيين مي شود كه در آن درآمد كل طرح مساوي هزينه كل باشد. اين سطح قيمت بصورت زير محاسبه مي شود.

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر به منظور تعیین هدفهای فروش در بنگاه های تولید و اقتصادی یکی از تکنیکهایی است که بسیار حایز اهمیت می باشد.

نقطه سر به سر یا نقطه ای که واحد تولیدی مقداری را که باید تولید کند و همان تعداد را بر حسب قیمت بازار به فروش برساند که نه سود کند و نه زیان ببرد؛ از آنچا که برای رسیدن به این تعداد لازم است ابتدا واحد تولید کننده هزینه های تولیدی خود را با تفکیک هزینه های متغیر Variable cost و هزینه های ثابت Fixed cost شناسایی کند و با بدست آوردن نرخ فروش محصول خود در بازار از فرمول زیر می تواند تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

· مثال : اگر فرض کنیم هزینه ثابت یک کارخانه -/ 6،500،000 ریال و هزینه متغیر یک واحد کالا -/ 1،800 ریال و قیمت فروش یک واحد کالا -/ 2،950 ریال است می توان از فرمول فوق تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

با نمودار زیر نیز می توان نقطه سر به سر را نمایش داد.

در حقیقت مخرج کسر نشان دهند حاشیه سود است که در نقطه سر به سر برابر است با مقداری که با تقسیم بر هزینه ثایت تعداد در نقطه سر به سر بدست می آید بعنی اگر تعداد بدست آمده در نقطه سر به سر را ضربدر حاشیه سود کنیم برابر خواهد بود با هزینه های ثابت محصول.

حاشیه سود = قیمت فروش یک واحد - هزینه متفیر یک واحد

از آنجایی که بنگاه های تولید بعضا بیش از یک محصول تولید می کنند؛ نقطه سر به سر برای این بنگاه های اقتصادی کمی پیچیده تر می گردد و دیگر نمی توان از فرمول بالا استفاده نمود.

نقطه سر به سر برای واحد های تولید که بیش از یک محصول تولید می کنند.

علاوه بر اطلاعات نقطه سر به سر بر ای تک محصول « هزینه ثابت؛ هزینه متغیر یک واحد؛ قیمت فروش یک واحد » می بایست حاشیه فروش برای هر محصول را محاسبه نمود و سپس در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش را حساب کرد برای این منظور ستون آخر را ستون جمع اختصاص می یابد و با تقسیم فروش یک واحد از هر محصول به جمع قیمت فروش یک واحد محصولات این در صد معین می گردد.

مرجله بعد بدست آوردن میانگین موزون حاشیه فروش است که با ضرب کردن حاشیه فروش محاسبه شده در در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش تعیین می شود.

حالا CM از مجموع میانگین موزون حاشیه فروش بدست می آید که با استفاده از فرمول زیر تعداد کل محصول در نقطه سر به سر محاسبه می گردد .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.