تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود .
برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد :
- روش تجزیه و تحلیل داخلی : که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش : که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است .
- روش تجزیه و تحلیل خطر : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد .
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند .
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
۱ . نسبتهای نقدینگی :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است :
نسبت جاری : از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید .
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
نسبت آنی : از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند .
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
۲ . نسبتهای ساختار سرمایه
نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است .
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه : در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند .
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد .
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند .
نسبت توان پرداخت بهره : از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است .
۳ . نسبتهای فعالیت :
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند .
نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت .
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد .
دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات .
دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد .
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد .
نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند .
نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد .
دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند .
۴ . نسبتهای سودآوری :
بازده سرمایه در گردش : می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید .
نسبت بازده فروش : سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند . بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند .
نسبت بازده ارزش ویژه : ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید .
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد . بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد .
درصد بازده دارایی : این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد ۱۰۰ ضرب می کنند
نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :
۱ نسبت های نقدینگی : به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاری و نسبت آنی
۲نسبت های فعالیت : این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد .
هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید .
مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری .
۳ نسبت های سرمایه گذاری : این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد .
این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :
نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود
نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود .
۴ نسبت های سود آوری : این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و …
نسبت های نقدینگی
این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند .
نسبت جاری
نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد .
اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود . دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد .
در گذشته عدد ۲ را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند. به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت .
در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت . زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند .
نسبت آنی
مشکل بزرگی که در نسبت جاری وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاری را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاری را به دو دسته می توان تقسیم کرد :
- A آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی های آنی گفته می شود .
- B گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودی های جنسی اعم از مواد و کالا .
با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودی کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگری به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاری به جز موجودی کالا را منظور می کنند .
نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاری بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاری ، یک ریال دارایی جاری آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با ۱ و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی بدهی های جاری خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را ۱ می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است .
این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثـــبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد .
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران بازده فروش نشان چیست؟ خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش بازده فروش نشان چیست؟ یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب بازده فروش نشان چیست؟ با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﺳﻮدآوری چیست؟
نسبت سودآوری ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺴﺐ ﺳﻮد و روش ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار میدﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص دستهبندی میشود.
به گزارش ایبِنا، نسبت سود خالص به فروش: این نسبت از تقسیم سود خاص بر فروش خالص به دست می آید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان می دهد. ضعف این نسبت آن است که بسیاری از هزینه ها همانند هزینه تامین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت ظاهر می شود.
نسبت سود عملیاتی به فروش
این نسبت از تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص به دست می آید. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود. این نسبت معیار قوی تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.
نسبت سود خالص به متوسط داراییها
این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارایی ها به دست می آید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است زیرا توان مدیریت را در بکارگیری موثر از دارایی ها در ایجاد سود خالص نشان می دهد.
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام به دست می آید. این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان می دهد.
در آمد هر سهم
این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر تعداد سهام عادی به دست می آید. روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاری است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.
شاخص قیمت و بازده نقدی چیست؟ | درآمدکل
شاخص قیمت و بازده نقدی از مهمترین شاخصهای بازار سرمایه هستند. این دو معیار تقسیم سود در هر شرکت و میزان بازده سهام را بر اثر افزایش قیمت سهم هر شرکت نشان میدهد. در این مقاله در مورد این شاخصها و انواع هر کدام صحبت میشود.
شاخص قیمت چیست؟
شاخص قیمت، معیار تغییرات نسبی قیمت را نسبت به یک دوره مشخص نشان میدهد. این معیار متشکل از یک سری اعداد مرتب شده است به گونهای که مقایسه بین مقادیر هر دو دوره یا مکان، میانگین تغییر قیمتها را بین دورهها یا میانگین اختلاف قیمتها را بین مکانها نشان میدهد. شاخصهای قیمت ابتدا برای اندازهگیری تغییرات در هزینههای زندگی بهمنظور تعیین افزایش دستمزد لازم برای حفظ یک استاندارد زندگی ثابت ساخته شدند. آنها همچنان برای تخمین تغییرات قیمتها در طول زمان استفاده میشوند، همچنین برای اندازهگیری تفاوت هزینهها در مناطق یا کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
معرفی انواع شاخص قیمت
عدد شاخص قیمت تغییر قیمت کالای مصرفی یا خدمات مختلف را در دورههای مختلف نسبت به یک سال پایه نشان میدهد. شاخصهای قیمت انواع مختلفی دارند از جمله:
• شاخص قیمت مصرف کننده
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) معیاری است که میانگین وزنی قیمت سبد کالاهای مصرفی و خدماتی مانند حمل و نقل، غذا و خدمات پزشکی را بررسی میکند. با در نظر گرفتن تغییرات قیمت برای هر کالا در سبد کالاهای از پیش تعیین شده قیمت و میانگین آنها محاسبه میشود. از تغییرات CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی استفاده میشود. CPI یکی از پر استفادهترین آمارها برای شناسایی دورههای تورم است.
• شاخص قیمت تولید کننده
شاخص قیمت تولید کننده (PPI)، گروهی از شاخصها است که میانگین حرکت قیمت فروش از تولید داخلی در طول زمان را محاسبه و نشان میدهد. PPI حرکات قیمت را از نظر فروشنده اندازه گیری میکند. برعکس، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) تغییرات هزینه را از نظر مصرف کننده اندازه گیری میکند.
• شاخص قیمت عمده فروشی
شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) شاخصی است که تغییرات قیمت کالاها را اندازه گیری و پیگیری میکند. این شاخص در مورد کالاهایی است که به صورت عمده به فروش میرسند و بین نهادها یا مشاغل (به جای کالای بین مصرف کننده) معامله میشوند. WPI معمولاً به صورت نسبت یا درصد بیان میشود و میانگین تغییر قیمت کالاها را نشان میدهد. از این معیار به عنوان یك شاخص از سطح تورم یك كشور استفاده میشود.
• شاخص هزینه اشتغال
شاخص هزینه اشتغال (ECI) یک سری اقتصادی است که جزئیات جبران خسارت کارکنان را بیان میکند. از این معیار برای بررسی دستمزدها و میزان افزایش آنها استفاده میشود.
• شاخص قیمت صادرات و واردات
شاخصهای قیمت واردات و صادرات (MXP) تغییرات قیمت کالاها و خدمات ورودی و خروجی به هر کشور را اندازه گیری میکند. این شاخص با تدوین قیمت کالاهای خریداری شده از کشورهای دیگر (واردات) و قیمت کالاهای تولید شده در کشور (صادرات) ایجاد میشود.
• تعدیل کننده GDP
Deflator قیمت تولید ناخالص داخلی که به عنوان Deflator GDP یا Deflator قیمت ضمنی نیز شناخته میشود، تغییرات قیمت برای همه کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد را اندازه گیری میکند. تولید ناخالص داخلی مجموع تولید کالاها و خدمات را نشان میدهد. Deflator قیمت تولید ناخالص داخلی را با نشان دادن تأثیر تغییرات قیمت بر تولید ناخالص داخلی، ابتدا با ایجاد یک سال پایه و سپس، با مقایسه قیمتهای فعلی با قیمتهای سال پایه نشان میدهد.
بازده نقدی چیست؟
بازده نقدی یک محاسبه اساسی است که برای تخمین بازده از دارایی که درآمد ایجاد میکند استفاده میشود. بازده نقدی همچنین به کل مبلغ توزیع پرداختی سالانه یک درآمد به عنوان درصدی از قیمت فعلی آن اشاره دارد. همچنین یک روش اندازه گیری است که میتواند برای مقایسه اعتماد واحدهای مختلف استفاده شود.
در واقع بازپرداخت وجه نقد بازدهی است که کل وجهی را که از کل وجوه سرمایهگذاری شده به دست آورده محاسبه میکند. مقدار کل وجه نقد به دست آمده به طور کلی بر اساس جریان نقدی سالانه قبل از مالیات است.
تجزیه و تحلیل صورت های مالی
تجزیه و تحلیل صورت های مالی : صورت های مالی به عنوان ثمره فعالیت های واحد حسابداری در هر واحد حسابداری مطرح است و هنگامی می تواند به بهترین شکل مورد استفاده مدیران واقع شود که به درستی تجزیه و تحلیل گردد.
صورت های مالی :
تراز نامه ، صورت حساب سود و زیان ، صورت حساب سرمایه ، صورت گردش وجوه نقد.
تجزیه و تحلیل صورت های مالی :
1-نسبت های تراز نامه ای ؛
2-نسبت های سود و زیانی ؛
نسبت های سود آوری (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
دارایی های جاری :
دارایی های که در سال جاری به پول نقد تبدیل می شوند و نیز تبدیل آنها به پول نقد سریع و آسان می باشد.
بدهی های جاری :
بدهی هایی هستند که در سال جاری باید پرداخت شوند.
دارایی های سریع:
عبارت از دارایی هایی است که تاجر به وسیله آن بتواند کلیه بدهی ها ی جاری خود را پرداخت نماید.
دارایی های سریع شامل (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
صندوق ، بانک ، تنخواه گردان ، اسناد دریافتنی ، بدهکاران.
بدهی جاری – دارایی جاری = سرمایه در گردش
دارایی های جاری شامل :
صندوق ، بانک ، تنخواه گردان ، اسناد دریافتنی ، بدهکاران ، پیش پرداخت ها و موجودی کالا است.
بدهی های جاری شامل :
بستانکاران ، اسناد پرداختنی ، حقوق پرداختنی ، وام های کوتاه مدت.
نسبت های فعالیت ( کار آیی ) (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
نسبت جاری :
این نسبت نشان می دهد که دارایی های جاری تا چه اندازه بدهی های جاری را می پوشاند.
نسبت مذکور را مقیاس نقدینگی در کوتاه مدت می دانند. روند این نسبت باید مورد توجه قرار گیرد.
نسبت آنی ( سریع ) :
در این نسبت جانب احتیاط در تامین مطالبات طلبکاران رعایت شده است.
زیرا که چون موجودی کالا و پیش پرداخت ها ، همیشه قابل تبدیل به نقد نیستند آنها را کنار می گذاریم و دارایی جاری را منهای این دو قلم دارایی آنی می نامیم.
(در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی)
نسبت گردش دارایی :
کل دارایی ها / فروش خالص = نسبت گردش دارایی
این نسبت میزان و اثر گردش دارایی را در تحصیل درآمد نشان می دهد و در مقایسه با گذشته حکایت از آن می کند که آیا افزایش دارایی ها با افزایش فروش ارتباط داشته است یا خیر.
این نسبت در شرکت های تولیدی باید کوچک تر از 4/1 باشد و در شرکت های بازرگانی بزرگ تر 4/3 باشد.
نسبت دارایی جاری :
کل دارایی ها / دارایی جاری = نسبت دارایی جاری
این نسبت نشان می دهد که دارایی جاری چه درصدی از کل دارایی ها را تشکیل می دهد.
دوره گردش کالا :
2 / ( بدهکاران اول دوره / بدهکاران پایان دوره ) = متوسط مطالبات
فروش خالص / ( متوسط مطالبات * 365 ) = دوره وصول مطالبات
2 / (موجودی کالای پایان دوره + موجودی کالای اول دوره ) = متوسط موجودی کالا
بهای تمام شده کالای فروش رفته / (365 * متوسط موجودی کالا ) = دوره گردش کالا
این نسبت مدت زمانی را نشان می دهد که طول می کشد تا کالا فروخته شود.
نسبت کالا به سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
این نسبت نشان می دهد که چند درصد سرمایه در گردش به صورت موجودی کالا درآمده است.
بالا بودن نسبت نشانه ای بر وجود مشکل در گردش عملیات جاری تلقی می شود و پایین بودن این نسبت هشداری برای موسسات تولیدی در رابطه با توقف ناگهانی تولید به دلیل خرابی دستگاه ها و یا عدم دور نگری توسط مدیران است.
نسبت گردش سرمایه جاری :
سرمایه در گردش / فروش خالص = نسبت گردش سرمایه جاری
این نسبت حاکی است که سرمایه در گردش تا چه اندازه ای در فروش موثر بوده است.
افزایش نسبت ، دلیل کمبود سرمایه در گردش تلقی می شود. مگر دلایل دیگری مانند افزایش فروش ، آن را نفی کند.
دوره واریز بستانکاران :
2 / ( بستانکاران آخر دوره + بستانکاران اول دوره ) = متوسط حساب بستانکاران
= دفعات واریز بستانکاران
متوسط حساب بستانکاران / ( موجودی کالای آخر دوره +(موجودی کالای اول دوره – بهای تمام شده کالای فروش رفته )
دفعات واریز بستانکاران / 365 = دوره واریز بستانکاران
این نسبت تعداد دفعات واریز حساب بستانکاران را طی مدت مثلاً یک سال نشان می دهد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه :
ارزش ویژه / دارای ثابت = نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
ارزش ویژه (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
ارزش ویژه از کسر کل دارایی ها را از کل بدهی ها به دست می آید.
این نسبت نشان می دهد که چه مقدار از ارزش ویژه ( ارزش واقعی کل دارایی ها ) به مصرف دارایی ثابت رسیده به بیان دیگر چه مقدار از سرمایه گذاری صاحبان سهام از گردش عملیات جاری واحد تجاری خارج شده است.
پایین بودن این نسبت بدین معناست که نقدینگی غیر مولد بالا می باشد و پایین بودن بیش از حد این نسبت در صورتی که بدهی جاری مبلغ بالایی باشد موقعیت موسسه ممکن است به خطر افتد.
نسبت کل بدهی :
ارزش ویژه / کل بدهی = نسبت کل بدهی
این نسبت وضع طلبکاران را در مقابل صاحبان سهام نشان می دهد.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه :
ارزش ویژه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
این نسبت حاکی از رابطه بدهی جاری با ارزش ویژه است. وقتی نسبت بالا باشد نامطلوب تشخیص داده می شود و افزایش مداوم آن ایجاب می کند که در نحوه ترکیب سرمایه گذاری تجدید نظر گردد.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
ارزش ویژه / بدهی بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه
این نسبت رابطه بدهی بلند مدت را با ارزش ویژه نشان می دهد. بالا بودن این نسبت در صورتی که نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه نیز بالا باشد و از نظر موقعیت بازار رکود اقتصادی هم وجود نداشته باشد ، ایرادی ندارد ، چون بازپرداخت این گونه بدهی ها در دراز مدت است.
نسبت مالکانه (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
این نسبت نشان می دهد که به طور کلی چه مقدار از دارایی ها به صاحبان سهام تعلق دارد و در تفصیر با نسبت کل بدهی ارتباط نزدیک دارد.
عده ای این نسبت را مکمل نسبت های نقدینگی می دانند و این را نشان می دهد که محل تامین نقدینگی استقراض بوده است یا خیر.
کل دارایی / ارزش ویژه = نسبت مالکانه
نسبت های سود آوری (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
فروش خالص / سود عملیات = نسبت سود عملیات
فروش خالص / سود خالص = نسبت بازده فروش
ارزش ویژه / سود خالص = بازده ارزش ویژه
جمع دارایی ها / سود خالص = نسبت بازده دارایی
سرمایه در گردش / سود خالص = بازده سرمایه در گردش
روش نسبت یابی دوپان :
( فروش / سودخالص ) * ( جمع دارایی / فروش ) = روش نسبت یابی دوپان
این روش فایده دارایی ها را از لحاظ فروش و سود آوری را که به دست آمده ، نشان می دهد.
نتیجه نهایی کاربرد روش دوپان به عنوان بازده دارایی در کالا آمده است ولی فایده عمده این روش را در مطالعه اجزای تشکیل دهنده دارایی و سود و رابطه آنها می دانند.
نسبت سود ناخالص (در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
این نسبت حاکی از اثر کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته و روش قیمت گذاری کالا برای فروش است. نسبت مزبور را با گذشته خود موسسه و یا صنایع مشابه مقایسه می نمایند.
نسبت سود عملیات :
این نسبت نشانه توانایی موسسه در کنترل هزینه عملیات محسوب می شود. آن را در رابطه با افزایش فروش و تغییرات سود ناخالص تفصیر می کنند. سود عملیات ، سودی است که هزینه ها از آن کسر شده ولی درآمد متفرقه و هزینه متفرقه روی آن اثری نگذاشته است و اگر اثر بگذارد سود خالص و سود قابل تقسیم به دست می آید.
نسبت بازده فروش(در توضیح تجزیه و تحلیل صورت های مالی) :
این نسبت نشان می دهد که از هر یک ریال فروش چه میزان سود خالص به دست آمده است.
بازده ارزش ویژه :
این نسبت حاکی از میزان سود آوری واحد تجاری است و بازده متعلق به صاحبان سهام را نشان می دهد.
وقتی این نسبت را با بازده دارایی مقایسه کنیم ، ارزش استقراض و اهرمی عمل کردن وام در تحصیل سود مشخص می شود.
نسبت بازده دارایی :
این نسبت حاکی از توانایی واحد تجاری در کاربرد تمامی منابعی است که در اختیار آن قرار دارد.
دیدگاه شما