تفسیر و کاربرد نقاط پیوت


ژاپنی ها به بدنه اصلی “جیتای” و سایه بالا “اوواکاکه” و به سایه پایینی “شیتاکاگه” میگویند

نمودار شمعی Candlestick Chart

بیش از دویست سال است که ژاپنی ها نمودارهای شمعی را می شناسند، اما پس از گسترش بازارهای مالی، محبوبیت آن در سراسر جهان افزایش یافت. در ابتدا ژاپنی ها نمودارهای شمعی را برای بررسی میزان تغییرات قیمت کالاها به ویژه برنج به کار می بردند.

هر معامله گری در زمان کوتاهی می تواند روش تحلیل و کاربرد این نوع نمودار را فراگیرد و چون تفسیرهای آن به آسانی در ذهن نقش می بندد، بررسی نمودارهای شمعی جذابیت بسیاری پیدا کرده است.

به مانند نمودارهای میله ای، بالاترین و پایین ترین قیمت به ترتیب در سر و ته هر شمع نشان داده می شود. هر نمودار شمعی دارای یک بدنه است که قیمت های باز و پایانی به وسیله ان مشخص می گردد ( رنگ بدنه ) در واقع هر شمع از دو بخش بدنه و سایه ساخته شده است.دامنه نوسانات قیمت برای هر دوره زمانی مشخص، به وسیله سایه ها قابل تشخیص است و بدنه شمع فاصله بین قیمت باز و پایانی را روشن می کند.

ژاپنی ها به بدنه اصلی “جیتای” و سایه بالا “اوواکاکه” و به سایه پایینی “شیتاکاگه” میگویند

اگر قیمت پایانی از قیمت باز کمتر باشد (شمع کاهشی)، بدنه شمع معمولا توپر یا سیاه نمایش داده می شود، اما اگر قیمت پایانی از قیمت باز بیشتر باشد ( شمع افزایشی)، بدنه شمع معمولاً سفید رنگ یا توخالی دیده می شود.

بدنه شمع نقش مهمی در برداشت معامله گران از وضعیت بازار دارد زیرا هرچه بدنه شمع نسبت به سایه ها بلندتر باشد، فشار خرید یا فروش را نشان میدهد، اندازه سایه و بدنه معیار مهمی برای تعیین انتظارات و قدرت یا ضعف بازار است.

به طور مثال اگر شمع بدنه بلند و توخالی و به طور نسبی سایه های کوتاه تری داشته باشد، بیانگر شدت تقاضای بازار است.

آموزش | دوشنبه 9 مهر 1397 | 1623 بازید

10 قانون تحلیل تکنیکال جان مورفی

1 – نمودار بلندمدت را بررسی تفسیر و کاربرد نقاط پیوت کنید تحلیل نمودار قیمت را با نمودارهای چندساله در تایم فریم هفتگی یا ماهانه آغاز کنید. نمودار بلندمدت بازار مانند یک نقشه بزرگ از بازار است که با بررسی آن می‌توان نگاه بلندمدت بهتری روی بازار داشت. پس از اینکه نمودار بلندمدت را بررسی کردید، نمودار را در تایم فریم روزانه و یا چند ساعتی مشاهده کنید. صرفا نگاه کردن به نمودار کوتاه‌مدت قیمت، می‌تواند فریب‌دهنده باشد و حتی اگر شما قصد دارید معامله کوتاه‌مدتی انجام دهید، اگر روند بلندمدت یا میان‌مدت را نیز در قرار بگیرید، عملکرد بهتری خواهید داشت. 2 – روند را تشخیص دهید و با آن به پیش بروید روندهای بازار در اندازه‌های مختلف وجود دارند، بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت. شما باید بدانید که در چه بازه‌ای قصد معامله دارید تا نمودار مناسب را انتخاب کنید و اطمینان حاصل کنید که در مسیر روند معامله می‌کنید. در روند صعودی، در کف‌ها بخرید و اگر روند نزولی است، در هنگام رشد قیمت، دارایی را بفروشید. اگر در بازه میان‌مدت معامله می‌کنید، از نمودار روزانه یا هفتگی استفاده کنید. اگر معاملات روزانه انجام می‌دهید، از نمودارها در تایم فریم زیر 1 روز استفاده کنید (1 ساعته، 4 ساعته 6 ساعته و…). در هر شرایطی، روند را از نمودار بلندمدت تشخیص دهید و سپس از بازه‌ زمانی کوتاه‌مدت‌تر برای تشخیص نقطه مناسب ورود استفاده کنید. 3 – نقاط کف و سقف را بیابید سطوح حمایت و مقاومت را بیابید. بهترین محدوده برای خرید در بازار، نقطه حمایت و بهترین نقطه برای فروش، محدوده مقاومت است. محدوده حمایت، معمولا محدوده‌ی کف قبلی است که قیمت به آن واکنش نشان داده است. محدوده مقاومت نیز، معمولا محدوده سقف قبلی است و معمولا وقتی این محدوده شکسته می‌شود، یک پولبک به این محدوده اتفاق می‌افتد (یعنی قیمت یکبار دیگر به محدوده شکست مقاومت باز می‌گردد ولی مجدد به رشد ادامه می‌دهد). مطلب مرتبط را بخوانید: حمایت و مقاومت چیست؟ (همراه با تصویر) پس از شکست مقاومت، این محدوده شکسته شده به یک سطح حمایت تبدیل می‌شود (سقف قبلی به کف جدید تبدیل می‌شود). این موضوع در هنگام شکست حمایت نیز صادق است و حمایت شکسته شده به عنوان یک محدوده مقاومت تلقی می‌شود. 4 – میزان اصلاح قیمت‌ها را شناسایی کنید اصلاح قیمت در بازار، چه در روند نزولی و چه در روند صعودی معمولا باعث می‌شود میزان قابل‌توجهی از روند طی شده بازپس گرفته شود. شما می‌توانید اصلاح قیمت‌ها را بصورت درصد محاسبه کنید، به طور مثال یک اصلاح قیمت 50 درصدی معمولا یک اتفاق رایج در بازار است. حداقل اصلاح قیمت را یک سوم از روند طی شده و حداکثر اصلاح را دو سوم از آن می‌دانند. درصدهای فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonacci Retracements) شامل 38 درصد، 62 درصد نیز ارزش زیر نظر گرفتن دارند. در هنگام پولبک در روند صعودی، نقطه خرید اولیه در محدوده 33 تا 38 درصد اصلاحی است. 5 – خطوط روند را بکشید خطوط روند یکی از ساده‌ترین و کارآمدترین ابزارها در تحلیل تکنیکال است. تنها چیزی که نیاز دارید کشیدن یک خط مستقیم از دو نقطه کف یا سقف در نمودار است. خطوط روند صعودی، با وصل کردن دو کف قیمت و خطوط روند نزولی با وصل کردن دو سقف شکل می‌گیرد. شکسته شدن خط روند معمولا باعث تغییر روند می‌شود و اغلب اوقات پس از اینکه یک روند تغییر کرد، یک پولبک به خط روند انجام می‌شود. در یک خط روند معتبر حداقل شاهد برخورد قیمت با سه نقطه از خط روند هستیم. هر چقدر طول خط روند طولانی‌تر باشد و هرچقدر برخوردهای قیمت با خط روند (بدون شکسته شدن خط) بیشتر باشد، این روند مهمتر خواهد بود. 6 – میانگین متحرک را دنبال کنید میانگین‌های متحرک (moving averages)، سیگنال‌های خرید و فروش بی‌طرفانه‌ای صادر می‌کنند. این ابزار به شما می‌گوید که آیا روند هنوز معتبر و برقرار است یا خیر و به شما کمک می‌کند تغییرات روند را بهتر تشخیص دهید. البته میانگین‌های متحرک آینده را به شما نمی‌گویند که آیا تغییر روند نزدیک است یا خیر. ترکیب دو میانگین متحرک، معمولا یک روش پرطرفدار برای یافتن سیگنال‌های خرید و فروش است. برخی ترکیبات پرطرفدار شامل میانگین متحرک 4 و 9 روزه تفسیر و کاربرد نقاط پیوت یا 9 و 18 روزه یا 5 و 20 روزه هستند. (البته در بازارهای مختلف، میانگین‌های متحرک با تنظیمات مناسب باید به کار برده شود). سیگنال‌ها زمانی صادر می‌شوند که میانگین متحرک کوتاه‌مدت‌تر، میانگین متحرک بلندمدت‌تر را می‌شکند. همچنین عبور قیمت از میانگین متحرک 40 روزه به سمت بالا یا پایین خط، می‌تواند سیگنال‌های خوبی ارائه دهد. از آنجایی که میانگین‌های متحرک، اندیکاتورهای دنبال‌کننده روند هستند، بهترین زمان استفاده از آنها در هنگام وجود یک روند در بازار است. 7 – استفاده از اسیلاتورها را بیاموزید اسیلاتورها (Oscillators) به شما کمک می‌کنند نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را تشخیص دهید. همانطور که میانگین‌های متحرک برای تایید تغییر روند در بازار به کار می‌رود، اسیلاتورها کمک می‌کنند تا بدانیم که آیا بازار به زودی تغییر خواهد کرد یا نه. دو اسیلاتور پرطرفدار RSI یا Relative Strength Index و همینطور اسیلاتور استوکاستیک (Stochastics) است. هر دوی این اسیلاتورها مقیاس 0 تا 100 دارند و در نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال، در پایین نمودارهای قیمت بصورت یک خط دارای نوسان می‌توان اضافه تفسیر و کاربرد نقاط پیوت کرد. زمانی که RSI به بیش از 70 می‌رسد، اشباع خرید و زمانی که به کمتر از 30 می‌رسد، اشباع فروش وجود دارد. اما در استوکاستیک، اشباع خرید بالای 80 و اشباع فروش زیر 20 است. (منظور از اشباع، ازدیاد و وجود خرید یا فروش بیش از اندازه است) بیشتر معامله‌گران از بازه 14 روزه یا 14 هفته‌ای برای استوکاستیک و از بازه 9 روزه یا 9 هفته‌ای برای آر اس آی استفاده می‌کنند. واگرایی اسیلاتورها معمولا نشانه‌ای از چرخش بازار و تغییر تفسیر و کاربرد نقاط پیوت روند است. اسیلاتورها در زمان عدم وجود یک روند (اصطلاحا محدوده رنج – range) مناسب هستند. از سیگنال‌های هفتگی می‌توان برای فیلترکردن سیگنال‌های روزانه و همینطور از سیگنال‌های روزانه می‌توان فیلترکردن سیگنال‌های داخل روز (intra-day) بهره گرفت. 8 – اخطارها را بشناسید از اندیکاتور MACD استفاده کنید. اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) که در بین تریدرهای ایرانی با نام مکدی شناخته می‌شود، شامل میانگین متحرک و یک اسیلاتور برای تشخیص نقاط اشباع خرید و فروش است. یک سیگنال خرید زمانی صادر می‌شود که خط سریعتر، به بالای خط کندتر برسد و هر دو خط زیر عدد 0 باشند. سیگنال‌های هفتگی بر سیگنال‌های روزانه ارجحیت دارند. هسیتوگرام مکدی، تفاوت بین دو خط را نشان می‌دهد و از پیش، اخطارهایی زودهنگام نسبت به تغییر روند صادر می‌کند. دلیل نامگذاری هیستوگرام این است که از میله‌های عمودی برای نشان دادن تفاوت بین دو خط روند استفاده می‌شود. 9 – روندهای نامعتبر را تشخیص دهید از اندیکاتور ADX برای این منظور استفاده کنید. اندیکاتور Average Directional Movement Index یا به اختصار ADX با سنجش درجه روند به شما کمک می‌کند تا بدانید که آیا یک روند در بازار وجود دارد یا نه. رشد خط ADX نشان‌دهنده یک روند پرقدرت احتمالی و خط نزولی ADX اغلب اوقات نمایانگر نبود روند است. با وجود خط صعودی ADX باید از میانگین‌های متحرک استفاده کرد و اگر خط ADX نزولی بود، باید از اسیلاتورها بهره گرفت. بنابراین با رسم خط ADX و تشخیص مسیر آن، معامله‌گر می‌تواند سبک معامله مناسب در شرایط فعلی بازار را تفسیر و کاربرد نقاط پیوت تشخیص دهد. 10 – حجم معاملات را نادیده نگیرید حجم معاملات یکی از مهمترین فاکتورها برای تایید یک رویداد است. حجم، زودتر از قیمت، چیزهای را به ما نشان می‌دهد و مهم است که در هنگام وجود روندها، شاهد حجم معاملات بیشتر در جهت حرکت روند باشیم. به عبارتی در یک روند صعودی، در هنگام صعود قیمت باید شاهد رشد حجم باشید. این افزایش حجم، نشان‌دهنده این است که سرمایه جدید وارد بازار شده و روند را پشتیبانی می‌کند. پس کاهش حجم در یک روند صعودی نشان‌دهنده ضعف روند و احتمال تغییر روند است.

استراتژی‌های جذاب معاملاتی پرایس اکشن

اسراتژی معاملاتی پرایس

استراتژی‌های معاملات پرایس اکشن تنها به تفسیر کندل ها، الگوهای کندل استیک، حمایت و مقاومت، تحلیل پیوت پوینت، تئوری موج الیوت و الگوهای نمودار بستگی دارد. این استراتژی‌ها اغلب با تحلیل قیمت و حجم (VPA) که در آن حجم با پرایس اکشن تفسیر می‌شود تا تصویر شفاف‌تری از وضعیت سهام نشان داده شود، اشتباه می‌شوند.

در این مقاله به بررسی تعدادی از بهترین استراتژی‌ها و الگوهای پرایس اکشن می‌پردازیم تا دید بهتری بدست آورید

آموزش ارز دیجیتال به صورت غیرحضوری و کاملا جذاب است

6 استراتژی معاملات پرایس اکشن:

  • outside bar در حمایت یا مقاومت

یک مثال در مورد outside bar صعودی برای افرادی که با outside bar آشنا نیستند، زمانی است که کف قیمت فعلی از کف قیمت روز گذشته بالاتر باشد، اما افزایش قیمت‌ها و نقاط بسته شدن بالای سقف قیمت روز قبل باشند.

مثال نزولی این مورد همان تنظیمات است، برعکس پرایس اکشن.

آموزش ارزهای دیجیتال با تدریس استاد کریمی شاد ، برای ارتباط بیشتر به لینک سوپر دوره ارز دیحیتال مراجعه نمایید

6 استراتژی پرایس اکشن

بنابراین، موضوع تنها به یافتن یک کندل استیک بیرونی و قرار دادن یک معامله مربوط نمی‌شود. همان‌گونه که در نمودار بالای NIO مشاهده می‌کنید، بهتر است تا یک روز بیرونی پس از یک شکست بزرگ در روند را شاهد باشید. در مثال NIO، برای تقریباً 3 ساعت در یک نمودار 5 دقیقه‌ای پیش از شروع شکست، شاهد روند صعودی بودیم.

پس از شکست، NIO با یک روز نزولی بیرونی (outside down day) پایان یافت که در بعدازظهر به فروش منجر شد.

  • جهشی در سطح حمایت

جهش زمانی اتفاق می‌افتد که یک سهام کف یک رنج معاملاتی را تست کند تا فوراً به رنج بازگردد و روند جدید را تغییر دهد. بر اساس آنچه Jim Forte گفته است: جهش‌ها، سقوط‌ها و تست‌ها معمولاً در اواخر رنج معاملاتی روی می‌دهند و به بازار و بازیکنان غالب آن اجازه می‌دهند تا سرمایه موجود را به‌صورت قاطع پیش از آغاز یک کمپین افزایش قیمت تست کنند.

حجم می‌تواند زمانی که یک جهش تأیید می‌شود کمک‌کننده باشد؛ با این‌وجود تمرکز این مقاله بر بررسی استراتژی‌های معاملات پرایس اکشن است تا به کندل استیک‌ها نیز توجه کنیم.

تفسیر غلط و رایج جهش‌ها در میان معامله‌گران، انتظار کشیدن برای آخرین کف جهش برای نفوذ است. برای روشن شدن مطلب، در صورتی یک جهش می‌تواند رخ دهد که قیمت سهام به 1% تا 2% کف سوئینگ برسد.

تنظیمات معاملاتی به‌ندرت مطابق خواسته‌های شما پیش می‌روند، بنابراین وسوسه برای چند سنت اهمیتی ندارد. برای درک بیشتر لطفاً به مثال زیر از تنظیمات یک جهش توجه کنید.

جهش در سطح حمایت

بازگشت جهش

توجه کنید که تاکنون به کف قبلی نفوذی صورت نگرفته است، اما با توجه به پرایس اکشن می‌توان گفت که سهام از کف قیمت بازگشت داشته است. ازاین‌رو، یک معامله طولانی صورت گرفته است.

  • inside bar ها پس از شکست

inside bar ها زمانی اتفاق می‌افتند که کندل استیک‌ها بسیاری با شروع پرایس اکشن با یکدیگر جمع شده‌اند تا ناحیه حمایت یا مقاومت ایجاد کنند. کندل استیک‌ها زمانی که معامله‌گران حاکم بازار را تحت‌فشار قرار می‌دهند تا سهام بیشتری را در خود جمع کند، درون سقف یا کف یک نقطه سوئینگ قرار خواهند گرفت.

ازنظر تئوری، چیزی شبیه شکل زیر ایجاد می‌شود:

falling three raising

برای به تصویر کشیدن مجموعه‌ای از inside bar ها پس از یک شکست، لطفاً به نمودار روزانه NIO نگاهی بیندازید.

inside bar پس از شکست

این نمودار NIO کاملاً منحصربه‌فرد است زیرا پس از تلاش چهارم یا پنجم برای کاهش سقف قیمت، بازار شاهد یک شکست بود. سپس inside bar ها حاضر به پس دادن سودهای به‌دست‌آمده از شکست نشدند. سپس NIO در ادامه روز همچنان افزایش یافت.

لطفاً توجه کنید که inside bar ها نیز می‌توانند پیش از یک شکست روی دهند که این موضوع احتمالات را در مورد این‌که بازار به ناحیه مقاومت برسد را تقویت می‌کند.

مزیت دیگر inside bar ها این است که ناحیه حمایتی برای شما ایجاد می‌کند تا حد خود را در زیر آن قرار دهید. به‌ این‌ترتیب حد را در یک اندیکاتور یا کف یک کندل استیک قرار نمی‌دهید.

این یک استراتژی متداول است. این پول بک‌ها سریع اغلب حرکت‌های بالاتر قیمت را پیش‌بینی می‌کنند.

  • کندل هایی با سایه بلند

کندل استیک با سایه بلند، یک تنظیم معاملات روزانه رایج دیگر است. به این کندل‌ها اغلب کندل‌های چکش یا ستاره دنباله‌دار می‌گویند.

این تنظیمات شامل یک گپ بالا یا پایین در صبح می‌شود که فشاری پس‌ازآن وجود دارد که پس‌ازآن فروکش می‌کند. این پرایس اکشن یک سایه بلند ایجاد می‌کند. بیشتر مواقع، این پرایس اکشن احتمالاً دوباره تست می‌شود.

علت این است که بسیاری از معامله‌گران، دیر وارد این پوزیشن‌ها می‌شوند که سبب شکست آن‌ها در معامله هنگام بازگشت می‌شود. زمانی که مجبور به فروش می‌شوند، فشار متقابل کاهش خواهد یافت و بازار مجدداً صعودی خواهد شد. این موضوع معمولاً به یک افزایش مجدد منجر می‌شود.

اکنون به ذکر چند مثال می‌پردازیم:

کندل با سایه بلند

آیا در این نمودارهای می‌توانید پرایس اکشن موجود را ببینید؟

توجه کنید که NIO پس از سایه‌های بلند، تعدادی insider bar را در جهات مختلف پیش از شکست ایجاد می‌کند. پس‌ازاین شکست، بازار در جهت روند جدید به حرکت ادامه خواهد داد.

  • اندازه‌گیری طول سوئینگ‌های روزانه

آیا تاکنون عبارت «تاریخ خود را تکرار می‌کند» را شنیده‌اید؟ معامله‌گری نیز مشابه آن است.

به‌عنوان یک معامله‌گر این‌که اجازه دهید تا احساسات و امید شما بر منطقتان غلبه کند کار ساده‌ای است. قصد ما این است تا نمودار قیمت و منابع را بررسی کنیم.

واقعیت همیشه به این شکل نیست.

معامله‌گران در بازارهای موردعلاقه خود زندگی کرده و نفس می‌کشند. با توجه به سطح درست سرمایه‌داری، این معامله‌گران منتخب می‌توانند نوسانات قیمت این سهام را نیز کنترل کنند.

با دانستن این موضوع، برای درک بهتر پرایس اکشن سهامی که با آن‌ها به‌صورت روزانه آشنا نیستید، چه می‌توانید انجام دهید؟

اندازه‌گیری سوئینگ‌های قیمت روزهای گذشته، بهترین نقطه برای شروع است.

زمانی که تحلیل را آغاز می‌کنید، متوجه می‌شوید که درصد مشخصی از حرکت‌ها در نمودار مشاهده خواهند شد. برای مثال، شاید متوجه شوید که پنج حرکت آخر بازار همه 5% تا 6% بودند.

اگر شما به معاملات سوئینگ مشغول هستید، رنجی بین 18% تا 20% را شاهد هستید. در انتها نباید انتظار داشته باشید تا بازارها شاهد سوئینگ دو تا سه برابر سوئینگ‌های پیشین خود باشند.

مطمئناً بازار محدودیتی ندارد و می‌تواند روزهای آرامی نیز داشته باشد. با این‌وجود بهتر است که احتمالات را در نظر بگیریم و بزرگ‌ترین فرصت را با ریسک کردن برای کسب سود مقایسه کنیم. در درازمدت همیشه آهسته و پیوسته پیش رفتن برنده است.

برای به تصویر کشیدن این نکته نمودارها را بررسی می‌کنیم.

اندازه گیری سوئینگ‌های روزانه

سوئینگ‌ها را ارزیابی کنید

توجه کنید که NIO در یک دوره 2 هفته‌ای چطور سوئینگ‌های فراوانی را تجربه کرد. با این‌وجود، هر سوئینگ به‌طور متوسط 1-2 دلار بود. بااینکه تصویری از 5 دقیقه NIO را مشاهده می‌کنید، در هر بازه زمانی رابطه قیمتی یکسانی را شاهد هستید.

آیا ازنظر شما به‌عنوان یک معامله‌گر منطقی است که در هر معامله روزانه انتظار سود 5-10 یا 15 دلاری داشته باشید؟ گاهی بازار شاهد چنین شرایطی است، اما پیش از این‌که چنین شرایطی رخ دهد احتمالاً حرکت‌های قیمت 1-2 دلاری بیشتری وجود خواهد داشت.

در آن زمان، اگر بتوانید هر یک از این سوئینگ ها را با موفقیت معامله کنید، همان تأثیر را از انجام معامله موفق بدون ریسک و سردرد خواهید گرفت.

  • بازگشت باقیمت کم

در مورد فیبوناچی به‌طور مختصر باید گفت که می‌تواند ابزار مفیدی در معاملات پرایس اکشن باشد. ساده‌ترین شکل آن که بازگشت کمی دارد اثبات مثبت است که در آن روند قوی است و احتمال ادامه آن وجود دارد.

بازگشت باقیمت کم

بازگشت کوچک‌تر

این موضوع در صورتی صحیح است که از بازه زمانی 11 صبح فراتر روید زیرا شکست‌ها پس از صبح با شکست مواجه هستند؛ بنابراین، برای فیلتر کردن این نتایج، باید روی سهامی تمرکز کنید که در جهت درست و بدون پول بک‌های کوچک‌تر روند داشته‌اند.

بهره‌برداری از زمان:

منظور از معامله این است که چه کسی می‌تواند سود را از edge در بازار تشخیص دهد. با اینکه بررسی نمودارها و برنده‌های پیشین کار ساده‌ای است، اما این کار به‌صورت لحظه‌ای دشوار است. درواقع بازار شبیه بازی موش و گربه است.

تنظیم‌های اشتباه میان کمیت‌ها و پول هوشمند همه‌جا دیده می‌شود.

شما به‌عنوان یک معامله‌گر پرایس اکشن نمی‌توانید به دیگر اندیکاتورهای خارج از زنجیره برای رسیدن به این نتیجه که ساختار اشتباه است، متکی باشید. با این‌وجود، از آنجایی‌که شما در زمان حال زندگی می‌کنید و به آنچه مستقیماً در پیش روی شما قرار دارد واکنش نشان می‌دهید، باید قوانین جدی در مورد زمان خروج داشته باشید.

با در نظر گرفتن این موضوع، به‌جای یک اندیکاتور تکنیکال، زمان ابزار مفیدی است که می‌توانید به کار ببرید.

برای آگاهی بیشتر باید بدانید که ساختار نمودار همیشه اولین سیگنال شما است، اما اگر نمودارها مشخص نباشند، زمان همیشه عامل تصمیم‌گیرنده تفسیر و کاربرد نقاط پیوت خواهد بود.

من در بررسی تمام معاملات برنده خود در یادداشتی شخصی نوشتم که وجه بیش از 85% آن‌ها ظرف 5 دقیقه پرداخت شد.

اگر برای مدتی به کار معامله‌گری مشغول بوده‌اید، بررسی کنید که به‌طور متوسط برای کسب سود چقدر زمان مصرف‌شده است؟

نحوه محافظت در برابر تغییر جهت‌ها برخلاف روند بازار (Head Fakes) (تنظیمات اشتباه):

در ادامه تعدادی از تغییر جهت‌های بازار را به‌صورت نمونه بررسی می‌کنیم تا بدانیم که در صورت تنظیمات اشتباه با چه شرایطی روبرو هستیم.

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟

در بین انواع روش‌ها و سبک‌های تحلیل تکنیکال، پیدا کردن نواحی که رفتار قیمت در آن نواحی تغییر می‌یابد به عنوان یک مسئله و چالش مطرح است. هر یک از روش‌های تحلیل تکنیکال بر مبنای رویکرد و تکنیک‌های مخصوص به خودش این نواحی را تشخیص می‌دهد و بر مبنای آن نحوه حرکت قیمت را پیش‌بینی می‌کنند. به بیان ساده، منطقه حمایت جایی است که قیمت یک دارایی تمایل به توقف کاهش دارد و منطقه مقاومت جایی است که قیمت تمایل به توقف افزایش دارد. اما معامله‌گران قبل از تصمیم‌گیری معاملاتی بر اساس آن مناطق در نمودار، واقعاً به اطلاعات بیشتری در مورد حمایت و مقاومت فراتر از این تعاریف ساده نیاز دارند.

برای استفاده مؤثر از حمایت و مقاومت، ابتدا باید نحوه حرکت قیمت دارایی‌ها را درک کرد، بنابراین می‌توانید حمایت و مقاومت را از آن چارچوب تفسیر کنید. همچنین باید توجه داشته باشید که انواع مختلفی از حمایت و مقاومت وجود دارد، مانند جزئی و ماژور (اصلی). انتظار می‌رود سطوح جزئی شکسته شوند، در حالی که سطوح قوی به احتمال زیاد باقی می‌مانند و باعث می‌شوند قیمت در جهت دیگر حرکت کند.

در مقاله « ابزارهای کاربردی در تحلیل تکنیکال کدامند؟ (بخش اول) » به طور خلاصه درباره خطوط روند حمایت و مقاومت توضیح دادیم. در این مقاله جزئیات بیشتری را بیان خواهیم کرد.

نحوه تشخیص سطح حمایت و مقاومت

چند راه برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت وجود دارد. تشخیص این سطوح بسیار آسان است، اما این سطوح می‌توانند برای کمک به شما در انتخاب بهترین زمان برای ورود به بازار و همچنین محل خروج و حد ضرر بسیار مفید باشند. برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، معامله‌گران می‌توانند به موارد زیر نگاه کنند:

1. داده های تاریخی قیمت

مطمئن‌ترین منبع برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، قیمت‌های تاریخی است که آن‌ها را برای معامله‌گران ارزشمند می‌کند. نکته کلیدی این است که با الگوهای گذشته آشنا شوید تا بتوانید در صورت ظاهر شدن دوباره، آن‌ها را تشخیص دهید. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که الگوهای گذشته ممکن است تحت شرایط مختلف شکل گرفته باشند، بنابراین آن‌ها همیشه یک شاخص قابل اعتماد نیستند.

2. سطوح حمایت و مقاومت قبلی

می‌توانید از سطوح حمایت یا مقاومت قابل توجه قبلی به عنوان نشانگر نقاط ورود و خروج احتمالی و همچنین نشانگر حرکت آینده استفاده کنید. توجه به این نکته مهم است که سطوح حمایت و مقاومت اصلی به ندرت ارقام دقیقی هستند. غیرمعمول است که یک بازار قبل از معکوس شدن، هر چند وقت یکبار دقیقاً به همان قیمت برسد، بنابراین احتمالا مفیدتر است که آن‌ها به عنوان مناطق حمایت یا مقاومت در نظر گرفته شوند.

3. اندیکاتورهای تکنیکال

اندیکاتورهای تکنیکال مانند میانگین متحرک یا خطوط روند می‌توانند سطوح حمایت یا مقاومت پویا را ارائه دهند که با پیشرفت نمودار حرکت می‌کنند. سطوح حمایت و مقاومت برای بازارهای مختلف اغلب بر اساس عوامل مختلفی است، بنابراین توسعه توانایی تشخیص اینکه کدام سطوح بر قیمت بازار تأثیر می‌گذارند می‌تواند زمان‌بر باشد. به همین دلیل، تمرین شناسایی سطوح حمایت یا مقاومت با استفاده از نمودارهای تاریخی بسیار مهم است. علاوه بر اندیکاتورها ، سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند الگوهای قیمتی کلاسیک ، الگوهای شمعی ، فیبوناچی ، امواج الیوت ، ایچیموکو ، پرایس اکشن و … برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت قابل استفاده است.

سطوح حمایت و مقاومت اصلی و جزئی

سطوح حمایت و مقاومت جزئی قابل اعتماد نیستند. به عنوان مثال، اگر قیمت روند نزولی داشته باشد، به پایین‌تر می‌آید، سپس جهش می‌کند و دوباره شروع به کاهش می‌کند. این سطح پایینی را می‌توان به عنوان یک منطقه حمایتی جزئی مشخص کرد، زیرا قیمت متوقف شد و از آن سطح جهش کرد. اما از آنجایی که روند نزولی است، احتمالا قیمت در نهایت از آن سطح حمایت جزئی بدون مشکل زیادی سقوط خواهد کرد.

مناطق حمایت یا مقاومت جزئی دیدگاه تحلیلی و فرصت‌های معاملاتی بالقوه را ارائه می‌دهند. به طور مثال در یک روند نزولی اگر قیمت به زیر سطح حمایت جزئی کاهش یابد، می‌دانیم که روند نزولی همچنان دست نخورده است. اما اگر قیمت متوقف شود و در پایین‌ترین سطح قبلی یا نزدیک به آن جهش کند، ممکن است نشان‌دهنده پایان روند باشد. اگر قیمت متوقف شود و از پایین‌ترین سطح قبلی جهش کند، در این صورت خطی پایین‌تر خواهیم داشت، و این نشانه‌ای از تغییر روند احتمالی است.

مناطق اصلی حمایت و مقاومت سطوح قیمتی هستند که اخیرا باعث تغییر روند شده‌اند. اگر قیمت روند صعودی داشت و سپس به یک روند نزولی معکوس شود، قیمتی که در آن برگشت صورت گرفت، سطح مقاومت قوی است. جایی که یک روند نزولی به پایان می‌رسد و یک روند صعودی آغاز می‌شود، سطح حمایت قوی است.

هنگامی که قیمت به یک منطقه حمایت یا مقاومت اصلی باز می‌گردد، اغلب برای نشکستن آن و حرکت در جهت دیگر تلاش می‌کند. به عنوان مثال، اگر قیمت به سطح حمایت قوی سقوط کند، اغلب از آن به سمت بالا حرکت می‌کند. قیمت ممکن است در نهایت از آن عبور کند، اما معمولا قبل از انجام این کار، چندین بار از سطح خود عقب نشینی می‌کند.

معامله بر اساس حمایت و مقاومت

برای انجام معامله بر اساس نواحی حمایت و مقاومت، ابتدا باید نواحی به درستی تشخیص داده شوند. اگر نواحی حمایت و مقاومت با چند روش مختلف بدست آید اعتبار بیشتری دارد. نکته بعدی تعیین روند حرکت قیمت است. در روند صعودی باید در نواحی نزدیک به حمایت وارد معامله خرید شد و در نواحی مقاومت و یا از دست رفتن سطوح حمایت مهم وارد معامله فروش شد. در بازارهای رنج و خنثی نیز بهترین استراتژی خرید در نواحی حمایت و فروش در نواحی مقاومت است. در بازارهای نزولی نیز به علت یکطرفه تفسیر و کاربرد نقاط پیوت بودن بازار بورس ایران ریسک انجام معاملات خرید بالا است و بهتر است سطوح حمایت اصلی تشخیص داده شود و سپس بعد از اطمینان از تغییر روند نزولی به صعودی وارد معامله خرید شد. فروش نیز در نواحی نزدیک به مقاومت کم ریسک است. اما نکته مهم در همه انواع حالات بازار، رعایت حد ضرر و تنظیم کردن آن در نواحی است که به وضوح نشان دهنده شکست خوردن تحلیل شما از آینده بازار باشد.

در سهم زیر اگر شخصی تمایل داشته باشد با خطوط حمایت و مقاومت خرید و فروش داشته باشد، براساس قله‌ها و دره‌ها خطوط را رسم کرده و در صورتی که قیمت با خطوط برخورد کرد معامله خود را انجام دهد. برای مثال در صورتی که قیمت با خط حمایت برخورد کرد و نشانه‌های صعود بود، می‌تواند خرید انجام دهد و در صورت برخورد با خط مقاومت و نشانه‌های نزولی شدن، سهم را به فروش برساند.

شکست‌های کاذب

یکی از حالاتی که ممکن است در برخورد قیمت با سطوح حمایت و مقاومت رخ دهد، شکست کاذب است. منظور از شکست کاذب، گذشتن قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است به طوری که گمان شود سطح حمایت از دست رفته است و سطح مقاومت شکسته شده است. اما در واقعیت قیمت پس از عبور از سطح حمایت و مقاومت دوباره مجدد به آن برگردد و نشان می‌دهد که عبور از سطح حمایت و مقاومت معتبر نبوده و قیمت نسبت به این سطوح با کمی تأخیر واکنش نشان داده است.

برای نمونه در شکل زیر مشاهده می‌کنید که قیمت چندین بار با خط حمایت برخورد کرده است. اما در برهه‌ای از زمان خط حمایت را شکست و به زیر آن رفت. اما در نهایت دوباره از خط حمایت عبور کرد و بالای آن قرار گرفت. بنابراین می‌توان گفت که شکست روند کامل نشده و کاذب بوده است.

شکست و پولبک

یکی دیگر از حالاتی که ممکن است در واکنش بین سطوح حمایت و مقاومت رخ دهد ساختار شکست و پولبک است. در این ساختار قیمت در جهت روند فعلی خود حرکت می‌کند و از سطح حمایت و یا مقاومت شناسایی شده بدون این که واکنشی نشان دهد عبور می‌کند و پس از شکست این سطوح بعد از گذشت زمان کمی مجدد به این سطوح برمی‌گردد. به این بازگشت قیمت در اصطلاح پولبک گفته می‌شود. در این مواقع اگر قیمت در روند صعودی بوده باشد و از یک سطح مقاومتی عبور کرده باشد بهترین ناحیه برای انجام معامله درست وقتی است که قیمت دوباره به این سطح مقاومتی برگشته باشد و پولبک را تکمیل کند.

برای نمونه در شکل زیر مشاهده می‌کنید که سهم طی چند ماه به محدوده مقاومت نزدیک شد ولی نتوانست از آن عبور کند اما پس از گذشتن از مقاومت مجدد به آن بازگشت ولی به صورت پولبک که در نهایت توانست از مقاومت عبور کند. در حالتی که قیمت چندین بار به خط روند حمایت یا مقاومت برخورد کند ولی نتواند از آن عبور کند، آن خط حمایت یا مقاومت بسیار معتبر شده و عبور از آن در آینده سخت‌تر خواهد شد. اما در صورت شکست یک حمایت یا مقاومت معتبر، روند پس از آن شارپ‌تر یا به عبارت دیگر با شیب بیشتر خواهد شد. همان طور که در شکل می‌بینید، قیمت پس از عبور از مقاومت چند ماهه و پولبک به آن، به سرعت از خط مقاومت دور شده و روند صعودی شارپی را آغاز کرده است.

کلام آخر

در این مقاله سطوح حمایت و مقاومت تعریف شد. فرق بین سطوح اصلی و جزئی مشخص شد و راه‌های تشخیص سطوح حمایت و مقاومت نیز بیان شد. انواع حالات ممکن در مورد نحوه رفتار قیمت با این سطوح نیز بررسی شد و نکاتی راجع به معامله با استفاده از این نواحی بیان شد که می‌تواند در انجام معاملات موفق‌تر و کم‌ریسک‌تر کمک‌کننده باشد. در پایان قابل ذکر است که معامله صرفا با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت روش مناسبی نیست و حتما باید سایر جوانب و ابزارها به خصوص وضعیت بنیادی و اخبار مهم صنایع و شرکت‌های مهم نیز مد نظر قرار بگیرد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تاریخ تکرار می‌شود! روندها، قیمت‌ها و نوساناتی که در بازار اتفاق می‌افتد معمولا به صورت دوره ای تکرار میشود و میتوان از گذشته برای پیش بینی آینده استفاده کرد. اگر شما در بازار سرمایه فعالیت داشته‌اید، احتمال زیاد اصطلاح تحلیل تکنیکال را شنیده‌اید. تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی (Technical Analysis) روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در یک بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. تحلیل تکنیکال را میتوان در هر بازاری که قیمت ها در حال نوسان است استفاده کرد. تفاوتی نمی کند بازار بورس اوراق بهادار باشد یا بازار ارز. تحلیگر تکنیکال تنها به کمک آنالیز شرایط قیمتی بازار در گذشته، قیمت آینده را پیش بینی میکند. البته استفاده از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت سهام مختلف در بورس بسیار متداول تر است. اما چگونه همچنین چیزی ممکن است؟ چه ارتباطی بین گذشته و آینده قیمت یک سهم وجود دارد؟ تحلیگر فنی به ابزاری برای این کار نیاز دارد؟ اصولا تحلیل تکنیکال چیست و چقدر میتوان به آن اعتماد کرد؟ در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به بررسی این مسائل بپردازیم. شما بعد از مطالعه این مقاله پی خواهید برد که:

  • تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
  • تعاریف و اصطلاحات رایج در تحلیل فنی
  • انواع تحلیل تکنیکال کدام است؟
  • علم تحلیل فنی چیست و تحلیلگر فنی کیست؟
  • چگونه میتوان از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

در این مقاله تمرکز خود را بر تحلیل تکنیکال با موضوعیت تحلیل قیمت سهامهای بورسی قرار می‌دهیم. در تحلیل تکنیکال، از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا در گذشته می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد. در واقع تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک سهم را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آینده سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

تعاریف و اصطلاحات رایج در تحلیل تکنیکال

در ابتدا نگاهی به تعاریف و اصطلاحات متداول مربوط به تحلیل فنی می‌اندازیم:

نمودار قیمت: به نمودار قیمت یک سهم در طول یک بازه معین و بر حسب زمان‌های مختلف، نمودار قیمت سهم می‌گویند. نمودار قیمت معمولا به سه روش زیر نمایش داده میشود:

  • نمودار خطی (Line Chart)
  • نمودار میله‌ای (Bar Chart)
  • نمودار شمعی (Candlestick Chart)

دره (Bottom) و قله (TOP) : به پایین ترین قیمت نسبی در یک نمودار دره و به بالاترین قیمت نسبی در نمودار قله می‌گوییم. در شکل زیر دره‌ها و قله‌ها مشخص شده اند.

روند (Trend): به روند حرکت کلی قیمت یک سهم روند سهم میگوییم. روندها زمانی تشکیل می‌شود که تغییرات نرخ قیمت یک سهم به صورت مداوم در یک مسیر خاص به وقوع بپیوندد که ممکن است سه حالت داشته باشد:

  • روند صعدوی Up trend: به روندی صعودی گفته میشود که در آن دره ها و قله‌های بالاتری ساخته میشوند.
  • روند نزولی Down trend: به روندی نزولی گفته میشود که در آن دره ها و قله‌های پایین تر از قبل تشکیل میشود.
  • روند خنثی

خط روند (Trend line): خط روند از اتصال حداقل دو دره کف یا دو قله سقف به یکدیگر ساخته میشود. در روند صعودی از اتصال دره ها و در روند نزولی از اتصال قله ها (هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد خط روند معتبر تر است).

کانال Channel: محصور کردن نوسان قیمت یک سهم در یک چهارچوب و کانال که میتواند شامل انواع کانال صعودی و نزولی باشد.

حد ضرر Stop Loss : به میزان ضرری که شما برای یک معامله در نظر می گیرید و حاضر نیستید بیش تر از آن ضرر کنید، حد ضرر می‌گویند. مثلا سهامی را خریده اید و برای خود مشخص می کنید که ضرر من در این معامله نهایتا ده درصد خواهد بود یا مثلا ضرر من در این معامله فلان میزان خواهد بود و اجازه ضرر بیشتر نمی دهم و معامله را با ضرر می بندم. هدف از داشتم حد ضرر یا حد توقف زیان این است که از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.

هدف Target: به معنای هدف می باشد. مثلا شما سهامی را در قیمت 200 تومان میخرید و پیش بینی می کنید که به قیمت 300 تومان خواهد رسید. این 300 تومان می شود هدف قیمتی یا تارگت شما.

حد سود Take Profit: به اختصار(TP=Take Profit) هم گفته می شود و به معنای این است هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید قیمتی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم که به این قیمت حد سود یا تیک پروفیت گفته می شود.

اشباع خرید Overbought: به بازاری اطلاق می شود که در آن سرعت افزایش بهای ارزیا سهام بیش از میزان معمول است وامکان تغییر حالت وجود دارد.(خریداران به نهایت قدرت رسیده اند)

اشباع فروش Oversold: به بازاری اطلاق می شود که در آن کاهش بهای ارز یا سهام با سرعتی بیش از میزان معمول صورت گرفته وامکان تغییر حالت وجود دارد.(فروشندگان به نهایت قدرت رسیده اند)

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از تفسیر و کاربرد نقاط پیوت منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

حمایت Support: به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع ریزش و ادامه سقوط قیمت می شود. در سطوح حمایت عرضه ها کاهش و تقاضا زیاد می شود

مقاومت Resistance: به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع افزایش و رشد قیمت می شود و سدی برای قیمت محسوب می شود. در سطوح مقاومت عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد.

پیوت Pivot: پیوت یکی از تعاریف کلیدی تحلیل تکنیکال می باشد و به معنای نقاط چرخش و تغییر در نمودار قیمتی است در اصل به نقاطی اطلاق می شود که نمودار دچار تغییر مسیر می شود (به بیان ساده تر نقاطی که قله ها و دره های قیمتی را میسازد). پیووت ها دو نوع هستند مینور و ماژور. در پیوت مینور تغییر اندک و در نوع ماژور تغییر زیاد است.

پولبک Pullback: پولبک (در لغت یعنی برگشت به عقب) یا بوسه خداحافظی به برگشت قیمت به سطح مهم قبلی به منظور قدرت گرفتن برای ادامه حرکت گفته میشود (مثلا اگر خط روندی شکسته شود و قیمت بعد از کمی دور شدن از خط روند در حرکت اصلاحی خود به خط روندش سری بزند و برگردد به آن پولبک گفته میشود.)

بازار خرسی Bear Market: اصطلاحا به بازاری گفته میشود که نزولی و کاهشی است (خرس نماد بازار نزولی است)

بازار گاوی Bull Market: اصطلاحا به بازار صعودی گفته میشود (گاو نر نماد بازار صعودی است)

تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟

تحلیل تکنیکی یا فنی، با بررسی قیمت‌های گذشته و حجم مبادلات، حرکت‌های آینده قیمت را پیش‌بینی می‌کند. اساس این تحلیل‌ها بر استفاده از نمودار و رابطه‌های ریاضی و هندسی متمرکز است تا بدین گونه روندهای کوچک و بزرگ بدست آید و بر اساس آن پوزیشن های خرید و فروش مشخص شود. تحلیل تکنیکی دانشی تجربی است که در طی زمان تکامل یافته و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشته‌اند. چارلز داو را میتوان بنیانگذار تحلیل تکنیکی دانست. بدون تردید پایه‌های تحلیل تکنیکی که امروز به‌طور گسترده در سراسر دنیا بکار برده می‌شود، توسط بررسی‌ها و نتیجه‌گیری‌های چارلز داو بنا نهاده شد. معامله‌گر تفسیر و کاربرد نقاط پیوت و تحلیلگر فنی با مشاهده چارت قیمتها و استفاده از ابزاری مثل اندیکاتورها، به تحلیل بازار می‌پردازد. دیدگاه تحلیل گران تکنیکالی این است که وقایع مربوط به یک سهم (شامل صورت های مالی، تغییرات داخلی شرکت، فروش و اخبار اقتصادی) هرچه که باشند اثر خود را بر روی قیمت و در نهایت روی چارت می‌گذارند بنابراین کسی که چارت را بشناسد فارغ از اخبار و وقایع می‌تواند سهم را تحلیل و به معامله آن بپردازد.

فلسفه و مبانی تحلیل تکنیکال

هدف یک تحلیلگر، پیش بینی قیمت‌های آینده سهم است. در ابتدا توجه کنید که پیش بینی را با پیش گویی اشتباه نگیرید. قرار نیست هر پیش بینی که انجام میشود، درست باشد. در تحلیل تکنیکال به کمک مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته یک سهم میتوان قیمت و روند یک سهم را در آینده پیش بینی کرد. به دلایل مختلف ممکن است این پیش بینی تحقق نیابد.

یک نگرش اشتباه در مورد تحلیل تکنیکال: قیمت های گذشته برای پیش بینی آینده کارایی ندارند 🔍

یکی از انتقادهای مهم به تحلیل تکنیکال مبنی بر این موضوع است که اصولا هیچ راهی وجود ندارد که قیمت های گذشته بتوانند همچون یک گوی شیشه ای جادویی برای پیش بینی قیمت های آینده مورد استفاده تحلیلگر قرار بگیرند. باید بگوییم که این استدلال به شدت نقض شده است. اگرچه قیمت گدشته یک سهم نمیتواند حجم گوی پیش گویی را داشته باشد، اما با دلایل منطقی و تجربی این امر اثبات شده است که میتوان از آنها برای پیشبینی قیمت در آینده استفاده کرد.

اما چه فلفسه ای پشت این قضیه است؟ هر فردی که تا کنون سهمی را خریداری کرده باشد می تواند تاثیر روانی صعود یا نزول یک معامله را بر روی خودش تایید کند. این طبیعت انسان بوده و دلیل خوبی بر این موضوع است که قیمت های ورود به معامله، حداقل روی رفتارهای آینده ما تاثیرگذار هستند. فراموش نکنیم که ما عملکرد خود را در سرمایه گذاری با مقایسه قیمت فعلی یک سهم با قیمت ورود خود ما به آن معامله و با علم بر اینکه قیمت های ورود ما قیمت های گذشته هستند مورد قضاوت قرار می دهیم. به این دلیل که قیمت ورود به معامله ارتباط تنگاتنگی با تصمیمات نهایی برای خروج از آن معامله و یا ماندن در آن دارد. این تصور که قیمت های گذشته تاثیری بر چگونگی معامله سهام در آینده ندارد با این تفسیر، بسیار ساده لوحانه به نظر می رسد. شما معمولا وقتی می خواهید یک معامله را انجام دهید به قیمت آن سهم در گذشته نگاه میکنید مخصوصا اگر قبلا نیز در ان سهم معامله کرده باشید. همین رجوع عمده سرمایه گذاران به قیمت های گذشته، یک اجماع کلی را سبب میشود که مثلا فلان سهم در فلان قیمت برای خرید بسیار مناسب است. این فلسفه بوجود آمدن تحلیل تکنیکال است.

تحلیل تکنیکال راهی است برای یافتن منطقه‌ی قیمتی با احتمال بالای تغییر قدرت عرضه و تقاضا به نحوی که در جایی امکان چربیدن تقاضا بر عرضه به عنوان حمایت و جایی احتمال چربیدن عرضه بر تقاضا و در نتیجه احتمال مقاوت در رشد قیمت در نمودار وجود دارد. نمودار قیمت و یا به اصطلاح تحلیلگران چارت ( Chart) سهم حرف های زیادی برای گفتن دارد. اگرچه این چارت توانایی پیش بینی دقیق تغییرات و نوسانات قیمت روز به روز سهام را برای چند سال آینده ندارند اما می توانند در انجام معاملات سودآور مستمر در زمان فعلی مفید باشد. در واقع تحلیل تکنیکال مکمل تحلیل بنیادی است. معمولا توصیه میشود که باید سهم را با تحلیل بنیادی انتخاب کرد و با تحلیل تکنیکال زمان ورود به معامله را مشخص کرد و سپس با توجه به روانشناسی بازار و تابلوی معاملات وارد معامله شد.

هدف از تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیلگر تکنیکال در هنگام تحلیل یک سهم به موارد زیر توجه میکند:

  • قیمت کنونی که بازار بر روی آن به دادوستد مشغول است
  • پیشینه تاریخی اطلاعات قیمتی و حجم معاملات
  • الگوهای حرکتی سهم

هدف از تحلیل تکنیکال این است که با شناسایی نقاط پیوت و خطوط حمایت و مقاومت، زمان مناسب برای خرید و فروش را پیدا کند. در واقع تحلیل تکنیکی به دنبال تعیین قیمت نیست و تمرکز آن بیشتر بر روی پیش‌بینی روند‌ها و حرکت‌های آینده قیمت است. روند قیمت مهم تر از خود قیمت است. ممکن است در تحلیل تکنیکال بتوان نقاط ورودی را باتوجه به تغییر روند مشخص کرد اما نمی‌توان با اطمینان از پیش بینی قیمت آینده صحبت کرد. البته همین نکته برای یک معامله گر کافی است. شعار تحلیلگران فنی این است که روندها را بشناسید و با آنها دوست باشید. کلید موفقیت در بازار این است.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

آموزش اندیکاتور rsi و کاربرد های آن به همراه تصویر

اندیکاتور rsi

اندیکاتور rsi که با نام شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) نیز شناخته می‌شود، یکی از ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال و یکی از مهم ترین اندیکاتور ها است. بسیاری از معامله‌گران بورس و بازارهای مالی، برای شناسایی قدرت یا ضعف روند قیمت، اندیکاتور rsi را به کار می‌برند و از آن سیگنال خرید و فروش دریافت می‌کنند. در این مقاله به آموزش rsi می‌پردازیم و کاربردهای آن را برای‌تان شرح می‌دهیم.

اندیکاتور rsi چیست؟

اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی، مخفف Relative Strength Index است. RSI در تحلیل تکنیکال اندیکاتوری بازگشتی است که برای تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار به‌کاربرده می‌شود و به دلیل اینکه در دو سطح بین ۰ تا ۱۰۰ در حال نوسان است. اندیکاتور RSI نشان‌دهنده‌ی قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم است و از همین حیث، شاخص قدرت نسبی نامیده شده است. در تنظیمات RSI نیز عموماً از تنظیم ١۴ روزه استفاده می‌شود. این اندیکاتور همانند اندیکاتور مکدی (MACD) در ردیف اسیلاتورها جای گرفته است که در مقاله آموزش اندیکاتور macd بطور کامل در رابطه با اندیکاتور macd صحبت شده‌است.

آموزش RSI در سامانه آساتریدر آگاه

اندیکاتور RSI در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه، در زیر نمودار سهام اصلی نمایش داده می‌شود. در گذشته محاسبه این اندیکاتور از طریق فرمول، بسیار سخت و پیچیده بوده؛ اما امروزه با تفسیر و کاربرد نقاط پیوت چند کلیک در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدر آگاه، به راحتی این اندیکاتور برای تحلیل گران به نمایش درمی‌آید.
طبق تصویر زیر در پنل تحلیل تکنیکال سامانه معاملاتی آگاه، ابتدا روی آیکون اندیکاتورها کلیک نمایید (شماره ۱)، در مرحله بعدی از لیست اندیکاتورهای نمایش داده‌شده، اندیکاتور Relative Strength Index (با جستجو RSI هم اندیکاتور نمایش داده می‌شود) را جستجو یا انتخاب کنید (شماره ۲)، در مرحله آخر اندیکاتور RSI در قسمت پایین نمودار نمایش داده می‌شود.

آموزش اندیکاتور RSI

کاربرد اندیکاتور RSI چیست ؟

اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال، یک نمودار خطی در پایین صفحه در اختیار شما قرار می‌دهد. در این نمودار دو سطح مهم ۳۰ و ۷۰ وجود دارد که به‌صورت خط‌چین بین نوسان ۰ تا ۱۰۰ قرار گرفته است. معمولاً نمودار سهام بین سطوح افقی ۳۰ تا ۷۰ نوسان بسیاری دارد. سطح افقی ۳۰ نقش یک حمایت‌کننده بسیار معتبر را ایفا می‌کند و نشان‌دهنده اشباع فروش است و روزهایی که با فشار فروش، اندیکاتور به سطح ۳۰ یا پایین‌تر از آن نزدیک می‌شود، نمودار RSI در روزهای آتی به سمت بالا بر می‌گردد. در سطح افقی ۷۰ و بالاتر از آن هم معمولاً بحث مقاومت وجود دارد که نمودار به اشباع خرید می‌رسد و به‌نوعی خریداران به حد اشباع و کاهش قدرت خرید رسیده‌اند و شاهد فشار فروش و کاهش قیمت در نمودار هستیم.

تا اینجا با توجه به آشنایی نسبت به نوسان در سطح ۳۰ تا ۷۰ در اندیکاتور RSI، نوعی دریافت سیگنال و استراتژی معاملاتی را فرا گرفتیم. البته لازم به ذکر در روندهای ایمپالس (صعودی یا نزولی) معمولاً جهش اصلی نمودار در بالای سطح ۷۰ یا پایین سطح ۳۰ است، اما در روندهای خنثی معمولاً نمودار بین دو سطح ۳۰ و ۷۰ نوسان می‌کند. شما همین‌طور می‌توانید در نمودار اندیکاتور RSI از ابزار خطوط روند استفاده نمایید. همان‌طور که در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه می‌توانیم از خطوط روند در چارت سهام استفاده کنیم، در نمودار RSI هم این فرآیند برای به دست آوردن نقاط خرید و فروش سهام قابل استناد و استفاده است. به‌عنوان نمونه طبق تصویر زیر، از نوار ابزار تحلیل تکنیکال در سمت چپ خطوط مورب را انتخاب می‌کنیم و با رسم یک خط مورب، در قسمت اشاره شده به دلیل شکست خط روند صعودی، سیگنال فروش دریافت می‌شود.

فرمول محاسبه اندیکاتور RSI

تا این بخش از مقاله با کارکرد و نحوه دریافت سیگنال از اندیکاتور RSI، آشنا شدیم. برای آگاهی از نحوه محاسبه اندیکاتور RSI در فرایند تحلیل سهم، به فرمول زیر دقت کنید:

برای محاسبه «میانگین سود» در ۱۴ روز گذشته، قیمت روزهای مثبت را جمع کرده و نتیجه را بر عدد ۱۴ تقسیم می‌کنیم. حال برای محاسبه «میانگین ضرر» در ۱۴ روز گذشته، قیمت روزهای منفی را با هم جمع کرده نتیجه را بر ۱۴ تقسیم می‌کنیم.

۱- قیمت روزهای مثبت:

روزهایی که قیمت آخرین معامله یا قیمت بسته شدن سهم، نسبت به روز قبل رشد داشته باشد.

۲- قیمت روزهای منفی:

روزهایی که قیمت آخرین معامله یا قیمت بسته شدن سهم، نسبت به روز قبل کاهش داشته باشد.

نکته مهم: استفاده از بازه زمانی ۱۴ روز، میزان ریسک و استرس معامله‌گران را کاهش می‌دهد و به این ترتیب می‌توان در یک بازه کوتاه‌مدت، سود خوبی به دست آورد.

دریافت سیگنال خرید و فروش از طریق خطوط روند

یکی دیگر از روش‌های نوسان‌ گیری در اندیکاتور آر اس آی، استفاده از خطوط روند است. مطابق تصویر زیر، از نوار ابزار سمت چپ صفحه ابزار «خط روند افقی» را انتخاب کنید. با استفاده از خط روند در نمودار RSI می‌توان یک روند صعودی یا نزولی رسم کرد. در مثال زیر ناحیه‌ای مشخص شده که نمودار RSI، با خط روند صعودی رسم شده، برخورد کرده است. درست در همین لحظه، سیگنال فروش صادر می‌شود. بهتر است دارایی سهام خود را در این شرایط بفروشید. البته دقت داشته باشید که اندیکاتور RSI به تنهایی اعتبار زیادی ندارد و از این اسیلاتور بیشتر برای تایید فرایند تحلیل استفاده می‌شود. یعنی بهتر است از این ابزار در کنار سایر ابزارهای تحلیل سهم در بازار بورس استفاده شود.

دریافت سیگنال خرید و فروش از طریق خطوط روند

دریافت سیگنال خرید و فروش از واگرایی منفی (نمودار اصلی و rsi)

گاهی اوقات در چارت سهام و اندیکاتور شاهد تفسیر و کاربرد نقاط پیوت واگرایی هستیم؛ یعنی روی نمودار سهم شاهد قله‌ای بالاتر از قله قبلی هستیم. اما در اندیکاتور، قله‌ای پایین‌تر ثبت می‌شود. یعنی خطی که قله‌ها را به هم وصل می‌کند، روی چارت سهام به‌صورت صعودی بوده ولی روی اندیکاتور به شکل نزولی است. به‌اصطلاح این نوع واگرایی به واگرایی منفی مشهور بوده و نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند صعودی است.
نکته‌ی اصلی اینجاست که باید توجه داشته باشیم که قله‌ی دومی در چارت سهام حتماً تشکیل شده باشد و بعد از آن چند کندل پایین‌تر شکل بگیرد تا متوجه شویم که بالاترین نقطه به‌عنوان قله تشکیل شده است؛ زیرا در بسیاری از تحلیل ها افراد، واگرایی منفی را به چارتی که هنوز قله ی آن تشکیل نشده است نسبت می‌دهند، درحالی‌که این‌گونه نیست. در واقع در اینجا تشخیص پیوت ماژور بسیار مهم است. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

دریافت سیگنال خرید و فروش از واگرایی منفی

دریافت سیگنال خرید و فروش از واگرایی مثبت (نمودار اصلی و rsi)

حال اگر عکس این موضوع به وجود بیاید، یعنی در انتهای یک روند نزولی ما کفی را ببینیم که پایین‌تر از کف قبلی در نمودار است، اما در اندیکاتور کفی بالاتر تشکیل شده باشد، واگرایی مثبت را شاهد خواهیم بود، دقیقاً برعکس تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید. این نوع واگرایی نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند نزولی است. در این حالت هم باید توجه داشته باشید که بعد از آخرین نقطه‌ای که به‌عنوان کف تشخیص دادید، چند کندل به سمت بالا تشکیل شده باشد تا بتوانید به‌عنوان واگرایی مثبت به آن استناد کنید. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

دریافت سیگنال خرید و فروش از واگرایی مثبت

فیلتر اندیکاتور RSI

همانور که توضیح داده شد با استفاده از اندیکاتور RSI در ابزار معاملاتی آساتریدر می‌توان نمودار یک سهم را تحلیل کرد و نقاط مقاومت و حمایت آن را در بازه ۳۰ و ۷۰ سنجید.
از این اندیکاتور می‌توان در سایت www.tsetmc.com نیز بهره برد. در این روش از سه فیلد سفارشی به ترتیب زیر استفاده می‌کنیم:

(c0)= مقدار اندیکاتور Rsi 14 روزه در موقعیت فعلی
(c1)= سیگنال خرید یا فروش
(c2) = تکرار مقدار اندیکاتور Rsi 14 روزه در موقعیت فعلی

در منوی بالای سایتtsetmc گزینه دیده‌بان بازار را انتخاب می‌کنیم.

فیلتر rsi

در گام بعدی و در صفحه جدید گزینه قالب نمایش را انتخاب می‌کنید.

آموزش فیلترنویسی RSI

در کادر باز شده گزینه جدول و فیلدهای کاربر را انتخاب می‌کنیم که در نتیجه‌اش ستون‌های C0، C1 و C2 به جدول اضافه می‌شود. بعد نوبت جایگزینی کد فیلتر اندیکاتور RSI می‌رسد. کد زیر را در قسمت فیلتر سایت جایگزین می‌کنید.

var CalculateRSI =function(period)

// Calculate first “average gain” and “average loss”
var gainSum=0;
var lossSum=0;

for (var i = 0; i < period; i++) var rec=[ih][len-1-i];
gainSum += rec.gain;
lossSum += rec.loss;
>

var averageGain=gainSum /period;
var averageLoss=lossSum / period;

// Calculate subsequent “average gain” and “average loss” values
for (var i = period + 1; i < len; i++) var rec=[ih][len-1-i];

averageGain=(averageGain* (period – 1) + rec.gain) / period;
averageLoss=(averageLoss* (period – 1) + rec. loss)/ period;

// Calculate RSI
var RS = 0; // Relative strength
var RSIndex = 0; // Relative strength index

فیلترنویسی rsi

سپس در موقعیت فعلی هر نماد در تفسیر و کاربرد نقاط پیوت فیلد C0 و C2 درج شده و سپس با تحلیل رفتار این اندیکاتور سیگنال خرید یا فروش صادره در ستون C1 تکمیل شده و لیست قابل مشاهده محدود به نمادهای دارای سیگنال خرید یا فروش میشود.

آموزش تصویری اندیکاتور rsi

در موقعیت فعلی هر نماد در فیلد C0 و C2 درج شده و سپس با تحلیل رفتار این اندیکاتور سیگنال خرید یا فروش صادره در ستون C1 تکمیل شده و لیست قابل مشاهده محدود به نمادهای دارای سیگنال خرید یا فروش میشود.

برای آشنایی بیشتر با مبحث واگرایی در تحلیل تکنیکال، پیشنهاد می‌کنیم از مطالب زیر در بآشگاه بلاگ استفاده نمایید:

نتیجه گیری

به‌صورت کلی اندیکاتور ها تنها تعقیب‌کننده روند و ابزاری کمکی برای تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند. هرگز تنها با استفاده از یک اندیکاتور نمی‌توان به موقعیت خرید و فروش اکتفا کرد؛ بلکه این سیگنال ها تنها هشداری برای توجه بیشتر به موقعیت سهام و بررسی بیشتر آن است تا اگر شرایط آن مناسب باشد با کمک این ابزارها مانند اندیکاتور rsi بتوان به تحلیل‌های انجام‌شده استناد کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.