نرخ roi
نرخ roi
یکتانت – بزرگترین پلتفرم تبلیغات آنلاین – بزرگترین پلتفرم تبلیغات آنلاین در ایران
هر شخص یا مجموعهای که برای کاری سرمایهگذاری میکند، به دنبال بازگشت سرمایه و سودآوری است. حال این سودآوری میتواند منافع مالی یا معنوی را در پی داشته باشد. در مورد تبلیغات نیز کاملا به همین صورت است و چه از نظر عدهای، تبلیغات را هزینه بدانیم و چه از نظر برخی دیگر به چشم سرمایهگذاری به آن نگاه کنیم، به هر حال باید ببینیم سرمایه ما چه زمانی بر میگردد.به زبان ساده نرخ بازگشت سرمایه یعنی در یک کمپین تبلیغاتی نسبت سود بهدست آمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است. بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایهگذاری انجام شده، خروجی بهتری بگیریم و از روشهای مقرونبهصرفه ولی پربازخورد استفاده کنیم میتوانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوارتر باشیم. در واقع باید بررسی کنیم هزینهها صرف چه چیزی شده است و آیا عملکرد ما خوب بوده یا خیر.در این مطلب بیشتر درباره نرخ بازگشت سرمایه، فرمول محاسبه، کاربرد و مزایا و معایب آن صحبت خواهیم کرد.
نرخ بازگشت سرمایه که با ROI) Return on Investment) نیز شناخته میشود، یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی را نشان میدهد. حتی بسیار از کارشناسان و متخصصان معتقدند زمان تدوین استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات بهویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ، باید نرخ بازگشت سرمایه را به عنوان معیار اصلی در نظر گرفت و استراتژی را براساس آن تدوین کرد.اگر بخواهیم ساده بگوییم ROI چیست، شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برندسازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است.تبلیغات سرمایهگذاری است و نمیتوان آن را از اولولیتهای کاری خارج کرد، ولی بیتردید فرمولی جدید برای نرخ ROI در دنیای امروز که هر هزینهای باید حساب شده باشد و وقتی دست کسب و کارها به ویژه استارتاپها برای هزینه کردن باز نیست، طبیعی است که بخواهند سرمایه خود را به بهترین شکل هزینه کنند. بنابراین اینجاست که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند.به کمک ROI نهتنها میتوانیم ببینیم هزینههای تبلیغاتی صرف چه موضوعاتی شده و چگونه این هزینهها باید خرج شود، بلکه میتوانیم عملکرد تیم بازاریابی را نیز بسنجیم و ببینیم تا چه اندازه توانستهاند بهینه عمل کنند.
بیشتر بخوانید: تبلیغات نصب اپلیکیشن از طریق تبلیغات کلیکی با ROI بالا
همان طور که در تعریف بالا هم اشاره کردیم نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به بیان ساده سود حاصله از سرمایهگذاری نسبت به کل هزینه پرداختی است. براین اساس میتوانیم خیلی ساده فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه را به صورت زیر به دست آوریم:
نرخ بازگشت سرمایه = (کل هزینه – کل درآمد) / کل سرمایه گذاری
برای اینکه بتوانید نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را براساس درصد حساب کنید، میتوانید نتیجه بالا را در ۱۰۰ ضرب کنید.شاید در نگاه اول با یک فرمول ساده روبهرو باشیم، اما توجه کنید که این فرمول در دل خود موارد زیادی را دارد که گاهی محاسبه آنها بهسادگی امکانپذیر نیست.
بعد از اینکه فهمیدیم نرخ بازگشت سرمایه چیست و با چه فرمولی محاسبه میشود، حالا زمان آن رسیده که ببینیم ROI چه کاربردی دارد و کجا میتوانیم از آن استفاده کنیم. شاید به راحتی بتوان کاربرد نرخ بازگشت سرمایه در سازمان و تدوین استراتژیهای بازاریابی را حدس زد.یکی از اصلیترین کاربردهای ROI زمانی است که شما میخواهید ببینید در ازای سرمایهگذاری انجام شده چه خروجیای گرفتهاید و سود به دست آمده چقدر بوده است. به عنوان مثال نرخ بازگشت ۴۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و نشان میدهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیبتان شده است.یکی دیگر از کاربردهای ROI مربوط به زمانی است که میخواهید محصول جدیدی را روانه بازار کنید. بنابراین میخواهید بسنجید محصول جدید تا چهاندازه برایتان سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول میتوانید به کمک ROI میزان سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه ROI در برخی از بازارها وجود نداشته باشد، میتوانید با شبیهسازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت سرمایه را به صورتی تقریبی بهدست آورید.
بیشتر بخوانید : نرخ پرش یا بانس ریت (Bounce Rate) چیست؟
تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد بهویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی مربوط است و پیچیدگیهای خاصی دارد کار سادهای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی میتواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.اگر بخواهیم مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه را بیان کنیم، میتوانیم به مهمترین موارد زیر اشاره داشته باشیم:
how to get free bitcoin 2021 بیت کوین رایگان
اما در مورد مهمترین معایب ROI میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برای اینکه بتوانید درک بهتری از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) داشته باشید و کمی از فاز تئوری خارج شویم، بد نیست این موضوع را با یک مثال بررسی کنیم.تصور کنید یک کتاب فروشی آنلاین دارید و سود خالصی که در ازای سفارش هر مشتری نصیبتان میشود ۲۰ هزار تومان باشد. از آنجایی که قیمت کاغذ بالا رفته و حاشیه سود کمی دارید و از طرف دیگر رقابت در بازار کار شما حسابی داغ است، تصمیم میگیرید یک میلیون تومان بابت هزینه تبلیغات در شبکههای اجتماعی بپردازید تا بتوانید مشتریان خود را افزایش دهید.حال تصور کنید درآمد کل شما در این کمپین ۱٫۵ میلیون تومان بوده است. حالا براساس فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه داریم:۰٫۵ = ۱،۰۰۰،۰۰۰ / (۱،۰۰۰،۰۰۰ – ۱،۵۰۰،۰۰۰)با ضرب نتیجه به دست آمده در ۱۰۰ متوجه میشوید که نرخ بازگشت سرمایه شما ۵۰ درصد بوده که عدد خوبی است. در واقع اگر در ازای هر مشتری ۲۰ هزار تومان سود کنید، برای یک میلیون تومانی که بابت تبلیغات پرداخت کردهاید باید ۵۰ مشتری جذب کنید تا به نقطه سر به سر برسید و وگرنه ضرر میکنید. هر چه از تعداد مشتریانتان از ۵۰ نفر بیشتر شود، سود شما بیشتر خواهد بود.
برای بهبود نرخ بازگشت سرمایه راههای مختلفی وجود دارد. افزایش سود، کاهش مخارج، بهبود راندمان و کارایی و افزایش آگاهی از برند میتوانند مصداقهای مختلفی از بهبود نرخ بازگشت سرمایه باشند. اولین قدم برای بهبود ROI مشخص کردن تعریف دقیق و واضحی از “بازگشت سرمایه” مورد نظر شما است. تعداد فروش بیشتر، افزایش سود به ازای هر فروش، سودهای کلانتر، کاهش قیمت سر به سر، کاهش هزینههای تولید، داشتن رضایت مشتری و برندینگ مثالهای خوبی از تعریف اهداف و بازگشت سرمایه هستند. برای نمونه به جای تعریف “افزایش فروش” به عنوان هدف، “افزایش فروش در بازه زمانی مشخص، در یک منطقه خاص، از یک کانال توزیع بخصوص” را به عنوان هدف در نظر بگیرید.
بیشتر بخوانید: چگونه سرویس ریتارگتینگ محصول یکتانت باعث افزایش فروش مقداد آی تی شد؟
مشخصترین راه بهبود نرخ بازگشت سرمایه، افزایش فروش یا بالا بردن قیمت فروش و در نهایت افزایش سود است. دیگر راه بهبود نرخ بازگشت سرمایه کاهش هزینههاست. هزینههای خود را به تعداد فروش سر به سر تقسیم کنید تا دید بهتری نسبت به راهها و فرصتهای کاهش هزینهها پیدا کنید.
توقعات خود را مورد ارزیابی دوباره قرار دهید. اینگونه نیست که هر سرمایه گذاری به صورت ریالی به شما سود برساند. به عنوان مثال ارسال ایمیل تبریک عید به مشتریان، فروش شما را افزایش نخواهد داد ولی سبب افزایش رضایتمندی و وفاداری مشتریان میشود. یا مثلا دادن مزایا و تسهیلات بیشتر به کارمندان سبب افزایش مخارج شما شده ولی رضایت شغلی برای کارمندان ایجاد میکند و کارایی و راندمان آنها را افزایش خواهد داد. بنابراین توقعات خود از نرخ ROI را مورد بررسی دوباره قرار دهید تا بتوانید نرخ بازگشت سرمایه را بهبود دهید.
جمع بندینرخ بازگشت سرمایه (ROI) یکی از مهمترین سنجههایی است که پیش از تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا بعد از اجرای کمپینها به صورت دقیق بررسی شود. نرخ بازگشت سرمایه به ما میگوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کردهایم و عملکرد تیم بازاریابی در بهینهسازی هزینهها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده است.البته نرخ بازگشت سرمایه صرفا در کمپینهای تبلیغاتی آنلاین کاربرد ندارد و گستره بهکارگیری آن در کسب و کارهای مختلف بسیار وسیع است. ولی به طور کلی هرچه این مقدار بیشتر باشد، قطعا سود بیشتری نصیبتان خواهد شد.
پرسش و پاسخهای متداول
یکی ازمعیارهای کلیدی عملکرد است ودر واقع نسبت سود حاصل از تبلیغات به میزان هزینه انجام شده است.
نسبت سود حاصل از تبلیغات بر مبلغ کل سرمایه گذاری را نرخ بازگشت سرمایه میگوییم. که البته سود را میتوانیم میزان کسر شده هزینه از کل درآمد محاسبه کنیم.
یکی از اصلیترین کاربردهای ROI زمانی است که شما میخواهید ببینید در ازای سرمایهگذاری انجام شده چه خروجیای گرفتهاید و سود به دست آمده چقدر بوده است.
ما اینجا دربارهی مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ صحبت میکنیم. تلاشمون اینه با نثری روون، ساده و کاربردی اطلاعات بهروزی رو با شما به اشتراک بذاریم.
تبلیغات آرایشی بهداشتی؛ روش ها، نکات و ایده های جدید
راهنمای تبلیغات رستورانی: چگونه مناسبترین تبلیغ رستورانی را انتخاب کنیم؟
نرخ بازگشت سرمایه
خود موارد زیادی را دارد که گاهی محاسبه آنها بهسادگی امکانپذیر نیست.
ROI چه کاربردی دارد؟
بعد از اینکه فهمیدیم نرخ بازگشت سرمایه چیست و با چه فرمولی محاسبه میشود، حالا
زمان آن رسیده که ببینیم ROI چه کاربردی دارد و کجا میتوانیم از آن استفاده کنیم.
شاید به راحتی بتوان کاربرد نرخ بازگشت سرمایه در سازمان و تدوین استراتژیهای
بازاریابی را حدس زد.
یکی از اصلیترین کاربردهای ROI زمانی است که شما میخواهید ببینید در ازای
سرمایهگذاری انجام شده چه خروجیای گرفتهاید و سود به دست آمده چقدر بوده است.
به عنوان مثال نرخ بازگشت ۴۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و
نشان میدهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیبتان شده است.
یکی دیگر از کاربردهای ROI مربوط به زمانی است که میخواهید محصول جدیدی
را روانه بازار کنید. بنابراین میخواهید بسنجید محصول جدید تا چهاندازه برایتان
سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول میتوانید به کمک ROI میزان
سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه ROI در برخی از بازارها وجود
نداشته باشد، میتوانید با شبیهسازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت
سرمایه را به صورتی تقریبی بهدست آورید.
مزایا و معایب ROI
تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد بهویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی
مربوط است و پیچیدگیهای خاصی دارد کار سادهای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی
میتواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.
اگر بخواهیم مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه را بیان کنیم، میتوانیم به
مهمترین موارد زیر اشاره داشته باشیم:
- سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایهگذاری انجام شده
- ارزیابی عملکرد تیم بازاریابی در بهینهسازی هزینهها و صرفهجویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
- بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامههای بازاریابی برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلند مدت
- سنجش عملکرد پلنهای مختلف بازاریابی و نحوه تعامل مشتریان و مخاطبان
- بررسی میزان ارزش یک مشتری در طولانی مدت
- ارائه محصولات جدید متناسب با سیاستهای درآمدی و سودآوری کسب و کار
اما در مورد مهمترین معایب ROI میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اشتباه محاسباتی در ROI میتواند باعث گمراهی مدیران در سرمایهگذاری شود
- مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپینها و مشتریها
- مشکل در تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روشهای تبلیغاتی
- اشتباه در تشخیص منبع تبدیل کاربر به مشتری
مثال برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
برای اینکه بتوانید درک بهتری از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) داشته باشید و
کمی از فاز تئوری خارج شویم، بد نیست این موضوع را با یک مثال بررسی کنیم.
تصور کنید یک کتاب فروشی آنلاین دارید و سود خالصی که در ازای سفارش هر
مشتری نصیبتان میشود ۲۰ هزار تومان باشد. از آنجایی که قیمت کاغذ بالا رفته و
حاشیه سود کمی دارید و از طرف دیگر رقابت در بازار کار شما حسابی داغ است،
تصمیم میگیرید یک میلیون تومان بابت هزینه تبلیغات در شبکههای اجتماعی بپردازید
تا بتوانید مشتریان خود را افزایش دهید.
حال تصور کنید درآمد کل شما در این کمپین ۱٫۵ میلیون تومان بوده است. حالا براساس
فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه داریم:
۰٫۵ = ۱،۰۰۰،۰۰۰ / (۱،۰۰۰،۰۰۰ – ۱،۵۰۰،۰۰۰)
با ضرب نتیجه به دست آمده در ۱۰۰ متوجه میشوید که نرخ بازگشت سرمایه شما ۵۰
درصد بوده که عدد خوبی است. در واقع اگر در ازای هر مشتری ۲۰ هزار تومان سود
کنید، برای یک میلیون تومانی که بابت تبلیغات پرداخت کردهاید باید ۵۰ مشتری جذب
کنید تا به نقطه سر به سر برسید و وگرنه ضرر میکنید. هر چه از تعداد مشتریانتان از ۵۰ نفر بیشتر شود، سود شما بیشتر خواهد فرمولی جدید برای نرخ ROI بود.
جمع بندی
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یکی از مهمترین سنجههایی است که پیش از تدوین
استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا بعد از اجرای کمپینها به صورت دقیق بررسی شود.
نرخ بازگشت سرمایه به ما میگوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کردهایم و
عملکرد تیم بازاریابی در بهینهسازی هزینهها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده
البته نرخ بازگشت سرمایه صرفا در کمپینهای تبلیغاتی آنلاین کاربرد ندارد و گستره
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
در امور اقتصادی و کارهایی مانند خرید و فروش اوراق بهادار یا انجام سرمایه گذاری، معمولا درصدی ریسک وجود دارد. طبیعتا هیچ سرمایه گذاری علاقه ندارد که متحمل ریسک زیادی شود یا دچار ضرر و زیان گردد؛ از این رو باید به دنبال روشی بگردیم که میزان این گونه ریسکها را تا حد امکان کاهش داده و کمتر کند.
اگر در بازار بورس و اوراق بهادار مشغول به خدمت شوید، ممکن است گاهی مجبور شوید اوراق پر ریسک را خرید و فروش کنید. برای قیمتگذاری اوراق بهادار پر ریسک و تخمین زیان یا بازده، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید.
یکی از روشهای کاربردی و شناخته شده در این زمینه که به صورت گسترده مورد استفاده افراد زیادی قرار میگیرد، مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه است. CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و در این مقاله قصد داریم با این روش قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم و نکات مربوط به آن را مورد بررسی بیشتری قرار دهیم.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه چیست؟
همان طور که گفتیم CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و از این مدل بیشتر برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک استفاده میشود. این مدل نخستین بار توسط شخصی به نام مارکویتز و در سال ۱۹۵۲ میلادی ابداع شد و سپس شخصی به نام ویلیام شارپ آن را توسعه داد و تکمیل کرد.
این مدل بازده مورد انتظار یک دارایی مانند اوراق بهادار را تعیین میکند و طبق آن بازده دارایی به عواملی بستگی دارد. در واقع این مدل برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از میزان ریسک اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده است.
طبیعتا هر چقدر که میزان بازده مورد انتظار شما بیشتر باشد مجبور خواهید بود که ریسک بیشتری را تحمل کنید. پس اگر قدرت ریسک بالایی ندارید میزان انتظارات خود را بهتر است کاهش دهید.
سرمایه گذارانی که خواهان بازده بالاتری نسبت به بازده بازارهستند، باید ریسک بیشتری نسبت به ریسک سیستماتیک بازار تحمل کنند؛ در نتیجه این اشخاص بهتر است از مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مفهوم ریسک سیستماتیک بازار
به طور کلی ریسک کردن به معنی قدم گذاشتن در مسیری است که نمیتوان آن را کاملا پیش بینی کرد. ریسک و ریسک کردن به خصوص در زمینه بازار بورس و اوراق بهادار وجود دارد.
به ریسکی که بر کل بازار بورس و اوراق بهادار حاکم است و هیچ ربطی به شرکت یا سهام به خصوصی ندارد، ریسک سیستماتیک، ریسک بازار یا ریسک غیرقابلحذف میگویند. این ریسک بر کل بازار حاکم بوده و در اکثر مواقع غیر قابل پیشگیری است. علاوه بر این ریسک، هر شرکتی میتواند یک ریسک مختص به خود را نیز تجربه کند.
فرمول CAPM، محاسبه آن و ذکر یک مثال
در ادامه فرمول CAPM یا روش محاسبه قیمت گذاری داراییهای سرمایه را بیان کرده و برای درک بهتر آن یک مثال ذکر میکنیم:
_بازده مورد انتظار کل بازار )×ضریب بتای سهم a + نرخ بازده بدون ریسک = بازده مورد انتظار سهم a نرخ بازده بدون ریسک)
فرمول بالا را طی یک مثال توضیح میدهیم تا درک آن راحتتر شود: فرض کنید بازده اوراق قرضه دولتی ۲% میباشد و میانگین مازاد بازده سالیانه بازار سهام طی سالیان قبل ۷% است، اگر بتای سهم برابر ۱.۲ باشد ( یعنی میانگین بازدهی ۲/۱ برابر بازده بازار بوده است. ) بازده مورد انتظار برای این سهام فرضی از مدل CAPM به این صورت محاسبه خواهد شد:
(۷% ×۱٫۲ )+۲% =نرخ بازده مورد انتظار
مفهوم و محاسبه بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها
متغیر بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها در واقع تعیین میکند که قیمت یک سهم خاص با نوسانات کلی بازار چگونه تغییر خواهد کرد. در صورتی که تغییرات سهام یک شرکت کاملا با تغییرات بازار هماهنگ بوده و بر آن منطبق باشد میزان بتا را با عدد یک مشخص میکنیم.
برای درک مفهوم بتا باید فرمولی جدید برای نرخ ROI گفت که یک بازه زمانی خاص مثلا یک ماه را در نظر میگیریم و در آن بازه زمانی خاص بازدهی روزانه یک سهم را با بازدهی روزانه بازار مقایسه میکنیم. در اصل مقدار بتا میزان پاداشی برای سرمایه گذاران را نشان میدهد که برای رسیدن به این پاداش ریسک اضافیتر از ریسک سیستماتیک را متحمل شدهاند.
سهامی که بتای بالاتری دارد در اکثر موارد بازدهی بالاتری را نیز خواهد داشت اما با این حال لازم است توجه کنید که در شرایط رکود و در طولانی مدت سهام با بتای بالا، عملکرد به مراتب بدتری خواهد داشت.
عوامل موثر بر بازده مورد انتظار برای یک دارایی
میزان بازدهی که یک سرمایه گذار از دارایی خود دارد، طبق مدل CAPM به عوامل زیر ربط دارد:
- در شرایط بدون ریسک و خطر ارزش زمانی پول چقدر است؟ بر اساس نرخ بازده بدون ریسک، میتوانید این مورد را محاسبه کنید. همان طور که از نام آن مشخص است این مورد هیچ ریسکی نداشته و بر اساس گذر زمان پاداش آن دریافت خواهد شد.
- پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: مفهوم ریسک سیستماتیک توضیح داده شد، این ریسک یعنی ریسکی که بر کل بازار حاکم است و غیر قابل اجتناب میباشد.
- میزان ریسک سیستماتیک: این عامل میزان ریسک سیستماتیک یک دارایی به خصوص را نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار نشان میدهد و از فرمول بالا ضریب بتای سهام آن را نشان میدهد.
مفروضات مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای فرمولی جدید برای نرخ ROI سرمایه
- بازده مورد انتظار در ریسکهای بازده مبنایی برای تصمیمات بعدی سرمایه گذار است.
- لازم است همه سرمایه گذاران در یک دوره زمانی همسان سرمایه گذاری کنند.
- لازم است سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس منطق بگیرند و حداق ریسک را در برنامه خود داشته باشند.
- حداقل اختلاف نظر بین سرمایه گذاران وجود داشته باشد و بازار کاملا به صورت رقابتی باشد.
- انتظارات تمامی افراد سرمایه گذار در مورد ریسک داراییها و بازده مورد انتظار آنها مشابه هم باشد.
- نرخ بازده مورد انتظار حمایت کنندگان مالی شرکت به علت شروع پروژههای جدید تغییر چندانی نداشته باشد.
- اندازه شرکت نسبت به اندازه پروژه مورد نظر سرمایه گذاران بزرگ و عظیم باشد.
بررسی مفروضات این مدل
- یکی از مفروضات این مدل این است که افق سرمایه گذاری یکسان در نظر گرفته میشود؛ یعنی طبق این فرض سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری خود را در یک بازه زمانی یکسان انجام دهند مثلا این بازه زمانی برای تمامی سرمایه گذاران ۶ ماه یا ۱۲ ماه باشد؛ البته این فرض خیلی با واقعیتهای موجود در بازار هماهنگی و هم خوانی ندارد.
- از دیگر مفروضات این مدل این است که لازم است بازار سرمایه مورد نظر ما یک بازار کامل باشد. مفهوم این گفته آن است که تمامی اوراق بهادار در چنین بازاری به صورت کاملا صحیح ارزش گذاری شده باشند، چیزی تحت عنوان مالیات یا هزینه معاملات در میان نباشد، تمامی سرمایهگذاران به صورت آزادانه و کامل به اطلاعات موجود دسترسی داشته باشند و در نتیجه انتظارات همه آنها یکسان باشد، تعداد سرمایه گذاران در بازار بسیار زیاد باشد و همه آنها افرادی کاملا منطقی باشند که خرید و فروش آنها کاملا بر پایه منطق باشد و از اصول پیروی کند.
- همان طور که مشاهده میکنید مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها، زیاد و غیر قابل دسترسی است. یعنی چنین مفروضاتی نیازمند یک شرایط ایدهآل و غیر واقعی است و همین موضوع را کارشناسان جزو مشکلات و نقایص این مدل به حساب میآورند.
چرا باید از مدل CAPM استفاده کنیم؟
اگر چه امروزه کارشناسان اعتقاد دارند که این مدل یک مدل کامل و بدون عیب و نقص نیست و در ضمن به عیوب و مشکلات آن اشاراتی نیز کردهاند؛ اما با این حال باز هم مشاهده میکنیم که این مدل توسط سرمایه گذاران به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و همچنان محبوبی و کاربرد خود را از دست نداده است.
شاید بتوان گفت مهمترین دلیل این امر آن است که استفاده و کار کردن با مدل CAPM راحت است و نیز به سرمایه گذاران دید جامع و خوبی نسبت به اوراق بهادار یا وضعیت بازار بورس میدهد. سرمایه گذاران همیشه تمایل دارند آینده سهام و سرمایه خود را پیش بینی کنند تا متوجه شوند که آیا در مسیر درست گام برمیدارند یا خیر.
در اصل این اشخاص برای رسیدن به چنین هدفی و پیش بینی تقریبی آینده سهامشان میتوانند از مدل مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه چه مشکلاتی دارد؟
سوال مهمی که در این زمینه ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه یک مدل مطمئن است و آیا نواقص و مشکلاتی دارد؟ در واقع این مدل مشکلات و عیوبی هم دارد اما با این حال در مجموع مدل خوبی برای قیمت گذاری داراییها به حساب میآید.
طی آزمایشهایی که در طول زمان روی این مدل انجام گرفته است، کارشناسان به این نتیجه دست یافتهاند که این مدل کاملا صحیح نیست و گاهی در نتایج حاصل از آن خطاهایی هم دیده میشود.
مثلا یکی از نقدهای وارد شده به این مدل در مورد متغیر بتا است. این متغیر تعیین میکند که با نوسانات سهام میزان ریسک چقدر است؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند که دورهای که برای محاسبه نوسانات در نظر گرفته شده است نیست. همچنین گفته شده است که مفروضات این مدل زیاد بوده و فاصله آن با وضعیت بازار واقعی غیر قابل چشم پوشی است.
مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ها چیست؟
در حدود نیم قرن یا ۵۰ سال است که سرمایه گذاران در سراسر دنیا از مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها استفاده میکنند و اکثر آنها هم از آن رضایت دارند.
دلیل این امر میتواند این موضوع باشد که این مدل در کنار نواقص و مشکلاتی که دارد ( فرض کردن یک بازار ایدهآل و کامل و سایر مفروضات این مدل) نقاط مثبت و مزایایی نیز دارد که باعث شده است مورد استقبال افراد زیادی واقع شود. برخی از مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها در ادامه آورده شده است:
- این مدل نسبت به سایر مدلها سختی زیادی ندارد و در نتیجه کار کردن با این مدل راحت است.
- در این مدل عملا ریسک غیر سیستماتیک بطور موثری از بین رفته است؛ زیرا در این روش فقط ریسک سیستماتیک را در نظر میگیرند.
- موضوعات مورد بحث در این مدل؛ یعنی ریسک سیستماتیک و رخ بازده مورد انتظار برای آزمایشات تجربی و انجام تحقیقات مناسب و کاربردی هستند.
- از آنجایی که این مدل سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت خاص را با کل بازار سهام در نظر گرفته و میسنجد، روش بسیار خوب و کارآمدی نسبت به سایر مدلها ارائه میدهد.
- این مدل به سرمایه گذاران در بیشتر مواقع یک دید کلی و تقریبی از آینده سهامشان ارائه میدهد.
نظریه پولی اروینگ فیشر چیست؟
کمترین بازدهی که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری خود در نظر دارد نرخ بهره بدون ریسک است. البته عملا چیزی به نام نرخ بهره بدون ریسک وجود ندارد؛ زیرا کمابیش در هر سرمایه گذاری، حتی اگر بسیار امن و مطمئن باشد، مقداری ریسک وجود دارد. هنگام محاسبات برای نرخ بهره بدون ریسک از نرخ بهره سهماهه اوراق خزانه آمریکا استفاده میشود.
همچنین بخوانید : قیمت گذاری چیست؟
حال کمترین نرخ بازدهی که از سرمایههای بدون ریسک دریافت میشود ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک نام دارد. در عمل در یک دوره مشخص مقداری پول یا هزینه صرف فعالیتهای اقتصادی میشود که همان نرخ بازده بدون ریسک است. عامل موثر روی نرخ بازده بدون ریسک میزان تورم است و مقدار نرخ بازده بدون ریسک با تغییرات میزان تورم تغییر میکند.
مفهوم دیگر در این زمینه صرف ریسک بازار است که این مفهوم به اختلاف بین شاخص بازار و بازده بدون ریسک اطلاق میشود.
تفاوت بازار سرمایه در دنیای واقعی با بازار سرمایه در مدل CAPM چیست؟
اولین و بزرگترین تفاوتی که بین بازار سرمایه در مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها با بازار سرمایه واقعی وجود دارد، این است که یک بازار سرمایه واقعی بازاری کامل و ایدهآل نیست در حالی که مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها بر اساس یک بازار کامل بیان میشوند.
مثلا در یک بازار واقعی برخی از اوراق بهدار اشتباه قیمت گذاری میشوند یا بازارهای واقعی کاملا توسعه یافته و با کارایی بسیار بالا نیستند.
اگرچه طبق نظر کارشناسان اقتصادی احتمال اینکه در یک بازار واقعی ارز و اوراق بهادار رابطهای خطی بین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران و ریسک سیستماتیک یا ریسک کلی حاکم بر بازار وجود داشته باشد زیاد است؛ اما باز هم مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، مدلی کاملا ایدهـآل است که معمولا فاصله قابل توجهی با واقعیت و بازارهای واقعی دارد.
مدل قیمت گذاری آربیتراژ و تفاوت آن با مدل CAPM
یکی از مدلهایی که برای ایجاد یک رابطه تعادلی بین ریسک و بازده و نیز قیمت گذاری داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، مدل آربیتراژ است که کارشناسان مسائل اقتصادی برای آن مزیتهایی شمردهاند. در ادامه به بررسی برخی از تفاوت هایی که بین مدل قیمت گذاری آربیتراژ و مدل CAPM وجود دارد میپردازیم:
- این مدل نسبت به مدل CAPM مفروضات کمتری دارد و بیشتر به بازارهای سرمایه گذاری واقعی نزدیک است.
- پس مقایسه بازارهای مد نظر این مدل با بازارهای سرمایه گذاری واقعی کاری راحتتر و عملیتر است.
- این مدل از نظر کارشناسان این حوزه آزمون پذیری بیشتری دارد و همچنین از مقبولیت تجربی بیشتری نیز برخوردار است.
- یکی از مزایای این مدل این است که نتیجه آن به رفتار میانگین واریانس و نیز پرتفوی بازار متکی نیست.
- همچنین این مدل چند فاکتوری است؛ این در حالی است که مدل CAPM بر یک فاکتور تاکید داشت یا به عبارتی مدل CAPM مدلی تک فاکتوری است.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
افرادی که در بازارهایی مانند بازار بورس یا اوراق بهادار سرمایه گذاری میکنند، تمایل زیادی دارند که میزان ریسک سرمایه گذاری خود را مشخص کرده و به این ترتیب به سرمایه گذاری مطمئنتری دست پیدا کنند. مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، روشی محبوب و پر کاربرد است که در حدود نیم قرن توسط سرمایه گذاران مختلف در سراسر دنیا استفاده میشود.
CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model بوده و برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده، توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر چه کارشناسان عیوب و مشکلاتی برای این مدل در نظر گرفتهاند برای مثال مفروضات این روش را بیش از اندازه دانسته و بازار مورد استفاده در این مدل را با بازارهای واقعی بسیار متفاوت میدانند؛ اما باز هم با این حال این روش مزایایی دارد که باعث شده برای مدت طولانی همچنان مورد استفاده قرار بگیرد.
برای مثال کار کردن با این مدل به نسبت بسیاری از مدلهای دیگر راحت است و نیز این مدل میتواند یک دید کلی از آینده به سرمایه گذاران بدهد. در مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه از مفاهیمی مانند نرخ بازده بدون ریسک و ریسک سیستماتیک استفاده میشود که توضیحات مربوط آن را در این مقاله بیان کردیم.
منظور از هزینه بهازای هر کلیک (تبلیغات CPC) چیست و نحوه محاسبه آن
منظور از هزینه بهازای هر کلیک (تبلیغات CPC) چیست و نحوه محاسبه آن
- محمدرضا فلاحی
- 8 آذر 1400
- بدون نظر
- دیجیتال مارکتینگ
هزینه بهازای هر کلیک (تبلیغات CPC) یک معیار مهم بازاریابی دیجیتال است. این بینشی را در مورد میزان پرداختی که کسبوکار شما برای کلیک کردن روی تبلیغ شما میپردازد، ارائه میکند، و همچنین به شما انگیزهای مضاعف میدهد تا CPC تبلیغات خودتان را کاهش دهید.
Cost Per Click مخفف هزینه بهازای کلیک است و به هزینه یک کلیک روی یک تبلیغ آنلاین اشاره دارد.
CPC معمولاً بر اساس حداکثر پیشنهاد بهازای هر کلیک، امتیاز کیفیت تبلیغ شما و رتبه تبلیغات سایر رقبا که همان کلمات کلیدی را هدف قرار میدهند تعیین میشود.
موتورهای جستجو مانند گوگل، محبوبترین پلتفرم برای تبلیغات PPC، تبلیغات را با دادن امتیاز کیفیت بر اساس میزان ارتباط و خوب بودن تبلیغ و با فاکتورگیری در CPC، قرار میدهند.
CPC معمولا برای اندازهگیری کمپینهای بازاریابی( پرداخت بهازای کلیک (PPC)) استفاده میشوند، جایی که به بازاریابان کمک میکند تا بفهمند که جذب یک فرمولی جدید برای نرخ ROI فرد بهعنوان سرنخ یا مشتری از تبلیغات چقدر هزینه دارد.
پرداخت بهازای کلیک قیمتی است که هر بار که شخصی روی تبلیغ یا بنر PPC شما کلیک میکند هزینهای پرداخت میشود.
سی پی سی به محاسبه هزینه جذب کاربر کمک میکند و برای اطمینان از سوددهی کسبوکار در هزینههای کلی بازاریابی لحاظ میشود.
نحوه محاسبه هزینه بهازای کلیک
حال که با تعریف تبلیغات CPC آشناییات نسبی پیدا کردهاید، بیایید به سراغ نحوه محاسبه CPC برویم.
فرمول CPC بهصورت زیر است:
(رتبه تبلیغ آگهی که زیر امتیاز شما قرار دارد / امتیاز کیفیت شما) + 0.01 دلار = هزینه بهازای هر کلیک
این فرمول کمک میکند تا مشخص شود، هر بار که شخصی کلیک میکند شما چقدر هزینه میپردازید.
نحوه محاسبه میانگین هزینه بهازای هر کلیک برای کمپینهای CPC :
درحالیکه میتوانید هر زمان که بخواهید CPC خود را بررسی کنید، اغلب هنگام بحث درباره CPC در تبلیغات، دانستن میانگین CPC بهخودیخود مفید خواهد بود.
برای مثال، میتوانید این مقدار را برای یک گروه تبلیغاتی خاص یا کمپین تبلیغاتی محاسبه کنید تا دیدگاهی در مورد عملکرد استراتژی خود داشته باشید.
فرمول CPC برای محاسبه میانگین CPC شما بهصورت زیر است:
کل CPC / کل کلیکها = میانگین CPC
چرا CPC در بازاریابی مهم است؟
زمانی که میخواهید برای کمپینهای تبلیغاتی جدید برنامهریزی انجام دهید، برندها به معیارهایی برای هدایت هزینهها و تعیین اینکه آیا کمپینها در برابر سرمایهگذاری ارزشی را ارائه میدهند یا خیر، نیاز دارند.
ازآنجاییکه Cost Per Click یک اقدام مشخص (کلیک روی یک تبلیغ) را اندازهگیری میکند، میتواند مستقیماً به درآمد نیز منجر شود.
بازاریابان از تبلیغات CPC استفاده میکنند تا بتوانند تصمیماتی را اتخاذ کنند تا درآمدی که از کمپینهای خود دریافت میکنند را مورد بررسی قرار دهند و متوجه این بشوند که آیا هزینهای که برای کمپینهایشان کنار گذاشتهاند با در آمدی که کسب میکنند همخوانی دارد یا خیر.
بازاریابان اغلب نرخهای CPC هدف را برای کمپینهای خود تعیین میکنند تا ROI هزینههای خود را به حداکثر برسانند.
به همین ترتیب، اینطور جاافتاده است که بازاریابان حداکثر CPC را برای تبلیغات خود تعیین کنند که میتواند تحت تأثیر عواملی مانند ارتباط، قرارگرفتن در صفحات نتایج موتور جستجو، و تعداد برندهای دیگر برای یک کلمه کلیدی خاص، تبلیغ شوند.
بهطورکلی پرداخت بهازای هر کلیک شما میتواند بهعنوان یک دماسنج برای سنجش عملکرد تبلیغات و استراتژی تبلیغات شما عمل کند.
اگر یک Cost Per Click متورم دارید، میتواند به این معنی باشد که احتمالاً فضایی برای پیشرفتهای قابلتوجه مانند بهبود امتیاز کیفیت یا تطبیق دادن هدف تبلیغات خود دارید.
عوامل مهمی که در تعیین CPC نقش موثری دارند
حداکثر پیشنهاد
حداکثر قیمت پیشنهادی شما به این معناست که وقتی شما مایل به پرداخت هزینه هستید که شخصی روی تبلیغ شما کلیک کند.
امتیاز کیفی
امتیاز کیفیت برای شما از چندین فاکتور مهم مانند ارتباط کلمه کلیدی با محصول یا مقاله، کیفیت صفحه فرودتان و نرخ کلیک (CTR) به دست میآید.
رتبه آگهی
رتبه آگهی شما از به عواملی مربوط میشود که هم از کنترل شما خارج است و هم به آنها دسترسی دارید، مانند پیشینه جستجوی یک شخص در گوگل، کیفیت تبلیغ شما در زمان حراج و مبلغ پیشنهادی که مدنظر قرار دادهاید.
به یاد داشته باشید که یک پیشنهاد با رقم بالا به معنای برندهشدن در حراج نیست. اگر شما بتوانید امتیاز کیفی و رتبه تبلیغاتی بالا را حفظ کنید، میتوانید بازدهی قابلتوجه ای از تبلیغات PPC داشته باشید.
هزینه بهازای هر کلیک چگونه کار میکند؟
هزینه بهازای هر کلیک توسط کسی که آگهی را در اینترنت انتشار داده است تعریف میشود.
تبلیغات CPC معمولاً با فرمولی که ناشر تنظیم کرده است یا از طریق یک فرایند حراجی تنظیم میشود که در آن تبلیغکنندگان برای کلمات کلیدی پیشنهاد میدهند، تعین میشود.
هرچه رقابت برای یک کلمه کلیدی خاص بیشتر باشد، هزینه بهازای کلیک هم بیشتر میشود. تبلیغات CPC حتی ممکن است این مفهوم را به ما برساند که یک کلمه کلیدی حجم جستجوی کمتری را به خود اختصاص میدهد.
هر برندی در شروع کار کمپینهای تبلیغاتی خودش، بودجهٔ خاص خودش را تعیین میکند که از طریق آن مشخص کند آن کمپین تا چه مدت فعالیت خواهد کرد.
وقتی بودجه تمام شود، کمپین تا ماه آینده برای کاربران ظاهر نخواهد شد. اگر یک بازاریاب کاست پر کلیک یک تبلیغ را بداند و با آن آشنا باشد، میتواند تعیین کند که با بودجه خود چقدر ترافیک ایجاد میکند.
در حالت ایدهآل، بازاریابان، تعادلی بین هزینه کم بهازای هر کلیک و ارزش کلمه کلیدی ایجاد میکنند.
اطلاع داشتن از میانگین تبلیغات CPC در یک صنعت میتواند به بازاریابان کمک قابلتوجهی کند تا بتوانند بفهمند که آیا برای کلیکهایشان هزینهای بیش از حد پرداخت میکنند یا این امکان وجود دارد که در استراتژیهای کلمات کلیدیشان شکافهایی وجود داشته باشد.
اگر شکافهایی وجود داشته باشد، بازاریابان میتوانند از آنها بهرهبرداری کنند و به هزینهای کمتر از حد متوسط دست یابند.
تبلیغات CPC خوب چیست؟
ممکن است تعجب کنید که برای هر کلیک چقدر باید پرداخت کنید. گفتن اینکه هزینه هر کلیک “خوب” چقدر است، کمی دشوار است.
گفتن این حرف به این بستگی دارد که کیفیت کلیک و میزان سود شما با هر کلیکتان تطابق نسبی داشته باشد؛ همچنین بسته به میزان نرخ تبدیل شما، کمپینهای PPC میتوانند برایتان پولهایتان را به هدر دهند یا در نقطه مقابل برایتان سودآور باشند.
شما باید همواره در نظر بگیرید که میخواهید از یک کمپین تبلیغاتی چقدر درآمد کسب کنید و بازدیدکنندگان سایت شما چند وقت یکبار به آن تبدیل بشوند تا مشخص کنید Cost Per Click مناسب برای کسبوکار شما چیست.
برخی از شرکتها میتوانند درصورتیکه منجر به تبدیلهای سودآور مثبت شوند، بهازای هر کلیک بیشتر پرداخت کنند. اگر مشتریان جدید دارای ارزش بالقوه طول عمر هستند، آن را هم باید در نظر بگیرید.
نرخ CPC (هزینه بهازای هر کلیک) خوب توسط ROI شما در هزینه تعیین میشود. اگر CPC شما چیزی حدود 1 دلار قیمت دارد، شما باید طوری برنامهریزی کنید که حداقل 1.20 دلار پس بگیرید.
یک نرخ CPC واقعا خوب این است که بهازای هر 1 دلار خرج شده، 2 دلار پس بگیرید.
چگونه CPC را در کمپینهای دیجیتال کاهش دهیم؟
این بهصورت کامل و واضح مشهود است، برندی که به دنبال به حداکثر رساندن تعامل و بازگشت سرمایه است، امید به آن دارد که برای تبلیغاتی که قادر به ایجاد حجم قابلتوجهی از ترافیک وب است، CPC کمتری بپردازد.
هرچه پرداخت بهازای کلیک کمتر باشد، یک برند میتواند امیدوار باشد که از یک کمپین درآمد بیشتری کسب کند.
رقابت در کلمات کلیدی، رقابتی بسیار سخت و پرهزینه میباشد؛ تقریباً بدون وجود نرخ تبدیلی که بتواند با سرمایهگذاری مطابقت داشته باشد، کمپین در نهایت ضرر خواهد کرد.
بهترین راه برای کاهش CPC در یک کلمه کلیدی یا تبلیغ، بهبود کیفیت تبلیغ است؛ تبلیغات با امتیاز کیفیت بالاتر در پلتفرمهایی مانند Google Ads هزینه کمتری دارند، درحالیکه ناشران میتوانند تبلیغات باکیفیت پایین را با نرخ CPC بالاتر جریمه کنند.
شما میتوانید با تمرکزکردن بر روی محتوایی مرتبط و همسو که از بهترین شیوههای ناشر، نمرات کیفی خودتان را بهبود بخشید.
البته یک روش دیگر که رایج هم است این است که کمپینهای خودتان را به شکلی اصلاح کنید که باهدف جستجوگر تطابق بیشتری داشته باشد.
تعیین کلیدواژههای منفی برای یک کمپین به فیلترکردن کلیکهای باکیفیت پایین کمک میکند که در بودجه شما بهحساب میآیند، البته با احتساب این مورد که احتمال ایجاد درآمد داشته باشند.
شما میتوانید با حذف تبلیغات ناکارآمدی که بر روی سایت قرار دارد و تمرکز کردن بر ایجاد کمپینهایی که بسیار مرتبط با خواستههای مصرفکنندگان و هدف جستجو هستند، نرخ هزینه هر کلیک خود را پایین نگه دارید و درعینحال ترافیک باکیفیتتر را با احتمال زیاد درآمدزایی کنید.
سعی کنید مخاطبان خودتان را اصلاح کنید
مخاطب برای شما عامل بزرگی است که بر کمپین تبلیغات CPC شما برای تبلیغات PPC و رسانههای اجتماعی تأثیر میگذارد.
بنابراین هدف و سعی شما این خواهد بود که افرادی را جذب کار خودتان کنید که به محصولات و خدمات شما اشتیاق نشان میدهند.
کاری که شما باید انجام دهید این است که آنها را وادار کنید تا روی تبلیغ شما کلیک کنند. اگر میخواهید Cost Per Click خود را کاهش دهید،باید مخاطبان خودتان را اصلاح کنید.
مرحله اول برای این کار شما این است که تصمیم بگیرید تارگت شما بهوسیله تبلیغی که آماده کردهاید چه شخص یا افرادی هستند.
اگر مطمئن نیستید که چه کسی را هدف قرار دهید، باید به این فکر کنید که چه کسی احتمالاً محصولات شما را میخرد. یا به طور سادهتر این سؤال را از خودتان بپرسید که مشتری ایدهآل شما چگونه به نظرتان میرسد؟
سعی کنید به مواردی از قبیل سن، جنسیت، شغل، وضعیت تأهل، عادات خرید و سرگرمیها فکر کنید.
تمامی این موارد بر تصمیم مخاطب شما برای خرید تأثیر میگذارند.
برای مثال:
پسرانی با بازه سنی 9 تا 15 سال که از علاقهمند به ورزش فوتبال هستند و از بازیکردن آن لذت میبرند، تمایلات متفاوتتری نسبت به مردان متأهل 50 تا 65 ساله دارند که ورزش موردعلاقهشان گلف است.
سوالات متداول درباره تبلیغات CPC
یک تبلیغ CPC خوب، تبلیغی است که شما به ازای هر 1 دلار (30.000 تومان)، 2 دلار درآمد داشته باشید.
عواملی در که تبلیغات نمایش بهازای هر کلیک یا CPC موثر واقع میشوند عبارتاند از حداکثر پیشنهاد مبلغی، امتیاز کیفی محتوا سایت شما، رتبه آگهی
(رتبه تبلیغ آگهی که زیر امتیاز شما قرار دارد / امتیاز کیفیت شما) + 0.01 دلار = هزینه بهازای هر کلیک
وب جوان در لینکدین با دنبال کردن صفحه رسمی وب جوان در لینکدین ، در هرمکان و هر زمان بروز باشید | صفحه رسمی وب جوان در لینکدین
4 فرمول بازاریابی برای مشاغل کوچک
وقت آن است که چیزی را بپذیریم: معلمان ریاضی ما درست می گفتند. ما باید از ریاضیات در دنیای واقعی استفاده کنیم. به عنوان یک صاحب کسب و کار کوچک، شما نقش های مختلفی را بازی می کنید و گاهی اوقات، بازاریاب و ریاضیدان در آن لیست قرار می گیرند.
نگران نباشید شما برای ریاضیات بازاریابی نیازی به پیش حساب یا هندسه ندارید. با یک صفحه اکسل ساده، این فرمول های ریاضی بازاریابی می توانند بینش ارزشمندی در مورد مشتریان، فروش و بازاریابی به شما بدهند.
در این مقاله، ما فرمول های ریاضی بازاریابی را به اشتراک می گذاریم که هر صاحب کسب و کار کوچکی باید بداند. نحوه استفاده از هر فرمول، به علاوه نحوه استفاده از الگوی صفحه گسترده Google Sheets را برای محاسبه این معیارهای بازاریابی، بدون نیاز به ماشین حساب ، توضیح خواهیم داد.
آنچه در این مطلب می خوانید (باز شونده)
نحوه محاسبه بازگشت سرمایه (ROI)
بازگشت سرمایه (ROI) میزان درآمد شما را از هر سرمایه گذاری مشخص می کند. به عبارت دیگر، چه مقدار از پولی که گذاشتید پس گرفتید؟محاسبه ROI یکی از بهترین راهها برای تعیین اینکه زمان و هزینهای که برای کمپینهای بازاریابی خود اختصاص میدهید چگونه بر سود شما تأثیر میگذارد است.
به زبان ساده، فرمول ROI (درآمد — سرمایه گذاری) / سرمایه گذاری است. معمولاً به صورت درصد بیان می شود، بنابراین نتیجه را در 100 ضرب کنید.
در بازاریابی، شما اغلب یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI) به نام بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS) را می بینید. وقتی ROAS را محاسبه میکنید، سرمایهگذاری شما مقداری است که برای تبلیغات خرج میکنید، و درآمد فروش شما به میزان درآمدی است که از این تبلیغات به دست آوردهاید.
زمان آن رسیده است که به ROAS در عمل نگاه کنید. فرض کنید می خواهید دوره آنلاین خود را در مقابل دانشجویان بالقوه بیشتری دریافت کنید و تصمیم بگیرید از تبلیغات فیس بوک برای این کار استفاده کنید. فیس بوک یکی از مقرون به صرفه ترین و موثرترین پلتفرم های رسانه های اجتماعی برای تبلیغات اجتماعی پولی است که میانگین نرخ تبدیل آن 9.21 درصد است.
شما 20 دلار برای کمپین تبلیغاتی فیس بوک خود خرج می کنید، تبلیغات شما به 200 کاربر فیس بوک می رسد و 9 درصد از آنها تبدیل می شوند — درست در معیار. این بدان معناست که 18 نفر دوره شما را با 100 دلار در هر پاپ می خرند که به 1800 دلار درآمد اضافه می کند.
ROAS شما برای کمپین تبلیغاتی فیسبوک شما 9000% یا 90:1 است. به عبارت دیگر، به ازای هر 1 دلاری که برای تبلیغات خود خرج می کنید، 90 دلار به ارمغان می آورید.
هنگامی که ROI و ROAS بازاریابی خود را برای کانال های مختلف محاسبه کردید، می توانید بفهمید که چگونه فعالیت های بازاریابی شما به صورت جداگانه به موفقیت شما کمک می کند. سپس، می توانید بر اساس محاسبات خود، سرمایه گذاری خود را در ابتکارات بازاریابی مختلف کاهش یا افزایش دهید.
در مثال بالا، به نظر میرسد فیسبوک برای شما معجزه میکند تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید، بنابراین ممکن است بخواهید در آینده بودجه تبلیغات رسانههای اجتماعی خود را افزایش دهید.
فرمول بازاریابی بعدی ما همچنین می تواند به شما کمک کند تا بفهمید بازاریابی شما چقدر خوب کار می کند، بنابراین می توانید از هزینه های بازاریابی خود بیشترین استفاده را ببرید.
نحوه محاسبه هزینه جذب مشتری (CAC)
هزینه جذب مشتری (CAC) به شما می گوید که برای جذب مشتری جدید چقدر هزینه دارد.
فرمول CAC کل هزینه های فروش و بازاریابی / تعداد مشتریان جدید است.
با جمع کردن کل هزینه های بازاریابی برای یک دوره معین و تقسیم آنها بر تعداد مشتریان جدید برای آن دوره، این معیار به تیم شما بینشی می دهد که چقدر برای شرکت شما برای جذب مشتری جدید هزینه دارد.
هزینههای CAC میتواند شامل هزینههای ثابت، مانند میزبانی وب سایت و پلتفرمهای بازاریابی، و هزینههای متغیر، مانند هزینه هر کلیک بر روی تبلیغات پولی باشد.
CAC در عمل چگونه به نظر می رسد؟
شما در حال ایجاد یک برنامه بازاریابی برای راه اندازی جامعه آنلاین خود هستید و هزینه های فروش و بازاریابی دیجیتال شما بالغ بر 2000 دلار است.در طول فعالیت های بازاریابی اولیه خود، 30 عضو جدید جامعه را وارد می کنید.هزینه جذب مشتری شما حدود 67 دلار برای هر مشتری است.
همچنین میتوانید CAC را بر اساس پلتفرم بازاریابی تقسیم کنید، بنابراین میتوانید هزینههای مستقیم جذب مشتری را از هر کانال جداگانه ببینید.
CAC یک معیار مهم است زیرا به شما کمک میکند بفهمید که آیا برای جذب مشتریان جدید بیش از توان مالی خود هزینه میکنید یا خیر. همچنین به عنوان پایه ای برای KPI کلیدی بازاریابی دیگر عمل می کند: زمان بازپرداخت CAC.
زمان بازپرداخت CAC به شما می گوید که چند ماه طول می کشد تا CAC را که برای جذب مشتری صرف کرده اید بازگردانید.اگر یک مدل کسبوکار صورتحساب تکرارشونده مانند عضویت ماهانه یا سالانه دارید، این امر بسیار مهم است. اگر عضو معمولی شما قبل از بازگرداندن CAC خود را ترک کند، در نهایت پول خود را از دست خواهید داد.
با بازگشت به مثال خود، فرض کنید که عضویت در انجمن برند شما 20 دلار در ماه هزینه دارد.
نحوه محاسبه ارزش طول عمر مشتری (LTV)
ارزش طول عمر مشتری (CLTV یا LTV) میزان درآمد پیشبینیشدهای است که یک مشتری در طول کل رابطه خود با تجارت شما ایجاد میکند. محاسبه LTV می تواند کمی پیچیده تر از دو معیار قبلی ما باشد. برای محاسبه LTV خود، باید چند فاکتور مختلف را بدانید:
میانگین ارزش خرید: اگر فقط یک عضویت ماهانه را می فروشید، این هزینه اشتراک ماهانه شماست. اگر چندین محصول را می فروشید، کل درآمد خود را در یک دوره زمانی (یک ساله) بر تعداد خریدها در طول همان دوره تقسیم کنید.
میانگین دفعات خرید: تعداد خریدها را در طول یک سال بر تعداد مشتریانی که در آن سال خرید کرده اند تقسیم کنید. میانگین ارزش مشتری: میانگین ارزش خرید را در میانگین دفعات خرید ضرب کنید.
میانگین طول عمر مشتری: این به این اشاره دارد که مشتری به طور متوسط چند سال به خرید از شما ادامه می دهد. دانستن این عدد سخت است، به خصوص اگر یک تجارت جدید هستید.
LTV خود را با ضرب میانگین ارزش مشتری در میانگین طول عمر مشتری محاسبه کنید.
میانگین ارزش خرید: هزینه عضویت ماهیانه شما 20 دلار است. میانگین دفعات خرید: اعضای شما یک بار در ماه برای عضویت ماهانه پرداخت می کنند، بنابراین میانگین دفعات خرید شما 12 بار در سال است. میانگین ارزش مشتری: 20 دلار در ماه x 12 خرید در سال = 240 دلار در سال. به طور متوسط عضو شما 240 دلار در سال درآمد دارد.
میانگین طول عمر مشتری: 3 سال (بر اساس برآورد کارشناسان تجارت الکترونیک).
بنابراین 240 * 3 سال = 720 دلار در سه سال هر عضو درآمد خواهد داشت.
نحوه محاسبه نرخ ریزش مشتری
ریزش مشتری که به عنوان فرسایش مشتری نیز شناخته می شود زمانی است که مشتریان مکرر کسب و کار شما را ترک می کنند. وقتی در مورد ریزش مشتری صحبت می کنیم، معمولاً به زمانی اشاره می کنیم که مشتریان پرداخت های مکرر را متوقف می کنند، مانند عضویت ماهانه یا طرح اشتراک.
ریزش بخشی طبیعی از اداره یک تجارت است، به خصوص زمانی که یک مدل صورتحساب تکراری مانند عضویت ماهانه یا سالانه انجمن آنلاین دارید. به عنوان یک معیار، نرخ ریزش کلی در بین مشاغل دارای اشتراک 5.60٪ است.
برای محاسبه نرخ ریزش خود:
تعداد مشتریانی که در پایان دوره (مانند یک ماه یا سال) داشتید از تعداد مشتریانی که در ابتدای دوره داشتید کم کنید. آن عدد را بر تعداد مشتریانی که در ابتدای دوره داشتید تقسیم کنید.
در 100 ضرب کنید تا یک درصد بدست آورید.
فرض کنید می خواهید نرخ ریزش ماهانه را برای انجمن عضویت خود محاسبه کنید. در 1 ژانویه، شما 200 عضو دارید. در 31 ژانویه، شما 186 عضو دارید.
نرخ ریزش شما در اینجا 7٪ است که فقط کمی بالاتر از معیار برای مشاغل دارای اشتراک است. این بدان معناست که شما 93 درصد از مشتریان خود را در ماه به ماه حفظ می کنید.
اگر نرخ ریزش شما خیلی زیاد است، به این معنی است که مشتریان شما برای مدت طولانی در آنجا نمی مانند. آنها ممکن است تجربه مشتری منفی داشته باشند یا دیگر ارزشی در عضویت یا محصولات شما پیدا نکنند.
این ویدئو رو ببینید:
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
-
جیل کنرات (Jill Konrath) سخنران و مشاور فروش شرکتهای آیبیام،.چطور کسب و کار آنلاین راه اندازی.پروفایل روان سنجی برای بازاریابی در اینجا یک سوال.بازاریابی آنلاین یکی از کلیدهای بازاریابی خوب ، درک روانشناسی.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
10 ابزار بازاریابی آنلاین برای کسب وکار نوپا
چگونه بازاریابی محتوا می تواند برای مبتدیان مفید باشد.
بازاریابی واسطه ای
بازاریابی آنلاین ( فصل چهارم)
دوره بازاریابی آنلاین ( فصل سوم)
دوره بازاریابی آنلاین (فصل دوم)
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
آموزش آنلاین
محصولات فروش ویژه
دستهها
دوره های آموزشی
دستههای دوره های آموزشی
درباره وب سایت بهزاد دربهشتی
من بهزاد دربهشتی .مدرس فروش و بازاریابی. با تجربه ده ساله در این حوزه قصد دارم بهت کمک کنم که بتونی کسب و کارت رو توسعه بدی و با جدید ترین روش های فروش و بازاریابی آشنا بشی. فقط کافیه با من همراه بشی.
درباره بهزاد دربهشتی
مدیرعامل شرکت هوشمندسازان نوین ارتباطات هستم . دارای 10 سال تجربه در حوزه بازاریابی و فروش هوشمند.به بیش از 1000 کسب و کار مشاوره دادم و قصد دارم امسال این عدد رو به 10 هزار برسونم.
لینک های مهم
- پارک علم و فناوری خراسان رضوی
- ایمیل: [email protected]
- از ساعت 10 صبح الی 6 عصر پاسخگو هستیم 09150107671
تمامی حقوق برای وب سایت بهزاد دربهشتی محفوظ می باشد.
فرم درخواست مشاوره
در صورت نیاز به مشاوره می توانید فرم را تکمیل نمایید و یا با ما در ارتباط باشید.
دیدگاه شما