تحلیلگران و معامله گران


طی چند سال اخیر، معاملات الگوریتمی ، کلید واژه ای است که در بازار سرمایه به کرات استفاده می شود. گسترش و توسعه این معاملات از آن جهت دارای اهمیت است که این مکانیسم می تواند تا حد قابل توجه ای سرعت و حجم معاملات را افزایش دهد. همچنین این نوع معاملات می تواند از دستکاری در قیمت ها، رفتارهای هیجانی معامله گران جلوگیری کرده و نقد شوندگی بازار را تا حد مطلوبی افزایش دهد. در همین راستا، برگزاری مسابقات الگوریتمی در ٢ سال گذشته منجر به خلق فضایی جدید و نوآور شده است که می تواند مشارکت هرچه بیشتر کارشناسان این حوزه را به همراه داشته باشد.

تحلیل تکنیکال چیست؟ | تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه

تحلیل تکنیکال مجموعه قواعد معامله‌گری است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی موقعیت‌های ورود به معاملات در بازارهای مالی استفاده می‌شود. این نوع تحلیل، از آنالیز آماری روندهای قیمتی که از داده‌های تراکنش‌های بازار به دست می‌آید، مانند حرکات قیمت و حجم معاملات،‌ برای رسیدن به نتیجه استفاده می‌کند.

تحلیل تکنیکال بر هر نوع دارایی که داده‌های تاریخی معاملاتی نسبتا خوبی داشته باشد قابل استفاده است؛ دارایی‌هایی شامل: سهام، بازارهای آتی، کامودیتی (کالاهای اولیه)، درآمد ثابت، ارزها و سایر دارایی‌ها. از این تحلیل بیش‌تر برای بررسی سهام شرکت‌ها استفاده می‌شود اما می‌توان از آن برای تحلیل هر نوع دارایی که داده‌ی کافی دارد استفاده کرد. در بازار فارکس نیز به دلیل تمرکز معامله‌گران بر معاملات کوتاه مدت، تحلیل تکنیکال در تایم‌فریم‌های پایین‌تر نیز استفاده می‌شود. در این مقاله از پرداخت یار پی‌پینگ، به معرفی اجمالی تحلیل تکنیکال می‌پردازیم.

انواع تحلیل بازارهای مالی

تحلیل بازارهای مالی به دو دسته‌ی تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی) تقسیم بندی می‌شود. تحلیل بنیادی به بررسی ارزش ایمن شرکت‌ها با شاخص‌هایی مانند فروش و درآمد شرکت‌ها و تجزیه تحلیل صورت‌های مالی آن‌ها می‌پردازد. تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه،‌ برخلاف تحلیل بنیادی، تمرکزش تحلیل قیمت،‌ حجم و حرکات قیمتی سهام است. ابزارهای این نوع تحلیل در بازارهای مالی به دنبال رصد کردن نواحی حمایت و مقاومت و تاثیر آن بر قیمت یک دارائی،‌ حجم معاملات آن و نوسان حاصل است. این نوع تحلیل اغلب برای شکار سیگنال‌های معاملاتی کوتاه مدت با انواع ابزارهای نموداری استفاده می‌شود، اما برای ارزیابی قوت یا ضعف یک سهام نسبت به یک بازار بزرگ‌تر یا دربین شرکت‌های مشابه خود نیز استفاده می‌شود. هم‌چنین می‌توان با تحلیل نمودارهای ماهانه و با استفاده از نمودار لگاریتمی دید بلندمدت نیز به تحلیل تکنیکال اضافه کرد. این اطلاعات به تحلیل‌گران اجازه می‌دهد تخمین کلی خود را نسبت به ارزش یه معامله بهبود دهند.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکالی که ما امروزه با آن مواجه هستیم، اولین بار توسط چارلز داو و به اسم نظریه‌ی داو در اواخر دهه‌ی ۱۸۰۰ معرفی شد. چندین پژوهش‌گر خبره مانند ویلیام همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی در ادامه به کمک نظریه‌ی داو آمدند تا پایه‌های آن را شکل دهند. در دنیای مدرن امروزی، این نوع با ایجاد هزاران الگو و سیگنال در طول سال‌ها تحقیق و پژوهش، بسیار پیشرفت کرده است.

پایه‌های تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال با این فرض پیش می‌رود که معاملات گذشته و تغییرات قبلی قیمت،‌ می‌توانند شناساگر معتبری برای حرکت‌های آینده‌ی قیمت باشند؛ شناساگرهایی که به تصمیم گیری در مورد موقعیت‌های سرمایه گذاری خوب و قوانین معاملاتی کمک می‌کند. تحلیل‌گران حرفه‌ای اغلب از تحلیل تکنیکال به طور هم‌زمان با سایر روش‌های تحقیقاتی استفاده می‌کنند. ممکن است معامله گران خرد برای معاملات خود فقط از ابزارهای تکنیکال استفاده کنند اما تحلیل گران حرفه‌ای دارائی‌ها، به ندرت مطالعات خود را محدود به تحلیل تکنیکال صرف یا تحلیل بنیادی صرف می‌کنند. برای ارزیابی مهارت یک تحلیل‌گر بازارهای مالی از مدرک معتبر جهانی CFA استفاده می‌شود.

فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال چارلز داو

چارلز داو چندین سرمقاله در روزنامه منتشر کرد که نظریه‌ی تحلیل تکنیکال را توضیح می‌داد. نوشته‌های او دو فرضیه‌ی مهم را در بر می‌گرفت که شالوده‌ی معاملات تکنیکال هستند:

  1. بازارها در حالت استاندارد ارزشی دارند که بیان‌گر قیمت آن دارایی است؛ اما
  2. حتی حرکات تصادفی قیمت ‌ها در بازار نیز از الگوها و روندهای قابل تشخیصی پیروی می‌کنند که در طول زمان تکرار می‌شوند.

امروزه حوزه‌ی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی بر مبنای کارهای داو شکل گرفته است. تحلیل‌گران حرفه‌ای معمولا سه فرضیه‌ی عمومی را برای تحلیل قبول می‌کنند که به سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال نیز معروف اند.

۱ همه چیز در قیمت لحاظ می‌شود

تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند همه چیز از مباحث بنیادی شرکت گرفته تا عوامل گسترده‌ی تاثیر گذار در بازار و حتی روان‌شناسی بازار، همه و همه خود را در نمودار قیمتی آن به نمایش می‌گذارند. این نظر مشابه فرضیه‌ی بازار کارآمد (EMH) است که نگاه مشابهی به انعکاس وقایع در قیمت سهام دارند. مسئله‌ای که باقی می‌ماند تحلیل بالا و پایین رفتن‌های قیمت است که با نواحی حمایت و مقاومت به آن‌ها پرداخته می‌شود.

۲ قیمت در جهت روند حرکت می‌کند

تحلیل‌گران تکنیکال انتظار دارند قیمت‌ها در یک روند حرکت کنند؛ حتی در حرکات تصادفی بازار نیز روندهایی مستقل از تایم‌فریم معاملاتی شکل خواهند گرفت. به بیان دیگر، بازار ترجیح می‌دهد در یک روند قبلی خود حرکت کند نه این که نامنظم رفتار کند. اغلب استراتژی‌های تکنیکال بر اساس این فرضیه شکل گرفته اند.

۳ تاریخ تکرار خواهد شد

تحلیل‌گران تکنیکال اعتقاد دارند تاریخ علاقه دارد خود را تکرار کند. ذات تکرار شونده‌ی حرکات قیمتی اغلب به روان‌شناسی بازار نسبت داده می‌شود که آن را بر اساس ترس‌ها و امیدهای معامله‌گران قابل پیش‌بینی می‌کند. تحلیل‌گران تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوهای نموداری این احساسات را تحلیل می‌کنند و حرکات بعدی بازار و روند آن را متوجه می‌شوند. با این‌ که سیستم‌های معاملاتی و انواع روش‌های این نوع در این ۱۰۰ سال به وجود آمده‌اند،‌ با این وجود اغلب آن‌ها به هم مرتبط اند زیرا هسته‌ی همگی آن‌ها مشاهده‌ی الگوهای قیمتی و تکرار پذیری آن‌ها در بازار است.

چگونه تحلیل تکنیکال به کار گرفته می‌شود؟

تحلیل به روش تکنیکال سعی می‌کند حرکات قیمتی هر چیز قابل معامله مانند سهام،‌ بازارهای آتی و جفت ارزها را پیش‌بینی کند. به زبان ساده می‌توان آن را را مطالعه‌ی مناطق حمایت و مقاومت سهام و واکنش‌های قیمت به آن نواحی تعریف کرد. در این نوع تحلیل هزاران شناساگر (indicator)، الگوهای قیمتی،‌ سیستم‌های معاملاتی و استراژی‌های زیادی در طول سالیان زیادی شکل گرفته اند. بعضی از این شناساگرها وضعیت روند داری بازار را بررسی می‌کنند، مانند نواحی مقاومت و حمایت، و بعضی دیگر به بررسی قدرت روند فعلی و احتمال قدرت گرفتن یا ضعیف شدن روند می‌پردازند. مهم‌ترین شناساگرها و اندیکاتورهای تکنیکال عبارت‌اند از خط روندها، کانال‌ها، میانگین‌های حرکتی و اندیکاتورهای تکانه‌ای.

به طور کلی تحلیل‌گران تکنیکال از انواع گسترده‌ی اندیکاتورهای زیر استفاده می‌کنند:

  • روندهای قیمتی
  • الگوهای نموداری
  • اندیکاتورهای حجم و تکانه (شتاب و سرعت)
  • اندیکاتورهای نوسان‌گر
  • میانگین‌های حرکتی
  • سطوح حمایت و مقاومت
  • نظریه‌ی الیوت یا موج‌شماری
  • الگوهای هارمونیک
  • تحلیلگران و معامله گران
  • نسبت‌های فیبوناچی

محدودیت‌ها

یکی از مهم‌ترین فرضیات تحلیل تکنیکال این است که تاریخ تکرار می‌شود. در صورتی که تاریخ همیشه به طور دقیق تکرار نمی‌شود. ممکن است اتفاقی که در گذشته آثاری در نمودار به جای گذاشته، به یک باره نتایج متفاوتی در آینده رقم بزند. هم‌چنین فرایندی به نام ورود تصادفی در بازارهای مالی وجود دارد که باعث به هم خوردن تحلیل‌ها می‌شود. به همین دلیل همواره تحلیل‌گران موفق در کنار تحلیل‌های تکنیکالی،‌ تحلیل‌های بنیادی و سایر روش‌های تحلیلی را نیز به کار می‌گیرند و از مدیریت سرمایه‌ی مناسب جهت ورود به معاملات خود استفاده می‌کنند.

از زبان نایل فولر: چرا از معامله گری روزانه متنفرم

از زبان نایل فولر: چرا از معامله‌گری روزانه متنفرم؟

قبل از مطالعه این مطلب بایستی متذکر شویم که مطالب زیر صرفا نظرات شخصی آقای نایل فولر یکی از تحلیلگران مشهور می‌باشند. همچنین منظور از معامله‌گری روزانه، معامله در تایم فریم روزانه نیست بلکه معامله به صورت بین روزی (IntraDay) می‌باشد که از برای انجام آن از تایم فریم‌های کوچکتر استفاده می‌شود.

چرا از معامله گری روزانه متنفرم

مدتی است که می خواهم در مورد چرایی تنفرم از معامله گری روزانه (Day-Trading) مطلبی بنویسم. چون حقیقتا از آن متنفرم! معامله گری روزانه چیزی است که همه با آن آشنا هستند؛ شما می توانید از یک غریبه بپرسید: “نظر شما در مورد معامله گری روزانه چیست؟”، و او احتمالا اینگونه به شما پاسخ خواهد داد: ” در عین پرریسک بودن، می تواند شما را به سرعت پولدار کند”. معامله گری روزانه یکی از عوامل اصلی کشیده شدن مردم به سمت دنیای معامله‌گری می‌باشد؛ زیرا آنها فکر می کنند که می توانند خیلی سریع به پول برسند و با فراگیری آن به زندگی رویایی خود دست یابند. با این وجود، پس از انجام آن، متوجه می شوند که کاری زمان بر و پر استرس می‌باشد و به سختی می توان همواره به پول رسید.

اگر درگیر معامله گری روزانه شوید، وارد بازی “برتری کمیت بر کیفیت” معاملات خواهید شد و این چیزی نیست که ما به آن باور داشته تحلیلگران و معامله گران باشیم. هدف ما کمک به معامله‌گران برای نگهداری سرمایه و انتظار صبورانه برای معاملات با احتمال موفقیت بالاست. خوشبختانه در این مطلب خواهید دید که معمولا برای بیشتر معامله‌گران، پایان راه معامله گری روزانه چندان جالب نیست.

از ظاهر کلیشه ای “معامله گر روزانه” متنفرم

شما، هر نوع معامله‌گر بازار مالی که باشید، از دید مردم یک “معامله گر روزانه” هستید که تمام روز در خانه، جلوی چند مانیتور می نشینید، به سرعت کلیدها را می فشارید و تلفن می زنید. در حقیقت، اگر در گفتگوی هنگام نهار یا شام، به دوستان و آشنایان خود بگوییم که معامله گر روزانه هستیم، اعتبار بیشتری برای خود می خریم… زیرا، هنگامیکه به کسی می گویید که معامله گر روزانه هستید، فورا یک تصویر خاص در سر آنها ایجاد می شود.

اگر بگویید که ” من یک معامله گر سوئینگ (swing-trader) بر پایه نمودار تایم فریم روزانه هستم و ۴ تا ۱۰ بار در ماه معامله انجام می دهم”، آیا کمتر هیجان برانگیز نخواهد بود؟

اصطلاح “معامله گر روزانه”، خیالی واهی است که درک عمومی از آن، جوان و پولدار بودن و داشتن ماشین فراری می‌باشد. از این رو، بسیاری از مردم جذب آن می شوند و می خواهند خود را “معامله گر روزانه” نشان دهند؛ هرچند که در واقعیت اینچنین نیست.

در حقیقت، از آنجا که یک معامله گر روزانه، می خواهد در بازار شبانه (overnight session) معامله کند، و در ساعت ۶ صبح نیز در بازار بعدی معامله انجام دهد، ۲ ساعت خواب شبانه دارد. بسیاری از معامله گران گرفتار تلاش برای پولدار شدن می شوند؛ زیرا آن را مورد قبول جامعه تلقی می‌کنند. از این رو در هر فرصتی که وجود دارد به نمودارها می‌چسبند و احتمالا پول زیادی نیز بدست نمی آورند. قطعا این راه درست معامله گری و یادگیری انجام معاملات نیست.

رویکرد بالا به پایین

بعنوان کسی که معامله‌گری را آموزش می دهد، وقتی به سایتهای معامله گری که آن را تبلیغ می کنند و اینکه چگونه بسیاری از آنان از طریق تازه واردان به وجوه زیادی دست یافته اند می اندیشم، تنفر بیشتری در خود احساس می کنم؛ نیازی به یادآوری نیست که در اینترنت، درمورد معامله گری روزانه و کسب سودهای سریع و کوچک (Scalping)، بسیار صحبت شده است. معامله گری روزانه را باید تنها یک معامله گر باتجربه انجام دهد؛ شاید هم هرگز نباید آن را انجام داد.

معامله گری را باید مانند ساختن یک خانه بدانید؛ در آغاز به یک پی نیاز دارید تا خانه را بر روی آن بسازید. سپس همچنان که خانه را می سازید، به جزئیات ریزتر و ریزتری می رسید تا اینکه در پایان از دکوراسیون داخلی و نوع تلویزیون سخن می گویید. بعنوان یک معامله گر، باید پیش از تلاش برای معامله در دوره های زمانی پایین تر، چگونگی کارکرد نمودارها و داینامیک قیمت در دوره زمانی بالاتر را بدانید. به این ترتیب معامله گری را باید همیشه به روش تکنیکال بالا به پایین، آموزش داد و آموخت. این روش آموزش من و همانی روشی است که بیش از یک دهه با آن به معامله می پردازم.

بیشتر کارگزاریها (نه همگی)، پول خود را از معامله گران روزانه بدست می آورند

دلیل دیگر تنفر من از معاملات روزانه این است که در واقع یک انگیزه مالی برای کارگزاری‌ها وجود دارد که مردم را به سمت افزایش تعداد معاملات سوق می دهند. بسیار ساده است. معاملات بیشتر، پول بیشتری را از اختلاف بین قیمت خرید و فروش (اسپرد) و کمیسیون ها به همراه دارد که خود به معنای پول بیشتر برای کارگزاران می باشد. بنابراین، بسیاری از آنها و صنعت بزرگتر فارکس، تمایل دارند معامله گران را به دام “بارها و بارها معامله کردن” بیاندازند. کارگزارانی که اسپرد بیشتری دارند، با هر معامله شما، پول بیشتری بدست می آورند، و از این رو، خواسته آنان این است که شما معامله کنید. از آنجا که معامله گران روزانه پول بسیار زیادی را برای بسیاری از آنان به ارمغان می آورند، در سایت بیشتر آنها اطلاعاتی درباره خطرات معامله گری روزانه نمی‌بینید.

باید بگویم که همه کارگزاریها، این کار را انجام نمی دهند؛ برخی اسپرد بسیار اندکی دارند و بر معامله روزانه تکیه نمی کنند؛ آنچه که برای معامله‌گر منصفانه‌تر است و بیشتر کارگزاریها آن را اعمال نمی‌کنند. یک کارگزار فارکس از دید یک معامله گر خرد تازه وارد، بی گمان مرجعی است که همواره به نفع مشتریان خود کار می‌کند. نکته این است که باید به درستی کارگزار خود را انتخاب کنید.

من بیشتر از ده سال است که معامله انجام می‌دهم و هنوز بصورت روزانه معامله نمی کنم؛ و این باید پیامی برای شما باشد. همه چیز به نگهداری سرمایه شما بر می‌گردد. بارها و بارها معامله کردن شما باعث می شود پول بیشتری به شکل اسپرد و کمیسیون به دست کارگزار شما برسد و پول کمتری برای شما باقی بماند که بتوانید در هنگام دریافت سیگنال‌هایی با احتمال موفقیت بالا با آن معامله کنید.

شکارچیان حدضرر (Stop Hunters) عاشق معامله گران روزانه‌اند!

از آنجا که معامله گران روزانه، بر پایه نمودارهای بین روزی (Intra-Day) معامله می کنند و برای بدست آوردن سودهای سریع اقدام به معامله با حدضررهای کوچک می‌کنند. بنابراین حد ضررشان به قیمت فعلی بازار نزدیک است. بزرگان بازار (Big Boys) و معامله گران سازمانی این معامله گران روزانه خرد را که حدضررهای بسیار زیادی را جهت شکار برای آنها فراهم می آورند، بسیار دوست دارند. با معامله روزانه و انجام معاملات فراوان در طول هفته، حدضرر معامله‌گران کوچک بارها فعال شده واز بازار به بیرون رانده می‌شوند و باعث می‌شود که به سختی بتوانید نرخ برد (Winrate) بالایی داشته باشید. معامله گران سازمانی، از مکان قرارگیری سفارشات خرید و فروش و حدضررها آگاهند؛ نه تنها کارگزاران، بلکه معامله گران سازمانی بزرگتر نیز با تلاش برای پیدا کردن حدضررهای معامله گران روزانه‌ کوچکتر به دنبال شکار حدضررها می‌باشند. آیا هیچ وقت به این موضوع اندیشیده اید که چطور هنگامیکه می خواهید یک معامله intra-day انجام دهید، بازار، پس از برخورد به نقطه stop، در جهت موقعیت آغازین شما حرکت می کند؟ هر چه بیشتر وارد معاملات روزانه شوید، ریسک بیشتری از سوی بزرگان بازار برای شکار حدضررتان را به جان می خرید.

مثال عملی Stop Hunting

نمودار دلار آمریکا/ین (USDJPY) در دوره زمانی ۱۵ دقیقه را در زیر می بینید. اگر در تلاش بودید که روی این نمودار معامله کنید، به هر تحلیلگران و معامله گران سه مورد سنجاق شده، می اندیشیدید.

چرا از معامله گری روزانه متنفرم

چگونه از Stop Hunting دوری جوییم

اکنون به نمودار USDJPY روزانه زیر نگاه کنید. هیچ یک از ستون های سنجاق شده ناموفق، دیده نمی شوند. با تمرکز بر نمودار روزانه، شکارهای کمتری را برای شکارچیان حدضرر فراهم می‌آورید و پول، زمان و تلاش خود را بیهوده هزینه نمی کنید.

چرا از معامله گری روزانه متنفرم

نویزهای بازار: فرکانس بالا و معامله بر پایه الگوریتم کمیتی به معامله گران روزانه خرد آسیب وارد می کند

با پیدایش معاملات فرکانس بالا ( High-Frequency ) و معامله بر پایه “الگوریتم کمیتی” سیگنالهای اشتباه، نمودارهای بین روزی را فرا گرفته‌اند؛ آنچه که آن را “نویزهای بازار” می نامم. در بازارهای امروزی، یک معامله‌گر روزانه خرد، برای بدست آوردن سود با سختی بیشتری نسبت به ده سال پیش، هنگامیکه معاملات فرکانس بالای کامپیوتری وجود نداشتند، روبرو می‌باشد. این معامله گران فرکانس بالا از یک برتری غیرمنصفانه برخوردار می باشند، زیرا داده ها را بسیار زودتر از ما می‌بینند. ( می توانید اینجا مقاله ای در مورد معامله گری high-frequency، بخوانید ). این نوع معاملات نمودارهای بین روزی را دگرگون کرده و با از بین بردن امکان پیش بینی، خواندن آنها را برای یک معامله‌گران روزانه سخت کرده‌اند.

اگر به نویزهای این نمودار که مربوط به تایم فریم ۵ دقیقه‌ای می‌باشد خوب نگاه کنید می بینید که دامنه حرکتی آن تنها ۱۵ پیپ می‌باشد و بسیار شلوغ و به سختی قابل خواندن است. به همه لرزش ها (shake out) و سیگنال های ناموفق بنگرید؛ این نوع معاملات حساب شما را به سرعت خالی خواهند کرد.

چرا از معامله گری روزانه متنفرم

دلیل دیگر برای تنفر من از معامله گری روزانه این است که هنگامیکه می توان با استفاده از دوره زمانی بالاتر، به نمودار هموارتری دسترسی داشت، چرا باید برای فیلتر سیگنال های نادرست و نویزهای بازار تلاش کرد؟ همانطور که برخی از شما آگاه هستید، من تنها در تایم فریم‌های بالاتر از ۱ ساعته، آموزش و معامله انجام می دهم و معمولا در خود تایم فریم ۱ ساعته نیز معامله نمی کنم. تایم فریم‌های محبوب من ۴ ساعته و روزانه می باشند و هر چیزی پایین تر از ۱ ساعته را نوعی “خودکشی” حساب می‌کنم.

حرفهای بی ربط را دور بریزید

معامله‌گری روزانه باعث می شود که به جای رویکرد “هر چه کمتر، بیشتر” معامله swing در تایم فریم‌های بالاتر، اندیشیدن به شیوه “هر چه بیشتر، بهتر”، قمار به صورت یک عادت درآید و تقویت شود. همانطور که دیدیم، امروزه، معامله‌گران روزانه خرد، رقابتی دشوار با کامپیوترها و الگوریتم های طراحی شده توسط “جادوگران” ریاضیات را پیش روی خود می بیند.

چرا باید زمان خود را از دست داد و در رقابت با چنین بازیگرانی، که برتری غیر منصفانه ای نیز دارند، اعتماد به نفس خود را از بین برد؛ در حالیکه راهی بس ساده تر و سودآورتر وجود دارد؟

بدین رو، من در نمودارهای دوره های ۴ ساعته و روزانه معامله می کنم و همه آنچه را که در دوره های کوچکتر به دلیل الگوریتم های جادویی ریاضی و کامپیوترهای بزرگ روی می دهد فیلتر می کنم. به گمان من تفاوت بین معامله روزانه و معامله سوئینگ تایم فریم‌های بالاتر، هوشمندانه‌تر کار کردن است و نه سخت‌تر. رویکرد هوشمندانه‌تر شما نیز معامله در تایم فریم‌های بالاتر و چشم پوشی از همه رویدادهای کوچک و بی اهمیت که معامله گران روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنند می‌باشد.

نقش پررنگ «تحلیلگر امید» در معاملات الگوریتمی

طی چند سال اخیر، معاملات الگوریتمی ، کلید واژه ای است که در بازار سرمایه به کرات استفاده می شود. گسترش و توسعه این معاملات از آن جهت دارای اهمیت است که این مکانیسم می تواند تا حد قابل توجه ای سرعت و حجم معاملات را افزایش دهد. همچنین این نوع معاملات می تواند از دستکاری در قیمت ها، رفتارهای هیجانی معامله گران جلوگیری کرده و نقد شوندگی بازار را تا حد مطلوبی افزایش دهد. در همین راستا، برگزاری مسابقات الگوریتمی در ٢ سال گذشته منجر به خلق فضایی جدید و نوآور شده است که می تواند مشارکت هرچه بیشتر کارشناسان این حوزه را به همراه داشته باشد.

نقش پررنگ «تحلیلگر امید» در معاملات الگوریتمی

طی چند سال اخیر، معاملات الگوریتمی ، کلید واژه ای است که در بازار سرمایه به کرات استفاده می شود. گسترش و توسعه این معاملات از آن جهت دارای اهمیت است که این مکانیسم می تواند تا حد قابل توجه ای سرعت و حجم معاملات را افزایش دهد. همچنین این نوع معاملات می تواند از دستکاری در قیمت ها، رفتارهای هیجانی معامله گران جلوگیری کرده و نقد شوندگی بازار را تا حد مطلوبی افزایش دهد.

در همین راستا، برگزاری مسابقات الگوریتمی در 2 سال گذشته منجر به خلق فضایی جدید و نوآور شده است که می تواند مشارکت هرچه بیشتر کارشناسان این حوزه را به همراه داشته باشد.

شرکت تحلیلگر امید که یکی از فعالان اصلی در این مسابقات است طی سال گذشته توانست بیشترین جوایز هر بخش را به خود اختصاص دهد. در سال گذشته، این مسابقات در سه بخش سهام، اوراق و چالش حل مسئله برگزار شد که نمایندگان شرکت تحلیلگر امید توانستند در سه بخش مزبور جوایز نخست را به خود اختصاص دهند.

با توجه به اینکه تحلیلگر امید در زمینه استفاده از الگوریتم ها و در میان شرکت های هم تراز، پیشتاز به شمار می رود، امسال نیز در بخش های مختلف این مسابقات حضور فعال و قابل توجه ای دارد.

در زمینه استفاده از الگوریتم ها ومزایای آن سید امید موسوی، مدیرعامل تحلیلگر امید در گفتگویی با "دنیای اقتصاد" بیان کرد: با توجه به نیاز سرمایه‌گذاران، الگوریتم‌ها از روابط بسیار ساده (مانند خرید و فروش بین دو قیمت مشخص و اجرای مکرر آن برای نوسان‌گیری) تا الگوریتم‌های به شدت پیچیده (مانند پیش بینی روند بازار سهام و جابجایی به موقع بین بازار بدهی و سهام و استفاده از تحلیل داده‌های حجیم برای آنالیز داده ها و متغیرهای اقتصادی) متغیر خواهند بود.

وی در ادامه افزود: وضعیت به نحوی خواهد شد که معامله‌گران، تحلیلگران، سبدگردانان و کارگزاران با ربات‌های معامله‌گری که مستقیما از سرمایه‌گذار دستور می‌گیرند جایگزین خواهند شد. هوش مصنوعی به‌راحتی تحلیل و پردازش اطلاعات مالی را به صورت شخصی سازی شده انجام و در اختیار سرمایه‌گذاران قرار خواهند داد و روش‌های آزمون و خطا جهت بهینه‌سازی معاملات، جای خود را به یادگیری ماشین (machine learning) و آنالیز داده‌های حجیم (big data analyzing) خواهند داد.

خدمات الگوریتمی تحلیلگر امید

مدیرعامل شرکت تحلیلگر امید در ادامه با اشاره به خدمات الگوریتمی این شرکت افزود: باید به این نکته توجه کرد که تا یکی دو سال آینده الگوریتم‌ها به بازی ارکان بازار تبدیل خواهند شد. هم اکنون در تحلیلگر امید بیش از 5 نوع خدمات الگوریتمی در بازار سرمایه ایران به مشتریان ارایه می‌دهیم. که این خدمات شامل مشاوره و اجرای بهینه استراتژی‌های معاملاتی (سرمایه‌گذار حقیقی)، اجرای بهینه معاملات (شرکت‌های سرمایه‌گذاری)، خدمات الگوریتمی (کارگزاران)، اجرای الگوریتمی تحلیلگران و معامله گران بازارگردانی (صندوق‌های بازارگردانی یا بازارگردانان)و خرید و فروش الگوریتمی اوراق و سهام و آربیتراژ در بازارهای مختلف مالی (بانک‌ها و شرکت‌های تامین سرمایه) است.

وی در خصوص مزیت‌ها و انتفاع معاملات الگوریتمی برای بخش‌های مختلف گفت: اولین گروهی که از معاملات الگوریتمی بهره‌مند می شوند سرمایه گذاران خواهند بود. الگوریتم‌ها و معاملات الگوریتمی، معامله‌گران را بهره­ورتر و بازار را عمیق‌تر، کاراتر و منصفانه‌تر خواهند کرد. نتایج اولیه این الگوریتم‌ها بهبود فرآیندهای کشف قیمت، کاهش هزینه‌های معاملاتی به دلیل افزایش عمق و کاهش اسپرد سهام، نوسان پذیری کمتر و تحلیل پذیری بیشتر خواهد بود. بدین ترتیب بازار در یک عادی جدید خواهد بود با این تفاوت که ریسک‌های نقدشوندگی، نوسان‌پذیری و دستکاری در قیمت‌ها برداشته شده است.

موسوی افزود: همچنین نهادهای ناظر نیز می‌توانند از افزایش حجم و ارزش معاملات و عمیق شدن بازار برای جذب بهتر سرمایه گذار خارجی استفاده کنند. علاوه بر آن، بدلیل افزایش کارایی و عمق بازار، مشکلات کمتری در زمان بروز بحران های مالی و یا اخبار منفی مخابره شده متوجه بازار خواهد شد.

وی در پایان گفت: تکنولوژی معاملات الگوریتمی، تحولی بزرگ در بازار سرمایه ایران است. پیش بینی‌ها و آمار ارائه شده درخصوص استفاده از الگوریتم‌ها و راهبردهای الگوریتمی در دنیا، امیدبخش است و از افزایش استفاده از آن ها تا بیش از 80 درصد حجم کل معاملات حکایت دارد.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست

پایه اساسی تحلیل تکنیکال بررسی دقیق رفتار قیمت سهام است که در نتیجه رفتار عموم معامله‌گران شکل می‌گیرد. برخلاف تحلیل‌گر بنیادی که تلاش می‌کند ارزش ذاتی سهام شرکت‌ها را بر مبنای داده‌های بنیادی از قبیل مقدار فروش و حاشیه سود و غیره برآورد کند، تحلیل‌گر تکنیکال به دنبال آن است که حجم معاملات و روند قیمت سهام شرکت را زیر ذره‌بین بگذارد.

ابزارهای تحلیل تکنیکال به این منظور توسعه داده شده‌اند که تحلیل‌گر بتواند تاثیرات فرایند عرضه و تقاضا را روی قیمت سهام به دقت بررسی کند. معمولا از این تحلیل برای یافتن سیگنال‌های معاملاتی در بازه‌های زمانی کوتاه استفاده می‌شود، اما این امکان هم وجود دارد که از ابزارهای این روش تحلیلی برای مقایسه عملکرد یک شرکت با کلیت صنعتی که در آن فعالیت دارد و نیز با عملکرد کلی بازار استفاده شود.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکالی که تحلیل‌گران امروزی می‌شناسند و به کار می‌برند، نخستین بار از طرف شخصی به نام چارلز داو در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد. چارلز داو روزنامه‌نگار و کارآفرین هم بود و نشریه معروف «وال‌استریت ژورنال» را هم او پایه‌گذاری کرده است. همچنین او با همکاری ادوارد جونز شاخص صنعتی داو جونز را معرفی کرد. از آن به بعد کارشناسان و تحلیل‌گران دیگری از قبیل ویلیام همیلتون، ادسون گلد و جان مگی کمک کردند تا پایه‌های اصلی این روش تحلیلی شکل بگیرد. در حال حاضر و بعد از گذشت چندین دهه تحقیق و بررسی، صدها الگوی تحلیلی و روش سیگنال‌یابی به بدنه تحلیل تکنیکال راه یافته است.

فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که روند معاملات و نوسان‌های قیمت در گذشته، می‌تواند شاخص مناسبی برای تخمین قیمت در آینده باشد. تحلیل‌گران حرفه‌ای معمولا این روش تحلیلی را در کنار روش‌های تحلیلی دیگر به کار می‌گیرند. اما از آن‌جا که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال به نسبت ساده‌تر از فراگیری تحلیل بنیادی است، بسیاری از معامله‌گران خرد فقط بر این نوع تحلیل تکیه دارند و تلاش می‌کنند با استفاده از سیگنال‌های تحلیل تکنیکال، روند قیمت را در کوتاه‌مدت تخمین بزنند و با ورود و خروج سریع به سهام یک شرکت، درآمد کسب کنند.

پیش‌فرض‌های اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیل‌گران تکنیکال روی هم رفته ۳ پیش‌فرض اساسی را برای روش تحلیلی خودشان می‌پذیرند:

۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده است

تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که همه اخبار و مولفه‌های تاثیرگذار، از وضعیت بنیادی شرکت گرفته تا مولفه‌های موثر بر اقتصاد کلان و روانشناسی و احساسات معامله‌گران، در قیمت منعکس شده است. این فرضیه را می‌توان به‌نوعی با نظریه «بازار کارا» مقایسه کرد که می‌گوید اطلاعات جدید با سرعت بالا بر بازار تاثیر می‌گذارد و قیمت‌ها با توجه به این داده‌ها تعدیل می‌شوند. آنچه باقی می‌ماند روند عرضه و تقاضا است که روند حرکت قیمت را در آینده تعیین می‌کند.

۲. قیمت در قالب یک روند مشخص تغییر می‌کند

تحلیل‌گران تکنیکال قبول دارند که حتی تغییرات قیمت در بازار، حتی اگر تصادفی به نظر برسد، در قالب یک روند مشخص انجام می‌گیرد. به زبان ساده‌تر، قیمت سهام یک شرکت بیشتر احتمال دارد که روند (نزولی یا صعودی) قبلی خود را ادامه بدهد. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال استوارند بر مبنای این فرض طراحی شده‌اند.

تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند

۳. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند

تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند تاریخ تکرار می‌شود. طبیعت تکرار‌شونده نواسان‌های قیمت را هم معمولا به برآیند روانشناسی معامله‌گران و فعالان بازار نسبت می‌دهند که بر اساس احساساتی انسانی از قبیل ترس و طمع و هیجان شکل می‌گیرد. تحلیل‌گران تکنیکال با مطالعه دقیق الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت سهام تلاش می‌کنند این احساسات را تحلیل کنند تا درک بهتری نسبت به تحرکات قیمت داشته باشند. اگرچه بیش از یک قرن است که صاحب‌نظران تحلیل تکنیکال سبک‌های تحلیلی مختلفی را توسعه داده‌اند و به کار گرفته‌اند، اما این اعتقاد وجود دارد که همه این روش‌ها در اصل یک تحلیلگران و معامله گران چیزند، چرا که مبنای آن‌ها الگوهای تکرارشونده در رفتار قیمت‌ها است.

انواع تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم، از معرفی تحلیل تکنیکال بیش از یک قرن می‌گذرد و در این مدت معامله‌گران و تحلیل‌گران بزرگ روش‌های تحلیل را شاخ‌وبرگ داده‌اند و در قالب کتاب‌ها و مقاله‌هایی که نوشته‌اند، ابزارها و روش‌های متعددی برای این نوع تحلیل معرفی کرده‌اند. در اینجا بعضی از معروف‌ترین و پرکاربردترین روش‌های تحلیل تکنیکال را به‌اجمال مرور می‌کنیم.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

بیشتر اوقات منظور از تحلیل تکنیکال کلاسیک، اصول و مقدمات روش تحلیل است. معرفی انواع نمودار قیمت (نمودار میله‌ای، نمودار خطی و نمودار شمعی)، مفهوم حمایت و مقاومت، خط روند، کانال‌کشی، میانگین‌های متحرک و غیره همگی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند. علاوه بر این، انواع اندیکاتور (مک‌دی، آر‌اس‌آی، استوک آر‌اس‌ای و غیره) در این روش تحلیلی به کار گرفته می‌شود.

ابزارها و روش‌هایی که با عنوان تحلیل تکنیکال کلاسیک شناخته می‌شوند به‌نوعی پیش‌نیاز درک و یادگیری سایر روش‌های تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند. البته این روش تحلیلی هم به نوبه خود روش کاملی است و می‌شود بر اساس آن استراتژی‌های مختلف معاملاتی تعریف کرد، اما به‌مرور زمان در کنار این روش‌های اولیه، روش‌ها و ابزارهای پیچیده‌تری هم توسعه داده شده‌اند که هر کدام فلسفه خاص خودش را دارد.

پرایس اکشن

روش پرایس اکشن (یا تحرکات قیمت) را شاید بتوان در دسته تحلیل تکنیکال کلاسیک جا داد، اما معامله‌گرانی که از این روش تحلیلی استفاده می‌کنند در سال‌های اخیر کوشیده‌اند روش تحلیلی خودشان را یک روش تحلیل تکنیکال مستقل معرفی کنند. روی هم رفته تحلیل‌گران پرایس اکشن تلاش می‌کنند تمام توجه خودشان را به خود قیمت معطوف کنند و تا جایی که می‌توانند از روش‌ها و ابزارهای پیچیده دور بمانند. این روش تحلیلی تاکید بسیار کمی روی اندیکاتورها دارد و بیش از همه از الگوهای شمعی ژاپنی و خط روندهای ساده استفاده می‌کنند.

روش ایچی‌موکو

روش ایچی‌موکو یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که روزنامه‌نگار و تحلیل‌گری ژاپنی به نام هوسودا گوئیچی توسعه داده است. این روش تحلیلی در واقع روشی تکمیلی برای تحلیل نمودارهای شمعی است که علاوه بر بعد قیمت، بعد زمان را هم در نظر می‌گیرد. ایچی‌موکو را با اصطلاح «نمودار ابری» هم می‌شناسند و اگر نمودارهای مبتنی بر این روش تحلیلی را دیده باشید، حتما چشم‌تان به ابرهای ایچی‌موکو آشناست!

نظریه امواج الیوت

رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریه‌ای را معرفی کرد که تا امروز هم کاربرد دارد. اساس نظریه الیوت شباهت زیادی به نظریه چارلز داو دارد، اما شهرت الیوت بیش از همه به خاطر معرفی الگوی امواج حرکتی قیمت‌ها است. الیوت در بررسی‌هایش متوجه شد که قیمت‌ها در یک روند صعودی بلندمدت، ابتدا در قالب یک روند صعودی پنج‌موجی حرکت می‌کنند و پس از رسیدن به اوج، در قالب یک روند اصلاحی سه‌موجی تعدیل می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، تحلیل‌گران و معامله‌گران زیادی سراغ نظریه امواج الیوت رفته‌اند و کتاب‌های متعددی در این زمینه نوشته‌اند و کوشیده‌اند با ارائه مثال‌های متعدد، روش تحلیلی الیوت را بیش از پیش توسعه بدهند.

روش تحلیلی نئوویو

روش تحلیل نئوویو در واقع یکی از روش‌هایی است که بر مبنای تحلیل تکنیکال امواج الیوت توسعه یافته است. این روش تحلیلی را شخصی به نام گلن نیلی پایه‌گذاری کرده است و کوشیده است قواعدی را وضع تحلیلگران و معامله گران کند که تا تحلیل‌گر بتواند با اتکا به این قواعد، تا جای ممکن با مشکلات و ضعف‌های روش تحلیل الیوت مواجه نشود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از منتقدان تحلیل تکنیکال می‌گویند تاریخ دقیقا به همان شکلی که سابقا رخ داده تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه روند قیمت‌ها در گذشته فایده مشخصی ندارد و می‌شود از آن صرف نظر کرد. عده دیگری از منتقدان معتقدند که اگرچه تحلیل تکنیکال در مواردی درست کار می‌کند، اما فقط به این دلیل است که تحلیل تکنیکال نوعی پیش‌بینی خودمحقق‌کننده است؛ یعنی اینکه پیش‌بینی‌های این روش تحلیلی باعث می‌شوند این پیش‌بینی‌ها در نهایت محقق شوند.

مثلا وقتی تعداد زیادی از معامله‌گران با استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسند که در قیمت مشخصی اقدام به فروش سهام‌شان بکنند، سهام شرکت پس از رسیدن به این قیمت با عرضه شدید همراه می‌شود و در نتیجه قیمت سهامش افت می‌کند و به این ترتیب پیش‌بینی تحلیل‌گران محقق می‌شود. وقتی هم که قیمت شروع به نزول می‌کند، ممکن است بقیه معامله‌گران هم از ترس ریزش بیشتر قیمت‌ها، اقدام به فروش سهام‌شان بکنند و به این ترتیب فشار فروش مضاعفی روی سهم شکل بگیرد.

با این حال، تحلیل‌گران بنیادی می‌گویند اگر قیمت سهام شرکت زیر ارزش ذاتی باشد، این نوسان‌ها و هیجانات کوتاه‌مدت تاثیری روی روند بلندمدت سهام ندارد و قیمت سهام در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد.

افزایش سرمایه شرکت ها در بورس

معایب و مزایای تحلیل تکنیکال

هر ابزاری اگر درست و به‌جا استفاده شود می‌تواند مفید باشد، ولی اگر کسی بدون دانش و مهارت کافی سراغ آن ابزار برود ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. تحلیل تکنیکال هم از این نظر تفاوتی با ابزارهای دیگر ندارد. پس بهتر است هنگام استفاده از این ابزار با معایب و مزایای آن به‌خوبی آشنا باشیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

یادگیری آسان: ایده کلی، مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال به‌نسبت ساده‌اند و تقریبا هر کسی که به عالم معامله‌گری علاقه‌مند باشد می‌تواند با صرف مدت‌زمانی کوتاه، در این زمینه به دانش و مهارت کافی دست پیدا کند.

توجه: فرایند تحلیل با فرایند معامله بسیار متفاوت است. ممکن است شخصی به‌سرعت به ابزارهای تکنیکال مسلط شود و بتواند به‌خوبی استراتژی‌های معاملاتی را توضیح بدهد، اما نتواند معاملات خوبی در بازار سرمایه داشته باشد. معامله‌گری مهارتی است که فقط از راه کسب مهارت تحلیل تکنیکال به دست نمی‌آید.

تعیین محدوده‌های مناسب برای خریدوفروش: استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی می‌شوند، از آنجا که به مفهوم ریسک به ریوارد (یا نسبت ریسک به بازده انتظاری) توجه دقیق دارند، می‌توانند محدوده‌های مناسب قیمتی برای خرید یا فروش یک سهم را به‌دقت مشخص کنند.

سرعت بالا در فرایند تحلیل: تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند.

هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد

معایب تحلیل تکنیکال

عدم توجه به ارزش ذاتی: بسیاری اوقات آنچه که توجه خریداران را به سهام یک شرکت جلب می‌کند ارزش ذاتی آن شرکت است، ولی تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به این موضوع ندارد. در واقع ممکن است سهام شرکتی مدت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله شود، ولی از نظر تحلیل تکنیکال، قیمت سهام آن شرکت مناسب خرید تشخیص داده شود. در چنین حالتی، خرید سهام آن شرکت ممکن است ریسک بالایی داشته باشد و احتمال افت قیمت بسیار زیاد باشد.

بی‌توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری: معامله‌گرانی که صرفا به روش‌های تکنیکال تکیه دارند، شاید هیچ توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری و سهامداری نداشته باشند. سرمایه‌گذاران بلندمدت در تلاشند سراغ شرکت‌هایی بروند که در طول زمان، ارزش ذاتی‌شان بالا می‌رود و در نتیجه قیمت سهام‌شان هم در بازار افزایش می‌یابد. این سرمایه‌گذاران توجهی به نوسان‌های کوتاه‌مدت بازار سهام ندارند و سعی می‌کنند در بازه‌های زمانی بلندمدت سودهای دلچسب کسب کنند. مشخص است که این سرمایه‌گذاران از آنجا که می‌دانند روی چه کسب‌وکاری سرمایه‌گذاری کرده‌اند، استرس و نگرانی از آینده سهام‌شان ندارند. اما تحلیل‌گران تکنیکال ممکن است بیش از اندازه روی تحرکات کوتاه‌مدت قیمت توجه کنند و از توجه به تصویر کلی غافل شوند. طبیعی است که در چنین حالتی، کوچک‌ترین نوسان بازار می‌تواند باعث ایجاد فشار روانی برای معامله‌گر شود.

مشکل حد ضرر در بازار بورس ایران: یکی از مهم‌ترین نکاتی که در استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می‌شود «حد ضرر» است. به زبان ساده، هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

وقتی بحث تحلیل بازارها در میان باشد، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری‌اند که به دو انتهای یک طیف تعلق دارند. از هر دوی این روش‌ها برای تحلیل و بررسی و پیش‌بینی روند آینده بازارها استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی سرمایه‌گذاری یا معاملاتی، هر دوی این روش‌های تحلیلی طرفداران و مخالفان خودشان را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت است. تحلیل بنیادی تلاش می‌کند همه چیز را از اقتصاد کلان و وضعیت صنایع مختلف گرفته تا وضعیت مالی و شیوه‌های مدیریتی یک شرکت، به دقت بررسی کند. مطالعه دقیق مواردی از قبیل سود خالص، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت از اجزای جدایی‌ناپذیر تحلیل بنیادی است.

در طرف دیگر طیف تحلیل‌گران تکنیکال نشسته‌اند که می‌گویند قیمت یک سهام و حجم معاملات آن سهام تنها ورودی‌های تحلیل هستند و به اطلاعات دیگر نیازی وجود ندارد. آن‌ها می‌گویند همه داده‌های بنیادی در قیمت انعکاس یافته و بنابراین لازم نیست این داده‌ها را بررسی کنیم. تحلیل‌گران تکنیکال کاری به ارزش ذاتی سهام ندارند، بلکه تلاش می‌کنند با تحلیل نمودار قیمت سهام و شناسایی الگوها و روندها، تخمین بزنند که قیمت سهام در آینده چه تغییراتی خواهد داشت.

نکته: بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال را می‌توان برای هر چیزی که در هر بازاری معامله می‌شود به کار برد. از قیمت طلا و دلار در بازار ایران گرفته تا قیمت سهام و اختیار فروش و نرخ برابری ارزها در بازار فارکس و قیمت رمزارزها. می‌شود گفت به همین دلیل است که بسیاری از تازه‌کارها اول از همه سراغ این روش تحلیلی می‌روند؛ روش تحلیلی که از ابزارهای آن می‌شود در بازارهای مختلف استفاده کرد. اما معامله‌گران و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای به‌ندرت خودشان را به تحلیل تکنیکال محدود می‌کنند و تلاش‌شان این است که این روش تحلیلی را در کنار روش‌های دیگر به کار بگیرند.

فشار نزولی در بازار سکه حجم فروش ها را افزایش خواهد داد

فشار نزولی در بازار سکه حجم فروش ها را افزایش خواهد داد

تحلیلگران باور دارند که ثبات سکه زیر محدوده ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می تواند زمینه ساز افزایش فشار فروش تا محدوده ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شود.

به گزارش صدای بورس,روز سه شنبه در بازار پشت خطی، برخی معامله گران سکه حاضر بودند این فلز گران بها را زیر محدوده مقاومتی ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به فروش برسانند. بعدازظهر روز چهارمین روز هفته،‌ در برخی معاملات خرد آنلاین‌،‌ معامله گران اعلام می کردند که سکه را در نقطه ۱۴ میلیون و ۱۵۰ هزار تومان به فروش می رسانند. تحلیل گران فنی باور دارند که تثبیت سکه زیر محدوده ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می تواند زمینه ساز افزایش فشار فروش تا محدوده ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شود. در تحلیلگران و معامله گران کنار این، ارزش ذاتی فلز گران بهای داخلی تا زیر محدوده ۱۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان پایین رفته و این موضوع نیز سکه را تحت فشار نزولی سنگینی قرار داده است.

به گزارش اکو ایران,در این شرایط، رشد قیمت دلار می تواند تا حدی نزولی ها را از بازار سکه خارج کند. به عنوان مثال، در صورتی که دلار بتواند به بالای مرز ۳۲ هزار تومان برود، ارزش ذاتی سکه بیش از ۲۰۰ هزار تومان رشد خواهد کرد و انتظارات نزولی در این بازار تعدیل خواهد شد. در کنار این شکست مرز ۳۲ هزار تومان می تواند باورهای افزایشی سکه بازان در مورد قیمت دلار را تقویت کند که این موضوع نیز تا حدی تمایل به فروش فلز گران بهای داخلی را پایین می آورد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.